پاورپوینت کانیشناسی ابوریحانبیرونی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کانیشناسی ابوریحانبیرونی دارای ۷۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کانیشناسی ابوریحانبیرونی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کانیشناسی ابوریحانبیرونی :
پاورپوینت کانیشناسی ابوریحانبیرونی
بیرونی اطلاعات کانیشناختی خود را عمدتاً در کتابی مخصوص، یعنی الجماهر فی الجواهر، در روزگار حکومت متزلزل نواده سلطان محمود غزنوی، سلطان ابوالفتح مودود بن مسعود (۴۳۲ـ۴۴۱) و برای ضبط در کتابخانه او تألیف کرده است.
فهرست مندرجات
۱ – عنوان معروفتر الجماهر
۲ – محتویات الجماهر
۲.۱ – بخش اول
۲.۲ – بخش دوم
۳ – مأخذ بیرونی در الجماهر
۳.۱ – کتب در دسترس بیرونی
۳.۲ – مأخذ عمده بیرونی
۳.۲.۱ – ابن ماسویه
۳.۲.۲ – تألیفات مستقل
۳.۲.۳ – تألیفات غیرمستقل
۳.۲.۴ – کتب مجهول المؤلف
۳.۲.۵ – معاصران بیرونی
۴ – مزایای تألیف بیرونی
۴.۱ – مبسوط و دقیقتر بودن
۴.۲ – بحث درباره کانیها
۴.۳ – محاسبه وزن مخصوص کانیها
۵ – روش بیرونی در اندازهگیری وزنها
۶ – دقت اندازهگیری بیرونی
۷ – منشأ کانیها و شبه کانیها
۸ – نظریه تکامل جانوران
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
عنوان معروفتر الجماهر
عنوان معروفتر کتاب الجماهر فی الجواهر، که در نخستین چاپ آن نیز به کار رفته است (ویرایش دانشمند آلمانی، فریتس کرنکو، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۵/۱۹۳۶)، (کتاب) الجماهر فی معرفهِ الجواهر است، ولی یوسف الهادی در چاپ خود (۱۳۷۴ش /۱۹۹۵؛ در این مقاله همه ارجاعها به این چاپ است)، با استناد به کشف الظنون حاجی خلیفه و منابع دیگر،
[۱] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۲۶، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
عنوان درست را الجماهر فی الجواهر میداند (درباره نسخههای خطی این کتاب که دو ویراستار مذکور از سه تای آنها استفاده کردهاند به این منبع رجوع کنید
[۲] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۲۶ـ۲۷، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
برای نسخهها و توضیحهای دیگر به این منبع رجوع کنید
[۳] پرویز اذکائی، کارنامه ی بیرونی: کتابشناسی و فهرست آثار، ج۱، ص۶۸ـ۶۹، تهران ۱۳۵۲ ش.
).
محتویات الجماهر
این تألیف دارای دو بخش کمابیش نامتجانس است.
بخش اول
یکی مقدمهای
[۴] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۷۵ـ۱۰۱، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
شامل پانزده «تَرویحه» (در اینجا، تقریباً به معنای «تأمّل»)، و دیگری متن اصلی
[۵] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۰۳ـ۴۳۶، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
درباره « جواهر ».
در این «تَراویح» (جمع ترویحه)، بیرونی، در چهارچوب عقاید مذهبیِ صُلبِ خود، موضوع ارزش «وضعی» (= غیرذاتی، قراردادی) دو فلز گرانبها، زر و سیم ، را که، به اعتقاد او، حسب مشیّت الهی ، به صورت مسکوک مبنا و معیار تعیین ارزش کالاها و خدمات و نیز وسیله معاملات بازرگانی در جوامع آدمیان شدهاند، بهانه کرده، همچون عالم دین، معلّم اخلاق ، جامعه شناس ، مُصلح اجتماعی، اقتصاددان و جز اینها به تقبیح مفاسدی چون حرص مال ، زر و سیماندوزی ، بُخل ، طلب لذّات جسمانی، ستمکاری ، و تحسین مَحامدی چون دهِش ، اِنفاق ، دادگستری ، مروّت ، فتوّت ، پایبندی به دین و دولت ، و نیز پاکیزگی تن و پوشاک پرداخته است و، در تأیید نظرات خود، غالباً به آیات قرآنی و شاعران عرب استناد و به رویدادهای تاریخی و گاهی افسانهای تمثیل کرده است.
گرچه یکی از افاضل روزگار ما در تقدیر مقدمه مزبور بیرونی بسیار غلو کرده
[۶] سامی خلف حمارنه، «مقدمه کتاب الجماهر فی معرفه الجواهر للبیرونی»، ج۱، ص۵ به بعد، مجله تاریخ العلوم العربیه، ج ۷، ش ۱ و ۲ (۱۹۸۳).
آن را «سَلَف مقدمه مشهور ابن خلدون (بر کتاب تاریخ او، کتاب العِبَر)» دانسته است، ولی از حیث روش تحقیق تاریخی، عمق و وسعت تفکر در فلسفه تاریخ تمدن و در جامعه شناسی، ابوریحان درخورِ مقایسه و برابری با ابن خلدون نیست.
بخش دوم
بخش دوم در وصف «جواهر» (جمعِ جوهر، معرّب گوهر فارسی) است.
در اصطلاح ابوریحان، جوهر، نه به معنای اصلی آن، یعنی « مروارید »، بلکه به معنای سپسین آن در عربی، یعنی «هر سنگی که چیزی سودمند از آن استخراج توان کرد» (رجوع کنید به معلوف ، زیرِ الجوهر ؛ به تعبیر درستتر، «هر کانی و شِبْهِکانی سودمند») به تعبیر درستتر، «هر کانی و شِبْهِکانی سودمند»)، و جواهر نه به معنای کنونی آن در فارسی و عربی (= اَحجار کریمه، سنگهای گرانبها) به کار رفته اند.
بدینسان، در این تألیف «جواهر» شامل احجار کریمه (مثلاً الماس ، فیروزه )، فلزها (به معنای امروزی، مثلاً آهن، جیوه)، بعض آلیاژها (مثلاً برنج)، و تحجّرات آلی و غیرآلی (مثلاً کهربا، مُهره مار، مروارید) میشود، به این تفصیل :(گروهبندی و ترتیب ذکر مواد طِبق ترتیب ابوریحان ؛ املای نامهای مواد طبق چاپ الهادی)
۱) «جواهر»: یاقوت ، لعل ، بَذَخْشی، بیجاذی، الماس، سُنْباذَج، لؤلؤ، زمرّد، فیروزَج، عقیق، جَزْع، بلّور، بُسَّذ، جمست، لازَوَرد، دَهْنَج، یَشْم، باذْزَهر، حَجَر التَّیس، مومیای، خَرَز، الحَیّات، ختو، کهربا، مغناطیس، خماهن و کوک، شاذَنَج، حجرالحلق، الحجر الجالِب لِلْمَطَر، زُجاج، مینا، قِصاع صینیّه، و اذرک؛
۲) «فلزات»: زِئبَق، ذَهَب، فِضّه، نُحاس، حدید، رَصاص، اُسْرُب خارَصینی؛
۳) «المعمولات و الممزوجات بالصَّنعَه» (= آلیاژها) : شَبَه، اسفیذروی، بتروی، طالیقون.
در پایان، بیرونی بخشی از کتاب الاءکلیل همدانی (؟) درباره کانهای یَمَن را نقل کرده است.
شرح هر مادّه معمولاً شامل این اطلاعات است: ماهیّت، ویژگیها (از جمله، «وزنِ مخصوص»، در مورد ۹ «جواهر» و ۹ «فلز»)، گونهها، منابع (جغرافیایی)، نامها (به چند زبان ــ فارسی، هندی، یونانی، سریانی، و جز اینها)، کاربرد، بهای گونهها، و حکایتهایی درباره آن مادّه.
بیرونی غالباً برای تبیین یا تأیید مطلبی، و گاه صرفاً برای اظهار تبحّر در شعر عرب ، به شاعران عرب استشهاد کرده است.
مأخذ بیرونی در الجماهر
ابوریحان بیرونی در الجماهر فی الجواهر از منابع مختلفی اخذ نموده است.
کتب در دسترس بیرونی
بیرونی ادعا کرده که فقط به دو تألیف در این فن دسترسی داشته است:
۱) کتاب الجواهر و الاشباه یعقوب بن اسحاق کِنْدی (متوفی ح۲۵۲)، که، به گمان او، «دوشیزگی آن (فن) را برداشت و به ذُروه آن رسید» («اِفتَرَعَ… عُذْرَتَهُ و طهر ذُروَتَهُ»)
[۷] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۰۳، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
۲) مقاله فارسی نصر بن یعقوب دینوری (همروزگار آل بویه در نیمه اول سده چهارم)، که، به گفته بیرونی،
[۸] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۰۳، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
«در بیشتر (موضوعات) تابعِ کِنْدی» بود.
بیرونی میگوید کوشیده است که چیزی از محتویات این دو تألیف را از قلم نیندازد، و مسموعات خود را به آنها بیفزاید.
[۹] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۰۳ـ۱۰۴، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
به جز مسموعات، بیرونی تجارب و مشاهدات خود را هم در الجماهر گنجانده است (مثلاً رجوع کنید به مبحث زُمرّد
[۱۰] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۲۶۲ به بعد، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
).
مأخذ عمده بیرونی
ابن ماسویه
درباره مآخذ بیرونی باید گفته شود که، بر خلاف ادعای او، کِنْدی نخستین کسی نبود که فن کانیشناسی را «اِفتراع» کرد! همروزگار و مرتبط با کندی، ابو زکریا یوحنّا/ یحیی بن ماسویه بود (متوفی ۲۴۳)، صاحب کتاب الجواهر و صفاتها، که کندی بیشتر معلومات جواهرشناختی خود را از آن گرفته و، بی اینکه مأخذ خود را ذکر کند، آن اطلاعات را به لفظ یا به معنی نقل کرده است.
[۱۱] ابن ماسویه، کتاب الجواهر و صفاتها، ج۱، ص۱۳، چاپ عماد عبد السلام رؤوف، قاهره ۱۹۷۶.
بدینسان، ابن ماسویه، به طور غیرمستقیم، یکی از مآخذ عمده ابوریحان بوده است.
چون ابن ندیم
[۱۲] ابن ندیم، کتاب الفهرست، ج۱، ص۳۲۰، چاپ رضا تجدد، تهران ۱۳۵۰ ش.
دو رساله از کندی در کانیشناسی ذکر کرده است، رساله فی انواع الجواهر الثمینه و غیرها و رساله فی انواع الحِجارَه، که هر دو ظاهراً از دست رفتهاند، معلوم نیست منظور بیرونی کدامیک از این دو اثر کندی است.
تألیفات مستقل
به جز آثار مذکورِ ابن ماسویه و «اِمام المجتهدین» (= کندی، به تشخیص بیرونی)، هم تألیفات مستقل دیگری به عربی درباره کانیها بوده است و هم بررسیهایی در ضمن تألیفاتی کلّیتر.
از تألیفات مستقل، به جز سه تألیف جابر بن حیّان (متوفی ۲۰۰)، باید به ویژه کتاب الاحجار منسوب به ارسطو ، ترجمه عربی لوقا بن اِسرافیون (کذا؛ سده چهارم ؟ ویرایش و ترجمه آلمانی یولیوس روسکا)، را ذکر کرد، که شامل وصف هفتاد مادّه کانی و شبه کانی است.
تألیفات غیرمستقل
مهمترین تألیفات غیرمستقل کتاب مشهور حکیم نامدار یونانی دیوسکوریدس (سده اول میلادی)، به غلط معروف به کتاب الحشائش (عنوان درستتر: کتاب فی الادویه المفرده)، است که بیرونی در کتاب دیگر خود، الصیدنه او را بسیار ستوده و از او بسیار نقل کرده است.
کتاب دیوسکوریدس شامل وصف تقریباً صد کانی و شبه کانی نیز هست.
تألیف بسیار مهم دیگری که ادعای ابوریحان را درباره تقدّم کِندی باطل و جهل (یا تجاهل) او را در مورد منابع جواهرشناسیِ پیش از خود معلوم میکند، a ¤ks ¦ i Ratnapar («ارزشیابی جواهرات») است که به زبان باستان هندوان ( سانسکریت ) پیش از سده ششم میلادی همچون راهنمایی فنّی برای جوهریان هند تألیف یافته است (درباره این کتاب، وسعت و دقت شگفتانگیز محتویات آن، و بعض نکات دیگر، از جمله، «معیار/ استانداردسازی» «جواهر نُهگانه» که نُه «جوهر» ابوریحان را به یاد میآورد، رجوع کنید به م. کین و م. جنکینز، به نقل از ل. فینو (۱۸۹۶ میلادی)، مقاله «جوهر» در د. اسلام، چاپ دوم، تکمله ۵ ـ۶، ص ۲۵۸).
هند (یعنی هند و پاکستان کنونی) از روزگاران قدیم منبع احجار کریمه بود، از آنجا و نواحی نزدیک آن (سَرَندیب/ سیلان، «هندوچین» و کوهستان بَدَخشان) شمار شگفتانگیزی از سنگهای گرانبها به دست میآمد، و هند همچون بازاری برای جواهرات ، حتی جواهری از کشورهای دوردست (مثلاً، یاقوت برمه و زمّرد مصر)، بود.
از سوی دیگر، می دانیم که ابوریحان سانسکریت را، به ویژه در دوره وابستگیاش به حکومت سلطان محمود (از حدود ۴۰۸ تا مرگ محمود)، کشورگشای چپاولگرِ زر و جواهر پرستشگاههای هندوان، چندان آموخته بود که میتوانست «کتابهایی از سانسکریت به عربی، و بالعکس، ترجمه کند»، و چنان خوب با فرهنگ هند آشنا شده بود که توانست یکی از شاهکارهای خود، تحقیق ما للهند، را درباره هند بنگارد.
لذا، بی اطلاعی (ظاهری) او از ka ¤s ¦ i Ratnapar عجیب مینماید.
کتب مجهول المؤلف
بیرونی به کتابهایی مجهول المؤلف و به دانشمندان عدید دیگری هم استشهاد کرده است، به ویژه به حمزه بن الحسن اصفهانی (۲۸۰ـ۳۶۰)، که ابوریحان بارها در مورد نامهای کانیها و چند بار درباره ماهیّت خودِ کانیها از او نقل کرده است، چنانکه گویی حمزه کتاب مستقلی هم درباره جواهر داشته، که نامی از آن در مراجع نیست (بیرونی یک بار،
[۱۳] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۳۵۲، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
ظاهراً به چنین کتابی اشاره میکند).
معاصران بیرونی
از معاصران بیرونی، حسن و حسین، دو برادر از اهل ری بودند، ظاهراً جواهرشناسان رسمی دربار محمود و مسعود غزنوی، و خبیر در انواع جواهر و اخبار آنها.
بیرونی بارها به عنوان «الاخَوان الرّازیان» از آنان یاد و به نظراتشان استشهاد کرده است (مثلاً در این صفحات
[۱۴] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۳۰، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۵] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۴۸، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
[۱۶] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۳۷۰، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
) (درباره دیگر مآخذ فرعی و درجه دوم بیرونی به این منبع رجوع کنید
[۱۷] ابوریحان بیرونی، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۱۵ـ۲۶، چاپ یوسف الهادی، تهران ۱۳۷۴ ش.
).
مزایای تألیف بیرونی
<
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.