پاورپوینت قافیه (ادبی)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت قافیه (ادبی) دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قافیه (ادبی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت قافیه (ادبی) :

پاورپوینت قافیه (ادبی)

در‌ واقع قافیه به حروف مشترکی گفته می‌شود که در واژه‌های پایانی قرینه‌های شعر منظوم تکرار می‌شود؛ واژه‌هایی که این حروف مشترک در آن‌ها آمده است «کلمات قافیه» نامیده می‌شوند.

فهرست مندرجات

۱ – قافیه
۱.۱ – معنای لغوی
۱.۲ – معنای اصطلاحی
۲ – زیبایی و تأثیر قافیه
۳ – قافیه در شعر سنتی
۴ – قافیه و ردیف
۵ – هجای قافیه
۶ – روی
۶.۱ – أ. روی متحرک
۶.۲ – ب. روی ساکن
۷ – حروف قافیه
۷.۱ – أ. حروف پیش از حرف روی
۷.۱.۱ – أ. تأسیس
۷.۱.۲ – ب. دخیل
۷.۱.۳ – ج. ردف
۷.۱.۴ – د. قید
۷.۲ – ب. حروف بعد از روی
۷.۲.۱ – أ. وصل
۷.۲.۲ – ب. خروج
۷.۲.۳ – ج. مزید
۷.۲.۴ – د. نایره
۸ – حرکات قافیه
۸.۱ – أ. رس
۸.۲ – ب. اشباع
۸.۳ – ج. حذو
۸.۴ – د. توجیه
۸.۵ – و. مجری
۸.۶ – ه. نفاذ
۹ – قواعد قافیه
۱۰ – موسیقی در شعر
۱۱ – قافیه‌ درونی
۱۲ – عیوب قافیه
۱۲.۱ – أ. عیوب ملقبه
۱۲.۲ – ب. عیوب غیر ملقبه
۱۳ – قافیه‌ی معموله
۱۴ – قافیه‌ مصنوع
۱۵ – قافیه‌ خطی
۱۶ – ردالقافیه
۱۷ – انواع قافیه
۱۷.۱ – أ. مترادف
۱۷.۲ – ب. متدارک
۱۷.۳ – ج. متکاوس
۱۷.۴ – د. متواتر
۱۷.۵ – و. متراکب
۱۸ – قافیه‌ محجوب
۱۹ – قافیه در شعر نو
۲۰ – پانویس
۲۱ – منبع

قافیه

معنای لغوی

قافیه

[۱] .Rhyme.

را در لغت، از پی‌رونده گویند.

معنای اصطلاحی

و در اصطلاح کلمه‌ای است که در آخر بیت شعر واقع شود و بر آن شعر عام گردد.

[۲] دره‌ی نجفی، میرزا، نجف‌قلی؛ تهران، فروغی، ۱۳۶۲، ص ۶۴.

در‌ واقع قافیه به حروف مشترکی گفته می‌شود که در واژه‌های پایانی قرینه‌های شعر منظوم تکرار می‌شود؛ واژه‌هایی که این حروف مشترک در آن‌ها آمده است «کلمات قافیه» نامیده می‌شوند.
ای ساربان آهسته ران کارام جانم می‌رود ••• وآن دل که با خود داشتم با دلستانم می‌رود
من مانده‌ام مهجور از او بیچاره و رنجور از او ••• گویی که نیشی دور از او در استخوانم می‌رود
در واژه‌های پیش از ردیف (می‌رود) در پایان مصراع اول و مصراع‌های زوج، حروف (انم) تکرار شده است. این حروف مشترک «قافیه» نام دارد و واژه‌های (جانم، دلستانم، استخوانم) که این حروف مشترک در آن‌ها آمده است «کلمات قافیه» هستند.

زیبایی و تأثیر قافیه

زیبایی و تأثیر قافیه را به‌طورکلی می‌توان در این زمینه‌ها دانست: تأثیر موسیقایی، کمک به تنظیم فکر و احساس شاعر، استحکام شعر، جدا کردن مصراع‌ها و بیت‌ها، کمک به شاعر با تداعی معانی در آفرینش مفاهیم نو و… .

[۳] موسیقی شعر، شفیعی کدکنی، محمدرضا؛ تهران، توس، ۱۳۵۸، اول، ص ۴۹.

قافیه در شعر سنتی

در شعر سنتی قافیه، اجباری، و ردیف که پس از قافیه می‌آید، اختیاری است. شعر سنتی زبان فارسی «مقفی» (قافیه‌دار) است. اگر شعری علاوه‌بر قافیه آخر مصراع در وسط مصراع هم قافیه داشته باشد، به آن قافیه، قافیه درونی، و به آن شعر، شعر مسجع می‌گویند. قافیه از مشخصات شعر است؛ ولی گاهی در نثر هم دیده می‌شود.
از حیث تاریخی ظاهرا در اشعار قدیم فارسی، قافیه وجود نداشته است. بهار احتمال می‌دهد که قافیه اولین‌بار در نوعی شعر که آن‌ را «ترانگ» می‌گفته‌اند، راه یافته باشد.

[۴] فرهنگ اصطلاحات ادبی، داد، سیما؛ تهران، مروارید، ۱۳۷۱، اول، ص ۲۲۷.

قافیه و ردیف

قافیه، قسمت تکرار‌شونده از کلمه‌هایی است که در نظم و شعر تکرار می‌شود، به شرط آن‌که قسمت تکرارشونده جزئی از کلمه‌ی قافیه باشد و به آن الحاق نشده باشد؛ اما اگر کل کلمه و نه جزئی از آن تکرار شود، به آن ردیف می‌گویند.

هجای قافیه

هجایی از کلمه که آخرین واک آن، واک روی باشد، هجای قافیه نام دارد. در کلمه‌ی «شکستم» هجای قافیه «کست» است. در کلمه‌ی «آمد» هجای قافیه «مد» است. در کلمات یک هجائی، کلمه‌ی قافیه و هجای قافیه یکی است.

[۵] نگاهی تازه به بدیع، شمیسا، سیروس؛ تهران، میترا، ۱۳۸۳، اول، ص ۳۰.

روی

به آخرین واک (کوچک‌ترین واحد آوایی زبان) اصلی کلمه‌ی قافیه «روی» (مجری) می‌گویند. روی آخرین حرف قسمت اصلی کلمه‌ی قافیه است؛ مانند: «ه» در کلمات ماه و راه. برای تعیین روی باید واک‌های زاید بر اصل کلمه را کنار گذاشت. این تک‌واژه‌ها (کوچک‌ترین واحد معنی‌دار زبان) عبارتند از: نشانه‌های جمع، ضمایر متصل، شناسه‌ی فعل، نون مصدری و پسوندها.
کلمات قافیه در حرف روی مشترک‌اند. هرگاه بعد از روی، حرف یا حروفی آمده باشد، آن حرف یا حروف نیز باید عینا تکرار گردند؛ ازاین‌رو می‌توان حرف روی را به‌وسیله‌ی قافیه‌های شعر، به ‌آسانی تشخیص داد؛ مثلا هرگاه قافیه شعری «خفتند» و «گفتند» باشد، روی «ت» است، چون شناسه‌ی «ند» عینا تکرار شده است. روی بر دو گونه است:

أ. روی متحرک

روی متحرک به روی‌ای که بعد از آن مصوت آمده باشد، «روی متحرک» می‌گویند. در کتب سنتی فارسی به روی متحرک «روی مطلق» یا «روی موصول» و به کلمه‌ی قافیه‌ای که دارای روی موصول باشد «قافیه‌ی موصوله» می‌گفتند.

ب. روی ساکن

روی ساکن به روی‌ای که بعد از آن مصوت نباشد، «روی ساکن» می‌گویند. در این صورت روی، هم واک اصلی و هم آخرین واک کلمه‌ی قافیه است. در کتب سنتی قافیه، به روی ساکن «روی قید» می‌گفتند.

[۶] آشنایی با عروض و قافیه، شمیسا، سیروس؛ تهران، فردوس، ۱۳۶۹، چهارم، ص ۹۰.

حروف قافیه

حروف قافیه به دو دسته تقسیم می‌شوند:

أ. حروف پیش از حرف روی

«قافیه در اصل یک حرف است و چهار آن را تبع ••• چهار پیش و چهار پس، این مرکز آن‌ها دایره
حرف تأسیس و دخیل و قید و ردف آن گه روی ••• بعد از آن وصل و خروج است و مزید و نایره»

أ. تأسیس

الفی را گویند که با فاصله یک حرف متحرک پیش از حرف روی می‌آید؛ مانند: حرف الف در قاصر و ماهر.

ب. دخیل

حرف متحرکی که میان الف تأسیس و حرف روی می‌آید.

ج. ردف

(ردف اصلی و ردف زاید: ردف مرکب.)
ـــ ردف اصلی: مصوت‌های بلند که با فاصله‌ی یک حرف ساکن یا بدون فاصله از حرف روی می‌آیند؛ مانند: مصوت الف در یاد و شاد.
ـــ ردف زاید: حرف ساکنی که بین مصوت‌های بلند و حرف روی قرار می‌گیرد (ردف مرکب مانند: وخ در دوخت و سوخت).

د. قید

حرف ساکنی که بدون هیچ واسطه قبل از حرف روی آمده باشد؛ مانند: س در دست و بست.

ب. حروف بعد از روی

أ. وصل

حرفی که بلافاصله بعد از روی می‌آید؛ مانند: م در سوختم و افروختم.

ب. خروج

حرفی که بعد از حرف وصل می‌آید؛ مانند: م در سوختیم و افروختیم.

ج. مزید

حرفی که پس از حرف خروج می‌آید؛ مانند: ش در سوختیمش و افروختیمش.

د. نایره

حرف یا حروفی که پس از مزید بیاید؛ مانند: ان در سوختیمشان و افروختیمشان.

حرکات قافیه

«رس و اشباع و حذو و توجیه است ••• باز مجری و بعد ازوست نفاذ»

أ. رس

در لغت به معنای آهسته و پنهانی وارد کاری شدن است، و در اصطلاح قافیه، فتحه‌ی قبل از الف تأسیس را گویند.

ب. اشباع

در لغت به معنی سیر کردن است و در اصطلاح حرکت حرف دخیل را گویند.

ج. حذو

در لغت به معنی مقابل است و در اصطلاح قافیه، حرکت پیش از ردف اصلی و قید را گویند؛ مانند: ضمه در گُفت و خُفت.

د. توجیه

حرکت پیش از روی ساکن را گویند؛ مانند: فتحه در گذَر و سحَر.

و. مجری

حرکت حرف روی متحرک را گویند؛ مانند: فتحه بعد از حرف (ر) در خبرَم و سرَم.

ه. نفاذ

حرکت حرف وصل و سایر حروف بعد از آن‌ را گویند؛ مانند: فتحه‌ی م در سوختیمَش و افروختیمَش.

[۷] واژه‌نامه‌ی هنر شاعری، میرصادقی(ذوالقدر)، میمنت؛ تهران، کتاب مهناز، ۱۳۷۶، دوم، ص ۱۹۹.

قواعد قافیه

شعر فارسی تابع سه قاعده است؛
۱. هر یک از مصوت‌های «الف» و «و» به ‌تنهایی می‌تواند قافیه قرار گیرد.
۲. هر مصوت با یک یا دو صامت بعدش قافیه قرار می‌گیرد.
۳. اگر در آخر واژه‌های هم‌قافیه یک یا چند حرف الحاقی بیاید، آن‌ها نیز باید مشترک باشند.

[۸] وزن و قافیه شعر فارسی، وحیدیان کامیار، تقی؛ تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۶۹، دوم، ص ۹۴.

موسیقی در شعر

۱. بیرونی (عروض)؛
۲. درونی (بدیع لفظی)؛
۳. معنوی (بدیع معنوی)؛
۴. کناری (قافیه).

قافیه‌ درونی

قافیه‌ی درونی واقع شدن کلمات هم‌قافیه در میانه‌ی سطور یا مصراع‌های شعر را قافیه‌ درونی گویند. در ادبیات فارسی، به شعری که دارای قافیه‌ی‌ درونی

[۹] . Internal Rhyme.

است، شعر مسجع و مسمط نیز می‌گویند. برای مثال:
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من ••• تا یک زمان زاری کنم بر ربع و اطلال و دمن
ربع از دلم پر خون کنم، اطلال را جیحون کنم ••• خاک دمن گلگون کنم، از آب چشم خویشتن (معزی)

یار

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.