مقاله نظریه های نابرابری


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل ورد و پاورپوینت
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : به همراه فایل word این محصول فایل پاورپوینت (PowerPoint) و اسلاید های آن به صورت هدیه ارائه خواهد شد

 مقاله نظریه های نابرابری دارای ۴۱ صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نظریه های نابرابری  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

مقاله نظریه های نابرابری

تعداد صفحات:۳۶

نوع فایل : ورد و قابل ویرایش

چکیده

عدالت و برابری موضوعی است که سالیان متمادی مورد توجه اندیشمندان و فیلسوفان تاریخ بوده است.  این مساله از زمان پیش ­سقراطیان تا کنون در جهان مورد توجه بوده است. بی­عدالتی­ها و نابرابری­ها در سراسر کره­ی خاکی حاکی از آن دارد که انسان­هایی با طبع قدرت و ثروت قصد حکومت و تسلط بر عده­ای را داشته­اند. بی­عدالتی­ها و نابرابری­ها در همین نوع حکومت­های استبدادگر شکل گرفتند

آن‌چه در تعریف تعلیم و تربیت آمده است عبارت است از فراهم شدن شرایطی جهت رشد و شکوفایی استعدادهای افراد؛ استعدادهایی که مطمئناً در همه­ی افراد یکسان نیست و هرکس از استعداد و توانایی­های خاص و ویژه­ای برخوردار است. تعلیم­ وتربیت به ­عنوان مهم‌ترین رکن یک جامعه وظیفه دارد شرایط و موقعیت­های مناسب را برای رشد و بالندگی این استعدادها فراهم کند؛ از این­رو این شرایط و بسترها می‌بایست برای تمامی افراد به­طور یکسان و برابر مهیا شود و این یکسانی به این معناست که کودک در فرایند آموزش‌وپرورش با تفکری آزاد و رها به فهم عمیق آموزش دست یابد. در حقیقت آموزش نباید مانعی بر رشد تفکر کودک شود که در غیر این صورت نه­ تنها تفکر خلاق کودک به خاموشی می­گراید، بلکه در نتیجه­ی این امر نابرابری و بی­عدالتی رخ داده است. اگر بخواهیم به مسئله­ی نابرابری بپردازیم، ابتدا باید به درک عمیق و روشنی از برابری[۱] برسیم

شیخاوندی معتقد است: ” «برابری» مفهومی است با معانی گونه ­گون، و از همین­ رو ارایه­ی تعریف نادرست از آن می­تواند گمراه­کننده باشد. اعلام این­که “تمام انسان­ها با هم برابر هستند” بی­معناست، مگر این­که مشخص کنیم برابری در «چه» و در میان «چه‌کسانی»”(شیخاوندی،۱۳۸۳: ۵)

اگر به انسان از بعد انسانیت او توجه کنیم خواهیم دید که همه­ی انسان­ها برخوردار از حیثیت ذاتی و انسانیت فطری هستند و بنا به این ویژگی، همه با هم برابر می­شوند. گر چه تفاوت در استعدادها و قابلیت­ها وجود دارد، اما عدالت زمانی شکل می­گیرد که به همه­ی این تفاوت­ها یکسان نگریسته نشود

بشیریه معتقد است که

“مفهوم عدالت اساسی­ ترین مفهوم در فلسفه­ی اخلاق، سیاست و حقوق است. پرسش­های گوناگونی که درباره­ی عمل، رفتار و شیوه­ی زندگی درست در سطح فردی، جمعی و سیاسی و درستی اعمال افراد خصوصی و مقامات و کارگزاران عمومی و نیز درباره­ی حقوق و تکالیف و تعهدات فرد و ماهیت سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی دولت­ها مطرح می‌شود، همگی در ذیل مفهوم کلی عدالت قرار می‌گیرند و همچنین ایجاد تعادل میان اهداف مختلف زندگی انسان مانند شادی، رفاه، فضیلت و معرفت و نیز ایجاد تعادل میان خواست­ها و غایات خصوصی و عمومی و سرانجام بهره‌برداری متعادل از ثروت و شیوه­ی توزیع آن جزیی از بحث عدالت به­شمار می­رود” (بشیریه، ۱۳۸۲: ۱۱)

سال­های متمادی است که پیرامون مفهوم عدالت نظریه ­های گوناگونی وجود دارد: فیثاغورث عدالت را رعایت حقوق افراد مطابق استعدادهای طبیعی آن­ها می­داند؛ از نظر سقراط عدالت رعایت نوعی تناسب و هماهنگی است؛ از دیدگاه افلاطون عدالت نوعی تناسب و تعادل در امور است؛ به‌زعم رواقیّون همه­ی انسان­ها برابرند (جمشیدی، ۱۳۸۰، به­نقل از بابادی عکاشه، ۱۳۸۷)

مطمئناً لازمه­ی اجرای عدالت، برخورداری از فرصت­های برابر است و منظور از فرصت برابر، جلوگیری، حذف یا کاهش تبعیض بین افراد از لحاظ جنسیت، نژاد، وضعیت جسمانی، سنی، زبانی و طبقه­ی اجتماعی می­باشد” (بِنِت، بوث، و ییندل، ۲۰۰۱، به نقل از بابادی عکاشه، ۱۳۸۷)

برابری مفهومی است که به بعد انسانیت انسان توجهی ویژه دارد و ازاین­رو با هر دیدگاهی به برابری نگریسته شود، تنها یک جهت دارد و آن هم کرامت، عزت و انسانیت ذاتی است که خداوند در درون همه­ی انسان­ها به ودیعه نهاده است. اگر برابری فرصت­ها را در دو بعد کلان و خرد بنگریم در بُعد کلان نوعی نگاه انسان­گرایانه و عدالت­خواهانه را به همراه دارد و در بُعد خرد، برابری فرصت­ها و عدالت آموزشی، سازوکاری است که موجب شکوفا­شدن اندیشه­های خلاق شده و امکان پرورش قابلیت را برای همه به­طور مساوی تامین می­کند (محمدی و دهقان، ۱۳۸۳: ۱۳۲-۱۳۳)

اعتقاد به این­که گسترش مدرسه و آموزش­وپرورش می­تواند فرصت­های برابر را افزایش دهد، مدت­ها در کانون اعتقاد و باور جامعه بوده است. به‌عبارت‌دیگر دیگر، اعتقاد بر این بوده که آموزش­وپرورش رسمی نقش اساسی در ایجاد جامعه­ی شایسته­سالار[۲] دارد؛ یعنی جامعه­ای که در آن تولد و امتیاز ارثی، نقش اندک و استعداد و تلاش، نقش اصلی را دارند. از مدت­ها قبل به آموزش­وپرورش رسمی، به­عنوان ابزاری برای کاهش امتیازات کودکان طبقه­ی ممتاز و افزایش شانس برای کودکان طبقه­ی فقیر جهت یافتن موقعیت عادلانه در جامعه، نگریسته می­شد. به‌عبارت‌دیگر فرض بر این بود که آموزش­وپرورش رسمی می­تواند به ایجاد جامعه­ای مبتنی بر استعداد کمک کند (شارع­پور، ۱۳۹۰)

بنابراین آموزش وپرورش می­تواند نقش بسیار اساسی در ایجاد برابری و عدالت آموزشی داشته­ باشد اما امروزه آموزش ­و­پرورش خود عاملی بر نابرابری­ها و بی­عدالتی­هاست. آموزشی که به عقیده­ی پائولو فریره[۳] سلطه ­آمیز باشد و آزادی و تفکر رهایی­بخش را از کودک سلب ­کند، خواه ناخواه به ستمی علیه  برخی به‌عنوان ستمدیده دامن­زده است

هوراس مان پدر آموزش ­وپرورش عمومی در آمریکا در سال ۱۸۴۸ میلادی نوشت: “تحصیلات، بیشتر از تمامی ابزارهایی که منشا انسانی دارد، به مثابه بزرگ‌ترین همسان کننده‌ی شرایط انسان­ها عمل کرده و چرخ تعادل جامعه به شمار می­رود” (بلنتاین، ۱۹۹۵، به نقل از دهقان، ۱۳۸۱: ۸۱)

واژه های کلیدی:عدالت، نابرابری، نابرابری آموزشی،دیدگاه صاحب نظران، نظریه های جامعه شناسی آموزش و پرورش درارتباط با نابرابری 

بخشی از فهرست مطالب مقاله نظریه های نابرابری

چکیده
مقدمه
دیدگاه صاحبنظران در باب مساله عدالت و نابرابری
۱- پیش سقراطیان
۲- سقراط
۳- افلاطون
۴- ارسطو
۵- رواقیون
۶- اپیکوریان
۷- قرون وسطی
۸- آگوستین
۹- توماس هابز
۱۰- اسپینوزا
۱۱- هیوم
۱۲- روسو
۱۳- کانت
۱۴- هگل
۱۵- فایده گرایان یا اصحاب اصالت فایده
۱۶- کارل مارکس
۱۷- نظریه های کلاسیک جامعه شناسی آموزش و پرورش در ارتباط با نابرابری
۱۷-۱- نظریه کارکردگرایی
۱۷-۲- نظریه حساب سیاسی
۱۷-۳- نظریهی سرمایه انسانی
۱۷-۴- نظریه مارکسیستی
۱۸- نظرهای معاصر در جامعه شناسی آموزش وپرورش در ارتباط با نابرابری
۱۸-۱- نظریه انتقادی
۱۸-۲- نظریه های بازتولید
۱۸-۳- نظریهی مقاومت
۱۹- دیدگاه اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان در باب عدالت و برابری
۱۹-۱- فارابی
۱۹-۲- خواجه نصیرالدین طوسی
۱۹-۳- غزالی
۱۹-۴- راغب اصفهانی
۱۹-۵- علامه طباطبایی
۱۹-۶- امام خمینی (ره)
۱۹-۷- شهید صدر
۱۹-۸- شهید مطهری
منابع و مآخذ

بخشی از منابع و مراجع مقاله نظریه های نابرابری

بشیریه، حسین. (۱۳۸۲). “دیباچه­ای بر فلسفه عدالت”. فصلنامه ناقد. شماره ۱

فروغی، محمدعلی. (۱۳۸۸). سیر حکمت در اروپا. تهران: انتشارات هرمس

راسل، برتراند. (۱۳۹۰). تاریخ فلسفه غرب. ترجمه دریابندری، نجف.تهران: انتشارات کتاب پرواز

کناری­زاده، عبدالعلی. (۱۳۸۵). “مفهوم عدالت از نگاه برخی فیلسوفان اسلامی و غرب”. مجله دانش­پژوهان. شماره ۸ پایگاه اطلاع­رسانی حوزه

واعظی، احمد. (۱۳۸۴). “نظریه عدالت در اندیشه دیوید هیوم”. فصلنامه علمی- پژوهشی دانشگاه قم. سال ششم، شماره چهارم

شارع­پور، محمود. (۱۳۹۰). جامعه­شناسی آموزش و پرورش. تهران: انتشارات سمت

گوتک، جرالد.ال. (۱۳۸۹). مکاتب فلسفی و آراء تربیتی. ترجمه پاک­سرشت، محمدجعفر. تهران: انتشارات سمت

شریعتمدار جزایری، سید نورالدین. (۱۳۸۶). “آزادی و عدالت در اندیشه امام خمینی”. فصلنامه علوم سیاسی. شماره ۵

پورفرد، مسعود. (۱۳۸۶).” آزادی و عدالت از منظر فقهی و فلسفی شهید صدر”. مجله عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی. شماره ۲۱۱ پایگاه اطلاع­رسانی حوزه

دهقان، حسین. (۱۳۸۱). “بازتولید طبقات اجتماعی در نظام آموزشی”. فصلنامه پژوهش فرهنگی. سال هفتم، شماره۴

ــــــــــــــ (۱۳۸۳). “انواع نابرابری­های آموزشی”. ماهنامه رشد آموزش علوم اجتماعی. شماره ۲۴

شیخاوندی، داور. (۱۳۸۳). “مفاهیم برابری ونابرابری در فلسفه­های غربی”. ماهنامه رشد آموزش علوم اجتماعی

 مقدمه

نابرابری آموزشی مفهومی است که از دهه­های هفتاد و هشتاد قرن بیستم توجه پژوهشگران زیادی را به خود معطوف داشته است. پژوهشگرانی که با سلیقه­ ها و زمینه­های عمدتاً انتقادی، به دنبال کشف و روابط آشکار و نهان دو متغیر کلان اجتماعی، یعنی نابرابری­ها و آموزش‌وپرورش بودند. دهقان در تعریف نابرابری آموزشی معتقد است که نابرابری­های آموزشی و عدالت آموزشی، مفاهیمی هستند که همانند دو روی یک سکه، واقعیتی به نام میزان دسترسی دانش­آموزان و لازم­التعلیمان طبقات، جنسیت­ها، نژادها، فرهنگ­ها و مناطق متفاوت را به تحصیل، تعریف می­کنند؛ به‌عبارت‌دیگر دیگر افزایش هر روی سکه، موجب کاهش روی دیگر آن خواهد شد. با این وصف، چنان­چه جامعه­ای بخواهد در جهت بسط عدالت آموزشی حرکت کند، ناگزیر است نابرابری فرصت­های آموزشی را کاهش دهد (دهقان، ۱۳۸۳)

مفهوم برابری فرصت­های آموزشی، مفهومی است نسبی که به تبع شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه در حال تغییر است و تا کنون سه شکل مشخص به خود گرفته است؛ برابری فرصت­های آموزشی به معنی درونداد مساوی، برابری فرصت­های آموزشی به معنی فرایند مساوی و برابری فرصت­های آموزشی به معنی برونداد مساوی (جوادی، ۱۳۷۸: ۲۷، به­نقل از بابادی عکاشه، شریف، جمشیدیان، ۱۳۸۷)

در بررسی تاریخچه ­ی برابری و نابرابری به مفهوم عدالت در تاریخ می­رسیم. مفهوم عدالت اساسی­ترین مفهوم در فلسفه­ی اخلاق، سیاست و حقوق است. پرسش­های گوناگونی که درباره‌ی اعمال و رفتار و شیوه­ی صحیح زندگی و همچنین حقوق و تکلیف و تعهدات افراد در عرصه­های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی دولت­ها مطرح می­شود، همگی در ذیل مفهوم عدالت قرار می­گیرند. همچنین ایجاد تعادل میان اهداف مختلف زندگی انسان­ها مانند شادی، فضیلت، رفاه، معرفت و نیز ایجاد تعادل میان خواست­ها و غایات عمومی و بهره‌برداری متعادل از ثروت و شیوه توزیع آن جزیی از بحث عدالت به شمار می­رود. با این‌حال بحث عدالت صرفاً نظری نیست، بلکه اساساً معطوف به عمل است

مبحث عدالت در همین معنای عملی­تر خود با مقولات و مفاهیمی مانند برابری، اخلاق، انصاف و آزادی در می­آمیزد.از این­رو مفهوم عدالت در معنای گسترده آن با همه­ی مفاهیم و ارزش­هایی که برای انسان ارزشمند و ارجمندند، پیوندی ناگسستنی دارد. آدمیان در همه­ی جوامع همواره در متن برداشتی از عدالت به سر می­برند و در همین متن است که شیوه­ی زندگی، ارزش­ها، هنجارها و روابط آنها معنا می‌یابند (بشیریه، ۱۳۸۲)

در تاریخ پرفرازونشیب و پیچیده­ی تفکر درباره­ی عدالت و مقولات آن مانند برابری، آزادی و غیره نخست به دیدگاه­های ماقبل مدرن درباره­ی عدالت یعنی دیدگاه­های پیش­­ سقراطیان، سوفسطاییان، افلاطون، ارسطو و غیره می­رسیم و سپس بر دیدگاه­های عصر مدرن مروری خواهیم داشت. چنان­چه می­دانیم از دیدگاه­های فیلسوفان پیش از سقراط منابع زیادی در دست نیست؛ از این­رو نمی­توان قاطعانه مبحث عدالت را در زمان پیش­ سقراطیان به گونه­ای شایسته بررسی کرد و پیرامون این مبحث به نتیجه­ای دقیق دست‌یافت. اما یقیناً در میان همه‌ی اقوام و ملل گوناگون، اشخاص خردمند و نکته­ سنج بسیار بوده­اند که با گفته ­های خردمندانه خویش مردم را آگاه می­ساختند. در میان یونانیان و حکمای پیش از سقراط این‌گونه دانشمندان نیز بسیار بوده­اند. در ذیل به بررسی دیدگاه فیلسوفانی می­پردازیم که در باب مساله عدالت نظراتی داشته­ اند

 دیدگاه صاحب­نظران در باب مساله عدالت و نابرابری

۱- پیش­ سقراطیان

۱-۱- هرقلیطوس (هراکلیتوس)

وی از بزرگان حکمای باستان و از اهل افسیوس است. هرقلیطوس جهان را به رودی تشبیه می­کند که همواره روان است و هر لحظه مانند لحظه­ی دیگر نیست. وی معتقد است که نسبت به هیچ چیز نمی­توان گفت می­باشد بلکه باید گفت می­شود و شدن نتیجه­ی کشمکش اضداد است؛ از این­روی هرقلیطوس جنگ در عالم را ضروری می­داند و از طرفی معتقد است که باید حد تعادل و تناسب رعایت شود. یعنی به زعم هرقلیطوس عدالت، اعتدال است و بی­عدالتی خروج از حد اعتدال. چنان­که به جدّ معتقد است اگر چیزی از حد اعتدال بیرون شد، عدل عالم او را به مقام خود بر می­گرداند (فروغی، ۱۳۸۸)

۱-۲- سوفسطاییان

در یونان باستان انگیز اصلی و اولیه­ای که موجب طرح مساله­ی عدالت از جانب فلاسفه­ی مهم و مشهور آن سامان یعنی ، افلاطون و ارسطو شد، از موضع سوفسطاییان برمی‌خاست. مواضع سوفسطاییانی چون پروتاگوراس، آنتیفون و تراسیماخوس مجادلاتی برانگیخت که سرانجام موجب تنظیم نظری و فلسفی در خصوص عدالت از جانب فلاسفه­ی آن زمان شد ( بشیریه، ۱۳۸۲). دستگاه­های فلسفی بزرگ پیش از نیمه دوم قرن پنجم با یک نهضت شکاکیت روبه­رو شدند که بزرگترین شخصیت آن پروتاگوراس، بزرگ سوفسطاییان بود. لفظ سوفسطایی به کسی اطلاق می­شد که امور خاصی را که برای زندگی عملی به­کار می‌آمد را به جوانان می‌آموخت و چون برای این­گونه آموزش­ها مدارس عمومی وجود نداشت، سوفسطاییان به کسانی درس می­دادند که توانگر بودند. همین امر باعث شد که تمایل طبقاتی خاصی در آن‌ها شکل بگیرد و اوضاع سیاسی آن زمان این امر را تشدید می­کرد. در آتن و بسیاری از شهرهای یونان دموکراسی از لحاظ سیاسی باب شده بود اما عملاً کاری صورت نمی‌گرفت (راسل، ۱۳۹۰). موضع اصلی سوفسطاییان در خصوص عدالت این بود که آن­چه معمولاً عادلانه یا ناعادلانه شمرده می­شد، وافعیت عینی و خارجی ندارد بلکه نتیجه میثاق­ها و رسوم اجتماعی است. به عقیده­ی سوفسطاییان هیچ شیوه­ی زندی خاصی همواره و در همه­جا عادلانه و درست نیست و هیچ اصول عدالتی که مطلقاً و همواره معتبر باشد، وجود ندارد. برخی از سوفسطاییان افراطی­تر نیز معتقد بودند که مفهوم عدالت تنها اطاعت از قوانین جاری جامعه است و چون قوانین جامعه در همه جا از جانب طبقه­ی حاکمه و به نفع آن طبقه وضع می­شود، پس عدالت معنایی جز حفظ منافع اقویا ندارد. تراسیماخوس در همین زمینه این­گونه استدلال می­کرد که عدالت صرفاً همان منفعت حکام و توانگران است و قانون نیز بیانگر منافع قانون­گذار می­باشد

 

[۱]. Equality

۱ Meritocratic society

۲ .Paulo Freire

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.