پاورپوینت باباافضل کاشانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت باباافضل کاشانی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت باباافضل کاشانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت باباافضل کاشانی :

پاورپوینت باباافضل کاشانی

باباافضل، افضل الدین محمد بن حسین بن محمد خوزه مَرَقی کاشانی، حکیم بزرگ اسلام و ایران در نیمه دوم قرن ششم و آغاز قرن هفتم می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی باباافضل
۱.۱ – شرح حال باباافضل
۱.۲ – قدیم‌ترین کتاب درباره باباافضل
۱.۲.۱ – زمان حیات باباافضل
۱.۲.۲ – شرح حال باباافضل در کتاب
۱.۳ – وفات باباافضل
۲ – قدیم‌ترین ذکر از باباافضل
۲.۱ – شبهه انتساب به اسماعیلیه
۳ – بررسی تاریخ وفات باباافضل
۴ – مدفن باباافضل
۴.۱ – بقعه باباافضل
۴.۲ – مرقد باباافضل
۴.۳ – محراب بقعه باباافضل
۵ – بررسی مذهب باباافضل
۵.۱ – تعبیر خواجه درباره شاگرد باباافضل
۵.۲ – معنای کسر اهل ظاهر
۵.۳ – عدم صراحت اسماعیلی بودن
۵.۴ – تفاوت عقاید باباافضل و اسماعیلیه
۶ – مکتب و کتب فلسفی باباافضل
۶.۱ – نظریات فلسفی باباافضل
۶.۲ – کتب فلسفی باباافضل
۷ – عقاید فلسفی باباافضل
۷.۱ – نظریه باباافضل درباه جهان
۷.۱.۱ – تفاوت نظریه وی و افلاطون
۷.۲ – منظور وی از دانش و داننده و دانسته
۷.۲.۱ – هماهنگی نظریه وی و افلاطون
۷.۳ – کمال نهایی انسان در نظر باباافضل
۷.۴ – تسلط انسان بر عالم
۷.۵ – مراتب وجود در نظر باباافضل
۷.۶ – خلاصه عقاید وی در عرض‌نامه
۷.۷ – وحدت جوهر و ماهیت
۸ – نظرات باباافضل در اخلاق
۹ – خلاصه آراء باباافضل
۹.۱ – اصالت مطلق عقل
۹.۲ – قائل به مُثُل افلاطونی
۹.۳ – اصالت نفس انسانی در عالم
۹.۴ – وحدت عالم و تفاوت در اعتبار
۱۰ – آثار باباافضل
۱۰.۱ – کتاب مصنفات باباافضل
۱۰.۲ – جلد اول مصنفات
۱۰.۲.۱ – مدارج‌ الکمال
۱۰.۲.۲ – ره‌انجام نامه
۱۰.۲.۳ – ساز و پیرایه شاهان پرمایه
۱۰.۲.۴ – رساله تُفّاحه
۱۰.۲.۵ – عَرْض نامه
۱۰.۲.۶ – جاودان‌نامه
۱۰.۲.۷ – ینبوع‌الحیاه در معاتبت نفس
۱۰.۳ – جلد دوم مصنفات
۱۰.۳.۱ – رساله نفس ارسطوطالس
۱۰.۳.۲ – مختصری در حال نفس
۱۰.۳.۳ – منهاج مبین
۱۰.۳.۴ – مبادی موجودات نفسانی
۱۰.۳.۵ – ایمنی از بطلان نفس در پناه خرد
۱۰.۳.۶ – تقریرات و فصول مقطّعه
۱۰.۳.۷ – مکاتیب و جواب اسئله
۱۰.۴ – کتب دیگر باباافضل
۱۰.۴.۱ – مطالب الهیه سبعه
۱۰.۴.۲ – منتخب کیمیای سعادت
۱۰.۴.۳ – رساله علم واجب
۱۰.۴.۴ – شرح و ترجمه پارسی حیّ بن یقظان
۱۰.۴.۵ – المفید للمستفید
۱۰.۵ – اشعار باباافضل در مصنفات
۱۰.۵.۱ – قصیده‌ها
۱۰.۵.۲ – رباعیات
۱۱ – منابع مقاله
۱۲ – پانویس
۱۳ – منابع

معرفی باباافضل

شرح حال باباافضل

هر چند باباافضل با تألیفات فلسفی فارسی و رباعیّات خود، در ایران مشهور است شرح حال او بدرستی معلوم نیست و تذکره‌نویسان که به مناسبت رباعیّاتش سخنی از او به میان آورده‌اند چیزی درباره او نمی‌دانسته و افسانه‌هایی درباره او پرداخته‌اند.

[۱] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، رباعیات پاورپوینت باباافضل کاشانی، مقدمه سعید نفیسی، ص ۷ـ۱۸، به ضمیمه مختصری در احوال و آثار وی، به قلم سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۳ ش.

[۲] محمدتقی مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه نصیرطوسی، ج۱، ص۲۰۵ـ۲۱۰، تهران ۱۳۷۰ ش.

قدیم‌ترین کتاب درباره باباافضل

قدیم‌ترین و صحیح‌ترین اطّلاعات درباره او در کتابی به نام مختصر فی ذکر الحکماء الیونانیین و الملیین

[۳] مختصرفی ذکر الحکماء الیونانیین والملیین، مجموعه شماره ۶۵۳ عربی کتابخانه اسکوریال مادرید، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه در فرهنگ ایران زمین، ج ۷ (۱۳۳۸ ش).

آمده است.

زمان حیات باباافضل

چون شرح حال نصیرالدین طوسی (ش ۷۴) آخرین شرح حال در این کتاب است می‌توان گفت که مؤلّف آن در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم می‌زیسته است.

شرح حال باباافضل در کتاب

در این کتاب

[۴] مختصرفی ذکر الحکماء الیونانیین والملیین، مجموعه شماره ۶۵۳ عربی کتابخانه اسکوریال مادرید، ج۱، ص۳۲۲ـ۳۲۳، چاپ محمدتقی دانش پژوه در فرهنگ ایران زمین، ج ۷ (۱۳۳۸ ش).

آمده است : «افضل‌الدین محمد بن مَرَقی کاشی فاضل دانشمند و دانای ژرف‌نگر در علوم الهی بود.
در علوم الهی و طبیعی و طب و جز آن رِساله‌ها دارد.

وفات باباافضل

در پایان عمر از هر چیز دوری گزید و در کوه‌های مَرَق از قراء کاشان گوشه گرفت و در حدود سال ششصد و ده در آن‌جا وفات یافت».

قدیم‌ترین ذکر از باباافضل

امّا قدیم‌ترین ذکر از او شاید در یکی از نوشته‌های خواجه نصیر طوسی باشد که عنوان آن « رساله سیر و سلوک »، و در خودِ رساله چنین است : «رساله‌ای است منسوب به استاد البشر نصیرالدّین طوسی رضوان اللّه علیه که بر حسب ضرورت بر وفق مشرب تعلیمیان بر نگاشته است».

[۵] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، مجموعه رسائل، ج۱، ص۳۶، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۵ ش).

عنوان «رساله‌ای است منسوب» از کاتبی است که این رساله را در میان شیعه یا اهل سنت نوشته است.

شبهه انتساب به اسماعیلیه

عنوان «رساله در سیر و سلوک» که عنوان چاپ نخستین این کتاب ( چاپ سنگی قدیمی) هم هست از اسماعیلیان است که خواجه را معتقد به مذهب خود می‌پندارند.
به هر حال، شکی نیست که خواجه نصیرطوسی پس از ۶۲۴ که ابتدای حکومت ناصرالدین در قهستان است،

[۶] محمدتقی مدرس رضوی، احوال و آثار خواجه نصیرطوسی، ج۱، ص۹، تهران ۱۳۷۰ ش.

و پیش از ۶۵۵ و سقوط قلاع اسماعیلیه به دست مغول مدتی در نزد اسماعیلیان بوده و بنابراین در انتساب این رساله به خواجه نمی‌توان شک کرد، و غرض از اطاله کلام در این باره روشن شدنِ احتمالی است درباره گرایش باباافضل به باطنیه .
خواجه در این رساله تعلق خود را به مذهب اسماعیلیان و رسیدنش را به مقام « مُسْتَجیبان » شرح می‌دهد و بعد عقاید خود را به «مجلس عالی» عرضه می‌کند.
در ضمن شرح دوران کودکی و دانش آموزی خود می‌گوید: «مردی از شاگردان افضل‌الدین کاشی رحمه اللّه که او را کمال‌الدین محمد حاسب گفتندی و در انواع حکمت خصوصاً در فن ریاضی تقدمی حاصل کرده بود بدان دیار افتاد».

بررسی تاریخ وفات باباافضل

آنچه از لحاظ تاریخی در این‌جا مهم است این است که خواجه در رساله سیر و سلوک از باباافضل به «رحمه اللّه» تعبیر کرده است، یعنی باباافضل لااقل در ۶۵۵ زنده نبوده است.
همچنین خواجه در شرح اشارات در باب قیاس خلف مطلبی از باباافضل نقل کرده و از او به «رحمه اللّه» یاد کرده است (این جمله دعایی «رحمه اللّه»، به گفته مدّرس رضوی ، در بیش‌تر نسخ شرح اشارات هست و فقط در بعضی نسخ نیست) و چون شرح اشارات پیش از ۶۴۴ تألیف شده، باباافضل زودتر از این تاریخ درگذشته است.
پس کسانی که سال وفات او را

[۷] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، رباعیات پاورپوینت باباافضل کاشانی، مقدمه سعید نفیسی، ص ۳۰، به ضمیمه مختصری در احوال و آثار وی، به قلم سعید نفیسی، تهران ۱۳۶۳ ش.

در ۶۶۶ یا ۶۶۷ نوشته‌اند اشتباه کرده‌اند و شاید در اصل ۶۰۶ یا ۶۰۷ بوده و بر اثر اشتباه نساخ به این صورت نقل شده است.
در نامه‌ای که باباافضل به « صاحب سعید مجدالدّین محمد بن عبیداللّه » نوشته است

[۸] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۹۲ـ۶۹۹، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

خود را شصت ساله خوانده است : «این بنده ناتوان شصت سال است تا در ظلمات حیات خود بادیه‌ها و عقبات را می‌سپرد».
پس اگر فوت او در حدود ۶۱۰ باشد تولد او دست کم باید پیش از ۵۵۰ باشد.

مدفن باباافضل

به نوشته ناشران دیوان او، مدفن باباافضل در بلندترین نقطه منتهی‌الیه غرب روستای مَرَق در ۴۲ کیلومتری شمال غربی کاشان قرار دارد.

بقعه باباافضل

این بقعه دارای صحنی وسیع و گنبدی هرمی پوشیده از کاشی‌های هفت رنگ است که بر پایه‌ای منشوری استوار است، و از رأس گنبد تا کف آرام‌گاه در حدود ۲۵ متر است.

مرقد باباافضل

مرقد باباافضل دارای صندوقچه چوبی مشبک به طریق « آلت و لغت » مورخ ۹۱۲ است که از بهترین نمونه‌های هنر دوران صفوی به شمار می‌آید.

محراب بقعه باباافضل

محراب گچ‌بری منقوش و زیبای ضلع جنوبی بقعه، که در پیرامون آن کتیبه‌ای به خط ثلث بسیار خوش موجود است، از آثار جالب هنر عصر مغول است.

[۹] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، دیوان و رساله المفید للمستفید، ج۱، ص۳۹ـ۴۰، چاپ مصطفی فیضی (و دیگران)، تهران ۱۳۶۳ ش.

بررسی مذهب باباافضل

تعبیر خواجه درباره شاگرد باباافضل

خواجه نصیر در رساله سیر و سلوک درباره استاد ریاضی خود کمال‌الدین محمد حاسب که شاگرد باباافضل بوده است می‌گوید: « اهل ظاهر را کسر کردی و تناقض متقلّدان شریعت را بیان می‌کرد».

[۱۰] محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، مجموعه رسائل، ج۱، ص۳۸، تهران (تاریخ مقدمه ۱۳۳۵ ش).

معنای کسر اهل ظاهر

کسر اهل ظاهر به معنی باطنی بودن اوست، بخصوص به مناسبت رساله خواجه نصیر که درباره اسماعیلیان نوشته است.

عدم صراحت اسماعیلی بودن

امّا اگر هم باباافضل شاگردان باطنی داشته است در نوشته‌هایش مطلبی که صریحاً اسماعیلی یا باطنی بودن او را برساند، یا حتی بر تشیع او دلالت کند، دیده نمی‌شود.

تفاوت عقاید باباافضل و اسماعیلیه

عقاید او در فلسفه و الهیات شاید در قسمت‌هایی با عقاید فلسفی اسماعیلیه و مخصوصاً با آن‌چه در کتب فلسفی ناصرخسرو آمده است مطابق باشد، اما این انطباق در قسمتی موافقت کامل را در همه قسمت‌ها نمی‌رساند و حکم قطعی را موجب نمی‌شود، بخصوص که کتب باباافضل از اصطلاحات دینی و مذهبی اسماعیلیّه کاملاً خالی است.

مکتب و کتب فلسفی باباافضل

نظریات فلسفی باباافضل

باباافضل خود را در آراء و نظریات فلسفی مستقل نشان می‌دهد و از پیشینیان خود ندرتاً سخن به میان می‌آورد؛ نه به آن معنی که نظریات اساسی او در فلسفه و الهیّات کاملاً از حکمای متقدم بر او جدا باشد، بلکه او در طرح مسایل و نحوه استدلال و عرضه آرایِ فلسفی راهی نو در پیش گرفته است که او را از حکمای سلف و خلف خود ممتاز می‌سازد.

کتب فلسفی باباافضل

باباافضل در فلسفه کتابی به سبک شفا و اشارات و المعتبر و جز آن‌که همه مسایل فلسفی را از طبیعی و الهی‌ به‌طور منظّم در برگرفته باشد ننوشته است.
آثار او رساله‌های نسبتاً کوچکی است که هر یک به شیوه ای خاص و بدیع در مسایل و موضوعات حکمت بحث می‌کند و اگر این معنی را با شیوه او در نثر فارسی که گاهی در نهایت روانی و سلاست است و از آثار دل‌کش نثر فارسی به حساب می‌آید، و با اصطلاحات ابتکاری در فلسفه در نظر آوریم، استقلال و نوآوری او بیش‌تر نمایان خواهد شد.

عقاید فلسفی باباافضل

نظریه باباافضل درباه جهان

به عقیده باباافضل دو جهان موجود است: جهانِ مخلوقات یا عالم تکوین و جهان مُبْدِعات یا جهان ازل ؛ «جهان مخلوقات را جهان طبع گویند و حیّزِ مُبْدِعات را جهان خرد » و نیز « عالم کَوْن را جهان جزوی خوانند و عالم ابداع را جهان کلّی » و «این همه الفاظ را یک معنی است: آن‌که دو جهان‌اند؛ یکی حقیقت و دیگری مثال ».

[۱۱] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۱، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

تفاوت نظریه وی و افلاطون

در اینجا باباافضل اصطلاحی عکس آنچه افلاطونیان می‌گویند آورده است، یعنی این عالم جزوی و محسوس را عالم مثال و آن عالم کلی را عالم حقیقت نامیده است : «و به معنی مثال حکایتِ اصل خواهند چون نقش حیوان که نقاش بر لوح نگارد، که حکایت بُود از جانور اصلی؛ و (چون) الفاظ که مترکّب باشند برای حکایت معانی در نفس ».

[۱۲] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۳، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

«به جهان روحانی جهان نفس و عقل خواهند که منشأ و منبع حیات و حرکت و زندگی است و به جهان جسمانی سپهر و عناصر»؛ «جهان کلّی حیّز معقول و معلوم » است و «جهان جزوی حیّز محسوس و مخیّل و موهوم ».

[۱۳] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۳، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

منظور وی از دانش و داننده و دانسته

باباافضل از اصطلاحات فلسفی « عقل و عاقل و معقول » گاهی به « دانش و داننده و دانسته » تعبیر می‌کند و می‌گوید به لفظ دانش (عقل یا علم) «نخواهیم جز روشنی و پیدایی و وجود چیزها» و به «داننده نخواهیم جز علّت و سبب روشنی و پیدایی چیزها» و «به روشنی و پیدایی نخواهیم مگر تمامی وجود چیز»؛ پس وجود تام حقیقی هر چیز در نظر باباافضل صورت علمی و صورت معقول آن است.
امّا «به بی دانشی نخواهیم مگر پنهانی و پوشیدگی وجود چیزها و پیدایی و پنهانی چیزها مردم را در خود بُوَد و به لفظِ خود، نفس خواهیم در این موضوع که چیزها در نفس مردم یا پیدا یا پنهان باشند».

[۱۴] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۷، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

بنابراین، نفس انسان معیار پوشیدگی و روشنی اشیاء است.
«حیّز و معدن پوشیدگی جهان جسمانی است و آن را عالم جزوی خوانند و حیّز و معدن پیدایی جهان نفسانی و خرد است و آن را عالم کلّی خوانند».

[۱۵] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

از سوی دیگر، عالم جزوی عالم کثرت است و عالم کلّی عالم وحدت ، زیرا مثلاً در عالم جزوی اشخاص حیوان و انسان به تعدد و کثرت موجود است، اما در عالم کلّی یک انسان و از هر نوع حیوان یکی موجود است.

[۱۶] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۱۹۸، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

هماهنگی نظریه وی و افلاطون

این همان نظریّه مثل افلاطون است که باباافضل به این صورت بیان کرده است و گفته است که کلیّات و انواع صور معقول هستند و در عالم کلّی باشند و آن عالم روشنی و پیدایی است و عالم جزوی یا عالم جسمانی عالم ظلمات و پوشیدگی است.

کمال نهایی انسان در نظر باباافضل

باباافضل کمال نهایی انسانی را در « اتحاد عاقل و عقل و معقول » می‌داند و می‌گوید: « کمال عالم به تولید است و کمال تولید به ترکیب بسایط و کمال ترکیب و جمع بسایط به استحالت و تغییر و کمال استحالت و تغییر به حرکتِ فزایش (نامیه) و کمال حرکت فزایش به حیات و حسّ و کمال حیات و حس به قوّت ادراک و تعقّل و کمال ادراک و تعقل به اتّحاد عاقل و عقل و معقول».

[۱۷] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۵۱، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

تسلط انسان بر عالم

در نظر باباافضل، انسان از راه علم به کلیّات به هستی واقعی می‌رسد و بر عالم مسلّط می‌شود و عالم را جزو خود می‌کند.
و چنان‌که در جاودان‌نامه آمده است، همه چیز در عالم مسخّرِ مردم است و این تسخیر بر دو گونه است: ظاهری و عام و حقیقی و خاص.
تسخیر ظاهری و عام آن است که زمین مسخّر مردم است تا در آن کشت کند و آب مسخّر مردم است تا از آن بهره جوید و جانوران مسخّر مردم‌اند و همچنین تا آخر.
اما تسخیر حقیقی و خاص آن است که انسان امور جسمانی را نفسانی کند و از مأوا و حیّز آن به مأوا و حیّز نفسیش ببرد و این از راه علم به آن میسّر شود تا امور طبیعی را به بقاء برساند و جاودانی کند.
زیرا صورت‌های دانسته در نفس تباه نگردد اگر چه صورت محسوسش باطل و فانی شود.

[۱۸] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۲۶۸، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

مراتب وجود در نظر باباافضل

در آخر فصلی که به عنوان «ملحق» به «عرض‌نامه» افزوده است بحث بدیعی درباره مراتب وجود از کلّی به جزوی و از جزوی به کلّی دارد و در آن، بر خلاف نظریّه فلوطین و حکمای پیرو او در میان مسلمانان ، منکر قوس نزولی و صعودی موجودات شده است.
او مراتب وجودی را، از نفس انسانی تا اجسام طبیعی، و بالعکس، فقط در عقل و ذهن انسان می‌داند نه در خارج و می‌گوید: «این حال (یعنی سیر از جسم تا نفس انسانی ) به بازگشت مانَدْ سوی عالم کلّی، لکن بازگشت نیست مگر از روی شمارِ مراتب از جهان کلّی تا جهان جزوی؛ چون از «کلّی» آغاز شمار کردی «ورود» خوانی و چون از جهانِ جسمانیِ جزوی آغاز کردی، مرتبه مرتبه، سوی جهان کلیِ ازلی «صدور» و بازگشت گویی.
در این کنار، ورود و صدور جز شمارنده را نیست، که تا مراتب کلّی را سوی جزوی همی‌شمری وارد است و چون از جزوی مراتب را شمری سوی کلّی صادر».
مقصود باباافضل این است که این مراتب ورود و صدور یا سیر نزولی و صعودی اموری اعتباری و ذهنی است و واقعی نیست و فَرْق فقط در اعتبار و شمار است: اگر از جسم تا عقل شمری نام آن «ورود» (یا نزول ) است.
یعنی در واقع حرکتی از یک سوی به سوی دیگر وجود ندارد و اگر کسی چنین پندارد و بگوید: «آثار و افعال عالَم کلی در جهان جزوی آیند و باز از جهان جزوی به عالم کلی باز گردند، مانند حیات و ادراک و آگهی و دیگر آثار و نشان‌ها، بر صدق چنین بازگشتِ گفتار جز گمان و خیال گواهی ندهد؛ بازگشتِ که و چه ؟ از کجا بازِ کجا؟ گذرگاه آینده و آمده را که بر بست تا از آمدن بس کند و باز پس گردد؟».

[۱۹] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۲۵۱، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

آنگاه می‌گوید: «از حیّز کلّیِ بیکرانِ نامحدود ( عالم معقول و مبدعات ) بر حیّز محدودِ جزوی مُقَدَّر ( عالم جسمانی ) آثار نامتناهی و بی‌کران ، به توالی و ترتیب ، صور و اشکال هَیَآت و حرکات، بر اندازه گنجایش حیّز و مکان محدود و مقدّرِ اجسام می‌رسد و نهایت گنجایی و غایت وسعت این حیّز مقدّر و محدود در جسم انسان است».
یعنی صور نوعیّه و هیأت‌ها و اشکال عالم از آن جهان معقول است (به گفته افلاطون : عالم مثال ) و در این جهان چون جسمانی است طبعاً محدود متناهی و مقدّر (به اندازه ) است و چون در انسان از هر نوعی از انواع نمونه‌ای هست، پس وجود او نهایت گنجایی و وسعت انواع و صور نوعی است.
اما وقتی فرا می‌رسد که «ازدحام وصولِ این صور و اشکال از اندازه و حدّ اجسام بر گذرد»، در آن هنگام «جسم مقدّر از تحمّل آن عاجز آید و هم آثار عقل و هم آثار حیات و هم آثار نمو از او سترده شوند و بر وی جز آثارِ طبیعت نماند».

[۲۰] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۲۵۲، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

پس مرگ انسان در نظر باباافضل وقتی است که جسم او تاب تحمّل صور و اشکال آن عالم را نداشته باشد.
بعد می‌گوید: «و غرض از این گفتار آن‌که تا گمان نیفتد که از اجسام شخصی و جزوی از این عالم هیچ به عالَمِ کلّی بازتوان برد یا از عالم کلی، بیرون از این آثار و صور، که چون شعاعات بر جزویّات تافته‌اند، هیچ چیز جدا تواند شد و به عالم جسمانی نقل کردن و چون از آن جهان بدین جهان نتوان آمد از این جهان نیز بدان جهان باز نتوان گشت».

[۲۱] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۲۵۲ـ۲۵۳، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

پس باباافضل معتقد نیست که نفوس یا ارواح جزئی در صورت کمال خود از آن جهان آمده باشند، بلکه چنان‌که از بعضی مطالبِ رساله های دیگرش برمی‌آید معتقد است که نفس انسانی فقط به صورت قوه و مایه در انسان است و بعد به سوی کمال می‌رود: «مردم (انسان) را دو روی است: یکی رویِ جسمانی و گذرنده و یکی رویِ پاینده و ازلیِ نفسانی از پیوندِ پرورنده خود زندگی یاب».

[۲۲] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۳۰۳، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

آغازِ تن وی جسم مطلق است، بعد جسم مرکّب ، بعد جسد نباتی ، بعد جسد حیوانی ، بعد جسد انسانی .

[۲۳] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۳۰۳ـ ۳۰۴، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

این آغازِ «مَنِ جسمانی» است، امّا آغاز «مَنِ نفسانی» آن است که تا به جسمِ مفرد پیوسته است طبع است، بعد مِزاج است، بعد نفسِ روینده ( نفس نامیه ) است، بعد نفس حیوانی و انسانی و پس از آن عقل عملی و نفس فاکره و نفس حافظه و نفس گویا ( نفس ناطقه ) است و چون به حق تعالی رسد از روی شناخت و دانش آن را روح مقدّس خوانند.

[۲۴] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۳۰۴، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

پس جسم و نفس در اصل یکی هستند و «تفاوت و اختلاف از انگیختن صفات است» چنان‌که گویی «جسم گوهری است جنبش پذیر و نفس گوهری است جنباننده» پس «از روی گوهر و ذات هر دو یکی اند».
بلی «در وی دویی پدید آید» امّا «سرانجام آن دویی برخیزد که پیوند اصلی است و اختلاف و جدایی فرعی» و نفس از راه دانایی «به گوهر باز رسد در درجات نفسانی» و آن «جهان دانایی است».
باباافضل خِرَدْ را غیر از تن و جان می‌داند و آن را موجودی مستقل از آن دو می‌شمرد: « خرد نه تن است و نه جان که اگر خرد تن بودی همه تنها خردمند بودی و اگر خرد جان بودی هر جانور خردمند بودی»

[۲۵] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۰۴ـ۶۰۵، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

و نیز «خرد همه اشیاء را می‌داند و آن‌که همه اشیاء را بداند غیر از آن اشیاء است و تن هم یکی از این اشیاء است»، و قوای بدنی از نامیه و غاذیه و حواس و قوای محرکه و خیال و گمان ، فروغ تابش خردند و پیوند خرد با هر چه جز خرد است به دانستن خرد است آن چیز را که با دانستن آن بر آن محیط شود.

[۲۶] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۰۵، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

مقصود باباافضل از «خرد» آن موجودی است که به اشیا و به افعال و حرکات و نیز به قوای نفس عالم است، پس خرد غیر از نفس است.
به عبارت دیگر، در نظر باباافضل، «خود» یا «نفس» مجموع قوای حس و خیال و گمان و حفظ و غیر آن است، اما چیز دیگری هم هست که با علم به اینها و آگاهی از آن‌ها بر همه محیط است و آن خرد است.
در نفس انسان اموری هست که با هم مباین و مخالف است مانند غم و شادی و درد و رنج ، و خرد این امور مخالف را درمی‌یابد.
پس خرد مخالف و ضد ندارد، زیرا چیزی بیرون از خرد نیست که او از آن آگاه نباشد.
از این رو خرد هم بر تن و هم بر جان محیط و مسلّط است و چون ضدّ و مخالف ندارد تباهی نمی‌پذیرد، زیرا فساد و تباهی به اشیاء از امور مباین و مخالف آن‌ها راه می‌یابد.
پس خرد باقی و پایدار است.

[۲۷] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۰۵ـ۶۰۷، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

خلاصه عقاید وی در عرض‌نامه

در عرض‌نامه خلاصه عقاید خود را چنین بیان می‌کند: «غرض ما حصر موجودات است در کلّی و جزوی که موجود جزوی، این جهان و متولّدات آن است از «کرده» و «کننده» (منفعل و فاعل) و موجود کلّی، جهان دانش و دانسته و داننده است ( عقل و عاقل و معقول ) و امید ما آن است که مردمِ دانشجو از وجود بقای خویش به یقین آگاه شود و از هلاک و فنا و تغیّر در امان باشد، زیرا چون روشن شود که دانش وجودِ داناست و همه اشیا از اقسام و فروع دانش‌اند، بداند که به دانش بر همه محیط تواند شد.
این است غایت و نهایت جمله علوم، و علم است کمال و غایت و تمامیِ مردمی ( انسان ) و مردمی است غایت و تمامی حیات و حیات است تمامی و کمالِ جنبش اجسام و جنبش کمالِ جسم است جسمیّت کمالِ قبول و پذیرایی است و قبول پذیرایی اثرِ فاعلی است و فاعلی اثر شوق و ارادت و اثر دانایی است و دانایی اثر ذاتِ دانا و ذات دانا اول و آخر هستی».

[۲۸] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، ج۱، ص۲۳۹ـ۲۴۰، مصنّفات، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

پس اگر انسان به مرتبه دانایی برسد بر همه اشیاء محیط است و ذاتِ او اوّل و آخر هستی است.
آخر هستی بودنش معلوم است، امّا اوّل هستی بودنش از آن است که به اعتقاد باباافضل اجسام و عالم طبیعت مرده است و زنده آن‌گاه شود که در نفس انسان دانا به صورت معلوم و معقول در آید.
درصفحه بعد از همین عرض‌نامه می‌گوید: «ما چنان دیدیم که مردم را هر چه به کار است و ناگزرانِ (ضروریِ) اوست با اوست و در اوست و معدن و منبع آن خود اوست و هر آن‌چه بیرونِ اوست شِبه و مثال صور نفسِ اوست و اصل و حقیقت همه با اوست».

[۲۹] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۲۴۱، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

امّا نفسِ عاقل و داننده با اتّصال به معانی معقول و با پیوند به عالَمِ معانی داناست و این معانی معقول قائم به ذات خودند، زیرا اگر داننده و عالمی صورت علمی و معنایی را به دیگری بیاموزد و به او منتقل کند آن صورت از خود او سلب نمی‌شود: «اگر (این معانی) به نفسِ داننده تعلّق داشتی هیچ داننده‌ای نتوانستی که آنچه دانستی دیگری را درآموختی و اگر درآموختی دانش او باطل شدی و امکان نداشتی که کسی به معنایی رسیدی و بدانستی، (در صورتی که) این همه ممکن است و شاید بود».
نتیجه آن‌که معانی و همه چیزهای ذهنی پیوسته و قائم به ذاتِ داننده نیست، بلکه معانی به ذات خود قائم است.
این امور را از آن جهت که مطلوب و مقصود الفاظند معانی می‌گوییم و از آن جهت که از روی ذات حقیقت دارند حقایق می‌خوانیم و از جهت نسبتی که با نفوس دارند صورت‌ها می‌نامیم.

[۳۰] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۴۵، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

این باز همان اعتقاد به مُثُل افلاطونی است.
در مقایسه با عقاید ایدئالیست‌ها ، این گفته او بسیار مهم است : «هر دانسته معلول است مر داننده را ( معلوم معلول عالم است) و هر داننده علت است مر دانسته را و وجود علّت پیشی دارد بر وجود معلول، پس وجودِ داننده و عالم پیشی دارد بر وجودِ دانسته (معلوم)»؛ نیز: «عالَمِ مرکّب از موجودات شخصی و جزوی است و جزوی فرع کلّی است.
فرع به اصل به پای است، پس عالَم جزوی ( عالم جسمانی ) به عالم کلّی به پای است».

[۳۱] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۴۰، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

وحدت جوهر و ماهیت

باباافضل ظاهراً قائل به وحدت جوهر و ماهیت عالم بوده است و بر این مطلب خود چنین استدلال می‌کند: اگر کسی پرسد که آیا ذات و حقیقتِ علّت با معلول مباین است یا موافق است و یکی است، اگر بگویی ذاتِ علّت با ذات معلول مباین است چگونه امر مباین علّت امر مباین خودش می‌شود؟ و اگر بگویی ذات هردو یکی است پس علّت و معلول از میان برخاست.
برای رفع این اشکال می‌گوید که در این سؤال پرسنده علّت و معلول را دو چیز دانست اما لفظ ذات و حقیقت را در هر دو به یکسان آورد و تغییر نداد و پاسخ او در همین نکته نهفته است؛ ذات و حقیقتِ علّت و معلول یکی است، و «پرسنده در هر دو جای، أعنی علّت و معلول به لفظ ذات و حقیقت یکی معنی خواست و مباینت ذات را، بدون اعتبار علّت و معلول، از میان برداشت».
پس «موجودات به ذات ( واحد ) موجودند و ذوات به وی ذوات‌اند و حقایق به وی حقایق ، و او به خود ذات و حقیقت همه».

[۳۲] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۲۵ـ۶۲۶، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

نظرات باباافضل در اخلاق

باباافضل در اخلاق پیرو نظریّه حدّ وسط ارسطوست و اعتدال را «نشانِ مردمِ تمام» می‌داند.
«نشان مردم تمام آن است که همه قوّت‌های او را رتبتِ اعتدال بود میان شدّت و ضعف قوّت‌های غَضَبی در حدّ اعتدال میان تکبر و دنائت میان بددلی و ناباکی ( تهور )، و میان سرکشی و مسخّری، و میان کینه‌ورزی و بی‌حمیّتی ؛ و همچنین قوت‌های شهوانی میان رغبت حرص و نفرتِ ناخواست، و میان بستگی بخل و گشادگی اسراف ؛ آزاد از بیم و امید ، نه در نابوده به امید آویزنده، نه از بوده به بیم گریزنده و نه بی نیاز را به اسراف دهنده و نه از نیازمند به بخلْ بازگیرنده».

[۳۳] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

خلاصه آراء باباافضل

خلاصه بسیار فشرده‌ای از آنچه در قرائت آثار و فحص آرای او بر ما معلوم شده است در این‌جا می‌آوریم :

اصالت مطلق عقل

باباافضل قایل به اصالت مطلق عقل است و از این جهت با باطنیه و تعلیمیان موافق نیست، زیرا تعلیمیان خرد را کافی نمی‌دانند و تعلیم امام و معلم الهی را برای نجات انسان لازم می‌دانند.
اما در نظر باباافضل خرد تنها راه رستگاری است و سعادت محض در وحدت عقل و عاقل و معقول است و کمال انسانی وقتی است که با درک صور معقول و معانی و کلیات بر جهان محیط و نفسش از تباهی ایمن شود.

قائل به مُثُل افلاطونی

باباافضل عالم جسمانی را سایه‌ای ، و به قول خود او «مثالی»، از عالم نفسانی که همان عالم معقولات (یا به قول افلاطون «مُثُل») است می‌داند.

اصالت نفس انسانی در عالم

باباافضل «نفسِ» انسانی را برتر از هر چیز و اصل همه اشیا و موجودات عالم جسمانی می‌داند، و از این جهت فلاسفه معنوی مشرب ایدئالیست مغرب زمین به او نزدیک‌اند.

وحدت عالم و تفاوت در اعتبار

باباافضل اگر چه عالم را به دو قسم جزوی و کلّی، یا متولّد و مبدع، یا جسم و روح تقسیم می‌کند ذات و حقیقت همه را یکی می‌داند و می‌گوید که تفاوت در اعتبارات و نگرش‌هاست، و از این جهت آرای اسپینوزا با آن قابل مقایسه است.
بعضی از عقاید دیگر فلسفی او را ضمن بحث از آثارش خواهیم آورد.

آثار باباافضل

کتاب مصنفات باباافضل

بیشتر آثار باباافضل به فارسی است و تقریباً همه آثار فارسی او ذیل عنوان مصنّفات افضل الدین محمّدمَرَقی کاشانی به اهتمام مجتبی مینوی و یحیی مهدوی در دو جلد در تهران (۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش) به طبع رسیده است.

جلد اول مصنفات

جلد اوّل مشتمل بر هفت رساله که در انتشارات دانشگاه تهران چاپ شده، از این قرار است :

مدارج‌ الکمال

عنوان دیگر مدارج‌ الکمال، گشایش‌نامه است.
این کتاب را به «هشت درِ سخن» تقسیم کرده هر یک را «گشایشِدر» خوانده است.
در نامه‌ای با عنوان «جواب نوشته‌ای که خواجه به صدر سعید شمس الدین دزواکوش نوشته است»

[۳۴] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۷۰۰، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

از این رساله به «فتوح هشت در که به نام مدارج الکمال موسوم است» یاد می‌کند.
در قسمتی که به عنوان «خاتمه مدارج الکمال»

[۳۵] محمد بن حسین پاورپوینت باباافضل کاشانی، مصنّفات، ج۲، ص۶۷۱ـ۶۷۲، چاپ مجتبی مینوی و یحیی مهدوی، تهران ۱۳۳۱ـ۱۳۳۷ ش.

آمده است می‌گوید که این رساله را نخست به خواهش محمد دزواکوش به عربی تألیف کرده و سپس آن را به درخواست یکی دیگر از «برادران کوشنده و یاران رونده» از عربی به فارسی نقل کرده است.
موضوع این کتاب چنان‌که از نامش پیداست بیان مراتب کمال انسان است.

ره‌انجام نامه

این رساله را هم به درخواست «گروهی از یاران حقیقی» تألیف کرده، و موضوع آن عبارت است از سه چیز: «وجودِ خود و صفات وجود خود، و حقیقت آگهی و علم ، و فایده و منفعت آگهی و علم ».
این رساله را سیدمحمد مشکوه نیز در شماره ۵ انتشارات دانشکده معقول و منقول در بهمن ۱۳۱۵ ش چاپ کرده است.

ساز و پیرایه شاهان پرمایه

این رساله در فن سی

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.