پاورپوینت قاضی معتزلی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت قاضی معتزلی دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت قاضی معتزلی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت قاضی معتزلی :
قاضی عبدالجبار معتزلی
ابو الحسن عبد الجبار بن احمد بن عبد الجبار بن احمد بن خلیل همدانى اسدآبادى متوفاى ۴۱۵ هجرى قمرى، پیشواى معتزلیان در عصر خود بود. وى در فقه از مذهب امام شافعی پیروى مى کرد.
فهرست مندرجات
۱ – معرفی اجمالی قاضی عبدالجبار
۲ – قاضی عبدالجبار در نگاه محققان معاصر
۳ – واقعه ترحم در نگاه محققان غربی
۴ – شخصیت عبدالجبار در منابع اسلامی
۵ – گرویدن عبدالجبار به مکتب اعتزال در بصره
۶ – به شهرت رسیدن قاضی عبدالجبار
۷ – قاضیالقضاتی عبدالجبار در ری
۸ – پیوندهای عبدالجبار و ابن عباد
۹ – مقامات علمی و سیاسی عبدالجبار
۱۰ – آثار
۱۱ – شاگردان
۱۲ – آغاز افول و فوت
۱۳ – منبع
معرفی اجمالی قاضی عبدالجبار
قاضی عبدالجبار معتزلی یکی از بزرگان مکتب معتزله و ایرانی است. وی تحت حمایت صاحب بن عباد قرار داشت و به توصیه او مقام قاضی القضاتی ری را بر عهده گرفت. صاحب بن عباد در پی شخصی بود که مردم را به مذهب او فرا بخواند و قاضی از هر نظر برای کار او مناسب بود. ضمن اینکه قاضی عبدالجبار در علم کلام از اساتید زبر دست عصر خود بود. برخی نویسندگان از طرفی قاضی را متهم کردهاند که مال بسیاری جمع آوری کرد و از طرف دیگر او را به حق نشناسی متهم نمودند زیرا پس از مرگ صاحب بن عباد حاضر به ذکر دعای ترحم و طلب رحمت برای او نشد و علت آن را عدم توبه صاحب ذکر کرد. بر این اساس فخرالدوله حاکم دیلمی که این اهانت را به وزیر خود نمیپذیرفت وی را به زندانانداخت و مبلغ گزافی را از قاضی طلب کرد. اما واقعیت طور دیگری بود و فخر الدوله خود روابط خوبی با صاحب بن عباد نداشت و حبس قاضی در راستای یک اقدام سیاسی برای قلع و قمع دوستان و اطرافیان صاحب صورت میگرفت. به همین دلیل برخی اصل تحقق واقعه ترحم را مورد تردید قرار دادهاند و آن را از جعلیات فخرالدوله دانستهاند. اما قاضی چه انگیزهای برای عدم اقدام به طلب رحمت برای ولی نعمت خود داشت؟ در این مقاله تفاسیر مختلفی در پاسخ به این سؤال صورت میگیرد و بررسی واقعه ترحم با نگرشی تاریخی انجام میپذیرد.
قاضی عبدالجبار در نگاه محققان معاصر
مقاله حاضر حول و حوش شرح حال قاضی عبدالجبار معتزلی، (وفات در سال ۱۰۵۲ م) متمرکز شده است.
محققان معاصر، قاضی عبدالجبار را یک متکلم نظام مند میدانند که خود را وقف علم کلام و عقاید معتزلی کرده و بزرگترین دستاورد او این بود که دیدگاههای اعضای خلاق مکتب خود را بطور خلاصه و فهرست وار بیان نمود. به تعبیر ج. پیترز «او یک معتزلی واقعی و راست کردار بود بدین معنا که تاریخ و آراء مکتب خود را میدانست و در زمینه عقاید معتزله که اسلاف بزرگ وی در قرون گذشته مطرح کرده بودند به مؤلفی بزرگ تبدیل شد». برخی محققان دیگر درباره پرهیزکاری شخصی عبدالجبار نیز نظر دادهاند. گ. مونو وی را «یک روح سرسخت» مینامد. بدین سان در تحقیقات معاصر عبدالجبار به عنوان یک متکلم سخت کوش و یک مسلمان پرهیزکار نشان داده میشود. مع ذلک هر چه بیشتر به منابع مربوط به زندگی عبد الجبار مینگریم، بیشتر پی میبریم که این عنوان از دقت زیادی برخوردار نیست. خصوصا یکی از نظرات حاکی از آن است که این موضوع کاملا گمراه کننده نیز میباشد.
واقعه ترحم در نگاه محققان غربی
هنگامی که به وقایعی باز میگردیم که پس از مرگ الصاحب اسماعیل بن عباد طالقانی وزیر در سال ۹۹۵ میلادی روی داده است. بر اساس روایتها، عبدالجبار از ذکر دعای «ترحم» برای صاحب بن عباد یعنی کسی که او را به مقام قاضی القضاتی ری منصوب کرده بود امتناع ورزید. ظاهرا در پاسخ به این اهانت عبدالجبار، فخر الدوله (وفات در سال ۹۹۷ م. ) فرمانروای آل بویه وی را از این سمت برکنار نمود و به حبسانداخت و برای آزادیش مبلغ گزافی طلب کرد.
به نظر میرسد برای متکلم پرهیزکاری مانند قاضی عبدالجبار این عمل به طرز عجیبی دور از منش اخلاقی باشد و با روابط نزدیکی که بین او و صاحب بن عباد متصور است منافات دارد. از این رو محققان راههای مختلفی یافتهاند تا این واقعه را با خصلتهای اخلاقی عبدالجبار وفق بدهند. برای مثال «مادلونگ» اظهار میکند که ممکن است واقعه «ترحم» اصلا اتفاق نیفتاده باشد و ساخته و پرداخته عوامل خصم باشد.
مونو معتقد است که این واقعه رخ داده و لیکن سبب آن حساسیتهای دینی قاضی عبدالجبار بوده است. در واقع معروف بود که صاحب بن عباد در تبعیت از قوانین شرع اصلا تعصب نداشت و در لواط و آزمندی و فسق هم شهره بود. با چنین قرائتی امتناع عبد الجبار از دعا برای ابن عباد فی الواقع عمل فرد شریف و متدینی به شمار میآمد که پایبند به اصول بود و مایل بود شغلش را برای حفظ کمالات شخصیت خود رها کند. در عین حال جورج حورانی بر این اعتقاد است که عبدالجبار بعدا دوباره به مقام قاضی القضاتی منصوب شد اگر چه هیچ نشانهای از این امر در منابع موجود نیست. بنابراین، «ترحم» واقعهای بود که اطمینان میداد سیرت عبدالجبار خدشه دار و شخصیت او لکه دار نشده بود. نظر صائب در مقاله حاضر این است که واقعه مزبور یک فرصت بود و نه یک معضل یعنی دریچهای بود که سیرت عبدالجبار را بطور کامل تر نشان میداد اگر چه آن را پیچیده تر میساخت. برای اثبات این نظر لازم است مطالبی را که در منابع اسلامی درباره زندگی و شخصیت عبدالجبار وجود دارد مورد بررسی قرار داده و سپس به مساله خاص واقعه «ترحم» و سقوط عبدالجبار از قدرت بازگردیم. در پایان معلوم خواهد شد که سیاست بهاندازه علم کلام، در زندگی و حرفه قاضی عبد الجبار تعیین کننده است.
شخصیت عبدالجبار در منابع اسلامی
قاضی عبدالجبار بن احمد بن عبدالجبار بن احمد بن خلیل بن عبدالله قاضی ابوالحسن همدانی اسدآبادی اهل شهر کوچکی از غرب ایران در مسیر منتهی به بغداد واقع در جنوب غربی همدان است. به احتمال زیاد وی در اوایل دهه ۹۳۰ میلادی در خانواده کم بضاعتی به دنیا آمده است. ابوحیان توحیدی (وفات در سال ۱۰۲۳ م. ) او را فرزند یک برزگر میخواند. مع ذلک عبدالجبار از دون پایگی به جایگاه مرتفعی به عنوان یک نویسنده، متکلم و فقیه رسید. ذهبی (وفات در سال ۱۳۴۸م. ) او را «علامه متکلم» و «از بزرگان شافعیه» مینامد.
اینها عبارات ستایش آمیزی از طرف کسی است که از نظر عقیدتی مخالف مکتب کلامی عبدالجبار است. سیره نویسی مانند حکیم ابو سعد بیهقی جشمی (یا جشومی وفات در سال ۱۱۵۰ م. ) بیشتر با معتزله ابراز همدردی میکند و میگوید «من نمیتوانم به معنای واقعی کلمه جایگاه او را در پاک طینتی و مقام عالی او را در علم بیان کنم». اما مدایح ذهبی و جشمی در مقابل ستیزههای توحیدی قرار میگیرد.
وی در کتاب «مثالب الوزیرین» خود عبدالجبار را غلام صاحب بن عباد میخواند و او را یک مقام درباری فاسد که هیچ محذور اخلاقی ندارد وصف میکند.
توحیدی در کتاب «الامتاع و المؤانسه» خصمانه تر بر خورد میکند و او را به فساد و طمع و کند ذهنی و لواط متهم میسازد.
ابن حجر عسقلانی (وفات در سال ۱۴۴۹ م.) نیز تا حدی با اتکا به رای توحیدی از عبدالجبار انتقاد میکند و او را یکی از غلات معتزله مینامد. وی در ادامه مینویسد: «عبدالجبار مال بسیاری بدست آورد به گونهای که در وسعت مال به قارون شباهت داشت. مع ذلک در باطن فاسد و خبیث الاعتقاد و قلیل الیقین بود».
بدین ترتیب تعارض شدیدی بر سر شخصیت عبد الجبار در منابع وجود دارد. این منابع تنها بر سر مسایل معمولی و عادی زندگی قاضی عبدالجبار با هم توافق دارند.
در این زمینه توافق وجود دارد که عبدالجبار پس از ترک موطنش برای تحصیل به قزوین، شهری واقع در شمال شرقی همدان رفت. عبدالجبار در سال ۹۲۰ میلادی برای ادای حج به مکه رفت (و البته دوباره در سال ۹۸۹ میلادی آن را تجدید کرد). سپس تحصیل خود را در همدان (در سال ۹۵۱ م.) و اصفهان (۹۵۶م.) ادامه داد.
گرویدن عبدالجبار به مکتب اعتزال در بصره
در طول این دوره عبدالجبار در کلام، اشعری مذهب ولی علاقه اولیه اش به فقه بود. این وضعیت پس از ورود وی به بصره در سال ۹۵۸ میلادی تغییر کرد. بصره که مرکز مکتب اعتزال بود تا مدتها پس از اینکه مرگ معتزله از لحاظ سیاسی در اوایل دوره عباسی فرا رسید هنوز به عنوان مکان مهمی برای این مکتب کلامی باقی مانده بود. ابوبکر انباری جزو معلمان معتزلی عبدالجبار بود. اما کسی که بیشترین تاثیر را بر عبدالجبار گذاشت ابواسحاق ابراهیم بن عیاش (وفات در سال ۹۹۶ م.) بود. ابن مرتضی (وفات در سال ۱۴۳۷م.) توصیف عبدالجبار از ابن عیاش را چنین ثبت کرده است:
«او همان کسی بود که ما نخستین بار نزد او درس خواندیم. وی در زهد و ریاضت و علم به مقام والایی رسیده بود». بنابراین در این دوره بود که عبد الجبار مشتاقانه به مکتب اعتزال گروید.
گرویدن عبدالجبار به مکتب اعتزال یکی از جنبههای جالب داستان زندگی اوست، خصوصا وقتی آن را با گرویدن ابوالحسن اشعری مقایسه کنیم. اشعری پنجاه سال قبل از آن زمانی که آموزههای جبر و تفسیر ظاهری (ظاهرگرایی یا نص گرایی) به همت احمد بن حنبل (وفات در سال ۸۵۵م.) معروف شود، مکتب معتزله را ترک کرد. در مقابل، عبدالجبار جبر و تفسیر ظاهری یا ظاهر گرایی اشاعره را به دلیل گرایش به توحید و عدل در مکتب معتزله ترک کرد. با وجود این، گرایش عبد الجبار بیش از هر چیزی تصمیمی برای انتخاب کلام بود که فراتر از فقه بود. جشمی با بیان این مطلب قاضی را چنین توصیف مینماید: «قاضی عبد الجبار در فقه به درجات عالی رسید. لذا او حق اختیار داشت اما روزگار خود را با علم کلام بسر آورد. وی گفت: آنان که به فقه میپردازند اسباب جهانی را میطلبند اما کلام هدفی جز خداوند متعال ندارد».
به شهرت رسیدن قاضی عبدالجبار
عبدالجبار که دانش پژوهی با استعداد و بلند همت در علم کلام بود خیلی زود به بغداد رفت تا نزد ابو عبدالله بصری رهبر مکتب معتزله بصره تعلیم بگیرد. دلبستگی او به ابو عبدالله بصری بقدری زیاد بود که میخواست مذهب فقهی خود را تغییر دهد و به مذهب فقهی استادش بپیوندد.
عبدالجبار در بغداد بود که تالیف آثارش را آغاز کرد از ج
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.