پاورپوینت مبانی تفسیر عرفانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
5 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت مبانی تفسیر عرفانی دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت مبانی تفسیر عرفانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت مبانی تفسیر عرفانی :

پاورپوینت مبانی تفسیر عرفانی

عارفان بر این باور بودند که در قرآن نباید فقط ظاهر را دید، زیرا این طرز تلقی، انسان را از هدف و غایت اصلی آیات دور می‌کند.به عقیده آنان روح و جوهره قرآن ورای نقش و حرف و ظاهر این الفاظ است.

فهرست مندرجات

۱ – اشتمال قرآن بر ظاهر و باطن
۱.۱ – دیدگاه آملی
۱.۲ – در روایات
۲ – توجه به زبان اشاره و رمز
۳ – تفاوت تفسیر باطنی با تفاسیر عرفانی (فیضی اشاری)
۴ – فهرست منابع
۵ – پانویس
۶ – منبع

اشتمال قرآن بر ظاهر و باطن

بدین سان یکی از مبانی آنان در تفسیر قرآن اعتقاد به اصل اشتمال قرآن بر ظاهر و باطن است؛ به عبارت دیگر در این شیوه تفسیری، مفسر عارف بر مبنای تعالیم عرفانی یا ذوق وجدانی حاصل از شهود باطنی به تأویل ظواهر آیات قرآن می‌پردازد.
این رویکرد ویژه تفسیری، در واقع برآیند مبانی ویژه هستی شناسی و معرفت شناسی عارفان است؛ آنان برای جهان هستی ظاهر و باطنی قائل و معتقدند که هستی در هر لحظه از بطون به ظهور می‌آید و دگربار از ظهور به بطون می‌رود و همانند تنفس دارای قبض و بسط است.

[۱] محیی الدین بن عربی (م ۶۳۸ ق)، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۳۹۱ – ۳۹۲، بیروت، دار صادر.

[۲] شمس الدین محمد لاهیجی، شرح گلشن راز، ج۱، ص۴۳۲ – ۴۳۸، به کوشش برزگر و کرباسی، تهران، زوّار، ۱۳۷۱ ش.

این جهان در حال زوال و حدوث مستمر است.
بنا به آیه شریفه «کلَّ یوم هُوَ فی شَأن» هر لحظه جهان هستی از فیض جدیدی در قالب تجلیات الهی بهره مند می‌گردد.

[۳] نجم الدین ابوبکر بن محمد (م ۶۵۴ ق)، مرصاد العباد، ج۱، ص۳۱۱، به کوشش ریاحی، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵ ش.

انسان نیز همانند جهان هستی دارای ظاهر و باطنی است؛ جسم ، ظاهر او و روحش باطن او را تشکیل می‌دهد.
عارفان معتقدند ظاهر قرآن مانند شخص آدمی است.
ظاهرش نقش و حرف است و باطن آن ورای ظاهر قرار دارد.

[۴] جلال الدین محمد بلخی (م ۶۷۲ ق)، مثنوی معنوی، بیت ۴۲۴۸، به کوشش آذر یزدی، تهران، پژوهش، ۱۳۷۸ ش.

دیدگاه آملی

سید حیدر آملی نیز بر اساس آیه شریفه «سَنُریهِم ءایـتِنا فِی الاَفاقِ و فی اَنفُسِهِم حَتّی یتَبَینَ لَهُم اَنَّهُ الحَقُّ اَو لَم یکفِ بِرَبِّک اَنَّهُ عَلی کلِّ شَیء شَهید»

[۵] فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.

به تطبیق کتاب تکوین (آفاق یا جهان خارج) با کتاب تدوین (قرآن کریم) معتقد است.

[۶] سید حیدر آملی (م ۷۸۲ ق)، تفسیر المحیط الاعظم، ج۱، ص۲۰۶، به کوشش موسوی تبریزی، وزارت ارشاد، ۱۴۱۴ ق.

افزون بر این، از نظر برخی حکیمان بین انسان و قرآن نیز همانندی وجود دارد

[۷] صدرالمتألهین (م ۱۰۵۰ ق)، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۶۴، ترجمه: خواجوی، مولی، ۱۴۱۳ ق.

[۸] هانری کربن و شایگان، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه پرهان، تهران، فرزان، ۱۳۷۳ ش.

علاءالدوله سمنانی برای انسان لطایف هفت ‌ ‌گانه قائل است که عبارت‌اند از طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی که به موازات آن قرآن دارای ۷ بطن یا باطن است.

[۹] هانری کربن و شایگان، آفاق تفکر معنوی در اسلام ایرانی، ج۱، ص۱۱۰، ترجمه پرهان، تهران، فرزان، ۱۳۷۳ ش.

صدرالمتألهین همانندی بین قرآن و انسان را به گونه ای دیگر می‌داند؛ وی مراتب نزول قرآن را با مراتب صعود انسان برابر می‌داند.
به عقیده او قرآن در فرود آمدن، مراتب مختلفی دارد و در هر عالم به نامی که درخور آن مقام و ویژه آن عالم است، نامیده می‌شود.
نام های مختلف، مراتب نزول گوناگون‌اند؛ همچنین انسان کامل حقیقت واحدی است که مقامات، درجات و حالات گوناگونی در مرتبه صعود دارد که نام های مختلفی دارند و او در هر حال و مقامی برحسب آن مقام، نام خاصی دارد.

[۱۰] صدرالمتألهین (م ۱۰۵۰ ق)، مفاتیح الغیب، ج۱، ص۱۶۴، ترجمه: خواجوی، مولی، ۱۴۱۳ ق.

ظاهر و باطن قرآن در روایات نیز جایگاهی ویژه دارد؛ در بخشی از روایات مربوط به قرآن، سخن از ظاهر و باطن این کتاب الهی رفته و این گونه احادیث، اندیشه عارفان را به خود معطوف داشته و از آن‌ها در تعمیق و تحکیم مبانی تفسیر خود بهره گرفته‌اند.
این روایات که متضمن تعابیری چون ظاهر، باطن، حد و مُطَّلَع (یا مَطْلَع) هستند هم در جوامع حدیثی

[۱۱] الغزالی (م ۵۰۵ ق)، احیاء علوم الدین، ج۱، ص۵۲۴ – ۵۲۵، بیروت، دار الکتب العربی.

[۱۲] المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۵۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

[۱۳] المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، ج۸۹، ص۸۳ – ۸۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

[۱۴] المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، ج۸۹، ص۹۰ – ۹۵، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

و هم در کتب علوم قرآنی

[۱۵] السیوطی (م ۹۱۱ ق)، الاتقان، ج ۲، ۴۸۶، به کوشش سعید، لبنان، دارالفکر، ۱۴۱۶ ق.

به چشم می‌خورند.

در روایات

بنابراین روایات، هر آیه قرآن دارای ظاهر و باطنی و هر حرف آن دارای حدّی است و هر حدّی نیز دارای مُطَّلَعی.
بر اساس این روایات منظور از ظاهر قرآن یکی از این موارد است: حکم خدا، تلاوت کردن قرآن، محکم و زیبا بودن قرآن، تنزیل قرآن.(معنای ظاهری و اولی الفاظ قرآن)
بنا به مفاد همین روایات منظور از باطن، عمق و ژرفای قرآن، تأویل آن، فهم قرآن و علم خداست.
به مقتضای معانی مستفاد از روایات ظاهر و باطن قرآن، ظاهر گرایان و کسانی که به سطح کلمات قرآن توجه دارند جز معانی قشری ظاهری را ادراک نمی‌کنند؛ ولی روح و مغز این کلمات از آن ارباب بصیرت و عارفان خواهد بود.
در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده که قرآن مشتمل بر ۴ چیز است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق.

[۱۶] المجلسی (م ۱۱۱۰ ق)، بحارالانوار، ج۸۹، ص۱۰۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

بر اساس این روایت، مراتب مؤمنان برپایه پیوندشان با این وجوه متفاوت‌اند؛ عوام فقط الفاظ ظاهری قرآن را درمی‌یابند و از عبارت یعنی زیبایی بیان آن بهره می‌برند.
خواص که فراتر از حد عبارت می‌روند، از عبارت به اشارت پی می‌برند.
اولیا و انبیا نیز به ترتیب از لطایف و حقایق قرآنی بهره مندند.
بدین سان با استناد به این گونه روایات، عارفان معتقد شده‌اند که در پس ظاهر کلمات و آیات قرآن معانی پنهانی هستند و آن معانی نیز متضمن معانی دیگرند و این لایه های معنایی را تا ۷ بطن و لایه دانسته‌اند.

[۱۷] سید حیدر آملی (م ۷۸۲ ق)، جامع الاسرار و منبع الانوار، ص۵۳۰، علمی و فرهنگی، ۱۳۶۸.

عارفانی چون ابونصر سراج ، ابوطالب مکی و ابن عربی به استناد این گونه روایات برای قرآن ظاهر و باطنی قائل‌اند.
ابونصر سراج ذیل مبحثی با عنوان مستنبطات، به موضوع ظاهر و باطن می‌پردازد و افزون بر قرآن برای سنت نیز ظاهر و باطن قائل است.

[۱۸] ابونصر السراج الطوسی، اللّمع، ج۱، ص۱۴۷ – ۱۴۹، به کوشش عبدالحلیم، طه عبدالباقی، مصر، دارالکتب الحدیثه، ۱۳۸۰ ق.

ابوطالب مکی ، پس از تصریح به وجود ظاهر و باطن قرآن بر برتری علم باطن بر ظاهر تأکید ورزیده است.

[۱۹] محمد ابوطالب مکی (م ۳۸۶ ق)، قوت القلوب، ج۱، ص۵۶ – ۵۷، دارالفکر.

ابن عربی نیز معتقد بود، هر آیه قرآن دو وجه دارد: وجه و معانی ظاهری آن خارج از نفوس عارفان است؛ اما وجه باطنی آیات را فقط اهل حق و عارفان در می‌یابند.

[۲۰] محیی الدین بن عربی (م ۶۳۸ ق)، الفتوحات المکیه، ج۱، ص۲۷۹، بیروت، دار صادر.

توجه به زبان اشاره و رمز

نکته دیگر در تفسیر عرفانی توجه به زبان اشاره و رمز است.
عارفان در تبیین رابطه لفظ و معنا به جای عبارت، اشارت یا رمز را مطرح می‌کنند.
از نظر آنان زبان معارف و حقایق زبان اشارت، و نزد اهل الله خبر دادن از مراد بدون عبارت و لفظ است.

[۲۱] عمید زنجانی، تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص۲۰۳، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷ ش.

از نظر صدرالدین قونوی این زبان، جامع بین کتم و افشاست

[۲۲] القونوی (م ۶۷۳ ق)، اعجاز البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۳، به کوشش آشتیانی، بوستان کتاب، ۱۳۸۱ ش.

و احمد غزالی آن را «عبارت اشارت» نامیده است.

[۲۳] احمد الغزالی (م ۵۲۰ ق)، سوانح، ج۱، ص۲، به کوشش هلموت ریتر، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۸ ش.

بینش عارفان نسبت به عالم طبیعت و محسوسات اصولا بینش مبتنی بر رمز است.
عالم حقیقت عالم ملکوت است و عالم شهادت عالم ملک.
دنیای محسوس در برابر عالم حقیقی حکم سایه و مجاز را دارد.

[۲۴] جلال الدین محمد بلخی (م ۶۷۲ ق)، ابیات ۴۱۷ ، ۴۱۸، مثنوی معنوی، به کوشش آذر یزدی، تهران، پژوهش، ۱۳۷۸ ش.

چنین دیدی نسبت به جهان محسوسات ایجاب می‌کند که این جهان نه به عنوان یک شی بلکه به عنوان علامت و نماینده چیزی برتر از خود نگریسته شود.
این بینش خاص عارف ناگزیر زبان را رمزآمیز می‌کند.
ابوعبدالرحمن سلمی (م. ۴۱۲ ق.) در مقدمه تفسیر خود از زبانی خاص سخن می‌گوید که ویژه بیان رموز قرآن است.
او قدرت فهم آدمی را در درک حقائق قرآنی ناتوان انگاشته جز آن‌که کسانی پاره ای از عجایب کلام الهی (مکاشفات و منازلات) را با اشاراتی خبر می‌دهند که جز بر ارباب اشاره پنهان و مبهم است.

[۲۵] السلمی (م ۴۱۲ ق)، حقائق التفسیر، ج۱، ص۱۹، به کوشش سید عمران، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۱ ق.

کلاباذی (م. ۳۸۰ ق.) دریافت معنای عبارت از طریق تجارب عرفانی را درک اشارت می‌نامد و به نظر او تجربه آن حالتی است که عارف هنگام مطالعه قرآن پیدا می‌کند و بر اساس آن «حال»، معنای خاصی از قرآن در می‌یابد و هر «حالی» اشارتی خاص دارد.

[۲۶] اسماعیل مستملی، الشرح التعرف لمذهب اهل التصوف، ج۱، ص۱۴۶ – ۱۴۷، به کوشش محمد روشن، تهران، اساطیر، ۱۳۶۶ ش.

تفاوت تفسیر باطنی با تفاسیر عرفانی (فیضی ـ اشاری)

تفسیر فیضی ـ اشاری را نمی‌توان با تفسیر باطنی یکسان شمرد، زیرا بیش‌تر مفسران عارف که شیوه فیضی ـ اشاری را به کار می‌گیرند، به معنای ظاهری الفاظ هم توجه دارند، برخلاف تفسیر باطنی که عدول از ظواهر قرآنی است.
تفاسیر باطنیه به سبب عدم تطبیق با قواعد علم تفسیر غالباً متضمن ادعاهایی بی مبنایند

[۲۷] سلیمان آتش، مکتب تفسیر اشاری، ج۱، ص۱۶ – ۱۷، ترجمه: سبحانی، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۸۱ ش.

و اساساً آنان ظواهر قرآنی را مراد اصلی آیات نمی‌دانند.

[۲۸] الزرقانی، مناهل العرفان، ج۲، ص۸۷، به کوشش احمد شمس الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ ق. <

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.