پاورپوینت مبانی گزینش و انتخابات


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت مبانی گزینش و انتخابات دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت مبانی گزینش و انتخابات،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت مبانی گزینش و انتخابات :

مبانی نظارت بر انتخابات

در تشکیل هر حکومتی، ارکانی همچون سرزمین و نیروهای انسانی نقش اساسی دارند. از میان ارکان تشکیل‌دهنده حکومت، رکن اصلی به طور عام، نیروهای انسانی و به طور خاص، زمام‌داران، کارگزاران و کارمندان ادارات، نهادها و سازمان‌های آن است. در هر نظامی، با توجه به مبانی و اهداف خاص آن، گزینش و انتخاب و نظارت بر انتخابات، متفاوت است. در نظام اسلامی، که مبتنی بر مبانی و اهداف الهی است، گزینش و انتخاب و نظارت بر انتخابات نیز بر اساس همان اهداف و مبانی صورت می‌گیرد. بنابراین مبانی، مناصب و مشاغل حکومتی امانت محسوب می‌شوند. از این‌رو، باید امانت‌ها را تنها به افراد امین سپرد. تفاوت و نابرابری ذاتی و اکتسابی انسان‌ها نیز مقتضی گزینش و انتخاب برترین‌ها برای تصدّی مشاغل و مناصب حکومتی است. مناصب و مسئولیت‌ها نیز متفاوت و نابرابرند. به همین دلیل، برای تصدّی هر یک، باید شرایطی متناسب با آن تعیین و تنها واجدان آن شرایط را گزینش و انتخاب نمود. علاوه بر این مبانی، در متون دینی دستورات صریح و روشنی در خصوص گزینش و انتخاب وارد شده است. بر این اساس، گزینش و انتخاب یک تکلیف دینی محسوب می‌شود. انتخاب و گزینش خداوند متعال و معصومان (علیهم‌السلام)، مبنای دیگری برای انتخاب زمام‌داران و کارگزاران است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدّمه
۲ – ادله اصل نظارت بر انتخاب
۲.۱ – نظارت مطلقه خداوند در قرآن
۲.۲ – امانت بودن منصب و مسئولیت
۲.۲.۱ – دیدگاه علّامه طباطبائی
۲.۲.۲ – شواهدی از نهج البلاغه
۲.۲.۳ – نتیجه‌گیری
۲.۳ – عدم تساوی در شایستگی‌ها
۲.۳.۱ – تفاوت در توانایی انسان‌ها
۲.۳.۲ – فرق تفاوت و تبعیض
۲.۴ – تعیین شرایطْ متناسب با مسئولیت‌ها
۲.۴.۱ – اقسام شرایط در مناصب
۲.۴.۲ – تناسب شرایط با مسئولیت‌ها
۲.۴.۲.۱ – امام و رهبر
۲.۴.۲.۲ – کارگزاران دولت
۲.۴.۲.۳ – قضات
۲.۴.۲.۴ – مشاوران
۲.۴.۲.۵ – فرماندهان نظامی
۲.۴.۲.۶ – ناظران و بازرسان
۲.۴.۳ – نتیجه بحث
۲.۵ – دستور به انتخاب اصلح
۲.۵.۱ – احراز صلاحیت مسئولین
۲.۵.۲ – نپذیرفتن مسئولیت
۲.۶ – ارائه معیارهای انتخاب در قرآن
۲.۷ – عزل و نصب‌های معصومین
۲.۷.۱ – مصعب بن عمیر
۲.۷.۲ – عتاب بن اسید
۲.۷.۳ – اسامه بن زید
۲.۷.۴ – عمر بن ابی‌سلمه
۲.۷.۵ – محمّد بن ابی‌بکر
۲.۸ – آثار مترتب بر انتخاب
۳ – نتیجه پایانی
۴ – پانویس
۵ – منبع

مقدّمه

در هر نظامی، تصدّی مناصب و مقامات حکومتی و پذیرش مسئولیت، بر اساس مبانی و اهداف آن نظام است. حکومت اسلامی نیز مبتنی بر مبانی و اهداف خاصی است که با دیگر نظام‌های سیاسی متفاوت است و گزینش و انتخاب و نظارت بر انتخابات بر اساس آن صورت می‌گیرد.
در جهان‌بینی اسلامی، ولایت و حاکمیت به خالق متعال و مالک هستی اختصاص دارد و اصل بر ولایت خداوند متعال است و در نتیجه، هر ولایتی غیر آن باید با دلیل و بر اساس ولایت الهی، و ماذون از سوی خداوند متعال باشد. بنابراین، مشروعیت ولایت و حکومت غیر خداوند مشروط به رعایت سلسله مراتب طولی و وجود شرایط ولایت و حکومت است. به همین دلیل، در حکومت اسلامی، حاکمان و کارگزاران حکومتی باید بر اساس مبانی و اهداف خاص اسلامی، دارای شرایط ویژه اعتقادی، اخلاقی و علمی باشند تا مجاز به اعمال ولایت گردند. بر این اساس، بدون وجود آن شرایط، کسی حق و صلاحیت تصدّی هیچ مقام و مسئولیتی در نظام اسلامی ندارد و در صورت تصدّی بدون شرایط، متصدی غاصب به شمار می‌رود. علاوه بر این، بدون واجدان این شرایط، نظام اسلامی به اهداف عالی خود نمی‌رسد.

از دیدگاه اسلام، برخی شرایط عام و وجود آنها در تمام مناصب لازم است. اما علاوه بر شرایط عمومی، هر منصبی متناسب با ماهیت آن، شرایط ویژه‌ای لازم دارد؛ زیرا بدون نیروی انسانی واجد شرایط و شایسته، حتی با فراوانی امکانات، نمی‌توان به اهداف رسید و نیروهای ناصالح موجب هدر دادن تمام امکانات و فرصت‌ها می‌شوند.
بنابراین، برای رسیدن به اهداف سازمانی و تعیین شده و برای ایجاد تحوّل و اصلاح امور، باید از میان نیروهای انسانی صالح و شایسته، با حاکمیت عادلانه قانون و با نظارت دقیق و بی‌طرفانه و نفی روابط شخصی و فامیل‌سالاری، برترین‌ها به عنوان زمامدار و کارگزار، انتخاب و گزینش شوند.

ادله اصل نظارت بر انتخاب

با توجه به مبانی و منابع اسلامی، اصل انتخاب و گزینش کارگزاران و نظارت بر انتخاب آنان با ادلّه متعدد و متفاوتی اثبات می‌شود.

نظارت مطلقه خداوند در قرآن

اولین ناظر بر جهان هستی و انسان خداوند متعال است. نظارت خداوند کامل‌ترین، دقیق‌ترین و اطمینان‌بخش‌ترین نظارت‌هاست؛ زیرا او خالق تمام هستی، عالم به تمام موجودات و اعمال و رفتار و نیّات آنان است و از قدرت ثبت و ضبط تمام آنها به طور کامل برخوردار است.
بنابر نظارت کامل الهی، هیچ عملی از انسان در هیچ حوزه فردی و یا اجتماعی بی‌نیاز از نظارت نیست؛ نظارت بر حوزه فردی و خصوصی انسان، اختصاص به نظارت الهی دارد و هیچ انسانی حق ورود به حریم خصوصی دیگران را ندارد؛ اما حوزه اجتماعی و عملکرد عمومی انسان در جامعه، نیازمند نظارت کامل و دقیق است و در تمام موارد، برای پیش‌گیری از تخلّف و یا برخورد با متخلّفان، نظارت امری ضروری است. یکی از امور مهم و سرنوشت‌ساز عمومی، نظارت بر گزینش و انتخاب است.
نظارت خداوند با تعابیر و واژگان متفاوتی در قرآن و روایات مطرح شده است؛ مانند ناظر،

[۱] اعراف/سوره۷، آیه۱۲۹.

[۲] یونس/سوره۱۰، آیه۱۳و۱۴.

شاهد،

[۳] آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۸.

[۴] حج/سوره۲۲، آیه۱۷.

[۵] نساء/سوره۴، آیه۷۹.

[۶] رعد/سوره۱۳، آیه۴۳.

[۷] اسراء/سوره۱۷، آیه۹۶.

مراقب،

[۸] نساء/سوره۴، آیه۱.

[۹] احزاب/سوره۳۳، آیه۵۲.

حافظ،

[۱۰] یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴.

[۱۱] سبا/سوره۳۴، آیه۲۱.

محیط،

[۱۲] آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۲۰.

[۱۳] احزاب/سوره۳۳، آیه۱۲۶.

بصیر،

[۱۴] بقره/سوره۲، آیه۱۱۰.

[۱۵] آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵.

[۱۶] ملک/سوره۶۷، آیه۱۹.

علیم

[۱۷] نور/سوره۲۴، آیه۴۱.

[۱۸] یوسف/سوره۱۲، آیه۱۹.

[۱۹] انفال/سوره۸، آیه۷۵.

[۲۰] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۶.

[۲۱] فرقان/سوره۲۵، آیه۶.

[۲۲] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۸.

[۲۳] سبا/سوره۳۴، آیه۲۴.

[۲۴] انعام/سوره۶، آیه۷۳.

[۲۵] بقره/سوره۲، آیه۲۵۵.

[۲۶] انعام/سوره۶، آیه۵۹.

[۲۷] انعام/سوره۶، آیه۳.

[۲۸] بقره/سوره۲، آیه۲۳۵.

[۲۹] احزاب/سوره۳۳، آیه۵۱.

[۳۰] آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۱۹.

[۳۱] نحل/سوره۱۶، آیه۱۹.

[۳۲] مائده/سوره۵، آیه۹۹.

[۳۳] اعلی/سوره۸۷، آیه۷.

و … .

امانت بودن منصب و مسئولیت

دیدگاه اسلام درباره مناصب و مسئولیت‌های حکومتی، دیدگاهی تکلیف‌محور است، اما در مکاتب مادی و در ادیان تحریف شده، مسئولیت‌های اجتماعی و حکومتی را حق انسان‌ها می‌دانند و محدودیت آن را تضییع حقوق انسانی می‌شمارند. از دیدگاه اسلام، امامت، رهبری، منصب و مسئولیت حکومتی یک امانت است و طبق دستور صریح خداوند متعال، امانت‌ها را باید به شایستگان و صاحبان آنها سپرد: «اِنَّ اللّهَ یَاْمُرُکُمْ اَن تُؤدُّواْ الاَمَانَاتِ اِلَی اَهْلِهَا

[۳۴] نساء/سوره۴، آیه۵۸.

؛ خداوند به شما فرمان می‌دهد که امانت‌ها را به صاحبانش بازگردانید.»
همان‌گونه که حفاظت از امانت یک واجب عقلی و شرعی است، واگذاری و انتقال امانت به صاحب آن نیز واجب دیگری است و این واگذاری جز با شناسایی افراد امین ممکن نیست. از این‌رو، شناسایی کامل افراد و تشخیص دقیق امین و احراز امانت‌داری یک تکلیف عقلی و شرعی است و تا امانت‌داری و صلاحیت اشخاص احراز نشود، نباید امانت و مسئولیت را به آنها واگذار نمود و در صورت عدم احراز صلاحیت، واگذاری مسئولیت به ناصالحان و نااهلان، خلاف عقل و شرع محسوب می‌گردد.

دیدگاه علّامه طباطبائی

علّامه طباطبائی در تفسیر آیه ۵۸ سوره نساء (اِنَّ اللّهَ یَاْمُرُکُمْ اَن تُؤدُّواْ الاَمَانَاتِ اِلَی اَهْلِهَا

[۳۵] نساء/سوره۴، آیه۵۸.

) می‌فرماید:
جای این ایراد نیست که کسی بگوید: لفظ امانت و حکم، ظاهر در امانت‌های مالی، و حکم در اختلافات مادی است؛ زیرا وقتی در مرحله تشریع گفته شود: امانت را به صاحبش برسانید، و بین دو نفر که اختلاف دارند به عدالت حکم کنید این معنا به ذهن شنونده تبادر می‌کند که منظور از امانت، امانت مالی، و منظور از داوری هم داوری در اختلافات مالی است، برای اینکه تشریع وقتی مطلق شد مقیّد به موضوعات احکام فرعی فقهی نمی‌شود، بلکه وقتی مثلاً قرآن کریم به طور مطلق می‌فرماید: رد امانت واجب است، و یا به طور مطلق می‌فرماید حکم به عدل واجب است، از این دو مطلق هر موضوعی که مربوط به فقه باشد حکم مناسب خود را می‌گیرد، و هر موضوعی که مربوط به اصول معارف باشد آن نیز حکم خود را می‌گیرد، و همچنین هر فن دیگری از معارف دینی حکم مناسب خود را می‌گیرد.

[۳۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۰۳.

آیه شریفه درباره مطلق حکم نازل شده، دستور می‌دهد هر حقی را به صاحبش بدهید، و قهرا بر مسئله امامت هم منطبق می‌گردد.

[۳۷] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۶۱۳.

شواهدی از نهج البلاغه

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خطاب به اشعث بن قیس، فرماندار آذربایجان، درباره امانت بودن مسئولیت فرمودند: «وَ اِنَّ عَمَلَک لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ، وَلکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ اَمَانهٌ»؛ پُست فرمان‌داری برایت وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی در گردن توست، باید از فرمانده و امام خود اطاعت کنی. حق نداری نسبت به رعیت استبداد بورزی و بدون دستور، به کار مهمی اقدام نمایی.

[۳۸] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۴۶.

[۳۹] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۵۷۱.

از این دستور امام (علیه‌السلام)، استفاده می‌شود که بر خلاف بسیاری از مکاتب انسانی، که هدف اصلی‌شان از حکومت، مادی و اقتصادی است، در اسلام، این هدفْ، نهایی نیست و ثروت و اقتصاد تنها به عنوان ابزار و وسیله‌ای برای رسیدن انسان به سعادت محسوب می‌شود. از این‌رو، نباید کسی را که به دنبال اهداف مادی است، برای واگذاری مسئولیت انتخاب نمود، بلکه کسانی باید انتخاب شوند که به امانت بودن مناصب حکومتی اعتقاد داشته باشند.

حضرت علی (علیه‌السلام)، خطاب به یکی از کارگزاران خود درباره آثار خیانت در امانت فرمودند: «کسی که امانت الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده کند، خود و دین خود را پاک نساخته و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده و در قیامت، خوارتر و رسواتر خواهد بود؛ و قطعا بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به ملت، و رسواترین دغل‌کاری، دغل‌بازی با امامان است.»

[۴۰] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۶۰.

[۴۱] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۵۹۹.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، با نظارت دقیق بر امانت‌ها، بررسی و پی‌گیری گزارش‌های ناظران و برخورد قاطع با متخلفان، خطاب به یکی از کارگزاران خود درباره خیانت در امانت می‌فرماید: «از تو خبری رسیده است که اگر چنان کرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرمانی، و در امانت خود خیانت کرده‌ای. به من خبر رسیده است که کشت زمین‌ها را برداشته، و آنچه را می‌توانستی گرفته‌ای، و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده‌ای. پس هر چه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان که حساب‌رسی خداوند از حساب‌رسی مردم سخت‌تر است.»

[۴۲] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۸۰.

[۴۳] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۴۳.

نتیجه‌گیری

اولاً: از دیدگاه اسلام، مناصب و مسئولیت‌های حکومتی امانت محسوب می‌شوند.

ثانیا: یکی از مشخصه‌های امانت، موقّت بودن آن است و امانتدار نباید خود را مالک امانت بپندارد، بلکه باید محدودیت زمانی را مدّنظر داشته باشد تا به امانت دل‌بستگی نداشته باشد که در صورت لزوم، در انتقال و واگذاری آن به شایسته‌تر و اهل آن، بدون تعلّق و تعلّل موفق شود.

ثالثا: امین، دارای شرایط ویژه اعتقادی و اخلاقی است و به سبب این شرایط و صفات، مورد اعتماد و امین مردم قرار می‌گیرد و در واقع، بدون این شرایط، صلاحیت امانت‌داری ندارد. از این‌رو، باید پیش از پذیرش امانت، این شرایط برای امانت‌دهنده احراز شوند؛ یعنی باید امین، شناسایی و امانت‌داری او در ابتدای واگذاری امانت احراز شود.

رابعا: همان‌گونه که امانت‌داری برای واگذاری و انتقال امانت لازم است، تداوم امانت‌داری نیز لازم است و پس از واگذاری مسئولیت، یعنی هنگامی که امانت در دست آنان است، همچنان باید از شرایط ویژه امین برخوردار باشند تا از سوء استفاده از امانت جلوگیری و در صورت تخلف و خیانت در امانت، با متخلف برخورد و امانت از او پس گرفته شود. به عبارت دیگر، هم نظارت پیشینی و احراز شرایط و هم نظارت مستمر بر عملکرد لازم است.

عدم تساوی در شایستگی‌ها

دومین دلیل از ادله اصل انتخاب و گزینش کارگزاران و نظارت بر انتخاب آنان، عدم تساوی در قابلیت‌ها و شایستگی‌ها و برتری برخی انسان‌ها بر برخی دیگر است. تفاوت و نابرابری لازمه زندگی مادی است و برخی از این نابرابری‌ها ذاتی؛ اما بسیاری دیگر اکتسابی است و در هر صورت، از عدم تساوی نتیجه می‌گیریم که با توجه به نابرابری‌ها و توانایی‌های گوناگون، هر انسانی توانایی انجام هر کاری را ندارد و باید متناسب با توانایی افراد، آنها را برای تصدّی امور حکومتی گزینش و انتخاب نمود. علاوه بر این، انتصاب و انتخاب متناسب با توانایی و شایستگی افراد، نیازمند نظارت دقیق به وسیله ناظران مستقل و بی‌طرف است و تنها با نظارت کامل، می‌توان از تصدّی نابجای ظاهرسازان و نااهلان جلوگیری کرد و شایسته‌ترین و مناسب‌ترین افراد را انتخاب و گزینش نمود.

تفاوت در توانایی انسان‌ها

خداوند متعال انسان‌ها را به لحاظ استعدادها و توانایی‌ها، متفاوت آفریده است، چنان‌که افراد به لحاظ ویژگی‌های اکتسابی نیز مختلفند. به همین دلیل، خداوند علیم در موارد متعددی به عدم تساوی انسان‌ها تصریح نموده است. در این نوشتار، به برخی از این نابرابری‌ها و برتری‌ها اشاره می‌شود:۱. ایمان و اعتقاد و عمل بر اساس باورها و اعتقادات، مبنا و ریشه بسیاری از نابرابری‌ها و تفاوت‌هاست؛ زیرا کسی که التزام به احکام اسلام نداشته باشد مؤمن نیست و کسی که مؤمن نباشد فاسق است و هیچ‌گاه فاسق حتی با وجود برتری‌های دیگر، نمی‌تواند مورد اعتماد باشد. بنابراین، از موارد مهم نابرابری و عدم تساوی انسان‌ها، مؤمن و فاسق بودن آنهاست. خداوند متعال به این تفاوت مهم تصریح نموده است: «اَفَمَن کَانَ مُؤْمِنا کَمَن کَانَ فَاسِقا لَّا یَسْتَوُونَ

[۴۴] سجده/سوره۳۲، آیه۱۸.

؛ آیا کسی که با ایمان باشد همچون کسی است که فاسق است؟! نه، هرگز این دو برابر نیستند.»

۲. برخی از ویژگی‌های انسان‌ها که آنها را از همدیگر متمایز می‌سازد صفات اخلاقی و روحی آنهاست. خداوند متعال درباره این نابرابری می‌فرماید: «قُل لاَّ یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ

[۴۵] مائده/سوره۵، آیه۱۰۰.

؛ بگو (هیچ‌گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند.»
در میان صفات اخلاقی، تقوا و پرهیزگاری از همه مهم‌تر و ملاک برتری انسان‌هاست؛ زیرا خداوند سبحان می‌فرماید: «اِنَّ اَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ اَتْقَاکُمْ

[۴۶] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.

؛ گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.»

۳. علم و تخصص یکی از تفاوت‌های اصلی انسان‌هاست که امروزه با عناوین گوناگونی همچون «اجتهاد» مطرح می‌شود و موجب برتری‌ها و امتیازهای بسیاری شده است. خداوند علیم این برتری مهم را در قرآن کریم بیان نموده است: «قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ اِنَّمَا یَتَذَکَّرُ اُوْلُوا الْاَلْبَابِ

[۴۷] زمر/سوره۳۹، آیه۹.

؛ بگو آیا کسانی که می‌دانند با کسانی که نمی‌دانند یکسانند؟! تنها خردمندان متذکّر می‌شوند.»

۴. سابقه افراد، به ویژه سابقه مبارزه و جهاد، از موارد برتری انسان‌ها بر یکدیگر است؛ به همین دلیل، سابقه حضور در جبهه یکی از امتیازات و برتری‌ها و مورد تصریح و تاکید خداوند متعال قرار گرفته است: «لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ اُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِاَمْوَالِهِمْ وَاَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِاَمْوَالِهِمْ وَاَنفُسِهِمْ عَلَی الْقَاعِدِینَ دَرَجَهً وَکُـلاًّ وَعَدَ اللّهُ الْحُسْنَی وَفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ اَجْرا عَظِیما

[۴۸] نساء/سوره۴، آیه۹۵.

؛ (هرگز) افراد با ایمانی که بدون بیماری و ناراحتی از جهاد باز نشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوندْ مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد کردند، بر قاعدان (ترک‌کنندگان جهاد) برتری مهمی بخشیده و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیک‌شان)، وعده پاداش نیک داده و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.»

۵. خداوند متعال انبیا و فرستادگان خود را نیز نسبت همدیگر مساوی نمی‌داند و برخی را نسبت به برخی دیگر برتری بخشیده است: «وَ لَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلَی بَعْضٍ

[۴۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۵۵.

؛ ما بعضی از پیامبران را بر بعضی دیگر برتری دادیم.» و در آیه دیگری می‌فرماید: «تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ مِنْهُم مِن کَلَّمَ اللّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَاَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ

[۵۰] بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.

؛ بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ برخی از آنها، خدا با او سخن گفت، و بعضی را درجاتی برتر داد، و به عیسی‌ بن مریم نشانه‌های روشن دادیم و او را با روح القدس تایید نمودیم.» و در آیه دیگری، اولویت پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را بیان می‌فرماید: «النَّبِیُّ اَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ اَنفُسِهِمْ

[۵۱] احزاب/سوره۳۳، آیه۶.

؛ پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.»

۶. تلاش و کوشش انسان‌ها در زمینه‌های گوناگونی موجب تفاوت آنها می‌شود و به دلیل آثار عملکرد انسان‌ها، در آخرت نیز این تفاوت وجود خواهد داشت: «انظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ وَلَلآخِرَهُ اَکْبَرُ دَرَجَاتٍ وَ اَکْبَرُ تَفْضِیلاً

[۵۲] اسراء/سوره۱۷، آیه۲۱.

؛ ببین چگونه بعضی را (در دنیا به خاطر تلاش‌شان) بر بعضی دیگر برتری بخشیده‌ایم. درجات آخرت و برتری‌هایش، از این هم بیشتر است.»
خداوند متعال درباره نامساوی بودن و نابرابری اخروی انسان‌ها که نتیجه تفاوت عملکرد دنیوی است، می‌فرماید: «لَا یَسْتَوِی اَصْحَابُ النَّارِ وَ اَصْحَابُ الْجَنَّهِ اَصْحَابُ الْجَنَّهِ هُمُ الْفَائِزُونَ

[۵۳] حشر/سوره۵۹، آیه۲۰.

؛ هرگز دوزخیان و بهشتیان یکسان نیستند؛ اصحاب بهشت رستگار و پیروزند.»

۷. برخی تفاوت‌ها لازمه زندگی اجتماعی انسان و تشکیل حکومت است. اگر تمام انسان‌ها از تمام جهات مساوی بودند، در زندگی اجتماعی و تشکیل حکومت و تامین نیازهای گوناگون مشکلات غیرقابل حلّی ایجاد می‌شدند؛ زیرا هیچ‌کس حاضر به تامین نیازهای کوچک و تصدّی مشاغل کم‌اهمیت نمی‌شد و آنها را خلاف شان خود می‌پنداشت و در نتیجه، بسیاری از نیازهای انسان برآورده نمی‌شد و برای تصدّی مناصب مهم و حکومتی نیز اختلاف و تعارض ایجاد می‌شد و هیچ‌کس از دستور دیگری اطاعات نمی‌کرد. بنابراین، نابرابری و برتری برخی انسان‌ها موجب تشکیل جامعه و تامین نیازهای گوناگون در مشاغل متفاوت انسان‌ها و اداره جامعه با سلسله مراتب مدیریتی می‌شود. خداوند حکیم در این زمینه می‌فرماید: «وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضا سُخْرِیّا

[۵۴] زخرف/سوره۴۳، آیه۳۲.

؛ بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخّر کنند (و با هم تعاون نمایند.)»
علّامه طباطبائی در تفسیر این آیه می‌فرماید: کثرت حوایج انسان در زندگی دنیا، آن‌قدر زیاد است که فرد فرد انسان‌ها نمی‌توانند همه آنها را در زندگی فردی خود، برآورده نمایند و مجبورند که به طور اجتماعی زندگی کنند و از این‌روست که اولاً، بعضی بعضی دیگر را به خدمت خود می‌گیرند و از آنان استفاده می‌نمایند؛ و ثانیا، اساس زندگی را تعاون و معاضدت یکدیگر قرار می‌دهند.

[۵۵] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۸، ص۱۴۸.

فرق تفاوت و تبعیض

بی‌توجهی به تفاوت‌ها و نابرابری‌ها و یکسان دیدن انسان‌ها، چه از سوی خداوند و چه از سوی انسان، با عدالت سازگار نیست؛ زیرا یکسان دیدن انسان‌ها، مانند نمره مساوی به همه دانش‌آموزان دادن صرف‌نظر از میزان استحقاق آنها، و یا نسخه مساوی برای همه بیماران نوشتن، ناعادلانه و بی‌توجهی به تفاوت انسان‌ها در موارد گوناگون است و اساسا عدالت با برابری یکسان نیست و نمی‌توان گفت همواره «عدالت» به معنای برابری است؛ زیرا گاهی متفاوت دیدن، عین عدالت است.
شهید مرتضی مطهّری در تبیین «تفاوت» و «تبعیض» می‌فرماید: آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است، نه تبعیض. «تبعیض» آن است که در شرایط مساوی و استحقاق‌های همسان، بین اشیا فرق گذاشته شود، ولی «تفاوت» آن است که در شرایط نامساوی، فرق گذاشته شود. به عبارت دیگر، تبعیض از ناحیه دهنده است و تفاوت، مربوط به گیرنده.

[۵۶] مطهّری مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، ج۱، ص۱۲۵.

شهید مطهّری خلاصه بخش تبعیض‌ها را در چند جمله بیان می‌فرماید: ۱. جهان هستی با یک سلسله نظامات و قوانین ذاتی و لایتغیّر اداره می‌شود و به موجب آن، هر شی‌ء و هر پدیده، مقام و مرتبه و موقع خاصی دارد؛ تغییر و تبدیل را در آن راه نیست.

۲. لازمه نظام داشتن هستی، وجود مراتب مختلف و درجات متفاوت برای هستی است و همین مطلب منشا پیدایش تفاوت‌ها و اختلاف‌ها و پیدایش نیستی‌ها و نقص‌هاست.

۳. تفاوت و اختلاف آفریده نمی‌شود، بلکه لازمه ذاتی آفریدگان می‌باشد، و این پندار خطاست که کسی گمان کند آفریدگار ما بین موجودات، تبعیضی روا داشته است.

۴. آنچه نقض بر عدالت یا حکمت می‌تواند باشد تبعیض است، نه تفاوت، و آنچه در جهان وجود دارد تفاوت است، نه تبعیض.

[۵۷] مطهّری مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، ج۱، ص۱۴۳.

تعیین شرایطْ متناسب با مسئولیت‌ها

جامعه و مدیریت آن نیازمند مناصب و مشاغل متفاوتی است که از ریاست و رهبری جامعه تا کمترین مشاغل آن، از نیازهای اجتماعی و ضروری هر حکومتی محسوب می‌شوند؛ یعنی به طور طبیعی، میان مناصب و مشاغل، تفاوت‌های بسیاری وجود دارند و هر یک به تناسب وظایف و اختیارات آن، شرایطی متناسب و ویژه لازم دارد. بنابراین، برای تصدّی هر یک، باید شرایطی متناسب با آن تعیین نمود.
به عبارت دیگر، با توجه به عدم تساوی انسان‌ها، که هر انسانی دارای توانایی‌ها و صفات ویژه‌ای است، و با توجه به مناصب و مسئولیت‌های متفاوت، که هر یک شرایط و توانایی خاصی لازم دارد، این نتیجه به دست می‌آید که برای هر منصب و مسئولیتی باید شرایطی متناسب با آن تعیین و بر وجود این شرایط نظارت شود و تا زمانی که وجود شرایط احراز نشود، نباید این مناصب را به کسی واگذار نمود؛ زیرا هر کسی نمی‌تواند هر کاری را انجام دهد؛ یعنی صلاحیت انجام آن را ندارد. در واقع، لازمه طبیعی تعیین شرایط، نظارت بر وجود و حتی استمرار آنهاست.

اقسام شرایط در مناصب

در اسلام، به طور کلی دو نوع شرایط برای پذیرندگان مناصب حکومتی وجود دارد: الف. شرایط عمومی: یعنی شرایط کلی و عمومی که تمام کارگزاران حکومت بدون توجه به نوع و ماهیت کار، باید در حدّ مشخصی از آنها برخوردار باشند؛ یعنی اصل و نه میزان آن، در تمام مقامات و مناصب حکومت باید وجود داشته باشد؛ مانند شرایط اعتقادی، اخلاقی، علمی (تخصصی)، مدیریتی (تجربه و توانایی).

ب. شرایط اختصاصی: علاوه بر شرایط عمومی، شرایط متفاوتی متناسب با نوع و ماهیت کار لازم است؛ مانند شرایط اختصاصی مقامات اداری، قضایی، نظامی، مالی، نظارتی و مشورتی.
میزان و شدت و ضعف شرایط عمومی در مناصب، متفاوت است و در واقع، کیفیت شرایط عمومی، خود از شرایط اختصاصی است که به تناسب مناصب، متفاوت می‌شود؛ مثلاً، میزان عدالت و تقوایی که برای رهبری لازم است، در سایر مناصب لازم نیست.

تناسب شرایط با مسئولیت‌ها

در این قسمت، در حدّ تبیین اثبات تناسب شرایط با مسئولیت‌ها، به طور خلاصه، برخی از شرایط بیان می‌شود:

امام و رهبر

مهم‌ترین منصب و مقام در هر حکومتی، امامت و رهبری آن است. این جایگاه آن‌قدر مهم و حسّاس و شرایط آن، آن‌قدر زیاد و دقیق است که واجدان شرایط و شایستگان آن بسیار معدودند. اولین شرط رهبری در اسلام، اعتقاد و ایمان به خداوند متعال و در نتیجه، نفی سلطه کافران بر مؤمنان است: «وَ لَن یَجْعَلَ اللّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً

[۵۸] نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.

؛ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.»

از دیدگاه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، رهبر اسلامی باید توانایی حکومت و علم به قانون الهی درباره آن داشته باشد: «اَیُّهَا النَّاسُ، انَّ اَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الْاَمْرِ اَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ، وَ اَعْلَمُهُمْ بِاَمْرِ اللّهِ فِیهِ»؛ ‌ای مردم، سزاوارترین اشخاص به خلافت، کسی است که در تحقق حکومت نیرومندتر، و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه‌انگیزی برخیزد به حق بازگردانده شود، و اگر سر باز زد با او مبارزه شود.

[۵۹] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۱۶۵.

[۶۰] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۳۸۰.

در حکمت ۱۱۰ نهج‌البلاغه هم می‌فرماید: «لاَ یُقِیمُ اَمْرَ اللهِ سُبْحَانَهُ الاَّ مَنْ لاَ یُصَانِعُ وَلاَ یُضَارِعُ وَلاَ یَتَّبِعُ الْمَطَامِعَ»؛ فرمان خدا را برپا ندارد جز آنکه در اجرای حق مدارا نکند، سازشکار نباشد، و پیرو آرزوها نگردد.

[۶۱] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۳۳۳.

[۶۲] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۷۵۹.

امام صادق (علیه‌السلام)، درباره شرایط رهبر حکومت اسلامی در زمان غیبت فرمودند: «هر یک از شما که از ما حدیث نقل کند و با توجه به حلال و حرام ما، احکام ما را تشخیص دهد، باید حکمش پذیرفته شود، قطعا من او را به عنوان حاکم شما منصوب نمودم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و کسی حکمش را نپذیرد، حکم خداوند را سبک شمرده و ما را رد کرده است، و کسی که ما را رد کند خداوند را رد کرده و این رد در حدّ شرک به خداوند متعال است.»

[۶۳] کلینی، محمّد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۶۷.

کارگزاران دولت

هر حکومتی کارگزاران و کارمندانی برای اجرای امور حکومت نیاز دارد و بر اساس شرایطی آنها را انتخاب می‌کند. برخی از این شرایط را امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه تعیین نموده است: «وَ توَخَّ مِنْهُمْ اَهْلَ التَّجْرِبَهِ وَالْحَیَاءِ، مِنْ اَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ، وَالْقَدَمِ فِی الْاِسْلاَمِ الْمُتَقَدِّمَهِ…»؛ کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و باحیا، از خاندان‌های پاکیزه و باتقوا، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن؛ زیرا اخلاق‌شان گرامی‌تر و آبروی‌شان محفوظ‌تر و طمع‌ورزی‌شان کمتر و آینده‌نگری‌شان بیشتر است.

[۶۴] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۹۶.

[۶۵] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۸۱.

برخی از این کارگزاران، نویسندگان و تنظیم‌کنندگان قراردادها هستند. امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، درباره شرایط آنها می‌فرماید: «ثُمَّ انْظُرْ فِی حَالِ کُتَّابِکَ، فَوَلِّ عَلَی اُمُورِکَ…» ؛ سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش، و کارهایت را به بهترین آنان واگذار و نامه‌های محرمانه را، که دربردارنده سیاست‌ها و اسرار توست، از میان نویسندگان، به کسی اختصاص ده که صالح‌تر از دیگران باشد؛ کسی که گرامی داشتن، او را به سرکشی و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند، و در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخ‌های تو به آنان کوتاهی نکند، و در آنچه برای تو می‌ستاید یا از طرف تو به آنان تحویل می‌دهد فراموش‌کار نباشد، و در تنظیم هیچ قراردادی سستی نورزد، و در برهم زدن قراردادی که به زیان توست کوتاهی نکند، و منزلت و قدر خویش را بشناسد. قطعا آنکه از شناخت قدر خویش عاجز باشد، در شناخت قدر دیگران، جاهل‌تر است.

[۶۶] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۹۷.

[۶۷] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۸۳.

قضات

یکی از مناصب حسّاس در هر حکومتی منصب قضاوت است. این منصب آن‌قدر مهم است که بدون آن، احقاق حقوق ستم‌دیدگان ناممکن بوده و گستره فعالیت آن، آن‌قدر زیاد است که امروزه یکی از قوای سه‌گانه را به خود اختصاص می‌دهد. این منصب، به ویژه در اسلام، مشروط به شرایط خاصی است.

برخی از این شرایط در عهدنامه امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، به مالک اشتر بیان شده است: «ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُکْمِ بَیْنَ النَّاسِ اَفْضَلَ رَعِیَّتِکَ فِی نَفْسِکَ…»؛ سپس از میان مردم، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن؛ کسانی که مراجعه فراوانْ آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد، در اشتباهاتش پافشاری نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد، طمع را از دل ریشه‌کن کند، و در شناخت مطالب به تحقیقی‌ اندک رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاط‌تر عمل کند، و در یافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد، و در مراجعه پیاپی شاکیان خسته نشود، در کشف امور از همه شکیباتر، و پس از آشکار شدن حقیقت، در فصل خصومت از همه برنده‌تر باشد، کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد، و چرب‌زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار‌اندکند!

[۶۸] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۹۵.

[۶۹] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۷۹.

مشاوران

مشورت یکی از دستورات دینی است که در اداره حکومت ضرورت بیشتری می‌یابد؛ زیرا امور حکومت و زمام‌داری آن‌قدر زیاد و متنوع است که یک فرد نمی‌تواند در تمام آنها متخصص و صاحب‌نظر باشد، بنابراین، باید از نظر کارشناسان و مشاوران امین استفاده نماید. امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، به خاطر اهمیت و نقش مشاوران می‌فرماید: «بخیل را در مشورت کردن دخالت نده، که تو را از نیکوکاری بازمی‌دارد، و از تنگدستی می‌ترساند، ترسو را در مشورت کردن دخالت نده، که در انجام کارها روحیه تو را سست می‌کند. حریص را در مشورت کردن دخالت نده، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می‌دهد. همانا بخل و ترس و حرص، غرایز گوناگونی هستند که ریشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است.»

[۷۰] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۹۲.

[۷۱] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۷۳.

فرماندهان نظامی

هر حکومتی برای محافظت در برابر دشمنان، نیازمند نیروهای نظامی مؤمن و شجاع است. امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه خطاب به مالک اشتر، در تعیین برخی شرایط مهم فرماندهان می‌فرماید: «فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ اَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَلِاِمَامِکَ.»
برای فرماندهی سپاه، کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر و امام تو بیشتر، و دامن او پاک‌تر و شکیبایی‌اش برتر باشد از کسانی که دیر به خشم آید، و عذرپذیرتر باشد و بر ناتوان رحمت آورد و با قدرتمندان، با قدرت برخورد کند، درشتی او را به تجاوز نکشاند و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد.

[۷۲] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، محمد دشتی، ص۲۹۴.

[۷۳] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ترجمه مکارم شیرازی، ص۶۷۷.

ناظران و بازرسان

همان‌گونه که برای هر کاری شرایط و صفاتی متناسب با آن لازم است، به طریق اولی برای ناظران و بازرسان نیز شرایطی به مراتب دقیق‌تر لازم است؛ زیرا ناظران، که بر انتخاب و عملکرد کارگزاران و کارمندان حکومت نظارت دارند، باید خود به مرتبه‌ای از رشد و کمال اخلاقی رسیده

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.