پاورپوینت عبدالملک بن هشام
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت عبدالملک بن هشام دارای ۱۰۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت عبدالملک بن هشام،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت عبدالملک بن هشام :
ابنهشام پاورپوینت عبدالملک بن هشام حمیری
اِبْنِ هِشام، ابومحمد پاورپوینت عبدالملک بن هشام بن ایوب حِمَیری (د ۲۱۳ یا ۲۱۸ق/ ۸۲۸ یا ۸۳۳م)، محدث، مورخ، ادیب، نسبشناس و تدوین کنند مشهورترین کتاب دربار سیر پیامبر است.
فهرست مندرجات
۱ – شرح حال
۲ – محل تولد
۳ – اساتید رجال
۴ – ساکن مصر
۵ – تبحر در ادب و شعر
۶ – آثار
۷ – کتابشناسی
۸ – تغییرات در سیره ابن اسحاق
۹ – یادآوری
۱۰ – فهرست منابع
۱۱ – پانویس
۱۲ – منبع
شرح حال
ابومحمد پاورپوینت عبدالملک بن هشام بن ایوب ذهلی یا حمیری
[۱] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۱، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
(متوفی ۲۱۳
[۲] ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۱۱، ص۳۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۳] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
یا ۲۱۸ق، محدث، مورخ، ادیب، نسبشناس و تدوینکننده مشهورترین کتاب درباره سیره پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) است.
[۴] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۸، ص۳۱۴، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
[۵] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
[۶] بکر بن عبدالله، طبقات النسابین، ص۵۱، ریاض، دارالرشد، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
از زندگی وی آگاهیهای کمی در دست است. نخستین بار در قرن ششم، عبدالرحمن سُهَیلی در شرح خود بر سیره
[۷] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف فی شرح السیره النبویه، ج۱، ص۲۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ق.
اشاره کوتاهی به زندگی او کرده است. برخی آگاهیها نیز از طریق ذهبی (وفات: ۷۴۸ق) به دست میآید.
قدیمترین منبع، ابن هشام را به حمیریان یمن نسبت میدهد،
[۸] عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالرحمن وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق.
اما قفطی
[۹] علی بن یوسف قفطی، انباه الرواه، ج۲، ص۲۱۱-۲۱۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
این نظر را مبتنی بر حدس و گمان میداند و با استناد به گفت تاریخنگار مصری، ابوسعید عبدالرحمن بن یونس، او را ذُهْلی، منسوب به ذهل ابن معاویه بن…، تیرهای از کِنده، میشمارد.
[۱۰] محمد ابوالفضل ابراهیم، حاشیه بر انباه الرواه (نک: قفطی در همین مآخذ)، ج۲، ص۲۱۲.
ذهبی
[۱۱] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
ذهلی بودن ابن هشام را صحیحتر میداند و برخی نیز او را مَعافِری و سَدوسی دانستهاند.
[۱۲] عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالرحمن وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق.
[۱۳] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۱۴] ابوذر بن محمد خشنی، شرح السیره النبویه، ج۱، ص۳، قاهره، ۱۳۲۹ق.
به هر حال دلایل روشنی برای تعیین دقیق نسب او در دست نیست.
[۱۵] مصطفی سقا، مقدمه بر السیره (نک: ابن هشام در همین مآخذ).
تنها نکت قابل ذکر این است که نمیتوان علاق ابن هشام را به حمیریان نادیده گرفت، زیرا او اثری دربار پادشاهان حمیر تألیف کرده و پدر او نیز به تاریخ این قوم علاقهمند بوده و ابن هشام چند بار وقایعی را از طریق او در این اثر نقل کرده است.
[۱۶] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۷۳-۱۷۴، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۱۷] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۱۴، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۱۸] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
ذهبی با استناد به گفته تاریخنگار مصری (ابوسعید عبدالرحمن بن یونس)، ابن هشام را ذهلی، منسوب به ذهل بن معاویه، تیرهای از قبیله «کنده» میشمارد.
[۱۹] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
برخی نیز او را حمیری (منتسب به منطقهای در یمن) میدانند.
ابن هشام به حمیریان علاقه داشت و اثری درباره پادشاهان حمیر با نام «التیجان فی ملوک حمیر» تألیف کرد.
[۲۰] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۸، ص۲۹۸، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
[۲۱] بکر بن عبدالله، طبقات النسابین، ص۵۲، ریاض، دارالرشد، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
محل تولد
ظاهراً ابن هشام در بصره به دنیا آمد؛
[۲۲] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
اما زمان تولد او بهدرستی معلوم نیست. تنها میدانیم در میان کسانی که او مستقیماً از آنان روایت کرده، کسی نیست که در نیمه اول قرن دوم درگذشته باشد؛ اما از طرفی او پیش از سال ۱۸۳ ق (سال مرگ زیاد بن عبدالله بکّائی، شاگرد برجسته ابن اسحاق)، در سِن و سالی بوده که بتواند متن کامل سیره را از وی دریافت کند.
[۲۳] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
اساتید رجال
از استادان و رجال حدیث او میتوان ابوعبیده معمر بن مثنی
[۲۴] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۱۱۰، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۲۵] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۲۵۳، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۲۶] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۵۶، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
ابوزید انصاری
[۲۷] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۵۶، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۲۸] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۶۵، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۲۹] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴۹، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
خلف احمر
[۳۰] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۹، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۳۱] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۸۲، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
[۳۲] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۲، ص۲۸۰، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
و هیثم بن عدی
[۳۳] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۶۱، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م .
را نام برد. همچنین اسد بن موسی اموی را نیز باید از استادان معتبر او به شمار آورد، زیرا ابن هشام التیجان را بیشتر از طریق وی نقل کرده است.
[۳۴] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۹، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۳۵] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۹۷، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۳۶] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۷۳، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۳۷] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
ساکن مصر
تاریخ ورود ابن هشام به مصر معلوم نیست، اما میدانیم که وی در اینجا که آخرین منزل سفرهای علمی او بود،
[۳۸] مصطفی سقا، مقدمه بر السیره (نک: ابن هشام در همین مآخذ).
مقیم شد و تا پایان عمر در مصر زیست.
[۳۹] علی بن یوسف قفطی، انباه الرواه، ج۲، ص۲۱۱-۲۱۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۴۰] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
ابن هشام میبایست پیش از ورود به مصر از بکائی استماع کرده باشد، زیرا وی در مصر سیره را روایت میکرد. از گروه بسیاری که در مجلس حدیث ابن هشام حضور مییافتند، تنها نام برخی به جا مانده است
[۴۱] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۳۴، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت/ طرابلس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۴۲] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۱۳۶، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت/ طرابلس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
که برجستهترین آنان عبدالرحیم بن برقی راوی سیره در مصر است.
[۴۳] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۳، ص۸۴، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت/ طرابلس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۴۴] محمد ابن خیر، فهرسه، ج۱، ص۲۳۳-۲۳۶، به کوشش فرانسیسکو کودرا، بغداد، ۱۹۶۳م.
[۴۵] یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۱، ص۵۷۴.
[۴۶] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۳، ص۴۸، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۴۷] همدانی قاضی ابرقوه، رفیعالدین اسحاق بن محمد، سیرت رسولالله، ص۴۸، مقدمه، تحقیق، مهدوی، اصغر، تهران، خوارزمی، چاپ سوم، ۱۳۷۷ش.
[۴۸] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
[۴۹] ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۱۰، ص۲۸۲، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
تبحر در ادب و شعر
ابن هشام در ادب و شعر نیز دستی توانا داشت و در این زمینه پیشوای بلامنازع مصر به شمار میآمد. شاید به همین سبب بود که هنگام ورود شافعی در ۱۹۸ق/ ۸۱۴م به مصر،
[۵۰] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
[۵۱] عبدالرحیم اسنوی، طبقات الشافعیه، ج۱، ص۱۲، به کوشش عبداللـه جبوری، بغداد، ۱۳۹۰ق/ ۱۹۷۰م.
[۵۲] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۳۸۲، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت/ طرابلس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
ابن هشام در دیدار از او درنگ کرد، اما چون یکدیگر را ملاقات کردند، به انشاد شعر برای هم پرداختند و ابن هشام پس از این دیدار شافعی را ستود.
[۵۳] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
[۵۴] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۱۰، ص۳۰۸.
توجه ابن هشام را به نسب، ادب، لغت و فصاحت میتوان در آنچه او از امتیازات شافعی دانسته، ملاحظه کرد.
[۵۵] قاضی عیاض، ترتیب المدارک، ج۱، ص۳۸۸، به کوشش احمد بکیر محمود، بیروت/ طرابلس، ۱۳۸۷ق/ ۱۹۶۷م.
[۵۶] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، توالی التأسیس، ج۱، ص۹۶، به کوشش ابوالفداء عبداللـه قاضی، بیروت، ۱۴۰۶ق/ ۱۹۸۶م.
[۵۷] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وَفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱۵، ص۲۸۲، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۲۰۰۳م.
جز لغت آنچه از دانش او در سیره بازتاب یافته، عموماً به احاط وی در نسبشناسی و شناخت گویندگان اشعار باز میگردد. با اینهمه، به نظر مصححان سیره، وی اشعاری از ابن اسحاق نقل کرده که آشکارا مجعول و سست است و نتوانسته دربار آنها نظری قطعی ابراز کند،
[۵۸] ابن هشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۱، ص۴، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، بیتا.
[۵۹] سقا، مصطفی، مقدمه بر السیره (نک: ابن هشام در همین مآخذ)، ج۱، ص «ف ـ ص».
گرچه ابن هشام خود به تأکید گفته که از آوردن چنین اشعاری خودداری کرده است.
[۶۰] عبدالملک ابن هشام، السیره النبویه، ج۱، ص۴، به کوشش مصطفی سقا و دیگران، قاهره، ۱۳۵۵ق/ ۱۹۳۶م.
وی بنابر گفت سهیلی
[۶۱] عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالرحمن وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق.
در ۲۱۳ق درگذشت، اما قفطی و ذهبی
[۶۲] علی بن یوسف قفطی، انباه الرواه، ج۲، ص۲۱۱-۲۱۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۶۳] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
نظر سهیلی را مردود دانسته و ۲۱۸ق را اختیار کردهاند. قمی
[۶۴] قمی، شیخ عباس، الکنی و الالقاب، ج۱، ص۴۵۲، تهران، ۱۳۹۷ق.
مرثی ابن نباته در مرگ جمالالدین عبداللـه ابن هشام
[۶۵] ابن نباته، محمد بن محمد، دیوان، ج۱، ص۴۶۶، قاهره، ۱۳۲۳ق/ ۱۹۰۵م.
را به خطا رثای شاعر در حق ابن ابی هشام دانسته است.
آثار
۱. السیره النبویه (ه م) که معمولاً سیره ابن هشام نیز خوانده میشود.
[۶۶] علی بن یوسف قفطی، ج۲، ص۲۱۲، انباه الرواه، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
[۶۷] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۳، ص۱۷۷.
[۶۸] ابن کثیر، اسماعیل، البدایه و النهایه، ج۱۰، ص۳۰۸.
متن سیره به صورتی که در چاپهای مختلف مشاهده میشود، به ابواب و فصول تقسیم نشده است و عنوانهایی هم که بعدها به بخشهای مختلف آن دادهاند، تنها بازگو کنند وقایع بخشهاست و آنها را به یکدیگر پیوند نمیدهد. این کتاب همواره مورد توجه و استفاد مسلمانان بوده است؛
۲. التیجان فی ملوک حمیر که از آن با نام التیجان لمعرفه ملوک الزمان فی اخبار قحطان، یا شرح انساب حمیر و ملوکها
[۶۹] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۸، ص۲۹۸، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
[۷۰] علی بن یوسف قفطی، انباه الرواه، ج۲، ص۲۱۲، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۱ق/ ۱۹۵۲م.
نیز یاد میشود. بخشی از اخبار این کتاب هم از طریق بکائی و ابن اسحاق روایت شده است،
[۷۱] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۷۵، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷۲] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۸۴، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷۳] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۳۷، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷۴] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۸۵، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷۵] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۲۲، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۷۶] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۳۰۳، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
اما پای روایت آن بر احادیث اسد بن موسی قرار دارد. بنابراین، التیجان را باید حاصل دوران اقامت ابن هشام در مصر دانست.
[۷۷] محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۱۶۲-۱۶۳، به کوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۵ق/ ۱۹۸۵م.
این اثر نه از نظر مطالع زندگی ابن هشام ــ مثلاً در رجال حدیث او و نحو نگرش به تاریخ ــ و نه مستقلاً چنانکه باید مورد بررسی قرار نگرفته است. اهمیت و ویژگی التیجان در این است که میان حوادث تاریخی و قصص دینی، خرافه و اسطوره جمع کرده است و از نظر پیدایش و شیو روایت قص عربی درخور توجه است.
[۷۸] عبدالعزیز مقالح، مقدمه بر التیجان (نک: ابن هشام در همین مآخذ)، ج۱، ص۷-۸.
التیجان به لحاظ محتوا بر حکایات مربوط به پیدایش زبان عربی و فارسی
[۷۹] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۰] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۱] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۰۷، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
و همچنین شهرها، نژادها و پادشاهان ایرانی
[۸۲] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۳] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۳۲-۲۳۷، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۴] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۴۵-۲۴۶، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۵] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۲۵۱، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
[۸۶] عبدالملک ابن هشام، التیجان، ج۱، ص۳۱۵-۳۱۷، به کوشش عبدالعزیز مقالح، صنعا، ۱۹۷۹م.
نیز منبع قابل مطالعهای است. این اثر یک بار به کوشش فریتس کرنکو در حیدرآباد (۱۳۴۷ق) و بار دیگر به کوشش عبدالعزیز مقالح در صنعا (۱۹۷۹م) به چاپ رسیده است؛
۳. کتاب فی شرح ما وقع فی اشعار السیر من الغریب،
[۸۷] عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف، ج۱، ص۴۳، به کوشش عبدالرحمن وکیل، قاهره، ۱۳۸۷ق.
که در دست نیست.
کتابشناسی
کتاب «السیره النبویه»، یکی از منابع مهم قدیمی است که در سیره و مغازی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از اعتبار و شهرت زیادی برخوردار است. این کتاب در واقع همان «سیره ابن اسحاق» است که ابن هشام آن را تهذیب و تلخیص کرده است.
[۸۸] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۰، ص۴۲۹، بیروت، مؤسسه الرساله، چاپ سوم، ۱۴۰۵ق.
[۸۹] زرکلی، خیرالدین، الاعلام قاموس تراجم، ج۴، ص۱۶۶، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ هشتم، ۱۹۸۹م.
محمد بن اسحاق مطلبی (۵۸ ـ ۱۵۰ق) اولین کسی است که سیره و مغازی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را با نوع نگارش جدیدی جمعآوری و تدوین نموده است.
[۹۰] ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیره ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
[۹۱] ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن یسار، سیره ابن اسحاق (کتاب السیر والمغازی)، ص۱۲۹، مقدمه محقق، محقق، سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
ابن اسحاق اخبار حوادث دوران مکه و مدینه و احوال پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و بخشی از ماجراهای مربوط به عصر جاهلی را که در کتابها و مجموعههای پراکنده گوناگون یافته بود، در این اثر جمعآوری نموده و به خلیفه منصور عباسی تقدیم کرده است.
[۹۲] ابن اسحاق مطلبی، محمد بن اسحاق بن
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.