پاورپوینت فتح‌بن علی اصفهانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت فتح‌بن علی اصفهانی دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت فتح‌بن علی اصفهانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت فتح‌بن علی اصفهانی :

فتح بن علی بنداری‌اصفهانی

بُنْداری‌، قوام‌الدین‌ فتح‌ بن‌ علی‌ بن‌ محمد اصفهانی، (د سده ۷ق‌/۱۳م‌)، مترجم‌ شاهنامه فردوسی‌ به‌ عربی‌ و مورّخ ایرانی قرن هفتم است.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی بنداری
۲ – آگاهی در مورد بنداری‌
۳ – چند نکته‌
۴ – بنداری‌ در دمشق
۵ – شهرت‌ علمی‌
۶ – ترجمه شاهنامه‌
۶.۱ – ویژگی‌های‌ ترجمه‌
۶.۱.۱ – عیوب ترجمه
۶.۱.۲ – تصرف‌ در ترجمه‌
۶.۱.۳ – کلمات‌ فارسی‌ِ معرّب‌
۶.۱.۴ – حسن ترجمه
۷ – آثار دیگر بنداری‌
۷.۱ – سنا البرق‌ الشامی‌
۷.۲ – زبده النصره و نخبه العصره
۸ – بنداری‌ و ادبیات‌ عرب‌
۸.۱ – تأثیر شاهنامه‌ در ادبیات‌ عرب‌
۸.۲ – چاپ‌ ترجمه بنداری‌
۸.۳ – توجه‌ جهان‌ عرب‌ به شاهنامه‌
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع

معرفی بنداری

بنداری آثار خود را به عربی می‌نوشته و شهرت اصلی او به سبب تلخیص و تهذیب کتاب زُبدَه النُصرَه و نُخبَه العُصره، در تاریخ سلجوقیان، تألیف عمادالدین اصفهانی است که پس از زدودن کتاب از برخی آرایشهای ادبی، آن را در ۶۲۳ به شرف الدین عیسی بن العادل ایوبی، الملک المعظَّم، هدیه کرد.

[۱] تواریخ آل سلجوق، ج ۲،چاپ مارتین تئودر هوتسما، لیدن ۱۸۸۶ـ ۱۹۰۹، مقدمه.

به گفته خودش، تاریخ صلاح الدین ایوبی به نام البرق الشامی تألیف عمادالدین اصفهانی را تلخیص کرده، و بر تاریخ بغدادِ خطیب بغدادی نیز ذیلی نگاشته است (نسخه دستنویس مؤلف مورخ ۶۳۹ در کتابخانه ملی پاریس، بخش عربی، ش ۶۱۵۲ موجود است).
وی شاهنامه فردوسی را به عربی برگردانید و در ۶۲۴ به الملک المعظّم تقدیم کرد (چاپ عبدالوهاب عزّام، قاهره ۱۳۵۰).
از زندگی او، که ظاهراً در شام و عراق گذشته است، اطلاع دیگری نداریم.
تاریخ وفات وی نیز نامعلوم است.

آگاهی در مورد بنداری‌

با آنکه‌ وی‌ کتاب‌ نسبتاً مشهوری‌ درباره سلجوقیان‌ تدارک‌ دیده‌، و شاهنامه‌ را به‌ عربی‌ برگردانده‌ است‌، باز زندگی‌نامه‌اش‌ مورد توجه‌ نویسندگان‌ کهن‌ قرار نگرفته‌، و آگاهی‌هایی‌ که‌ از احوال‌ او باقی‌ مانده‌، و در کتاب‌ها پراکنده‌ است‌.

[۲] محمدحسین‌ جلیلی‌، مقدمه‌ بر تاریخ‌ سلسله سلجوقی‌ بنداری‌، ج۱، ص۱۸-۱۹، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.

[۳] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص۲۷۷ بب، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

[۴] پرویز اذکایی‌، «درباره شاهنامه‌»، هنر و مردم‌، ج۱، ص۱۸۴، تهران‌، ۱۳۵۴ش‌، شم ۱۵۳-۱۵۴.

[۵] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ارج‌نامه ایرج‌، ج۱، ص۲۵۱، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

[۶] عبدالحمید آیتی‌، مقدمه‌ بر شاهنامه فردوسی‌ (تحریر عربی‌)، ج۱، ص۹، تهران‌، ۱۳۸۰ش‌.

بیشتر همان‌ یافته‌هایی‌ است‌ که‌ عزام‌ در مقدمه الشاهنامه‌ آورده‌ است‌.
بنداری‌ در اثنای‌ ترجمه‌، گاه‌ به‌ بهانه‌ای‌ به‌ احوال‌ خود نیز اشاره‌ کرده‌، از جمله‌ در اخبار قباد آورده‌ است‌: «فتح‌ بن‌ علی‌ (خود او) گوید: شیخ‌ من‌ تاج‌الدین‌ محفوظ… این‌ داستان‌ را از قول‌ مشایخ‌ این‌ ناحیه‌ (اردستان‌ در نزدیکی‌ اصفهان‌) برایم‌ روایت‌ کرد؛ او (تاج‌الدین‌) نسبش‌ به‌ این‌ دهقان‌ (پدر همسر قباد) می‌رسید» این‌ روایت‌ تنها در نسخه کوپریلی‌ آمده‌ است‌.

[۷] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۷، نک: هم، بنداری‌.

از این‌ روایت‌ می‌توان‌ استنباط کرد که‌ او در اصفهان‌ پرورش‌ یافته‌، و علم‌ اندوخته‌ است‌؛ اما ۵۸۶ق‌/۱۱۹۰م‌ که‌ زرکلی‌

[۸] زرکلی‌، خیرالدین، الاعلام‌، ج۵، ص۱۳۴.

و جلیلی‌

[۹] محمدحسین‌ جلیلی‌، مقدمه‌ بر تاریخ‌ سلسله سلجوقی‌ بنداری‌، ج۱، ص‌۱۸، تهران‌، ۱۳۵۶ش‌.

به‌ عنوان‌ تاریخ‌ ولادت‌ او ذکر کرده‌اند، معلوم‌ نیست‌ که‌ از کجا به‌ دست‌ آمده‌ است‌. درباره او دیگر هیچ‌ نمی‌دانیم‌، تا ۶۲۰ق‌/۱۲۲۳م‌ که‌ به‌ شام‌ وارد شد و – بنا بر روایت‌ خود او – به‌ خدمت‌ سلطان‌ ملک‌ معظم‌ عیسی‌ پسر ملک‌ عادل‌ ایوبی‌ درآمد و کتاب‌ شاهنامه فردوسی‌ را به‌ او ارمغان‌ داد. اما شاه‌ از او خواست‌ که‌ کتاب‌ را برای‌ او به‌ عربی‌ ترجمه‌ کند.

[۱۰] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۳، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۱۱] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۷، نک: هم، بنداری‌.

چند نکته‌

اینک‌ اشاره‌ به‌ چند نکته‌ ضروری‌ می‌نماید:
۱. در اصفهان‌ِ سده ۷ق‌/۱۳م‌، به‌رغم‌ فراگیر بودن‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ و دانش‌ مردم‌ در آن‌ زبان‌، هنوز دانش‌آموزان‌ شهر می‌توانستند عربی‌ را چندان‌ نیک‌ بیاموزند که‌ به‌ ترجمه اثر دشواری‌ چون‌ شاهنامه‌ دست‌ زنند.
۲. ایوبیان‌ هنوز برای‌ سنت‌های‌ دیرین‌ و زبان‌ نیاکان‌ خود اعتبار فراوان‌ قائل‌ بودند، (کلماتی‌ که‌ در زمان‌ ایشان‌ از فارسی‌ به‌ عربی‌ راه‌ یافت‌، فراوان‌ است‌) چندان‌ که‌ دانشمند اصفهانی‌ شاهنامه فارسی‌ را به‌ سلطان‌ هدیه‌ کرد.
۳. با این‌ همه‌، ایوبیان‌ آن‌قدر از فارسی‌ جدا افتاده‌ بودند که‌ ترجیح‌ می‌دادند ترجمه عربی‌ شاهنامه‌ را بخوانند.

بنداری‌ در دمشق

بنداری‌ از جمادی‌الاول‌ ۶۲۰ تا شوال‌ ۶۲۱/ژوئن‌ ۱۲۲۳ تا نوامبر ۱۲۲۴ در دمشق‌ به‌ کار ترجمه شاهنامه‌ مشغول‌ بود.

[۱۲] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۰، نک: هم، بنداری‌.

[۱۳] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۸، نک: هم، بنداری‌.

معلوم‌ نیست‌ که‌ پس‌ از آن‌ چه‌ مدت‌ در دمشق‌ باقی‌ ماند، اما هرچه‌ بود، دلش‌ هوای‌ اصفهان‌ داشت‌. وی‌ در اثنای‌ ترجمه‌، وقتی‌ به‌ احوال‌ گیو می‌رسد که‌ ۷ سال‌ در ترکستان‌ سرگردان‌ بود و رنج‌ غربت‌ می‌کشید، به‌ یاد غربت‌ خویش‌ در دمشق‌ می‌افتد و از سرِ اندوه‌ قطعه‌ای‌ در باب‌ غربت‌ و اشتیاق‌ به‌ زادگاه‌ می‌سراید و می‌افزاید: «گویی‌ مترجم‌ فتح‌ بن‌ علی‌ از زبان‌ گیو سخن‌ گفته‌…»

[۱۴] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

و در پایان‌ آرزو می‌کند که‌ مانند گیو، پیروزمندانه‌ به‌ اصفهان‌ باز گردد.

[۱۵] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۹۲، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

این‌ قطعه‌ که‌ گویا بنداری‌ آن‌ را خطاب‌ به‌ پدرش‌ ابوالحسن‌ نگاشته‌، فقط در یکی‌ از نسخه‌ها آمده‌ است‌.

[۱۶] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۹۱، نک: هم، بنداری‌.

سلطان‌ ملک‌ معظم‌ در ۶۲۴ق‌/ ۱۲۲۷م‌ درگذشته‌ است‌ و بعید نیست‌ که‌ بنداری‌ در همین‌ تاریخ‌ به‌ اصفهان‌ بازگشته‌ باشد.

[۱۷] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۸، نک: هم، بنداری‌.

شهرت‌ علمی‌

اطلاعات‌ ما درباره زندگی‌ بنداری‌، از آنچه‌ گذشت‌، در نمی‌گذرد؛ اما به‌ نظر می‌آید که‌ او از اعتبار و شهرت‌ علمی‌ خوبی‌ بهره‌مند بوده‌ است‌. در یکی‌ از نسخه‌های‌ ترجمه‌، او را «فقیه‌ اجل‌» خوانده‌اند.

[۱۸] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۸، نک: هم، بنداری‌.

شاعر معاصرش‌ کمال‌الدین‌ اصفهانی‌ در قطعه‌ای‌ ۳۱ بیتی‌ به‌ فارسی‌ که‌ از اصفهان‌ برای‌ او به‌ دمشق‌ فرستاده‌، وی‌ را صدر افاضل‌، قوام‌ (الدین‌) خوانده‌ (بیت‌ ۶)، و معانی‌ خوب‌ و سیرت‌ نیکو (بیت‌ ۱۲) و نغز گفتاری‌ (بیت‌ ۱۵) او را ستوده‌ است‌

[۱۹] کمال‌الدین‌ اسماعیل‌، دیوان‌، ج۱، ص‌ ۲۶۲-۲۶۳، بمبئی‌.

از همه‌ مهم‌تر آنکه‌ او تاریخ‌دان‌ِ زبردستی‌ بوده‌، زیرا هم‌ تاریخ‌ سلجوقیان‌ را، و هم‌ گویا البرق‌ الشامی‌ را تلخیص‌ کرده‌ است‌.

ترجمه شاهنامه‌

سخن‌ هوتسما که‌ همه شهرت‌ بنداری‌ را زاده آثار تاریخی‌ او پنداشته‌

[۲۰] ۲ EI.

به‌ راستی‌ گزاف‌ نیست‌. ترجمه شاهکاری‌ جهانی‌ چون‌ شاهنامه‌، تقریباً در هیچ‌یک‌ از فهارس‌ کتاب‌شناسی‌ کهن‌ بازتاب‌ ندارد؛ حتی‌ در عصر ما، کحاله‌ از نام‌ آن‌ هم‌ بی‌اطلاع‌ است‌.

[۲۱] عمررضا کحاله‌، معجم‌ المؤلفین‌، ج۲، ص۶۱۰، بیروت‌، ۱۴۱۴ق‌.

با این‌ همه‌، در ۱۳۵۱ق‌/۱۹۳۲م‌، عبدالوهاب‌ عزام‌، ادیب‌ و شاعر و فارسی‌دان‌ِ مصری‌، ترجمه بنداری‌ را در دارالکتب‌ قاهره‌ به‌ چاپ‌ رسانید. وی‌ در مقدمه‌ شرح‌ می‌دهد که‌ نخست‌ از طریق‌ تاریخ‌ ادبیات‌ براون‌ به‌ وجود نسخه‌ای‌ از این‌ ترجمه‌ در کیمبریج‌ پی‌ برده‌، و سپس‌ به‌ یاری‌ نیکلسن‌، آن‌ نسخه‌ را که‌ بیش‌ از نیمی‌ از کل‌ ترجمه‌ نیست‌، مطالعه‌ کرده‌ است‌. در پاریس‌ محمد قزوینی‌ وی‌ را به‌ وجود دو نسخه دیگر در پاریس‌ و برلین‌ رهنمون‌ شده‌، پس‌ از آن‌ بر نسخه کاملی‌ در کتابخانه کوپریلی‌، و سرانجام‌ بر نسخه توپکاپی‌ سرایی‌ دست‌ یافته‌ است‌.

[۲۲] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۳-۵، نک: هم، بنداری‌.

نسخه برلین‌ که‌ وی‌ اساس‌ کار خود قرار داده‌، در ۶۷۵ق‌/ ۱۲۷۶م‌، از روی‌ نسخه مترجم‌ نوشته‌ شده‌ است‌.
کار عزام‌ در این‌ کتاب‌، کاری‌ شایسته‌ است‌. وی‌ در مقدمه ۱۰۰ صفحه‌ای‌ خویش‌ به‌ موضوعات‌ عمده‌ای‌ چون‌ اسطوره ایلیاد و اُدیسه‌، داستان‌سرایی‌ در ایران‌، شاهنامه‌ و شرح‌ حال‌ فردوسی‌، و سرانجام‌ به‌ زندگی‌نامه بنداری‌ پرداخته‌، و برای‌ قرائت‌ صحیح‌ نام‌های‌ ایرانی‌، به‌ کتاب‌های‌ گوناگون‌، از جمله‌ اوستا مراجعه‌ کرده‌ است‌. عزام‌ در آغاز بیان‌ داشته‌ که‌ کار مقابله‌ با اصل‌ فارسی‌، به‌ علت‌ اختصار ترجمه‌ همیشه‌ ممکن‌ نبوده‌، و او هرگاه‌ که‌ متن‌ عربی‌ را دچار گنگی‌ و اضطراب‌ می‌یافته‌، به‌ اصل‌ می‌نگریسته‌، و در جبران‌ کاستی‌ها کوشش‌ می‌کرده‌ است‌. جای‌هایی‌ که‌ وی‌ به‌ کمک‌ فارسی‌ و با ترجمه خویش‌، کار مترجم‌ را کمال‌ بخشیده‌، متعدد است‌.

[۲۳] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۵، نک: هم، بنداری‌.

بنداری‌ در داستان‌ سهراب‌، بخش‌ عمده‌ای‌ به‌ کتاب‌ افزوده‌، و نیز آن‌ بخش‌ را در ۶۱ بیت‌ عربی‌، در بحر متقارب‌ وزن‌ شاهنامه‌ عرضه‌ کرده‌ است‌ تا بازتابی‌ از شعر فردوسی‌ به‌ زبان‌ عربی‌ باشد.

[۲۴] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۴۷-۱۵۰، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

ویژگی‌های‌ ترجمه‌

زبان‌ عربی‌ بنداری‌ نسبتاً شفاف‌ و بی‌گره‌ است‌. وی‌ کوشیده‌ است‌ تا سرحد امکان‌ از سجع‌پردازی‌ و لفظ بازی‌ – که‌ شیوه معمول‌ زمان‌ِ او بوده‌ – پرهیز کند، اما در مقدمه‌ و یا گفتارهای‌ شخصی‌ او، آثار آرایه‌پردازی‌ همه‌جا آشکار می‌گردد. او خود متواضعانه‌ اعتراف‌ می‌کند که‌ گاه‌ «عجمه‌» به‌ زبانش‌ حاکم‌ است‌.

[۲۵] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۳-۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

این‌ سخن‌ که‌ مورد تأیید عزام‌

[۲۶] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۰۰، نک: هم، بنداری‌.

نیز هست‌، جای‌ دفاع‌ ندارد. (در دفاع‌ از فصاحت‌ او، نک به فشارکی‌.

[۲۷] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ج۱، ص۲۵۱-۲۵۴، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

)

عیوب ترجمه

کار بنداری‌ از نظر ترجمه‌، به‌ راستی‌ شایسته ستایش‌ است‌. وی‌ در گزینش‌ معادل‌ برای‌ واژه‌های‌ شاهنامه‌، یا پرداخت‌ عبارات‌ در مقابل‌ ابیات‌ فارسی‌، در بیش‌تر جایها زبردستی‌ِ خاصی‌ از خود نشان‌ داده‌، چندان‌که‌ کار تصحیح‌ متن‌ فارسی‌ شاهنامه‌ را آسان‌ کرده‌ است‌؛ اما عیب‌ بزرگ‌ او آن‌ است‌ که‌ این‌ کتاب‌ را مختصر کرده‌، و تقریباً همه‌جا سخنان‌ شخصی‌ و عاطفی‌ فردوسی‌ را که‌ تجلی‌گاه‌ هنر شاعرانه اوست‌، فرو نهاده‌، و آن‌ فضای‌ هنری‌ و شاعرانه‌ را از ترجمه خود به‌ کلی‌ زدوده‌ است‌. وی‌ بنا به‌ برآورد عزام‌، از ۵۰ تا ۶۰ هزار بیت‌ شاهنامه‌، ۳۷ هزار بیت‌ (یعنی‌ حدود دو سوم کتاب‌) را ترجمه‌ کرده‌ است‌.

[۲۸] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۸، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

از این‌رو، برخی‌ حوادث‌ (مانند آنچه‌ میان‌ رستم‌ و ترکمنان‌ رفته‌)، تقریباً همه پیش‌گفتارها (که‌ فردوسی‌ در آن‌ها از احوال‌ و عواطف‌ شخصی‌ خود سخن‌ گفته‌ است‌، مانند مقدمه داستان‌ سهراب‌)، مدایح‌ سلطان‌ محمود و وصف‌ها، به‌ خصوص‌ وصف‌ جنگ‌ها

[۲۹] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۹، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۳۰] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص‌ ۲۷۹-۲۸۱، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

[۳۱] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

را حذف‌ و یا خلاصه‌ کرده‌ است‌.
در ترجمه‌ لغزش‌هایی‌ نیز رخ‌ داده‌ است‌؛ ترجمه‌ گاه‌ آزاد یا نیم‌ بند

[۳۲] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، شم۴، ص‌ ۲۸۰، شم۶، ص‌۴۶۰، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

و گاه‌ به‌راستی‌ غلط است‌، از جمله‌ کلمه «دژخیم‌» را نام‌ خاص‌ پنداشته‌

[۳۳] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۱۸، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۳۴] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص‌ ۴۶۱-۴۶۲، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

یا «مالیدن‌» (به‌ معنای‌ قشو کردن‌) را «دست‌ بر پشت‌ اسب‌ کشیدن‌» ترجمه‌ کرده‌ است‌.

[۳۵] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۳۳، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۳۶] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

(برای‌ مثال‌های‌ بیشتر، نگاه کنید به

[۳۷] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص‌ ۴۶۲-۴۶۳، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

[۳۸] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

)

تصرف‌ در ترجمه‌

بنداری‌ گاه‌ در ترجمه‌ تصرف‌ کرده‌، و چیزهایی‌ از دیگران‌، یا از خود به‌ متن‌ افزوده‌ است‌. برای‌ تکمیل‌ روایات‌، از حمزه‌، مسعودی‌ و طبری‌ نقل‌ قول‌ کرده‌

[۳۹] عبدالوهاب‌ عزام‌، مقدمه‌ و تعلیقات‌ بر الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، نک: هم، بنداری‌.

و یک‌بار مطلبی‌ از قول‌ ابونصر عتبی‌ آورده‌ است‌.

[۴۰] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۲، ص۱۶۴، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

گاه‌ نیز بدون‌ ذکر مأخذ به‌ تکمیل‌ «آنچه‌ فردوسی‌ فرو نهاده‌»

[۴۱] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۲، ص۵۸، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

می‌پردازد (مثلاً داستان‌ پادشاه‌ حضر). علاوه‌ بر این‌، وی‌ برحسب‌ مناسبت‌ گاه‌ به‌ آیات‌ قرآنی‌ استشهاد می‌کند و یا برخی‌ ضرب‌المثل‌های‌ عربی‌ را در ترجمه‌ می‌آورد.

[۴۲] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص‌ ۴۶۰-۴۶۴، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

اما از همه‌ چشم‌گیرتر اشعاری‌ است‌ که‌ نقل‌ می‌کند. مجموعاً ۳۰۳ بیت‌ عربی‌ در کتاب‌ آمده‌ است‌ که‌ از این‌ مقدار، ۱۳۰ بیت‌ از آن‌ِ خود اوست‌ و در قطعه‌های‌ چند بیتی‌

[۴۳] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۷۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۴] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۹۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۵] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۱۲، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۶] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۷] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۲۱۸، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۸] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۲۳۸، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۴۹] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۲۴۶-۲۴۷، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۵۰] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۳۲۲-۳۲۳، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۵۱] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۳۴۶، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

و دو قصیده بزرگ‌ در مدح‌ِ ملک‌ معظم‌ – یکی‌ در ۴۶ بیت‌ در تاریخ‌ ۶۲۰ق‌

[۵۲] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۳، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

و دیگری‌ در ۴۴ بیت‌

[۵۳] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۲، ص۳۴-۳۷، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

– فراهم‌ آمده‌ است‌.
قطعه‌ها غالباً انطباق‌ احوال‌ شخصی‌ بنداری‌ با یکی‌ از شخصیت‌های‌ داستان‌ است‌ که‌ در آن‌ها مترجم‌ بیشتر به‌ رنج‌های‌ خود اشاره‌ کرده‌، اما از وصف‌ مجلس‌ بزم‌ هم‌ روی‌ بر نتافته‌ است‌.

[۵۴] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۳۴۵، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

ابیات‌ دیگر شواهدی‌ گمنامند که‌ در ضمن‌ داستان‌ در تأیید حالتی‌ آورده‌ است‌. در این‌ میان‌، چند بار هم‌ به‌ نام‌ گوینده شاهد اشاره‌ کرده‌ است‌. (

[۵۵] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص۲۷۰، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

[۵۶] ابو نواس‌، ج۱، ص۳۴۶.

[۵۷] ابوفراس‌، ج۱، ص۳۴۸-۳۴۹.

دختر نعمان‌ بن‌ منذر.)

کلمات‌ فارسی‌ِ معرّب‌

در این‌ ترجمه‌ بسیاری‌ از کلمات‌ فارسی‌ِ معرّب‌ به‌ چشم‌ می‌خورد و صادقیان‌ پنداشته‌ که‌ بنداری‌ با افزودن‌ حرف‌ تعریف‌، خودسرانه‌ آنها را به‌ کار برده‌ است‌

[۵۸] محمدعلی‌ صادقیان‌، «شاهنامه بنداری‌»، ج۱، ص‌ ۴۶۴، آینده‌، تهران‌، ۱۳۶۰ش‌، س‌۷.

اما حقیقت‌ آن‌ است‌ که‌ بیشترِ این‌ کلمات‌ واژه‌هایی‌ بسیار رایج‌ در زبان‌ عربی‌ِ عصر عباسی‌ بوده‌اند؛ حتی‌ کاربرد برخی‌ از آنها، چون‌ گرز و مرزبان‌ به‌ دوره جاهلی‌ باز می‌گردد، یا کلمه‌ای‌ ظاهراً شگفت‌ چون‌ «دستبند» (نوعی‌ رقص‌) بارها در زبان‌ عربی‌ به‌ کار رفته‌ است‌.

حسن ترجمه

اثر بنداری‌ تنها یک‌ ترجمه خواندنی‌ از حوادث‌ شاهنامه‌ نیست‌، بلکه‌ می‌تواند در مقام‌ ابزاری‌ سخت‌ سودمند و گاه‌ قاطع‌ برای‌ تصحیح‌ متن‌ فارسی‌ شاهنامه‌، به‌ کار پژوهشگران‌ آید و خالقی‌ مطلق‌ در چاپ‌ شاهنامه‌ از آن‌ بهره‌ برده‌ است‌. اما به‌ نظر می‌آید که‌ هنوز جای‌ بهره‌گیری‌ِ بیشتر باقی‌ است‌. اهمیت‌ ترجمه‌ از آن‌جا بر می‌خیزد که‌ بنداری‌ در ۶۲۰ق‌ به‌ ترجمه‌ مشغول‌ بوده‌، و پیش‌ از آن‌ هم‌، نسخه فارسی‌ خود را به‌ امیر دمشق‌ هدیه‌ داده‌ بوده‌ است‌؛ از این‌رو، تردید نیست‌ که‌ او نسخه یاد شده‌ را سالیان‌ پیش‌ از آن‌ در ایران‌، و به‌ احتمال‌ قوی‌ در اصفهان‌ فراهم‌ آورده‌ بوده‌ است‌. همچنین‌ با توجه‌ به‌ اختصار ترجمه‌، بعید نیست‌ که‌ نسخه وی‌ – چنان‌که‌ برخی‌ پنداشته‌اند.

[۵۹] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ج۱، ص۲۵۴، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

– تحریر نخست‌ (۳۸۴ق‌/۹۹۴م‌) بوده‌ است‌، نه‌ تحریر اصلاح‌ شده نهایی‌ (۴۰۲ق‌/۱۰۱۱م‌). از سوی‌ دیگر، می‌دانیم‌ که‌ پایه چاپ‌ شاهنامه مسکو، نسخه برلین‌ (۶۷۵ق‌/۱۲۷۶م‌) و پایه چاپ‌ خالقی‌، نسخه فلورانس‌ (۶۱۴ق‌/۱۲۱۷م‌) بوده‌ است‌؛ بنابراین‌، نسخه متعلق‌ به‌ بنداری‌ در هر حال‌، از این‌ دو کهن‌تر است‌.
فشارکی‌ آن‌ دو چاپ‌ را با ترجمه عربی‌ سنجیده‌، و در نمونه‌های‌ متعددی‌ نشان‌ داده‌ که‌ چاپ‌ مسکو غالباً (و نه‌ همیشه‌) به‌ ترجمه عربی‌ نزدیک‌تر است‌.

[۶۰] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ج۱، ص‌ ۲۵۵-۲۶۰، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

به‌ نظر می‌رسد که‌ بهتر است‌ این‌ پژوهش‌ِ شایسته‌ برای‌ همه شاهنامه‌ انجام‌ پذیرد؛ اما باید دانست‌ که‌ در همه موارد کارساز نیست‌، زیرا لازم‌ است‌ پیوسته‌ محدودیت‌های‌ ترجمه‌ و گرفتاری‌های‌ مترجم‌ را در نظر داشت‌؛ مثلاً در برابر دو روایت‌ «ز گفتار او» و «به‌ گفتار او» مترجم‌ عربی‌ می‌تواند «بکلامه‌» بیاورد و نیازی‌ به‌ «من‌ کلامه‌» نداشته‌ باشد. اینجا نمی‌توان‌ بر اساس‌ متن‌ عربی‌، یکی‌ از دو روایت‌ را برتر پنداشت‌. با این‌همه‌، پژوهش‌ِ فشارکی‌ و نیز آنچه‌ وی‌ «راهنمایی‌های‌ بنداری‌» خوانده‌

[۶۱] محمد فشارکی‌، «ترجمه بنداری‌ و نقش‌ تعیین‌ کننده آن‌ در شاهنامه‌شناسی‌»، ج۱، ص‌۲۶۰، ارج‌نامه ایرج‌، به‌ کوشش‌ محسن‌ باقرزاده‌، تهران‌، ۱۳۷۷ش‌.

خوب‌ است‌ در کار تصحیح‌ شاهنامه‌، با دقت‌ هرچه‌ تمام‌تر دنبال‌ شود.
در ۱۳۸۰ش‌، عبدالحمید آیتی‌، متن‌ عربی‌ بنداری‌ را به‌ فارسی‌ ترجمه‌ کرد.

آثار دیگر بنداری‌

بنداری‌ غیر از ترجمه شاهنامه‌ کتاب‌های دیگری هم نگاشته است.

سنا البرق‌ الشامی‌

بنداری‌ تاریخ‌ و ترتیب‌ آثار خود را در مقدمه این‌ اثر به‌ روشنی‌ بیان‌ کرده‌ است‌. وی‌ می‌نویسد: وقتی‌ کتاب‌ شهنامه‌ را برای‌ کتابخانه ملک‌ ترجمه‌ کردم‌، کتاب‌ البرق‌ الشامی‌ تألیف‌ عمادالدین‌ را بر گرفتم‌ و آن‌ را از آرایه‌های‌ لفظی‌ پیراستم‌، سپس‌ به‌ ۳ جلد کتاب‌ شامل‌ دو رساله‌ مراجعه‌ کردم‌، یکی‌ العقبی‌ و العتبی‌ بود که‌ ۳۰ سال‌ حوادث‌ بعد از صلاح‌الدین‌ را در بر دارد، دیگر کتاب‌ خطفه البارق‌ که‌ مشتمل‌ است‌ بر تاریخ‌ آغاز ۵۹۳ق‌ تا رمضان‌ ۵۹۷. آن‌گاه‌ گزیده‌ای‌ از این‌ دو کتاب‌ را چون‌ ذیلی‌ بر «مختصر» خود افزودم‌

[۶۲] فتح‌ بنداری‌، الشاهنامه‌، ج۱، ص‌۱۲-۱۳، به‌ کوشش‌ عبدالوهاب‌ عزام‌، قاهره‌، ۱۹۳۲م‌.

اما چنان‌که‌ نبراوی‌ در مقدمه چاپ‌ خود از این‌ کتاب‌

[۶۳] فتحیه‌ نبراوی‌، مقدمه‌ بر سنا البرق‌ الشامی‌، ج۱، ص‌۹، نک: هم، بنداری‌.

اشاره‌ کرده‌ است‌، اثری‌ از این‌ دو رساله‌ (هر دو متعلق‌ به‌ عمادالدین‌ اصفهانی‌) در مختصر بنداری‌ یافت‌ نمی‌شود.
وی‌ در جای‌ دیگری‌ از همین‌ کتاب‌ می‌نویسد: فتح‌ بنداری‌، خلاصه‌ کننده کتاب

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.