پاورپوینت غیبت (رذیله اخلاقی)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت غیبت (رذیله اخلاقی) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت غیبت (رذیله اخلاقی)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت غیبت (رذیله اخلاقی) :

غیبت (اخلاق)

غیبت در اخلاق اسلامی، از اعظم مهلکات، و اشدّ معاصی است. یعنی چیزی نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد، خواه آن نقص، در بدن او باشد، یا در نسب او، یا در صفات و افعال و اقوال او، و یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد. هم‌چنین غیبت‌کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره، یا ایماء، یا رمز، یا نوشتن.

فهرست مندرجات

۱ – مفهوم‌شناسی
۲ – معنای لغوی
۳ – معنای اصطلاحی
۴ – تفاوت غیبت و تهمت
۵ – شرایط حرمت غیبت
۶ – انواع غیبت
۶.۱ – گفتاری
۶.۲ – نوشتاری
۶.۳ – کرداری
۶.۴ – کنایی
۶.۵ – تعریض
۶.۶ – اشاره‌ای
۶.۷ – استماع غیبت
۶.۸ – نفاق
۶.۹ – رد غیبت
۶.۹.۱ – آثار رد غیبت
۷ – مذمت غیبت در آیات و روایات
۸ – کفاره غیبت
۹ – موارد جواز غیبت
۱۰ – پیامدهای غیبت
۱۰.۱ – در دنیا
۱۰.۲ – در آخرت
۱۰.۳ – پیامدهای معنوی
۱۱ – انگیزه غیبت
۱۱.۱ – معالجه اجمالی
۱۱.۲ – معالجه تفصیلی
۱۱.۲.۱ – غضب
۱۱.۲.۲ – کینه
۱۱.۲.۳ – حسد
۱۱.۲.۴ – مطایبه‌نمودن
۱۱.۲.۵ – استهزاء
۱۱.۲.۶ – فخر و مباهات
۱۱.۲.۷ – نسبت ناروادادن
۱۱.۲.۸ – نسبت‌دادن به امر قبیح
۱۱.۲.۹ – هم‌زبانی با رفیقان
۱۱.۲.۱۰ – مظنه‌کردن
۱۱.۲.۱۱ – ترحم‌کردن
۱۱.۲.۱۲ – غضب برای رضای خدا
۱۲ – راه‌های درمان غیبت
۱۲.۱ – معالجه اجمالی
۱۲.۲ – تفصیلی
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

مفهوم‌شناسی

غیبت یکی از رذایل اخلاقی است که در تعالیم اخلاقی دین مبین اسلام به شدت از آن نهی شده است.

معنای لغوی

غیبت در لغت مصدر «غاب»،

[۱] جذری، مبارک بن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج‌۳، ص۴۰۰.

و اسم مصدر «اغتیاب»

[۲] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب‌، ج‌۱، ص۶۵۶.

است و غیبت از ریشه «غیب» بر چیزی که از چشم‌ها پوشیده باشد دلالت دارد.

[۳] مصطفوی،حسن‌، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، ج‌۷، ص۲۸۹.

و اغلب لغویین به معنای اصطلاحی آن پرداخته‌اند. رجوع شود به لغت نامه‌های معتبر از جمله معزی فیومی.

[۴] فیّومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر الرافعی، ص۴۵۸.

معنای اصطلاحی

بدان که حقیقت غیبت آن است که چیزی نسبت به شخصی که شیعه باشد ذکر کنی که اگر به گوش او برسد او را ناخوش آید و به آن راضی نباشد.

[۵] فیض کاشانی، ملا محسن؛ المحجه البیضاء، ج۵، ص۲۵۵.

خواه آن نقص، در بدن او باشد، مثل این‌که بگویی: فلانی کور، یا کر، یا گنگ، یا نیم‌مرده، یا کوتاه، یا بلند، یا سیاه، یا زرد و امثال این‌ها است، یا در نسب او باشد مثل این که بگویی: پسر فلان، فاسق، یا ظالم، یا حمال‌زاده، یا نانجیب و نحو این‌ها است. یا در صفات و افعال و اقوال او باشد مثل این‌که بگویی: بدخلق، یا بخیل، یا متکبّر، یا ترسو، یا ریاکار، یا دروغ‌گو، یا دزد، یا ظالم، یا پرگو، یا پرخور، یا بی‌وقت به خانه مردم می‌رود، و نحو این‌ها است، یا در چیزی باشد که متعلق به او باشد از: لباس، یا خانه، یا مرکب. چنان که بگویی: جامه فلان کس چرکین است. یا خانه او چون خانه یهودیان است. یا عمامه او مثل گنبدی است، یا به‌قدر گردویی است. یا کلاه او دراز است. یا مرکب او (جلف) است. و امثال این‌ها.

[۶] نراقی، احمد، معراج السعاده، ص۴۴۴.

و همچنین در سایر اموری که منسوب به او باشد و به بدی یاد شود که اگر آن را بشنود ناخوشش آید. همچنان که حدیث نبوی به آن دلالت می‌کند، فرمود: «آیا می‌دانید که غیبت چه چیز است؟ عرض کردند: خدا و رسول او داناتر است. فرمود: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او را ناخوش آید. شخصی عرض کرد که اگر آن صفت با او باشد باز بد است؟ فرمود: اگر باشد غیبت است و الا بهتان است. و نام مردی در خدمت آن حضرت برده شد، شخصی عرض کرد که چه عاجز است. حضرت فرمود: غیبت رفیق خود را کردی. و روزی اسم زنی مذکور شد عایشه گفت: کوتاه قد است. جناب رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: او را غیبت کردی. و زنی دیگر مذکور شد عایشه گفت: آن دامن بلند است. حضرت فرمود: بیفکن از دهن خود، پس پاره گوشتی از دهن او افتاد.» روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: «فلان شخص بسیار خواب است. حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی.» و آنچه در بعضی از احادیث وارد شده که پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) یا بعضی از ائمّه (علیهم‌السّلام) مذمّت بعضی از اشخاص معیّنه را فرموده‌اند، یا از برای بیان احکام الهی بوده یا از طوایفی بوده‌اند که غیبت آن‌ها مستثنی است، چنانچه ذکر آن خواهد آمد.

تفاوت غیبت و تهمت

حضرت صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمود: «غیبت آن است که درباره برادرت بگوئی چیزی را که خدا بر او پوشانده است و اما چیزی را که در وجود او آشکار و ظاهر است مثل تندخوئی و شتاب‌زدگی، (گفتن آن) غیبت نیست و بهتان آن است که درباره‌اش بگوئی چیزی که در او نیست.»

[۷] کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی،ج‌۲، ص۳۵۸.

شرایط حرمت غیبت

۱: شخصی که در غیاب او عیبش بازگو می‌شود، مومن باشد؛
۲: غیبت در صورتی است که عیب او را بگوید اما اگر کمال او را ذکر کند، غیبت شمرده نمی‌شود؛
۳: آن عیب نزد عموم ناپسند باشد؛
۴: غیبت شونده به آن عیب نزد مردم معروف نباشد؛
۵: قصد کاستن از وجهه او را داشته باشد؛
۶: شنونده داشته باشد.

[۸] تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۴، ص۳۹-۴۱.

انواع غیبت

غیبت بر چند قسم است:

گفتاری

یعنی انسان نقص برادر مؤمنش را به دیگری بگوید.

نوشتاری

یعنی عیوب مسلمانی را بنویسند و یا در مجلّه و روزنامه منتشر کنند.

کرداری

مثل راه رفتن شبیه اعرج یا به چشم و ابرو و حرکت دست و سر و امثال این‌ها اشاره به نقص کسی کند که این را محاکات گویند.

کنایی

غیبت به کنایه، مثل این‌که گویی: الحمد للّه که خدا ما را مبتلا نکرد به هم‌نشینی ظلمه. یا به حب ریاست. یا سعی در تحصیل مال. یا بگویی: نعوذ بالله از بی‌شرمی. یا خدا ما را محافظت کند از بی‌شرمی. و غرض از این‌ها کنایه به شخصی باشد که مرتکب این اعمال باشد. و بسا که چون خواهد که غیبت کسی را کند از راه ریا و تشبّه به صلحا، ابتدا مدح او را می‌کند و مذمت خود را نیز می‌کند چنانچه می‌گوید: فلان شخص چه بسیار خوب شخصی بود و روزگار او را نیز مثل ما کرد و از دست شیطان خلاصی نیافت.
ویا این‌که بگوید فلان کاسب آدم خوش‌انصاف! و ارزان فروشی است! و طوری بگوید که کنایه از بی‌انصافی و گران‌فروشی فرد مورد نظر باشد.

تعریض

مثل این‌که بگوید الحمد للَّه من مبتلا به فلان چیز و یا فلان عمل نیستم و نظرش گوشه‌زدن به کسی است که دارای فلان چیز یا فلان عمل است.

[۹] طیب، عبد الحسین‌، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۱، ص۳۳۱.

اشاره‌ای

مروی است که: «زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عائشه با دست خود اشاره کرد که این کوتاه است. حضرت فرمود که غیبت او را کردی.»

[۱۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج‌۲، ص۲۲۴.

[۱۱] تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۴، ص۳۳.

استماع غیبت

بدان‌که آن‌که غیبت را می‌شنود نیز حکم غیبت‌کننده را دارد، همچنان که در احادیث وارد شده است. و همچنان که غیبت‌کنندگان، افساد دارند، غیبت‌شنوندگان نیز چنین‌اند، زیرا آن کسی که در حضور او غیبت مسلمانی می‌شود یا به آن خوشحال نمی‌شود و بدش هم نمی‌آید و به این جهت منع نمی‌کند. یا خوشحال می‌شود ولی از راه ریا و اظهار زهد تصدیق نمی‌کند، بلکه گاه است منع می‌کند اما در قلب طالب آن است که منع او را نشنوند. و بسا باشد حیله‌ها برانگیزد که آن غیبت قطع نشود، مثل این‌که اظهار تعجب کند یا بگوید که من چنین نمی‌دانستم و او را نوع دیگر شناخته بودم، که آن غیبت‌کننده بیشتر میل در غیبت کند. و به این سخن‌ها او را به غیبت وا می‌دارد. و این‌ها همه در گناه و حکم با غیبت‌کننده شریک‌اند.

[۱۲] نراقی، مهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ج۲، ص۳۹۵.

خلاصه آن‌که گناه شنونده غیبت، مثل غیبت‌کننده است، مگر این‌که در مقام انکار برآید و سخن آن شخص را قطع کند. یا از مجلس برخیزد. و اگر قدرت بر این‌ها نداشته باشد در دل غضبناک گردد. و اگر به زبان گوید: ساکت شو، اما در دل، مایل و طالب باشد، این از اهل نفاق است. پس بر اهل دین لازم است که چنانچه غیبت مسلمانی را بشنوند در مقام انکار برآیند و آن را رد کنند و الا مستوجب نکال می‌گردند.
حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود که: «هر که مؤمنی را در نزد او ذلیل کنند و او بتواند یاری او را بکند و نکند خدا در روز قیامت او را ذلیل می‌سازد.» و فرمود: «هر که ردّ کند از غیبت، برادر خود را و آبروی او را محافظت کند، حق است بر خدا که در روز قیامت آبروی او را نگاه‌ دارد.» و فرمود که: «هیچ مردی نیست که بدی برادر مسلم او در نزد او مذکور شود و او بتواند او را جانب داری و حمایت کند، اگر چه به یک کلمه باشد، و نکند مگر این‌که خدای تعالی او را در دنیا و آخرت ذلیل می‌کند. و هر که بدی برادر مسلمش را در نزد او ذکر کنند و او یاری او کند خدا یاری او کند در دنیا و آخرت.» و فرمود: «هر که حمایت کند آبروی مسلمانی را، خدا در روز قیامت ملکی را می‌فرستد که او را حمایت کند.» و فرمود: «هر که منت گذارد بر برادر خود در خصوص غیبتی از او که در مجلسی بشود و آن را رد کند، خدای تعالی هزار در از شرّ را در دنیا و آخرت از او دور می‌کند. و اگر بتواند و ردّ غیبت او را نکند گناه او هفتاد مقابل آن کسی است که غیبت کرده است.»
حضرت علی (علیه‌السّلام) فرمودند: «شنونده غیبت یکی از دو طرف غیبت‌کننده است.»

[۱۳] خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، ج‌۷، ص۱۶.

پس شنونده غیبت از گناه غیبت بر کنار نیست مگر این‌که با زبان آن را رد کند.

نفاق

و بعضی از غیبت‌کنندگان هستند که چون می‌خواهند غیبت مسلمانی را کنند از راه نفاق، غم و‌ اندوه خود را بر حال آن شخص اظهار می‌کنند و حال این‌که در دل خود، هیچ‌اندوهی ندارند، چنان‌که می‌گویند: آه، چه قدر غصه خوردم دلم سوخت به‌جهت فلان شخص که بی‌آبرو شد. یا فلان عمل از او سرزد. یا به او اهانت رسید. خدا امر او را به اصلاح آورد. و این منافق اگر دوست او بود و غم و‌ اندوه او را خورد پس اظهار نمی‌کرد و دعایی که به او می‌کند در خلوت می‌کرد. پس اظهار حزن و دعا از خباثت باطن اوست. و شیطان لعین او را بازیچه خود قرار داده، بر او امر را مشتبه کرده و بر ریش او می‌خندد. و حسنات او را به باد می‌دهد. و او چنان پندارد که خوب می‌کند. و نمی‌داند که تیز بینان عالم دانش و بینش، از احوال و اوضاع برون او، احوال درونش را درک می‌نمایند.
حمد گفتی کو، نشان حامدون نی برونت را اثر نی‌اندرون رو ملاف از مشک کان بوی پیاز از دم تو می‌کند مکشوف راز و بسیارند که غیبت مسلمانی را می‌کنند و بعضی از حضار نمی‌شنوند بلند می‌گویند سبحان اللّه امّا عجب نیست چنین چیزی. تا او خوب متوجّه شود و این هر چه می‌خواهد بگوید.

رد غیبت

ردّ نمودن غیبت بر کسی که متمکن باشد واجب است و ظاهراً رد غیبت غیر از نهی از غیبت است و مراد یاری‌کردن از شخص غیبت شده است.

[۱۴] دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، ج۲، ص۲۶۹.

رد غیبت باید با نوع غیبت متناسب باشد؛ اگر عیب نفسانی کسی بازگو می‌شود. مثلاً بگوید: تو چگونه از درون کسی خبر داری؟
اگر عیب درباره بدن شخص باشد، بگوید: عیب آن است‌ که نزد خدا نقص شمرده شود.
گاه عیب در زمینه دینی است. در این‌صورت تا می‌تواند حمل بر صحت کند و اگر راهی برای توجیه نبود، بگوید: هر مؤمنی غیر از معصومین ممکن است به خطا بیافتد، شاید توبه کند.

[۱۵] تهرانی، مجتبی، اخلاق الهی، ج۴، ص۴۷-۴۶.

آثار رد غیبت

در روایات برای غیبت آثاری ذکر شده است:

[۱۶] مهدوی کنی، محمد رضا، اخلاق عملی، ص۷۶-۷۷.

۱: نصرت دنیا و آخرت؛

[۱۷] صدوق، محمد بن علی، پاداش نیکی‌ها و کیفر گناهان، ‌محمد علی مجاهدی، ‌ص۶۳۶.

۲: دفع بلایا؛ پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) فرمود: «هر کس غیبت برادرش را در مجلسی بشنود و از او دفاع کند و جلوی غیبت او را بگیرد خداوند هزار نوع شر را در دنیا و آخرت از او دور می‌کند و اگر جلوی غیبت را نگیرد بلکه خوشش هم بیاید، گناه و کیفرش به اندازه معصیت غیبت‌کننده خواهد بود.»

[۱۸] حر عاملی، محمد بن حسن، آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام‌، ترجمه محمد علی فارابی، ص۲۰۸.

۳: رفتن به بهشت.

[۱۹] دیلمی، حسن، ارشاد القلوب الی الصواب، ج‌۱، ص۱۷۶.

مذمت غیبت در آیات و روایات

چون حقیقت غیبت را شناختی بدان‌که آن، اعظم مهلکات، و اشدّ معاصی است. و به اجماع جمیع امت، و صریح کتاب ربّ العزه و احادیث پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) و ائمّه اطهار (علیهم‌السّلام) حرمت آن ثابت است.
خداوند عزّت می‌فرماید: «وَ لا یَغْتَب بَعْضُکُمْ بَعْضا اَ یُحِبُّ اَحَدُکُمْ اَنْ یَاْکُلَ لَحْمَ اَخیهِ مَیْتا فَکَرِهْتُمُوهُ؛

[۲۰] حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.

یعنی: باید غیبت نکند بعضی از شما بعضی دیگر را، آیا دوست می‌دارد یکی از شما که بخورد گوشت برادر خود را در حالتی که مرده باشد؟ پس کراهت می‌دارید شما آن امر را.»
و از رسول خدا (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) مروی است که فرمود: «زنهار، احتراز کنید از غیبت، به درستی که غیبت، بدتر است از زنا، زیرا مردی که زنا می‌کند و توبه می‌کند خدا او را قبول می‌فرماید ولی غیبت‌کننده را خدا نمی‌آمرزد تا آن‌که غیبت او را که کرده است از او بگذرد.» و فرمود که: «در شب معراج به قومی گذشتیم که روهای خود را با ناخن‌های خود می‌خراشیدند. از جبرئیل پرسیدم که ایشان چه کسان‌اند؟ گفت: غیبت‌کنندگان. روزی آن سرور بر منبر برآمدند و خطبه‌ای در نهایت بلندی خواندند، به نوعی که زنان در خانه‌ها آواز آن سرور را شنیدند، و فرمودند که‌: «ای گروهی که به زبان، ایمان آورده‌اید و دل شما از ایمان خالی است غیبت مسلمین را مکنید. و عیب‌جویی ایشان منمائید، که هر که عیب‌جویی برادر خود کند خدا عیب او را ظاهر می‌سازد اگر چه در‌اندرون خانه خود باشد. و در روز دیگر آن سرور بر بالای منبر خطبه‌ای ادا فرمودند و بیان گناه ربا و عقوبت آن را کردند پس فرمودند: یک درهم از ربا بدتر است از سی و شش زنا، و آبروی برادر مسلم را ریختن از ربا بدتر است. و وقتی آن حضرت مردم را امر به روزه فرمود، گفت: احدی بدون اذن من افطار نکند.
چون شام داخل شد، یک یک می‌آمدند و اذن گرفته افطار می‌کردند تا مردی آمد و عرض کرد: «یا رسول اللّه دو دختر من روزه گرفته‌اند و حیا مانع ایشان است که به خدمت تو رسند، اذن بفرما تا افطار کنند. حضرت روی مبارک گردانید. آن مرد ثانیا عرض کرد. باز حضرت روی گردانید. و در مرتبه سوم فرمود که آنها روزه نگرفته‌اند و چگونه روزه بودند و حال آن‌که در همه روز گوشت مردم را به غیبت می‌خوردند، برو ایشان را بگو تاقی کنند. آن مرد بازگشت و ایشان را خبر داد پس آنها قی کردند و از هر یک پارچه خون بسته دفع شد. چون پیغمبر را خبر دادند فرمود: به خدایی که جان محمد در دست اوست که اگر این در شکم آنها باقی می‌ماند آتش جهنم آن را می‌خورد.»
و از جانب خداوند رحمن به موسی بن عمران وحی شد که: «هر غیبت کننده‌ای که با توبه از دنیا برود آخر کسی است که داخل بهشت خواهد شد. و هر غیبت کننده‌ای که بی‌توبه از دنیا برود اول کسی است که داخل جهنم خواهد شد.» و از حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) مروی است که: «هر که غیبت کند مرد مسلمان یا زن مسلمانی را، خدا چهل شبانه‌روز نماز و روزه او را قبول نمی‌کند، مگر این‌که آن کسی که غیبت او شده از او عفو کند.» و فرمود: «هر که غیبت مسلمانی را بکند، در ماه رمضان اجری از برای روزه او نخواهد بود.» و در حدیثی دیگر از آن سرور منقول است که: «دروغ گمان کرده است هر که گمان کند حلال‌زاده است و او گوشت مردم را به غیبت می‌خورد.»
و از امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) مروی است که: «هر که در حق مؤمنی بگوید امر قبیحی را که خود دیده یا شنیده باشد، آن شخص داخل این آیه مبارکه است که: «انَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ اَنْ تَشیعَ الْفاحِشَه فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ؛

[۲۱] نور/سوره۲۴، آیه۱۹.

به تحقیق کسانی‌که دوست می‌دارند که فاش شود امر قبیح و ناشایست در حق طایفه‌ای که ایمان آورده‌اند از برای ایشان است عذاب دردناک.» و نیز از آن حضرت مروی است که: «هر کس روایت کند از مؤمنی چیزی را که بخواهد او را عیبناک کند و آبروی او را کم کند تا از چشم مردم بیفتد، خداوند متعال او را از تحت امر خود بیرون می‌کند و داخل در تحت امر شیطان می‌کند. و شیطان او را قبول نمی‌کند.» و آن حضرت فرمود: «هر که غیبت کند برادر مؤمن خود را بی‌آن که عداوتی میان ایشان ثابت باشد، شیطان شریک است در نطفه او.» و فرمود که: «غیبت، حرام است بر هر مسلمانی. و آن می‌خورد حسنات را. و باطل می‌سازد آن‌ها را، هم‌چنان که آتش هیزم را می‌خورد.» و اخبار در این خصوص بسیار است. و ذکر همه آنها متعسّر، بلکه متعذّر است. و همین قدر که مذکور شد کفایت می‌کند.
علاوه بر این، هر که را‌ اندک عقلی بوده باشد می‌داند که این صفت، خبیث‌ترین صفات، و صاحب آن، رذل‌ترین مردمان است. و بزرگان پیش، بندگی خدا را در نماز و روزه نمی‌دانسته‌اند بلکه در چشم پوشیدن و حفظ خود از پیروی عیب مردم می‌دانسته‌اند. و آن را افضل اعمال می‌شمرده‌اند. و خلاف آن را صفت منافقین می‌دیدند. و وصول به مراتب عالیه و درجات رفیعه را موقوف به ترک غیبت می‌دانسته‌اند.
چون از حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) وارد است که: «هر که نماز او نیکو باشد و عیالمند باشد و مال او کم باشد و غیبت مسلمانان را نکند با من خواهد بود در بهشت.» و چقدر قبیح است که آدمی از عیوب خود غافل شده در صدد اظهار عیوب مردمان برآید. خاری را در چشم دیگران ملاحظه کند ولی شاخ درختی را در دیده خود برنخورد. پس‌ای جان برادر چون خواهی که عیب دیگران را بگویی، اول عیوب خود را یاد کن و در صدد اصلاح آن برآی.
یادآور، قول پیغمبر (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم) را که فرموده است: «خوشا به حال کسی‌که مشغول عیب خود گردد و به عیوب مردم نپردازد.» علاوه بر این، هرگاه عیبی را که ذکر می‌کنی امری باشد که به اختیار او نباشد و از جانب حق سبحانه و تعالی باشد پس مذمت او بر آن غیبت فی الحقیقه مذمت خالق او است، زیرا هر که چیزی را مذمت می‌کند سازنده او را مذمت کرده است.
و از اعظم مفاسد غیبت، آن است که باعث آن می‌شود که اعمال خیر آن کسی که غیبت‌کرده در عوض آن غیبت، به نامه عمل آن شخصی که غیبت او شده ثبت می‌شود و گناهان این، به دیوان اعمال او نقل می‌شود. و چه احمق کسی باشد که به واسطه یک سخن، در روز قیامت، و زر و وبال دیگری را متحمّل گردد.
مروی است که در روز قیامت بنده‌ای را به موقف عرصات حاضر سازند و نامه اعمال او را به دست او دهند، چون در آن نگرد از حسنات خود چیزی در آنجا نیابد، عرض کند که پروردگارا این نامه عمل من نیست زیرا من از طاعات خویش هیچ در آن نمی‌بینم. خطاب رسد که‌ ای بنده پروردگار تو خطا و سهو نمی‌کند اعمال خیر تو به غیبت مردم رفت. و دیگری را می‌آورند و دیوان او را به دست او می‌دهند در آنجا طاعات بسیار و عبادات بی‌شمار مشاهده می‌کند، عرض می‌کند که این کتاب من نیست. این اعمال از من به وجود نیامده. خطاب می‌رسد که فلان شخص غیبت تو را کرد و این طاعات اوست که عوض به تو داده شده است.»
پس عاقل باید تامّل کند که آن کسی را که غیبت او می‌کند اگر دوست و صدیق اوست چه بی‌مروّتی و بی‌انصافی است که زبان به غیبت او گشاید و بدی او را در نزد مردمان گوید. و اگر دشمن اوست چه بی‌عقلی و سفاهتی است که کسی متحمّل و زر و وبال دشمن خود گردد، و اگر طاعتی‌ اندوخته باشد به او دهد.

کفاره غیبت

توبه از غیبت دو جنبه دارد: یکی از جنبه حق خدایی و دیگر از جنبه حق النّاس. توبه از جنبه اول پشیمان‌شدن و طلب عفو و مغفرت است و از جنبه دوم یعنی اگر به شخصی که غیبت او را نموده خبر نرسیده باشد و در اظهارش مظنّه ضرر و فساد باشد و ایجاد عداوت شود یا آن شخص مرده باشد و یا غایب شده به طوری‌که دسترسی به او ممکن نباشد برای او استغفار کند و در ثواب بعض عباداتش او را شریک گرداند و محبت و احسان به او نماید تا جبران حقّش شود و اگر به او خبر رسیده باشد و می‌تواند برود از او طلب حلّیت کند باید برود و به ه

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.