پاورپوینت قوه مولده
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت قوه مولده دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قوه مولده،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت قوه مولده :
پاورپوینت قوه مولده
فعل این قوه عبارت از این است که از جسمی که در آن است جزئی مشابه را برگرفته در آن به کمک اجسام دیگر تصرفی میکند تا آن جزء را شبیه آن جسم کند در این فعل، قوه مصوره به پاورپوینت قوه مولده خدمت میکند.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف
۲ – غایات سه قوه نباتی
۳ – نفس حیوانی
۳.۱ – قوه محرکه
۳.۲ – قوه باعثه
۳.۳ – قوای محرکه فاعله
۳.۴ – قوای مدرکه حیوانی
۴ – قوای نفس ناطقه انسانی
۴.۱ – دو جنبه نفس
۴.۲ – ادراک عقل عملی
۴.۳ – دو اعتبار برای عقل عملی
۴.۴ – مراحل قوه نظریه
۴.۵ – عقل قدسی
۴.۶ – هشت قوه نفس انسانی
۵ – پانویس
۶ – منبع
تعریف
پاورپوینت قوه مولده (زایشده):
[۱] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ص۷۹.
«هی قوه تاخذ من الجسم الذی هی فیه جزء هو شبیهه بالقوه فتفعل فیه باستمداد اجسام اخری تتشبه به من التخلیق والتمزیج ما یصیره شبیها به بالفعل.»
[۲] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۵۸.
[۳] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، ص۳۲۰.
[۴] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المبدا و المعاد، ص۹۲.
[۵] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ص۷۹.
[۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات والتنبیهات، ج۲، ص۴۰۷.
[۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، رسائل، ص۴۹.
فعل این قوه عبارت از این است که از جسمی که در آن است جزئی مشابه را برگرفته در آن به کمک اجسام دیگر تصرفی میکند تا آن جزء را شبیه آن جسم کند در این فعل، قوه مصوره به پاورپوینت قوه مولده خدمت میکند.
[۸] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المبدا و المعاد، ص۹۲.
غایات سه قوه نباتی
شیخ رحمهالله برای سه قوه نباتی غایاتی ذکر میکند که به ترتیب عبارت است از: حفظ جوهر شخص، اتمام جوهر شخص و بقاء نوع:
«وبالجمله فان القوه الغاذیه مقصوده لیحفظ بها جوهر الشخص والقوه النامیه مقصوده لیتم بها جوهر الشخص والقوه المولده مقصوده لیستبقی بها النوع.»
[۹] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النفس من کتاب الشّفاء، ص۷۶.
در زمینه نفس نباتی و قوای آن مباحث مبسوطی مطرح شده است از قبیل ماهیت غذا، اثبات هر قوه و تغایر آن، مراتب قوای نباتی، مواضع و آلات هر کدام، خون، روده و ارتباط قوا با نفس حیوانی و انسانی که به بحث ما ارتباطی ندارد.
نفس حیوانی
نفس حیوانی در تقسیم نخست دارای دو قوه است: قوه مدرکه یا اندریابای و قوه محرکه یا کنایی و یا جنباننده؛ به دیگر سخن، یک دسته از قوای حیوانی منشا تحریکند و دسته دیگر مبدا ادراک و از این جاست که میگویند ادراک و تحریک (ارادی) از خصایص حیوان است و تغذیه و نمو و تولیدمثل از ویژگیهای گیاه. پیداست که تحریک و ادراک را به نفس قوه نسبت دادهاند یعنی محرک و مدرک را قوه دانستهاند.
قوه محرکه
در تقسیم بعدی، قوه محرکه به دو قسم باعثه و فاعله تقسیم میشود؛ به عبارت دیگر، تحریک یا به صورت انگیزش است یا به صورت انجام دادن فعل با کمک عضلات، قسم اول را این گونه تعریف کردهاند:
«والمحرکه علی انها باعثه هی القوه النزوعیه الشوقیه وهی القوه التی اذا ارتسمت فی التخیل صوره مطلوبه او مهروب عنها بعثت القوه المحرکه الاخری علی التحریک.»
[۱۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۵۸.
[۱۱] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، ص۳۲۱.
[۱۲] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المبدا و المعاد، ص۹۳.
[۱۳] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ص۸۰ -۸۱.
[۱۴] ابن سینا، حسین بن عبدالله، رسائل، ص۵۳.
[۱۵] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، ص۴۱۱.
[۱۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، رساله نفس، ص۱۵.
مکانیسم انگیزش بدینگونه است که صورتی سازگار یا ناسازگار در متخیله نقش میبندد و از اینجا قوه محرکه فاعله، برانگیخته شده عضلات را به حرکت میآورد لذا اولا: شروع انگیزش با ادراک است و تحریک متوقف بر ادراک خواهد بود و ثانیا: دو دستگاه ادراکی و تحریکی با یکدیگر مرتبط بوده تعامل دارند.
قوه باعثه
قوه باعثه خود بر دو قسم است: شهویه و غضبیه:
«ولها شعبتان: شعبه تسمی قوه شهوانیه وهی قوه تبعث علی تحریک تقرب به من الاشیاء المتخیله ضروریه او نافعه طلبا للذه وشعبه تسمی غضبیه وهی قوه تبعث علی تحریک تدفع به الشی المتخیل ضارا او مفسدا طلبا للغلبه.»
[۱۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، رساله نفس، ص۱۵.
بنابراین قوه شهوانی برای قرب و نزدیکی به اشیایی است که نفع یا لزوم آنها تصور شده است و قوه غضبی برای گریز از اموری است که ضرر و فساد آن متصور باشد. غایت اولی کسب لذت و دومی چیرگی است.
قوای محرکه فاعله
دسته دوم قوای محرکه فاعله است:
«فهی قوه تنبعث فی الاعصاب والعضلات من شانها ان تشنج العضلات فتجذب الاوتار والرباطات المتصله بالاعضاء الی نحوجهه المبدا وترخیها او تمدها طولا فتصیر الاوتار والرباطات الی خلاف جهه المبدا.»
[۱۸] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۵۸.
بنابراین، این قوه در عضلات و اعصاب منتشر بوده موجب پیدایش حرکت در ماهیچههاست که با کمک ریسمانها و گرههایی انجام میگیرد چون اطراف ماهیچهها نخهایی وجود دارد که به استخوان گره خورده است و با کشیدن و رهاکردن خود، استخوان و عضله را در جهات مختلف حرکت میدهند.
قوای مدرکه حیوانی
قوای مدرکه حیوانی دو دستهاند: ظاهری و باطنی، قوای مدرکه ظاهری پنج یا هشت دستهاند و باطنی پنج یا شش.
[۱۹] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المبدا و المعاد، ص۹۳.
دسته اول عبارتند از: قوه باصره، سامعه، شامه، ذائقه و لامسه که این قوه خود مقسم چهار قوه دیگر است: یکی برای تشخیص سردی و گرمی، دیگری برای تشخیص تری و خشکی، سوم جهت تشخیص صلب و لین و چهارم برای تشخیص خشن و املس. قوای باطنی عبارتند از: حس مشترک، خیال، مفکره، واهمه و حافظه. تفصیل قوای حیوانی بیان خواهد شد.
بنابراین، مجموع قوای حیوانی سیزده – اگر لامسه یک قوه باشد – یا شانزده – اگرلامسه چهار قوه محسوب گردد – یا هفده – اگر قوای باطنی شش قوه باشد – قوه است که میتوان نمودار آن را اینگونه نشان داد:
قوای نفس حیوانی.
محرکه.
مدرکه.
باعثه (نزوعیه شوقیه)
فاعله.
مدرکه از خارج.
مدرکه از داخل.
شهوانیه.
غضبیه.
باصره.
سامعه.
ذائقه.
شامه.
لامسه.
حس مشترک.
واهمه، وهمیه.
خیال، مصوره.
حافظه، ذاکره.
متخیله، مفکره.
حاکمه حار و بارد.
حاکمه رطب و یابس.
حاکمه صلب و لین.
حاکمه خشن و املس.
قوای نفس ناطقه انسانی
قوای نفس ناطقه انسانی به دو نوع عامله و عالمه تقسیم میشود و تعبیر «عقل» بر هر دو به نحو اشتراک لفظی اطلاق میگردد، به عبارت دیگر، انسان دارای دو عقل نظری و عملی است.
در این خصوص در کلمات شیخ رحمهالله دو گونه تشویش و اضطراب در نگاه نخست دیده میشود: اول اینکه اساسا نفس ناطقه چند قوه دارد به دو بیان برخورد میکنیم در اکثر کتابهای شیخ رحمهالله برای نفس ناطقه تنها دو قوه عامله و عالمه ذکر شده است فقط در دانشنامه علائی سه قوه بیان میشود:
«پس چون مزاج معتدلتر بود مرجان آدمی را پذیرا شود و جان مردمی گوهری است که او را نیز دو قوت است: یکی قوت مرکنائی را و یکی قوت اندریافت را هر چند که اندریافت دو گونه است: یکی اندریافت نظری و یکی اندریافت عملی.»
[۲۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، دانشنامه علائی، ص۱۰۱.
این تذکر لازم است که در این کتاب واژه «کنائی» به معنای قوه محرکه است بنابراین از اینجا سه قوه محرکه، مدرکه عملی و مدرکه نظری برای انسان به دست میآید.
ناسازگاری دیگر در تفسیر عملی یا قوه عامله است ایشان در برخی موارد از آن قوه به عنوان قوه محرکه یا مبدا تحریک یاد میکند مثلا: «فالعامله قوه هی مبدا محرک لبدن الانسان الی الافاعیل الجزئیه الخاصه بالرویه علی مقتضی آراء تخصها اصطلاحیه.»
[۲۱] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۶۳.
[۲۲] ابن سینا، حسین بن عبدالله، النجاه، ص۳۳۰.
بنابراین قوه عامله مبدا تحریکی است که بر حسب آرایی خاص با تروی افعالی جزئی از او صادر میگردد ولی در پارهای موارد بدان نوعی ادراک نسبت میدهد همانگونه که در عبارتهای دانشنامه علائی دیده شد که از آن به عنوان «اندریافت عملی» تعبیر کرد. از طرف سوم با توجه به سخنان سابق شیخ رحمهالله در زمینه ملاک تعدد قوا، ادراک و تحریک، دو جنس متخالف بوده و از اینرو دو قوه نیاز داشتند، زیرا از یک قوه این دو فعل صادر نمیشود البته با قصد اولی در این زمینه نیز بین کلمات شارحان و بیانات خود شیخ رحمهالله تهافتی آشکار وجود دارد، فخر رازی میگوید:
«للانسان قوه تختص بالرویه فی الامور الجزئیه فیما ینبغی ان یفعل وان یترک»
[۲۳] فخررازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیه، ج۲، ص۴۱۲.
در این تعریف که از قوه بیان شد تروی که خود نوعی ادراک است بدان منسوب میگردد و از اینرو بر عهده شیخ رحمهالله میگذارد که ایشان باید قائل شود نفس ادراک جزئیات دارد:
«اقول هذا الکلام مشعر باعتراف الشیخ بان النفس تدرک الجزئیات فان التروی فی ان هذا الفعل قبیح او جمیل لایمکن الا بعدادراک هذا الفعل.»
[۲۴] فخررازی، محمد بن عمر، المباحث المشرقیه، ج۲، ص۴۱۲.
از سوی دیگر، صاحب التحصیل میفرماید:
[۲۵] بهنمیار، التحصیل، ص۷۹۰.
این قوه هیچ ادراکی ندارد در عین حال علامه قطبالدین، عقل عملی را مبدا فعل و عقل نظری را مدرک دانسته ادراکات آن را به دو قسم تقسیم میکند: ادراکات متعلق به عمل و ادراکات غیر متعلق به عمل.
[۲۶] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات والتنبیهات، ج۲ پاورقی ص۳۵۲ – ۳۵۳.
دو جنبه نفس
شاید بتوان با تامل در گفتههای متعدد شیخ رحمهالله به راه حلی دست یافت: نفس دو جنبه و دو نسبت و دو قیاس دارد: نسبتی با فوق و نسبتی با دون، برای هر جنبهای قوهای مناسب احتیاج است نفس از مبادی عالیه متاثر شده قبول صور کلی مجرد میکند و با آن در جوهر ذات خویش کامل میشود و در جنبه اسفل بدن را سیاست کرده در آن تصرفاتی میکند. افعال دسته اول را قوه عالمه یا عقل نظری عهدهدار است و افعال دسته دوم را قوه عامله یا عقل عملی تنظیم میکند.
[۲۷] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۱۹۵.
[۲۸] ابن سینا، حسین بن عبدالله، رسائل، ص۵۶.
[۲۹] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۳۸.
عقل نظری که ناظر به جنبه فوق است مدرک کلیات میباشد و در آن، صور کلی مجرد، چه تصدیق چه تصور، منطبع میگردد لذا ادراک مفاهیم جزئی در حیطه افعال این قوه نیست. از سوی دیگر، ما دو دسته ادراکات و مفاهیم را از یکدیگر تمییز میدهیم: یک دسته مفاهیمی که ناظر به عملند و معمولا با حسن و قبح، باید و نباید و نظایر آن بیان میشود مثل اینکه عدل خوب است و باید کرد یا ظلم بد است و نباید کرد. دسته دیگر از مفاهیم این چنین نبوده و ناظر به واقعیتاند اینگونه قضایا با هست و نیست بیان میشود مانند خدا هست یا غول نیست. شیخ رحمهالله قائل است عقل نظری ادراک کلیات میکند و فعل عقل عملی، استنباط حسن و قبحهای جزئی ناظر به عمل میباشد، به همین منظور از عقل نظری و قضایای اولی یا تجربی یا ظنی یا مشهوره استمداد میشود و به کمک اینگونه قضایا حکم جزئی توسط عقل عملی صادر میشود.
ادراک عقل عملی
تهافت دیگری که به چشم میخورد در این زمینه است که آیا عقل عملی ادراک کلی دارد یا ادراک جزئی، شیخ رحمهالله در کتاب النفس اینگونه فرموده است:
[۳۰] ابن سینا، حسین بن عبدالله، کتاب النفس، ص۶۳.
«الکذب قبیح و الظلم قبیح» را عقل عملی ادراک میکند حال آنکه این ادراک ادراکی کلی است ولی در بیشتر موارد تصریح به جزئی بودن ادراکات این قوه دارد؛ مثلا در الاشارات والتنبیهات چنین میفرماید:
«هی التی تستنبط الواجب فیما یجب ان یفعل من الامور الانسانیه جزئیه.»
[۳۱] ابن سینا، حسین بن عبدالله، الاشارات والتنبیهات، ج۱، ص۸۵.
یا اینکه فرمود: «فیکون عند النظری الرای الکلی وعند العملی الرای الجزئی.»
[۳۲] ابن سینا، حسین بن عبدالله، المبدا و المعاد، ص۹۶.
و در پارهای موارد هم ادراک کلی و هم جزئی را به این قو
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.