پاورپوینت غیاثالدین پیر احمد خوافی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت غیاثالدین پیر احمد خوافی دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت غیاثالدین پیر احمد خوافی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت غیاثالدین پیر احمد خوافی :
غیاثالدین پیراحمد خوافی
پیرْاَحْمَدِ خوافی، غیاثالدین (د ۸۵۷ق/۱۴۵۳م)، وزیر شاهرخ تیموری و جانشینان او میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – بیوگرافی
۲ – فعالیتها و مناصب
۲.۱ – وزارت سرخس
۲.۲ – وزارت در ۸۵۱
۲.۳ – شراکت در وزارت
۳ – مرگ
۴ – چهره مردمی
۵ – فهرست منابع
۶ – پانویس
۷ – منبع
بیوگرافی
درباره سالزاد و زندگی او پیش از رسیدن به وزارت اطلاعی دردست نیست، جز آنکه در برخی منابع متأخر گفتهاند که وی در روستای خَرگِرد خواف زاده شد.
[۱] پیرنیا، محمدکریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران، ج۱، ص۴۴۸، تهران، ۱۳۷۲ش.
[۲] Golombek، L and D Wilber، ج۱، ص۳۲۲، The Timurid Architecture of Iran and Turan، Princeton، ۱۹۸۸.
پدرش خواجه جلالالدین اسحاق هم با توجه به لقب صاحب که او را بدان خواندهاند،
[۳] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
گویا از رجال نامور دیوانی بوده است. از برخی اشارات نویسندگان هم بر میآید که پیراحمد، پیش از وزارت، صاحب مناصب مهم و از رجال مشهور بود، چنانکه گفتهاند: خواجه نظامالدین احمد بن داوود، به سعی او از دیوان حضرت اعلی معزول شد.
[۴] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۵] اسفزاری، محمد، روضات الجنات، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۶] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
فعالیتها و مناصب
پیراحمد در ۸۲۰ق/۱۴۱۷م، از سوی شاهرخ تیموری به وزارت منصوب شد،
[۷] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۳۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۸] سمرقندی، عبدالرزاق، مطلع سعدین و مجمع بحرین، ج۲، ص۲۰۶-۲۰۷، به کوشش محمد شفیع، لاهور، ۱۹۴۴م.
[۹] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۶۴۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۰] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۳، ص۶۰۰-۶۰۱، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
اما سال بعد، چند تن با او در وزارت شریک گشتند و پس از این هم وی غالباً با مشارکت دیگران این منصب را برعهده داشت.
[۱۱] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۳۵، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۲] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۵۵، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۳] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۷۵، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۴] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۹۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۵] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۱، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۱۶] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۱۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
وزارت سرخس
پیراحمد در ۸۲۸ق/۱۴۲۵م به سببی نامعلوم از وزارت عزل شد، ولی در ربیعالآخر ۸۲۹ بار دیگر در سرخس به وزارت نایل آمد و از ۸۳۸ق با سیدی احمد شیرازی،
[۱۷] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۵۷، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۱۸] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۵۹، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
و از ربیعالاول ۸۴۵ تا پایان حیات شاهرخ، با خواجه شمسالدین علی سمنانی در وزارت شریک بود.
[۱۹] فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، ج۳، ص۲۹۰، به کوشش محمود فرخ، مشهد، ۱۳۳۹ش.
[۲۰] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۱۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۱] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۳-۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
چون شاهرخ در ۸۵۰ق/۱۴۴۶م درگذشت، سراسر قلمرو او دستخوش پریشانی و ناآرامی گردید. میرزا عبداللطیف بن الغبیگ با سپاه به سوی خراسان حرکت کرد
[۲۲] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۳۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۳] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲۴] قزوینی، یحیی، لب التواریخ، ج۱، ص۳۱۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
پیراحمد و شمسالدین علی در سمنان به خدمت او رسیدند و عبداللطیف نیز که خود را جانشین شاهرخ میخواند، پیراحمد را در مقام خود ابقا کرد.
[۲۵] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۳۵، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲۶] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
از سوی دیگر علاءالدوله، یکی از پسران بایسنقر میرزا که در هرات بر تخت نشسته بود، سپاهی به مقابله عبداللطیف فرستاد. در صفر ۸۵۱ عبداللطیف در جنگ شکست خورد و به اتفاق پیراحمد دستگیر، و به هرات گسیل شد.
[۲۷] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۲۸] قزوینی، یحیی، لب التواریخ، ج۱، ص۳۱۹، تهران، ۱۳۶۳ش.
وزارت در ۸۵۱
علاءالدوله که درصدد جلب حمایت امرا و حکام عصر شاهرخ بود، پیراحمد خوافی را باز به وزارت نشاند.
[۲۹] سمرقندی، دولتشاه، تذکره الشعراء، ج۱، ص۳۰۷، به کوشش محمد رمضانی، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۳۰] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
در ۸۵۲ق پس از اینکه علاءالدوله از الغبیگ شکست خورد و فراری شد
[۳۱] مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، دانشنامه بزرگ اسلامی، ج۱۰، ص۳۸۵۶، الغبیگ کورگان
، پیراحمد همراه مهد علیا گوهرشادآغا، مادر بایسنقر میرزا و چند تن از امرای دیگر از هرات به نزد محمد میرانشاه، پسر دیگر بایسنقر به عراق عجم رفتند تا او را به تسخیر خراسان تشویق کنند.
[۳۲] طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۳۱۸، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۴م.
[۳۳] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۴۷- ۷۴۸، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۳۴] کاتب، احمد، تاریخ جدید یزد، ج۱، ص۲۵۲، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۳۵] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۳۶] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۲۰، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۷] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۲۷، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۳۸] قزوینی، یحیی، لب التواریخ، ج۱، ص۳۱۶-۳۱۷، تهران، ۱۳۶۳ش.
[۳۹] روملو، حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۲۸۰-۲۸۱، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
شراکت در وزارت
محمد میرانشاه در اواخر سال ۸۵۳ق، پیراحمد را با حاجی محمد قناشیرین در وزارت شریک گردانید.
[۴۰] طهرانی، ابوبکر، دیار بکریه، ج۱، ص۳۲۰-۳۲۱، به کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، آنکارا، ۱۹۶۴م.
[۴۱] عقیلی حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۴۲] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۵-۳۵۶، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
پیراحمد اندکی بعد به حج رفت و در غیاب او محمد میرانشاه در ۸۵۵ق/ ۱۴۵۱م، در جنگ با برادرش میرزاابوالقاسم بابر کشته شد.
[۴۳] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۵-۳۵۶، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۴۴] اسفزاری، محمد، روضات الجنات، ج۲، ص۱۷۱-۱۷۳، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۴۵] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۴۰، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
مرگ
سال ۸۵۶ق/ ۱۴۵۲م پیراحمد در یزد به حضور بابر رسید و با آنکه ابتدا لطف و محبت دید،
[۴۶] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۸۳، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۴۷] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۶۴، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۴۸] روملو، حسن، احسن التواریخ، ج۱، ص۳۰۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
اما در ۸۵۷ق به دستور همو دستگیر، و اموالش مصادره شد و بر اثر شکنجههایی که دید، اندکی بعد بیمار شد و درگذشت. پیکر وی را در عمارت سرمزار، کنار عیدگاه هرات به خاک سپردند. این عمارت را خود پیراحمد بر مزار شیخ زینالدین خوافی عارف معروف ساخته بود.
[۴۹] عقیلی حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۳۴۳، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۵۰] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۷۸۷، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۵۱] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۵۲] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۴، ص۴۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۳] فکری سلجوقی، تعلیقات بر رساله مزارات هرات اصیلالدین عبدالله واعظ، ج۱، ص۵۲، انجمن تاریخ افغانستان، ۱۳۴۴ش.
پیراحمد را به کاردانی و کفایت ستودهاند. او در اداره امور ضمن رعایت حقوق مردم در ایفای وظایف دیوانی خود نیز کوتاهی نمیکرد؛ چندانکه وی را با خواجه نظامالملک طوسی مانند کردهاند. برخی از شعرا وی را مدح گفتهاند.
[۵۴] عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۵۵] میرخواند، محمد، روضه الصفا، ج۶، ص۶۴۴، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۵۶] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۳-۳۵۴، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
[۵۷] خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، ج۳، ص۶۵۱، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۵۸] یوسف اهل، جلالالدین، فرائد غیاثی، ج۱، ص۶، به کوشش حشمت مؤید، تهران، ۱۳۵۶ش.
فرزند پیراحمد، مجدالدین محمد خوافی نیز از رجال بلند پایه عصر، و وزیر سلطان حسین بایقرا بود.
[۵۹] اسفزاری، محمد، روضات الجنات، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، ۱۳۳۸ش.
[۶۰] نظامی، عبدالواسع، منشأ الانشاء، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش رکنالدین همایونفرخ، تهران، ۱۳۵۷ش.
[۶۱] نظامی، عبدالواسع، منشأ الانشاء، ج۱، ص۲۱۸، به کوشش رکنالدین همایونفرخ، تهران، ۱۳۵۷ش.
چهره مردمی
دو تن از دانشمندان و مؤلفان آنزمان، محمد بن علی بن جمالالاسلام، ملقب به منشی، مؤلف همایوننامه، و جلالالدین یوسف اهل، مؤلف فرائد غیاثی، کتابهای خود را به نام پیراحمد خوافی نوشته، و به او اهدا کردهاند.
[۶۲] همایونفرخ، رکنالدین، مقدمه بر همایوننامه منشی، ج۱، ص۱، تهران، ۱۳۵۶ش.
[۶۳] مؤید، حشمت، مقدمه بر فرائد غیاثی، ج۱، ص۲۷.
پیراحمد دوستدار آبادانی بود و ابنیه مهمی بهویژه در ولایات خراسان بنیاد نهاد
[۶۴] عقیلی، حاجی بن نظام، آثار الوزراء، ج۱، ص۳۴۲، به کوشش جلالالدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۶۴ش.
[۶۵] خواندمیر، غیاثالدین، دستور الوزراء، ج۱، ص۳۵۴، به کوشش سعید نفیسی، تهران، ۱۳۵۵ش.
که از آن میان میتوان به مدرسه غیاثیه در خرگرد خواف و مسجد مولانا در تایباد اشاره کرد که در ۸۴۸ق
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.