پاورپوینت محمدتقی آملی طبرسی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت محمدتقی آملی طبرسی دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت محمدتقی آملی طبرسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت محمدتقی آملی طبرسی :
محمدتقی آملی
در سال ۱۳۰۴ هـ . ق (۱۳۰۴-۱۳۹۱ ق/۱۸۸۷-۱۹۷۱ م) در تهران و در خانوادهای فرهیخته، کودکی دیده به جهان گشود. پدرش، مولی محمد آملی (۱۳۳۶ ـ ۱۲۶۳ ق) و مادرش، دختر ملا محمد سیبویه هزارجریبی است؛ آنها نام این نو رسیده را «محمد تقی» برگزیدند.
فهرست مندرجات
۱ – زندگینامه
۱.۱ – تحصیل
۱.۲ – روحیات
۲ – آثار محمد آملی
۳ – خاطره تلخ
۴ – در فقدان پدر
۵ – در جستجوی استاد
۶ – استادان
۷ – اجازهنامهها
۷.۱ – روایی
۷.۲ – اجتهاد
۸ – موضعگیریهای سیاسی
۸.۱ – تغییر قانون اساسی
۸.۲ – اسرائیل
۸.۳ – انجمنهای ایالتی و ولایتی
۸.۴ – تلگرامها
۸.۵ – نوروز چهل و دو
۸.۶ – خبر جعلی روزنامه اطلاعات
۹ – خصوصیات اخلاقی
۹.۱ – تواضع
۹.۲ – اخلاق شایسته
۹.۳ – نظم
۹.۴ – مساوات
۹.۵ – مناجات
۹.۶ – تحمل مصائب
۹.۷ – نماز شب
۱۰ – رابطه با امام زمان (عج)
۱۰.۱ – توجه
۱۰.۲ – دیدار
۱۰.۳ – صحبت
۱۱ – اسوه شکیبایی
۱۲ – سیر و سلوک
۱۳ – عدم شکوه
۱۴ – تدریس
۱۵ – دعوت به تدریس در دانشگاه
۱۶ – آثار
۱۷ – شاگردان
۱۸ – استاد از زبان شاگرد
۱۹ – آمادگی برای ارتحال
۲۰ – وفات
۲۱ – فهرست منابع
۲۲ – پانویس
۲۳ – منبع
زندگینامه
تحصیل
هنگامی که استعداد آموزش در محمد تقی فراهم شد، پدرش او را به مکتب سپرد تا خواندن و نوشتن را فرا بگیرد. پس از آن، وی را به مدرسه علمیه خازن الملک فرستاد. محمد تقی در سن ده سالگی، کتابهایی چون: سیوطی و جامی را به خوبی فرا گرفت و در این راه به موفقیتهایی رسید.
او مقدّمات علوم را نزد پدر آموخت؛ پس از آن نزد عالمان دیگری مانند شیخ عبدالنّبی نوری و میرزا حسن کرمانشاهی درس خواند.
در ۱۳۴۰ ق به نجف اشرف رفت و تا ۱۳۵۳ ق از محضر استادانی چون میرزای نایینی، و آقا ضیاء عراقی (اراکی) و آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی بهره یافت.
سپس به تهران بازگشت و به تصنیف و تدریس مشغول شد.
[۱] آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشّیعه، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸، قرن ۴.
[۲] سازمان اوقاف، «مختصری از شرح احوال و آثار استاد محمدتقی آملی»، ج۱، ص۵۴، معارف اسلامی، س ۱، شم ۲، اسفند ۱۳۴۵.
[۳] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۲، ص۶۱۸، تهران، ۱۳۵۴.
روحیات
آملی فقیهی گوشهنشین بود. از پذیرفتن مسئولیت ریاست گریزان بود و تا پایان زندگی نیز از نوشتن رسال فتوایی خودداری کرد.
جمعی از فقهای فاضل از محضرش بهره میبردند و بسیار گرامیاش میداشتند.
[۴] آقابزرگ طهرانی، طبقات اعلام الشّیعه، ج۱، ص۲۶۷-۲۶۸، قرن ۴.
[۵] سازمان اوقاف، «مختصری از شرح احوال و آثار استاد محمدتقی آملی»، ج۱، ص۵۴، معارف اسلامی، س ۱، شم ۲، اسفند ۱۳۴۵.
[۶] مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ج۲، ص۶۱۸، تهران، ۱۳۵۴.
آثار محمد آملی
از این دانشور مبارز (پدر شیخ محمدتقی آملی) آثاری به جا مانده که برخی از آن ها به شرح ذیل است:
۱. حاشیه بر فرائد شیخ انصاری.
۲. شرح بر کلمه شریفه «لاالهالاالله» (این رساله به خط وی و اکنون نزد آیهالله حسن زاده آملی نگهداری میشود».
۳. حاشیه بر شرح مطالع.
۴. حاشیه بر شرح شمسیه (این اثر چاپ شده است).
۵. رساله فتوائیه (تلخیص واجبات)، پیرامون عبادات، معاملات و احکام است که به زیور طبع آراسته گردیده است.
۶. حاشیه بر اسفار، این اثر را که با خط ملا محمد آملی بوده است؛ فردی به رسم امانت از فرندش شیخ محمدتقی آملی برده است و دیگر برنگردانده است.
[۷] . در جستجوی استاد، ص ۸۰.
خاطره تلخ
آیهالله شیخ محمدتقی آملی در خصوص دستگیری و تبعید پدرش به مازندران، مینویسد:
«سوء انعکاس مصلوبیت (به دار آورختن) مرحوم شیخ (فضل الله نوری)، دفع قتل از مرحوم پدرم و سایر محبوسین نمود و در حق پدرم حکم به تبعید بیرون آمد؛ پس از هفتهای از صلب (به دار آویختن) شیخ مرحوم، پدرم را به «نور» مازندران تبعید کردند و به حاکم آن جا ـ که در آن زمان، مصدق الممالک نوری و پسرش که در آن عصر به معاضد الممالک ملقب و از علمداران مشروطیت بود ـ سپردند.
[۸] در جستجوی استاد، ص ۸۶.
من در آن زمان که اول جوانیم بود و سنین عمرم در حدود ۲۳ یا ۲۴ بود، مبتلا به عائله بزرگی و به فشار قرین شد. خودداری عیال و اولاد بودم؛ خانواده پدرم نیز بر آن ضمیمه گردید.
وسایل و اثاث پدرم را هم از طهران میبایست ارسال دارم و از طرف مردم نیز به هیچ وجه تفقدی از من نمیشد و بقایای رجال قاجار ـ با وجودی که مخالفت پدرم با مشروطیت بالعرض به نفع آنان تمام میشد و از چگونگی حالم مطلع بودند مساعتی نمیکردند؛ بلکه اذیتهایی از آنان دیدم و مردم متفرقه هم که لاف دوستی میزدند، ترک دوستی کرده و با دشمن آمیختند و من احوالم مصداق فرمایش منسوب به مولی الموالی است که فرمود:
«الناس فی زمن الاقبال کالشجره و حولها الناس ما دامت بها الثمره حتی اذا ما عرت عن حملها انصرفت فربما لم یکن خبره خبره (صدق صلواتاللهعلیه) مردم در زمان اقبال و خوشبختی، مثل درختی هستند که دیگران از سایه و میوه آن استفاده می کنند و هنگامی که آن درخت بی بار و برگ شد، همه از اطراف آن پراکنده میشوند و انگار که خبری نبوده و درختی وجود نداشته است». (مولی راست گفته است).
در فقدان پدر
شیخ محمدتقی بعد از ارتحال پدرش، با وجود شرایط نامناسب اجتماعی و مشکلات زندگی، همچنان با جدیت به تحصیل پرداخت. او همزمان با دروس حوزوی، به علوم جدید نیز توجه داشت و مطالب منتشره در علم هیئت و نجوم را مورد مطالعه قرار میداد.
[۹] در جستجوی استاد، ص ۳۵ـ۳۶.
در جستجوی استاد
آیهالله شیخ محمدتقی آملی در جستجوی استاد، بسیار زحمت کشید تا سرانجام به محضر عارف فرزانه، میرزا علی آقا قاضی راه یافت و در مکتب معرفت، مقبول ارباب سلوک و عرفان گردید.
مرحوم میرزا علی آقا قاضی، در این خصوص فرموده است: «کسی که به استاد رسید، نصف راه را طی کرده است».
[۱۰] اسوه عارفان، ص ۱۸.
شیخ محمدتقی آملی در مسیر رسیدن به استاد، چنین مینگارد:
«تا سال ۱۳۴۸ هـ . ق. نه آنکه خود را مستغنی دیدم، بلکه ملول شدم؛ چه آنکه طول ممارست از تدرس و تدریس و مجالس تقریر تاجار حرم مطهر منعقد میداشتم، خسته شدم.
به علاوه کمال نفسانی در خود نیافتم، بلکه جز دانستن چند ملفقاتی، که قابل هزاران نوع اعتراض بوده، چیزی نداشتم و همواره از خستگی ملول در فکر برخورد با کاملی، وقت میگذراندم و به هر کس میرسیدم، با ادب و خضوع، تجسسی میکردم که از مقصود حقیقی اطلاعی بگیرم.
در خلال این احوال، به ژندهپوشی برخوردم و شبها را در حرم مطهر حضرت مولی الموالی ـ ارواحنا فداء عتبه ـ تا جار (اذان صبح) حرم با ایشان به سر میبردم؛ و او اگر چه کامل نبود لکن من از صحبتش استفاداتی میبردم، تا آنکه موفق به ادراک خدمت کاملی شدم و به آفتابی در میان سایه برخوردم و از انفاس قدسیه او بهرهها بردم …»
[۱۱] در جستجوی استاد، ص ۹۲.
آری، آن عارف کامل همان «میرزا علی آقا قاضی» است.
[۱۲] . ر.ک: گلشن ابرار، ج۴، زندگی نامه میرزا علی آقا قاضی.
استادان
۱. آقا شیخ محمدهادی طالقانی
محمدتقی آملی، معانی بیان و بخشی از شرح لمعه را نزد این استاد بزرگوار فرا گرفته است.
۲. سید علی آقا قاضی طباطبایی؛ شیخ محمدتقی از جمله شاگردان این بزرگوار است که اخلاق و عرفان را از محضر ایشان فرا گرفته است.
۳. ملا محمد آملی (متوفای ۱۳۳۶ ق.) ایشان پدر محمدتقی آملی است و آیهالله آملی نزد پدر، لمعه، قوانین، ریاضی و کتاب شوارق را ـ که از علوم عقلیه است ـ فرا گرفت.
۴. سید جمیل موسوم به جلیل (متوفای ۱۳۲۲)
۵. شیخ عبدالحسین هزار جریبی.
۶. شیخ رضا نوری مازندرانی (متوفای ۱۳۵۵ ق).
۷. شیخ علی نوری.
۸. میرزا حسن کرمانشاهی.
۹. حاج شیخ عبدالنبی نوری (۱۳۰۴ ـ ۱۲۵۴ هـ . ق).
۱۰ آقا ضیاءالدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ ق.)
۱۱. محمد حسین نائینی (متوفای ۱۳۱۵ ش).
[۱۳] . ر.ک: گلشن ابرار، ج۲، ص ۵۴۷.
۱۲. سید ابوالحسن اصفهانی (متوفای ۱۳۲۵).
[۱۴] . گلشن ابرار، ج۲، ص ۵۸۵.
اجازهنامهها
روایی
آیهالله شیخ محمدتقی آملی از اساتید خود، اجازاتی دریافت کرد؛ مشایخ روایی وی عبارتند از:
۱. آیهالله شیخ عبدالنبی نوری.
۲. آیهالله سید ابوتراب خوانساری نجفی.
۳. آیه الله شیخ اسدالله زنجانی.
[۱۵] در جستجوی استاد، ص ۹۷.
اجتهاد
۱. آیهالله میرزا حسین غروی نائینی
۲. آیهالله آقا ضیاء الدین عراقی (متوفای ۱۳۶۱ ق).
۳. آیهالله سید ابوالحسن اصفهانی.
۴. آیهالله شیخ اسدالله زنجانی.
۵. آیهالله سید ابوتراب خوانساری نجفی.
[۱۶] .در جستجوی استاد، ص ۹۹ ـ ۹۳.
موضعگیریهای سیاسی
آیتالله شیخ محمدتقی آملی در مقاطع مختلف در برخورد با جریانهایی که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین بوده است همگام با دیگر علمای بزرگوار علناً موضعگیری کرده و طی صدور اعلامیههای فردی و جمعی به روشنگری مردم پرداخته است.
تغییر قانون اساسی
از نمونههای بارز این جهتگیریهای اعتراضآمیز علیه رژیم پهلوی در سال ۱۳۲۸ ش است که طی صدور نامهای از طرف هیأت علمیه تهران، توسط ۴۵ نفر از چهرههای دین و اعاظم از علما و مراجع، خطاب به شاه درباره مجلس مؤسسان و تغییر بعضی از مواد قانون اساسی، ابلاغ شد.
[۱۷] . اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۱۷.
اسرائیل
در سال ۱۳۳۹ ش. آیهالله آملی و جمعی از علمای دیگر طی اعلامیه شدیداللحنی اعتراض خود را ـ درباره شناسایی رژیم اشغالگر قدس از سوی رژیم شاه ـ به اطلاع جهانیان رساندند.
[۱۸] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۱۹.
در خرداد ۱۳۴۶ طی صدور بیانیهای به دفاع از مردم مظلوم فلسطین برخاسته و تجاوز نظامیان صهیونیست به سرزمین فلسطین را محکوم کردند.
[۱۹] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۲۱۰.
انجمنهای ایالتی و ولایتی
در سال ۱۳۴۱ ش. اطلاعیه مهمی که حاوی بیش از یک صد امضاء است و در صدر امضاء کنندگان آیهالله شیخ محمدتقی آملی میباشد ـ خطاب به امت اسلامی درباره انجمنهای ایالتی و ولایتی، صادر گردید و در این اطلاعیه مردم را ـ نسبت به مقدرات و سرنوشت آنان که توسط رژیم شاه رقم میخورد، آگاه کردند و متذکر شدند که طبق مصوبات شاه در انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی شرط اسلامیت را و با این عمل، مخالفین دین را مسلط بر سرنوشت مسلمانان نموده و با تبدیل سوگند به قرآن مجید، به کتاب آسمانی به دوران قبل از اسلام برگشته … و تا روزی که (رژیم شاه) به خواستههای مشروع علمای اعلام و ملت مسلمان ایران توجه نکند از پای ننشسته و اجازه نخواهیم داد که احکام اسلام و قانون اساسی پایمال گردد …
[۲۰] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۵۴ و ۵۳.
یکی از سلاحهای برنده علیه رژیم شاه، دعای دستهجمعی در مساجد بود که مبارزه منفی با طاغوت محسوب میشد.
با طرح تصویبنامه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی از ناحیه اسدالله علم (نخست وزیر شاه) و موضعگیری علمای شهرها به ویژه مراجع عظام در تهران با این طرح و صدور اطلاعیه از طرف شخصیتهای دینی و علمای تهران مبنی بر اجتماع مردم در مسجد سید عزیزالله و اجرای مراسم دعا در ماه رجب سال ۱۳۴۱ ش. است که آیهالله شیخ محمدتقی آملی و تنی چند از علمای اعلام تهران طی صدور اطلاعیهای به شرح ذیل چنین آوردند:
«نظر به این که از طرف جناب آقای نخست وزیر اعلام گردیده است که موضوع تصویبنامه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی طبق تصویب هیأت دولت اجرا نخواهد شد. بنابراین با تشکر از مساعی جمیله عموم مسلمانان، اجتماع روز پنجشنبه اول ماه رجب که بنا بود در مسجد سید عزیزالله تشکیل شود، مورد ندارد.»
[۲۱] اسناد انقلاب اسلامی، جلد اول، ص ۵۲.
آیه الله آملی به مناسبت اظهار همدردی با ماتم زدگان زلزله خراسان در سال ۱۳۴۷، برای یادبود قربانیان مجلس عزا در مسجد ارک تهران برپا کرد.
[۲۲] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۲۲۱.
تلگرامها
در فروردین ماه ۱۳۴۲ آیات عظام شاهرودی و حکیم از نجف اشرف درباره فاجعه مدرسه فیضیه با علمای تهران از جمله آیهالله شیخ محمدتقی آملی اظهار همدردی نمودهاند و توصیه کردهاند که به مفقودین و مجروحین رسیدگی کنند و ضمنا علما دستهجمعی به عتباب عالیات مراجعت نمایند تا بتوانند با رأی واحد، نظر خود را درباره رژیم شاه اعلام کنند.
[۲۳] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۷۸ و ۸۴.
در آذر ماه ۱۳۴۲ ش آیهالله خویی درباره بازداشت جمعی از علمای آذربایجان، به آیهالله شیخ محمدتقی آملی، طی ارسال تلگرافی، ضمن اظهار تأسف از این موضوع، به ایشان و برخی از علمای دیگر چنین نوشت: «انتظار اقدام لازم و اعلام نتیجه (استخلاص آنها) را داریم».
[۲۴] اسناد انقلاب اسلام، ج۳، ص ۲۲۴.
نوروز چهل و دو
در اواخر اسفند ۱۳۴۱ ش حضرت امام خمینی قدسسره طی نامهای به مرحوم آقای محمدتقی فلسفی (خطیب معروف) مبنی بر صدور اطلاعیه از ناحیه ایشان و آیهالله محمدتقی آملی و آیه الله شیخ احمد آشتیانی ـ به مناسبت تلاقی عید نوروز با شهادت حضرت امام جعفر صادق ـ علیهالسلام ـ و اعلام عزای عمومی و این که در آن اعلامیه با صراحت نوشته شود: به این دلیل عزای عمومی اعلام میشود که: «صدماتی که در این سال به اسلام وارد شده است … و عمل دولت که جدیت دارد مذهب را به اسم امام صادق ـ علیهالسلام ـ بکوبد»
[۲۵] صحیفه نور، ج۱، ص ۱۵۵.
و آیهالله آشیخ محمدتقی آملی متعاقب نامه امام خمینی ـ رحمهالله ـ خطاب به مردم نوشت: «روحانیون امسال عزا دارند، جلوس ندارند.»
[۲۶] اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص ۵۸.
خبر جعلی روزنامه اطلاعات
در پی دیدار حسن پاکروان (رئیس ساواک) با امام خمینی در زندان قزل قلعه، روزنامه اطلاعات در تاریخ ۱۸/۱/۱۳۴۳ ش خبر جعلی (توافق روحانیون و رژیم) را به چاپ رساند که مورد اعتراض امام ـ قدس سره ـ و دیگر علما قرار گرفت و تکذیب شد.
متعاقب این قضیه حضرت امام خمینی ـ قدس سره ـ در تاریخ ۲۲ فروردین ۱۳۴۳ خطاب به آیهالله محمدتقی آملی چنین نوشت:
«حضرت آیهالله آملی دامت برکاته ـ حسنآباد پس از عرض اخلاص، مستدعی است مراتب تشکر این جانب را به حضرات حججاسلام علمای اعلام تهران ـ اعلیاللهکلمتهم ـ ابلاغ فرموده و تذکر دهید مطالبی که در روزنامه اطلاعات با مقاصد دولت درج شده بود جدا تکذیب فرمایند و به ملت ابلاغ فرمایید که هیچ روحانی نمیتواند با امور خلاف شرع موافقت کند و پس از این به مندرجات مطبوعات راجع به روحانیون ترتیب اثر ندهند». والسلام خمینی
[۲۷] صحیفه نور، ج۱، ص ۲۷۶.
خصوصیات اخلاقی
تواضع
یکی از شاگردان وی میگوید:
«آیهالله آملی مرد وارسته و شایستهای بود؛ مرد خاکی و در اوج تواضع و اخلاق بود؛ طلبهها نه فقط استفاده علمی از محضر ایشان میبردند بلکه استفاده اخلاقی به مراتب، بیشتر بوده است.
بسیار مودب بود. هیچ به عناوین و القاب علاقهای نداشت. وقتی کتاب حاشیه بر «شرح منظومه، به نام درر الفوائد» را نوشت، نمیخواست اسم آیهالله یا القاب دیگر روی کتاب بیاید؛ میگفت: همان اسم «محمدتقی آملی» کافی است».
[۲۸] در جستجوی استاد، ص ۴۳.
وی به حدی متواضع بود که مثل یک طلبه رفتار میکرد؛ اصلا خودش را «استاد» به شمار نمیآورد؛ حتی نعلین آقایان را جفت میکرد …
[۲۹] در جستجوی استاد، ص ۴۰.
اخلاق شایسته
یکی از نوههای پسری ایشان نقل کرده است:
«این جانب خیلی به آیهالله آملی نزدیک بودم، با اینکه در قم مشغول تحصیل بودم، ولی مرتب به خدمت ایشان شرفیاب میشدم و علاقه وافری به ایشان داشتم. معظم له نیز همه نوههایشان را دوست میداشتند و مورد تفقد و مهربانی قرار میدادند و هیچ سراغ نداریم که ایشان کوچکترین برخوردی (ناپسند) با کسی داشته باشد.
بسیار بزرگوار بودند و من با خود فکر میکردم که (وقتی) ایشان رحلت کنند؛ من چه خواهم کرد و چگونه این مصیبت بزرگ را تحمل خواهم نمود؟! دیدار با ایشان غم و غصه را از دلها میزدود و هر وقت برایم ناراحتی پیش میآمد، خدمتش میرسیدم».
[۳۰] در جستجوی استاد، ص ۳۷.
ایشان در محیط خانواده، سختگیر و ترشرو نبوده است و علاقه خاصی به فرزندان و نوهها، خصوصا نوههای سید خود، داشته است.
در امور منزل مداخله نمیکردند و بیشتر وقتشان به نوشتن کتاب و مطالعه، سپری و یا ملاقات حضوری داشته و در اوقات فراغت به عبادت مشغول بودند.
با همسایگان و اهل محل، بسیار مهربان و خوشبرخورد بودند. از جمله نصیحتهای ایشان این بوده است که: «نماز اول وقت را ترک نکنید و خوش اخلاق باشید و از مال حرام بپرهیزید.»
[۳۱] در جستجوی استاد، ص ۴۵.
نظم
در کارهایش بسیار منظم بودند؛ حتی در جزئیترین مسئله، نظم را رعایت میکردند؛ خواب، خوراک، درس، بحث، دعا و عبادتش همه روی حساب بوده است.
[۳۲] در جستجوی استاد، ص ۳۷.
مساوات
برخورد ایشان با فقیر و غنی، یکسان بود؛ تلقی ایشان از مردم، بر اساس این آیه قرآن «ان اکرمکم عند الله اتقیکم» بود؛
[۳۳] سوره حجرات،آیه۱۳.
گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.
فرزندش آقای دکتر آملی میگوید:
پدرم این دید را نسبت به مردم داشتند و به غنی و فقیر فرقی ن
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.