پاورپوینت علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) :

امام علی علیه‌السلام

امام علی علیه‌السلام

حرم امام علی(ع)

ولادت

۱۳ رجب، سال ۳۰ عام الفیل

زادگاه

مکه، کعبه

پدر

ابوطالب

مادر

فاطمه بنت اسد

کنیه

ابوالحسن، ابوتراب، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوالائمه و …

القاب

امیرالمؤمنین، یعسوب‌الدین، حیدر کرار، مرتضی، فاروق، صدیق اکبر

همسران

فاطمه(س)، امامه بنت ابوالعاص، ام‌البنین، اسماء بنت عمیس، لیلی بنت مسعود بن خالد، ام‌حبیب، ام‌سعید، محیاه

فرزندان

حسن، حسین، زینب، ام‌کلثوم، محسن، نفیسه، زینب صغری، رقیه صغری، ‌ام‌هانی، ام‌الکرام، جمانه، امامه، ‌ام‌سلمه، میمونه، خدیجه، فاطمه

محل زندگی

مکه، مدینه، کوفه

نقش

امام اول شیعیان

مدت امامت

۲۹ سال (۱۱-۴۰ق)

شهادت

۲۱ رمضان، ۴۰ق

مدفن

نجف، عراق

طول عمر

۶۳ سال

امامان شیعه
امام علی، امام حسن مجتبی، امام حسین، امام سجاد، امام محمدباقر، امام جعفرصادق، امام موسی کاظم، امام رضا، امام جواد، امام هادی، امام حسن عسکری، امام مهدی

‌علی بن ابی طالب (۲۳ قبل از هجرت – ۴۰ق.)، امام اول شیعیان، صحابی، راوی، پسرعمو و داماد پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – نسب امام
۲.۱ – معنای امیرالمؤمنین
۳ – ولادت و شهادت
۳.۱ – دوران کودکی
۴ – اوصاف جسمی
۵ – همسران امام
۶ – فرزندان امام
۷ – نخستین مرد مسلمان
۸ – شرکت در غزوات پیامبر
۸.۱ – جنگ بدر
۸.۲ – جنگ احد
۸.۳ – جنگ خندق
۸.۴ – جنگ خیبر
۸.۵ – فتح مکه
۸.۶ – جنگ حنین
۸.۷ – جنگ تبوک
۹ – دلایل امامت
۹.۱ – آیه اطاعت
۹.۲ – آیه ولایت
۹.۳ – حدیث منزلت
۹.۴ – حدیث یوم الانذار
۹.۵ – واقعه غدیر
۱۰ – وفات پیامبر و سقیفه
۱۱ – دوران خلفای سه گانه
۱۱.۱ – بیعت اجباری
۱۱.۲ – جمع آوری قرآن
۱۱.۳ – جنگ با رومیان
۱۱.۴ – مبدا تاریخ اسلامی
۱۲ – دوران حکومت
۱۲.۱ – حقوق متقابل مردم و حاکم
۱۲.۲ – عدالت
۱۲.۳ – سختگیری در اجرای دین و قانون
۱۲.۴ – سرزنش تملق گویان
۱۲.۵ – ساختار نظامی
۱۳ – کارگزاران امام
۱۴ – جنگهای امام
۱۴.۱ – جنگ جمل
۱۴.۲ – جنگ صفین
۱۴.۳ – جنگ نهروان
۱۵ – شهادت
۱۶ – وصایای امام
۱۷ – مخفی بودن قبر
۱۸ – امام علی در قرآن
۱۸.۱ – آیه مباهله
۱۸.۲ – آیه تطهیر
۱۸.۳ – آیه مودت
۱۹ – امام علی در تاریخ و روایات
۱۹.۱ – نخستین مسلمان
۱۹.۲ – لیله المبیت
۱۹.۳ – برادری با رسول خدا
۱۹.۴ – رد الشمس
۱۹.۵ – ابلاغ سوره برائت
۱۹.۶ – سدالابواب
۲۰ – سرسلسله علوم مسلمانان
۲۰.۱ – علم کلام
۲۰.۲ – علم فقه
۲۰.۳ – تفسیر و قرائت
۲۰.۴ – علم طریقت
۲۰.۵ – ادبیات عرب
۲۰.۶ – فصاحت و بلاغت
۲۱ – ویژگیهای اخلاقی امام
۲۱.۱ – جود و سخاوت
۲۱.۲ – گذشت و بردباری
۲۱.۳ – خوشرویی
۲۱.۴ – جهاد در راه خدا
۲۱.۵ – شجاعت
۲۱.۶ – عبادت
۲۱.۷ – زهد
۲۲ – آثار
۲۲.۱ – نهج‌البلاغه
۲۲.۲ – غرر الحکم و درر الکلم
۲۲.۳ – دستور معالم الحکم
۲۲.۴ – تألیفات دیگر
۲۳ – اصحاب امام
۲۴ – فهرست منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع

مقدمه

به گفته مورخین شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد. او نخستین کسی بود که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورد. از نظر شیعه، وی به فرمان خدا و تصریح پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جانشین بلافصل رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.

[۱] مائده/سوره۵، آیه۶۷.

آیاتی از قرآن کریم بر عصمت و پیراستگی وی از پلیدی‌ها دلالت دارد.

[۲] احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.

بنابر منابع شیعه و برخی منابع اهل سنت، حدود ۳۰۰ آیه در قرآن کریم در فضیلت او نازل شده است.

[۳] اربلی، ابن ابی الفتح، کشف الغمه، ص۹۳.

[۴] سیوطی، عبدالرحمن، تاریخ الخلفاء، ص۱۸۹.

وی همسر حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و پدر و جد ۱۱ امام شیعه است.
هنگامی که قریش قصد کشتن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را داشتند، او در بستر پیامبر خوابید تا دشمنان گمراه شوند و بدین طریق پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مخفیانه هجرت کرد.

[۵] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۹، ص۵۹.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عقد اخوت خود را با وی بست.

[۶] نیشابوری، حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۶.

در همه غزوات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جز جنگ تبوک که به فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه ماند- شرکت داشت و پرافتخارترین فرمانده اسلام بود. آثار مکتوب بسیای به زبان‌های مختلف درباره امام علی (علیه‌السّلام) نوشته شده است.
پس از درگذشت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گروهی در سقیفه، با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند و امام علی (علیه‌السّلام) ۲۵ سال از خلافت دور ماند. آن حضرت پس از خلافت ابوبکر، عمر و عثمان، به اصرار مسلمانان خلافت و حکومت را پذیرفت.

[۷] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۵.

او در دوره کوتاه حکومتش با سه جنگ سنگین داخلی مواجه شد و سرانجام در محراب مسجد کوفه در حال نماز به دست یکی از خوارج به شهادت رسید و مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.

[۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۰.

گفته‌اند که سررشته بسیاری از علوم مسلمانان، از جمله نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر به امام علی (علیه‌السّلام) می‌رسد و فرقه‌های گوناگون، سلسله سند خود را بدو می‌رسانند. کتاب معروف نهج البلاغه منتخبی از گفته‌ها و نوشته‌های اوست.

نسب امام

علی بن ابی‌طالب بن عبدالمطلب بن‌ هاشم بن عبدمناف بن قصی بن کلاب،

[۹] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۵.

هاشمی قرشی، امام اول تمام شیعیان

[۱۰] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۵.

و خلیفه چهارم از خلفای راشدین از نظر اهل سنت است. پدر امام علی (علیه‌السّلام)، ابوطالب مردی سخاوتمند، عدالت‌مدار، مورد احترام قبایل عرب، عمو و حامی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و از شخصیت‌های بزرگ قریش بود.

[۱۱] ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، ج۱، ص۱۵.

او پس از سال‌ها حمایت از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)،

[۱۲] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۱۷۲ – ۱۷۳.

[۱۳] بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳.

در سال دهم بعثت،

[۱۴] خاتون آبادی، جنات الخلود، ص۱۶.

[۱۵] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۵.

با ایمان از دنیا رفت.

[۱۶] طوسی، محمدبن حسن، مصباح‌المتهجد، ص۸۱۲.

مادرش، فاطمه بنت اسد بن‌هاشم بن عبد مناف است.

[۱۷] شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۵.

برادران وی طالب، عقیل، جعفر و خواهرانش هند یا‌ ام‌هانی، جمانه، ریطه یا‌ ام طالب و اسماء بودند.

[۱۸] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۲۰.

کنیه امام، ابوالحسن،

[۱۹] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۵.

ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه می‌باشد.
القاب امام، امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه‌هارون، حیدر، مرتضی، نفس الرسول، اخو الرسول، زوج البتول، سیف اللّه المسلول، امیر البرره، قاتل الفجره، قسیم الجنّه والنار، صاحب اللواء، سید العرب، کشّاف الکرب، الصدّیق الاکبر، ذوالقرنین،‌هادی، فاروق، داعی، شاهد، باب المدینه، والی، وصی، قاضی دین رسول اللّه، منجز وعده، النبا العظیم، الصراط المستقیم والانزع البطین می‌باشد.

[۲۰] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۶۰.

معنای امیرالمؤمنین

امیرالمؤمنین به معنای امیر، فرمانده و رهبر مسلمانان، لقبی است که به اعتقاد شیعیان اختصاص به حضرت علی (علیه‌السّلام) دارد. براساس روایات، شیعیان معتقدند این لقب در زمان پیامبر اسلام برای علی بن ابیطالب به کار می‌رفته است و منحصر به اوست و نه تنها استعمال این لقب را برای خلفای راشدین و غیر راشدین جایز نمی‌دانند که حتی به کاربردن این لقب را برای سایر امامان خود هم صحیح نمی‌دانند.

ولادت و شهادت

امام علی (علیه‌السّلام) در روز جمعه ۱۳ رجب در سال ۳۰ عام‌الفیل در مکه درون کعبه متولد شد. (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم). عبارت مفید در مورد زادگاه امام چنین است: «ولد بمکه فی البیت الحرام/ در مکه در بیت الحرام [=کعبه] زاده شد». مسعودی (متوفای ۳۴۶ق) درباره زادگاه امام نوشته است: «وکان مولده فی الکعبه/ زادگاهش در کعبه بود.»)

[۲۱] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۵.

[۲۲] مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۳۴۹، قم، منشورات دار الهجره، ۱۳۶۳ش/۱۴۰۴ق/۱۹۸۴م.

ولادت وی در کعبه را عالمان شیعه از جمله سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و بسیاری از اهل تسنن مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی مورد تواتر می‌دانند.

[۲۳] امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنه و الادب، ج۶، ص۲۱-۲۳.

درگذشت وی، در اثر ضربت شمشیری بود که در سحرگاه روز ۱۹ رمضان سال ۴۰ق توسط یکی از خوارج در مسجد کوفه بر سر وی وارد شد، و در ۲۱ همان ماه به شهادت رسید و مخفیانه دفن شد.

[۲۴] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۹.

دوران کودکی

هنگام ۶ سالگی علی (علیه‌السّلام)، در مکه قحطی شد. ابوطالب، مرد عیالمندی بود و اداره هزینه یک خانواده پرجمعیت در سال قحطی مشکل بود. از این رو، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عمویش عباس پیشنهاد داد که به ابوطالب در این امر کمک کند. بدین علت، عباس، جعفر را، و حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علی (علیه‌السّلام) را به خانه خود برد.

[۲۵] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ج۱، ص۱۶۲.

امام علی (علیه‌السّلام) از این دوره چنین یاد می‌کند:
«آنگاه که کودک بودم، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مرا در کنار خود نهاد و بر سینه خویش جایم داد، و مرا در بستر خود می‌خوابانید، چنانکه تنم را به تن خویش می‌سود و بوی خوشِ خویش را به من می‌بویانید. و‌ گاه بود که چیزی را می‌جَوید، سپس آن را به من می‌خورانید. از من دروغی نشنید، و خطایی در کردار ندید.»

[۲۶] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، ص۲۲۲.

اوصاف جسمی

درباره چهره و اوصاف جسمانی علی (علیه‌السّلام) در منابع مختلف سخن بسیار رفته است. گفته‌اند که او مردی میانه بالا بود؛‌اندکی کوتاه با چشمانی سیاه و گشاده داشت. در نگاهش عطوفت و مهربانی موج می‌زد. ابروانش کشیده و پیوسته بود.
صورتی زیبا داشت و از نیکو منظرترین مردم به شمار می‌آمد. رنگ صورتش گندمگون بود. چهره‌ای گشاده و بشاش داشت. گردنش از سپیدی به درخشش ابریقی نقره‌ای مانند بود. ریشی انبوه داشت و بالای آن زیبا می‌نمود. شانه‌هایش همچون شانه‌های شیری ژیان، فراخ بود.
وی انگشتانی باریک و ساعد و دستی نیرومند داشت. چنان قوی بود که اگر دست کسی را می‌گرفت، بر او مستولی می‌شد و طرف مقابل قدرت نفس کشیدن را از دست می‌داد. شکمی بزرگ و پشتی قوی داشت. سینه وی فراخ و پرمو بود و سر استخوان‌های او که در مفصل با یکدیگر جفت شده بودند، بزرگ می‌نمود. عضلاتی پر پیچ و تاب و ساق‌هایی کشیده و باریک داشت. بزرگی عضله دست و پای او موزون بود و هنگام راه رفتن‌ اندکی به جلو متمایل می‌شد.

[۲۷] امین، سید حسن، اعیان الشیعه، ج۱، ص۳۲۲.

بنابر برخی منابع، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را با لقب «بطین» خوانده و همین باعث شده است تا این گمان پدید آید که امام علی (علیه‌السّلام) به لحاظ جسمانی، چاق بوده است ولی به نقل برخی منابع منظور از «بطین» در اینجا عبارت از «البطین من العلم» (فربه از دانش) است.

[۲۸] شیخ طوسی، محمدبن حسن، الامالی، ص۲۹۳.

[۲۹] خوارزمی، موفق بن احمد، مناقب، ج۱، ص۲۹۴.

قرائن دیگری نیز در کار است که این تفسیر را تایید می‌کنند از جمله برخی زیارت‌نامه‌ها که علی (علیه‌السّلام) را به صفت «بطین» ستوده‌اند.

[۳۰] نوری، میرزا حسین، مستدرک‌ الوسائل، ج۱۸، ص۱۵۲.

ابن قتیبه می‌گوید: وی با هیچ کسی مبارزه نکرد؛ مگر اینکه او را زمین زد.

[۳۱] دینوری، ابن قتیبه، المعارف، ص۱۲۱، بیروت، ‌دار الکتب العلمیه، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.

ابن ابی الحدید می‌گوید: توانایی جسمی امام، ضرب المثل شده است. او بود که در قلعه خیبر را کند، در حالی که جمعی می‌خواستند آن را برگردانند ولی نتوانستند؛ او بود که بت هبل را -که بت بزرگی بود- از بالای کعبه به زمین‌ انداخت و او بود که سنگ بزرگی را در روزهای خلافتش با دست خویش از جا کند و از زیر آن آب جوشید، در حالی که لشکریان همگی از این کار ناتوان بودند.

[۳۲] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۱.

همسران امام

فاطمه (سلام‌الله‌علیهم): نخستین همسر امام علی (علیه‌السّلام)، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود.

[۳۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۵.

پیش از علی (علیه‌السّلام) افرادی مانند ابوبکر و عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف آمادگی خود را برای ازدواج با دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اعلام کرده بودند که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرموده بود درباره ازدواج زهرا (سلام‌الله‌علیهم) منتظر وحی الهی است.

[۳۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۲۵.

مورخان در تاریخ ازدواج علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) اختلاف نظر دارند: برخی اول ذی الحجه سال دوم هجری،

[۳۵] شیخ مفید، محمدبن نعمان، مسار الشیعه، ص۱۷.

برخی ماه شوال و گروهی ۲۱ محرم را ذکر کرده‌اند.

[۳۶] سید بن طاوس، اقبال الاعمال، تحقیق جواد قیومی، ص۵۸۴.

ثمره ازدواج علی (علیه‌السّلام) و فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) پنج فرزند بوده است به نام‌های حسن و حسین و محسن

[۳۷] مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه للامام علی بن ابی طالب، ص۱۵۳.

و زینب کبری و ام کلثوم کبری.
امامه دختر ابوالعاص بن ربیع: پس از شهادت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم)، آن حضرت با امامه ازدواج کرد. مادر امامه، زینب دختر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود. ‌
ام البنین: دختر حزام بن دارم کلابیه، حضرت عباس (علیه‌السّلام) و عثمان و جعفر و عبدالله فرزندان وی بودند که همگی در کربلا شهید شدند.
لیلی: پس از‌ ام البنین، آن حضرت با لیلی دختر مسعود بن خالد نهشلیه تمیمه دارمیه ازدواج کرد.
اسماء بنت عُمِیس: آن حضرت سپس با اسماء دختر عمیس خثعمی ازدواج کرد که یحیی و عون فرزندان این همسر علی (علیه‌السّلام) بوده‌اند.
ام حبیب: یکی دیگر از همسران امام علی (علیه‌السّلام) ‌ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه موسوم به صهبا بوده است.
خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمه حنفی یا به قولی دختر ایاس از دیگر زنان آن حضرت بوده است. محمد بن حنفیه فرزند علی (علیه‌السّلام) از این همسر است.
ام‌سعید و مُحیاه: امام علی (علیه‌السّلام) همچنین با‌ ام سعید دختر عروه بن مسعود ثقفی و نیز مُحیاه دختر امری القیس بن عدی کلبی ازدواج کرده است.

[۳۸] ری شهری، محمد، موسوعه الامام علی بن ابی طالب، ج۱، ص۱۰۸.

فرزندان امام

به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام می‌برد و می‌گوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام برده‌اند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیه‌السّلام) از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) دانسته شده که در کودکی مرده است.)

[۳۹] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳.

با این حساب فرزندان امام علی (علیه‌السّلام) ۲۸ نفر بوده‌اند:
از دیگر همسران: ۱۸. نفیسه، ۱۹. زینب صغری، ۲۰. رقیه صغری، ۲۱. ‌ام‌هانیء، ۲۲. ام‌الکرام، ۲۳. جمانه که کنیه‌اش‌ام جعفر بوده است، ۲۴. امامه، ۲۵. ‌ام سلمه، ۲۶. میمونه، ۲۷. خدیجه، ۲۸. فاطمه.
شیخ مفید از مادران این چند نفر اخیر نام نبرده و گفته است که از مادرانی مختلف‌اند.

[۴۰] شیخ مفید، محمدبن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱، قم، سعید بن جبیر، ۱۴۲۸ق.

نخستین مرد مسلمان

او نخستین کسی بود که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورد و هفت سال قبل از اینکه هیچ یک از مسلمانان، خدا را بپرستد او با پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خدا را می‌پرستیده است.

[۴۱] نسائی، احمدبن شعیب، السنن الکبری، ج۷، ص۴۰۷.

[۴۲] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۱۵.

[۴۳] آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، ص۶۵، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸.

ابن ابی الحدید (از بزرگان علمای اهل سنت) می‌گوید: بیشتر علمای حدیث بر این باورند که وی اولین کسی بود که به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایمان آورد و از او پیروی کرد. خود وی [امام (علیه‌السّلام)] فرموده است: «صدّیق اکبر منم، فاروق اول منم، اسلام آوردم قبل از اینکه مردم اسلام آورند، و نماز خواندم قبل از نمازخواندنشان.»

[۴۴] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۳۰.

شرکت در غزوات پیامبر

امام علی (علیه‌السّلام) در غزوات و سریه‌های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جنگید.

[۴۵] ابن سعد بغدادی، محمد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴.

وی به عنوان دومین شخصیت نظامی پس از حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ایفای نقش کرده است.

جنگ بدر

جنگ بدر، نخستین جنگ میان مسلمانان و کافران بود که در روز جمعه هفدهم رمضان سال ۲ق. در کنار چاه‌های بدر روی داد.

[۴۶] بلاذری، احمدبن یحیی، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸.

در این جنگ مسلمانان توانستند، هفتاد تن از مشرکان را از بین ببرند که در میان آنها نام برخی از سران کفر، همچون ابوجهل، عتبه، شیبه و امیه به چشم می‌خورد.
در عرب رسم بر این بود قبل از حمله عمومی، نبردهای تن به تن انجام می‌شد، بنابراین عتبه بن ربیعه اموی و پسرش ولید و برادرش شیبه، از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواستند که همتایانی برای مبارزه با آنان وارد میدان کند. حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی (علیه‌السّلام)، حمزه و عبیده بن حارث را برای این کار فرستاد. علی (علیه‌السّلام)، به ولید مجال نداد و حمزه به عتبه، و آن دو را از پای در آوردند و آن‌گاه عبیده را در مقابل دشمنش شیبه کمک کردند و او را نیز کشتند.

[۴۷] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۵.

همچنین حنظله، عاص بن سیعد، طعیمه بن عدی و حدود بیست نفر از مشرکان در این جنگ توسط امام علی (علیه‌السّلام) کشته شدند.

[۴۸] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ج۲، ص۵۲۵.

جنگ احد

در پیشاپیش سپاه اسلام در جنگ احد، علی (علیه‌السّلام)، حمزه، ابو دجانه و دیگران بودند و صفوف دشمن را تضعیف کردند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از هر طرف مورد هجوم دسته‌هایی از لشکر قریش قرار گرفت. هر دسته‌ای که به آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حمله می‌آوردند علی (علیه‌السّلام) به فرمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به آنها حمله می‌برد. به پاس این فداکاری، جبرئیل نازل شد و ایثار علی (علیه‌السّلام) را نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: “من از علی هستم و او از من است. ” سپس صدایی در آسمان پیچید که: “لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست. “

[۴۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۰۷.

جنگ خندق

در جنگ خندق پس از این که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با اصحاب خود مشورت کرد، سلمان فارسی نظر داد که خندقی اطراف مدینه حفر شود تا بین مهاجمان و آنها فاصله‌ اندازد.

[۵۰] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ج۳، ص۷۰۸.

چند روز دو سپاه در دو سوی خندق روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر می‌انداختند؛ بالاخره عمرو بن عبدود (از لشکر کفار) با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رسانیدند. علی (علیه‌السّلام) از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خواست تا با عمرو مبارزه کند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز پذیرفت، علی (علیه‌السّلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین‌ انداخت و کشت.

[۵۱] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری،ج۲، ص۵۷۳-۵۷۴.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) هنگامی که سر عمرو را در دست علی (علیه‌السّلام) دید، فرمود: «ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین؛

[۵۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۰، ص۲۱۶.

ارزش ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است».

جنگ خیبر

جنگ خیبر در جمادی الاولی سال ۷ق. رخ داد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای مقابله با یهودیان دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد.

[۵۳] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ابن هشام، ج۲، ص۳۲۸.

بعد از آنکه افراد متعددی همچون ابوبکر و عمر نتوانستند دژهای یهود را فتح کنند، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: “فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. “

[۵۴] نیشابوری، مسلم، صحیح مسلم، ج۴، ص۱۸۷۱.

صبحگاهان علی (علیه‌السّلام) را خواست و پرچم را به او داد.
علی (علیه‌السّلام) به میدان رفت و وقتی سپرش را در نبرد از دست داد، درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ، از آن به جای سپر استفاده کرد.

[۵۵] شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۲۸.

فتح مکه

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در اوائل رمضان سال ۸ق. به قصد فتح مکه از مدینه خارج گردید. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بخاطر اظهار سخنانی دال بر جنگ و انتقام‌جویی، به دست علی (علیه‌السّلام) داد.

[۵۶] آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، ص۴۵۹.

پس از فتح مکه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بت‌های داخل کعبه را شکست و سپس به علی (علیه‌السّلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به زیر‌اندازد.

[۵۷] زمخشری، جارالله، الکشاف، ج۲، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء.

جنگ حنین

جنگ حنین در سال ۸ق. به وقوع پیوست. در این جنگ پرچمی از مهاجران به دست امام علی (علیه‌السّلام) بود.

[۵۸] آیتی، محمدابراهیم، تاریخ پیامبر اسلام، تجدید نظر و اضافات ابوالقاسم گرجی، ص۴۸۱.

جنگ تبوک

تنها جنگی که علی (علیه‌السّلام) در کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حضور نداشت، غزوه تبوک بود. علی (علیه‌السّلام) به دستور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مدینه مانده بود، تا در غیاب وی از توطئه‌های منافقان جلوگیری نماید.
پس از ماندن علی (علیه‌السّلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعه سازی کردند و علی (علیه‌السّلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و با سرعت در بیرون شهر به خدمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسید و جریان را به او اطلاع داد.
در اینجا بود که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، حدیث منزلت را فرمود: “برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ‌ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند‌ هارون نسبت به موسی باشی، جز این‌که بعد از من پیامبری نخواهد بود. ”

[۵۹] شیخ مفید، محمدبن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶.

[۶۰] ابن هشام، محمد بن عبدالملک، السیره النبویه، تحقیق محی الدین عبدالحمید، ج۴، ص۹۴۶.

دلایل امامت

آیات و روایات زیادی دال بر امامت و جانشینی امام علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که برخی از آنها عبارتند از:

آیه اطاعت

«یا اَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّ‌سُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ‌ مِنکمْ؛

[۶۱] نساء/سوره۴، آیه۵۹.

ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید».
این آیه به اتفاق علمای شیعه در‌ شان امام علی (علیه‌السّلام) و ائمه (علیهم‌السّلام) نازل شده است و دلیل بر وجوب اطاعت از آنهاست.

[۶۲] کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۸۹.

[۶۳] شیخ صدوق، محمدبن علی، الهدایه، ج۲، ص۳۱.

[۶۴] شیخ صدوق، محمدبن علی، کمال الدین، ص۲۴.

[۶۵] حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۱، ص۴۵۳.

[۶۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۹.

[۶۷] فیض کاشانی، ملا محسن، الحق المبین، ص۴.

[۶۸] طبرسی، فضل بن حسن، جوامع الجامع، ج۱، ص۴۱۰.

[۶۹] حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۲، ص۱۵۸.

[۷۰] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۴۱۱.

آیه ولایت

این آیه، ولایت امام علی (علیه‌السّلام) و سایر ائمه (علیه‌السّلام) را اثبات می‌کند. مفسران‌ شان نزول این آیه را مربوط به امام علی (علیه‌السّلام) و دادن انگشتر خود به شخص فقیر در حال رکوع دانسته‌اند.

[۷۱] قرطبی، محمد بن علی، تفسیر القرطبی، ج۶، ص۲۲۱.

[۷۲] طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۲۵.

[۷۳] فخر رازی، محمد بن عمر، تفسیر الرازی، ج۱۲، ص۳۰.

[۷۴] سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج۳، ص۹۸.

حدیث منزلت

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خطاب به علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «انت منی بمنزله‌ هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛

[۷۵] قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، تحقیق سید علی جمال اشرف، ص۱۵۷.

تو نسبت به من همچون‌ هارون نسبت به موسی هستی جز اینکه پس از من پیغمبری نخواهد بود».

حدیث یوم الانذار

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وقتی رسالتش را به اقوام خود ابلاغ کرد فقط علی (علیه‌السّلام) دعوت حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را پذیرفت. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز فرمود: «انت اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی؛

[۷۶] گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ص۲۰۵.

تو برادر و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من هستی».

واقعه غدیر

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در سال ۱۰ق. برای انجام فریضه و تعلیم مراسم حج به مکه سفر کرد. مراسم حج به پایان رسید و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در حالی که گروهی انبوه او را بدرقه می‌کردند به سمت مدینه آمد. در ۱۸ ذی الحجه وقتی کاروان به مکانی به نام غدیرخم در نزدیکی جحفه رسید، به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وحی شد تا ولایت‌عهدی علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) را به مردم ابلاغ کند. بنابراین وی فرمان داد همه از حرکت باز ایستند تا بازماندگان نیز فرارسند. سپس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمان الهی را ابلاغ کرد.

[۷۷] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی بن ابی طالب، ص۱۶.

[۷۸] کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۹۰.

[۷۹] طبرسی، احمد بن علی، احتجاج، ج۱، ص۷۳.

[۸۰] قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۱، ص۱۷۳.

[۸۱] رشیدرضا، محمد، تفسیر المنار، ج۶، ص۳۸۴.

بعد از نزول این آیه، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به مردم گفت: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟ قالوا بلی، قال: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله؛

[۸۲] ابن مغازلی، علی بن محمد، مناقب علی بن ابی طالب، ص۲۴.

آیا من به مؤمنین از خودشان اولی به تصرف نیستم؟ مردم عرض کردند: بلی، فرمود: من مولای هر که هستم این علی مولای اوست، خدایا دوست او را دوست بدار و دشمنش را دشمن بدار؛ هر که او را یاری کند کمکش کن و هر که او را واگذارد خوار و زبونش بدار».

وفات پیامبر و سقیفه

در آخرین لحظات عمر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، علی (علیه‌السّلام) نزد او آمد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماری‌اش شدت یافت و به علی (علیه‌السّلام) فرمود: “سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آن‌گاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان می‌سازی، از من جدا مشو، و از خدای متعال یاری بخواه. “

[۸۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶.

بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در حالی که علی و بنی‌هاشم مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابو عبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام سقیفه بنی ساعده جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به واقعه غدیر، ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند.

[۸۴] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۶.

دوران خلفای سه گانه

با آغاز خلافت ابوبکر، اتفاقات دردناکی برای اهل بیت (علیه‌السّلام) اتفاق افتاد از جمله: هجوم به خانه علی (علیه‌السّلام) و گرفتن بیعت برای ابوبکر،

[۸۵] طوسی، محمد بن حسن، تلخیص الشافی، ج۳، ص۷۶.

[۸۶] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمدسید کیلانی، ج۲، ص۹۵.

[۸۷] دینوری، ابن قتیبه، الامامه والسیاسه، ج۱، ص۳۰.

تصرف و غصب فدک

[۸۸] حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج۳، ص۴۰۰.

[۸۹] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۶.

و شهادت حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم).
در دوران ۲۵ ساله خلفای سه‌گانه، امام (علیه‌السّلام) به انجام خدمات علمی و اجتماعی بسیاری موفق شد. از جمله: جمع‌آوری قرآن (مصحف امام علی (علیه‌السّلام))، مشاوره به خلفا در امور گوناگون، انفاق به فقیران، آزاد کردن بردگان چندان که حدود ۱۰۰۰ برده را خرید و آزاد کرد، کشاورزی و درختکاری، حفر قنات، ساختن مساجد از جمله مسجد فتح در مدینه، مسجدی در کنار قبر حمزه، مسجدی در میقات، مسجدی در کوفه و مسجدی در بصره، وقف اماکن و املاک که درآمد سالانه آن را تا ۴۰۰۰۰ دینار شمرده‌اند.

[۹۰] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۸۸.

در ادامه به برخی از امور مهم این دوره اشاره می‌شود.

بیعت اجباری

خودداری امام علی (علیه‌السّلام) از بیعت و اقدام عده‌ای از صحابه که با خلافت ابوبکر به مخالفت پرداختند، برای ابوبکر و عمر خطری جدی به شمار می‌آمد. بنابراین، ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به این خطر پایان دهند و این حرکت را با مجبور ساختن علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) به بیعت با ابوبکر، عملی سازند.

[۹۱] پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ج۲، ص۱۹۱.

بعد از اینکه چندین بار ابوبکر، قنفذ را به خانه امام علی (علیه‌السّلام) فرستاد تا از او بیعت بگیرد و علی (علیه‌السّلام) نپذیرفت، عمر به ابوبکر گفت: خود برخیز تا نزد وی برویم. بدین ترتیب، ابو بکر، عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیره بن شعبه، ابوعبیده جراح و قنفذ به خانه علی (علیه‌السّلام) رفتند.
وقتی این گروه به دَرِ خانه رسیدند پس از اهانت به حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و کوبیدن در خانه بر او، در حالی که او میان در و دیوار مانده بود، و تازیانه زدن به او،

[۹۲] دینوری، ابن قتیبه، الامامه والسیاسه، ج۱، ص۲۹-۳۰.

[۹۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۳، ص۱۹۸.

[۹۴] مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول، ج۵، ص۳۲۰.

[۹۵] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمدسید کیلانی، ج۱، ص۵۷.

به طرف امام علی (علیه‌السّلام) حمله ور شدند و لباسش را به گردنش پیچیدند و او را کشان‌کشان از خانه به سمت سقیفه بردند.
وقتی امام علی (علیه‌السّلام) را به محل سقیفه بردند، از او خواستند تا با ابوبکر بیعت کند، امام (علیه‌السّلام) پاسخ داد: “من به خلافت، سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد. سزاوارتر است شما با من بیعت کنید چرا که شما با استناد به خویشاوندی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، خلافت را از انصار گرفتید و اکنون آن را از ما غصب می‌کنید…. “

[۹۶] دینوری، ابن قتیبه، الامامه والسیاسه، ج۱، ص۲۸.

جمع آوری قرآن

علمای شیعه و سنی اذعان دارند که امام علی (علیه‌السّلام) آغازگر تدوین قرآن بر حسب سفارش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از رحلت آن حضرت بوده است.

[۹۷] سیوطی، عبدالرحمن، الاتقان، ج۱، ص۲۰۴.

[۹۸] بغدادی، ابن ندیم، فهرست ابن ندیم، ص۴۱-۴۲.

[۹۹] بن عبدالوهاب، سلیمان، فصل الخطاب، ص۹۷.

[۱۰۰] فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، ج۱، ص۱.

چنانچه در روایتی آمده است که علی (علیه‌السّلام) سوگند خورد که ردا بر دوش نگیرد مگر آنگاه که قرآن را فراهم آورد.

[۱۰۱] بغدادی، ابن ندیم، فهرست ابن ندیم، ص۴۱-۴۲.

و نیز آمده است: علی (علیه‌السّلام) بعد از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن را در مدت ۶ ماه جمع آوری کرد.

[۱۰۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۹، ص۵۲.

جنگ با رومیان

در نقلی خاص و یکتا آمده است که پس از درگذشت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، وقتی ابوبکر زمام امور را به دست گرفته بود، برای نبرد با رومیان با گروهی از صحابه مشورت کرد. هر کدام از آنها نظری دادند. امام علی (علیه‌السّلام) فرمود: “اگر نبرد کنی پیروز خواهی شد. ” ابوبکر گفت: نوید نیک دادی. سپس از مردم خواست که برای رفتن به روم آماده شوند.

[۱۰۳] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۳۳.

مبدا تاریخ اسلامی

به پیشنهاد امام علی (علیه‌السّلام) بود که عمر تاریخ هجرت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مکه به مدینه را مبدا تاریخ مسلمانان قرار داد.

[۱۰۴] نیشابوری، حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴.

دوران حکومت

پس از کشته شدن عثمان، جمعی از اصحاب نزد امام علی (علیه‌السّلام) آمدند و گفتند: ما سزاوارتر از تو به خلافت، کسی را نمی‌شناسیم؛ علی (علیه‌السّلام) گفت: من وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم. آنان گفتند: جز بیعت با تو، چیزی نمی‌پذیریم. آن حضرت گفت که بیعت او در خفا نمی‌باشد و باید در مسجد باشد.

[۱۰۵] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۹

همه انصار جز چند نفر با علی (علیه‌السّلام) بیعت کردند. مخالفان عبارت بودند از: حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمه بن مخلَّد، محمد بن مُسًلمه و تنی چند نفر دیگر که از عثمانیه به شمار می‌آمدند. از مخالفان غیر انصاری، می‌توان به عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامه بن زید اشاره کرد که همه از نزدیکان عثمان بودند.

[۱۰۶] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲۷-۴۳۱.

در این باره که چرا امام علی (علیه‌السّلام) زیر بار بیعت با مردم نمی‌رفت، باید گفت امام (علیه‌السّلام) جامعه موجود را فاسدتر از آن می‌دانست که او بتواند آن را رهبری کرده و معیارها و منویات خود را در آن به اجرا در آورد.

[۱۰۷] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۹۲.

حقوق متقابل مردم و حاکم

از نظر امام علی (علیه‌السّلام) حق زمامدار بر مردم و حق مردم بر زمامدار بزرگ‌ترین حقی است که خداوند قرار داده و کاملاً دو سویه است. چنان که می‌فرماید: “همانطور که کسی را بر دیگری حقی است آن دیگر را نیز بر او حقی خواهد بود. کسی که بر همگان حق دارد و هیچکس را بر او حقی نیست خدای تعالی است نه هیچیک از بندگانش.

[۱۰۸] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۵، ص۲۲۴.

از نظر امام علی (علیه‌السّلام) رعایت حقوق متقابل زمامدار و مردم ثمرات فراوانی دارد: “زمانی که رعیت حق خود را نسبت به والی به جا آورد و والی نیز حق خود را نسبت به رعیت ادا نماید، حق در میان آنها عزت یابد و پایه‌های دینشان استوار گردد، نشانه‌های عدالت آشکار شود و سنتهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) در مسیر خود افتد و اجرا گردد. “
سپس امام (علیه‌السّلام) می‌فرماید: “اگر رعیت بر والی خود چیره گردد یا والی بر رعیت ستم روا دارد، در این هنگام میان آنها اختلاف کلمه پدید آید و دردها و بیماری‌های مردم افزون شود و کسی از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد. در این هنگام نیکان به خواری افتند و بدان عزت یابند و بازخواست‌های خداوند از بندگان بسیار گردد.
امام علی (علیه‌السّلام) برای شخصیت و حقوق مردم ارزش بسیاری قائل بود و این امر در بخشنامه‌هایی که به مامورین دولتی فرستاده است کاملاً آشکار است. در بخشنامه‌ای که برای مامورین جمع آوری خراج نوشته است، اینگونه آمده است: “به عدل و انصاف رفتار کنید و به مردم درباره خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات مردم صبر و استقامت به خرج دهید که شما خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید… “

[۱۰۹] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۵۱، ص۲۸۹.

همچنین در سفارش نامه‌ای به ماموران زکات می‌فرماید: “آنگونه رفتار نکن که مردم از تو کراهت داشته باشند. بیش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگیر… سپس به افراد بگو: ‌ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و خلیفه او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شما است بگیرم. آیا در اموال شما حقی از خدا هست که آن را به نماینده‌اش بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد بلی، همراهش برو بدون این‌که او را بترسانی و یا تهدید کنی…. “

[۱۱۰] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۲۵، ص۲۵۸.

هنگامی که امام علی (علیه‌السّلام) مالک اشتر را به استانداری مصر منصوب کرد، در حکم انتصابش چنین فرمود: “… مهربانی و خوشرفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنان چون جانور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنان دو دسته‌اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند. “

[۱۱۱] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۲۹۱.

عدالت

امام علی (علیه‌السّلام) در نخستین روزهای خلافتش، در برابر سنت غلط خلفا -که بیت المال را بر اساس سوابق افراد در جنگهای صدر اسلام و یا سبقت در ایمان و مانند آن تقسیم می‌کردند- ایستاد و فرمود: “در تقسیم آنها مساوی برخورد کنید و هیچ کس را بر دیگری ترجیح ندهید… من قرآن را مطالعه کرده‌ام، ولی از اول تا آخرش برتری و فضیلتی برای فرزندان اسماعیل -یعنی اعراب مکه- بر فرزندان اسحاق نیافته‌ام. “

[۱۱۲] محمودی، محمدباقر، نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه، ج۱، ص۲۲۴.

[۱۱۳] شیخ مفید، محمد بن نعمان، اختصاص، ص۱۵۱.

وی عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیت المال کرده بود و به آنها کتباً دستور داده بود: عرب و عجم و هر مسلمان از هر تیره و تبار که باشد در سهم بیت المال یکسانند.

[۱۱۴] حسینی دشتی، سید مصطفی، معارف و معاریف، ج۷، ص۴۵۷، تهران، موسسه فرهنگی آرایه، ۱۳۷۹.

همچنین امام (علیه‌السّلام) وقتی خلافت را به دست گرفت، تمام زمین‌هایی را که عثمان به این و آن واگذار نموده بود، مال خدا خواند و دستور بازگرداندن آنها به بیت المال را صادر نمود.

[۱۱۵] مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیه للامام علی بن ابی طالب، ص۱۵۸.

علی (علیه‌السّلام) در بیت المال سختگیری می‌کرد، چنانچه وقتی دخترش گردنبند مرواریدی را از کلیددار بیت المال به صورت امانت گرفت، هم دخترش و هم علی بن ابی رافع را به شدت بازخواست کرد.

[۱۱۶] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، جزء ۶، ص۹۰.

در جریان دیگری نیز امام (علیه‌السّلام) به یکی از یارانش که درخواست مالی خاص از آن حضرت کرده بود، فرمود: “این مال نه از آن من است، نه از آن تو، بلکه غنیمتی است برای مسلمانانی که به وسیله شمشیر آن را به دست آورده‌اند. اگر تو با آنان در جنگ شریک بودی، برای تو از آن سهمی است به‌ اندازه سهم آنان، و گرنه آنچه را آنان به دست خود چیده‌اند، شایسته نیست که به دهان دیگران برود. “

[۱۱۷] ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۴۵.

سختگیری در اجرای دین و قانون

آن حضرت در کار دین، بی‌اغماض بود و همین عامل او را برای برخی تحمل ناپذیر کرده بود. دو حکایت ذیل بیانگر این امر است: روزی به قنبر دستور داد که مردی را حد بزند. قنبر تحت تاثیر احساسات، سه تازیانه اضافه زد. علی (علیه‌السّلام) آن مرد را وادار کرد به جبران آن سه تازیانه، قنبر را تازیانه بزند.

[۱۱۸] قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۵۴۳.

یکی از توانگران بصره، شبی عثمان بن حنیف (فرماندار بصره) را مهمان کرد و مجلسی را به خاطر وی ترتیب داد. گزارش این ضیافت به گوش حضرت رسید و امام (علیه‌السّلام) فوراً نامه‌ای را به عثمان بن حنیف نوشت: “ای پسر حنیف! شنیده‌ام، مردی از متمکنان اهل بصره تو را به مهمانی فراخوانده و تو هم دعوت او را پذیرفته در حالی که طعام‌های رنگارنگ و ظرفهای بزرگ غذا یکی پس از دیگری پیش تو قرار داده شده… آگاه باش! هر پیروی را پیشوایی است که به او اقتدا می‌کند و از نور دانش او بهره می‌گیرد. بدان که پیشوای شما از دنیایش به دو جامه کهنه و از غذاها به دو قرص نان بسنده کرده است…. “

[۱۱۹] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۴۵، ص۲۸۳.

سرزنش تملق گویان

امام علی (علیه‌السّلام) از مدح و ثناگویی افراد بیزار بود و مسلمانان را از این اعمال به شدت نهی می‌کرد. حکایات ذیل نمایانگر این امر است:
هنگام برگشت امام علی (علیه‌السّلام) از جنگ صفین، در کوفه شخصی به نام حرب بن شرحبیل شیانی -که پیاده بود- امام را -که سواره بود- همراهی می‌کرد. امام ایستاد و به حرب گفت: برگرد. چون حرب از برگشتن امتناع کرد حضرت دو مرتبه به او گفت: “برگرد، برای اینکه پیاده رفتن شخصی مثل تو با شخصی مثل من، برای والی و زمامدار فتنه است و برای مؤمن ذلت و خواری. “

[۱۲۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۷۵.

روزی یکی از اصحاب، امام (علیه‌السّلام) را مدح کرد؛ حضرت به شدت او را از این عمل منع نمود و فرمود: “… بدانید از بدترین حالات زمامداران، نزد صالحان، این است که گمان برده شود که آنان فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برتری جویی به خود گرفته، من از این ناراحتم که حتی در ذهن شما جولان کند که من مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن مدح و ثنا خوشم می‌آید… با من آن طور که با جباران و زمامداران ستمگر سخن می‌گویند، سخن مگویید، القاب پرطنطنه برایم به کار مبرید…. “

[۱۲۱] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶، ص۲۲۶.

هنگامی که سپاه امام علی (علیه‌السّلام) به سوی شام حرکت کرد، دهقانان شهر انبار صف بسته بودند و وقتی علی (علیه‌السّلام) نزدیک شد، پیش دویدند، و با شادباش به استقبالش شتافتند. در این هنگام امام (علیه‌السّلام) فرمود: “این چه کاری بود که کردید؟! ” گفتند: این عادت ما است که شهریاران خود را به آن احترام می‌نماییم. امام (علیه‌السّلام) فرمود: “به خدا سوگند شهریاران شما در این کار سود نمی‌برند و شما خود را در دنیا به زحمت و مشقت می‌اندازید و در آن جهان هم به کیفر الهی و عذاب ابدی گرفتار می‌گردید. “

[۱۲۲] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۳۷، ص۳۲۳.

ساختار نظامی

امام علی (علیه‌السّلام) نظامیان را پناهگاه استوار رعیت و وقار زمامداران، شکوه دین و امنیت کشور می‌دانست که در موفقیتشان متکی به وضع اقتصادی کشور و خراج رعیت و کارگزاران دولت و بازرگانان و صاحبان صنایع هستند و دوام آنها و قدرت آنها برای حفظ کشور بستگی به ساختار کلی دولت دارد.

[۱۲۳] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۲۹۴.

وی درباره گزینش نظامیان می‌نویسد: نظامیان از افراد با شخصیت و از خاندان اصیل و دارای سوابق انتخاب شوند و رابطه تنگاتنگ بین آنها و رهبر جامعه وجود داشته باشد و از لحاظ مالی تامین گردند.

[۱۲۴] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۵۷۵.

در نگاه امام علی (علیه‌السّلام) مردم به عنوان اصلیترین ذخیره دفاعی دولت به حساب می‌آیند که اگر پشتیبانی آنها نباشد نیروی نظامی رسمی ممکن است در یک جنگ طولانی مضمحل شود و زوال دولت را درپی داشته باشد چنانچه می‌فرماید: “خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می‌کنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر و در برابر مشکلات کم استقامتتر می‌باشند. در صورتی که ستونهای استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و جامعه اسلامی، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم می‌باشند.”

[۱۲۵] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، نامه ۵۳، ص۲۹۲.

کارگزاران امام

حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از فراغت از کار بیعت، عاملان خود را روانه ایالتهای اسلامی کرد. عثمان بن حنیف را به بصره، عماره بن شهاب را به کوفه، عبیدالله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد بن عباده را به مصر و سهل بن حنیف را به شام فرستاد. سهل بن حنیف در راه شام به تبوک رسید و در آنجا گفتگویی میان او و گروهی از مردم درگرفت و او را بازگرداندند.

[۱۲۶] شهیدی، جعفر، زیستنامه امام علی (علیه‌السّلام)، ص۲۵.

عبیدالله بن عباس چون به یمن رسید، یعلی بن منیه که از جانب عثمان، حکومت یمن را به عهده داشت، هرچه در بیت المال بود برداشت و به مکه رفت.

[۱۲۷] شهیدی، جعفر، زیستنامه امام علی (علیه‌السّلام)، ص۲۶.

عماره بن شهاب، حاکم کوفه چون به زباله (منزلی میان مدینه و کوفه) رسید مردی به نام طلیحه بن خویلد که برای خونخواهی عثمان به راه افتاده بود، او را دید و چون دانست که برای حکومت کوفه آمده است، گفت: بازگرد. مردم جز امیری که دارند کسی را نمی‌خواهند و اگر نپذیری، گردنت را خواهم زد؛ بدین سبب بازگشت و علی (علیه‌السّلام) چندی بعد به سفارش مالک اشتر، ابوموسی اشعری را در حکومت کوفه ابقا کرد.

[۱۲۸] شهیدی، جعفر، زیستنامه امام علی (علیه‌السّلام)، ص۲۶.

جنگهای امام

امام علی (علیه‌السلام) در طول حکومت خود با سه جنگ مواجه شدند.

جنگ جمل

جنگ جمل نخستین جنگ امام علی (علیه‌السّلام) بود که میان وی و ناکثین (نکث به معنی نقض و شکستن است و طلحه و زبیر و پیروانشان از آنجایی که در ابتدا با امام (علیه‌السّلام) بیعت کرده و در نهایت پیمانشان را شکستند، آنها را ناکثین می‌نامند.)

[۱۲۹] زبیدی، مرتضی، تاج العروس، تحقیق علی شیری، ج۵، ص۳۷۶.

در جمادی الاخر سال ۳۶ق. رخ داد.

[۱۳۰] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۳۴.

طلحه و زبیر که نخست چشم به خلافت دوخته بودند

[۱۳۱] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خ۱۴۸، ص۱۴۴.

چون ناکام ماندند و خلافت به امام علی (علیه‌السّلام) رسید، انتظار داشتند که با وی در خلافت شریک شوند. آن دو از علی (علیه‌السّلام) خواستند که حکومت بصره و کوفه را به آنان دهد، ولی امام آنان را شایسته این کار ندانست.

[۱۳۲] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۳.

از این رو، در حالی که آنها خود از متهمین به قتل عثمان بودند و در میان مردم کسی آزمندتر از طلحه به کشتن عثمان نبود،

[۱۳۳] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۷۴، ص۱۶۶.

اما برای پیشبرد مقاصد خود، با عایشه همراه شدند؛ در حالی که خود عایشه هنگام محاصره عثمان نه تنها هیچ کمکی بدو نکرده بود بلکه معترضان به عثمان را جویندگان حق خوانده بود. ولی چون عایشه خبر بیعت مردم با علی (علیه‌السّلام) را شنید، بلافاصله از کشته شدن عثمان به ستم، سخن سرکرد و در پی دادخواهی خون وی برآمد.

[۱۳۴] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۶، ص۳۰۹۶.

عایشه پیشتر از امام علی (علیه‌السّلام) کینه یا کینه‌هایی به دل داشت و از این رو، با طلحه و زبیر همراهی کرد.

[۱۳۵] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۱.

[۱۳۶] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۰.

[۱۳۷] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴۴.

[۱۳۸] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۸۲-۸۳ و ۱۰۸.

بنابراین، اینان لشکری سه هزار نفره را تشکیل دادند و به طرف بصره حرکت کردند.

[۱۳۹] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۴۵۴.

در این جنگ عایشه بر شتر نری به نام عسکر سوار شده بود و از این رو، این جنگ، جمل نام گرفت.

[۱۴۰] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۰۷.

به دستور امام علی (علیه‌السّلام)، عثمان بن حنیف (فرماندار بصره)، موظف شد تا شورشیان را به راه حق فراخواند و اگر نپذیرفتند، تا رسیدن امام (علیه‌السّلام)، در برابر آنان مقاومت کند.

[۱۴۱] اسکافی، محمد بن عبدالله، المعیار و الموازنه فی فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب، محمدباقر محمودی، ج۱، ص۶۰.

امام علی (علیه‌السّلام) با رسیدن به بصره، بیش از پیش به نصیحت پیمان شکنان پرداخت بلکه از رخ دادن جنگ جلوگیری نماید. ولی نتیجه‌ای نگرفت و آنان جنگ را با کشتن یکی از یاران وی آغاز نمودند.

[۱۴۲] طبری، مجمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۵۱۱.

[۱۴۳] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۰۴.

البته زبیر قبل از شروع جنگ بخاطر حدیثی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که امام علی (علیه‌السّلام) بدو یادآور شد -که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) روزی به زبیر گفته بود تو به جنگ علی برمی‌خیزی- از لشکر کناره گرفت و در بیرون بصره توسط عمرو بن جرموز کشته شد.

[۱۴۴] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۰۴.

اصحاب جمل، پس از چند ساعت نبرد و دادن کشته بسیار، شکست خوردند. در این جنگ طلحه کشته شد

[۱۴۵] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۰۸.

و عایشه پس از جنگ، محترمانه به مدینه بازگردانده شد.

[۱۴۶] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۰۸.

جنگ صفین

جنگ صفین بین امام علی (علیه‌السّلام) و قاسطین (معاویه و سپاهش.)

[۱۴۷] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، تحقیق احمد عبدالغفور، ج۳، ص۱۱۵۲.

در صفر سال ۳۷ه‌. ق. در شام و در نزدیکی فرات در محلی به نام صفین رخ داد و پایان آن حکمیتی بود که در رمضان سال ۳۸ه‌. ق. صورت گرفت.

[۱۴۸] یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۸.

[۱۴۹] ابن خیاط، خلیفه، تاریخ خلیفه، ص۱۹۱.

معاویه هنگام محاصره عثمان با آنکه می‌توانست وی ر ا یاری کند، کاری انجام نداد و می‌خواست او را به دمشق ببرد، تا در آنجا خود کارها را به دست گیرد. وی پس از کشته شدن عثمان، کوشید تا در دیده شامیان، علی را کشنده عثمان بشناساند. امام علی (علیه‌السّلام) در آغاز کار بدو نامه نوشت و از وی بیعت خواست. اما او بهانه آورد که نخست باید کشندگان عثمان را که نزد تو به سر می‌برند به من بسپاری تا آنان را قصاص کنم، و اگر چنین کنی با تو بیعت خواهم کرد.
امام پس از نامه نگاری و فرستادن نماینده‌ای نزد معاویه، چون دانست که معاویه سر جنگ دارد، لشکر خویش را به سوی شام به حرکت درآورد. از آن سوی نیز معاویه با لشکر خویش حرکت کرد. هر دو لشکر در نزدیکی صفین جای گرفتند. امام علی (علیه‌السّلام) می‌کوشید تا جایی که ممکن است کار به جنگ نکشد. لذا باز نامه نگاری‌هایی صورت گرفت ولی نتیجه‌ای نداشت و سرانجام جنگ در سال ۳۶ه‌. ق. آغاز شد.

[۱۵۰] شهیدی، جعفرف علی از زبان علی، ص ۱۱۳-۱۲۱.

در آخرین حمله‌ای که اگر ادامه می‌یافت پیروزی سپاه علی (علیه‌السلام) مسلم می‌شد، معاویه با رایزنی عمرو بن عاص حیله‌ای بکار برد و دستور داد چندان قرآن که در اردوگاه دارند بر سر نیزه کنند و پیشاپیش سپاه علی روند و آنان را به حکم قرآن بخوانند. این حیله کارگر شد و گروهی از سپاه علی که از قاریان قرآن بودند نزد او رفتند و گفتند: ما را نمی‌رسد با این مردم بجنگیم باید آنچه را می‌گویند بپذیریم. هر چند علی گفت این مکری است که می‌خواهند با بکار بردن آن از جنگ برهند سود نداد.

[۱۵۱] اسکافی، محمد بن عبدالله، المعیار و الموازنه، ص۱۶۲.

[۱۵۲] جعفر، شهیدی، علی از زبان علی، ص۱۲۲.

امام (علیه‌السّلام) به ناچار ضمن نامه‌ای به معاویه با قید این که ما می‌دانیم تو اهل قرآن نیستی، پذیرفتن حکمیت قرآن را یادآور شد.

[۱۵۳] ابن مزاحم، وقعه صفین، ص۴۹۰.

قرار شد یک نفر از سپاه شام و یک نفر از سپاه عراق بنشینند و درباره حکم قرآن در این باره اظهار نظر کنند. اهل شام، عمرو بن عاص را برگزیدند. اشعث و شماری دیگر از کسانی که بعداً در گروه خوارج در آمدند، ابو موسی اشعری را پیشنهاد کردند. اما امام علی (علیه‌السّلام) ابن عباس و یا مالک اشتر را پیشنهاد کرد ولی مورد قبول اشعث و یارانش قرار نگرفت به این بهانه که اشتر عقیده به جنگ دارد و ابن عباس نیز نباید باشد، زیرا عمرو بن عاص از مضری‌هاست، طرف دیگر باید یمنی باشد.

[۱۵۴] ابن اعثم کوفی، احمد، الفتوح، ج۴، ص۲۱۰.

سرانجام عمرو بن عاص، ابوموسی اشعری را فریب داد و حکمیت را به نفع معاویه به پایان برد.

[۱۵۵] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۲۹.

جنگ نهروان

ماجرای حکمیت در جنگ صفین، به اعتراض و مخالفت عملی برخی از یاران امام علی (علیه‌السّلام) منجر شد که بدو گفتند چرا در کار خدا حکم قرار دادی. این در حالی بود که امام از ابتدا مخالف این امر بود و خود آنها او را به تحکیم وادار کرده بودند. در هر حال، آنها امام را تکفیر و لعن کردند.

[۱۵۶] شهرستانی، محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، تخریج محمدبن فتح الله بدران، قاهره، الطبعه الثانیه، القسم الاول، ص۱۰۶-۱۰۷.

این دسته که خوارج یا مارقین نامیده شدند سرانجام دست به کشتن مردم گشودند. عبدالله بن خباب را که پدرش صحابی رسول خدا بود کشتند و شکم زن حامله او را پاره کردند.

[۱۵۷] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص۱۳۲.

بدین طریق، امام ناچار به جنگ با آنان شد. وی قبل از جنگ عبدالله بن عباس را به گفتگوی با آنان فرستاد ولی سودی نبخشید. سرانجام خودش به میانشان رفت و با آنان گفتگو کرد. بسیاری از آنها پشیمان شدند و بسیاری نیز بر عقیده خویش باقی ماندند. سرانجام جنگ درگرفت و از خوارج، نه تن باقی ماندند و از یاران علی هفت یا نه تن کشته شدند.

[۱۵۸] شهیدی، جعفر، علی از زبان علی، ص ۱۳۳-۱۳۴.

شهادت

پس از نهروان، امام کوشید تا مردم عراق را برای جنگ مجدد با شام بسیج کند، اما جز‌ اندکی او را همراهی نکردند. از سوی دیگر، معاویه با آگاهی از اوضاع عراق و سستی عراقیان، با تجاوز به نواحی مختلف تحت سلطه امام در جزیره العرب و حتی عراق، قدرت آنها را تضعیف و راه را برای گشودن عراق فراهم می‌کرد.

[۱۵۹] جعفریان، رسول، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، قم: دفتر نشر معارف، ۱۳۹۱، ص ۵۴-۵۳.

درست زمانی که امام در تدارک سپاهی برای رفتن به صفین بود، در صبحگاه ۱۹ رمضان (البته در شب شهادت امام، اختلاف است. ابن ابی الحدید (از علمای اهل سنت) شهادت وی در شب ۱۷ رمضان را قول مشهور می‌داند و می‌گوید شب ۱۷ رمضان شب بدر است و روایاتی نیز بوده است که وی در شب بدر کشته می‌شود. البته وی می‌گوید در روایت ابی مخنف شب ۱۹ رمضان آمده است و نظر شیعیان روزگار ما (نیمه اول قرن ۷) نیز همین است.)

[۱۶۰] ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص ۱۵-۱۶.

۴۰ق. به دست عبدالرحمن بن ملجم مرادی مجروح و در ۲۱ رمضان به شهادت رسید. منابع از همکاری سه تن از خوارج برای کشتن سه نفر یعنی امام، معاویه و عمرو بن عاص سخن گفته و از نقش زنی به نام قطام نیز یاد کرده‌اند که این مطالب قدری داستانی می‌نماید.

[۱۶۱] جعفریان، رسول، گزیده حیات سیاسی و فکری امامان شیعه، ص۵۵.

فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، -امام حسن، امام حسین و محمد بن حنفیه- با همراهی عبدالله بن جعفر وی را شبانه در غریین (نجف کنونی) به خاک سپردند و قبرش را پنهان کردند؛

[۱۶۲] شیخ مفید، محمد بن نعمان، الارشاد، ج۱، ص۲۷-۲۸، قم، سعید بن جبیر.

چرا که بنی امیه و خوارج اگر بر آن دست می‌یافتند، آن را نبش و به آن بی‌احترامی می‌کردند.

[۱۶۳] بن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ص۹۳.

[۱۶۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۲۲.

[۱۶۵] مقدسی، یدالله، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان (علیه‌السّلام)، ص ۲۳۹-۲۴۰، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۱.

وصایای امام

روایاتی از امام علی (علیه‌السّلام) نقل شده است که سفارش‌های وی به فرزندانش درباره چگونگی غسل، کفن، نماز و تدفین اوست.

[۱۶۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۱.

او به فرزندانش سفارش نموده است که مدفن وی را پنهان نمایند.

[۱۶۷] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۲۹۰.

پس از ضربت خوردن وی توسط ابن ملجم، به فرزندانش حسن و حسین (علیهماالسّلام) چنین سفارش نمود:
شما را سفارش می‌کنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید هر چند دنیا پی شما آید، و دریغ مخورید بر چیزی از آن که به دستتان نیاید، و حق را بگویید و برای پاداش -آن جهان- کار کنید، و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار.
شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد، سفارش می‌کنم به ترس از خدا و آراستن [= نظم] کارها، و آشتی با یکدیگر، که من از جدّ شما (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که می‌گفت: «آشتی دادن میان مردمان بهتر است از نماز و روزه سالیان». خدا را! خدا را! درباره یتیمان، آنان را‌ گاه گرسنه و‌گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید. و خدا را! خدا را! همسایگان را بپایید که سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش می‌فرمود چندان که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد نمود. و خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا دیگری بر شما پیشی گیرد در رفتار به حکم آن.
و خدا را! خدا را! درباره نماز، که نماز ستون دین شماست. و خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان، آن را خالی مگذارید چندان که در این جهان ماندگارید، که اگر -حرمت- آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید. و خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان! بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم روی بگردانید، و پیوند هم را بگسلانید. امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانی شما را بر دست گیرند! آن‌گاه دعا کنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‌اید -و دستها را بدان آلوده- و گویید امیر مؤمنان را کشته‌اند! بدانید جز کشنده من نباید کسی به خون من کشته شود.
بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر‌اندام او را مبرید که من از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم می‌فرمود: «بپرهیزید از بریدن‌ اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.»

[۱۶۸] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، نامه ۴۷، ص۲۸۶.

مخفی بودن قبر

علت این که امام علی (علیه‌السّلام) وصیت کرد قبرش مخفی باشد، این بوده که از خوارج و منافقان ترس داشتند که مبادا آنها قبر حضرت (علیه‌السّلام) را نبش کرده و جنازه را بیرون بیاورند و به ایشان اهانتی بکنند.

[۱۶۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۴۲، ص۳۳۸.

[۱۷۰] قطب راوندی، ابن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج۱، ص۲۳۴.

[۱۷۱] شیخ مفید، محمد بن نعمان، ج۱، ص۱۰.

از مکان قبر امام علی (علیه‌السّلام) تنها فرزندان و یاران خاص وی با خبر بودند تا این که امام صادق (علیه‌السّلام) در زمان منصور عباسی در سال ۱۳۵ق. برای نخستین بار مکان قبر را در نجف آشکار ساخت.

[۱۷۲] شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۲۶.

امام علی در قرآن

وی از نظر شناخت قرآن و ظهر و بطن و تنزیل تاویل آن، پس از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قرآن‌شناس‌ترین بزرگان صدر اول اسلام است که قرآن‌شناسان بزرگی چون ابن عباس و مجاهد، شاگردان مکتب تفسیری او بوده‌اند. حضرت (علیه‌السّلام) دارای مصحف خاصی بوده‌اند. به تعبیر دیگر، پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) که تحت اشراف ایشان کلیه سوره‌های قرآن مکتوب ولی نامدون بوده، اولین تدوین کننده قرآن کریم است (رجوع کنید به: مصحف امام علی (علیه‌السّلام)). شرف و فضیلت بی‌همتای او در این است که پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، هیچ کس از اهل بیت یا صحابه ایشان نیست، که این همه (در حدود ۳۰۰ فقره) آیه قرآن به او اشاره داشته باشد. خطیب بغدادی از اسماعیل بن جعفر… [و در نهایت] از ابن عباس نقل کرده است که در قرآن ۳۰۰ آیه درباره حضرت علی (علیه‌السّلام) نازل شده است.

[۱۷۳] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۶، ص۲۱۹.

[۱۷۴] خرمشاهی، بهاء الدین، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و قرآن، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۴۸۶.

ابن حجر هیتمی

[۱۷۵] هیتمی، ابن حجر، صواعق المحرقه، ج۲، ص۳۵۳.

[۱۷۶] خرمشاهی، بهاء الدین، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و قرآن، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۴۸۶.

و شبلنجی،

[۱۷۷] شبلنجی، مومن بن حسن، نور الابصار، ص۷۳.

[۱۷۸] خرمشاهی، بهاء الدین، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و قرآن، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۴۸۶.

از ابن عساکر و در نهایت از ابن عباس نزول ۳۰۰ آیه را نقل و تایید کرده‌اند.
در این میان آیات تبلیغ، اکمال، مودت، مباهله، آیه مربوط به اشتراء نفس [در لیله المبیت]، آیه نجوی، آیاتی در سوره هل اتی و آیه اولو الامر در راس این آیات هستند. نیز به تصریح قاطبه مفسران و متکلمان شیعه و اذعان بعضی از مفسران اهل سنت، در قرآن کریم از ایشان به عنوان صالح المؤمنین،

[۱۷۹] تحریم/سوره۶۶، آیه۴.

و اذن واعیه،

[۱۸۰] حاقه/سوره۶۹، آیه۱۲.

و خیر البریه

[۱۸۱] بینه/سوره۹۸، آیه۷.

یاد شده است.
بعضی بزرگان شیعه و سنی، در مورد آیات نازله در حق ایشان و نیز سایر اهل بیت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) رسائل و کتابها تدوین کرده‌اند (مثل تاویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، اثر سید شرف الدین استرآبادی، شواهد التنزیل، ینابیع الموده).

[۱۸۲] خرمشاهی، بهاء الدین، علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) و قرآن، در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، ج۲، ص۱۴۸۶.

حضرت (علیه‌السّلام) که نزدیکترین یار و همدم و هم سخن رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بوده، هم ناظر نزول مکرر وحی، هم کاتب آن، هم حافظ آن و هم مفسر آن بوده است. خود می‌گوید آیتی نیست که نازل شده باشد و من ندانم که کجا و کی آمده است، در شب نازل شده است یا در روز، و در دشت یا در کوه.

[۱۸۳] سیوطی، الاتقان، چاپ دارالکتب العلمیه، ج۲، ص۴۱۲.

<

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.