پاورپوینت لعن در نگاه اسلام


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت لعن در نگاه اسلام دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت لعن در نگاه اسلام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت لعن در نگاه اسلام :

پاورپوینت لعن در نگاه اسلام

مسئله تولی و تبری و لعن نه تنها در اسلام جایز است؛ بلکه از ضروریات اجتماعی و از راه‌های سوق دادن مردم به حق و حقیقت و دوری از فساد و تباهی است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – معنای سب و لعن و تفاوت آندو
۳ – اسلام سب و شتم را منع کرده است
۴ – لعن در قرآن کریم
۵ – مصادیق لعن در قرآن کریم
۵.۱ – ابلیس
۵.۲ – کافرین
۵.۳ – بنی اسرائیل
۵.۴ – ظالمین
۵.۵ – دروغ گویان
۵.۶ – آزار دهندگان پیامبر
۵.۷ – تهمت زنندگان
۵.۸ – قاتلین مؤمنین
۵.۹ – منافقین
۵.۱۰ – قطع کنندگان رحم
۶ – لعن برخی صحابه خاص در قرآن
۷ – لعن در احادیث رسول خدا
۸ – لعن برخی صحابه توسط صحابه دیگر
۹ – دلایل اهل سنت در رد لعن صحابه
۱۰ – رموز و حکمت لعن و تبری
۱۰.۱ – نکته اول
۱۰.۲ – نکته دوم
۱۰.۳ – نکته سوم
۱۰.۴ – نکته چهارم
۱۰.۵ – نکته پنجم
۱۰.۶ – نکته ششم
۱۱ – لعن و عدم تعارض آن با وحدت
۱۲ – سیره امام علی در برابر خلفا
۱۳ – نتیجه‌گیری
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع

مقدمه

سب و شتم و لعن به عنوان مصداقی تام از بغض از همان ابتدای زندگی بشر در بین مردم شایع بوده است و عده‌ای برای نشان دادن بغض و کینه خود نسبت به جریان و یا اشخاصی، به آن مبادرت می‌ورزیدند. با نزول دین مبین اسلام نیز همچنان این امر بین مسلمانان رایج بود و برخی برای نشان دادن بیزاری و نفرت خود به عملکرد برخی افراد دیگر به سب و لعن می‌پرداختند که لازم است نظر اسلام را در این زمینه جویا شویم.
حب و بغض در وجود انسان دو نیروی بزرگی است که منشا ثمرات زیادی برای جامعه و افراد آن است؛ به همین دلیل در اسلام به آن توجه زیادی شده است تا جایی که پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرمایند: «هل الایمان الا الحب و البغض؛ آیا دین غیر از حب و بغض است؟»

[۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۴۱.

[۲] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۷، ص۵۲.

[۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۳۸.

، دارا بودن عشق و محبت و ابراز آن نسبت به شخصی که مظهر خوبی‌ها است بیانگر عشق و محبت شخص به خوبی‌ها بوده و این امر بستر مناسبی برای رساندن انسان به کمال و سعادت مطلوب خواهد شد؛ همچنین داشتن و ابراز بغض و نفرت از آنهایی که درجاتی از شقاوت و پستی را دارا هستند در حقیقت بیزاری از بدی‌ها و هر آنچه انسان را از خدا دور می‌کند می‌باشد. یاران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به سبب زیستن در عصر رسول خدا و آشنا بودن شان با سیره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و داشتن این موقعیت خاص، مورد توجه همگان هستند؛ هر چند همه آنها در یک سطح نبودند و گروهی از آنها نتوانستند بر ایمان خود ثابت بمانند و از مسیری که در زمان پیامبر انتخاب کرده بودند منحرف شدند؛ به همین دلیل لازم است بین آنهایی که به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) ایمان آورده و تا آخر بر همین صراط مستقیم ماندند و آنهایی که در بین راه بریدند و کارهای خلاف سیره پیامبر و خلاف دستورات آن حضرت مرتکب شدند فرق قائل شد. نسبت به گروه اول اظهار مودت و نسبت به گروه دوم و اعمالشان اظهار تبری کرده و از اعمال غیر اسلامی آنها برائت جوییم؛ و لذا مسلمانان طبق سنت خداوند در قرآن، این گروه که شقاوت و مخالفتشان از فرمان و سیره پیامبر را به نهایت رساندند و سبب گمراهی عده زیادی شدند لعن کرده و از آنها بیزاری می‌جویند.

معنای سب و لعن و تفاوت آندو

باید توجه داشت که بین لعن و سب فرق است. سب در اسلام حرام اعلان شده است. سب در لغت به معنی شتم و دشنام است.

[۴] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۱، ص۱۴۴، ماده سبب.

زبیدی می‌گوید: «السب: الشتم؛ سب به معنی شتم است.»

[۵] حسینی زبیدی، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۳، ص۳۴، ماده سبب.

؛ ابن منظور نیز می‌نویسد: «الشتم: قبیح الکلام ولیس فیه قذف؛ شتم به معنی کلام زشت است و لازم نیست که در آن تهمت نیز باشد.»

[۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۲ ص۳۱۸، ماده شتم.

؛ طریحی می‌گوید: شتم یعنی توصیف کنی چیزی را به صفتی که نقص است.

[۷] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج۶، ص۹۸، ماده الشتم.

اسلام سب و شتم را منع کرده است

خداوند متعال می‌فرماید: «ولا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم…؛

[۸] انعام/سوره۶، آیه۱۰۸.

و شما مؤمنان بر آنان که غیر خدا را می‌خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها هم از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند.» پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز به شدت دشنام دادن را نهی کرده است؛ ایشان می‌فرمایند: «سباب المسلم فسوق؛ دشنام به مسلمان، فسق و گناه است.»

[۹] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۱، ص۱۹.

[۱۰] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۵.

[۱۱] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۹، ص۵۰.

[۱۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۶۰.

در جریان جنگ صفین وقتی به امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) گزارش دادند که برخی از یاران وی شامیان را ناسزا می‌گویند، حضرت آنان را فرا خواند و چنین فرمود: «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین ولکنکم لو وصفتم اعمالهم وذکرتم حالهم، کان اصوب فی القول وابلغ فی العذر؛ دوست ندارم دشنام دهنده باشید، اما اگر کردار آنان را بازگو کنید و روش آنان را تشریح کنید، به حقیقت نزدیک‌تر و عذری رساتر برای شما خواهد بود.»

[۱۳] امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، ح۲۰۶، ج۱، ص۲۱۷.

، همچنین امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «سباب المؤمن کالمشرف علی الهلکه؛ کسی که به مؤمن ناسزا بگوید همچون کسی است که در پرتگاه هلاکت باشد.»

[۱۴] شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۶۱۱.

؛ بنابراین «سب» مطلقا در اسلام حرام است و هر فرد عاقل و دانایی از دشنام و ناسزاگویی و بددهانی رویگردان است و از آن بهره نمی‌گیرد؛ اما مساله لعن با سب فرق می‌کند لعن به معنی راندن و دور کردن از خوبی است.
جوهری می‌نویسد: «اللعن، الطرد والابعاد من الخیر؛ لعن، راندن و دور کردن از خوبی‌ها است.»

[۱۵] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۶، ص۲۱۹۶، ماده لعن.

[۱۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳ ص۳۸۷، ماده لعن.

؛ همچنین لعن بیزاری از اعمال زشت یک فرد است. راغب اصفهانی می‌گوید: «لعن به معنای طرد و دور کردن با غضب است. لعن اگر از طرف خداوند باشد در آخرت به معنای عقوبت و در دنیا به معنای انقطاع از قبول رحمت و توفیقش است؛ و اگر از طرف انسان باشد به معنای دعا و نفرین و در خواست بر ضرر غیر است».

[۱۷] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۵۱، ماده اللعن.

بنابراین لعن به معنی بیزاری از اعمال زشت یک فرد است و دعا برای دور شدن او از رحمت خدا است و شاید بهترین تعبیری که مفهوم لعن عربی را در فارسی منتقل کند عبارت «خدا نیامرزد» است. در این گونه موارد مثلا گفته می‌شود: «خدا فلانی را نیامرزد، کاری کرد که عده‌ای را به کشتن داد.» این تعبیر هیچ بار منفی‌ای ندارد و دعای بر علیه شخصی است که کار پستی مرتکب شده است؛ بنابراین خدایا فلانی را لعن کن؛ یعنی از او نگذر، او را نیامرز.

لعن در قرآن کریم

خداوند متعال در قرآن کریم در موارد متعددی گروهی را لعن و نفرین کرده است که این دلیلی بر مشروعیت به کار بردن این واژه به صورت اصل اولی می‌باشد. در قرآن با اینکه از سب نهی شده است؛ ولی نه تنها هیچگاه از لعن نهی نکرده است؛ بلکه خود بارها عده‌ای را لعن کرده است.

مصادیق لعن در قرآن کریم

با مراجعه به قرآن کریم پی می‌بریم که خداوند متعال افراد و یا گروه‌هایی را لعن کرده است که از جمله آنها به این موارد می‌توان اشاره کرد:

ابلیس

ابلیس؛ آن جا که می‌فرماید: «و ان علیک لعنتی الی یوم الدین؛

[۱۸] ص/سوره۳۸، آیه۷۸.

و همانا لعنت من برتوست تا روز جزا.»

کافرین

کافرین؛ آن جا که می‌فرماید: «ان الله لعن الکافرین واعد لهم سعیرا؛

[۱۹] احزاب/سوره۳۳، آیه۶۴.

همانا خداوند لعنت کرده کافران را و برای آنان جهنم را آماده نموده است.»

بنی اسرائیل

بنی اسرائیل، آنهایی که به دستور پیامبران ایمان نیاورده و کافر شدند؛ «لعن الذین کفروا من بنی اسرائیل علی لسان داود وعیسی بن مریم؛

[۲۰] مائده/سوره۵، آیه۷۸.

لعنت شدند کسانی که از بنی اسرائیل کافر شدند، به زبان داود و عیسی بن مریم.»

ظالمین

ظالمین؛ در این آیه که خداوند می‌فرماید: «الا لعنه الله علی الظالمین؛

[۲۱] هود/سوره۱۱، آیه۱۷.

آگاه باش لعنت خدا بر ظالمان است.»

دروغ گویان

دروغ گویان؛ آن جا که می‌فرماید: «والخامسه ان لعنه الله علیه ان کان من الکاذبین؛

[۲۲] نور/سوره۲۴، آیه۷.

و بار پنجم قسم یاد کند که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغ گویان باشد.»

آزار دهندگان پیامبر

آزار دهندگان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم)؛ «والذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الآخره؛

[۲۳] احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.

و کسانی که خدا و رسول را اذیت می‌کنند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مشمول لعنت خود قرار داده است.»

تهمت زنندگان

تهمت زنندگان به زنان پاکدامن؛ «ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فی الدنیا و الآخره؛

[۲۴] نور/سوره۲۴، آیه۲۳.

کسانی که به زنان با ایمان و پاک دامن بی خبر از کار بد تهمت بستند محققا در دنیا و آخرت ملعون شدند.»

قاتلین مؤمنین

قاتلین مؤمنین؛ «ومن یقتل مؤمنا متعمدا فجززاءه جهنم خالدا فیها و غضب الله علیه و لعنه و اعد له عذابا عظیما؛

[۲۵] نساء/سوره۴، آیه۹۳.

و هرکس مؤمنی را به عمد بکشد مجازاتش آتش جهنم است که در آن جاوید معذب خواهد بود. خدا بر او خشم و لعنت کند، و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد.»

منافقین

منافقین؛ «وعد الله المنافقین و المنافقات و الکفار نار جهنم خالدین فیها هی حسبهم ولعنهم الله ولهم عذاب مقیم؛

[۲۶] توبه/سوره۹، آیه۶۸.

خدا مرد و زن از منافقان و کافران را وعده آتش دوزخ و خلود در آن داده، همان دوزخ برای کیفر آنان کافی است، و خدا آنان را لعن کرده و برای آنان عذاب ابدی است.»

قطع کنندگان رحم

فاسدین و قطع کنندگان رحم؛ «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض و تقطعوا ارحامکم • اولئک الذین لعنهم الله فاصمهم و اعمی ابصارهم؛

[۲۷] محمد/سوره۴۷، آیه۲۲.

[۲۸] محمد/سوره۴۷، آیه۲۳.

شما منافقان اگر از فرمان خدا و اطاعت روی برگردانید یا در زمین فساد و قطع رحم کنید باز هم امید دارید؟ اینان همین منافقانند که خدا آنان را لعن کرده و گوش و چشمشان را کور گردانید.»

لعن برخی صحابه خاص در قرآن

همانطور که بیان شد قرآن کریم عده‌ای که برخی از ویژگی‌های منفی را در خود دارند مورد لعن قرار داده است که با اطلاق لعن بر مورد عام، شامل برخی از صحابه نیز می‌شود، ولی در برخی از موارد، صحابی خاصی لعن شده است، از آن جمله این آیه شریفه است: «و اذ قلنا لک ان ربک احاط بالناس و ما جعلنا الرؤیا التی اریناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن و نخوفهم فما یزیدهم الا طغیانا کبیرا؛

[۲۹] اسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.

ای رسول ما به یاد آور وقتی را که به تو گفتیم خدا البته به همه افعال و افکار مردم محیط است و ما رؤیائی که به تو ارائه دادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم نبود، و درختی که به لعن در قرآن یاد شده و ما به ذکر این آیات عظیم آنان را می‌ترسانیم و لکن بر آنان طغیان و کفر و افکار شدید چیزی نیفزاید.»
مفسران در ذیل این آیه می‌گویند: مراد از شجره ملعونه در قرآن، شجره و نسب حکم بن ابی العاص است و مقصود از رؤیا، رؤیایی است که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در خواب دیدند که فرزندان مروان بن حکم یکی پس از دیگری بر منبرش می‌نشینند.

[۳۰] فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج۲۰، ص۳۶۱.

لعن در احادیث رسول خدا

با رجوع به سنت نبوی متوجه می‌شویم که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) تعبیر «لعن» و مشتقات آن را در موارد بسیاری، حتی در خصوص مسلمانان و برخی از صحابه به کار برده است؛ که همه آنها به سبب کارهای زشتی است که از آنها صادر شده است.
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گاهی به صورت کلی لعن می‌کرد مانند: دزد، جوانی که خود را به شکل زن درآورد، و نیز زنی که خود را شبیه مرد کند، کسی که حیوانی را به غیر نام خدا ذبح کند، کسی که والدین خود را لعن کند، کسی که عمل قوم لوط انجام دهد و یا رشوه بگیرد و…

[۳۱] حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۵، ص۲۴۳.

ایشان می‌فرمود: «خدا لعنت کند شراب، شرابخوار، ساقی، بایع و مشتری آن را و…»

[۳۲] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۲۲۴.

[۳۳] حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۷، ص۳۶۱.

و نیز می‌فرمود: «خدا لعنت کند گیرنده ربا و دهنده و نویسنده و شاهد آنرا».

[۳۴] حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۱۱، ص۳۹۱.

[۳۵] حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۸۹.

[۳۶] حنبلی،احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۶۷.

[۳۷] حنبلی،احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲، ص۱۲۶.

[۳۸] حنبلی،احمد بن محمد، مسند احمد، ج۴۱، ص۳۱۱.

[۳۹] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۳۰۰.

[۴۰] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۳۲۶.

[۴۱] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۴، ص۶۰.

[۴۲] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۳، ص۱۹۳.

[۴۳] ابو داود السجستانی، سلیمان بن الاشعث، سنن ابی داود، ج۴، ص۷۷.

گاهی هم آن حضرت، افراد مشخص و معینی را لعن می‌کرد؛ شعبی می‌گوید: عبدالله بن زبیر در حالی که بر کعبه تکیه زده بود، گفت: سوگند به پروردگار این خانه «لقد لعن رسول الله فلانا و ما ولد من صلبه؛ رسول خدا فلانی و آن کس که از صلب او متولد شود را لعن کرده است.»

[۴۴] حنبلی، احمد بن محمد، مسند احمد، ج۲۶، ص۵۱.

در مورد شخص مورد ادعای عبدالله بن زبیر، حاکم نیشابوری درحدیثی در مستدرک، او را حکم بن عاص و فرزندانش معرفی می‌کند: «لعن رسول الله الحکم وولده؛ پیامبر حکم بن عاص و فرزندان او را لعن کرد.»

[۴۵] محمد بن عبدالله، الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۲۸.

[۴۶] مروزی، نعیم بن حماد، الفتن والملاحم، ج۱، ص۱۲۹.

؛ و نیز مروان و پدرش مورد لعن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرار گرفتند. حاکم نیشابوری در کتابش مستدرک می‌گوید: «رسول الله لعن ابا مروان ومروان فی صلبه؛ پیامبر پدر مروان را لعن کرد در حالیکه مروان در صلب او بود.»

[۴۷] محمد بن عبدالله، الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۴، ص۵۲۸.

[۴۸] مروزی، نعیم بن حماد، الفتن و الملاحم، ج۱، ص۱۲۹.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در موارد متعددی ابوسفیان و معاویه را نیز لعن کرده است؛ علی بن اقمر می‌گوید: همراه با گروهی از عبدالله ابن عمر خواستیم برای ما حدیثی بگوید، او گفت: پیامبر درباره ابوسفیان در حالی که سوار بر مرکبی بود و معاویه و برادرش از پیش و از پس او در حرکت بودند، فرمود: «اللهم العن القائد و السائق و الراکب، قلنا انت سمعت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) ؟ قال نعم، و الا فصمتا اذنایط، کما عمیتا عینای؛ خدایا لعن فرما جلودار، پیرو و سواره را؛ پرسیدیم که تو خود از رسول خدا شنیدی؟ گفت: آری، و چنان چه دروغ بگویم دو گوشم کر باد، همچنانکه دو چشمم نابیناست.»

[۴۹] عطار منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۲۲۰.

عبدالله بن عمر در جایی دیگر می‌گوید: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در روز جنگ احد چنین نفرین نمود: «اللهم العن اباسفیان…»

[۵۰] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۲۰۰.

؛ همچنین ابن براء از پدرش «براء ابن عازب» نقل می‌کند که ابوسفیان همراه معاویه به سوی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌آمدند، آن حضرت فرمود: «اللهم العن التابع و المتبوع، اللهم علیک بالاقیعس، قال ابن البراء لابیه: من الاقیعس؟ قال: معاویه؛ بارخدایا پیرو و جلودار را لعنت کن، خدایا اقیعس را به تو واگذار می‌کنم، ابن براء می‌گوید: به پدرم گفتم اقیعس کیست؟ پاسخ داد: معاویه.»

[۵۱] امینی، عبد الحسین، الغدیر، ج۱۰، ص۱۳۹.

[۵۲] عطار منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۲۱۸.

لعن برخی صحابه توسط صحابه دیگر

با تتبع تاریخی در می‌یابیم که خود صحابه نیز برخی صحابه دیگر را لعن می‌کردند. محمد بن ابی بکر در ضمن نامه‌اش به معاویه، او و پدرش را ملعون و نفرین شده می‌داند و خطاب به او می‌گوید: «انت اللعین بن اللعین، لم تزل انت و ابوک تبغیان لرسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌اله‌وسلّم) الغوائل، و تجهدان فی اطفاء نور الله؛ تو ملعون و نفرین شده و پسر نفرین شده‌ای همواره تو و پدرت علیه رسول خدا طغیان نموده و در جهت خاموشی نور خدا تلاش می‌کردید.»

[۵۳] مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۳، ص۱۱.

[۵۴] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۳۹۵.

[۵۵] عطار منقری، نصر بن مزاحم، وقعه صفین، ص۱۱۸.

[۵۶] ابوحامد عبدالحمید، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۱۸۹.

درباره نعیمان یا نعمان آمده است که وی شراب می‌نوشید چنان که چندین مرتبه بر او در مجلسی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حضور داشتند حد جاری کردند: «فقال بعض الصحابه: لعنه الله ما اکثر ما یؤتی به…؛ برخی از اصحاب او را به خاطر این زیاده روی لعن می‌کردند…».

[۵۷] احیاء علوم الدین، محمد بن محمد الغزالی ابو حامد، ج۳، ص۱۲۴.

[۵۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۸، ص۱۵۸.

پس از جریان حکمیت نیز، ابو موسی اشعری به عمرو عاص گفت: «لعنک الله فان مثلک کمثل الکلب. ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث. قال عمرو: لعنک الله فان مثلک کمثل الحمار یحمل اسفارا؛ خداوند تو را لعنت کند، تو مانند سگی می‌مانی که اگر تحت فشار قرار گیرد زبان از کام درآورد و اگر رهایش کنی زبان از کام درآورد. عمرو گفت: خدا تو را لعنت کند تو مانند الاغی هستی که کتاب‌ها را حمل می‌کنی.»

[۵۹] ابن عبد ربه الاندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۵، ص۹۶.

[۶۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۲.

[۶۱] ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۳۳.

و نیز عمر بن خطاب، خالد بن ولید را به جهت کشتن مالک ابن نویره مورد لعنت قرار داد.

[۶۲] سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف، ج۳، ص۶۱۳.

[۶۳] ابن معصوم، سید علی، الدرجات الرفیعه، ج۱، ص۱۶.

[۶۴] قمی، محمد طاهر، الأربعین، ج۱، ص۳۲۱.

[۶۵] رضوانی، علی اصغر، شیعه شناسی و پاسخ به شبهات، ج۲، ص۵۹۵.

و عبدالله بن عمر هم فرزندش را سه بار لعن و نفرین کرده است.

[۶۶] قرطبی، یوسف بن عبدالله، جامع بیان العلم و فضله، ج۲، ص۲۷۷، ح۱۲۴۷.

دلایل اهل سنت در رد لعن صحابه

یکی از عمده‌ترین دلایل برخی اهل سنت در رد لعن، دفاع از صحابه است، به جهت اینکه صحابه را از منابع تشریع می‌دانند و معتقدند در کنار قرآن و سنت و اجماع و عقل و منابع دیگر، مذهب صحابی هم از منابع تشریع است. گاهی هم از مذهب صحابی با تعبیر سنت صحابی یاد می‌کنند که نشان از آن دارد که صحابی هم در عرض سنت پیامبر، سنتی دارد، و بر این باورند که اگر صحابه نقدپذیر باشند و یا لعن شوند دین متزلزل می‌شود، در حالی که دینی که اساس آن به وسیله خداوند متعال و پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گذاشته شده و با وعده الهی تا روز قیامت باقی است، با نقد چند نفر هرگز متزلزل نخواهد شد.
و نیز این سخن که «مذهب صحابی از منابع تشریع است» مردود است؛ غزالی در این باره می‌گوید: «کسی که در او احتمال خطا و اشتباه می‌رود و عصمت او از خطا ثابت نشده است، سخن او حجت نیست، چگونه می‌توان به سخن آنان استناد کرد، در حالی که احتمال خطا می‌رود؟ و چگونه بدون دلیل متواتر، ادعای عصمت برای آنان می‌شود و چگونه می‌توان قومی را تصور کرد که اختلافشان جایز باشد؟ و چگونه ممکن است دو معصوم با هم اختلاف داشته باشند؟ در حالی که همه صحابه اتفاق نظر دارند که می‌توان با صحابه مخالفت کرد. چرا ابوبکر و عمر نمی‌پذیرند که کسی بر اساس اجتهاد، مخالف آنان باشد، بلکه در مسائل اجتهادی بر هر مجتهد واجب می‌دانند که از اجتهاد خودش پیروی کند؟».

[۶۷] ابو حامدغزالی، محمد بن محمد، المستصفی فی علم الاصول، ج۱، ص۱۳۸.

شوکانی به ظاهر عنوان «منابع تشریع» اعتراض کرده و گفته که حجت نیست، چون خداوند جز حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به سوی این امت برنیانگیخته و ما جز یک پیامبر و یک کتاب آسمانی نداریم و همه امت مامورند که از کتاب خدا و سنت پیامبرش اطاعت کنند و در این مورد فرقی میان صحابه و دیگران نیست. همه مکلف به تکالیف دینی و پیروی از کتاب و سنت‌اند. پس هر کس بگوید پس از قرآن و سنت پیامبر و آنچه به این دو بر می‌گردد، حجتی دیگر در دین خداوند است، در دین خدا حرف نادرستی گفته است.

[۶۸] شوکانی، محمد بن علی، ارشاد الفحول الی تحقیق الحق من علم الاصول، ج۲، ص۱۸۷.

به هر حال، آنچه حجت است، قرآن و سنت پیامبر و اجماع مسلمین و عقل قطعی است و سخن صحابی اگر مستند به پیامبر نباشد قطعا حجت نیست، اما نظری که او از منابع شرعی استنباط می‌کند برای خودش و مقلدانش حجت است نه بر دیگران، یعنی مجتهدان و غیر مقلدان.
یاران پیامبر نیز همانند تابعان، به صالح و ناصالح؛ و مقبول و غیر مقبول تقسیم می‌شوند و نپذیرفتن روایات گروه دوم، دلیلی بر ساقط شدن همه روایات صحابه پیامبر از درجه اعتبار نیست. از این گذشته، روایات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از طریق پیشوایان معصوم (علیهم‌السّلام) یعنی علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و خاندان رسالت، که خود از برترین صحابه بوده‌اند، در اختیار ما قرار گرفته است و نپذیرفتن روایات انسان‌های ضعیف یا مجهول و مبهم دلیل بر نفی کلی نیست و سبب تزلزل دین نمی‌گردد؛ زیرا پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دو حجت گرانبها از خود به یادگار نهاده و امت اسلامی با تمسک به این دو از هر مرجعی بی نیاز خواهند بود.

رموز و حکمت لعن و تبری

همانطور که بیان شد در اسلام به تولی و تبری؛ حب و بغض اهمیت زیادی داده شده است تا آنجایی که در روابات آمده است: «هل الایمان الا الحب و البغض؛ آیا دین غیر از حب و بغض است؟»

[۶۹] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶۹، ص۲۴۱.

؛ این حب و بغض در مورد افراد و مصادیق خاص نیز جاری است مانند قول رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطاب به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام): «یا علی، حبک ایمان و بغضک نفاق و کفر؛ ای علی! دوستی با تو ایمان و کینه ورزی با تو نفاق است.»

[۷۰] شیخ صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۲۰۶.

در بیان حکمت و دلایل تاکیدات و اهمیت اسلام به مسئله حب و بغض چه به صورت عمومی و چه نسبت به افراد خاص به چند نکته به صورت اختصار اشاره می‌شود:

نکته اول

با توجه به اینکه حب و بغض دو نیروی بسیار عظیمی است که اگر به تمامه در انسان نهادینه شود می‌تواند ثمرات زیادی برای او داشته باشد؛ مثلا کسی که محبت شخصی را به سبب دارا بودن همه خوبی‌ها در دل داشته باشد، این در حقیقت بیانگر عشق و محبت او به خوبی هاست و این عشق و محبت نیروی بسیار عظیمی است که می‌تواند تمام قوا را در اختیار گرفته و به سوی محبوب اصلی که همان خداوند متعال است سوق دهد. و این همان کمال و سعادت مطلوب انسان است. و نیز اگر انسان بغض شخصی را به خاطر شقی بودن او در دل داشته باشد این سبب می‌شود که در وجود انسان تمام نفرت‌ها جمع شود تا از آن شخص بیزار گردد، و این در حقیقت بیزاری از بدی هاست.

نکته دوم

اسلام بر خلاف برخی ادیان، مانند سکه دو رویی است که به خاطر ضرورت اجتماعی به هر دو امر مهم تولی و تبری سفارش کرده است. آدمی نمی‌تواند خوب و بد و یا مظهر خوبی‌ها و بدی‌ها، را با هم دوست داشته باشد، زیرا اینها دو امر متضادند که غیر قابل جمعند و جمع آنها در شخصی علامت نفاق است.

نکته سوم

از جهت روانشناسی نیز ثابت شده است که بهترین راه برای تشویق مردمی به حق و حقیقت و دوری از فساد و بدی‌ها ارائه الگوهایی کامل از هر دو طرف است، که اثر مطلوب و بزرگی در جامعه می‌تواند داشته باشد.

نکته چهارم

باید توجه داشت که حب و بغض نمی‌تواند تنها در قلب بماند، بلکه ظهور و بروز دارد و ظهور آن تا زمانی که از نظر شرعی و عقلی مانعی نداشته باشد نه تنها اشکالی ندارد، بلکه برتری نیز دارد و این از حیث روانی نیز قابل اثبات است، زیرا ابراز و اظهار یک مطلب سبب تلقین در نفس انسان و ملکه شدن آن می‌شود. از همین رو ابراز تبری و تولی در ساختن شالوده روحی انسان بسیار مؤثر است.

نکته پنجم

تولی و تبری و لعن کردن که یکی از مصادیق تبری است د

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.