پاورپوینت کشف الأسرار و عده الأبرار (میبدی)
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کشف الأسرار و عده الأبرار (میبدی) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کشف الأسرار و عده الأبرار (میبدی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کشف الأسرار و عده الأبرار (میبدی) :
کشف الأسرار و عده الأبرار (میبدی)
«کشف الاسرار و عده الابرار»، تالیف رشیدالدین ابوالفضل میبدی بر اساس تفسیر خواجه عبدالله انصاری است. این کتاب منبعی غنی از تفسیر، تاویل، معارف اسلامی، شعر و ادب عربی و فارسی است. در بین ترجمهها و تفسیرهای معتبر قرآن به زبان فارسی، «کشف الاسرار» ارزشی والا و مقامی خاص دارد.
این کتاب را میبدی در اوایل سال ۵۲۰، آغاز کرده است و سرمشق او در اینکار، تفسیر معروف خواجه عبدالله انصاری بوده است که متاسفانه اکنون به تمامی در دسترس نیست و احتمال دارد که در اثر حوادث روزگار از میان رفته باشد. کشف الاسرار از بزرگترین و حجیمترین کتب تفسیری است که بر طریقه عرفانی و مشرب صوفیانه نوشته شده است. این تفسیر در ده جلد بزرگ در بهترین سبک و زیباترین عبارات ادبی مستحکم نوشته شده است. این تفسیر از جمله تفاسیری است که در ضمن برخورداری از حلاوت زبان فارسی، دربردارنده نکات جالب عرفانی، تفسیری، تاریخی و ادبی است.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی مؤلف
۱.۱ – خواجه عبدالله انصاری
۱.۲ – میبدی
۲ – معرفی اجمالی کتاب
۳ – انگیزه نگارش
۴ – ساختار و محتوای کتاب
۵ – روش تفسیر
۵.۱ – تفسیر ظاهری آیه
۵.۲ – بیان وجوه معانی، قرائتها و اسباب نزول
۵.۳ – بیان رمزها، اشارات عرفانی و نکات لطیف و ظریف
۶ – ویژگیهای کتاب
۶.۱ – فراوانی استشهاد به آیات
۶.۲ – بیان ادبی ظریف و زیبا
۶.۲.۱ – نمونه اول
۶.۲.۲ – نمونه دوم
۶.۳ – استفاده از واژگان اصیل فارسی
۶.۴ – بیان نکات تاریخی از فضایل آل پیامبر
۷ – وضعیت کتاب
۸ – پانویس
۹ – منبع
معرفی اجمالی مؤلف
اصل این تفسیر از خواجه عبدالله انصاری بوده که ابوالفضل رشیدالدین میبدی آن را گسترش داده است.
خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری امام و پیشوا و حافظ بزرگ، ابواسماعیل عبدالله بن محمد بن علی بن محمد انصاری هروی از ذریه صحابی رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ابوایوب انصاری است.
او در سال ۳۹۶ در هرات دیده به جهان گشود و در سال ۴۸۱ در همان شهر درگذشت و آرامگاه وی زیارتگاه آن دیار است. او در زمینههای ادب عربی، فقه، حدیث، تاریخ و علم انساب بهره فراوانی داشت و در تفسیر، پیشوایی کامل بهشمار میآمد؛ در تصوف نیکو سیرت بود و به کسب و کار مشغول نگشت و به آنچه مریدان و پیروان وی ( در هر سال یک یا دو بار بهطور گروهی) برای او میآوردند اکتفا میکرد. پول نقد و هدایای دیگری را که بهدست میآورد، به طلبکاران قصاب و نانوا میپرداخت و بخشی از آن را که اضافه میآمد انفاق میکرد. از پادشاه و ارکان دولت چیزی دریافت نمیکرد و بهندرت به آنان توجه مینمود و هرگز به دیدن آنان نمیرفت و ارزشی برایشان قایل نبود؛ بدینسبب در نظر مردم عزیز بود و مقبولیت عام یافته بود. مردم، حدود ۶۰ سال بدون هیچ مزاحمتی از او پیروی کردند و امرش را مطاع دانستند.
او در برابر متکلمان، شمشیری از نیام کشیده بود. زمانی که فرمان میداد صولت و هیبت و منزلتی داشت که مردم او را بزرگ میشمردند و در حق او مبالغهها مینمودند و حاضر بودند جانهایشان را در راه او فدا کنند. منزلت و جایگاه او در نزد مردم به مراتب از پادشاه بالاتر و والاتر بود. در سنت کوهی استوار بود؛ نه متزلزل گشت و نه نرمشی نشان داد. بارها آزموده شد و در راه خدا آزار دید. مقامات و داستانهایی دارد که شرححالنویسان در آثارشان آوردهاند.
[۱] ذهبی، شمسالدین، تذکره الحفاظ، ج۳، ص۲۴۹، شماره ۱۰۲۸.
[۲] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۸، ص۵۰۳، شماره ۲۶۰.
میبدی
اما میبدی؛ او امام سعید رشیدالدین ابوالفضل ابن ابی سعید، احمد بن محمد بن محمود میبدی است (مقدمه ابن تفسیر به قلم اکبر علی اصغر حکمت) و پدر وی جمالالاسلام ابوسعید است که یک سال قبل از خواجه (در سال ۴۸۰) درگذشت و از این معلوم میشود که میبدی، خواجه را درک کرده و دیده است و لذا سیرهنویسان و شرححالنویسان گفتهاند که میبدی نزد خواجه به شاگردی پرداخته است.
[۳] دهخدا، علیاکبر، لغت نامه، ذیل حرف راء.
[۴] به نقل از تاریخ ادبی ایران، نوشته ادوارد براون، ص۳۷۵.
[۵] صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران، ج۲، ص۲۵۷.
[۶] صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران، ج۲، ص۸۸۳.
[۷] صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران، ج۲، ص۹۳۰-۹۳۲.
او پس از چهل سال از درگذشت استادش (در سال ۵۲۰) نگارش تفسیر استاد را برعهده گرفت. میبد شهری است در اطراف یزد در مرکز ایران.
معرفی اجمالی کتاب
از این تالیف ارزشمند چنین برمیآید که وی جایگاه بلندی در فضل و ادب داشته است؛ بهویژه در ادبیات فارسی پیشرفته آن روز که با بهکارگیری سجعهای مستحکم و ترصیفات قوی، عباراتی را در نهایت شیوایی و روانی در تعبیر عرضه کرده است؛ بهخصوص در نوبت سوم، بهگونهای که ظرافت ذوق و عرفان عمیق و ادبیات والا را چنان در هم آمیخته که حاصل آن، نوشتاری تحسین برانگیز و شگفتآور است.
تفسیر وی از بزرگترین و حجیمترین کتب تفسیری است که بر طریقه عرفانی و مشرب صوفیانه نوشته شده است. این تفسیر در ده جلد بزرگ در بهترین سبک و زیباترین عبارات ادبی مستحکم نوشته شده است.
انگیزه نگارش
میبدی در مقدمه مینویسد:
اما بعد، من کتاب شیخ الاسلام، یگانه عصر و فرید دهر ابواسماعیل عبدالله بن محمد بن علی انصاری (قدساللهروحه) را که در تفسیر قرآن و کشف معانی آن نگاشته است بررسی کردم و آن را از جهت عبارت و محتوا و تحقیق و ترصیع، در حد اعجاز یافتم؛ جز آنکه وی در نهایت ایجاز و اختصار سخن گفته و راه کوتاهنویسی را در پیش گرفته است و شاید نتوان نیاز دانشپژوهی را که بهدنبال هدایت است برآورد یا تشنهکامی و سوز سینه اندیشهور اهل بصیرت را سیراب کند؛ لذا بر آن شدم تا بالهای سخن در آن بگشایم و عنان زبان را در تفصیل آن رها سازم تا در این رهگذر، حقایق تفسیر و لطایف تذکیر را به هم پیوندم و کار را بر کسی که به این فن پرداخته است آسان نمایم. در نتیجه، مام عزم و ارادهام را بر این استوار ساختم که بر آنچه نیت کردهام جامه عمل درپوشم و به یاری خداوند در اوایل سال ۵۲۰ به نگارش آنچه قصد کرده بودم آغاز کردم و نام آن را کشف الاسرار و عده الابرار نهادم. امید است که نام آن با محتوای آن همساز درآید. توفیق از خداست.
[۸] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۱.
ساختار و محتوای کتاب
کتاب، در ده جلد به رشته تحریر درآمده است. در جلد اول، سورههای فاتحه و بقره (۲ سوره)، در جلد دوم، سورههای آل عمران و نساء (۲ سوره)، در جلد سوم، سورههای مائده، انعام و اعراف (۳ سوره)، در جلد چهارم، سورههای انفال، توبه، یونس و هود (۴ سوره)، در جلد پنجم، سورههای یوسف، رعد، ابراهیم، حجر، نحل، بنی اسرائیل و کهف (۷ سوره)، در جلد ششم، سورههای مریم، طه، انبیاء، حج، مؤمنون و نور (۶ سوره)، در جلد هفتم، سورههای فرقان، شعراء، نمل، قصص، عنکبوت، روم، لقمان و سجده (۸ سوره)، در جلد هشتم، سورههای احزاب، سباء، فاطر، یس، صافات، ص، زمر، مؤمن و فصلت (۹ سوره)، در جلد نهم، سورههای شوری، زخرف، دخان، جاثیه، احقاف، محمد، فتح، حجرات، ق، ذاریات، طور، نجم، قمر، الرحمن ، واقعه و حدید (۱۶ سوره) و در جلد دهم، از آغاز سوره مجادله تا پایان سوره ناس (۵۷ سوره)، به ترتیب، ترجمه، تفسیر و توجیه عرفانی شده است.
این کتاب، گنجینه گران بهایی از لغات، امثال، تشبیهات و تعبیرات فارسی است، در عین اینکه واجد مزایای تفاسیر دیگر نیز هست، زیرا همان بحثهایی که در تفاسیر عربی درباره قرائت، شان نزول، لغت، صرف، نحو و بیان به زبان عربی شده، در این تفسیر، به زبان شیرین و روان فارسی ادا شده است و حتی اخبار و احادیث و اشعار هم در بیشتر موارد به زبان فارسی ترجمه گردیده است و در نوبت اول کاملا دقت و توجه شده که کلمه فارسی که در ترجمه کلمه عربی قرار میگیرد برابر با آن بوده باشد که رعایت امانت در سخن خدا بشود و در بعضی موارد کلام از سیاق فارسی دور میشود تا این منظور عملی گردد.
مؤلف، تفسیر خود را بر اساس تفسیر خواجه عبدالله انصاری نوشته است. تفسیر خواجه هماکنون در دست نیست، ولی چهل سال پس از وفات خواجه عبدالله، در دست میبدی بوده و او آن را شالوده کار خود در نوشتن «کشف الاسرار» قرار داده و در بسیاری جاها از خواجه به القاب پیر طریقت، عالم طریقت و جمال اهل حقیقت، شیخ الاسلام انصاری و … یاد و سخنانش را نقل کرده است. در نوبت سوم تفسیر که جنبه عرفانی دارد، همهجا آهنگ سخن خواجه به گوش میرسد که میتوان گفت یا عین کلام اوست یا با تصرفهایی، نقل گفتار او و یا ملهم از افاضات و شیوه بیان اوست.
مؤلف، دیباچه کلام خود را به خوبی میگشاید و با نگارش جمله «خیر کلمات الشکر ما افتتح به القرآن من الحمد، فالحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی رسوله محمد و آله اجمعین…»
[۹] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عده الأبرار، ج۱، ص۱.
، عمل به این سخن مروی از صاحب شریعت، رسول خاتم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کرده است که فرمود: «به هنگام درود فرستادن بر من، آن را ناقص نگویید، بلکه بر خاندان من نیز درود فرستید و آنان را از من جدا مسازید، همانا که در روز قیامت تمامی سببها و نسبها جز سبب و نسب من، بریده خواهد شد».
میبدی در دیباچه، برخلاف دانشمندان اهلسنت، بر اصحاب درود نمیفرستد و از شیوه اندیشمندان شیعی و تفاسیر شیعه پیروی مینماید.
روش تفسیر
روش تفسیری وی در سه نوبت است به طور اجمال اساس کار میبدی در این تفسیر، آن است که هر آیهای را سه بار مطرح میکند:
نوبت نخست: تفسیر ظاهری آیه است؛ در حد ترجمه ظاهری آن.
نوبت دوم: بیان وجوه معانی و قرائتها و اسباب نزول و بیان احکام و ذکر اخبار و آثاری است که بمناسبت آمده است.
نوبت سوم: در بیان رمزها و اشارات عرفانی و نکات لطیف و ظریف و دقیقی است که از روح و درون عبارات برگرفته شده است و این، همان شاه بیت تفسیر وی به شمار میآید.
تمام این نوبتهای سه گانه در عباراتی شیوا و مسجع و با توصیفی لطیف و ظریف آمده است؛ چنانکه این گونه نگارش، روش بیشتر اصحاب تفسیر عرفانی است.
تفسیر ظاهری آیه
در نوبت اول، معنی تحت اللفظی آیه (و در عین حال، سلیس و روان آن) را میآورد. در این قسمت، لغات و ترکیبات بسیار جالب فارسی در مقابل کلمات عربی آمده است و شایسته تحقیق و تدقیق بسیار است. مهمترین نکتهای که در این نوبت به چشم میخورد، برابرهای پارسی است که میبدی در برگرداندن برخی از لغتهای قرآن آورده و بسا که بعضی از آنها، نوساخته خود اوست و نموداری است از شیوه واژه سازی پیشینیان.
علاوه بر این، دقت و توجهی ویژه به ریزه کاریها و ظرائف موجود در آیات قرآن شده است و سعی شده که آن ظرائف، در ترجمه نیز منعکس گردد.
البته میدانیم که گذشت زمان و دگرگونی زبان، برخی از کاربردهای لفظی «کشف الاسرار» و امثال آن را منسوخ کرده است و گاه ترکیبها یا تعبیرهایی که در این گونه آثار آمده، در نثر امروز خوشایند نیست و نباید به کار رود، اما نکات قابل توجه و ریزه کاریهای پسندیده هم در آنها اندک نیست که میتوان به کار بست و بدین طریق پیام آسمانی قرآن را زیبا و رسا، مؤثر و گویا به پارسی برگرداند.
اگر روزی فرارسد که لغات قرآنی این تفسیر و معانی فارسی آن، به صورت فرهنگی درآید، آن کتاب فرهنگ، از کتب نفیس و ارزش مند لغت خواهد بود.
این کتاب، برای آنان که به کار دستور زبان میپردازند، منبع سرشاری خواهد بود، زیرا خصایص صرفی و نحوی آن، بی حد و شمار است و هم چنین برای سبک شناسی که در زبان فارسی، فنی نوین است و در تکمیل آن نیازمند به مآخذ و منابع بسیاری از نظم و نثر فارسی هستیم، این کتاب، بسیار مفید است، زیرا به نکاتی سبکی برخورد میکنیم که نظیر آنها را تنها در کتب انگشت شماری مانند تاریخ بیهقی و تذکره الاولیای شیخ عطار میتوانیم بیابیم.
بیان وجوه معانی، قرائتها و اسباب نزول
در نوبت دوم، شان نزول آیه و ناسخ و منسوخ بودن آن و تفسیر آن را از نظر شرعی و اقوال مفسران را ذکر میکند. در حقیقت ، بخش اعظم کتاب، صرف این قسمت شده است و هم در این قسمت است که احادیث نبوی و اقوال صحابه و بزرگان دین میآید و کتاب را از معارف اسلامی سرشار میکند، البته احادیث مجعول و سخنان بی هویت نیز در این میان بسیار است، اما غلبه با احادیث صحیح و سخنان باماخذ است. این قسمت هم از نظر زبان فارسی، کم اهمیت نیست.
از این گذشته، در این قسمت، به مطالب فقهی بسیاری برخورد میکنیم و مؤلف، هرچند، در مسائل فقهی، آرای شافعی را ترجیح میدهد، ولی از ذکر اقوال فقهای دیگر خودداری نمیکند و هم چنین در مسائل کلامی، او متمایل به کلام اشعری است، ولی اقوال قدریان و اهل اعتزال را هم ذکر میکند و سپس به رد آنها میپردازد.
در این کتاب، رد بر فلاسفه و زنادقه و جهمیه و دیگر فرق نیز به چشم میخورد که برای کسانی که به ملل و نحل اهتمام میورزند، این ایرادها سودمند است.
بیشتر اشعار عربی که در این کتاب به کار رفته، یا ترجمه شعری آن پس از آن آورده شده و یا به نثر روان رسایی به فارسی برگردانده شده و این مطلب، وقتی با ترجمه تحت اللفظی آیات و احادیث ضمیمه شود، مترجمان عربی و دانشجویان ادب فارسی و عربی را سود بسیار میبخشد.
در این بخش، عشق و محبت میبدی به خاندان پیامبر گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلّم تبلور مینماید و فضایل بی شماری را به عنوان شان نزول آیات، ویژه پنج تن آل عبا و اصحاب کسا نقل مینماید و جلوههای زیادی از ولایت را متجلی میسازد.
بیان رمزها، اشارات عرفانی و نکات لطیف و ظریف
در نوبت سوم، چند آیه را که در نوبت اول آورده، از نظر عرفانی مورد بحث قرار میدهد. در این قسمت، به اشعار عربی و فارسی فراوانی برمی خوریم که تفسیر را از حالت یک نواختی بیرون میآورد و هنر نویسندگی و ذوق میبدی و تاثر او از خواجه عبدالله را نشان میدهد و این قسمت را باید شاهکاری در تفسیر و نویسندگی و ذوقیات دانست، اما چنان که اشاره شد همه آیات قرآنی در این قسمت مطرح نشده است و گاهی هم آیهای در نوبت دوم مطرح نمیشود که البته این، به ندرت اتفاق میافتد.
مؤلف، در نوبت سوم، مطالب شیرین و دل پذیر و داستانهای اخلاقی فراوانی را آورده است؛ داستانهایی که سختترین دلها را نرم میکند و آدمی هنگام مطالعه آنها خود را فراموش مینماید. این داستانهای جذاب و حکایات جالب، اگر گردآوری شود، خود مجموعه نفیسی از حکمت و عرفان عملی خواهد بود و برای آنان که با آثار مولوی، حافظ و عطار دمسازند و با اصطلاحات عرفانی آشنایند، بسیار دل پذیر و روح بخش خواهد بود.
یکی از استفادههای شایانی که میبدی در این قسمت، از خواجه عبدالله انصاری نموده، مناجات در قالب نثر مسجع است. مقایسه مناجاتهای مشترک میان «طبقات الصوفیه» (اثر خواجه عبدالله انصاری) و «کشف الاسرار» از نظر موضع و مقام و ارتباط آنها با مطالب پیش از مناجاتها، غیر از وحدت گوینده، وحدت حال و مقام او را نیز نشان میدهد با این تفاوت که در «طبقات الصوفیه» بیشتر مناجاتها به دنبال یک دیگر آمده است و بسیار طولانی تر از مناجاتهای کشف الاسرار است و بخش کمتر مناجاتها به صورت قطعات کوتاه وجود دارد.
ویژگیهای کتاب
تفسیر میبدی از جمله تفاسیر ممتاز ادبی و عرفانی است که به زبان فارسی نگارش یافته است و مورد توجه و مراجعه ادیبان و عارفان فاضل قرار گرفته است و دارای ویژگیهایی میباشد که در ادامه بیان میشود:
فراوانی استشهاد به آیات
از جمله چیزهایی که به این تفسیر ارزشمند بها داده است، فراوانی و انبوهی موارد استشهادی آن است که بمناسبت از آیات و عبارات مشابه در قرآن آورده است و این خود از تسلط و چیرگی مولف بر معانی قرآن و انواع مختلف آیات قرآنی حکایت میکند. در اینجا، به برخی از آنها اشاره میشود:
هنگام تفسیر آیه شریفه «و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم؛
[۱۰] بقره/سوره۲، آیه۴۰.
» میگوید: مانند این آیه در قرآن فراوان است؛ و در ادامه، آیات زیر را بمناسبت ذکر میکند و هر آیه را به طرزی شیوا ترجمه میکند؛ که آنها را با ترجمه او میآوریم:
[۱۱] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار و عده الابرار، ج۱، ص۱.
«ادعونی استجب لکم؛
[۱۲] غافر/سوره۴۰، آیه۶۰.
» «فاذکرونی اذکرکم؛
[۱۳] بقره/سوره۲، آیه۱۵۲.
بنده من دری برگشای تا دری برگشایم.»
«و انابوا الی الله لهم البشری؛
[۱۴] زمر/سوره۳۹، آیه۱۷.
در انابت برگشای تا در بشارت برگشایم.»
«و ما انفقم من شی ء فهو یخلفه؛
[۱۵] سبا/سوره۳۴، آیه۳۹.
در انفاق برگشای تا در خلف برگشایم.»
«و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا؛
[۱۶] عنکبوت/سوره۲۹، آیه۶۹.
در مجاهدت برگشای تا در هدایت برگشایم.»
«ثم یستغفر الله یجد الله غفورا رحیما؛
[۱۷] نساء/سوره۴، آیه۱۱۰.
در استغفار برگشای تا در مغفرت برگشایم.»
«لئن شکرتم لازیدنکم؛
[۱۸] ابراهیم/سوره۱۴، آیه۷.
در شکر برگشای تا در زیادت نعمت برگشایم.»
«و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم؛
[۱۹] بقره/سوره۲، آیه۴۰.
بنده من به عهد من وازآی تا به عهد تو وازآیم.»
[۲۰] میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الاسرار، ج۱، ص۱۷۶.
بیان ادبی ظریف و زیبا
اینگونه، از سبک و شیوهای خوب و عالی و اسلوب ادبی شیوا برخوردار است که مولف در بیشتر عبارات تفسیرش بر آن شیوه و سبک رفتار کرده است؛ بخصوص در نوبت سوم؛ به نحوی که در آن، ظرافت و لطافت ذوق لطیف عرفانی و طراوت ادب والای فارسی چنان در هم آمیختهاند که سمبلی از جمال و زیبایی است. چیرهدستی مولف و نیز تسلط و احاطه او بر ادب والای فارسی هنگامی بروز و ظهور میکند که ما آن زیبایی و فریبایی را که در بیانی ادبی، به زبان فارسی متین و جزیل و با عباراتی سهل و آسان و روان آمده است دریابیم.
نمونه اول
اینک نمونههایی از نوبت سوم که ویژه مباحث عرفانی است میآوریم.
هنگام تفسیر آیه «یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و اوفوا بعهدی اوف بعهدکم و ایای فارهبون؛
[۲۱] بقره/سوره۲، آیه۴۰.
» میگوید: پیر طریقت گفت: الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد؛ یار آن دارد که چون تو یاری دارد؛ او که در دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد! عجب آن است که او که تو را دارد از همه زارتر میگدازد. او که نیافت بهسبب نایافت میزارد؛ او که یافت باری چرا میگدازد.
ر بر آن را که چون تو یاری باشد •••• گر ناله کند سیاه کاری باشد
و ایای فارهبون همان است که گفت: نو ایای فاتقون؛
[۲۲] بقره/سوره۲، آیه۴۱.
»
رهبت و تقوی، دو مقام است از مقامات ترسندگان؛ و در جمله ترسندگان راه دین بر شش قسماند: تائبانند و عابدان و زاهدان و عالمان و عارفان و صدیقان.
تایبان را خوف است؛ چنانکه گفت: «یخافون یوما تتقلب فیه القلوب و الابصار؛
[۲۳] نور/سوره۲۴، آیه۳۷.
» و عابدان را وجل: «الذین اذا ذکر الله وجلت قلوبهم؛
[۲۴] حج/سوره۲۲، آیه۳۵.
»
و زاهدان را رهبت: «یدعوننا رغبا ورهبا؛
[۲۵] انبیاء/سوره۲۱، آیه۹۰.
»
و عالمان را خشیت: «انما یخشی الله من عباده العلماء؛
[۲۶] فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.
»
و عارفان را اشفاق: «ان الذین هم من خشیه ربهم مشفقون؛
[۲۷] مومنون/سوره۲۳، آیه۵۷.
»
و صدیقان را هیبت: «و یحذرکم الله نفسه؛
[۲۸] آل عمران/سوره۳، آیه۲۸.
»
اما خوف، ترس تائبان و مبتدیان است؛ حصار ایمان و تریاق و سلاح مومن. هر که را این ترس نیست، او را ایمان نیست؛ که ایمنی را روی نیست؛ و هرکه را هست، بهقدر آن ترس ایمان است.
و وجل، ترس زنده دلان است که ایشان را از غفلت رهایی دهد؛ و راه اخلاص بر ایشان گشاده گرداند و امل کوتاه کند؛ و چنانکه وجل از خوف مه است، رهبت از وَجَل مِه (مه (به کسر میم) به معنای بزرگ در مقابل کِه به معنای کوچک) این رهبت عیش مرد بِبَرد و او را از خلق بِبُرد، و در جهان از ج
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.