پاورپوینت لطمات بسط دانش فنی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت لطمات بسط دانش فنی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت لطمات بسط دانش فنی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت لطمات بسط دانش فنی :

آسیب‌شناسی توسعه تکنولوژیک

با ورود تکنولوژی مدرن به جوامع مسلمان به‌تدریج لوازم فرهنگی تکنولوژی نیز به این جوامع وارد شد و سبک زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها دچار تغییرات اساسی شد. این سبک زندگی در بسیاری از موارد با آموزه‌های دینی در تعارض بود. برای حل این تعارض باید توجه داشت که ملاک پیشرفت انسان بر مبنای تفکر اسلامی پیشرفت در جنبه روحی و معنویت است و پیشرفت و توسعه مادی و ابزاری زمانی ارزش دارد که در خدمت این جنبه روحی و معنوی انسان باشد.

فهرست مندرجات

۱ – چکیده
۲ – مقدمه
۲.۱ – قدرت تفکر
۳ – ویژگی‌های جهان‌بینی جدید
۳.۱ – سکولاریسم و انزوای کلیسا
۳.۲ – نگاه کمی به طبیعت
۳.۳ – حذف علت فاعلی و غایی از عالم
۳.۴ – انسان‌محوری
۳.۵ – نظریه تکامل و پیشرفت
۴ – زندگی در جامعه تکنیکی
۴.۱ – فردگرایی
۴.۱.۱ – کودکان عصر مدرن
۴.۲ – کثرت‌گرایی و غفلت از خویشتن
۴.۲.۱ – انفجار اطلاعات
۴.۲.۲ – سیر تکراری زندگی ماشینی
۴.۲.۳ – زوال کودکی
۴.۲.۴ – تجدد و غفلت از خویش
۴.۳ – زایل شدن ارزش‌ها و عواطف انسانی
۴.۳.۱ – زوال احساسات و عواطف
۴.۳.۲ – تشابه به ماشین
۴.۴ – دنیای مجازی
۴.۴.۱ – انتزاعی‌بودن علوم
۴.۵ – اهمیت یافتن سرعت
۴.۶ – سلب اندیشه و تعقل
۴.۶.۱ – جهت اول
۴.۶.۲ – جهت دوم
۴.۷ – یکسان سازی فرهنگ و تمدن‌
۴.۷.۱ – نتایج مدرنیته
۴.۸ – تخریب طبیعت و بحران سلامتی
۴.۸.۱ – تولید زباله
۴.۸.۲ – زیان مواد هسته‌ای
۴.۸.۳ – امواج مغناطیسی و الکترونیکی
۴.۸.۴ – گازهای گلخانه‌ای
۴.۸.۵ – کودها و سموم کشاورزی
۴.۸.۶ – افراط در بهره‌کشی از طبیعت
۵ – نتیجه‌گیری
۶ – فهرست منابع
۷ – پانویس
۸ – منبع

چکیده

اگر مجموعه فرهنگ و تمدن یک جامعه را سبک زندگی بنامیم، سبک زندگی هر جامعه مبتنی بر جهان‌بینی و تفکری خاص است؛ به‌عبارت‌دیگر هر تفکر خاص، فرهنگ و تمدن خاصی (سبک زندگی) را تولید می‌کند. در این نوشتار ابتدا بیان‌شده که پیشرفت و توسعه ابزاری غرب در دوران رنسانس و بعد از آن مبتنی بر چه جهان‌بینی و تفکری است، سپس با تحلیل جنبه‌های مختلف جامعه تکنیکی (جامعه مبتنی بر ماشین و تکنولوژی)، عوارض و آثار توسعه مقلدانه از جوامع غربی مورد بررسی قرارگرفته شده است؛ در پایان بیان‌شده که تقلید از توسعه غربی، سبک زندگی خاصی را به همراه دارد که در آن ارزش‌ها و اعتقادات اسلامی کم‌رنگ می‌شود؛ از این‌رو سبک زندگی اسلامی با هر توسعه‌ای سازگار نیست.

مقدمه

تاریخ تفکر غرب چهار دوره کلی را طی کرده است: دوران یونان، قرون‌وسطی، دوران رنسانس، دوره معاصر؛ دوران رنسانس از این جهت که با تغییر جهان‌بینی انسان نسبت به عالم و تحول اساسی در علوم تجربی منجر به پیشرفت چشمگیر انسان در حیطه ابزارسازی و تکنولوژی شد و زندگی بشری شکل دیگری به خود گرفت، از مهم‌ترین دوره‌های تاریخی زندگی بشر است. با ورود تکنولوژی مدرن به جوامع مسلمان به‌تدریج لوازم فرهنگی تکنولوژی نیز به این جوامع وارد شد و سبک زندگی فردی و اجتماعی آن‌ها دچار تغییرات اساسی شد. سبک زندگی که در بسیاری از موارد با آموزه‌های دینی در تعارض بود.

در اینجا بود که بحث از سبک زندگی غربی و سبک زندگی اسلامی به میان آمد. در این مقاله در پی پاسخ سؤالاتی از این قبیل هستیم که توسعه تکنولوژی چه رابطه‌ای با جهان‌بینی دارد؟ تکنولوژی جدید در پرتو چه جهان‌بینی ظهور پیدا کرد؟ مبانی و مؤلفه‌های توسعه تکنولوژی در دوران رنسانس چیست؟ آیا تکنولوژی جدید دارای لوازم فرهنگی و تمدنی خاصی است و سبک زندگی خاصی را به وجود می‌آورد یا خیر؟ سبک زندگی جامعه تکنیکی چه ویژگی‌هایی دارد؟ آیا این مؤلفه‌ها با سبک زندگی اسلامی سازگار است؟ و….

قدرت تفکر

یکی از مهم‌ترین ویژگی که انسان را از سایر موجودات متمایز می‌کند، قدرت تفکر است. انسان با عقل خود عالم را مورد تحلیل قرار می‌دهد و جهان‌بینی خاصی نسبت به آن پیدا می‌کند و بر اساس همین نگاهی که به عالم دارد اساس زندگی خود را پی‌ریزی می‌کند. به سخن دیگر هر انسانی با توجه به اصول عقلانی خود به یک سری ارزش‌ها، باید و نبایدها و امور اخلاقی و رفتاری معتقد می‌شود و طبق همین ارزش‌ها، سخت‌افزار زندگی خود را می‌سازد؛

بنابراین هر زندگی هر انسانی سه جنبه دارد: ۱. جهان‌بینی و اعتقادات (تفکر)؛ ۲. بایدونبایدها، ارزش‌ها و گزاره‌های اخلاقی (فرهنگ)؛ ۳. جنبه سخت‌افزاری و ساختار زندگی (تمدن) مثلاً شخصی که اعتقاد به وجود خداوند دارد (تفکر) باید خداوند را عبادت کند و نماز بخواند (فرهنگ) و نیاز به مکانی برای عبادت دارد؛ بنابراین مسجد می‌سازد (تمدن).

تمدن هر جامعه زاییده فرهنگ آن است و فرهنگ هر جامعه زاییده تفکر و اعتقادات آن است. سبک زندگی، یعنی مجموع فرهنگ و تمدن خاص یک جامعه که از تفکری خاص سرچشمه می‌گیرد. به همین جهت هر جهان‌بینی و تفکر خاصی سبک زندگی متناسب با خود را ایجاد می‌کند و هر سبک زندگی، تفکری خاص را ترویج می‌کند؛ پس می‌توان نتیجه گرفت که ارتباط تفکر، فرهنگ و تمدن دوسویه است. اگر در جامعه‌ای فرهنگ و تمدن غیرتوحیدی ورود پیدا کند و سبک زندگی اسلامی تضعیف شود، این سبب می‌شود که اعتقادات توحیدی و الهی مردم آن جامعه نیز رو به تضعیف شدن برود.

ویژگی‌های جهان‌بینی جدید

پیشرفت روز افزون تکنولوژی و سرعت و کثرت چشمگیر اختراعات و ساخت ابزار و وسایل ماشینی، تمدنی دیگر را برای انسان به ارمغان آورد به صورتی که می‌توان این تمدن را تمدن ماشینی و تکنولوژیکال نامید.

سکولاریسم و انزوای کلیسا

دنیاگرایی و فساد اخلاقی ارباب کلیسا و نامعقول بودن گزاره‌های دینی مسیحیت و تعارض با بعضی از نظریات علمی جدید منجر به انزوا و سرکوب شدن کلیسا و دین مسیحیت شد، به‌طوری که حاکمیت کلیسا از صحنه جامعه رخت بر بست. هم‌زمان با این فساد اخلاقی و دنیاطلبی بر زندگی مردم سیطره پیدا کرد و همین امر باعث شد که هرچه بیش‌تر به فکر علوم و ابزاری باشند که از طبیعت و موجودات آن بهره‌کشی بیشتری کنند و لذت ببرند.

نگاه کمی به طبیعت

کپلر، گالیله، نیوتن، بیکن، دکارت از بنیان‌گذاران علوم جدید هستند که با نگاه کمّی به طبیعت، تفسیر جدیدی از عالم و موجودات آن ارائه کردند، تفسیر کمی و ذره‌ای که معرفت کامل را ریاضی معرفی کرد

[۱] آرثر برت، ادوین، مبادی مابعد الطبیعه علوم نوین، مترجم عبدالکریم سروش، ج۱، ص۵۹، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۷۴.

و گالیله زبان عالم طبیعت را ریاضی دانست.

[۲] بیزونسکی، میشل، سرگذشت فیزیک نوین، مترجم لطیف کاشیگر، ج۱، ص۲۱، تهران، فرهنگ معاصر، ۱۳۸۸.

«فلوکسیون» نیوتن و «دیفرانس» لایب نیتس، همراه «هندسه تحلیلی» دکارت عامل اصلی به وجود آمدن علوم عملی چون دیفرانسیل و انتگرال شد.

[۳] دانتزیگ، توبیاس، عدد، زبان علم، مترجم عباس گرمان، ج۱، ص۱۰، تهران، کتابهای جیبی، ۱۳۶۱.

انسان مدرن به‌وسیله‌ علومی، چون ریاضی، فیزیک و شیمی، بیوشیمی، بیوتکنولوژی با به دست آوردن رابطه خاص ذرات و ترسیم رابطه و چینش جدید، توانستند دخل و تصرف بنیادی در موجودات انجام دهند و سرّ تحول در ابزار و تولد تکنولوژی در همین نگاه نهفته است.

حذف علت فاعلی و غایی از عالم

ماشین انگاری از نتایج نگاه ذره‌ای و کمّی به عالم در نتیجه بود. با بنا نهادن علم فیزیک و تبیین حرکات سیارات و اشیاء به‌صورت کمّی، سؤال از «چگونگی» سقوط اشیاء را به‌جای سؤال از «چرایی» آن نشاند و به‌تدریج علت فاعلی و غایی نادیده گرفته شد و حتی متدینانی چون نیوتن برای تبیین بعضی از حرکات سیارات که قابل توجیه علمی نبود متوسل به پذیرفتن خدای ساعت‌ساز شد،

[۴] بابور، ایان، علم و دین، مترجم بهاءالدین خرمشاهی، ج۱، ص۴۳، تهران، نشر دانشگاهی، ۱۳۶۲.

درحالی ‌که پس از چندی لاپلاس‌ همان حرکات را توجیه علمی کرد و گفت که نیاز به فرضیه‌ای به نام خدا ندارد.

[۵] ترنس استیس، والتر، دین و نگرش نوین، مترجم احمد جلیلی، ج۱، ص۱۱۷، تهران، حکمت، ۱۳۷۷.

فرانسیس بیکن معتقد بود «پژوهش در علت غایی بی‌نتیجه است و همانند باکره‌ای است که وقف خداست، چیزی به بار نمی‌آورد».

[۶] چارلز کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج۳، ص۳۵۲، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰.

نگاه کمی به عالم منجر به این عقیده شد که کسانی چون هیوم گفتند: «به دور تا دور دنیا نظری بیفکنید، چیزی به‌جز یک ماشین عظیم نخواهید دید که به تعداد بی‌شماری از ماشین‌های کوچک‌تر تقسیم‌شده است».

[۷] ترنس استیس، والتر، دین و نگرش نوین، مترجم احمد جلیلی، ج۱، ص۱۶۲، تهران، حکمت، ۱۳۷۷.

این نگاه چنان ادامه یافت که انسان را همانند ماشین پنداشتند و حتی اعلام کردند که حالات و خلقیات انسان به‌وسیله فعل‌وانفعالات شیمیایی مغز قابل توجیه است.

[۸] اف هات، جان، علم و دین از تعارض تا گفت و گو، مترجم بتول نجفی، ج۱، ص۱۳۸-۱۳۷، قم، کتاب طه، ۱۳۸۲.

انسان‌محوری

انسان‌محوری یا اومانیسم در دوران جدید، ریشه در کوژیتو دکارت دارد. طبق این مبنا، این انسان اندیشمند است که ملاک و محور همه چیز قرار می‌گیرد. به سخن دیگر بعد از این، نفس عنان‌گسیخته انسان بر جای خدا می‌نشیند؛ این انسان است که تعیین می‌کند کدام کار اخلاقی و غیراخلاقی است؛ این انسان خود بنیاد است که قوانین حاکم بر زندگی فردی و اجتماعی خود را وضع می‌کند؛ بنابراین اگر انسان متمایل به هم‌جنس‌گرایی شد هیچ‌کس نمی‌تواند او را منع کند، چون‌که در اینجا آنچه مهم است نفس اوست. در این نگاه تمام هستی در خدمت انسان است و او هر طور که بخواهد می‌تواند در موجودات آن دخل و تصرف کند، خط قرمز او در بهره‌کشی از تمام هستی آنجایی است که حیات خود این انسان به خطر بیفتد وگرنه هیچ‌چیزی غیر از منیت او شایسته اعتنا نیست.

همین انسان خود بنیاد است که به فکر لذت و کام‌جویی از طریق غارت و بهره‌کشی از طبیعت باشد و تمام عمر خود را صرف ساخت ابزار و تکنولوژی بکند که او را به این هدف شوم برساند. «اومانیسم» و فرزندان او «لیبرالیسم» و «دموکراسی»، میان نیازهای انسان تفاوتی قائل نمی‌شوند؛ آنها ازآنجایی‌که برای انسان «حقیقتی غایی» نمی‌شناسند، اعتقاد یافته‌اند که همه‌ نیازهای بشر باید به‌طور یکسان برآورده شود؛ حال‌ آنکه در این صورت، شدت نیازهای حیوانی، عشق به کمال را که منشأ نیازهای فطری است، محجوب خواهد داشت و راه انسان را به‌سوی سعادت مسدود خواهد شد».

[۹] آوینی، مرتضی، آینه ی جادو، ج۱، ص۲۰، تهران، واحه، ۱۳۹۰.

نظریه تکامل و پیشرفت

نظریه تکامل انواع که در قرن نوزدهم توسط چارلز داروین مطرح شد، مبنی بر آن بود که انسان در گذر میلیون‌ها سال از تکامل یک موجود تک‌سلولی به وجود آمده است؛ بنابراین تبار انسان برمی‌گردد به میمون‌هایی که در دوره چهارم زمین‌شناسی می‌زیسته‌اند؛ بر اساس این نظریه انسان خردمند امروزی، روزی متوحش بوده و در غار‌ها می‌زیسته و همانند حیوانات دیگر تغذیه و زندگی می‌کرده، اما با گذر زمان به‌تدریج انسان ابزار جدید‌تر می‌سازد و کشاورزی و دام‌پروری می‌کند و سیر خطی تاریخ تبدیل به انسان مدرنِ متمدن می‌شود. «نظریه‌ ترقی، تاریخ را در یک سیر ارتقایی خطی معنا می‌کند و بر این اساس، انسان این عصر از همه‌ اعصار گذشته کامل‌تر می‌بیند».

[۱۰] باقری، مجید، آوینی پاسخ می‌گوید، ج۱، ص۱۳۴، قم، خادم الرضا، ۱۳۸۹.

چرا که انسان مدرن پیشرفته‌ترین ابزار و تکنولوژی را در اختیار دارد. در این نگاه تمدن و تکامل انسان مترادف می‌شود با پیشرفت ابزاری او؛ بدین‌جهت کشورهای مدرن و پیشرفته، متمدن و متکامل‌اند و کشورهای دیگر جهان‌سومی و غیر متمدن‌اند. پس تمام برنامه‌ریزی و هدف این کشور‌ها باید در راه رسیدن به تکنولوژی و پیشرفت ابزاری باشد.

نظریه تکامل در دست مبانی فلسفی علم جدید باعث ظهور قول به قابلیت تحویل به و تنزل علمی همه چیز بود. کمال مطلوب فیزیکدانان قرن یازدهم/هفدهم آن بود که بتوانند همه واقعیات مادی را برحسب حرکت اتم‌ها توضیح بدهند. شیمیدانان کوشیدند تا کنش‌ها و واکنش‌های شیمیایی را در پرتو این فکر ببینند و شیمی را به‌گونه‌ای از فیزیک تبدیل کردند و زیست‌شناسان نیز سعی کردند تا علمشان را به صرف کنش و واکنش‌های شیمیایی و نهایتاً به حرکت ذرات فیزیکی اقتصار کنند.

فکر فروکاستن یا تحویل گرایی را ذاتی علم جدید است و تنها سنگر و قلعه آن نظریه تکامل است، می‌توان به معنای تحویل روح به ذهن یا روان مقید، روان مقید به فعلیت زیستی، زندگی به ماده بی‌جان و سرانجام تحویل ماده بی‌جان به ذرات کاملاً کمی یا انرژی بی‌پایان دانست که می‌توان حرکات آن را به‌صورت کمّی درآورد و سنجید.

[۱۱] نصر، حسین، جوانان مسلمان و دنیای متجدد، مترجم مرتضی اسعدی، ص۲۷۰، تهران، طرح نو، ۱۳۸۷.

نتیجه آن‌که تغییر در جهان‌بینی انسان رنسانسی باعث شد که ساختار زندگی بشر بسیار متفاوت از دوره‌های دیگر تاریخی باشد. امروزه بشر بدون ابزار ماشینی و تکنولوژی جدید هیچ‌گونه فعالیتی را نمی‌تواند انجام دهد و اساس و شرط حیات جامعه انسانی به تکنولوژی مدرن وابسته است؛ بنابراین توسعه ابزاری و ماشینی برای هر کشوری در اولویت قرار دارد.

زندگی در جامعه تکنیکی

باوجود دست آوردهایی که تکنولوژی مدرن برای انسان‌ها به ارمغان آورده اما تمدن و فرهنگ خاصی را با خود به جوامع مختلف وارد کرده است. به سخن دیگر توسعه در تکنولوژی مدرن سبک زندگی انسان‌ها به‌ویژه جوامع اسلامی را دست خوش تغییر کرده است. در ادامه جنبه‌های مختلف سبک زندگی جدید که حاصل توسعه ماشینی و تکنیکی جوامع است، مورد تحلیل قرارگرفته شده است تا با آسیب شناسی که وجود دارد در پی راه حلی مناسب برای رفع مشکلات موجود باشیم و به‌سوی تحقق سبک زندگی اسلامی گام بر داریم.

فردگرایی

فردگرایی و انزوا از اجتماع یکی از عوارض سبک زندگی مدرن است. تکنولوژی باعث شد که انسان‌ها برای تامین نیازهای خود هر چه کمتر بایکدیگر تعامل و ارتباط مستقیم داشته باشند. انسان‌های مدرن در عین حال که پیشرفته‌ترین ابزار و وسایل ارتباط جمعی را دارند لیکن تنها‌ترین انسان‌های تاریخند. انسان متجدد دل به تکنولوژی، آن رفیق بی‌رقیب خود داده است.

افراد در چنین جامعه‌ای به کمک اینترنت و چند کلیک می‌توانند پیچیده و سنگین‌ترین خرید و فروش‌ و معاملات را انجام دهند. بدون آن‌که طرف مقابل خود را از نزدیک ملاقات کنند؛ از اخبار و حوادث سراسر جهان با خبر شود بدون گفت‌و‌گو با مخبری؛ دانشجویان نیازی به دانشگاه و کلاس رفتن ندارند و به‌وسیله آموزش مجازی در اتاق و رختخواب خود درس‌های استاد را از طریق اینترنت پی گیری کنند، امتحان بدهد، مدرک بگیرد و با استاد و هم کلاسی ارتباط مستقیم نداشته باشد؛ افراد به وسیله هواپیما و دیگر وسایل نقلیه از شرق به غرب عالم بروند بدون آن‌که همسفرانشان را بشناسند و با یکدیگر سخنی بگویند؛ در ادارات، کارخانه‌ها و اتاق کار خود مشغول کار شوند بدون آنکه نیاز داشته باشند با کسی همنشین و هم صحبت شود و تنها وظیفه خاص تعریف شده خود را انجام دهند؛ پول خود را از خودپرداز دریافت کند و قبوض خود را بپردازد، حضور و غیاب خود را به محل کار اعلام نمایند و بسیار امور دیگری انجام دهند بدون آن‌که با انسان‌های دیگر تعامل داشته باشند.

کودکان عصر مدرن

همچنین کودکان عصر مدرن با بازی‌های رایانه‌ای دوست می‌شوند و هم محله‌ای و بازی‌های دسته جمعی را به تاریخ می‌سپارند. دوست همیشگی انسان مدرن، گوشی موبایل و نوت بوک است، به‌طوری که همواره در میان جمع و تنهایی سر در این جعبه‌های جادو دارد. به‌طور مثال پژوهشگران دانشگاه کارنگی- ملون در پروژه‌ای یک و نیم میلیون دلاری به این نتیجه رسیدند که «استفاده بیش‌تر از اینترنت همراه با کاهش برقراری ارتباط با اعضای خانواده، کم شدن گسترهی حضور اجتماعی و افزایش نومیدی و انزوای آن‌ها بوده است».

[۱۲] دریفوس، هیوبرت، درباره ی اینترنت، مترجم علی فارسی‌نژاد، ج۱، ص۶، تهران، ساقی، ۱۳۸۹.

در حقیقت در جامعه ماشینی، ماشین و تکنولوژی واسطه میان انسان‌ها هستند و مانع ارتباط مستقیم انسان‌ها با یکدیگر شده است، اما باید توجه داشت این فردگرایی و انزوای انسان مدرن به هیچ وجه به معنای ایجاد خلوت و توجه به خود و خدای خود نیست، بلکه این فردگرایی در عین کثرت‌گرایی و توجه به غیر و فراموشی خویشتن است. چنین اموری اگرچه ممکن است در جوامع در حال توسعه و غیر مدرن هنوز محسوس نباشد، اما در کشورهای پیشرفته کاملاً مشهود و روز به روز در حال گسترش است. هر قدر جامع رو به ماشینی‌شدن بنهد و تکنولوژی در زندگی آدمی وارد شود، فرآیند فردگرایی و تنهایی پنهان، بیشتر گریبان انسان را خواهد گرفت.

کثرت‌گرایی و غفلت از خویشتن

مهم‌ترین هدف در سبک زندگی اسلامی خودشناسی و در نتیجه خداشناسی است؛ به همین جهت روش زندگی انسان باید به گونه‌ای باشد که او را به این هدف مهم برساند، اما در سبک زندگی غربی تمام امکانات و وسائل رفاهی در جهت غفلت از خود به‌کار می‌رود. تکنولوژی مدرن از یک سو با ایجاد یک تحول بنیادین در حیات بشر همه تمدن‌ها را نابود کرده و تمامی بشریت را در صورت واحدی از معیشت جمع آورده است؛ از سوی دیگر، همه نیازهای بشر را در جنبه مادی و حیوانی وجودش خلاصه کرده و با ارضای گسترده این سوائق تا حد اشباع، او را نسبت به حیات معنوی خویش غفلت بخشیده و آثار وضعی این غفلت در زندگی انسانِ امروز، اگرچه سخت اسفبار است، اما اسفبار‌تر از آن، جهل مرکبی است که اجازه نمی‌دهد تا او بر این غفلت آگاهی پیدا کند.

[۱۳] آوینی، مرتضی، آغازی بر یک پایان، ص ۴۶، تهران، واحه، ۱۳۹۰.

انسانی که در چنین نظامی سکنی گزیده به ناچار دچار کثرت‌گرایی می‌شود.

انفجار اطلاعات

توجه افراطی به تکنولوژی و لوازم آن، انسان را از ساحت روحانی و الهی خود باز داشته و او را غرق در کثرت و برآورده کردن نیازهای حیوانی کرده است. سیستم رسانه‌ای و اطلاع رسانی جدید که شامل ماهواره، تلویزیون، رادیو، اینترنت، سینما، روزنامه، موبایل و…، چنان بر انسان سیطره پیدا کرده که خودی او را از او ستانده است. انسان در عصری که عصر انفجار اطلاعات است، از کانال های مختلفی مورد هجوم اخبار اطلاعات قرار می‌گیرد، اخبار و اطلاعاتی که اغلب ذهن او را به موضوعات کاذب، مشغول می‌کند که تفکر درباره آن هیچ نفعی برای او ندارد.

این سیل عظیم اطلاعات چنان است که شخصی که خبری درباره مثلاً کشته شدن ده کودک فلسطینی را وقتی می‌شنود و متاثر می‌شود، به محض آن‌که خبر بعدی در رابطه با مثلاً مسابقه گاوبازی در هلند یا ساخت بزگ‌ترین پیتزا در چین را که می‌شنود، دیگر خبر قبلی از یادش می‌رود و فرصتی نمی‌ماند درباره آن فکر کند؛ به همین دلیل او در ظرف ده دقیقه بیست خبر را می‌شنود که فرصت تفکر بر هیچ‌کدام ندارد و یا تماشاگر تلویزیون و سینما که با غرق شدن در واقعیت درون فیلم به نوعی بیخودی و مستی دست می‌یابد.

[۱۴] آوینی، مرتضی، حکمت سینما، ص۹، تهران، بنیاد سینمایی فارابی، ۱۳۷۵.

سیر تکراری زندگی ماشینی

سبک زندگی مدرن آن‌قدر پیچیده و چالش‌زا است که افراد بیش‌تر وقت خود را در شبانه روز در مواجه با آن به سر می‌برند. گذارندن بیش‌تر روز، در محل کار با کارهای تکراری و خسته‌کننده، رفت و آمد‌های اداری و نظام بروکراسی برای خرید و فروش، پرداخت و دریافت پول در بانک‌ها، خرید و نصب و تعمیر وسایل، گرفتن جواز‌ها و پروانه‌ها از سازمان‌ها و اداره‌ها و… همچنین تمرکز جمعیت و امکانات مدرن در شهرهای صنعتی، سیستم حمل و نقل و ترافیک و آلودگی جوّی و صوتی، سبب شده که افراد ساعت‌ها از عمر خود را در این وضعیت برای رفتن و برگشتن به محل کار خود طی کنند و به خستگی و کسالت شدید دچار شوند و برای فرار از این خستگی روحی به سرگرمی‌های غافل کننده، مثل تماشای فیلم و مسابقات ورزشی و بپردازند، به‌طوری که هیچ‌گاه وقت نمی‌کنند که درباره خود و هدف زندگی خود بیاندیشند و در این سیر تکراری زندگی ماشینی غرق می‌شوند.

زوال کودکی

سیستم وسایل تمام رسانه‌ای که با تبلیغات و اخباری که در دسترس همه به‌صورت مساوی قرار می‌دهد، دغدغه‌ها و مشغولیت‌های کاذب سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را برای بیننده خود به ارمغان می‌آورد. چنان‌که اخبار و اطلاعات و دغدغه‌هایی که پدر خانواده می‌شنود، همین‌ها را هم کودک و نوجوان خانواده می‌شنود، از همین جاست که «نیل پستمن»، «ظهور رسانه و زوال کودکی» و «زندگی عیش، مردن در خوشی» را نام برد،

[۱۵] پستمن، نیل، نقش رسانه‌های تصویری در زوال دوران کودکی، مترجم صادق طباطبایی، تهران، اطلاعات، ۱۳۷۸.

ظهور رسانه را همراه با زوال کودکی می‌داند.

تجدد و غفلت از خویش

در مسیر تولید ماشین و ابزار جدید، انسان متجدد برای ارضاء هر چه بیش‌تر حس شهوت و جبران نقص ابزار فعلی خود همواره در اندیشه ساخت وسیله‌ای کامل‌تر و جدید‌تر است و این سیر هیچ‌گاه پایانی ندارد و انسان در این مسیر خسته نمی‌شود؛ بنابراین انسان تمام توجه خود را به بیرون معطوف می‌کند و از خود و هستی خود غفلت می‌ورزد. «انسان متجدد زمانی که به فراموش‌کردن خویش، تن داد، در واقع دستش در آتشی که خود، افروخته بود سوخت.

او که به شیوه فاوست (طالع بین و ساحر آلمانی (۱۴۸۸م) که مشهور بود روح خود را در ازای قدرت به شیطان فروخته است) روح خویشتن را در قبال سلطه و سیطره بر محیط طبیعی فروخت، باعث پدید‌آمدن اوضاع و احوالی شد که همین سیطره بر محیط، به خفقان آن محیط انجامید و نه فقط زیست‌بوم‌کُشی که در ‌نهایت خودکشی را نیز در پی داشت».

[۱۶] نصر، حسین، اسلام و تنگناهای انسان متجدد، مترجم انشا الله رحمتی، ص۲۴، تهران، سهروردی، ۱۳۸۳.

آری انسان متجدد همانند «فاوست» است، اما با این تفاوت که «جادوی این فاوست جدید تکنولوژی است. تکنولوژی خود مولود این تصرف شیطانی در عالم وجود است، تصرفی محدود و بی‌غایت که نفی و انکار خویش را در خود نهفته دارد؛ آیا زمان این انکار نرسیده است؟»

[۱۷] آوینی، مرتضی، فردایی دیگر، ص۷۵، تهران، ساقی، ۱۳۸۶.

زایل شدن ارزش‌ها و عواطف انسانی

مهم‌ترین عامل ایجاد علقه محبت و عاطفه در بین افراد سبک زندگی سنتی آن بود که افراد برای بر طرف کردن نیازهای یکدیگر تعامل نزدیک و مستقیم بسیاری با هم داشتند، به‌طوری‌که مثلاً افراد در یک محله همدیگر را می‌شناختند، به خانه یکدیگر رفت و آمد داشتند و در بسیاری از کار‌ها و مشکلات یکدیگر را یاری می‌کردند، کاسب‌های یک بازار نیز بیش‌تر از حال یکدیگر با خبر بودند و روابط دوستانه با یکدیگر داشتند، به دلیل طولانی بودن و کیفیت سفر‌ها، همسفران درباره اوضاع و احوال یکدیگر به گفت‌و‌گو می‌پرداختند و چه دوستی‌هایی که در سفر‌ها ایجاد نمی‌شد و صد‌ها نوع فعالیت و رابطه دیگر که این‌چنین قابل تحلیل است.

در معماری که درشهر‌ها به‌کار برده می‌شد، جایگاه خاصی برای بنای مساجد، حوزه‌های علمیه و دیگر مکان‌های مذهبی و تربیتی دیده می‌شد. به‌طوری که مردم بیشترین سر و کار را با این مکان‌ها داشته باشند و این سبب پررنگ شدن ارزش‌ها و آموزه‌های دینی در زندگی مردم بود، در معماری مساجد و مکان‌های مذهبی معماری‌ای با ذوق معنوی و عرفانی به‌کار برده می‌شد، ساختار معماری خانه‌ها از درب خانه تا آشپز خانه و اتاق‌ها منطبق بر ارزش‌های دینی بود، اما در جامعه مدرن ابزار جایگزین انسان‌ها شدند، در حقیقت نیازهای افراد را ابزار تامین می‌کند در نتیجه به سبب فردگرایی که بیان شد روابط بین انسان‌ها در حال کاهش است، به دلیل آن‌که انسان‌ها نیازی ندارند که با یکدیگر تعامل گذشتگان را داشته باشند. عواطف و احساسات انسانی رو به زوال است و ارزش‌ها به فراموشی سپرده می‌شود.

زوال احساسات و عواطف

خانواده‌های زیادی نزدیک به هم در آپارتمان‌ها کنار یکدیگر زندگی می‌کنند بدون آن‌که حتی نام یکدیگر را بدانند و همسایگی و هم محله‌ای و تمام آثار و احکامش رخت بر می‌بندد. آری «تکنولوژی می‌آید و خانه انس را بر هم می‌زند؛ بشر وقتی در عالم تکنیک و در سایه آن سکنی می‌گزیند دیگر همسایه ندارد. گویی در عالم تکنیک، همسایگی بی‌مورد و بی‌معنا می‌شود».

[۱۸] داوری اردکانی، رضا، درباره علم، ج۱، ص۲۹، تهران، هرمس، ۱۳۷۹.

به سبب تغییر کیفیت وسایل نقلیه معنای همسفر بودن هم عوض می‌شود، افراد همانند ربات‌هایی چنان بی‌احساس کنار هم می‌نشینند که گویی کسی دیگر در اطراف آن‌ها و جود ندارد. نوع معماری جامعه تکنیکی نه تنها خالی از ارزش و ذوق معنوی و عرفانی است، بلکه ساختار درونی خانه‌ها منافی عفت و حیا هم است.

ابزار ارتباطی مدرن اگرچه باعث شده افراد به راحتی از طریق پیام متنی و صوتی ارتباط برقرار کنند، اما همین نظام ماشینی چنان شخص را در گیر کار و زندگی کرده که وقت چنین ارتباطی را هم از او گرفته است. علاوه بر این‌که این ارتباطی خالی از عواطف و احساسات است. این ارتباط هیچ‌گاه گنجایش انتقال معنا و عواطف انسان‌ها نسبت به یکدیگر را ندارد. عواطف و احساساتی که تنها با حضور چهره به چهره درک می‌شود. همین نظام تکنیکی عامل از هم گسیختگی خانواده‌ها شد. «بسیاری از مشاغل تخصصی و کارمزدگیری، افراد را تا حدی از زندگی خانوادگی جدا می‌کند، بی‌آنکه تماس‌های نزدیک دیگری با مردم برایشان فراهم آورد».

[۱۹] پیسی، آرنولد، تکنولوژی و فرهنگ، مترجم بهرام شاالگونی، ج۱، ص۱۷۶، تهران، مرکز، ۱۳۶۷.

تشابه به ماشین

در سبک زندگی مدرن فرزندان به امید کسب تحصیلات و شغل مناسب خانواده و دیار خود را ترک می‌کنند و هنگام شاغل شدن، به دلیل مشغله زیاد ارتباط محدودی با اعضای خانواده خویش خواهند داشت و عُلقه محبت در بینشان کم‌رنگ‌تر می‌شود. این تا جایی پیش می‌رود که کسانی که در کارخانه‌ها و شرکت‌ها و ادارات شاغل هستند، بیشتر طول روز مشغول کارهای تکراری و خسته کننده هستند و زمانی هم که به خانه می‌روند به دلیل خستگی و بی‌حوصلگی ارتباط عاطفی محدودی با اعضای خانواده خود دارند. به نظر آقای ناس از دانشگاه استنفورد، خطر نهایی استفاده شدید از فن آوری این است که با محدود کردن میزان تعامل افراد با یکدیگر، حتی افرادی که در یک اتاق حضور دارند، همدلی را کاهش می‌دهد؛ او می‌گوید: «ما در یک نقطه عطف قرار داریم. ما اکنون شاهد یک گسست جدی در تجربیات انسان‌ها هستیم».

[۲۰] ناس، کلیفورد، «گرفتار در چنبره وسایل الکترونیکی»، ج۱، ص۸۴، سیاحت غرب، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۹.

[۲۱] ناس، کلیفورد، «گرفتار در چنبره وسایل الکترونیکی»، ج۱، ص۸۴، سیاحت غرب، قم، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما، ۱۳۸۹.

در حقیقت انسانی که در جامعه مدرن زندگی می‌کند یا به‌تدریج تشبه به ماشین پیدا می‌کند و عواطف و احساساتش کم‌رنگ می‌شود به‌طوری همانند رباتی می‌ماند که برنامه‌ریزی شده که هر روز در ساعات معینی کار خاصی را آغاز کند و به پایان برساند و از مسیر خاصی به خانه برود و این پُرسه هر روز تکرار می‌شود؛ و یا به دلیل تامین نشدن نیازهای عاطفی و روحیش دچار افسردگی و بیماری‌های روانی می‌شود. چنان‌که یکی از مهم‌ترین عوامل افسردگی و بیماری‌های روانی همین نوع اشتغال و نظام پیپچده بروکراتیک اداری و آلودگی‌های صوتی و تصویری تکنولوژی است که عامل بسیاری از تنش‌های اجتماعی نیز است.

دنیای مجازی

دنیای مجازی و انتزاعی، یکی دیگر از ارمغان‌های تکنولوژی برای انسان است. بازی‌های رایانه‌ای، فیلم‌های اکشن و تخیلی، محیط مجازی رایانه و اینترنت، تلویزیون، سینما و…، انسان را هر چه بیش‌تر از واقعیت دور کرده و زندگی مجازی و انتزاعی برای او ساخته است. موبایل، کامپیو‌تر، اینترنت، ماهواره، سینما‌ها، موسیقی مدرن، دیسکوتک‌ها، می‌کده‌ها، شهرهای بازی و بسیاری دیگر از مظاهر تمدن امروز، گریزگاه‌هایی هستند که بشر برای گریز از حقیقت وجود خویشتن ساخته است.

[۲۲] آوینی، مرتضی، فردایی دیگر، ص۱۲، تهران، ساقی، ۱۳۸۶.

انسان متجدد باوجود این همه کثرات چگونه می‌تواند با خویش خلوت کند و خویشتن را در یابد؟ بنابراین «غایت الغایات بشر جدید نوعی «بیخودی» است که با غفلت از فطرت الهی و وجدان تاریخی برای او حاصل می‌شود».

[۲۳] آوینی، مرتضی، فردایی دیگر، ص۱۲، تهران، ساقی، ۱۳۸۶.

مایک ونتورا می‌نویسد: «باوجود نمایشگر‌های ریز و درشت و گوناگونی که در قالب رایانه‌ها، تلفن‌های همراه، آی پد‌ها، آی فون‌ها، بلک بری‌ها، صندوق‌های پرداخت و غیره که تمام فضای زندگی انسان امروز را به اشتغال خود در آورده‌اند و واقعیت را از رهگذر خود به کاربرانشان می‌نمایند، تعجبی ندارد که به‌ویژه برای نسل‌های جوان‌تر، واقعیت مجازی جای واقعیت ملموس را بگیرد»

[۲۴] ونتورا، مایک، ج۱، ص۸۷، ۱۳۸۹.

[۲۵] ونتورا، مایک، ج۱، ص۵، ۱۳۸۹.

به دلیل کمیت‌گرایی افراطی در مدرنیته، حتی انسان‌ها نیز دارای هویتی کمّی و انتزاعی می‌شوند، به‌طوری که شناسایی هویت هر شخص با چند عدد و با نام شماره ملی، شماره شناسنامه، تاریخ تولد، درجه مدرک و… است.

انتزاعی‌بودن علوم

در نظام اتوماسیون جدید، نظمی انتزاعی و ظاهری حاکم است، نظمی که هر چه انسان به ماشین شبیه‌تر شود، آن جامعه با نظم‌تر خواهد شد. نظم کاذبی که اکنون بر زندگی جوامع مدرن و پیشرفته حاکم است، جز اضطرار نظام تکنیکی چیزی منشأ آن نیست. این نظم گسترده «نهیلیستی» بسیار قدرتمند می‌نماید، اما در واقع چنین نیست. عالم امروز عالمی انتزاعی است که بر مبنای علوم انتزاعی همچون ریاضیات و هندسه تحلیلی صورت پذیرفته و بشر امروز نظم حیات فردی و اجتماعی خود را با نظم انتزاعی کارخانه‌ها و سیستم‌های گسترش بروکراتیک تطبیق داده است. علت عدم آگاهی بشر امروز از انتزاعی بودن این علوم آن‌ست که او فرصت لازم را برای تفکر و تامل در این نظم گسترده‌ای که از بدو تولد در تمام شئون زندگیش با او بوده را نداشته است.

[۲۶] آوینی، مرتضی، فردایی دیگر، ص۸۰، تهران، ساقی، ۱۳۸۶.

اهمیت یافتن سرعت

مهم‌ترین هدف علم تجربی در دوران مدرن، ساختن ابزار در راستای افزایش سرعت است؛ اما نیاز به سرعت در تمام شئونات زندگی بشر دارای دو منشأ است؛ اول آنکه انسان در دوران رنسانس به حذف معنویت و مبدا و معاد از زندگی خود در اندیشه آن بود زندگی مرفهی داشته باشد و تا حد توان از زندگی خود لذت ببرد. لازمه برآورده شدن این هدف آن بود که انسان به فکر ساخت ابزاری باشد که هر چه سریعتر او را جابجا کند، در زمان کمتری بیشترین مواد و منابع طبیعت را استخراج کند و با ساخت دیگر ابزار مدرن هر چه سریعتر و بیش‌تر به نیازهای مادی خود دست پیدا کند.

منشأ دوم نیاز به سرعت آن است با به وجود آمدن شهرهای مدرن و تغییر سبک زندگی انسان، ساختارهایی جامعه مدرن نیز پیچیده تر و در نتیجه روند تامین نیازهای انسان نیز طولانی‌تر شد؛ برای مثال با به وجود آمدن کارخانه‌ها در شهرها، سیستم‌های اداری و سازمان‌های مربوط به آن نیز به وجود آمد و همین باعث شد که جمعیت زیادی از انسان‌ها برای مشغول شدن به کار در این کارخانه‌ها، اداره‌ها و سازمان‌ها در شهرها ساکن شوند، همین باعث به وجود آمدن شهرهای صنعتی بزرگ شد. با کوچ انسان‌های روستایی و کشاورز به شهرها از یک طرف جمعیت شهری روز به روز افزایش یافت و از طرف دیگر تولیدات کشاورزی و مواد غذایی کمتر شد.

برای جلوگیری از بحران کمبود مواد غذایی و کشاورزی، انسان به فکر آن افتاد که با دستکاری ژنتیکی و یا کودهای شیمیایی محصولات کشاورزی را با سرعت و کمیت بیشتری تولید کند و برای جابه‌جایی مواد کشاورزی وسایل نقلیه بسازد که هرچه سریعتر آن‌ها را جابه‌جا کند و برای زندگی شهری جدید که خانواده‌ها وقتی برای پخت و پز طولانی ندارند، مواد کنسرو شده و فست فودها و یا وسایلی که غذا را که سریعتر آماده می‌کند را تولید کند.

با به وجود آمدن سازمان‌ها و ادارات و وزارت خانه‌ها و بانک‌ها، بشر نیازمند آن بود که حجم بیشتری از اطلاعات را در کمترین زمان انتقال و بایگانی کند به همین سبب رایانه‌ها و ابر رایانه‌ها و اینترنت را تولید کرد و روز به روز با پیچیده‌تر شدن ساختارهای جامعه مدرن به دنبال تکنولوژی است که کارها را با سرعت بیش‌تر در مکان و زمان کمتری انجام دهد. در سبک زندگی‌ای که سرعت در انجام کارها مطلوبیت دارد، سرعت در دیگر جنبه‌های که مقدمه انجام سریع‌تر امور می‌شود مطلوبیت دارد؛ بنابراین تحصیل علم نیز به‌صورت هرچه سریع‌تر و فشرده‌تر است.

درمان بیماری‌ها در مدت زمان کمتر و سریع‌تر است پس در نظام آموزشی و پزشکی مدرن نیز سرعت، مؤلفه مهمی است. در مقابل نظام آموزشی و درمانی سنتی که سرعت در آن جایی ندارد؛ بنابراین سرعت، نتیجه ساختارهای جامعه و زندگی ماشینی مدرن است، به‌طوری‌که روند زندگی مدرن چنان پیش می‌رود که انسان روز به روز نیازمند سرعتی بیش‌تر از قبل است و گرنه به بحران‌های جدیدی دچار خواهد شد.

سلب اندیشه و تعقل

انسان دارای قوای مختلفی است که هر کدام از این قوا (حسی، خیالی، وهمی و عقلی) اقتضایی دارند. آن قوه که انسان را از دیگر حیوانات متمایز می‌کند، قوه تعقل و تفکر است. در حقیقت کمال و سعادت آدمی که انسان با ایجاد تعادل در بین قوای حیوانی خود زمینه را برای تکامل قوه تعقل و تفکر خود فراهم سازد. توجه افراطی به هرکدام از قوای حیوانی (حس و خیال و وهم) انسان را از سعادت خود که‌ همان رشد و تکامل قوه تفکر و تعقل اوست، باز می‌دارد. نظام تکنولوژیکال از دو جهت تفکر و اختیار را از بشر گرفته است.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.