پاورپوینت فضل بن سهل ذوالریاستین


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت فضل بن سهل ذوالریاستین دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت فضل بن سهل ذوالریاستین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت فضل بن سهل ذوالریاستین :

فضل بن سهل سرخسی

فضل بن سهل سرخسی، کنیه‌اش ابوالعباس، وزیر ایرانی مأمون خلیف عباسی بود.

فهرست مندرجات

۱ – شناخت اجمالی
۲ – ورود به آیین اسلام
۳ – راه یافتن به دربار عباسیان
۴ – بروز نقش سیاسی
۵ – اوج اقتدار
۶ – فکر تصدی مقام پادشاهی
۷ – رابطه فضل با امام رضا(علیه السلام)
۸ – فرجام
۹ – دسیسه مأمون در قتل فضل
۱۰ – خصائص
۱۱ – آثار
۱۲ – خدمات علمی
۱۳ – تبحر در علم نجوم
۱۴ – فهرست منابع
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع

شناخت اجمالی

خاندان او را از بازماندگان خاندان‌های حکومتگر ایرانی پیش از اسلام (اولاد ملوک الفُرس المَجوس) دانسته‌اند.

[۱] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۸.

[۲] محمد بن علی ابن طقطقی، الفخری فی‌الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ج۱، ص‌۲۲۱، بیروت، بی‌تا.

از نسبت او به سرخسی

[۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۱.

برمی‌آید که که زادگاهش شهر سرخس در خراسان بوده ‌است.
سال تولد او معلوم نیست.

ورود به آیین اسلام

پدر وی، سهل بن زادانفروخ ، در دور خلافت مهدی عباسی یا پسرش هارون‌الرشید از آیین زردشتی به‌اسلام گروید و تحت حمایت یحیی بن خالد برمکی ، وزیر هارون، وارد دستگاه دیوانی برمکیان شد.

[۴] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۸.

[۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۱.

[۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۲۲۹ـ۲۳۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۷] ابن عمرانی، الانباء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص‌۹۸، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.

[۸] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۲، ص۱۲۰.

پسران وی، حسن و فضل، هم زمان با او اسلام آوردند.

[۹] ابن جوزی، ج‌۱۱، ص۲۴۰.

[۱۰] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج‌۶، ص‌۱۹۷.

[۱۱] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۸۲۹۹.

[۱۲] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۲، ص۱۲۰.

گفته‌ شده‌ است که حسن و فضل در ابتدا با طالع‌بینی گذران زندگی می‌کردند،

[۱۳] ابن عمرانی، الانباء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص‌۹۸، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.

اما در پی ورود پدرشان به دربار عباسی، این دو نیز به خدمت فرزندان یحیی درآمدند.

[۱۴] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۸.

[۱۵] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

راه یافتن به دربار عباسیان

فضل در دستگاه دیوانی برمکیان ارتقا یافت و در شمار ملازمان جعفر بن یحیی برمکی قرارگرفت.

[۱۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۲، ص۱۲۰.

این پیشرفت زمانی آغاز شد که نکته‌سنجی و کاردانی فضل نزد یحیی برمکی آشکار شد و یحیی او را به هارون معرفی کرد و از او ستایش نمود و توانایی او موجب توجه هارون به وی گشت.
سپس فضل بن سهل با وساطت جعفر بن یحیی به‌ خدمت مأمون، که در آن هنگام ولیعهد بود، پیوست.
پس از آن، مأمون کارهای خراسان را بهر عهد فضل بن سهل گذشت.

[۱۷] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۲۶۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۱۸] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۸۲۹۹.

به‌ روایتی، در همین روزگار و در سال ۱۹۰ فضل به‌ دست مأمون اسلام آورد.

[۱۹] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۲، ص۱۲۰.

[۲۰] صفدی، الوافی، ج‌۲۴، ص‌۴۲.

بروز نقش سیاسی

نقش سیاسی فضل بن سهل از زمانی آشکار شد که هارون چندی پس از انتخاب پسرش امین به ولایتعهدی، در ۱۸۳ پسر دیگرش مأمون را به‌عنوان ولیعهد دوم برگزید و حکومت سرزمین‌های شرق خلافت اسلامی، از همدان تا خراسان و سند، را به‌طور مستقل به مأمون واگذار کرد

[۲۱] یعقوبی، تاریخ، ج‌۲، ص‌۴۱۵.

[۲۲] یعقوبی، ج‌۲، ص۴۱۹ـ۴۲۱.

[۲۳] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۲۷۵.

[۲۴] ابن عمرانی، الانباء فی تاریخ الخلفاء، ج۱، ص‌۷۶، چاپ قاسم سامرایی، لیدن ۱۹۷۳.

در سال ۱۹۲ هارون، با وجود بیماری، برای فرونشاندن شورش رافع بن لیث ، قصد سفر به خراسان را کرد و مأمون، به توصی فضل بن سهل، با اصرار از هارون خواست همراه وی برود، چون به گفت فضل، با حضور زُبَیده مادر امین و دایی‌های او از بنی عباس ، امکان لغو ولیعهدی مأمون در صورت وفات هارون بسیار بود.

[۲۵] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۳۳۸.

[۲۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۲۲۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

با مرگ هارون در طوس در سال ۱۹۳ و آشکار شدن اختلاف امرای سپاه در حمایت از امین یا مأمون، فضل بن سهل کوشید تعهدات امرای سپاه را در وفاداری به مأمون به آنان یادآوری نماید.

[۲۷] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۳۷۲.

در این هنگام مأمون، برای سرکوب شورش رافع بن لیث، در مرو بود.

[۲۸] احمد ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، ج‌۸، ص‌۳۹۷، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.

امین تصمیم گرفت برای پسرش، موسی، بیعت بگیرد و مأمون را از ولایتعهدی خلع کند و او را به بغداد فراخواند.
از این رو، مأمون برای حفظ میراثش در امور خراسان سخت نگران بود و سرانجام، به توصی فضل بن سهل و حسن بن سهل، تصمیم گرفت در خراسان بماند.

[۲۹] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۳۹۹۴۰۴.

[۳۰] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۲۸۹ـ۲۹۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۳۱] ابن جوزی، ج۱۰، ص‌۵.

امین به تحریک فضل بن ربیع (وزیر) و علی بن عیسی بن ماهان (سردار لشکر)، خلافت خود را در بغداد تثبیت نمود و عهدنام ولایتعهدی مأمون را لغو و فرزند خود را ولیعهد اعلام کرد و به‌ این ترتیب، مناسبات امین و مأمون منازعه‌آمیز گردید

[۳۲] یعقوبی، تاریخ، ج‌۲، ص‌۴۳۶.

[۳۳] مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج‌۶، ص‌۱۰۷ـ۱۰۸، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.

فضل بن سهل، به‌ رغم ناامیدی مأمون در این باره و حتی تمایلش به کناره‌گیری از ولایتعهدی، او را به مقاومت تشویق کرد و مسئولیت پیگیری این امر را برعهده گرفت.

[۳۴] محمد بن علی ابن طقطقی، الفخری فی‌الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ج۱، ص‌۲۱۳، بیروت، بی‌تا.

بعدها پس از کشته‌شدن امین و تثبیت خلافت مأمون در ۱۹۸، مأمون که خود را مدیون فضل بن سهل می‌دانست، به او لقب ذوالریاستین (ریاست قلم و شمشیر ) داد و دیوان و سپاه را به فضل سپرد و وی را در رجب سال ۱۹۶ حاکم تمام سرزمین‌های شرق، از همدان تا تبت و از دریای خزر تا خلیج‌فارس و دریای هند، ساخت.

[۳۵] مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج‌۶، ص‌۱۰۸ـ۱۰۹، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.

[۳۶] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص‌۳۵ـ۳۶، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۱.

[۳۷] بیهقی، ج۱، ص‌۱۷۲.

به ‌این ترتیب، فضل نخستین وزیری بود که امارت و وزارت را باهم عهده‌دار شد.

[۳۸] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۳۰۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

مأمون حتی دستور داد به نام وی سکه‌هایی زدند که لقب ذوالریاسین بر آن‌ها حک شده بود.

[۳۹] مجمل‌التواریخ و القصص، چاپ ملک‌الشعراء بهار، ج۱، ص۳۵۰، تهران ۱۳۱۸ش.

اوج اقتدار

اوج‌اقتدار فضل سال ۲۰۱ و زمانی بود که فضل درخواست کناره‌گیری کرد، که ظاهراً نمایشی سیاسی برای کسب اختیارات بیش‌تر بود.
مأمون نیز با تجلیل فراوان از وی در مقام وزارت، اختیار کامل تدبیر امور نظامی و اداری حکومت خود را به وی تفویض کرد و اموال و مواجب بسیاری به او و برادرش بخشید.
مأمون قاضیان و فقیهان و سرداران را بر این نامه شاهد گرفت، آن را به تأیید امام رضا علیه‌السلام به‌عنوان ولیعهد رسانید و دستور داد نسخه‌ای از آن را در تمام بلاد پخش کنند.

[۴۰] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۵۴ـ۳۶۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

در این سند شرح خدمات فضل در تثبیت خلافت مأمون، ازجمله غلبه بر امین و نیز سرکوب شورش ابوالسرایا و یوسف بَرْم و برخی دیگر، ذکر شده و از تدابیر نظامی وی برای تسلط ترکان خلجی و امرای مناطقی چون طبرستان ، دیلم ، کابل ، جبال ، غَرجستان ، غور ، جبل تبت، ارمینیه و حجاز تقدیر گردیده ‌است.

[۴۱] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۵۸ـ۳۵۹، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

در این زمان، جایگاه و موقعیت ممتاز سهل به‌ گونه‌ای بود که به‌ دستور مأمون پرچم و علامتی مخصوص‌، به ‌شکل نیزه‌ای دو شاخ، به او اختصاص‌یافت.
پرچم را نُعَیم بن خازم (از سرداران عرب ) و علامت را علی بن هشام (از بزرگان و اشراف ایرانی خراسان ) حمل می‌کردند.

[۴۲] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۳۰۵ـ۳۰۶، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۴۳] مطهر بن طاهر مقدسی، البدء و التاریخ، ج‌۶، ص‌۱۰۹، چاپ کلمان هوار، پاریس ۱۸۹۹ـ۱۹۱۹، چاپ افست تهران ۱۹۶۲.

فکر تصدی مقام پادشاهی

مأمون در تمام امور دینی و سیاسی با او مشورت می‌کرد.

[۴۴] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۲۷۸، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

همچنین گفته‌ شده ‌است فضل بن سهل مأمون را به انتخاب امام رضا علیه‌السلام به ولایتعهدی متمایل ساخت.
به نظر بزرگان دربار مأمون، این مطلب با پیشنهاد فضل صورت گرفت.
همچنین مخالفان عمدتاً نظامی و عرب‌تبارش، از جمله هَرثَمه‌بن اَعْین و نعیم بن خازم ، او را متهم می‌کردند که این «مجوسی‌زاده» (فضل بن سهل) به‌بهان آل علی علیه‌السلام، قصد دارد خلافت را به سوی سلطنت پادشاهان قدیم و کسراییان ایران سوق دهد.

[۴۵] محمد بن عبدوس جهشیاری، ج۱، ص‌۳۱۷-۳۱۸، کتاب الوزراء و الکتّاب، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۴۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، ج۱، ص‌۳۱۳، کتاب الوزراء و الکتّاب، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۴۷] ابوالفرج‌اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، ج۱، ص‌۴۵۴، چاپ احمد صقر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.

در عراق نیز چنین شایع شده ‌بود که فضل کاملاً بر مأمون مسلط گشته و انتخاب امام رضا علیه‌السلام به ولایتعهدی نیز ناشی از فکر و نفوذ اوست.

[۴۸] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۳۰، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۴۹] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۴۲، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۵۰] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۷۰، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۵۱] ابن جوزی، ج۱۰، ص‌۷۳ـ۷۴.

[۵۲] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۴۲ـ۳۴۵، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

با انتخاب امام رضا علیه‌السلام به ولایتعهدی، رنگ سیاه پرچم و لباس عباسیان به سبز تغییر یافت، که به‌ زعم عده‌ای همان رنگ لباس شاهان ایرانی پیش از اسلام

[۵۳] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص‌۳۱۳، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

و در اثر اقدام فضل بن سهل بود.
به دنبال آن، عباسیان در بغداد و دیگر شهرهای عراق شورش کردند و حسن، برادر فضل، که از سوی وی به‌ حاکمیت عراق برگزیده شده ‌بود، نتوانست اوضاع را سامان دهد و در بغداد، پس از خلع مأمون از خلافت، به‌نام ابراهیم بن مهدی عباسی خطبه خوانده‌ شد.
فضل بن سهل اوضاع آشفت عراق و دیگر بلاد را از مأمون پنهان کرد، اما امام رضا علیه‌السلام مأمون را آگاه ساخت.
برخی سران لشکر نیز، که مأمون آنان را از تعرض فضل امان داد، دربار اقدامات فضل و اوضاع عراق چنین گزارش‌هایی به مأمون دادند.
بعداً فضل آنان را کیفر داد.
مأمون به فضل بن سهل بدبین شد.
از ندامت فضل از این وضع و عذرخواهی‌اش از مأمون هم‌ سخن به‌ میان آمده‌ است.

[۵۴] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۴۵۶۵.

[۵۵] ابن جوزی، ج۱۰، ص‌۸۵.

[۵۶] ابن جوزی، ج۱۰، ص۱۰۸.

[۵۷] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۱۰، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۱.

[۵۸] عبدالملک‌بن محمد ثعالبی، تحفه‌الوزراء، ج۱، ص‌۹۷ـ۹۸، چاپ حبیب‌علی راوی و ابتسام مرهون صفار، بغداد ۱۹۷۷.

این وضع به تغییر جایگاه فضل نزد مأمون انجامید، به‌خصوص‌ که امام رضا علیه‌السلام نیز به مأمون گوشزد کرد که عباسیان در عراق از ولایتعهدی من ناخرسندند.

[۵۹] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۲۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۶۰] عبدالملک‌بن محمد ثعالبی، تحفه‌الوزراء، ج۱، ص‌۱۲۱، چاپ حبیب‌علی راوی و ابتسام مرهون صفار، بغداد ۱۹۷۷.

رابطه فضل با امام رضا(علیه السلام)

دربار مناسبات امام رضا علیه‌السلام و فضل بن سهل گزارش‌های متناقضی وجود دارد.
برخی فضل را به تشیع متهم کرده و برخی از دشمنی او با امام سخن گفته‌اند.

[۶۱] ابوالفرج‌اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، ج۱، ص‌۴۵۶، چاپ احمد صقر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.

[۶۲] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۱۶، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۶۳] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۴۷ـ۳۴۹، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۶۴] بیهقی، ج۱، ص۱۷۰.

[۶۵] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۱.

دربار موافقت یا مخالفت خاندان سهل با ولایتعهدی امام رضا علیه‌السلام نیز روایاتی وجود دارد.

[۶۶] ابوالفرج‌اصفهانی، مقاتل‌الطالبین، ج۱، ص‌۴۵۴، چاپ احمد صقر، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.

[۶۷] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۳۰، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۶۸] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۳۲-۳۳۴، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

با این‌همه، به ‌نظر می‌رسد روایات راجع به تیره بودن مناسبات آن‌دو، صحیح‌تر باشد، زیرا از جاسوس گماردن فضل برای امام و سخت‌گیری‌هایش به ایشان سخن گفته شده و نیز گزارش شده است که مأمون به اصرار از امام خواست نماز عید فطر را در مرو برگزار کند، اما بعد به توصی فضل بن سهل، که از محبوبیت بیش از حد امام علیه‌السلام نگران‌شده بود، از ادام این نماز جلوگیری کرد.

[۶۹] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۳۴۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۷۰] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۴۷ـ۳۴۸، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

اما مهم‌ترین موردی که این اختلاف را آشکار نمود، گزارشی بود که امام رضا علیه‌السلام، با وجود پنهان‌کاری فضل بن سهل، از اوضاع نابسامان عراق به مأمون داد.
مأمون با آگاهی از این وضع، در سال ۲۰۲ تصمیم گرفت به عراق برود و به ‌این ترتیب، بخت فضل بن سهل نیز برگشت.

فرجام

در دوم شعبان همان سال، در مسیر، در شهر سرخس، فضل بن سهل مشغول استحمام بود، که همانطور که خودش پیش‌بینی کرده و برادرش نیز به وی هشدار داده‌ بود، به‌دست چهارتن با ضربه‌های شمشیر کشته شد.
در منابع، این چهار تن از نزدیکان مأمون معرفی شده‌اند.

[۷۱] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۷۰، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۷۲] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص۳۷۳، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

[۷۳] مجمل‌التواریخ و القصص، چاپ ملک‌الشعراء بهار، ج۱، ص‌۳۵۲، تهران ۱۳۱۸ش.

[۷۴] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۴.

با این حال، پاره‌ای منابع دلیلی ناموجه برای قتل فضل ذکر کرده‌اند.
بنا بر این منابع، فضل بن سهل چندان بر مأمون تسلط یافته ‌بود که دربار کنیزی که می‌خواست بخرد با او رقابت کرد و مأمون او را کشت.

[۷۵] مسعودی، مروج‌ (بیروت)، ج‌۴، ص‌۲۹۹.

[۷۶] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۱.

دسیسه مأمون در قتل فضل

مأمون برای دستگیری قاتلان فضل جایزه‌ ای تعیین کرد تا خود را از دست داشتن در قتل او مبرّا جلوه دهد.
عباس بن هیثم دینوری آنان را دستگیر کرد و با آن ‌که مدعی شدند مأمون به آنان دستور قتل فضل را داده‌ است، کشته شدند.

[۷۷] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۵.

[۷۸] ابن جوزی، ج۱۰، ص۱۰۸.

[۷۹] محمد بن احمد ذهبی، تاریخ‌الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص‌۱۱، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، بیروت ۱۴۱۱.

چند تن دیگر نیز به‌ اتهام دست داشتن در قتل فضل، به ‌دستور مأمون کشته شدند.

[۸۰] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۵.

[۸۱] عبدالحی بن ضحاک گردیزی، زین‌الاخبار، ج۱، ص‌۲۹۶ـ۲۹۷، چاپ عبدالحی حبیبی، تهران ۱۳۶۳ش.

[۸۲] ابن جوزی، ج۱۰، ص۱۰۸.

درمنابع از دسیس مأمون در قتل فضل سخن گفته شده است،

[۸۳] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۵.

[۸۴] محمد بن علی ابن بابویه، عیون اخبارالرضا، ج‌۲، ص‌۵۸۱، چاپ علی‌اکبر غفاری، بی‌جا، ۱۳۷۳.

اما مأمون خود را از این ماجرا به‌شدت غمگین نشان داد، برای او عزاداری کرد، مرگ وی را به مادرش تسلیت گفت

[۸۵] احمد بن محمد ابن عبدربه، العقد الفرید، ج‌۳، ص‌۲۶۲، چاپ عبدالمجید ترحینی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۳.

و سر قاتلان او را برای برادرش، حسن‌، به عراق فرستاد و او را جانشین فضل ساخت.

[۸۶] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۵۵۶۶.

به‌ این ترتیب، فضل بن سهل که دولتش همانند دولت برمکیان بود و پرورش‌ یافت مکتب آنان بود، در برآوردن این آرزو که نفوذ فرمانش را در شرق و غرب سرزمینهای اسلامی بگستراند، ناکام ماند.

[۸۷] محمد بن علی ابن طقطقی، الفخری فی‌الآداب السلطانیه و الدول الاسلامیه، ج۱، ص‌۲۲۱ـ۲۲۲، بیروت، بی‌تا.

سن وی را در هنگام مرگ از حدود ۴۲ تا ۶۰ سال ذکر کرده‌اند.

[۸۸] طبری، تاریخ (بیروت)، ج‌۸، ص‌۵۶۵.

[۸۹] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۳۰۳.

[۹۰] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص‌۴۲.

[۹۱] ابن خلکان، وفیات الاعیان وأنباء أبناء الزمان، ج‌۴، ص۴۴.

خصائص

فضل را گشاده‌دست و بخشنده و وفادار به عهد و سخنور وصف کرده‌اند.

[۹۲] محسن بن علی تنوخی، الفرج‌ بعد الشده، ج‌۱، ص‌۱۶۹، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۹۷۸.

[۹۳] محسن بن علی تنوخی، الفرج‌ بعد الشده، ج‌۳، ص‌۲۰۲ـ۲۰۴، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۹۷۸.

[۹۴] محسن بن علی تنوخی، الفرج‌ بعد الشده، ج۳، ص۲۴۹ـ۲۵۴، چاپ عبود شالجی، بیروت ۱۹۷۸.

[۹۵] خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ج‌۱۴، ص‌۲۹۹.

به زبان عربی مانند فارسی مسلط بود و قرآن را به‌خوبی می‌خواند.

[۹۶] محمد بن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، ج۱، ص۲۳۰، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری و عبدالحفیظ شلبی، قاهره ۱۳۵۷ه/ ۱۹۳۸.

[۹۷] علی بن یوسف قفطی، تاریخ‌الحکماء، ج۱، ص۱۴۰، چاپ یولیوس کیپرت، فرانکفورت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.

آثار

فضل بن سهل از دبیران برجست ایرانی محسوب می‌شد که از میراث فرهنگ ایرانی مانند کلیله و دمنه آگاهی داشت.

[۹۸] علی بن یوسف قفطی، تاریخ‌الحکماء، ج۱، ص۱۴۰، چاپ یولیوس کیپرت، فرانکفورت ۱۴۱۹/ ۱۹۹۹.

از کاتبان نثرنویسی بود که بسیاری ازرسایل او مدون شد.
اشعاری هم داشت.

[۹۹] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، قسمت دوم، ص‌۳۷۸.

[۱۰۰] ا

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.