پاورپوینت قاعده لاضرر و طلاق زوجین
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت قاعده لاضرر و طلاق زوجین دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قاعده لاضرر و طلاق زوجین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت قاعده لاضرر و طلاق زوجین :
قاعده لاضرر و شقاق زوجین
یکی از بسترهای مهم تربیتی در رعایت حقوق انسانی، خانواده است، اما عوامل متعددی از قبیل بخل، کسالت، خودخواهی، عدم مسئولیتپذیری و … موجب میشود که زوجین به آسانی نتوانند حقوق یکدیگر را تامین کنند. قرآن کریم هنگام بروز اختلاف بین زوجین با بیان عمل به اصولی تربیتی مثل احسان، معروف، صلح، مودت و رحمت ابتدا به مدارا و سازگاریای بین طرفین توصیه میکند که مجری آن خود زوجیناند و در صورت بیتاثیری آن، از طریق حکمین و در نهایت از قدرت حاکم برای رفع اختلاف میان زوجین استفاده میکند.
در تمام این مراحل سعی بر این است که ضرری متوجه زوجین نشود و اگر دو ضرر با یکدیگر معارض بود یا یکی از طرفین از حق خویش سوء استفاده کرده و موجبات ضرر دیگری را فراهم ساخت، حاکم شرع با توجه به هدف مهم حفظ و تحکیم خانواده و برای رفع ضرر در تعارض یا تزاحم ضررین به وجود آمده، تدابیر ویژهای اتخاذ میکند.
فهرست مندرجات
۱ – قاعده اساسی در تنظیم روابط زوجین
۲ – قاعدهی لاضرر و جریان آن در حقوق خانواده
۳ – معناشناسی الفاظ کلیدی
۳.۱ – خوف
۳.۲ – معنای خوف شقاق
۳.۳ – نشوز
۴ – حکم نشوز و خوف آن
۴.۱ – خوف نشوز زن
۴.۱.۱ – وعظ و نصیحت
۴.۱.۲ – دوری از بستر
۴.۱.۳ – تنبیه بدنی
۴.۲ – خوف نشوز مرد
۵ – خوف شقاق زوجین
۶ – حکم حاکم
۶.۱ – نشوز زن
۷ – شرایط جواز طلاق خلع در نشوز زن
۷.۱ – شقاق زوجین
۸ – نتیجهگیری
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
قاعده اساسی در تنظیم روابط زوجین
عقد ازدواج با سایر قراردادهای رایج تفاوت ویژهای دارد. ازدواج میثاق غلیظی است که با هدفی متعالی و الهی منعقد شده و اساس و دوام آن آمیخته به عواطف و احساسات و آمال زوجین است. بههمین جهت مانند سایر قراردادها قابل اقاله یا فسخ یا ابطال نیست بلکه هنگام بروز ناهماهنگی بین زوجین به اصلاحات تدریجی نیازمند است. در اختلافات خانوادگی شریعت اسلام شرایطی را برای هریک از زن، شوهر و حکمین بیان فرموده تا کانون گرم خانواده با بهانهای به سستی نیانجامد و زوجین متضرر نشوند.
یکی از قواعد اساسی و پرکاربرد در تنظیم روابط زوجین، قاعده لاضرر است. به علت عمومیت قاعده لاضرر از قلمروهای صدق این قاعده، تطبیق آن بر مصادیق احکام تکلیفی و وضعی است. بهنظر میرسد از این مسئله در حوزهی دعاوی خانوادگی، غفلت شده است. لازمهی تامل در اینکه آیا اعمال حق یکی از طرفین در منازعات خانوادگی یا جاری کردن یک حکم تکلیفی یا وضعی نسبت به طرف دیگر موجبات ضرر را فراهم میکند یا نه؟ توجه به جریان قاعدهی لاضرر به مصادیق و تطبیقات احکام است.
از جمله مواردی که بهنظر میرسد توجه به قاعده لاضرر در دعاوی خانوادگی مغفول مانده نشوز یکی از زوجین یا شقاق آنهاست. اهمیت این مسئله از آنجا ناشی میشود که گاه نشوز یکی از زوجین، در رفتار طرف دیگر یا انجام ندادن وظایف خانوادگی و زناشویی ریشه دارد. بیتوجهی به این مهم بهخصوص در مورد حکم شقاق گاه موجبات ضرر بهطرف دیگر را فراهم میآورد. این درحالی است که در میان کلمات فقها تصریحات یا اشاراتی دال بر لزوم توجه به وارد نشدن ضرر در تطبیق احکام بهخصوص حکم نشوز و شقاق یافت میشود.
مقالهی حاضر در سه بخش ارائه میشود؛ ابتدا با نگاهی اجمالی به مفاد و جریان قاعدهی لاضرر بحثی مقدماتی دربارهی نشوز، شقاق، خوف نشوز و خوف شقاق مطرح شود. سپس در دو بخش نشوز زوجه و زوج و شقاق میان زوجین تفاوت میان احکام آنها و جریان قاعده لاضرر در مورد آنها بحث میشود و در خاتمه نتایج و تاملات مربوط به جریان این قاعده در حقوق خانواده تقدیم میشود.
نکتهی مهم و مؤکد که در واژهشناسیها و همچنین احکام مربوط به نشوز و شقاق در این نوشته، تفکیک میان خوف نشوز و نشوز است. تاکید این مقاله آن است که شیوهی سهگانهی برخورد با زوجه در آیهی ۱۲۸ سوره نساء «و ان امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر و احضرت الانفس الشح و ان تحسنوا و تتقوا فانّ الله کان بما تعملون خبیرا.
[۱] نساء/سوره۴، آیه۱۲۸.
» مربوط به خوف نشوز است و در فرض احراز نشوز زوجه (به هردلیلی) جریان برخوردهای سهگانه خود به خود منتفی است.
قاعدهی لاضرر و جریان آن در حقوق خانواده
قاعده لاضرر مهمترین قاعده فقهی است که در بیشتر ابواب فقهی کاربرد دارد. فقهای شیعه معنای ضرر را عرفی دانسته و آن را بینیاز از تعریف یا تعریفناپذیر دانستهاند
[۲] بجنوردی، حسن، قواعد فقهیه، ج۱، ص۲۵۲.
جستوجو در کلمات برخی فقها بیانگر آن است که این قاعده عمدتاً در مقام نهی مولوی از ایراد ضرر در مقام قضاوت یا حکم است.
[۳] موسوی خمینی، روحالله، تحریر الوسیله، ج۳، ص۵۳۲، قم، دارالعلم.
هرچند میتوان از این قاعده نهی افراد از ایراد ضرر به دیگران را استفاده کرد. ولی نمیتوان از این نکته صرفنظر کرد که بسیاری از فقها به این قاعده بهعنوان مستند بسیاری از احکام مربوط به حقوق خانواده اتکا کردهاند.
[۴] حکمتنیا، محمود، فلسفه حقوق خانواده، ج۲، ص۱۶۵ـ۱۷۰، تهران، شورای فرهنگی – اجتماعی زنان و خانواده.
در موارد اختلاف میان زوجین بهخصوص احکام مربوط به نشوز و شقاق دستگاه قضایی در جریان صدور احکام قضایی از یک سو باید به منشا اختلافات خانوادگی توجه کرده و از سوی دیگر در حکم به اعمال حق توسط یکی از طرفین ورود ضرر به طرف دیگر را در نظر گرفته و بررسی کند که در فرض وجود تزاحم:
– آیا تزاحم ضررین بر یک شخص وارد آمده یا بیشتر؟
– در صورت تزاحم ضرر بین دو شخص آیا یکی از این دو صاحب حق هستند یا هر دو آنها؟
– در صورت صاحب حق بودن هر دو آیا هر دو حقی است که از حکم تکلیفی ناشی شده است یا یکی از آنها حکم تکلیفی است؟
– اگر اعمال حق یکی از این دو متضمن ورود ضرر به شخص دیگر باشد، آیا او میتواند در هر صورت حق خود را اعمال کند یا ضوابطی در اینباره مقرر است؟
– در صورت سوء استفادهی صاحب حق از حق خود قاعده لاضرر در مورد او چگونه حکم خواهد داد؟
معناشناسی الفاظ کلیدی
در ادامه برای روشن شدن معنای الفاظ کلیدی بحث معانی آنها را مورد بررسی قرار میدهیم:
خوف
برای این واژه در میان اهل لغت معانی متعددی چون رعب
[۵] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۱، ص۱۳۶، بیروت، دارالعلم للملابین.
و زجر
[۶] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۶، ص۱۷۷.
و فزع
[۷] ابن اثیر، علی بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث، ج۲، ص۲۸۰.
و دور کردن ترس آورده شده است.
[۸] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۳، ص۱۲۵۸، بیروت، دارالعلم للملابین.
همچنین به معنای ضد امنیت تعبیر شده است.
[۹] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۸، ص۳۸۸.
[۱۰] فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۴، ص۱۹۷.
برخی دیگر از لغویون با استناد به آیه شریفهی «مالکم لاترجون لله وقاراً
[۱۱] نوح/سوره۷۱، آیه۱۳.
» خوف را به رجاء معنا کردهاند.
[۱۲] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۵۵.
[۱۳] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۰.
ولکن در کلام عرب این نوع از تاویل در معنا، شناخته شده نیست مگر در برخی موارد.
[۱۴] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تاویل آیات القرآن، ج۲۳، ص۶۳۵.
[۱۵] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۴، ص۳۱۰.
[۱۶] زبیدی، مرتضی، تاج العروس بن جواهر القاموس، ج۳۸، ص۱۳۲.
معنای دیگری که برای خوف بیان شده علم است؛ «و ان امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضاً
[۱۷] نساء/سوره۴، آیه۱۲۸.
»
[۱۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۱۰۰.
البته جماعتی از اهل تاویل خوف را در این موضع مخالف با رجاء دانستهاند، زیرا در جایی که اطاعت مرد لازم است، اعراض و بغضی از جانب زن ایجاد شده که این همان نشوز است.
[۱۹] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۶، ص۲۳۵۲، بیروت، دارالعلم للملابین.
فراهیدی معنای دیگر خوف را شفقت دانسته، به این معنا که نصیحت کننده بر نصیحت شونده ترسان است و میترسد که به او بدی و ناراحتی برسد.
[۲۰] فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، ج۵، ص۴۴.
معنای خوف شقاق
برخی معتقدند خوف در اینجا به معنای ترس از استمرار شقاق است.
[۲۱] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۶۴، قم، بهمن.
[۲۲] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۲۴، ص۶۲۶، قم، جامعه المدرسین.
که از آن وصول به شقاق انتظار میرود.
[۲۳] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۲، ص۹۴.
زیرا اگر به مرحله شقاق رسیده باشد دیگر احتیاج به حکمین ندارد.
[۲۴] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۲۴، ص۶۲۶، قم، جامعه المدرسین.
برخی دیگر خوف شقاق را به معنای علم به شقاق معنا کردهاند.
[۲۵] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۶۴، قم، بهمن.
در توجیه نهایی میتوان بیان کرد در خوف شقاق حاکم علم دارد که اگر به این اختلافات رسیدگی نشود استمرار این برخوردها موجب شقاق و درگیری بین زوجین خواهد شد. بههمین جهت زن و شوهر به تنهایی نمیتوانند مشکل خود را حل کنند و به حاکم رجوع میکنند و حاکم با تعیین دو حکم خود بر احوال زوجین نظارت میکند.
نشوز
در اصطلاح اهل لغت نشوز مکان مرتفع
[۲۶] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۳، ص۸۹۹، بیروت، دارالعلم للملابین.
[۲۷] فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۲، ص۱۹۴.
یا مکان مرتفع از زمین را گویند.
[۲۸] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۴۱۷.
[۲۹] رازی جصاص، ابی بکر احمد بن علی، احکام القرآن، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، دارالکتب العلمیه.
[۳۰] اهوازی، ابن سکیت، ترتیب اصلاح المنطق، ص۳۸۰، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه ایران.
نشوز زن زمانی است که از زوج خود نافرمانی میکند
[۳۱] اهوازی، ابن سکیت، ترتیب اصلاح المنطق، ص۳۸۰، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه ایران.
و کراهت و انزجار داشته باشد
[۳۲] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه و صحاح العربیه، ج۳، ص۸۹۹، بیروت، دارالعلم للملابین.
[۳۳] رازی جصاص، ابی بکر احمد بن علی، احکام القرآن، ج۲، ص۳۳۷، بیروت، دارالکتب العلمیه.
از اطاعت زوج خارج شود و روابطش به سستی گراید.
[۳۴] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۵، ص۴۱۸.
بنابراین خوف نشوز زمانی است که ترس از سرد شدن روابط بین زوجین به حدی باشد که به احتمال قوی به نشوز میرسد، لذا شریعت مقدس برای پیشگیری از نشوز و دفع ضرر محتمل علاجها و تنبیهاتی پیشبینی کرده است.
حکم نشوز و خوف آن
حریم خانواده، حریمی مقدس و متعالی است که تا حد امکان باید از دخالت اطرافیان بهدور باشد و اسرار خانواده درون آن باقی بماند. بههمین دلیل شرع مقدس اسلام در اختلافات صورت گرفته بین زوجین معمولاً خود ایشان را مقدم بر سایرین میداند، لذا به بروز کوچکترین نشانههای اختلاف حساسیت نشان داده و از آن به «خوف نشوز» یاد میکند. برای حفظ این حریم و جلوگیری از تزلزل این بنا دستورالعملهایی به هریک از ایشان میدهد، اما برای اجرای این معالجات شرایطی را احصاء کرده است که این دستورها علاوه بر راهکار اجرایی به کیفیت حفظ حقوق زوجین و پیشگیری از ضرر تاکید میکند.
خوف نشوز زن
قرآن کریم و شریعت مقدس اسلام در صورتی که خوف ناشزه شدن زن وجود داشته باشد مطابق آیهی «واللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن فان اطعنکم فلاتبغوا علیهن سبیلاً
[۳۵] نساء/سوره۴، آیه۲۴.
» سه نوع علاج (وعظ و موعظه، دوری در بستر، تنبیه بدنی) را برای رفع خوف نشوز پیشبینی کرده و ذیل آیه هرگونه ستمی را نسبت به زنان نفی کرده است.
در خوف نشوز زن معالجات شرعی در صورتی مجاز است که شرایط ذیل فراهم باشد:
۱. مسکن، لباس و طعام زن بهطور متعارف از جانب مرد تهیه شده باشد.
[۳۶] حلبی، ابن زهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ص۳۵۲، قم، الامام الصادق علیهالسلام.
[۳۷] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۱، پاسدار اسلامی.
۲. امارات نشوز از جانب زن پدیدار شده باشد. برای مثال، زن نسبت به نیازهای جنسی مرد روی خود را عبوس و اظهار خستگی کند یا در جایی که مرد با او سخن میگوید با کلام خشن پاسخ دهد.
[۳۸] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۲۹.
[۳۹] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۵۹، قم، بهمن.
[۴۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱، دارالکتب اسلامیه.
یا در زمانی که مرد در حق او لطف کرده و او را آزاد گذاشته او نسبت به مرد بیاعتنایی کند.
[۴۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱، دارالکتب اسلامیه.
اینها نشانهی پدیدار شدن نشوز زن است؛
۳. اعراض زن از مرد نسبت به حقوق واجب باشد. اگر زنی سخن زشت و ناروایی به زبان آورد که هم گناه باشد و هم نیاز به تادیب باشد، اما متعرض حقوق واجب مرد نباشد مصداق نشوز زن نیست.
[۴۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱، دارالکتب اسلامیه.
۴. مرد خوف آن را داشته باشد که امارات نشوز در زن به نشوز تبدیل شود. بسیاری از اهل تفسیر معنای تخافون را تعلمون دانستهاند، یعنی به مجرد اینکه مرد علم به امارات نشوز پیدا کرد ولو اینکه نشوزی محقق نشده باشد میتواند اقدام کند.
[۴۳] حلبی، ابن زهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ص۳۵۳، قم، الامام الصادق علیهالسلام.
[۴۴] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۱، پاسدار اسلامی.
[۴۵] انصاری، زکریا بن محمد، فتح الوهاب، ج۲، ص۷۷.
بدیهی است امارات یاد شدهی نشوز عرفی است که بهنظر فقها رسیده است. بهنظر میرسد با امارات نشوز، مرد علم به کجرویهای زن پیدا کرده لکن امید دارد که بتواند آن را اصلاح کند. بنابراین با این تعبیر همراه بودن علم و رجا در این نوع خوف از نشوز بارز است و خوف در اینجا مخالف رجا نیست؛ (شاید منظور از خوف به معنای علم در نزد فقها منظور همان علمی باشد که در شرایط امر به معروف و نهی از منکر قرار داده شده است.)
۵. شوهر علم داشته باشد که با این علاجها زن از مرد اطاعت میکند. عمل به این نوع علاج در خوف نشوز زن در جایی است که امید به بازگشت زن به تمکین وجود داشته باشد، زیرا این علاجها از قبیل نهی از منکرند
[۴۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱-۲۰۲، دارالکتب اسلامیه.
و برای شخصی که بخواهد امر به معروف و نهی از منکر کند طبق نظر فقها شرایطی وجود دارد.
[۴۷] موسوی خمینی، روحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۶۰.
– شخص ناهی باید علم به انجام دادن کار داشته باشد و شوهر نباید به بهانهی موعظه زن را سرزنش کند و یا در هجر زن نادانسته بهگونهای عمل کند که حقوق او پایمال شود.
– اگر مرد علم داشته باشد که این راههای علاج تاثیری در تبعیت زن نداشته یا حتی مفسده دارد. این نهی از منکر ساقط است.
– اگر مرد علم داشته باشد که زن بر نشوز خود اصراری ندارد و آن را به سهولت ترک میکند دیگر انجام دادن این سه مرحلهی علاج لازم نیست.
معلوم شد که در خوف نشوز زن سه تنبیه وعظ، هجر و ضرب قرار داده شده است. برخی آن را دارای سلسله مراتب و مترتب بر یکدیگر میدانند.
[۴۸] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۲۹.
[۴۹] کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع، ج۲، ص۳۳۴، پاکستان، المکتبه الحبیبه.
برخی معتقدند هنگام خوف نشوز، مرد میتواند هریک از سه راه را که امید به بازگشت زن به اطاعت باشد انتخاب و اجرا کند
[۵۰] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۵۸، قم، بهمن.
، به همینجهت شوهر موظف است هریک از سه راه مؤثر را اجرا کند. البته نوع سوم (یعنی تنبیه بدنی) با شرایط ویژهای قابل اجراست.
برای مؤثر واقع شدن هریک از این سه راهکار در کتب فقهی بیانات متفاوتی وجود دارد که اشاره میشود.
وعظ و نصیحت
در کتب فقهی (از باب تمثیل) برای موعظه کردن زن عباراتی از قبیل ترساندن زن از عذاب الهی، سقوط نفقه و حق قسم را آوردهاند.
[۵۱] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۲۸.
[۵۲] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۵۶، قم، بهمن.
همچنین به رعایت ادب معاشرت و اطاعت از زوج و وفاداری برای مرد را توصیه کردهاند.
[۵۳] ابن عربی، محمد بن عبدالله، احکام القرآن، ج۱، ص۵۳۲.
بهطور کلی، موعظه کلام نرم و پاکیزهای است که زوج عقل و قلب زوجه را خطاب میکند.
[۵۴] ابولحیه، نورالدین، الخلافات الزوجیه، ص۵۵.
و برای تاثیرپذیری باید اهتمام و کوشش ویژه کرده و روشی برای موعظه انتخاب کند که بتواند اختلافات روحی، عاطفی ایشان را حل کرده و فرصت کافی برای تاثیرپذیر شدن این موعظه بهایشان داده شود.
[۵۵] فضلالله، سیدمحمدحسین، من وحی القرآن، ج۷، ص۱۵۷، بیروت، الزهرا.
دوری از بستر
در این زمینه فقها و مفسرین اقوال متعدد و مشابهی دارند.
[۵۶] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۱، پاسدار اسلامی.
[۵۷] حلبی، ابن زهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ص۳۵۲، قم، الامام الصادق علیهالسلام.
[۵۸] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۲۹.
[۵۹] شیخ صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۳۵۰، قم، الامام الهادی علیهالسلام.
[۶۰] شیخ مفید، محمد بن نعمان، المقنعه، ص۵۱۸، قم، جامعهالمدرسین.
[۶۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۲۸، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۶۲] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۲، ص۷۲۹، قم، جامعهالمدرسین.
[۶۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱، دارالکتب اسلامیه.
، ولی در نهایت شهید ثانی در مسالک کیفیت دوری در خوابگاه را منحصر به موارد مفید برای زن و رجوع به عرف را در این زمینه مؤثر میداند.
[۶۴] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۵۶، قم، بهمن.
برای مثال، دوری مؤثر گاهی به این است که:
– نه در فراش او قرار گیرد و نه با او آمیزش جنسی داشته باشد؛
– رابطهی جنسی داشته باشد، زیرا رابطهی جنسی حق مشترک این دو است و مرد نباید از اینجهت ضرر کند ولی در حال آمیزش جنسی با او صحبت نکند؛
– اگر مرد همسر دیگری داشته باشد، حق زن را به همسر دیگر خود بدهد؛
– زمانی که زن نیاز جنسی دارد به نیاز او پاسخ ندهد.
تا اینکه تادیب مناسب حال باشد و اثر لازم را داشته باشد.
[۶۵] کاشانی، ابوبکر بن مسعود، بدائع الصنایع، ج۲، ص۳۳۴، پاکستان، المکتبه الحبیبه.
تنبیه بدنی
برخی معتقدند تنبیه بدنی فقط مربوط به زمانی است که زن از مرحلهی خوف نشوز عبور کرده و ناشزه شده است و مرحلهی وعظ و هجر مربوط به امارات نشوز است.
[۶۶] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۳۷، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۶۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۳، ص۹۶، قم، اسلامی.
[۶۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱، دارالکتب اسلامیه.
در این صورت به آسانی نمیتوان رای به تنبیه بدنی داد.
عبارات فقها در مورد این فقره از تنبیه حاکی است که این علاج و درمان فقط در موارد ذیل مباح است.
[۶۹] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۱، پاسدار اسلامی.
[۷۰] حلبی، ابن زهره، غنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع، ص۳۵۲، قم، الامام الصادق علیهالسلام.
[۷۱] شیخ صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۳۵۰.
[۷۲] شیخ صدوق، علی بن محمد، فقه الرضا، ص۲۴۵، المؤتمر العالمی للامام الرضا علیه السلام.
[۷۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، المقنعه، ص۵۱۸، قم، جامعهالمدرسین.
[۷۴] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۵، ص۴۲۸، قم، بهمن.
[۷۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۱-۲۰۲، دارالکتب اسلامیه.
– تنبیه بدنی به حکم قاعده «الضرورات تبیح المحظورات» فقط به قدر ضرورت مجاز شناخته شده است؛
– تنبیه بدنی نباید بهگونهای باشد که در شریعت مقدس اسلام از آن نهی شده و ضرر جسمانی بر زن وارد آورد.
– در تنبیه بدنی مرد به تاثیر این عمل برای علاج زن علم داشته باشد.
[۷۶] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۸، ص۳۵۹، قم، بهمن.
خوف نشوز مرد
خوف نشوز مرد برآمده از آیهی «… وان امراه خافت من بعلها نشوزاً او اعراضا ان یصلحا بینهما صلحاً…
[۷۷] نساء/سوره۴، آیه۱۲۸.
» است.
در شان نزول این آیه آمده است که دختر محمد بن مسلمه زن رافع بن خدیج بود که به علت بالا رفتن سن وی شوهرش با زن جوانی ازدواج کرده بود. رافع از همسر اول خود خواست که همسر دوم دو یا سه روز حق داشته باشد و او یک روز، دختر محمد به مسلمه قبول نکرد و دو بار طلاق داده شد. در مرتبهی سوم از شوهر خواست که برخورد مساوی با او و زن جوان داشته باشد و شوهر قبول نکرد و در نهایت به دلیل اعراض شوهر با او مصالحه کرد.
[۷۸] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۵، ص۱۰۵-۱۰۶.
وقتی امارات نشوز از مرد
[۷۹] نووی، یحییالدین، المجموع، ج۱۶، ص۴۵۱، دارالفکر.
و بیرغبتی نسبت به زن
[۸۰] زوجها ابن قدامه، عبدالرحمن، الشرح الکبیر، ج۸، ص۱۶۹، بیروت، دارالکتاب العربی.
پدید آید زمینهای برای صلح ایجاد خواهد شد.
اگر مردی در ایفای حقوق زناشویی مانع ایجاد نکرده و فعل حرامی را انجام نداد لکن بهجهت سن زیاد یا مریضی زن یا دلایل مشابه از مصاحبت به زن کراهت داشت و خواست از حق طلاق خود استفاده کند، زن میتواند به اختیار خود از برخی حقوق یا همهی آن صرفنظر کرده و برای زوج حلال است که این نوع از صلح را بپذیرد.
[۸۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۷-۲۰۸، دارالکتب اسلامیه.
خداوند در این آیهی شریفه میفرماید که زن میتواند با شوهر خود مصالحه و از حقوق خویش صرفنظر کند و زندگی را با او ادامه دهد، ولی مسلم است که این صلح نباید موجبات ظلمپذیری و ایراد ظلم را نه از طرف مرد و نه از طرف زن فراهم آورد.
در این نوع از خوف نشوز، مرد با استفاده از حق طلاق خود میتواند زن را طلاق بدهد. زن هم برای حفظ علقهی زوجیت و حفظ کانون خانوادگی طبق آیهی شریفه مجاز دانسته شده به حسب تشخیص ضرر و حجم ضرری که از مطلقه شدن بر او عارض میشود، بتواند با صلح نسبت به حق نفقه یا حق قسم در کابین همسر خود باقی بماند و کانون خانواده را حفظ کند. یعنی او در مقایسهی بین طلاق و از دست دادن حق نفقه یا قسم ضرر کمتر را بر ضرر بیشتر ترجیح داده و به عبارت دیگر مراعات اهم در مقابل مهم کرده است
[۸۲] شراره، عبدالجبار احمد، نظریه نفی الضرر فی الفقه المقارن الاسلامی، ص۳۴۸، رابطه الثقافه، و العلاقات الاسلامیه.
در حقیقت، خوف ترس در اینجا به این معناست که زن برای جلوگیری از امنیت و آرامش خود بر اثر فروپاشی کانون خانواده ترجیح میدهد با شوهر خود مصالحه کند.
خوف شقاق زوجین
موضوع شقاق زوجین در آیهی ۲۵ سوره نساء بدین شرح «و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکماً من اهله و حکماً من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما
[۸۳] نساء/سوره۴، آیه۲۵.
» آمده است.
رسیدگی به اختلافات توسط حاکم هنگام بروز نشانههای جدایی بین زن و شوهر صورت میگیرد. برای بررسی علل و جهات ناسازگاری و تهیهی مقدمات آشتی، یک نفر داور از فامیل مرد و یکی از فامیل زن انتخاب کنید اگر این دو با حسن نیت و دلسوزی وارد کار شدند و هدفشان واقعاً اصلاح باشد، خدا کمک به برقراری الفت دوباره مینماید.
[۸۴] پورسیف، عباس، خلاصه تفسیر المیزان و نمونه، ص۱۷۴.
برخی از فقها شقاق را هم نشوز از جانب زن و هم از جانب مرد یا آن را اختلافی میدانند که بین زوجین اتفاق افتاده و به مرحلهی مشکلی رسیده است
[۸۵] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۳۹، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۸۶] ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، ج۲، ص۲۶۵، قم، جامعه المدرسین.
[۸۷] ابن قدامه، عبدالله، المغنی، ج۸، ص۱۶۶، بیروت، دارالکتاب العربی.
[۸۸] ابن قدامه، عبدالرحمن، الشرح الکبیر، ج۸، ص۱۷۰، بیروت، دارالکتاب العربی.
یعنی حال زن و شوهر به بدگویی و زدن و پاره کردن لباس انجامیده
[۸۹] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۳۹، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۹۰] ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، ج۲، ص۲۶۵، قم، جامعه المدرسین.
و زوج هم نه با زن صلح کرده و نه او را طلاق میدهد. زن هم نه حق مرد را میدهد و نه فدیه برای طلاق خلع میدهد.
[۹۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۳۹، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۹۲] ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، ج۲، ص۲۶۵، قم، جامعه المدرسین.
[۹۳] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۱، پاسدار اسلامی.
منظور شقاق در آیه، همین مورد اخیر است.
حاکم دو حکم و داور از جانب زن و شوهر انتخاب میکند نه وکیل
[۹۴] ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، ج۲، ص۲۶۵، قم، جامعه المدرسین.
[۹۵] قمی سبزواری، علی بن محمد، جامع الخلاف و الوفاق، ص۴۵۲، پاسدار اسلامی.
[۹۶] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۲۹.
[۹۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۳۱، ص۲۰۹، دارالکتب اسلامیه.
نقش حکمین اصلاح روابط میان زوجین است و در این زمینه نیازی نیست که از زوجین کسب اجازه کنند و طلاق بدون اجازه از زوجین جایز نیست
[۹۸] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۴۰، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۹۹] شیخ صدوق، علی بن محمد، فقه الرضا، ص۲۴۵، المؤتمر العالمی للامام الرضا علیه السلام.
[۱۰۰] شیخ صدوق، محمد بن علی، المقنع، ص۳۵۰-۳۵۱، قم، الامام الهادی علیهالسلام.
آیهی شریفه هم ذکری از ارادهی جدایی زوجین توسط حکمین ندارد بلکه فقط به اصلاح فیمابین آنها اشاره کرده است
[۱۰۱] شافعی، محمّد بن ادریس، کتاب الام، ج۵، ص۲۰۸، بیروت، دارالفکر.
، در حالی که وکیل تابع وکالت و شرط وکالت است. لذا وکیل هرگونه که زوجین بخواهند باید عمل بکند اعم از اینکه طلاق یا اصلاح باشد.
[۱۰۲] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه (شرح لمعه)، ج۵، ص۴۳۱.
[۱۰۳] شیخ طوسی، محمد بن حسن، المبسوط فی الفقه الامامیه، ج۴، ص۳۴۰، تهران، المکتبه المرتضویه.
[۱۰۴] ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، المهذب، ج۲، ص۲۶۶، قم، جامعه المدرسین.
از اینجهت وکالت در خوف شقاق لازم نیست، زیرا در این مرحله فقط باید به اصلاح بین زوجین همت گمارد.
در رفع این مشکل، حکمین با حسن نیت و دلسوزی اصلاح را بپذیرند تا خدا هم برای برقراری الفت بین ایشان کمک نماید (یوفق الله بینهما)؛
یکی از مرجحات این نوع حکمیت تشکیل محاکمههای خانوادگی و تعیین داوران از اهل خانوادهی طرفین است، به دلیل اطلاع ایشان از مسائل خانواده دیگر نیازی به فاش کردن اسرار خانوادگی زوجین نیست. بهعلاوه دلسوزی ناشی از عواطف خانوادگی موجب فیصلهی بهتر و سریعتر مسئله خواهد شد.
[۱۰۵] ابولحیه، نورالدین، الخلافات الزوجیه، ص۶۷-۶۸.
در خوف نشوز مرد و خوف نشوز زن، زوجین خود به مشکل خویش اقدام میکردند، اما در مرحلهی خوف شقاق که توان مصالحه و برقراری سازگاری بین ایشان وجود نداشته و به اختلاف این دو منجر میشد، خوف اینکه زوجین مقابل یکدیگر بایستند، وجود دارد؛ «الشقاق المخالفه لکونک فی شق غیر شق صاحبکای ناحیه غیر ناحیته»
[۱۰۶] طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۲، ص۵۳۰.
نه اینکه اختلاف و دشمنی بالا گرفته باشد، «الشقاق، غلب العداوه و الخلاف»،
[۱۰۷] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۸۳.
و به نشوز و ادا نشدن حقوق واجب ایشان بیانجامد، زیرا وقتی حقوق واجب ادا نشود حقی ضایع شده و باید ستانده شود و اعادهی حق بر عهدهی حاکم است و صلح و مصالحه بر آن جایز نیست مگر اینکه طرف مقابل به این امر اجازه دهد و حاکم مصلحت خانوادگی را اینگونه تشخیص بدهد.
از وظایف حکمین اصلاح ذاتالبین است (یوفق الله بینهما) و اصلاح جایی شایسته است که زمینههای اجرای آن وجود داشته باشد، لذا رسیدگی به این موضوع بر عهدهی حکمین قرار داده شده که با نظارت حاکم به اختلافات رسیدگی کنند و زن و شوهر را به ادامهی زندگی مشترک تشویق کنند و اگر این دو موفق به انجام دادن اینکار نشوند و به نشوز بیانجامد، از آنجا که در زمان نشوز یا شقاق امکان اصلاح به اجتماع زن و شوهر وجود ندارد.
[۱۰۸] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۲۴، ص۶۲۶، قم، جامعه المدرسین.
لازم است حاکم در حل این اختلافات رای بدهد.
حکم حاکم
یکی از مواردی که حاکم حکم میدهد در طلاق خلع است که نشوز زن در آن وجود دارد. سایر مواردی که حاکم به آنها رسیدگی میکند، مواردی است که اختلافات زن و شوهر بالا گرفته و به مرحلهی شقاق رسیده، حاکم موظف است بین مواردی که یکی از زوجین اعمال حق کرده با مواردی که هر دو زوجین صاحب حق هستند یا یکی از حق خویش تعدی نموده، تمییز دهد و در صورت ورود ضرر به یکی از ایشان به نحو مقتضی رفع کند.
نشوز زن
موضوع نشوز زن برآمده از آیهی ۲۲۹ سوره بقره است. متن آیه به این شرح است: «و لایحل لکم ان تاخذوا مما اتیتموهن شیئاً الا ان یخافا ان لایقیما حدود الله فان خفتم الا یقیما حدود الله فلاجناح علیهما فیما افتدت به تلک حدود الله فلا تعتدوها و من یتعد حدود الله فاولئک هم الظالمون
[۱۰۹] بقره/سوره۲، آیه۲۲۹.
».
در شان نزول این آیه که اولین طلاق خلعی در اسلام است، آمده که حبیبه دختر سهل زن ثابت بن قیس بن شماس بود و از او بدش میآمد چون مردی قصیر و زشت بود. لاجرم نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و عرضه داشت من قدرت دیدن او را ندارم و اگر ترس از خدا نبود، تف بر رویش میانداختم. حضرت فرمودند: «آیا حاضری آن باغچهای که مهریهات کرده به او بازگردانی؟» عرضه داشت: آری. باغچه را برگردانید و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بین
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.