پاورپوینت قضاعی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت قضاعی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قضاعی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت قضاعی :

ابوعبدالله ابن‌ابار محمدعبدالله‌ پاورپوینت قضاعی‌ اندلسی

ابن اَبّار، ابوعبدالله‌ محمّد عبدالله‌ قُضاعی‌ (۵۹۵ -۲۰ محرم‌ ۶۵۸ق‌/۱۱۹۹-۶ ژانویه ۱۲۶۰م‌)، کاتب‌، مورّخ‌، محدّث‌، ادیب‌ و سیاستمدار اندلسی‌.

فهرست مندرجات

۱ – زادگاه
۲ – دوره رشد علمی
۳ – اساتید
۴ – خدمت امیران بلنسیه
۵ – سقوط بلنسیه
۶ – مهاجرت به تونس
۶.۱ – ورود به دربار امیر ابوزکریا
۶.۲ – پناه بردن به مستنصر
۷ – تبعید به بجایه
۸ – قتل
۹ – جای‌گاه علمی
۹.۱ – شعر
۹.۲ – نثر
۹.۳ – علوم حدیث
۱۰ – تندخویی
۱۱ – نسبت‌های ناروا
۱۲ – مذهب
۱۳ – آثار
۱۳.۱ – اِعتاب‌ الکتّاب‌
۱۳.۲ – تحفه القادم
۱۳.۳ – التکمله لکتاب الصله
۱۳.۴ – الحله السِیَراء
۱۳.۵ – دُرَرَ السِمط
۱۳.۶ – دیوان شعر
۱۳.۷ – الغصون‌ُ الیانعه
۱۳.۸ – مظاهَرَه المَسْعی‌
۱۳.۹ – المُعجَم‌ُ
۱۴ – آثار منسوب‌
۱۵ – فهرست منابع
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع

زادگاه

افرادی‌ که‌ از قبیله قضاعه یمن‌ به‌ اندلس‌ کوچیده‌ بودند از دیرباز در محلی‌ به‌ نام‌ اُنده‌ در همسایگی‌ بلنسیه‌ مسکن‌ داشتند.
پدر ابن ابار و احتمالاً خود او نیز در همین‌ محل‌ به‌ دنیا آمدند.

[۱] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۱۲، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۲] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۸۹، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۳] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

دوره رشد علمی

وی‌ دوران‌ کودکی‌ و نوجوانی‌ را در این‌ شهر به‌ سر برد و نزد پدرش‌ ابومحمد عبدالله‌ که‌ دانشمندی‌ ادیب‌ و عارفی‌ کامل‌ بود

[۴] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۸۹، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

قرآن‌ و حدیث‌ و شعر و ادب‌ و مقدمات‌ و علوم‌ متداول‌ آن‌ زمان‌ را فرا گرفت‌.
پدر وی‌ از هیچ‌گونه‌ حمایت‌ و تشویق‌ نسبت‌ به‌ وی‌ فرو نمی‌گذاشت‌، آن‌چنان‌که‌ پیوسته‌ آموخته‌های‌ او را بازپس‌ می‌طلبید.
وی‌ سپس‌ اجازه نقل‌ و روایت‌ همه کتاب‌های‌ خود را به‌ او داد، و حتّی‌، شاید از باب‌ کسب‌ اعتبار، در دو سالگی‌ برای‌ او از بعضی‌ مشایخ‌ خویش‌ اجازه روایت‌ حدیث‌ گرفت‌.

[۵] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۱۲، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۶] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۸۹، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۷] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۸] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۸۸۹، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

اساتید

ابن ابّار اساتید متعدّدی‌ از بلاد شرق‌ و غرب‌ داشته‌ که‌ علوم‌ و فنون‌ مختلف‌ را نزد آنان‌ فرا گرفته‌ است‌.
وی‌ نام‌ آن‌ اساتید و نیز شیوخی‌ را که‌ از آنان‌ نقل‌ حدیث‌ کرده‌، در مقدّمه‌ها و در مطاوی‌ کتاب‌هایش‌ آورده‌ است‌ (مثلاً رجوع کنید به

[۹] محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۱، ص۴-۷، ابن ابار، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۱۰] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۷۷، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

[۱۱] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۹۰، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

[۱۲] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۹۱، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

[۱۳] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۱۷۹، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

[۱۴] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۹۰۰، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

).
غبرینی‌

[۱۵] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص‌ ۳۰۹، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۱۶] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص‌۳۱۰، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

و مراکشی‌

[۱۷] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌ ۲۵۳-۲۵۶، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

فهرستی‌ از اسامی‌ و القاب‌ مشایخ‌ اجازه‌ و اساتید او و دانشمندان‌ بزرگی‌ که‌ ابن ابّار نزد آنان‌ دانش‌ آموخته‌، یا از آنان‌ روایت‌ کرده‌، یا با آنان‌ ارتباط داشته‌ است‌، به‌ دست‌ داده‌اند.

[۱۸] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۱۶.

شاخص‌ترین‌ استاد ابن ابار، ابوالربیع‌ بن سالم‌ است‌ که‌ ابن ابار بیست‌ و چند سال‌ با وی‌ مصاحبت‌ و ملازمت‌ داشت‌ و همو بود که‌ وی‌ را به تدوین‌ مهم‌ترین‌ و مشهورترین کتابش‌ التکمله واداشت‌، و پیشه ساختن‌ فن‌ّ کتابت‌ و استفاده‌ از خط و فنون‌ بلاغت‌ را جهت‌ تأمین‌ معاش‌ و کسب‌ مال‌ و مکنت‌ و مقام‌ به‌ او توصیه‌ کرد.

[۱۹] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۲۴۹، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

[۲۰] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۰، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۲۱] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۵۳، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

[۲۲] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

خدمت امیران بلنسیه

ابن ابار در خلال‌ سال‌هایی‌ که‌ نزد ابوالربیع‌ درس‌ می‌خواند، طبق‌ معمول‌ روزگار، به‌ شهرهای‌ گوناگون‌ اندلس‌ سفر کرد و به‌ کار جمع‌ و نگارش‌ حدیث‌، چه‌ عالی‌ و چه‌ نازل‌ (به‌ قول‌ ذهبی‌

[۲۳] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

) همّت‌ گماشت‌.
وی‌ پس‌ از آن‌ به‌ بلنسیه‌ بازگشت‌ و همان‌جا ماندگار شد.

[۲۴] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۱، ص۹، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

در ۶۳۴ق‌/۱۲۳۷م‌ استادش‌ ابوالربیع‌ که‌ با سپاه‌ اسلام‌ به‌ مقابله مسیحیان‌ شتافته‌ بود، در محل‌ دژ اَنیشَه‌ نزدیک‌ بَلَنْسیه‌، به‌ شهادت‌ رسید.

[۲۵] ابن خلدون‌، العبر، ج۱۰، ص۳۹۱.

[۲۶] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۴۷۳، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۲۷] اشتر، صالح‌، ج۱، ص۱۰، مقدمه اعتاب‌ الکتاب‌.

ابن ابار به‌ سوگ‌ استاد نشست‌ و میمیه‌ای‌ را که‌ بیش‌ از ۱۰۰ بیت‌ است‌، در رثای‌ او سرود.

[۲۸] نباهی‌، ابوالحسن‌، ج۱، ص۱۲۰-۱۲۲، تاریخ‌ قضاه الاندلس‌، به‌ کوشش‌ لوی‌ پرووانسال‌، قاهره‌، ۱۹۴۸م‌.

[۲۹] حمیری‌، محمد، ج۱، ص۴۱، الروض‌ المعطار، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.

[۳۰] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۴۷۳، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

ابن ابار که‌ تازه‌ به‌ ۳۰ سالگی‌ رسیده‌ بود گویا سر آن‌ داشت‌ که‌ جای‌ استاد را بگیرد و مانند او نفوذ سیاسی‌، روحانی‌ و علمی‌ کسب‌ کند.

[۳۱] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۱۸-۱۹.

به‌ همین‌ جهت‌ به‌ خدمت‌ امیران‌ بلنسیه‌ درآمد.
وی‌ مناصب‌ دولتی‌ را از دبیری‌ ابوعبدالله‌ محمد که‌ از امیران‌ سلسله موحدین‌ بود، آغاز کرد و پس‌ از مرگ‌ وی‌ در ۶۲۰ق‌/ ۱۱۲۳م‌

[۳۲] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

سمت‌ دبیری‌ فرزندش‌ امیر ابوزید عبدالرحمان‌ را یافت‌ و چون‌ ابوزید در ۶۲۶ق‌ به‌ امید حفظ دولت‌، به‌ امیران‌ مسیحی‌ اندلس‌ که‌ روزبه‌روز به‌ قدرتشان‌ افزوده‌ می‌شد، پناه‌ برد،

[۳۳] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

وی‌ به‌ بلنسیه‌ بازگشت‌ و به‌ خدمت‌ زیّان‌ بن مَرْدَنیش‌ درآمد.

[۳۴] ابیاری‌، ابراهیم‌، ج۱، ص۱۸، مقدمه‌ بر المقتضب‌ من‌ کتاب‌ تحفه القادم‌.

سقوط بلنسیه

در ۶۳۳ق‌/۱۲۳۶م‌ چند ماه‌ در شهر دانیه‌ سمت‌ قضا داشت‌، اما پس‌ از اندک‌ مدتی‌ از آن‌ کار استعفا کرد.
در همین‌ دوران‌ بود که‌ جاقمه‌ (خایمه‌، یا: ژاک‌ اول‌) به‌ شهرهای‌ اطراف‌ بلنسیه‌ حمله‌ می‌برد و به‌ پیروزی‌های‌ تازه‌ای‌ دست‌ می‌یافت‌.

[۳۵] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۹۰۰، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۳۶] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۱.

[۳۷] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۱۶-۱۷.

سرانجام‌ سپاه‌ مسیحیان‌، بلنسیه‌ را محاصره‌ کرد.
در همان‌ احوال‌، در ذیقعده ۶۳۵، ابومحمد عبدالله‌ تُجیبی‌ که‌ از مشایخ‌ اجازه‌ و اساتید ابن ابار بود، درگذشت‌.

[۳۸] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۹۰۰، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

در رجب‌ سال‌ بعد همراه‌ هیأتی‌ از جانب‌ زیّان‌ بن مردنیش‌ برای‌ طلب‌ یاری‌ به‌ خدمت‌ امیر ابوزکریا یحیی‌ از امیران‌ آل‌ ابی‌ حفص‌ که‌ بر شمال‌ افریقا حکم‌ می‌راند، شتافت‌.
ابن ابار تقاضای‌ خویش‌ و نیز مصائبی‌ را که‌ بلنسیه‌ به‌ آن‌ دچار شده‌ بود، در سینیّه‌ای‌ که‌ بیش‌ از ۱۰۰ بیت‌ است‌، به‌ شیوه‌ای‌ چنان‌ مؤثّر برخواند که‌ امیر ابوزکریا بی‌درنگ‌ فرمان‌ داد، چندین‌ کشتی‌ حامل‌ اسلحه‌ و خوراک‌ و پوشاک‌ – ظاهراً به‌ ارزش‌ ۱۰۰ هزار دینار – همراه‌ هیأت‌ راهی‌ اندلس‌ گردد، اما محاصره امیران‌ اسپانیایی‌ آن‌چنان‌ شدید بود که‌ این‌ تمهیدات‌ سودمند نیفتاد

[۳۹] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۱-۶۰۵.

[۴۰] امین‌، محسن‌، ج۹، ص۳۸۸، اعیان‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ حسن‌ الامین‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌.

و کشتی‌ها در بندر دانیه‌ لنگر انداختند و کسی‌ را یارای‌ آن‌ نبود که‌ محموله آن‌ها را به‌ بلنسیه‌ برساند.

[۴۱] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۴.

[۴۲] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۳۵.

با این‌همه‌، ابن ابار خود توانست‌ به‌ بلنسیه‌ بازگردد.

[۴۳] عنان‌، محمد عبدالله‌، تراجم‌ اسلامیه شرقیه و اندلسیه، ۴۳۹، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.

[۴۴] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۴.

پس‌ از ۵ ماه‌ محاصره‌ و شیوع‌ بیماری‌ و قحطی‌ زیّان‌ ناچار شد تسلیم‌ گردد.
روز ۳ شنبه‌ ۱۷ صفر ۶۳۶ دوامیر با یکدیگر ملاقات‌ کردند و قرار بر آن‌ نهادند که‌ مسلمانان‌ با دار و ندار خویش‌ شهر را ترک‌ گویند و آن‌ را به‌ مسیحیان‌ واگذارند.
ابن ابار در همه احوال‌ همراه‌ امیر، شاهد و ناظر از دست‌ رفتن‌ این‌ بخش‌ از خاک‌ اسلام‌ بود.
خود می‌گوید که‌: «کتابت‌ عهدنامه‌ را از جانب‌ زیّان‌ به‌ عهده‌ داشتم‌».

[۴۵] ابن ابار، محمد، الحله السیراء، ج۲، ص۱۲۷، به‌ کوشش‌ حسین‌ مؤنس‌، قاهره‌، ۱۹۶۳م‌.

برخی‌ از محقّقان‌ معاصر عرب‌ از این‌ عبارت‌ چنین‌ استنتاج‌ کرده‌اند که‌ ابن ابار عهدنامه‌ را خود تدوین‌ کرده‌ است‌

[۴۶] عنان‌، محمد عبدالله‌، ص۷۰۵، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.

[۴۷] عنان‌، محمد عبدالله‌، تراجم‌ اسلامیه شرقیه و اندلسیه، ص۳۴۹، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.

و حتّی‌ پنداشته‌اند که‌ وی‌ زبان‌ مسیحیان‌ را نیز می‌دانسته‌ است‌.

[۴۸] هراس‌، عبدالسلام‌، مقدمه دُرَرَ السِمط فی‌ خبر السبط، «ج‌».

مهاجرت به تونس

پس‌ از سقوط بلنسیه‌، ابن ابار با دیگر همراهان‌ زیّان‌ به‌ دانیه‌ رفت‌ و چندی‌ انتظار کشید و با دیگر امرای‌ مسلمان‌ِ اندلس‌ به‌ نامه‌نگاری‌ پرداخت‌،

[۴۹] مقری‌، احمد، ازهار ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۳، ص۲۱۵-۲۲۱، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

اما نتیجه‌ای‌ به‌ دست‌ نیامد.
وی‌ ۴۲ ساله‌ بود که‌ از تجدید قوای‌ مسلمین‌ و باز پس‌ گرفتن‌ سرزمین‌های‌ از دست‌ رفته‌ نومید شد و با خانواده خویش‌ روی‌ به‌ افریقا نهاد.

[۵۰] مقری‌، احمد، ازهار ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۳، ص۲۰۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

[۵۱] ارسلان‌، شکیب‌، ج۱، ص۵۲۹، الحلل‌ السندسیه، قاهره‌، ۱۳۵۵- ۱۳۵۸ق‌.

[۵۲] عنان‌، محمد عبدالله‌، تراجم‌ اسلامیه شرقیه و اندلسیه، ص۳۴۵، قاهره‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.

ورود به دربار امیر ابوزکریا

وی‌ نخست‌ در شهر بِجایه‌ مسکن‌ گزید،

[۵۳] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۱، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

اما نظر به‌ سابقه‌ای‌ که‌ در دربار تونس‌ داشت‌ «کتابت‌ انشاء و علامت‌» را در دیوان‌ رسائل‌ امیر ابوزکریا به‌ عهده‌ گرفت‌.

[۵۴] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

[۵۵] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۱-۳۱۲، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۵۶] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۸، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۵۷] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص ۱۹۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

پلاّ در «دائره المعارف‌ اسلام‌» او را رئیس‌ دیوان‌ رسائل‌ دانسته‌ است‌، ولی‌ در هیچ‌یک‌ از منابع‌ مورد استفاده ما این‌ مطلب‌ دیده‌ نمی‌شود.
ابن ابار «علامت‌ سلطانی‌» (طغرا) را به‌ خط مغربی‌ می‌نگاشت‌، ولی‌ سلطان‌ ترجیح‌ می‌داد که‌ به‌ خط مشرقی‌ نگاشته‌ شود.
پس‌ این‌ وظیفه‌ را به‌ احمد بن ابراهیم‌ غسّانی‌ سپرد و از ابن ابّار خواست‌ که‌ فقط به‌ انشای‌ رسائل‌ و کتابت‌ آن‌ها بپردازد و جای‌ علامت‌ را برای‌ خطّاط جدید خالی‌ بگذارد، امّا ابن ابار از این‌ فرمان‌ سرباز زد و سلطان‌ او را برکنار و خانه‌نشین‌ ساخت‌.
بیشتر محققان‌ عوامل‌ دیگری‌ را نیز در این‌ کار دخیل‌ می‌دانند که‌ از مهم‌ترین‌ آن‌ها، حسادت‌ و رقابت‌ بزرگان‌ تونسی‌ نسبت‌ به‌ مسلمانانی‌ بود که‌ از اندلس‌ به‌ تونس‌مهاجرت‌ کرده‌ و به‌ مناصب‌ عالی‌ دست‌ یافته‌ بودند.

پناه بردن به مستنصر

در این‌ هنگام‌ ابن ابار که‌ بر احوال‌ خویش‌ نگران‌ بود به‌ امیر ابوعبدالله‌ محمد، پسر سلطان‌ که‌ بعدها با لقب‌ مستنصر فرمان‌روای‌ تونس‌ شد، پناه‌ برد.
در همین‌ ایام‌ وی‌ کتاب‌ اعتاب‌ الکتاب‌ را نگاشت‌ که‌ موضوع‌ آن‌ سرگذشت‌ منشیان‌ و دبیرانی‌ است‌ که‌ در روزگاران‌ گذشته‌ مورد خشم‌ و بی‌مهری‌ حاکمان‌ قرار گرفته‌، سپس‌ عفو شده‌ و به‌ مناصب‌ خود بازگشته‌ بودند. بدین‌سان‌ وی‌ بار دیگر به‌ دربار حفصیان‌ تونس‌ بازگشت‌.

تبعید به بجایه

اما در ۶۴۶ق‌/۱۲۴۸م‌ که‌ ولیعهد سلطان‌ ابویحیی‌ درگذشت‌ و سلطان‌ نیز خود سال‌ بعد چشم‌ از جهان‌ فروبست‌، مستنصر به‌ حکومت‌ رسید.
وی‌ که‌ پیش‌ از این‌ شفیع‌ ابن ابار شده‌ بود، او را در سمت‌ انشای‌ رسائل‌ باقی‌ گذاشت‌.
اما حسودان‌ به خصوص‌ احمد غسّانی‌ وزیر، وجود او را تحمل‌ نمی‌توانستند کرد و سرانجام‌ مستنصر را بر آن‌ داشتند که‌ وی‌ را به‌ بجایه‌ تبعید کند.

[۵۸] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

[۵۹] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۸-۲۹، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۶۰] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

[۶۱] اشتر، صالح‌، ج۱، ص۱۶، مقدمه اعتاب‌ الکتاب‌.

[۶۲] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۳.

احتمالاً او باید در حدود سال‌ ۶۵۵ق‌/ ۱۲۵۱م‌ تبعید شده‌ باشد، زیرا علی‌ بن محمد تجیبی‌ در این‌ سال‌ معجم‌ ابن ابار را در بجایه‌ نزد وی‌ خوانده‌ است‌.

[۶۳] اشتر، صالح‌، ج۱، ص۱۶، مقدمه اعتاب‌ الکتاب‌.

ابن ابار از زندگی‌ در این‌ شهر خشنود نبود،

[۶۴] ابن ابار، محمد، اعتاب‌ الکتاب‌، ص۲۵۸، به‌ کوشش‌ صالح‌ الاشتر، دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.

اما به‌ زودی‌ پای‌گاه‌ علمی‌ وی‌ بر همگان‌ آشکار گردید، و شاگردان‌ بسیاری‌ بر او گرد آمدند.
ابن سعید که‌ از ابن ابّار به‌ عنوان‌ «رئیس‌» یاد می‌کند،

[۶۵] ابن سعید، علی‌، رایات‌ المبرزین‌ و غایات‌ الممیزین‌، ص۱۱۴- ۱۱۵، به‌ کوشش‌ نعمان‌ عبدالمتعال‌ القاضی‌، قاهره‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.

آورده‌ است‌ که‌ وی‌ بی‌جاه‌ و مال‌ در آن‌ شهر به‌ کار تدریس‌ و تألیف‌ مشغول‌ بوده‌ است‌.

[۶۶] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

[۶۷] ابن سعید، علی‌، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ، ج۲، ص۳۰۹، شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

مؤنس‌

[۶۸] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۳-۴۴.

معتقد است‌ که‌ وی‌ کتاب‌ الحُلّه السِیَراء و التکمله را در همین‌ احوال‌ به‌ پایان‌ رسانید.
مدت‌ اقامت‌ او در بجایه‌ موجب‌ شد که‌ غبرینی‌ بتواند شرح‌ حال‌ نسبتاً دقیقی‌ از او بنگارد.

قتل

عاقبت‌ ابن ابار توانست‌ رضایت‌ سلطان‌ را جلب‌ کند و دوباره‌ به‌ دربار تونس‌ بازگردد، اما سالی‌ بیش‌ نپایید که‌ اطرافیان‌ امیر، از سر حسادت‌ و خصومت‌، وی‌ را از نفوذ و قدرت‌ ابن ابّار بدگمان‌ گردانیدند، و با توطئه‌های‌ گوناگون‌ – از جمله‌ نسبت‌ دادن‌ اشعاری‌ در هجو مستنصر و کتابی‌ در دشنام‌ به‌ امیران‌ تونس‌ به‌ وی‌ – امیر را از او بیم‌ناک‌ ساختند تا آن‌جا که‌ به‌ فرمان‌ او در روز ۳ شنبه‌ ۲۰ محرم‌ ۶۵۸ زیر شکنجه‌ کشته‌ شد و روز بعد، همه نوشته‌ها و کتاب‌هایش‌ را روی‌ جسد قطعه‌ قطعه‌ شده‌اش‌ گرد آوردند و به‌ آتش‌ کشیدند.

[۶۹] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۳، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۷۰] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۴ – ۶۵۵.

[۷۱] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۳۵، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۷۲] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۳۶، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۷۳] یافعی‌، عبدالله‌، ج۴، ص۱۵۰، مرا¸ه الجنان‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۷-۱۳۳۹ق‌.

[۷۴] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۹، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۷۵] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۱، ص۵۹۱، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۷۶] ابن عماد، عبدالحی‌، ج۵، ص۲۹۵، شذرات‌ الذهب‌، قاهره‌، ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌.

مستنصر پس‌ از قتل‌ ابن ابّار از کرده خویش‌ پشیمان‌ شد.

[۷۷] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۳۶، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

قتل‌ فجیع‌ او، به‌ ویژه‌ سوزاندن‌ آثار و کتاب‌هایش‌، دانشمندان‌ ومورّخان‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ از وی‌ با عناوین‌ شهید و مظلوم‌ یاد کنند

[۷۸] ذهبی‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۲، به‌ کوشش‌ ابوهاجر محمد السعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۷۹] کتبی‌، محمد، ج۳، ص۴۰۵، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

[۸۰] صفدی‌، خلیل‌، ج۳، ص۳۵۶، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، دمشق‌، ۱۹۵۳م‌.

[۸۱] یافعی‌، عبدالله‌، ج۴، ص۱۵۰، مرا¸ه الجنان‌، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۷-۱۳۳۹ق‌.

و چه بسا یکی‌ از انگیزه‌های‌ شهرت‌ فراوان‌ ابن ابار نیز همین‌ مسأله‌ بوده‌ باشد.

جای‌گاه علمی

آثار برجای‌ مانده‌ از ابن ابار در تاریخ‌، حدیث‌، نظم‌ ، نثر و ادب‌ عرب‌ نمایان‌گر مقام‌ ارجمند علمی‌ و ادبی‌ اوست‌.
به‌ گفته مراکشی‌، ابن ابّار دلباخته دانش‌ و فراگیری‌ علوم‌ و فنون‌ بود، و از کبیر و نظیر و صغیر کسب‌ علم‌ می‌کرد و هم‌ عشق‌ شدیدی‌ به افادت‌ و تعلیم داشت‌،

[۸۲] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌ ۲۵۸، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

از این‌ رو، به‌ رغم‌ همه دردسرهایی‌ که‌ زاییده محیط پرآشوب‌ اندلس‌ بود، و با وجود مشاغل‌ دولتی‌، توانست‌ آثاری‌ سودمند که‌ در طول‌ قرن‌ها مورد تحسین‌ همگان‌ بوده‌، از خود به جای‌ گذارد.

[۸۳] ابن سعید، علی‌، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ج۲، ص۳۰۹، شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

[۸۴] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص۱۹۱-۱۹۲، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

[۸۵] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۲، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۸۶] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۵۸، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

[۸۷] ذهبی‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۲، به‌ کوشش‌ ابوهاجر محمد السعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۸۸] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۲۷، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۸۹] صفدی‌، خلیل‌، ج۳، ص۳۵۶، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، دمشق‌، ۱۹۵۳م‌.

[۹۰] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

شعر

در شعر طبعی‌ سرشار و لطیف‌ داشت‌ و بالبداهه‌ قصیده‌های‌ طویل‌ می‌سرود.
بعضی‌ سروده‌های‌ او، به‌ رغم‌ تعقیداتی‌ که‌ ویژه کلام‌ اوست‌، مانند قصیده سینیّه‌، آن‌چنان‌ زیبا و مطبوع‌ بوده‌ است‌ که‌ بی‌درنگ‌ دیگر شاعران‌ زمان‌ قصایدی‌ به‌ استقبال‌ از آن‌ها می‌سرودند.

[۹۱] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۵۹-۲۶۹، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

مردم‌ سینیّه او را با آن‌که‌ متجاوز از ۱۰۰ بیت‌ بود، از بر می‌کرده‌اند،

[۹۲] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص۱۹۱، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

تا آن‌جا که‌ گفته‌اند که‌ فقط قصیده سینیّه‌ را سروده‌ بود، بلندی‌ مقام‌ شاعری‌ او را کفایت‌ می‌کرد.

[۹۳] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۱۲، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

نثر

مراکشی‌ نمونه‌هایی‌ از نثر ابن ‌ابّار را فراهم آورده‌

[۹۴] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌ ۲۷۰-۲۷۴، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

و ضمن‌ تحسین‌ مهارت‌ او، نثرش‌ را فروتر از نظمش‌ دانسته‌ است‌.

[۹۵] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌۲۷۰، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

امّا دَهَبی‌ منشای‌ بدیع‌ او را ستوده است‌.

[۹۶] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۸، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

مقری‌ تِلِمسانی‌ نیز نثر او ار بدیع‌ و بی‌نظیر توصیف‌ کرده‌ و نامه وی‌ را که‌ با سبکی‌ شگفت‌ خطاب‌ به‌ مستنصر نگاشته‌، همراه‌ با چند نامه دیگر از نامه‌های‌ ممتاز او آورده‌ است‌.

[۹۷] مقری‌، احمد، ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۳، ص۲۱۱-۲۲۱، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

وی‌ هم‌چنین‌ نامه‌ای‌ را که‌ راجع‌ به‌ سقوط بلنسیه‌ به‌ ابوالمطرّف‌ بن عمیره مخزومی‌ نوشته‌، عیناً آورده‌ است‌.

[۹۸] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۴۹۶-۴۹۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۹۹] امین‌، محسن‌، ج۹، ص۳۸۵، اعیان‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ حسن‌ الامین‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌.

علوم حدیث

در تتبع‌ و روایت‌ حدیث‌ نیز ید طولایی‌ داشت‌.
غبرینی‌ که‌ خود با یک‌ واسطه‌ از راویان‌ ابن ابّار است‌، گوید: کمتر کتابی‌ در اسلام‌ تدوین‌ شده‌ است‌ که‌ در آن‌ روایتی‌ از ابن ابّار نیامده‌ باشد.

[۱۰۰] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص‌ ۳۱۱، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

مراکشی‌، ضمن‌ ارائه فهرستی‌ از نام‌ کسانی‌ که‌ از ابن ابّار نقل‌ حدیث‌ کرده‌ و اجازه روایت‌ گرفته‌اند، راویانی‌ را نام‌ می‌برد که‌ از او مسن‌تر بوده‌اند.

[۱۰۱] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌ ۲۵۷، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

برخی‌ حتّی‌ عناوین‌ فقیه‌، حجّت‌، علاّمه‌ و امثال‌ این‌ها را برای‌ او به‌ کار برده‌اند.

[۱۰۲] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۰۹، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۱۰۳] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۱.

[۱۰۴] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۳.

[۱۰۵] کتبی‌، محمد، ج۳، ص۴۰۴، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

[۱۰۶] ذهبی‌، محمد، تذکره الحفاظ، ج۴، ص۱۴۵۲، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۲-۱۳۳۴ق‌.

[۱۰۷] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۲۸، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۱۰۸] زرکشی‌، محمد، ج۱، ص۳۵، تاریخ‌ الدولتین‌ الموحّدیه و الحفصیه، به‌ کوشش‌ محمد ماضور، تونس‌، ۱۹۶۶م‌.

[۱۰۹] مقری‌، احمد، ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۳، ص۲۰۴، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

تندخویی

با این‌همه‌ فضیلت‌، در بعضی‌ منابع‌ سخن‌ از بدخویی‌ و بدزبانی‌ او نیز به‌ میان‌ آمده‌ است‌. علّت‌ اصلی‌ خشم‌ امیر ابوزکریّا و خصومت‌ درباریان‌ مستنصر را که‌ انگیزه قتل‌ او بود نیز همان‌ تندخویی‌ و بدزبانی‌ او دانسته‌اند.

[۱۱۰] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۵۴.

[۱۱۱] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۱.

[۱۱۲] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۲.

هم‌چنین‌، بعضی‌ برآنند که‌ به‌ سبب‌ همین‌ ویژگی‌های‌ اخلاقی‌ به‌ او لقب‌ «الفأر» (= موش‌) داده‌ بودند.
بعضی‌ دیگر، علت‌ ملقب‌ّ شدن‌ او به‌ «ابّار» یا «ابن ابّار»

[۱۱۳] ابن تغری‌ بردی‌، النجوم‌، ج۷، ص۹۲.

[۱۱۴] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

را نیز همین‌ امر ذکر کرده‌ و «ابار» را مشتق‌ از «اَبْر» به‌ معنی‌ نیش‌ زدن‌ و ایذاء گرفته‌ و اضافه‌ شدن‌ «ابن ‌» را برای‌ اغراق‌ در این‌ امر دانسته‌اند، نه‌ این‌که‌ «ابّار» لقب‌ پدر یا جدّ او بوده‌ باشد.

[۱۱۵] ابیاری‌، ابراهیم‌، ج۱، ص۶-۱۴، مقدمه‌ بر المقتضب‌ من‌ کتاب‌ تحفه القادم‌.

گو این‌که‌ آمدن‌ لقب‌ «الابّار» برای‌ پدرش‌ در بعضی‌ از منابع‌ معتبر با چنین‌ برداشتی‌ مغایرت‌ دارد.

[۱۱۶] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

نسبت‌های ناروا

برخی‌ از تاریخ‌نگاران‌ نیز به‌ ناروا برخی‌ هرزگی‌ها و لاابالی‌گری‌ها که‌ خاص‌ شاعران‌ درباری‌ است‌، به‌ ابن ابار نسبت‌ داده‌اند.
شاید مبنای‌ این‌ سخنان‌ دو قصیده‌ای‌ باشد که‌ در وصف‌ می‌ و معشوق‌ سروده‌ شده‌ و کتبی‌ از آن‌ِ او پنداشته‌ است‌،

[۱۱۷] کتبی‌، محمد، ج۱، ص۴۰۶-۴۰۷، فوات‌ الوفیات‌، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

حال‌ آن‌که‌ این‌ دو قصیده‌ را ابن بسّام‌ حدود یک‌ قرن‌ پیش‌ از تولّد ابن ابّار در ذخیره خود به‌ ابوجعفر احمد خولانی‌ اشبیلی‌ – شاعر معروف‌ آن‌ دوران‌ – که‌ او نیز ابن ابار نامیده‌ می‌شده‌، نسبت‌ داده‌ است‌.

[۱۱۸] هراس‌، عبدالسلام‌، «ابن الابار و قصائد ثلاث‌»، ص۱۰۹-۱۱۰، دعوه الحق‌، س‌ ۱۰، شم ۳، رمضان‌ ۱۳۸۶/ ژانویه ۱۹۶۷.

[۱۱۹] عباس‌، احسان‌، ج۱، ص۴۰۶، حاشیه‌ بر فوات‌ الوفیات‌.

مذهب

تمایلات‌ شیعی‌ و احتمال‌ شیعی‌ بودن‌ ابن ابار را ابتدا ذهبی‌ مطرح‌ کرده‌

[۱۲۰] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۸، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

و پس‌ از وی‌ صفدی‌ آن‌ را شهرت‌ داده‌ است‌.

[۱۲۱] صفدی‌، خلیل‌، ج۱، ص۳۵۶، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، دمشق‌، ۱۹۵۳م‌.

مقری‌ به‌ تفصیل‌ به‌ این‌ موضوع‌ پرداخته‌ و فصولی‌ از کتاب‌ درر السِمط او را نقل‌ کرده‌ و آن‌ها را دال‌ بر تشیّع‌ او دانسته‌ است‌.

[۱۲۲] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۵۰۰ -۵۰۶، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

در آثار نویسندگان‌ معاصر نیز کم‌ و بیش‌ این‌ شهرت‌ به‌ قوّت‌ خود باقی‌ مانده‌ و موضوع‌ بحث‌ قرار گرفته‌

[۱۲۳] هراس‌، عبدالسلام‌، مقدمه دُرَرَ السِمط فی‌ خبر السبط، «م‌، ن‌».

و حتی‌ در بعضی‌ منابع‌ شیعه‌ به‌ شرح‌ و بسط کشیده‌ شده‌ است‌.

[۱۲۴] آقا بزرگ‌، طبقات‌ اعلام‌ الشیعه فی‌ القرن‌ السابع‌، ج۱، ص۱۶۰، به‌ کوشش‌ علی‌ نقی‌ منزوی‌، بیروت‌، ۱۳۹۰ق‌/۱۹۷۰م‌.

[۱۲۵] امین‌، محسن‌، ج۹، ص۳۸۴-۳۸۸، اعیان‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ حسن‌ الامین‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌.

تألیف‌ کتاب‌ معادن‌ اللُّجَیْن‌ فی‌ الحُسَیْن‌

[۱۲۶] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۶۳۵، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

و دُرَرَ السِمط فی‌ خبر السِبط در این‌ باب‌ مورد استناد قرار گرفته‌ است‌.
با آن‌که‌ هراس‌ خود نیز اعتراف‌ می‌کند که‌ دُرر در تقدیس‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) و استخفاف‌ بنی امیه‌ تألیف‌ شده‌ است‌، می‌کوشد که‌ ابن ابار را از علما و حُفّاظ اهل‌ تسنّن‌ به‌ شمار آورد.

[۱۲۷] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۲، ص۶۳۵، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

تشابه‌ اسمی‌ ابن ابار با ابوجعفر احمد خولانی‌ اشبیلی‌ (د ۴۳۰ یا ۴۳۳ق‌/۱۰۳۹ یا ۱۰۴۲م‌)، شاعر و ادیب‌ و نویسنده معروف‌ قرن‌ ۵ق‌/۱۱م‌ ملقّب‌ به‌ ابن الابار (ه م‌) باعث‌ گردیده‌ است‌ که‌ بعضی‌ از آثار هر یک‌ از این‌ دو به‌ دیگری‌ نسبت‌ داده‌ شود.
بنابراین‌ می‌توان‌ در انتساب‌ برخی‌ از این‌ آثار به‌ ابن ابار با دیده تردید نگریست‌.

[۱۲۸] امین‌، محسن‌، ج۹، ص۳۸۶، اعیان‌ الشیعه، به‌ کوشش‌ حسن‌ الامین‌، بیروت‌، ۱۴۰۳ق‌/ ۱۹۸۳م‌.

آثار

مشهورترین‌ آثار شناخته‌ شده ابن ابار که‌ یک‌ یا چند بار به‌ چاپ‌ رسیده‌، این‌هاست‌:

اِعتاب‌ الکتّاب‌

اِعتاب‌ الکتّاب‌ یکی از کتاب‌های ابن ابار است. در این‌ کتاب‌ زندگی‌نامه مختصر ۷۵ تن‌ از منشیان‌ و دبیران‌ و زمامداران‌ سرزمین‌های‌ اسلامی‌ فراهم‌ آمده‌ است‌. گفته‌اند که‌ وی‌ آن‌ را در مدت‌ ۳ روز املاء کرد.

[۱۲۹] صفدی‌، خلیل‌، ج۳، ص۳۵۶، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، دمشق‌، ۱۹۵۳م‌.

اهمیت‌ این‌ کتاب‌ بیشتر از آن‌ جهت‌ است‌ که‌ ابن ابار در تدوین‌ آن‌ به‌ بیش‌ از ۳۰ مآخذ شرقی‌ و غربی‌ اسلامی‌ استناد کرده‌ است‌ که‌ بعضی‌ از آن‌ منابع‌ – مانند کتاب‌ الاخبار المنثوره تألیف‌ ابوبکر صولی‌، اخبار الدوله العامریّه تألیف‌ ابوحیّان‌ و طبقات‌ خلفاء الاندلس‌ تألیف‌ سکن‌ بن ابراهیم‌ کاتب‌ – امروز دیگر در دست‌ نیست‌.

[۱۳۰] اشتر، صالح‌، ج۱، ص۲۸، مقدمه اعتاب‌ الکتاب‌.

بهترین‌ چاپ‌ این‌ کتاب‌ آن‌ است‌ که‌ با تحقیقات‌ و تعلیقات‌ صالح‌ الاشتر به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌ (دمشق‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌).

تحفه القادم

تحفه القادم‌ فی‌ شعراء الاندلس‌ (یا:… فی‌ شعر الاندلس‌

[۱۳۱] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۲، ص۵۹۲، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۳۲] اشتر، صالح‌، ج۱، ص۲۲، مقدمه اعتاب‌ الکتاب‌.

[۱۳۳] مقری‌، احمد، ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۲، ص۳۷۹، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

): این‌ کتاب‌ تنها اثر ادبی‌ شناخته‌ شده ابن ابار است‌ که‌ در آن‌ شرح‌ حال‌ ۱۰۴ تن‌ از شاعران‌ اندلس‌ در قرن‌های‌ ۵ و ۶ق‌ و گزیده‌ای‌ از اشعار هر یک‌ آمده‌ است‌.
از این‌ کتاب‌ نسخه‌ای‌ در دست‌ نیست‌ و فقط مختصری‌ از آن‌ تحت‌ عنوان‌ المقتضب‌ من‌ التحفه – تدوین‌ بلفیقی‌ – برجای‌ مانده‌ است‌ که‌ جز نام‌ شاعران‌ و چند قطعه‌ از شعر آنان‌ چیزی‌ در بر ندارد.

[۱۳۴] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۷.

ظاهراً تلخیص‌ کننده‌ نام‌ کتاب‌ خود را از عنوانی‌ که‌ ابن ابّار در دیباچه کتاب‌ آورده‌ (اقتضاب‌ بارع‌ الاشعار) اقتباس‌ کرده‌ است‌.

[۱۳۵] عنان‌، محمد عبدالله‌، عصر المرابطین‌ و الموحّدین‌، ص۷۰۸، قاهره‌، ۱۳۸۴ق‌/۱۹۶۴م‌.

گفته‌اند که‌ ابن ابار این‌ کتاب‌ را به‌ انگیزه معارضه‌ با کتاب‌ زاد المسافر ابوبحر صفوان‌ بن ادریس‌

[۱۳۶] حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون‌، ج۱، ص۳۷۲، استانبول‌، ۱۹۴۳م‌.

[۱۳۷] حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون‌، ج۲، ص۹۴۶، استانبول‌، ۱۹۴۳م‌.

یا در معارضه‌ با کتاب‌ شعراء القیروان‌ تألیف‌ ابن رشیق‌ نوشته‌ است‌.

[۱۳۸] عطار الحسینی‌، عزت‌، مقدّمه التکمله.

این‌ کتاب‌ در ۱۴۰۳ق‌/۱۹۸۳م‌ برای‌ دومین‌ بار به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ ابیاری‌ در بیروت‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

التکمله لکتاب الصله

التکمله لکتاب‌ الصله دنباله‌ و تکمله‌ای‌ است‌ بر کتاب‌ الصله ابن بشکوال‌.
ابن ابار در مقدمه این‌ کتاب‌ توضیح‌ می‌دهد که‌ فقط دنباله نوشته‌های‌ ابن بشکوال‌ را نگرفته‌، بلکه‌ اصرار داشته‌ است‌ که‌ کتابش‌ نسبت‌ به‌ الصله، از فایده علمی‌ بیشتری‌ برخوردار گردد و جامع‌تر از کتاب‌ تاریخ‌ العلماء و رواه العلم‌ بالاندلس‌ باشد و خود می‌نویسد که‌ متجاوز از ۲۰ سال‌ و در فرصت‌های‌ گوناگون‌ به‌ تألیف‌ آن‌ مشغول‌ بوده‌ است‌.

[۱۳۹] ابن ابار، محمد، التکمله لکتاب‌ الصله، ج۴، به‌ کوشش‌ عزت‌ عطار حسینی‌، قاهره‌، ۱۳۷۵ق‌/۱۹۵۵م‌.

[۱۴۰] مؤنس‌، حسین‌، مقدمه الحله السیراء، ص۴۹.

در این‌ کتاب‌ شرح‌ حال‌ ۱۵۲، ۲نفر از بزرگان‌ و دانشمندان‌ و شعرای‌ اندلس‌ آمده‌ است‌.
ذهبی‌ راجع‌ به‌ آن‌ می‌گوید: کتابی‌ است‌ در ۳ مجلد و من‌ از آن‌ نفایس‌ بسیاری‌ برگزیده‌ام‌.

[۱۴۱] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۷، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

این‌ کتاب‌، طی‌ سال‌های‌ ۱۸۸۶ و ۱۸۸۷م‌ در مادرید در ۲ جلد و سپس‌ در بیروت‌ (۱۳۵۷ق‌/۱۹۵۵م‌) به‌ کوشش‌ عزت‌ العطار الحسینی‌ در ۴ جلد به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

الحله السِیَراء

الحله السِیَراء فی‌ اشعار الاُمراء:

[۱۴۲] مشار، چاپی‌ عربی‌.

فی‌ شعر الامراء، یا الحِلیَه… فی‌ ترجم‌ الامراء الشعراء:.

[۱۴۳] زرکلی‌، خیرالدین‌، ج۶، ص۲۳۳، الاعلام‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.

… یا فی‌ تاریخ‌ امراء المَغْرب‌): دوزی‌ که‌ این‌ کتاب‌ را در سال‌های‌ ۱۸۴۶ تا ۱۸۵۱م‌ در لیدن‌ به‌ چاپ‌ رسانیده‌ است‌، در اهمیت‌ آن‌ گوید: «من‌ بی‌مبالغه‌ و با صراحت‌ و آشکارا می‌گویم‌ که‌ این‌ کتابی‌ است‌ بس‌ ارجمند و گران‌قدر.
مطالب‌ بی‌شماری‌ در موضوعات‌ گوناگون‌ در بر دارد و تاریخ‌ مغرب‌ و اندلس‌ را به‌ گونه‌ای‌ تحسین‌ برانگیز تصویر می‌کند.
بسیاری‌ از اخباری‌ که‌ وی‌ به‌ دست‌ داده‌ منحصر به‌ فرد است‌ و مطالب‌ او را در هیچ‌جای‌ دیگر نمی‌توان‌ یافت‌.

[۱۴۴] مؤنس‌، حسین‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ص۲۷۹، قاهره‌، ۱۹۵۰م‌.

مؤنس‌ که‌ این‌ کتاب‌ را در ۲ جلد (قاهره‌، ۱۹۶۳م‌) به‌ چاپ‌ رسانیده‌ است‌، در مقدمه‌ می‌نویسد: این‌ کتاب‌ بی‌ گفت‌و‌گو درخشان‌ترین‌ کتاب‌ ابن ابّار است‌.

[۱۴۵] مؤنس‌، حسین‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ص‌ ۴۷، قاهره‌، ۱۹۵۰م‌.

اشعار فراهم‌ آمده‌ در این‌ کتاب‌ همه‌ از آن‌ِ امیران‌ نیست‌، بلکه‌ اشعار فراوانی‌ از وزیران‌، کاتبان‌، صاحب‌ منصبان‌ و دانشمندان‌ نیز در آن‌ گردآوری‌ شده‌ است‌.

[۱۴۶] مؤنس‌، حسین‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ص‌ ۵۳، قاهره‌، ۱۹۵۰م‌.

بنابراین‌، ترجیح‌ دارد که‌ نام‌ کتاب‌ همان‌ الحله السِیَراء باشد. به‌ علاوه‌، در نسخه خطّی‌ و نوشته‌های‌ مورّخان‌ و محقّقان‌ که‌ درباره ابن ابّار نوشته‌اند، دلیلی‌ برای‌ افزودن‌ دنباله‌هایی‌ بر عنوان‌ کتاب‌ نیافتیم‌.

[۱۴۷] مؤنس‌، حسین‌، تاریخ‌ الفکر الاندلسی‌، ص‌ ۵۱، قاهره‌، ۱۹۵۰م‌.

دُرَرَ السِمط

دُرَرَ السِمط فی‌ خبر السِبط:

[۱۴۸] بغدادی‌، اسماعیل‌، هدیه العارفین‌، ج۲، ص۱۲۷، استانبول‌، ۱۹۵۵م‌.

… فی‌ مناقب‌ السبط.
مضامین‌ این‌ کتاب‌، چنان‌که‌ از نامش‌ پیداست‌، بررسی‌ تاریخی‌ مختصری‌ است‌ به‌ سبکی‌ ادیبانه‌ همراه‌ با نظم‌ و نثر، که‌ با بیان‌ بعضی‌ از حوادث‌ زمان‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) آغاز شده‌ و به‌ ذکر مفصّلی‌ از تاریخ‌ عاشورا و وقایع‌ کربلا پایان‌ یافته‌ است‌.
ذهبی‌

[۱۴۹] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۸، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

و صفدی‌

[۱۵۰] صفدی‌، خلیل‌، ج۳، ص۳۵۶، الوافی‌ بالوفیات‌، به‌ کوشش‌ هلموت‌ ریتر، دمشق‌، ۱۹۵۳م‌.

سبک‌ نگارش‌ کم‌نظیر ابن ابار را در این‌ کتاب‌ ستوده‌اند.
این‌ کتاب‌ در ۱۹۷۲م‌ به‌ کوشش‌ دکتر عبدالسلام‌ الهراس‌ و سعید احمد اعراب‌ در تطوان‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.

دیوان شعر

دیوان شعر: نمونه‌های گوناگون‌ شعر ابن ‌ابار را ابن ‌سعید،

[۱۵۱] ابن سعید، علی‌، المغرب‌ فی‌ حلی‌ المغرب‌، ، ج۲، ص۳۱۰-۳۱۲، شوقی‌ ضیف‌، قاهره‌، ۱۹۵۵م‌.

[۱۵۲] ابن سعید، علی‌، رایات‌ المبرزین‌ و غایات‌ الممیزین‌، ص۱۱۴- ۱۱۵، به‌ کوشش‌ نعمان‌ عبدالمتعال‌ القاضی‌، قاهره‌، ۱۳۹۳ق‌/۱۹۷۳م‌.

[۱۵۳] ابن سعید، علی‌، اختصار القدح‌ المعلی‌ فی‌ تاریخ‌ المحلی‌، ص ۱۹۱ـ۱۹۵، به‌ کوشش‌ ابراهیم‌ الابیاری‌، قاهره‌، ۱۹۵۹م‌.

غبرینی‌

[۱۵۴] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص‌۳۱۱-۳۱۳، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

آورده‌اند.
از قصیده سینیّه او، ابن خلدون‌

[۱۵۵] ابن خلدون‌، العبر، ج۶، ص۶۰۱-۶۱۳.

قسمت‌هایی‌، و مقری‌ ۶۷ بیت‌ نقل‌ کرده‌اند.

[۱۵۶] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۴۵۷-۴۶۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

حمیری‌ نیز این‌ قصیده‌ را نقل‌ و قصیده‌ای‌ در مدح‌ ابوزید و هم‌چنین‌ قطعاتی‌ پراکنده‌ از نظم‌ او را در زمینه‌های‌ گوناگون‌ گردآورده‌ است‌.

[۱۵۷] حمیری‌، محمد، ج۱، ص‌۲۰۳، الروض‌ المعطار، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.

[۱۵۸] حمیری‌، محمد، ج۱، ص‌۲۲۴، الروض‌ المعطار، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.

[۱۵۹] حمیری‌، محمد، ج۱، ص‌۲۲۵، الروض‌ المعطار، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۸۰م‌.

مقری‌ هم فراوان‌ از او شعر نقل‌ کرده است‌،

[۱۶۰] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۳، ص۶۰۳، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۱] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۳، ص۶۰۴، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۲] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۵۸، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۳] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۱۱۹، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۴] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۱۲۰، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۵] مقری‌، احمد، نفح‌ الطیب‌، ج۴، ص۱۲۱، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۳۸۸ق‌/۱۹۶۸م‌.

[۱۶۶] مقری‌، احمد، ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ص۲۲۱- ۲۲۵T به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

اما هیچ‌یک‌ به‌ وجود دیوانی‌ از اشعار او اشاره‌ نکرده‌ است‌.
تنها مراکشی‌ دیوان‌ شعری‌ به‌ او نسبت‌ داده‌ است‌.

[۱۶۷] مراکشی‌، محمد، ج۱، ص‌ ۲۵۹، الذیل‌ و التکمله، به‌ کوشش‌ احسان‌ عباس‌، بیروت‌، ۱۹۷۳م‌.

به‌ استناد منابع‌ معتبر ابن ابار با همه مهارت‌ و قدرتی‌ که‌ در شاعری‌ داشته‌، مانند دیگر شاعران‌ به‌ جمع‌آوری‌ دیوان‌ خود نپرداخته‌ است‌.
مقری‌

[۱۶۸] مقری‌، احمد، ازهار الریاض‌ فی‌ اخبار عیاض‌، ج۳، ص۲۰۵-۲۲۵، به‌ کوشش‌ مصطفی‌ السقاء و دیگران‌، قاهره‌، ۱۳۵۸ق‌/ ۱۹۳۹م‌.

با آن‌که‌ مفصل‌ترین‌ شرح‌ حال‌ را برای‌ ابن ابار می‌آورد، و اصرار دارد که‌ هیچ‌ چیز را فرو نگذارد، سخنی‌ از دیوان‌ شعر او به‌ میان‌ نمی‌آورد.

[۱۶۹] غبرینی‌، احمد، ج۱، ص۳۰۹، عنوان‌ الدرایه، به‌ کوشش‌ عادل‌ نویهض‌، بیروت‌، ۱۹۶۹م‌.

[۱۷۰] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۶، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۱۷۱] ذهبی‌، محمد، سیراعلام‌ النبلاء، ج۲۳، ص۳۳۷، به‌ کوشش‌ بشار عواد معروف‌ و محیی‌ هلال‌ السرحان‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

[۱۷۲] ذهبی‌، محمد، تذکره الحفاظ، ج۴، ص۱۴۵۲، حیدرآباد دکن‌، ۱۳۳۲-۱۳۳۴ق‌.

[۱۷۳] ذهبی‌، محمد، العبر، ج۳، ص۲۹۲به‌ کوشش‌ ابوهاجر محمد السعید زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.

(ذهبی‌ هیچ‌ شعری‌ از او نقل‌ نمی‌کند، و در میان‌ ۱۰ عنوانی‌ که‌ برای‌ او می‌شمارد، عنوان‌ شاعری‌ دیده‌ نمی‌شود).
از سوی‌ دیگر، ابن ابار اشبیلی‌ است‌ که‌ به‌ شاعری‌ شهرت‌ داشته‌ و دیوان‌ شعری‌ به‌ او منسوب‌ است‌.

[۱۷۴] ابن خلکان‌، وفیات‌، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲.

[۱۷۵] حاجی‌ خلیفه‌، کشف‌ الظنون‌، ج۱، ص۷۶۳، استانبول‌، ۱۹۴۳م‌.

[۱۷۶] زرکلی‌، خیرالدین‌، ج۱، ص۲۱۳، الاعلام‌، بیروت‌، ۱۹۸۶م‌.

بنابراین‌، احتمال‌ خلط و ادغام‌ قصاید مشهور ابن ابار در دیوان‌ ابن ابار اشبیلی‌ و شهرت‌ یافتن‌ کل‌ دیوان‌ به‌ نام‌ ابن ابار پاورپوینت قضاعی‌ بعید به‌ نظر نمی‌رسد.
به‌ هر حال‌، هراس‌، در سال‌های‌ اخیر اشعار پراکنده او را جمع‌ کرده‌ و در تونس‌ به‌ چاپ‌ رسانده‌ است‌.

الغصون‌ُ الیانعه

الغصون‌ُ الیانعه فی‌ محاسن‌ شعراء المائه السابعه: بعضی‌ این‌ کتاب‌ را از آثار ابن ابار محسوب‌ داشته‌اند، اما ابراهیم‌ ابیاری‌ آن‌ را از آن‌ِ ابن سعید مغربی‌ دانسته‌ و به‌ نام‌ همو چاپ‌ کرده‌ است‌.

مظاهَرَه المَسْعی‌

مظاهَرَه المَسْعی‌ الجمیل‌ و مُحاذره المَرعَی‌ الوبیل‌: این‌ کتاب‌ را ابن ابار در معارضه‌ با کتاب‌ مُلقَی‌ السبیل‌ ابوالعلای‌ معرّی‌ (ه م‌) نوشته‌ است‌

[

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.