پاورپوینت محمد بن محمد بن حسن طوسی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت محمد بن محمد بن حسن طوسی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت محمد بن محمد بن حسن طوسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت محمد بن محمد بن حسن طوسی :
خواجه نصیرالدین طوسی
محمد بن محمد بن حسن معروف به طوسی، خواجه نصیرالدین، حکیم و متکلم قرن هفتم قمری است، خواجه نصیر نویسنده کتابها و رسالههای بسیاری در علوم اخلاق، منطق، فلسفه، کلام، ریاضیات و نجوم است.
فهرست مندرجات
۱ – زادگاه و ولادت
۲ – مراحل تحصیلات
۳ – جایگاه علمی خواجه
۳.۱ – در قلعههای اسماعیلیه
۳.۲ – دوران آشوب
۳.۳ – خواجه نصیر و مغولان
۴ – داوری تاریخ درباره خواجه نصیر
۵ – خدمات
۶ – اخلاق خواجه نصیر
۷ – شاگردان
۸ – دانش خواجه
۸.۱ – ریاضیات
۸.۲ – فلسفه
۸.۳ – کلام
۸.۴ – اخلاق
۸.۵ – ادبیات
۹ – دیدگاههای اقتصادی
۹.۱ – اصول اخلاق اقتصادی
۹.۲ – عدالت اقتصادی
۹.۳ – خانواده و توسعه اقتصادی
۹.۴ – تقسیم کار
۹.۵ – عوامل تولید
۹.۶ – کار
۹.۷ – درآمد
۹.۸ – شرایط سرمایهگذاری
۹.۹ – مدیریت داراییها
۹.۱۰ – قانون حداقل مقیاس
۹.۱۱ – مبادله و پول
۹.۱۲ – مشخصات پول
۹.۱۳ – کشاورزی
۹.۱۴ – بار مالیاتی
۹.۱۵ – خرید داراییهای غیرمولد
۱۰ – آثار
۱۱ – فرزندان
۱۲ – وفات
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
زادگاه و ولادت
سرزمین طوس ناحیهای از خراسان بزرگ است که خاستگاه دانشورانی بزرگ و تاریخساز بوده است. در جغرافیای قدیم ایران، طوس از شهرهای مختلفی چون «نوقان»، «طابران» و «رادکان» تشکیل شده بود و قبر مطهر حضرت علی بن موسیالرضا (علیهالسّلام) در حوالی شهر «نوقان» و در روستایی به نام «سناباد» قرار داشت که پس از توسعه آن، امروزه یکی از محلههای شهر مشهد به شمار میآید.
گویند زمانی «شیخ وجیهالدین محمد بن حسن» که از بزرگان و دانشوران قم بوده و در روستای «جهرود» از توابع قم زندگی میکرد.
[۱] قمی، عباس، فوائد رضویه، ص۶۰۳.
به همراه خانواده و به شوق زیارت امام هشتم شیعیان به مشهد عازم شد و پس از زیارت، در هنگام بازگشت به علت بیماری همسرش، در یکی از محلههای شهر طوس مسکن گزید.
[۲] قمی، عباس، فوائد رضویه، ص۶۰۳.
او پس از چندی به درخواست اهالی محل علاوه بر اقامه نماز جماعت در مسجد، به تدریس در مدرسه علمیّه مشغول شد. در صبحگاه یازدهم جمادیالاول سال ۵۹۷ ق.، به هنگام طلوع آفتاب، سپیده از خنده شکفته شد و درخشندهترین چهره حکمت و ریاضی در قرن هفتم پا به عرصه وجود نهاد. (وی شخصیتی غیر از شیخالطائفه طوسی و خواجه نظامالملک است.)
پدر با تفال به قرآن کریم نوزاد را که سومین فرزندش بود «محمد» نامید. او بعدها کنیهاش «ابوجعفر» گشته، به القابی چون «نصیرالدین»، «محقق طوسی»، «استادالبشر» و «خواجه» شهرت یافت. ایام کودکی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد.
مراحل تحصیلات
ایام کودکی و نوجوانی محمد در شهر طوس سپری شد. وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر خویش آموخت.
مادرش نیز وی را در خواندن قرآن و متون فارسی کمک میکرد. پس از آن به توصیه پدر، نزد داییاش «نورالدین علی بن محمد شیعی» که از دانشمندان نامور در ریاضیات، حکمت و منطق بود، به فراگیری آن علوم پرداخت.
عطش علمی محمد در نزد داییاش چندان برطرف نشد و بدین سبب با راهنمایی پدر در محضر «کمالالدین محمد حاسب» که از دانشوران نامی در ریاضیات بود، به تحصیل پرداخت اما هنوز چند ماهی نگذشته بود که استاد قصد سفر کرد و آوردهاند که وی به پدر او چنین گفت: من آنچه میدانستم به او (خواجه نصیر) آموختم و اکنون سؤالهایی میکند که گاه پاسخش را نمیدانم!
پس از چندی آن نوجوان سعادتمند از فیض وجود استاد بیبهره شده بود دایی پدرش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» که تبحر ویژهای در علوم رجال، درایه و حدیث داشت، به طوس آمد و محمد که هر لحظه، عطش علمیاش افزون میگردید در نزد او به کسب علوم پرداخت. گرچه او موفق به فراگیری مطالب جدیدی از استاد نشد، اما هوش و استعداد وافرش شگفتی و تعجب استاد را برانگیخت به گونهای که به او توصیه کرد تا به منظور استفادههای علمی بیشتر به نیشابور مهاجرت کند.
او در شهر طوس و به دست استادش «نصیرالدین عبدالله بن حمزه» لباس مقدس عالمان دین را بر تن کرد و از آن پس به لقب «نصیرالدین» از سوی استاد افتخاری جاویدان یافت.
وی در این ایام پس از خواندن و نوشتن، قرائت قرآن، قواعد زبان عربی و فارسی، معانی و بیان و حدیث را نزد پدر آموخت. پس از آن به توصیه پدر نزد دایی خود “نورالدین علی بن محمد شیعی” که از دانشمندان به نام در ریاضیات، حکمت و منطق بود به فراگیری آن علوم پرداخت. سپس به نیشابور مهاجرت کرد و از محضر اساتید بزرگی مثل “فریدالدین داماد نیشابوری”، “اشارات بوعلی” و از “قطبالدین مصری”، «قانون ابن سینا» را فرا گرفت. وی علاوه بر کتابهای فوق از محضر عارف معروف آن دیار «عطار نیشابوری» (متوفی ۶۲۷) نیز بهرهمند شد.
[۳] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۵۸۲.
[۴] سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات فقها، ج۷، ص۲۴۴.
خواجه که در آن حال صاحب علوم ارزشمندی گشته و همواره به دنبال کسب علوم و فنون بیشتر بود، پس از خوشه چینی فراوان از خرمن پربار دانشمندان نیشابور به ری شتافت و با دانشور بزرگی به نام برهانالدین محمد بن محمد بن علی الحمدانی قزوینی آشنا گشت. او سپس قصد سفر به اصفهان کرد امّا در بین راه، پس از آشنایی با «میثم بن علی میثم بحرانی» به دعوت او و به منظور استفاده از درس خواجه ابوالسعادات اسعد بن عبدالقادر بن اسعد اصفهانی به شهر قم رو کرد.
محقق طوسی پس از قم به اصفهان و از آنجا به عراق رفت. او علم «فقه» را از محضر «معینالدین سالم بن بدران مصری مازنی» (از شاگردان ابن ادریس حلی و ابن زهره حلبی) فراگرفت. و در سال ۶۱۹ ق. از استاد خود اجازه نقل روایت دریافت کرد. آنگونه که نوشتهاند خواجه مدت زمانی از «علامه حلی» فقه و علامه نیز در مقابل، درس حکمت نزد خواجه آموخته است.
[۵] سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات فقها، ج۷، ص۲۴۳.
«کمالالدین موصلی» ساکن شهر موصل (عراق) از دیگر دانشمندانی بود که علم نجوم و ریاضی به خواجه آموخت و بدین ترتیب محقق طوسی دوران تحصیل را پشت سر نهاده، پس از سالها دوری از وطن و خانواده، قصد عزیمت به خراسان کرد.
[۶] میرزا خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۶، ص۵۸۲.
[۷] میرزا محمد تنکابنی، قصص العلماء، ص۳۸۱.
[۸] شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المومنین، ج۲، ص۲۰۳.
[۹] نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ص۲۸۲.
جایگاه علمی خواجه
جایگاه علمی و درایت خواجه نصیرالدین طوسی بدین شرح هست:
در قلعههای اسماعیلیه
خواجه نصیر در سفری که از عراق به خراسان باز میگشت طی برخوردی با داعیان اسماعیلی، قسمتی از زندگانی خود را در قلعههای اسماعیلیان گذراند.
[۱۰] سبحانی، جعفر، موسوعه طبقات فقها، ج۷، ص۲۴۴.
آنچه که از تاریخ بر میآید این است که خواجه نصیر از سال ۶۳۳ در نزد اسماعیلیان میزیسته است. اگرچه در باب رفتن او به قلعههای اسماعیلیان علل مختلفی نقل کردهاند، اما علت عمده، آشفتگی اوضاع کشور بر اثر حمله مغول و امنیت قلعههای اسماعیلیه بوده است.
در این مدت که خواجه نصیر در “قلعه قهستان” بود، بیشتر مورد احترام و تکریم قرار میگرفت و آزادانه به شهر قاین رفت و آمد داشته و به امور مردم رسیدگی مینمود، در همین زمان بود که به درخواست میزبان خود در “قلعه ناصرالدین”، کتاب “طهاره الاعراق ابن مسکویه” را از عربی به فارسی ترجمه کرد و نام آن را “اخلاق ناصری” گذاشت.
[۱۱] طوسی، خواجه نصیرالدین، شرح اشارات، ج۲، ص۱۴۶.
خواجه حدود ۲۶ سال در قلعههای اسماعیلیه به سر برد و در این مدت دست به تالیف و تحریر کتابهای متعددی زد. شرح اشارات ابن سینا، اخلاق ناصری، رساله معینیه، مطلوب المؤمنین، روضه القلوب، تجرید الاعتقاد، رساله تولی و تبری، نمونهای از آثار خواجه در این مدت است.
[۱۲] امین، سیدمحسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۰۰.
خواجه در این دوره از زندگی پر ماجرای خویش از کتابخانههای غنی اسماعیلیان بهره فراوان برد و به علت نبوغ فکری، معروف و سرشناس گشت.
ناسازگاری اعتقادی خواجه با اسماعیلیان و نیز ظلم و ستم آنان نسبت به مردم وی را بر آن داشت تا برای کمک گرفتن، نامهای به خلیفه عباسی در بغداد بنویسد. در این میان حاکم قلعه از ماجرای نامه خبردار شد و دستور داد تا خواجه را دستگیر و زندانی کنند. پس از چندی خواجه نصیر به “قلعه الموت” منتقل شد. ولی حاکم قلعه که از دانش او اطلاع پیدا کرده بود، با او رفتاری مناسب در پیش گرفت.
دوران آشوب
سالهایی که خواجه برای تحصیل در عراق به سر میبرد اخبار پراکنده و ناگواری از تجاوز قوم مغول به ایران به گوش میرسد. مغولها اقوام بیابانگردی بودند که در ابتدا به دامداری و شکار در بیابانها پرداخته، باجگزار و فرمانبردار چین شمالی بودند. زمانی «یسوگا» پدر چنگیزخان مغول که از رؤسای مغول بود، سر به شورش نهاد و عده زیادی از آن قوم را به اطاعت خود درآورد. پس از وی پسر بزرگش «تموچین» که بعدها به چنگیزخان شهرت یافت به جای پدر نشست و پس از جمع آوری لشکریان بسیار به کشورهای بسیاری حمله کرد.
ایران که در آن زمان حاکمی بیسیاست و نالایق به نام «سلطان محمد خوارزمشاه» بر آن فرمانروایی میکرد از هجوم مغولان در امان نماند و شهرهای مختلفی از آن مورد تاخت و تاز آنان قرار گرفت.
گرچه تجاوزگری و توسعهطلبی از ویژگیهای این قوم ستم پیشه بود، رفتار غیرعاقلانه سلطان ایران با فرستادگان مغولی و کشتار آنان، در شروع حمله و تجاوز بیتاثیر نبود. این هجوم از سال ۶۱۶ ق. شروع شد و در پی آن شهرهای بسیاری از ایران بجز مناطق جنوبی کشور به تصرف مهاجمان درآمد و جنایات هولناک و ویرانیهای بیشماری به وجود آمد.
[۱۳] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۲۳.
در این میان شهر نیشابور آنچنان مورد تهاجم قرار گرفت که نه تنها مردمان بلکه حیوانات خانگی آن شهر هم از تیغ خونین متجاوزان در امان نبودند. پس از کشتار دسته جمعی، هفت شبانهروز بر شهر آب بسته، آن را شخم زدند.
[۱۴] اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، ص۵۶.
برخی عدد کشتگان نیشابور را ۰۰۰/۷۴۸/۱ نفر دانستهاند.
این اخبار دردناک که قلب هر مسلمانی را اندوهگین میساخت خواجه نصیر را بر آن داشت تا برای کمک به هموطنان و خانواده خویش راهی ایران شود. طوسی پس از رسیدن به نیشابور صحنههای دلخراش خون و آتش و ویرانی را مشاهده کرد و با اضطراب بسیار به سوی خانهای که زادگاهش بود رفت اما کسی را در آن خانه نیافت.
خواجه با راهنمایی یکی از همسایگان اطلاع پیدا کرد که مادر و خواهرش برای نجات جان خود به شهر قائن رفتهاند. او نیز نزد خانواده خویش رفت و پس از چندی سکونت در آنجا به تقاضای والی شهر، امام جماعت یکی از مساجد شد و احترام ویژهای به دست آورد. او در سال ۶۲۸ق. پس از آنکه بیش از سی سال از بهار عمرش میگذشت در قائن ازدواج کرد.
خواجه نصیر و مغولان
هلاکوخان مغول که از خطر اسماعیلیان کاملا واقف بود به قلعههای اسماعیلیه حمله کرد و پس از چند بار حمله و محاصره طولانی مدت، با درایت خواجه نصیر اهل قلعه بدون خونریزی و کشت و کشتار خود را تسلیم خان مغول کردند و این کار باعث جلوگیری از یک فاجعه انسانی شد.
خان مغول که از جریان خواجه و زندانی شدن او با خبر شد، خواجه را گرامی داشت و این علاقه به خواجه زمانی بیشتر شد که خان مغول از علم و دانش خواجه و تسلط بر علوم مختلف مخصوصا علم نجوم آگاهی یافت؛ چون مغولان اعتقاد زیادی به ستاره و صور فلکی و طالعبینی آینده داشتند. حتی برخی از محققان، مغولان را خورشید و ماهپرست میدانستند و شاید همین امر باعث بناگزاری رصدخانه مراغه شد.
[۱۵] مدری زنجانی، محمد، عقاید فلسفی خواجه نصیر، ص۵۰.
داوری تاریخ درباره خواجه نصیر
گروهی خواجه را بر همزننده وحدت دولت عربی و اسلامی میپندارند و میگویند به دست او، وحدت عربی آن زمان پاشیده شد چون در حمله هلاکو به بغداد خواجه علت و محرک اصلی بود و نظرات خواجه نافذ شد. درحالی که نامههای خلیفه عباسی معاصر سلطان خوارزمشاه به چنگیزخان مغول و تشویق او در حمله به ایران برای از بین بردن دولت اسلامی ایران، مقدمه هجوم چنگیزیان به بغداد گردید. در حقیقت، نه تنها خواجه علت حمله نبود، بلکه، اگر درایت خواجه نصیر نبود، معلوم نبود این قوم خونریز چه بر سر مسلمانان میآوردند و امروز جهان اسلام چه وضعیتی داشت.
[۱۶] دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۱۱۲.
در حدود ۴۰ سال، ایران در دست مغولان غیرمسلمان غارت شد و عده زیادی به خاک و خون کشیده شدهاند ولی در تمام این مدت دربار خلفای عباسی در دو طرف جلسه در بغداد به عیش و نوش مشغول بودند و از اینکه یک دشمن نافرمانی چون خوارزمشاهیان نابود شدند، خوشحال بودند و با آن همه نیرو و سپاه هیچ اقدامی، برای دفاع از مردم بیدفاع نکردند.
[۱۷] رتضیپور، اکبر، شرح حال ریاضی دانان ایران و جهان.
خدمات
مقام علمی و ارزش فکری نصیرالدین طوسی موجب شد تا هلاکو، او را در شمار بزرگان خود دانسته، نسبت به حفظ و حراست از جان وی کوشا باشد و او را در همه سفرها به همراه شیخ دارد؟؟ خواجه که در آن ایام دارای مقام و صاحب نفوذ شده بود از موقعیت استفاده کرد و خدمات بسیاری به فرهنگ اسلام و کشورهای مسلمان روا داشت که برخی از آنها عبارتاند از:
۱: اقدامات علمی و فرهنگی و نگارش کتابهای ارزشمند و مفید برای جهان اسلام.
۲: جلوگیری از به آتش کشیدن کتابخانه بزرگ حسن صباح در قلعه الموت به دست سربازان مغول.
۳: نجات جان دانشمندان و فرهیختگان مانند ابن ابیالحدید (شارح نهجالبلاغه) و برادرش موفق الدوله و عطاملک جوینی که همگی مورد خشم مغول قرار گرفته بودند.
۴: آشنا کردن قوم مغول با فرهنگ و تمدن اسلامی به گونهای که موجب گرویدن عده زیادی از مغولان حتی خان مغول به دین اسلام شد. و از سال ۶۹۴ ق. اسلام دین رسمی ایران قرار بگیرد.
۵: جلوگیری از تهاجم آنان به سایر کشورهای اسلامی.
۶: تاسیس و تجهیز کتابخانه بزرگ.
۷. تاسیس رصدخانه مراغه در سال ۶۵۶ ق، با همکاری عدهای از اندیشمندان مسلمان.
[۱۸] دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۱۱۲.
[۱۹] امین، سیدمحسن، مستدرکات اعیان الشیعه، ج۱، ص۱۹۷.
[۲۰] ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۳، ص۲۴۷.
[۲۱] نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ص۲۸۷.
[۲۲] دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۱۱۲.
اخلاق خواجه نصیر
خواجه نه تنها مرد علم و کتاب و تحقیق و تالیف بود، بلکه دانشوری متعهد و برخوردار از ویژگیهای اخلاقی زیادی بود و هیچگاه علمش بر تعهد و اخلاقش سبقت نمیگرفت. توجه به نظر دیگران و برخورد متواضعانه و حکیمانه با افراد از خصوصیات او به شمار میآمد. تمایلات و روحیات عرفانی خواجه در برخی کتابهایش چون اخلاق ناصری و شرح اشارات مشهود است.
مطیع ساختن مغولان بیابانگرد و ویرانساز، خود نشان بزرگی از رفتار و کردار حکیمانه اوست و این تا جایی بود که علمای بسیاری از شیعه و سنی به تعریف و تمجید خواجه زبان گشودند.
علامه حلی از شاگردان معروف خواجه نصیر میگوید: «خواجه بزرگوار در علوم عقلی و نقلی تصنیفات بسیار دارد و در علوم دین بر طریقه مذهب شیعه کتابها نوشت. او شریفترین دانشمندی بود که من دیدهام.»
[۲۳] دوانی، علی، مفاخر اسلام، ج۴، ص۱۳۶.
ابن فوَطی یکی از شاگردان حنبلی مذهب خواجه نصیر مینویسد: «خواجه مردی فاضل و کریمالاخلاق و نیکو سیرت و فروتن بود و هیچگاه از درخواست کسی دلتنگ نمیشد و حاجتمندی را ردّ نمیکرد و برخورد او با همه با خوشرویی بود.»
[۲۴] مدرس رضوی، محمدتقی، احوال و آثار خواجه نصیرالدین، ص۷۸.
ابن شاکر یکی از مورخان اهل سنت اخلاق خواجه را چنین توصیف میکند: «خواجه بسیار نیکو صورت و خوشرو و کریم و سخی و بردبار و خوش معاشرت و زیرک و با فراست بود و یکی از سیاستمداران روزگار به شمار میرفت.»
[۲۵] احمد بن ابراهیم بن خلکان، فوات الاعیان، ج۲، ص۱۴۹.
شاگردان
نصیرالدین طوسی در شهرها و کشورهای مخـتلف رفـت و آمد میکرد و همچون خورشـیدی تابان نورافشانی کرده، شـاگردان بسـیاری را فروغ دانش میبخشید. برخی از آنان به این قرار است:
۱: جمالالدین حسن بن یوسف مطهر حلی (علامه حلی متوفی ۷۲۶ ق) او از دانشوران بزرگ شیعه بود که آثار گرانسنگی از خود به جای نهاد. وی شرحهایی نیز بر کتابهای خواجه نگاشت.
۲: کمالالدین میثم بن علی بن میثم بحرانی. او حکیم، ریاضیدان، متکلم و فقیه بود و عالمان بزرگی از محضرش استفاده کردند. وی گرچه در رشته حکمت زانوی ادب و شاگردی در مقابل خواجه بر زمین زد، از آن سو خواجه از درس فقه وی بهرهمند شد. این محقق بحرینی شرح مفصلی بر نهجالبلاغه نوشته که به شرح نهجالبلاغه ابن میثم معروف است.
۳: محمود بن مسعود بن مصلح شیرازی، معروف به «قطبالدین شیرازی» (متوفی ۷۱۰ ق.) او از شاگردان ممتاز خواجه است وی در چهارده سالگی به جای پدر نشست و در بیمارستان به طبابت پرداخت. سپس به شهرهای مختلفی سفر کرد و علم هیئت و اشارات ابوعلی را از محضر پرفیض خواجه نصیر فراگرفت. قطبالدین کتابهایی در شرح قانون ابن سینا و در تفسیر قرآن نوشته است.
۴: کمالالدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی (۶۴۲ – ۷۲۳ق.) او حنبلی مذهب و معروف به ابن الفُوَطی بود. این دانشمند مدت زیادی در محضر خواجه علم آموخته است. وی از تاریخنویسان معروف قرن هفتم است و کتابهای معجم الآداب، الحوادث الجامعه و تلخیص معجم الالقاب از آثار اوست.
۵: سیدرکنالدین استرآبادی (متوفی ۷۱۵ ق.) از شاگردان و همراهان خاص خواجه بوده و شرحهایی بر کتابهای استاد خویش نوشته و علاوه بر تواضع و بردباری، از احترامی افزون برخوردار بوده است. وی در تبریز به خاک سپرده شده است.
برخی دیگر از شـاگردان خـواجه نصیر عـبارتند از:
ابراهیم حموی جوینی؛
اثیرالدین اومانی مجدالدین طوسی؛
مجدالدین مراغی.
دانش خواجه
تبحّر خواجه نصیرالدین طوسی در علوم عصر خویش به ویژه فلسفه، ریاضیّات، کلام، منطق، ادبیات و نجوم، بزرگان را بر آن داشته تا زبان به ستایش وی گشوده، با تعبیراتی چون «استادالبشر»، «افضل علما»، «سلطان فقها»، «سرآمد علم»، «اعلم نویسندگان»، «عقل حادی عشر» و «معلم ثالث» از او یاد کنند.
اینگونه ستایشها از مقام علمی خواجه حتی در کلمات و جملات دانشمندان غیر مسلمان نیز موج میزد. چنانکه نوشتهاند خواجه در رشتههای ذیل از تخصص کافی بهرهمند بود.
ریاضیات
او در ریاضی از نظرهای برجستهای برخوردار بود به گونهای که تا به امروز در جبر، حساب، هندسه، مثلثات و سایر علوم ریاضی از دانشمندان این رشته به شمار میآید.
دانشپژوهان غربی، خواجه را تنها از طریق این رشته شناخته و دیگر علوم و فنون وی از نظر آنان پنهان مانده است. او با تالیف کتاب «الشکل القطاع» نظریات جدیدی در ریاضی به وجود آورد و بحث مثلثات را از علم فلک جدا کرده، هرکدام را موضوعی جداگانه به حساب آورد.
محقق طوسی اولین دانشمندی بود که حالات ششگانه مثلث کروی در قائم الزاویه را به کار برد. تالیف سی و پنج اثر در موضوع ریاضی از سوی خواجه دلیلی روشن بر این است که وی از دانشوران برجسته این علم بوده است.
فلسفه
خواجه در عصری زندگی میکرد که امام فخر رازی متعصبانه بر افکار و نظریات فلسفی ابوعلی سینا میتاخت و عقاید فلسفه مشّاء را بهشدّت مخدوش میساخت و کسی را هم یارای ایستادگی در برابر شبهات او نبود، به گونهای که افکار ابن سینا از توجه فلاسفه دور گشته و مورد بیمهری قرار گرفته بود.
در این برهه، خواجه نصیر پا به عرصه نهاد و با نوشتن کتابی در شرح اشارت ابن سینا تمامی اشکالات فخر رازی را که از بزرگان اهل تسنن بود، پاسخ داده، بار دیگر افکار عالی و مهم بوعلی حیات تازهای یافت.
کلام
علم کلام به بحث و بررسی پیرامون عقاید اسلامی میپردازد. این علم از عصر معصومین (علیهمالسّلام) به ویژه دوران شکوهمند امام صادق (علیهالسّلام) و پس از آن همواره مورد توجه مسلمانان بوده است. خواجه نصیرالدین در قرن هفتم با تالیف کتاب بسیار مهم و مستدل «تجریدالعقاید» محکمترین متن کلامی را به رشته تحریر درآورد و افقهای تازهای به روی مشتاقان این علم گشود. این کتاب جاودانگی هفتصد ساله خود را همچنان حفظ کرده است و هم اکنون در حوزههای علمیه و دانشگاههای اسلامی تدریس میشود.
اخلاق
پرداختن خواجه به هیئت، ریاضیات، نجوم و دیگر علوم رایج آن زمان، وی را از توجه ویژه به علم اخلاق و مسائل تربیتی غافل نکرد. محقق طوسی با نگارش کتاب «آداب المتعلمین» دستورالعملهای ظریف اخلاقی را به شیوهای بایسته برای تمامی دانش پژوهان بیان داشته است.
ادبیات
ذوق لطیف و طبع ظریف خواجه او را بر آن داشت تا قلم استوار خویش را در ادبیات و شعر نیز به کار گیرد. کتاب «اخلاق ناصری» که به دست توانای خواجه به رشته تحریر درآمده یکی از شاهکارهای نثر فارسی است.
او از شـعر بـهـرهای نیـک داشته و کـتاب «معیار الاشعار» را در موضـوع علم عروض نوشـته است.
بعضی از اشعار این دانشمند که گوشهای از اندیشههای وی را در قالب شعر ترسیم کرده است در این قسمت ذکر میکنیم:
موجود بحق، واحد اول باشد ••• باقی همه موهوم و مخیّل باشد؛
هرچیز جز او که آیداندر نظرت ••• نقش دومی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.