پاورپوینت محمّدتقی شهیدی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت محمّدتقی شهیدی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت محمّدتقی شهیدی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت محمّدتقی شهیدی :

پاورپوینت محمّدتقی شهیدی

آقا بزرگ شهیدی متولد ۱۲۸۵ و متوفای ۱۳۵۵قمری حکیم وارسته و پر آوازه مشهدی است.

فهرست مندرجات

۱ – نسب آقا بزرگ
۲ – آل شهیدی
۲.۱ – جدّ و پدر
۳ – تولّد و ایام کودکی
۴ – حیات علمی
۴.۱ – تحصیلات و استادان مشهد
۴.۲ – در محضر حکمای تهران
۴.۳ – مهاجرت به عتبات عراق
۴.۴ – توانایی های علمی و آموزشی
۴.۵ – وصف فرزانگی و وارستگی
۴.۶ – آثار و تالیفات
۴.۷ – شاگردان
۵ – کرامت های اخلاقی
۶ – فرزند فاضل
۷ – رحلت تندیس معرفت
۸ – منبع
۹ – پانویس

نسب آقا بزرگ

آقا بزرگ حکیم، منتسب به خاندانی است که از نظر نسب، شرافت و اصالت دارند و سالیان متمادی به عنوان حکیمان و دانشوران و فقیهان و ادیبان و عرفای نامدار، در آسمان علم و معرفت درخشیده اند. این سلسله، از سادات حسینی اند و بر حسب مدارک معتبری که در آستان قدس رضوی موجود است و نسب شناسان بر صحت آن ها مهر تأیید زده اند، نسب شان به حضرت امام جعفر صادق ، علیه السلام می رسد. بر این اساس، نسب سیّد محمدتقی، معروف به «میرزا عسکری» و مشهور به «آقابزرگ شهیدی»را می توان چنین ذکر کرد:
میرزا محمدتقی، ذبیح الله شهیدی، میرزا هدایت الله رضوی شهیدی، میرزا محمدمهدی اصفهانی خراسانی(شهیدی مشهدی)، میرزا هدایت الله، طاهر، ابوالحسن، هادی، محتشم، شاهنشاه (سید عالی قدر)، محمد، معزالدین، عمیدالملک، شاه برهان الدین خلیل الله، سید نور، الدین شاه نعمت الله ولی (عارف بلند آوازه)، میر عبدالله، محمد، عبدالله، کمال الدین یحیی، هاشم، موسی، جعفر، احمد صالح، محمد بغیش جعفر، حسن بغیض، محمد حبیب، جعفر شاعر، محمد مکتوم، ابومحمد اسماعیل امین اعرج، حضرت امام جعفر صادق، علیه السلام.

[۱] مکارم الاثار، میرزا محمد علی معلم حبیب آبادی، ج ۳، ص ۶۴۵.

آل شهیدی

یکی از قله های حکمت و اندیشه در خاندان شهیدی، فقیه حکیم علامه میرزا محمدمهدی اصفهانی خراسانی است. تراجم نویسان از جمله محمد هاشم خراسانی صاحب منتخب التواریخ، مرحوم زنّوزی در ریاض الجنه، علّامه عبدالحسین امینی در شهداء الفضیله، سید محسن امین در أعیان الشیعه، عبدالرزاق بیک دنبلی در تجربه الاحرار، محمدرضا تبریزی مستوفی در زینه التواریخ، میرزا عبدالرحمن مدرس رضوی در تاریخ علمای خراسان، میرزا محمد مهدی لکنهو کشمیری در نجوم السماء، محدث قمی در فوائد الرضویه، میرزا احمد بهبهانی در سفرنامه اش (مرآه الأحوال جهان نما)، محمدحسن خان اعتماد السلطنه در مطلع الشمس و فاضل بسطامی در فردوس التواریخ وی را به عنوان دانشمندی جامع علوم عقلی و نقلی و علّامه ی روزگار و آراسته به علم و عمل و محقق و ستوده خصال و سرامد اقران و مشهور در قدس و کرامت و مشوِّقِ فراگیران علوم اسلامی و مرجع خواصّ و عوام، معرّفی کرده اند.
این نامدار عرصه ی فضل و فضیلت از شاگردان برجسته ی آقا محمد بیدآبادی و ملا اسماعیل خواجویی در اصفهان است که در عتبات عراق، محضر وحید بهبهانی و شیخ مهدی فتونی و شیخ یوسف بحرانی را درک کرد.
او، از اغلب استادانش اجازه ی نقل روایت، دریافت کرد.
شیخ حسین عاملی مشهدی، استاد ریاضی او است که بعداً این شخصیت را به دامادی خود پذیرفت.
سید بحرالعلوم وقتی به مشهدمسافرتی کرد، از پرتو افاضات او بهره برد و لقب بحرالعلوم توسط سید محمدمهدی شهیدی به وی داده شد.
ملا عبدالوهّاب شیخ الاسلام مشهدی، سید عبدالکریم جزایری، سید دلدار علی رضوی هندی، آقا احمد بهبهانی، میرزا محمد حسن فاضل زنوزی، ملا احمد نراقی، سید محمد میر یوسف طباطبایی تبریزی، شیخ اسدالله دزفولی، ملّا محمد صالح برغانی و برادرش محمّدتقی برغانی، سید جعفر خوانساری و…. از شاگردان او در حکمت، حدیث، فقه و اصول هستند.

[۲] فوائد الرضویه، شیخ عباس قمی، ص ۵۹۸؛ اعیان الشیعه، سید محسن امین، ج ۱۰، ص ۷۵ و ۷۱؛ تجربه الاحرار، عبدالرزاق بیک دنبلی، ج اول، ص ۱۷۵. ۱۷۴؛ مطلع الشمس ج دوم، ص ۶۸۲.

او از خطی زیبا برخوردار بود و در پارسایی و زهد و قناعت و فروتنی به کمالات و درجاتی دست یافت. به سبب اهتمامش در ذکر و عبادت، کشف و شهود و مقاماتی را به خود اختصاص داد. منابع گوناگونی که به شرح حالش اشاراتی دارند، یادآور شده اند، چون در شب هنگام به زیارت آستان قدس رضوی می رفت، دِرِ بارگاه حضرت امام رضا، علیه السلام به دست غیب بر رویش گشوده می شد. در این باره نمونه های دیگری هم نقل شده است.

[۳] شجره طیبه، محمدباقر رضوی، ص ۴۰۷. ۴۰۸.

آن بزرگ مرد دیانت و فقاهت از عرصه های سیاسی و اجتماعی غفلت نداشت و زمانی که بازماندگان نادرشاه افشار ، خراسان را صحنه ی شرارت ها و طغیان گری های خود کردند و شهر مقدس مشهد را آماج تهاجم های وحشیانه خود قرار دادند و می خواستند میراث نفیس فرهنگی و هنری آستان قدس رضوی را به غارت ببرند، در برابر آنان مقاومت کرد و به دفاع از موقوفات و نذورات و سایر اموال بارگاه امام رضا، علیه السلام، پرداخت.
موقعی که نادر قلی میرزا(نواده ی نادر شاه افشار) مشهد را تحت فشار سختی قرار داد و بر اثر این وضع، مردم در وضعی نابسامان قرار گرفتند و قحطی و گرسنگی به شدت آنان را تهدید کرد و از سوی دیگر نیروهای حکومت مرکزی این شهر را تحت محاصره قرار دادند، برای دفاع از مردم و نیز صیانت از قداست آستان قدس از نادر قلی میرزا ناصحانه خواست دست از این یاغی گری بردارد، ولی غرور و خودخواهی مانع پذیرش این توصیه شد. میرزا محمد مهدی ناگزیر فرمان داد دروازه های شهر گشوده شود. نادرقلی میرزا که این حرکت را توطئه ای علیه خود دید، سید محمد مهدی را در سال ۱۲۱۸ قمری به شهادت رسانید.

[۴] منتخب التواریخ، محمد هاشم خراسانی، ص ۶۱۶؛ اعیان الشیعه، ج ۱۰، ص ۷۵، تاریخ علمای خراسان، میرزا عبدالرحمن مدرس، ص ۵۷. ۵۵.

میرزا هدایت الله و میرزا عبدالجواد و میرزا داوود رضوی، فرزندان این شهیدند.
سید محمدمهدی سر سلسله ی خاندانی گشت که به دلیل شهادتش، آنان به «آل شهیدی» شهرت یافتند و فرزانگی و فروزندگی در این طایفه، حدود یکصد و پنجاه سال ادامه یافت و جویبارهایی که از این قلّه علم، ایمان و مبارزه جاری گشت، در این مدت، تشنگان معارف ناب اسلامی را سیراب ساخت.
وعزم آن بزرگان بر ترویج دین مبین و تدریس و تربیت شاگردان و وعظ و ارشاد و رسیدگی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی مردم بود. بسیاری از ستارگانی که در این منظومه منوَّر، نورافشانی کردند، مراتب عالی فقهی و فلسفی را طی کردند و موفق شدند به ریاست و زعامت شرعی مردم خراسان برسند.

[۵] حکیم متاله بیدآبادی، علی کرباسی، ص ۱۵۲.

جدّ و پدر

میرزا هدایت رضوی شهیدی فرزند آیت الله محمّدمهدی اصفهانی خراسانی به سال ۱۱۷۸ قمری متولد گردید. وی تحصیلات را در محضر پدر و سایر استادان حوزه ی علمیه ی مشهدبه انجام رسانید. در هفتم رمضان المبارک ۱۲۴۸ قمری در مقام مرجعیت شرعی و حقوقی و اجتماعی مردم به فعالیت های آموزشی و ارشادی و پژوهشی اشتغال داشت.
او اثری در تفسیر قرآن کریم شامل بیست جزء قران دارد. کتابی در فقه با عنوان هدای المسترشدین از تالیفات او است.
او بزرگ ترین فرزند میرزا محمدمهدی شهید و از بزرگان علما و فقها و مدرّسان مشهد به شمار می رفت. نه تنها در خراسان، بلکه در دیگر نقاط ایران از وی پیروی می کردند و مقام دانش و زهد و تقوایش را تکریم می کردند.
میرزا هدایت الله در نشر فضایل و مکارم و ترویج احکام و یاری مظلومان و حفظ اموال و آبروی مسلمانان اهتمام داشت. سید محمدخان کلاتی همراه عده ای از افراد طائفه ی ترکمنان بنای فتنه و آشوب در خراسان گذاشت که با پی گیری ها و برنامه ریزی و رفتارهای شایسته این فقیه مفسر، آن فرد یاغی از خرابی و فساد دست برداشت و آرامش و امنیت به این سرزمین بازگشت. حاج میرزا هاشم، حاج میرزا عسکری، حاج میرزا ذبیح الله، حاج میرزا حسن، پسران، و میرزا محسن رضوی، داماد او است.

[۶] مکارم الآثار، ج ۴، ص ۱۳۲۶؛ شجره ی طیبه، ص ۴۲۵؛ الفوائد الرضویه، ص ۶۷۲.

یکی از فرزندان میرزا هدایت الله، حاج میرزا ذبیح الله شهیدی است که در شب پنج شنبه اول ماه رمضان المبارک ۱۲۳۴ قمری به دنیا آمد. او در خدمت والدش و دیگر مشاهیر مشهد، دانش های حوزوی را مانند حکمت نظری و عملی و فقه و اصول و کلام آموخت و در حدیث و اخبار اهل بیت ، علیهم السلام، و نیز اصول و فروع دین، مهارت هایی به دست آورد. او همواره عمر گران بهای خویش را به تدریس و تألیف و انتشار حقایق اسلامی و فیض رسانی به علاقه مندان و تشویق و تربیت جویندگان دانش گذرانید.
و او کتاب عیون اخبار الرضا از تالیفات شیخ صدوق را به زبان فارسی برگرداند و کتاب هایی در موضوع فقه و اصول از جمله خمس و زکات و مواسعه و مضایقه تالیف کرد.
او با وجود آن که در مشهدبه کمالات علمی و اخلاقی دست یافته بود به این امور اکتفا نکرد و در سال ۱۲۶۲ قمری بعد از ادای مناسک حج، به عتبات عراق رفت. پس از زیارت ائمه ی هدا، علیهم السلام، به محضر استادان برگزیده ی نجف و کربلا رسید و از وجود پربرکت آن فقهای بلند پایه کسب فیض کرد و به جوار مقدس رضوی بازگشت.

[۷] شهیدان راه فضیلت، علامه عبدالحسین امینی، ترجمه ی جلال الدین فارسی، ص ۴۲۷؛ شجره ی طیبه، ص ۴۴۱؛ تاریخ علمای خراسان، ص ۱۲۳.

تولّد و ایام کودکی

حاج میرزا ذبیح الله به موازات تلاش های علمی و فکری برای تقویت بنیان های معنوی و تزکیه درون، با ذکر و دعا و عبادت مانوس بود. به برکت این پارسایی و وارستگی، خداوند الطافی را نصیبش ساخت و اولین ارمغانش رهایی وی از انواع تعلقات مادی و دنیایی بود. این روند ضمن آن که امیال نفسانی او را تحت کنترل درآورد، چشمه های عطوفت را در زندگی خانوادگی و اجتماعی او جاری ساخت. بر اساس همین لطافت روحی، صدق و صفا بر روح و روان و دلش پرتو افکند و از زندان نَفْس خارج گردید و با مردمان جامعه پیوند قلبی برقرار کرد و در جهت رفع مشکلات و مصائب آنان کوشید.
در یکی از ماه های سال ۱۲۸۵ هجری قمری مطابق ۱۲۴۵ شمسی در حالی که میرزا ذبیح الله در آرامش شبانه مشغول مناجات با خدای خویش بود، از اندرون به وی خبر دادند صاحب فرزندی پسر گردیده است.

[۸] منتخب معجم الحکماء، مرتضی مدرس گیلانی، انتخاب و تحشیه:منوچهر صدوقی سها، ص ۲۱.

میرزا ضمن آن که غرق در شادی گردید، خدای را از این بابت سپاس گفت و از پروردگار خود خواست این فرزندش در سلک کاروان فضیلت و تقوا قرار دهد و او را نسبت به معارف و مکارم راغب سازد. نیز دست خود را به سوی بارگاه حضرت امام رضا ، علیه السلام، برد و از آن امام همام ملتمسانه خواست او را در پرورش این نوزاد و سوق دادنش به سوی کمالات و معارف یاری دهد.
البته مناجات و توسلات به همراه فضای آراسته به فضیلت خانواده و نیز همت و عزم این فرزند، ثمرات خود را نشان داد و مشیت حضرت حق بر این تعلّق گرفت که آن طفل پس از نشو و نما، در آینده ای نه چندان دور، با فراگیری علوم اسلامی، اعم از عقلی و نقلی، بر کرسی تدریس بنشیند و صدها طالب علم را با بیانی شیوا و قلمی توانا به سرچشمه ی دانش و حکمت و معنویت برساند و نیز هزاران نفر را از طریق وعظ و ارشاد و خطابه در مسیر رشد و هدایت قرار دهد.
پدر، نخستین گام را در راه نیکی به ذبیح الله برداشت و برایش دعا کرد و خیر و برکت خواست و نام خوبی برای او تعیین کرد. وی را «محمّدتقی» نامید.
محمّدتقی اگر چه از نظر رشد بدنی با دیگر نوباوگان تفاوتی نداشت، اما در دامن خانواده ای دیده به جهان گشوده بود که جویبارهای خداباوری در آن جریان داشت. دوران صباوتش در محیطی آکنده به صفا و صمیمیت سپری گردید. بچه های محل که شور و شوق بازی و تفریح داشتند، محمدتقی را به سوی این هیجان های کودکانه فرا می خواندند، اوهم گاهی به جمع دوستان کوچکش می پیوست، ولی دلش نمی خواست همه ی ایام را این گونه بگذراند. لذا مسیر خویش را تغییر داد و در هفت یا هشت سالگی به تحصیل روی آورد.

حیات علمی

اولین مکتب درسی این طفل در خانه تشکیل گردید. پدر با الهام از آموخته های خود و تجربیات با حلاوت زندگی، تلاش کرد محمدتقی را با مفاهیم دینی و نماز و عبادات و مجامع و محافل مذهبی و کانون های آموزشی و علمی آشنا کند.

تحصیلات و استادان مشهد

میرزا محمّدتقی مقدمات و بخشی از سطوح فقه و اصول را نزد پدر آموخت. در ضمن به مدرسه ی سلیمان خان واقع در انتهای بازار بزرگ مشهد می رفت تا تحصیلات خود را پی گیرد.
دراوایل قرن چهاردهم و اواخر قرن سیزدهم هجری درحوزه ی مشهد، علوم عقلی و ادبیات، بیش از علوم نقلی رواج داشت، گرمی و رونق این محافل دینی آن هم در حکمت نظری، بی ارتباط با رکود و توقف حوزه ی علمیه ی اصفهان بی ارتباط نبود. مدارس به لحاظ کمی و کیفی و استاد و شاگرد، آباد بود. مدرّسان بزرگ درهر رشته به تدریس اشتغال داشتند و برای هر یک از دروس ادبیات و فقه و اصول و حکمت حوزه های مستقل و بزرگی تشکیل می گردید و صدها طلبه ها را جذب خود می نمود.

[۹] گزارشی از سابقه ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه ی علمیه ی مشهد، مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، ص ۲۲. ۲۳.

در میان استادان، سه شخصیت برای محمدتقی جاذبه داشتند. آنان شعله های تابناکی بودند که در گوشه ای از شهر، چراغ حکمت و معرفت را که بهترین ودیعه الهی است روشن نگه داشتند و هر یک محفل گرمی را به وجود آوردند که در آن ها طلاب مستعد تربیت شدند. این بزرگان که محمّدتقی محضرشان را درک کرد عبارت اند از:
ملّا غلام حسین شیخ الاسلام ، فرزند میرزا محمّد که پدرش کاتب میرزا عسکری امام جمعه ی مشهدبود. در سال ۱۲۴۶ قمری در مشهد زاده شد. وی پس از آموزش مقدمات و سطوح خدمت حاج ملّاهادی سبزواری با حکمت اسلامی آشنا شد و پس از درک و فهم فلسفه ی اسلامی به نجف رفت و از حضور شیخ مرتضی انصاری بهره برد و پس از ارتحال شیخ اعظم به سال ۱۲۸۱ قمری به مشهدمقدس تشرّف یافت. جمعی از اهل فضل و در رأس آنان آقا بزرگ شهیدی و حاجی فاضل و میرزا حبیب الله خراسانی به شکوفایی علمی و فرهنگی رسیدند و خود در زمره ی مجتهدان و مدرّسان طراز اول خراسان گردیدند.

[۱۰] شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، ج ۶، ص ۱۷۳. ۱۷۲؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج اول، ص ۴۱۲.

استاد جلال الدین آشتیانی در معرفی او می نویسد:
از تلامیذ بنام حکیم سبزواری است که در مشهد مقدس حوزه ی پر رونق فلسفی داشت وانواع و اقسام حکمت را تدریس می کرد. کتب سطح را همراه علوم ریاضی در قوچان نزد ملا محمدصادق قوچانی فراگرفت و مدتی هم در مشهدنزد اساتید سطح تحصیل کرد. مدت شش سال در سبزوار در محضر فیلسوف سبزواری به تحصیل حکمت متعالیه پرداخت. سپس به عتبات مسافرت کرد و علوم نقلی را از محضر شیخ انصاری و برخی از معاصران تلامیذ او تکمیل کرد. ملا غلام حسین، مدرس جامعی بود و غیر از تدریس فقه و اصول، در ریاضیات و فلسفه نیز استاد مسلمی بود.

[۱۱] رسایل حکیم سبزواری، سید جلال الدین آشتیانی، ص ۱۳۰.

به نظر می رسد آقا بزرگ حکیم نزد او علاوه بر حکمت عملی، مباحثی از علوم هندسه و ریاضی و نیز فقه و اصول را خوانده باشد.

[۱۲] دائره المعارف، تشیع، ج اول، ص ۱۲۳؛ تاریخ حکما و عرفا، منوچهر صدوقی سها، ص ۷۰.

میرزا مهدی گیلانی متخلّص به «خدیو» که مشی عرفانی داشت، به پیشنهاد میرزا حبیب خراسانی به مشهدآمد.عده ای از جمله غلام حسین شیخ الاسلام به وی ملحق گردیدند و در سراچه ی بیرونی منزل میرزا هدایت الله(پدر بزرگ آقا بزرگ شهیدی) سکونت اختیار کردند و کتابخانه ای تشکیل دادند. تالاری برای نشیمن و خلوت گاهی برای عبادت ساختند و انجمن را سامان دادند و طی زمانی کوتاه، ملّا عباسعلی فاضل و میرزا محمد قدسی نیز به مجموعه آنان پیوستند. تلاش های علمی و عملی اصحاب سراچه در مشهد بازتابی گسترده داشت و همین امر حرکات رشک آلود عدّه ای از اهل جمود و تنگ نظر را برانگیخت. در نتیجه، اصحاب این جمع که آقا بزرگ شهیدی هم در بین آنان دیده می شد پراکنده گردیدند.

[۱۳] مقدمه دیوان میرزا حبیب خراسانی، به قلم حسن حبیب و نیز مقاله ی غلامرضا جلالی در مجله ی نگاه حوزه، ش ۲۰. ۱۹؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ص ۲۶۸. ۲۶۷.

میرزا غلام حسین به سال ۱۳۱۹ قمری درگذشت و در جوار آستان قدس رضوی دفن گردید.
۲ میرزا محمد سروقدی ، معروف به «خادم باشی» (کشیک سوم آستان قدس رضوی). این حکیم محقق از بزرگ ترین شاگردان حاج ملّا هادی سبزواری است. او علوم نقلی و ریاضی را در حوزه ی مشهدو حکمت الهی را در سبزوار فرا گرفت و خود در زمره ی مدرسان پرآوازه ی خطّه ی خراسان قرار گرفت. در حوزه ی تدریس آقا میرزا محمدو آخوند ملّا غلام حسین، دو نفر موفق گردیدند جانشین آنان گردند:یکی مرحوم ملّا محمدعلی فاضل سبزواری (معروف به حاجی فاضل، متوفی به سال ۱۳۴۲ قمری) و دیگری آقا میرزا عسکری که همان آقا بزرگ حکیم معروف به شهیدی است که معقول و حتی فقه و اصول را از وی آموخت.

[۱۴] رسایل سبزواری، ص ۱۳۱. ۱۳۰؛ منتخب معجم الحکماء، ص ۲۱؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ص ۲۲۹.

۳ شیخ موسی منطقی . در باب شرح حال این دانشور گمنام حکیم عارف شیخ عبدالسلام تربتی(پدر استادان بزرگ معاصر محمود شهابی و دکتر علی اکبر شهابی) که از شاگردان برجسته ی وی است، می نویسد:
من منطق را به اندازه ی کافی از افادات استاد جلیل و حکیم نبیل، مرحوم آقا شیخ موسی معروف به قلم ساز مستفید شدم. این پیرمرد بزرگ، در سن کهولت، خود به مدرسه ی سلیمان خان تشریف می آورد و در حجره ای که تا آخر حیات برای مطالعه و فکر اختیار کرده بود، درس می فرمود. چون قدری کم بیان و درسش خالی از سر و صدا و نمایش های معمولی و خود نیز از تظاهرات و جنجال منزجر بود، هیچ وقت جز چهار یا پنج نفر آزموده را در محضر درس نمی پذیرفت. آن که قریحه و استعدادی داشت، پس از آشنا شدن به طرز بیان آن مرحوم، ترجمه ی شخصیت وی را در جمله زیر خلاصه می نمود:در تتبع و احاطه بر آراء و کلمات متقدمان بحری عمیق، و در تحقیق، به نهایت دقیق. بیانش به سادگی و خالی از تنسیق و تلفیق و فوق العاده شیوا. بالجمله منطق می فرمود و در عین حال درسش از حکمت طبیعی، شامل ریاضیات و هیئت و حساب و هندسه و جغرافی خالی نبود.

[۱۵] اندیشه ی شهاب، به اهتمام دکتر علی اکبر شهابی، ص ۳۶. ۳۵.

اعتماد السلطنه،

[۱۶] مطلع الشمس، ج ۲، ص ۲۹۷.

شیخ آقا بزرگ تهرانی،

[۱۷] الکرام البرره، ج ۲، ص ۸۱۷.

معلم حبیب آبادی،

[۱۸] مکارم الاثار، ج ۲، ص ۴۹۲.

میرزا هاشم خراسانی

[۱۹] منتخب التواریخ، ص ۶۱۲.

، سید مصلح الدین مهدوی،

[۲۰] بیان المفاخر، ج اول، ص ۴۱.

وارستگی و دانشوری و پارسایی او را مورد توجه قرار داده اند.

در محضر حکمای تهران

میرزا محمدتقی معتقد بود برای آن که با آرامش و توانایی در ساحل بی کران قرآن قرار گیرد و بتواند از این اقیانوس عظیم مرواریدهای معارف را به دست آورد و از خرمن علوم نبوی و چشمه های اهل زمین استفاده های بهتری کند، ضرورت دارد بنیان های خردمندانه و فکری خود را تقویت کند و حکمت نظری و علوم ریاضی و منطق می تواند در این باره راهگشای خوبی باشد. به همین دلیل آموخته های حوزه ی مشهدرا با وجود آن که در شکوفایی علمی و فکری او تاثیر فراوانی داشت و وی را به درجات و کمالاتی از معرفت عقلی ارتقا داد، کافی ندانست و برای پی گیری این مسیر راهی تهران گردید.

[۲۱] مشاهیر مدفون در حریم رضوی، ج اول، ص ۴۵۹؛ منتخب معجم الحکما، ص ۲۱.

در آن موقع آ قا محمدرضا قمشه ای و میرزا ابوالحسن جلوه و آقا علی مدرس و میرزا حسین سبزواری (از شاگردان ملّاهادی سبزواری) که به حکمای اربعه موسوم اند مکتب فلسفی تهران را تاسیس کردند و بدین گونه مرکز علوم اسلامی از اصفهان به این شهر انتقال یافت. بعد از تعطیلی حوزه ی درسی حکیم سبزواری، این محفل جان تازه ای گرفت و کثیری از حکما و عرفا و فقها از آن استفاده کردند.
آقا بزرگ حکیم که طریق حکمت مشّاء را می پسندید و آرای ابوعلی سینا و خواجه نصیرالدین طوسی را بر افکار دیگر حکمای سلف ترجیح می داد برای ادامه ی تحصیل، به درس حکیم نامدار میرزا ابوالحسن جلوه زواره ای (۱۲۳۸ ۱۳۱۴قمری) رفت. برای این شاگرد شیفته ی آثار فلسفی، روح کنجکاوی و تتبع حکیم مزبور در بررسی و نقد و تحقیق اندیشه های مشاهیر گذشته، بسیار جالب بود و احاطه و تسلط وی را در بیان افکار بوعلی سینامی ستود. آشنایی جلوه با ریاضیات و تبحر در قواعد و قضایای برهانی، اندیشه های شاگردانی مانند آقا بزرگ را ورزیده و منظم و معتدل می ساخت.
آقا بزرگ علاوه بر فراگیری بخش هایی از اندیشه های سینانی و حکمت مشایی نزد حکیم جلوه، در درس اسفار او هم شرکت می کرد. این محفل گر چه افکار ملّاصدرا را تبیین می ساخت، ولی جلوه، به هنگام تدریس مشخص نمود کدام مباحث از دانشمندان قبل از ملّا صدرا است در واقع، کلام را می گرفت و به صاحب اصلی باز می گردانید. این ویژگی احاطه اش را بر منابع گوناگون فلسفی نشان می داد.
البته آن حکیم در مطالب بحث انگیز که تردید هایی را در اذهان به وجود می آورد، زیاد توقف نمی کرد و سیر سالم تری را برای عبور از مباحث جنجالی برمی گزید.

[۲۲] اعیان الشیعه، سید محسن امین؛ اصول المعارف، سید جلال الدین آشتیانی، ص ۲۲؛ گوشه ای از سیمای تاریخ تحول علوم در ایران، ص ۲۵؛ میرزا ابوالحسن جلوه حکیم فروتن، اثر نگارنده، ص ۹۷، ۱۰۸ و ۱۰۹.

موقعی که آقا بزرگ حکیم عازم تهران گردید، چون در حدود سال ۱۳۱۰ قمری بوده است، از حوزه ی پرفیض حکیم آقا محمّدرضا قمشه ای معروف به صهبا محروم گردید، زیرا وی به سال ۱۳۰۶ قمری در کنج حجره ی مدرسه، در تنهایی و خلوت و سکوتی عارفانه، از دنیا رفت.

[۲۳] خدمات متقابل اسلام و ایران، شهید مطهری، ص ۶۰۷.

در میان شاگردان حکمای اربعه ی تهران، چهار شخصیت، رکن مهمّ و واسطه ی انتقال فلسفه و عرفان به طبقات بعدی بودند. آقا بزرگ حکیم، محضر آن بزرگان را غنیمت شمرد. او در درس آقا میرزا حسن کرمانشاهی، میرزا هاشم اشکوری، آقا میرشهاب الدین تبریزی و میرزا محمود مدرّس کهکی متخلّص به رضوان حضور یافت. در پاره ای مآخذ، ضمن این که آقا بزرگ شهیدی رضوی را شاگرد مشترک این بزرگان معرّفی کرده اند از او به عنوان آقا بزرگ لواسانی فرزند ذبیح الله از احفاد سید مهدی شهیدی نام برده اند

[۲۴] مجموعه آثار حکیم صهبا، تحقیق و تصحیح حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی قعرحیمی، ص ۱۹۸.

که درست آن، آقا بزرگ خراسانی است.
میرزا حسن بعد از وفات استاد زنوزی به عنوان مدرس مدرسه ی سپهسالار قدیم در تهران تعیین گردید. آقا بزرگ نزدش بخش هایی از شفاو شرح اشارات ابوعلی سینا و اسفار ملّاصدرا را فرا گرفت. نیز از وارستگی و تقوا و ساده زیستی و مناعت طبع وی درس های آموزنده تری آموخت.
بنابراین وی نزد بزرگ ترین حکیم مشّایی در اعصار اخیر که در حکمت ذوقی به سبک ملّاصدرا و عرفان به شیوه ی محیی الدّین و اتباعش مهارت داشت و در علوم ریاضی و طبّ متداول قدیم استادی برجسته بود، زانوی ادب بر زمین زد.

[۲۵] رسایل سبزواری، ص ۱۰۴. ۱۰۷؛ منتخب معجم الحکماء، ص ۲۱؛ شرحی بر زادالمسافر ملاصدرا، مقدمه جلال الدین آشتیانی، ص ۳۸۶؛ شمس التواریخ، اسدالله گلپایگانی، ص ۹۹.

شهرت و امتیاز ویژه ی میرزا هاشم اشکوری تخصّص در عرفان نظری بود. آقا بزرگ با راهنمایی این استادش، بر دقایق و ظرایفی از حکمت های ذوقی و برهان های عرفانی آگاهی یافت و فرازهایی ارزشمند از کتاب مصباح الانس ابن فناری و گزیده هایی از تمهید القواعد ابن ترکه را به مدد وی فرا گرفت. برخی دشواری ها و ابهامات این دو اثر را در قالب پرسش هایی از محضر میرزا هاشم اشکوری مطرح کرد که او هم با نهایت فروتنی و سعه ی صدر و آغوش باز، آن ها را پاسخ گفت.
از آن جا که میرزا هاشم نصوص صدرالدّین قونوی، مشاعرو اسفارملّاصدرارا برای شاگردان علاقه مند و راغب و با استعدادهای ویژه، تدریس می کرد، بعید نیست که آقا بزرگ حکیم در این زمینه ها هم از او بهره برده باشد.

[۲۶] تاریخ علمای، خراسان، ص ۳۴۹؛ اشراق، ش ۳، ص ۵۱؛ مجموعه آثار صهبا، ص ۹۲؛ مقدمه ی اساس التوحید، میرزا مهدی آشتیانی، ص ۶. ۷. در ضمن شرح حال میرزا هاشم اشکوری به قلم نگارنده در مجموعه ی گلشن ابرار آمده است.

آقا بزرگ شهیدی رضوی بر اثر شوق درونی در فراگیری معارف اسلامی تصمیم گرفت از پرتو اندیشه های عالم عارف حکیم آقا میرشهاب الدّین نیریزی شیرازی معروف به «آقا میرشیرازی» فیض گیرد. او در مدرسه ی صدر تهرانکرسی تدریس داشت. مکارم اخلاقی و فروتنی و زهد این حکیم برای آقا بزرگ جالب تر از توانایی های علمی او بود.

[۲۷] تاریخ حکما و عرفا….، ص ۷۰.

استاد دیگر آقا بزرگ، میرزا محمود کهکی قمی بود که نخست در مدرسه ی مروی سکونت داشته و بعد به مدرسه ی صدر تهران رفت. از روی همان کتاب تمهید القواعد استادش صهبای قمشه ای، نسخه ای صحیح تهیه کرده بود. او، همان را تدریس می کرد.
جنبه ی مهم وی که برای آقا بزرگ جذابیت داشت، کثرت هوشیاری درک بالا و طبع روانش بود که به مناسبت بحث ها، اشعار خویش یا سروده های مشاهیر عرفان و ادب را با حلاوتی خاص برای حاضران می خواند.

[۲۸] شرح ابن حکیم، به قلم راقم این سطور در مجموعه ی ستارگان حرم، ج۲۶، آمده است.

مهاجرت به عتبات عراق

بعد از سال ۱۳۲۰ هجری قمری آقا بزرگ همچنان در تهران به سر می برد. حالا دیگر تبحّرش در فلسفه و حکمت ذوقی، به اوج رسیده بود، امّا با وجود احاطه بر منابع مهم فلسفی و عرفانی، هنوز مشتاق آموختن بود تا یاد دادن. در این ایام، تهران دچار آتشفشان سیاسی گردید و نارضایتی و اعتراضات مردم نسبت به اوضاع نابسامان کشور که محصول ستم و بی عدالتی و طغیان گری شاهان قاجار بود و پایتخت را در التهاب شدید اجتماعی قرار داد. اقا بزرگ به قوه ی بصیرتی که به صورت اکتسابی از طریق دانش اندوزی و تزکیه و تهذیب نفس به دست آورد، از ورای جنبش تنباکو حقایقی تلخ را مشاهده می کرد و می دید که عده ای به بهانه ی مبارزه با استبداد می خواهند، شکل دیگری از جفاکاری را پی گیرند. آنان تاکید می کردند باید برای اصلاحات اقتصادی و فرهنگی و کاهش مشکلات مردم از الگوها و قوانین کشورهای اروپایی استفاده کرد و آن ها را ملاک عمل قرار داد. دست پنهان دولت های زورگویی مانند روسیه و انگلستان نیز در فاصله گرفتن مردم از ارزش های مذهبی و اصالت های بومی دیده می شد. بنابراین آقا بزرگ در بحبوحه ی این بحران تصمیم گرفت برای کسب علوم نقلی به سوی عتبات عراق برود.

[۲۹] مشاهیر، مدفون در حرم رضوی، ج اول، ص ۴۵۹.

به هنگام اقامت آقا بزرگ شهیدی در تهران و آشفتگی های اجتماعی این دیار که منجر به انقلاب مشروطه گردید، در محافل و مجالس و کوی و برزن می شنید که آخوند خراسانی از ستمی که بر ایرانیان تحمیل می گردد، رنج می برد و در این باره مکاتباتی با روحانیان تهران داشت تا کارگزاران قاجار را از خلافکاری و بی عدالتی باز دارند.

[۳۰] وقایع اتفاقیه در روزگار، محمدمهدی کاشانی، تهران، نشر تاریخ چاپ اول، ۱۳۶۲، چ اول، ص ۲۵. ۲۴ و ۱۸۱ تا ۱۸۴.

حتی بر اثر حکم جهاد آخوند خراسانی، طوایف شیعی عراق آمادگی خود را برای پیوستن به مشروطه خواهان و حرکت به سوی ایران اعلام کردند. بسیاری از اهالی کربلاو کاظمین و بغدادو نیز ایرانیان مقیم آن شهرها نیز بر این حکم گردن نهادند و برای هرگونه دفاعی مهیا گردیدند.

[۳۱] مرگی در نور، کفایی خراسانی، ص ۱۸۶. ۱۸۴؛ مکارم الآثار، ج ۵، ص ۱۵۱۲؛ ماهنامه وحید، سال ۶، ش ۱۲، ص ۱۰۳۶؛ مجله ی امید ایران، ش ۹۲۴، دهم مهر ۱۳۵۲؛ زندگی نامه ی آیت الله چهارسوقی، ص ۱۵۳. ۱۵۲.

آقا بزرگ به این نتیجه رسید که آخوند خراسانی می تواند بهترین مدرّسی باشد که او باید به محضرش بشتابد؛ زیرا، هم حکمت عملی و علوم برهانی را محترم می شمارد و ذهن فلسفی داشت و نیز از مسایل اجتماعی و مصائبی که بر مردم می گذرد، بی تفاوت عبور نمی کند. با این هدف و نیز به اشتیاق بهره مندی از قداست و معنویت بارگاه حضرت علی، علیه السلام، و نوشیدن جرعه هایی از دریای ژرف فقه آل محمد، راه طولانی و پرمشقت بین تهران تا عراق عرب را پشت سر نهاد. سرانجام پس از تحمل رنجی جان فرسا بر کوچه های پرپیچ و خم و باریک و تنگ، اما روح نواز نجف گام نهاد و مسرور و شادمان پس از اندکی درنگ در منزلی که تدارک دیده بود و رفع خستگی، خود را مهیای زیارت گاه مرقد امیرمومنان، علیه السلام، کرد تا دوری از بستگان و غم غربت با این شیرینی معنوی و لذت روحانی جبران شود.
آقا بزرگ، حداقل مدت ده سال از چشمه ی فقاهت آخوند خراسانی بهره برد و در سال ۱۳۳۲ قمری مطابق ۱۲۹۳ شمسی به مشهدمقدس بازگشت.

[۳۲] ضمیمه ی تاریخ علمای خراسان، ص ۲۴۶، مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج اول، ص ۴۵۹؛ منتخب معجم الحکماء، ص ۲۱؛ گنجینه ی دانشمندان، ج ۷، ص ۱۳۴؛ نگاه حوزه، ش ۳، ص ۱۳. ۱۰.

سید جلال الدین آشتیانی می نویسد:
او در فقه و اصول از شاگردان آخوند ملا کاظم خراسانی است که بعد از مراجعت از عتبات، در مشهد، مستقلاً به تدریس حکمت پرداخت و حوزه ی پررونقی داشت.

[۳۳] رسایل حکیم سبزواری، ص ۱۳۱.

توانایی های علمی و آموزشی

روزگاری آقا بزرگ را عده ای از اطرافیان می شناختند، ولی طولی نکشید که آوازه اش در محافل علمی و مذهبی پیچید و سیل جویندگان دانش از شهرهای گوناگون راهی مشهدرضوی گشتند تا از او کسب فیض کنند. در حوزه ای که او به مدت حدود یک ربع قرن تشکیل داد شخصیت های متعدّدی به شکوفایی شکوه مندی رسیدند و خود به عنوان مجتهد و حکیم و عارف و ادیب و خطیب به جامعه ی علمی، خدمات ارزنده ای ارائه دادند.
استاد دکتر علی اکبر شهابی می گوید:
مشهددر آن زمان یکی از حوزه های علمی بزرگ بود و استادان بنامی در رشته های مختلف به درس و بحث و تحقیق اشتغال داشتند که طالبان علم از بیش تر شهرهای دور و نزدیک ایرانبرای استفاده از درس آنان رهسپار مشهدمی شدند و در مجلس درس ایشان شرکت می کردند. از استادان مبرز و متخصّص در رشته ی خود، مرحوم آقا بزرگ شهیدی(معروف به آقا بزرگ حکیم) در فلسفه، مرحوم آقا میرزا محمد (معروف به آقازاده) فرزند آخوند ملّا کاظم خراسانی بودند، که در آغاز مشروطه، نامش بسیار شهرت یافت، در اصول و فقه.

[۳۴] گفت وگو با دکتر علی شهابی، مجله ی کیهان فرهنگی، تیرماه ۱۳۶۶؛ میراث ماندگار، ج سوم، ص ۴۰.

مقام معظّم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای که خود به یک واسطه از شاگردان آقا بزرگ شهیدی است، در خصوص وضع حوزه ی مشهددر قرن چهاردهم هجری یادآور گردیده اند:
«…هر چند از اوایل این قرن، وضع حوزه رو به رونق بیش تر پیش رفته و تدریجاً بر وسعت واهمیت آن افزوده شده است، به طوری که در اواخر نیمه ی اول این قرن حوزه ی مشهداز لحاظ اوضاع درسی و پایه ی علمی، به صورت حوزه ای کامل و مهم درآمده است، سه تن از استادان معروف این حوزه، فلسفه و حکمت تدریس می کردند.
یک ملّا محمد علی معروف به حاجی فاضل که از شاگردان میرزای شیرازی و در فقه و فلسفه مبرّز بود
دو میرزای عسکری شهیدی معروف به آقا بزرگ که فیلسوفی معروف و استاد مسلّم فلسفه در مشهدبود. بیست و سه سال در حوزه ی مشهدتدریس حکمت کرد و اکثر علاقه مندان این رشته از محضر درس او استفاده می بردند.
سه شیخ اسدالله یزدی که حکیمی وارسته بود (متوفای سال ۱۳۴۲ قمری).
بر اثر وجود این سه مدّرس بزرگ بود که حوزه ی علمیه ی مشهد، حکمت الهی و مرکز تدریس فلسفه به شمار می رفت و در میان حوزه های علمی معروف شیعه از این لحاظ اولویّت داشت…»

[۳۵] گزارشی از سابقه ی تاریخی حوزه ی علمیه ی مشهد، سید علی خامنه ای، ص ۲۵. ۲۴.

آقا بزرگ در منزل خویش به تدریس می پرداخت. خارج فقه و شرح قوشچی بر تجرید، شرح خواجه نصیربر اشارات و شوارق و شواهد الربوبیه ملّاصدرا و مبدأ و معادو شرح هدایو اسفارصدرالمتألّهین و قبسات وشرح منظومه حکیم سبزواری، مهم ترین محورهای درسی او بود.

[۳۶] ضمیمه تاریخ علمای خراسان، ص ۲۴۷. ۲۴۶؛ مشاهیر مدفون در حرم رضوی، ج اول، ص ۴۶۰.

غلام رضا ریاضی می نویسد:
از ۱۳۳۳ قمری که از عتبات عالیات مراجعت فرمود تا پایان عمر شریف، جمله کتب معقول، به درس همی گفتی و از شرح قوشچی بیاغازید و با تجرید خواجه و شرح او بر اشارات و شواهد اسفارپایان داد.

[۳۷] دانشوران خراسان، غلام رضا ریاضی، مشهد، باستان، ۱۳۳۶، ص ۲۳۰. ۲۲۹.

آقا بزرگ به گفته ی آیت الله شیخ مجتبی قزوینی، مدّتی خارج فلسفه تدریس می کرد و می فرمود، می خواهیم مطالب را با نظر اجتهادی بسنجیم و خارج از محدوده ی متون و فضای حاکم بر آن ها و بدون تحت تاثیر قرار گرفتن نسبت به مقام علمی و شهرت مؤلف آن ها را مورد بررسی قرار دهیم. در مدتی که اسفار ملاصدرا را تدریس می کرد و برخی مطالبش از جمله موضوع اصالت وجود را از دیدگاه های مختلف مورد بحث و رسیدگی و ردّ و قبول قرار داد، در این درس آرای موافق و مخالف را مطرح می کرد و خود نیز نظر می داد و میدان را در بست به نظر موافق نمی سپرد، درسی جاذب و عمیق داشت. متون فلسفی را گاهی با منقولات تطبیق می کرد و مورد دقت و ژرف کاوی قرار می داد؛ زیرا، از نخبگان اساتید فن و پختگان وادی معقول بود. این، به جز اختصاصات روایح مراحل تهذیب نفس و ریاضیات شرعی بود که موجب می گردید احاطه ی افزون تری به مباحث عقلی و فلسفی و عرفانی داشته باشد. پاره ای نکات که از او درباره ی دو نمط اشارات ابوعلی سیناشنیده شد در هیچ جا ندیده شد که اهل تخصّص و تبحّر از آن ها چیزی دریافته باشند.

[۳۸] مکتب تفکیک (ویژه نامه ی فصل نامه تاریخ و فرهنگ معاصر، محمدرضا حکیمی، ص ۲۰۶. ۲۰۵).

از پذیرش مقلدانه روگردان بود و بر بحث و فحص و پیگیری و ردّ و ایراد اصرار می ورزید با آن که به یافته های عرفانی و فلسفی حکمای سلف احترام می گذاشت و قلّه های فکری و علمی این عرصه را می ستود ولی در انتقاد به آثار متقدمان گرایشی عمیق به هم رسانید. می کوشید شاگردان را دانشور و مستقل (به لحاظ فکری) بار آورد، به نحوی که دلیل سست را نپذیرند و مباحث شعارگونه و آمیخته به خواب دیدن و نقل های مشکوک و کلی گویی ها را قبول نکنند. اگر کوچک ترین خللی در برهان بود، از پذیرفتن آن امتناع کنند. به شاگردان توصیه کرد برای تقویت انسجام فکری و عملی و رسیدن به یک بصیرت عمیق به درس های پراکنده نروند و یک روش مستند و دقیق ومعتبر را پی گیری کنند، اما وقتی توانایی های ویژه ای در دیگر استادان می دید به آنان اجازه می داد از محضرشان بهره گیرند.
آیت الله حاج شیخ محمّد باقر محسنی ملایری که ضمن درک درس آقا بزرگ حکیم، حضورش در مشهدمقدّس مقارن گردید با ورود میرزا مهدی اصفهانی به مشهدکه از سال ۱۳۴۰ قمری تا ۱۳۶۵ قمری به تدریس تحقیقی دروس خارج و نشر مبانی معارف و تربیت نفوس و عقول و دادن دید اجتهادی در مسایل عقلی و تشجیع بر اظهار نظر و برخورداری از درک استقلالی و انتقادی از حکمت و عرفان پرداخت، اظهار داشته است:
من به درس آقا بزرگ حکیم می رفتم. آقا شیخ هاشم قزوینی به من گفت:چرا به درس میرزا نمی آیید؟ و اصرار کرد حتماً بیایید. گفتم:استادم آقا بزرگ فرموده است به درس دیگری نروید. ایشان گفت:آقا بزرگ را هرگونه که شده راضی کنید و حتماً به درس میرزا مهدی بیایید.
در پس اصرار میرزا هاشم قزوینی از استاد اجازه گرفتم و به درس میرزا رفتم. اولین جلسه ای که حاضر شدم، بحث درباره ی کیفیت حصول علم برای نفس بود و بیان حقیقت علم و تمایز آن با نفس.
پس از این درس، همین که به خدمت آقا بزرگ رسیدم، مطالبی را که میرزا فرموده بود، نقل کردم. آقا بزرگ شهیدی رضوی به محض شنیدن این مطالب فرمود:عجب مطالب عرشی! چه مطالب مهمی! تا کنون از کسی نشنیده بودم! حتماً به درس ایشان بروید و بیایید مطالب مطرح شده را به من بگویید. این برخورد، وسعت نظر و فروتنی آقا بزرگ را نیز نشان می دهد.

[۳۹] مکتب تفکیک، ص ۱۸۱ و ۱۹۳ و ۱۹۲.

وصف فرزانگی و وارستگی

در وصف حکیم متالّه و فیلسوف عارف و استاد حکمت و امام جمعه ی خراسان، برخی دانشوران و مورخان به قلم فرسایی پرداخته اند.
سید موسی قطبی که یکی از مصاحبان و شاگردان وی بود، بر حسب تقاضای مولف دانشوران خراسانی، مطالبی در معرفی استادش آورده که به فرازهایی از آن اشاره می گردد:
«میرزا عسکری، فرزند میرزا ذبیح الله شهید، معروف به آقا بزرگ حکیم شهیدی، از احفاد میرزا مهدی شهید اصفهانی خراسانی و از طریق او شاه نعمت الله ولی و از طریق او امام صادق، علیه السلام. آن بزرگوار چندین حکومت به آرای حکما در باب اصالت الوجود و الماهیه، معمول فرموده بود که مع الاسف به دست نرسید، هر چند که طریقت مشایین همی پسندیدی و نزدیک می بودی که آرای شیخ و خواجه به حجّت همی شناسد. همی فرمودی:لسنا آمنّا بما فی دِفّتی الشفاء. و هم به کمال تقوا و آزادی و استغنا همی زیستی…»

[۴۰] دانشوران خراسان، ص۲۲۸. ۲۳۰.

مرتضی مدرسی گیلانی نیز آقا بزرگ را به عنوان حکیم فاضلو مدرس برجسته معرفی کرده است.

[۴۱] منتخب معجم الحکماء، ص ۲۱.

شهید آیت الله مرتضی مطهری که آقا بزرگ را جزء طبقه ی سی و دوم حکما آورده، در

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.