پاورپوینت عبادات کودکان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت عبادات کودکان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت عبادات کودکان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت عبادات کودکان :
عبادات کودک
عبادات کودک شامل تکالیف الزامآور مثل وجوب و حرمت و تکالیف غیرالزامی میشود. ابتدا این پرسش مطرح میشود که آیا عبادات کودک مشروعیت دارد یا خیر. در رابطه با تکالیف الزامآور، طبق اتفاقنظر فقها، خطاب شارع متوجه کودک نیست هرچند ممیّز باشد، زیرا شرط تکلیف الزامی، رسیدن به سنّ بلوغ و رشد است. ولی در رابطه با عبادات غیرالزامی اختلافنظر وجود دارد، و دیدگاه اکثر علما این است که توجّه تکلیف غیرالزامی به کودک ممیّز، دارای منع شرعی و عقلی نیست و اطلاق در خطابات، او را نیز شامل میشود.
از جمله عبادات کودک که در اینجا مورد بحث قرار میگیرد: نماز، روزه، زکات، خمس و … است، که در ادامه دیدگاههای علما در این رابطه بیان میشود. از جمله مباحث مطرح شده، در رابطه با نماز کودک است. نظر مشهور فقها این است که، همان شرایطی که در نماز افراد بالغ معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد، مگر در موارد استثنایی که دلیل خاصّی بر عدم لزوم آن شرط، دلالت داشته باشد. در رابطه با روزه نیز اعتقاد اکثر فقها این است که روزه در حق کودک ممیز مستحب است و در صورتیکه با نیّت انجام شود، صحیح و شرعی است. در ادامه نظرات فقها در مورد برخی دیگر از عبادات کودک مورد بررسی قرار میگیرد.
فهرست مندرجات
۱ – مشروعیت عبادات کودک
۲ – ادلّه مشروعیّت عبادات کودک
۳ – نماز کودک
۳.۱ – ادلّه لزوم رعایت شرایط در نماز
۳.۱.۱ – قاعده الحاق
۳.۱.۲ – عمومات و اطلاقات ادلّه
۳.۱.۳ – توقیفی بودن عبادات
۳.۲ – شرایط استثناء شده در نماز کودک
۳.۲.۱ – وضو
۳.۲.۲ – نماز در مکان و لباس غصبی
۳.۲.۳ – پوشیدن ابریشم خالص
۳.۲.۴ – لباس طلا بافت
۳.۲.۵ – پوشانیدن بدن در حال نماز
۴ – اذان و اقامه توسط کودک
۵ – انعقاد نماز جماعت با کودک
۵.۱ – عدم انعقاد نماز جمعه با کودک
۵.۲ – امامت کودک در نماز واجب
۵.۲.۱ – جواز امامت
۵.۲.۲ – عدم جواز امامت
۵.۳ – امامت کودک در نماز مستحب
۵.۴ – امامت کودک در نماز مستحبی برای غیربالغ
۶ – حکم قضای نماز میّت نسبت به کودک
۶.۱ – عدم وجوب قضا
۶.۲ – وجوب قضا
۷ – نیابت نمودن کودک در نماز و روزه
۸ – استحباب انجام عبادات بهنیابت از والدین
۹ – تبعیّت کودک از والدین در وطن
۹.۱ – اعراض کودک از وطن والدین
۹.۲ – تبعیّت کودک از والدین در سفر
۹.۳ – نماز کودک در سفر
۱۰ – روزه کودک
۱۰.۱ – ادلّه استحباب روزه برای کودک
۱۰.۱.۱ – روایت اول
۱۰.۱.۲ – روایت دوم
۱۰.۱.۳ – روایت سوم
۱۰.۱.۴ – روایت چهارم
۱۰.۲ – احکام روزه کودک
۱۰.۳ – عادت دادن کودک به روزهداری
۱۰.۴ – آغاز تمرین روزهگیری توسط کودک
۱۰.۵ – بلوغ کودک در ماه رمضان
۱۱ – اعتکاف کودک
۱۱.۱ – حکم اعتکاف کودک ممیّز
۱۱.۲ – اتمام اعتکاف در روز سوّم
۱۱.۳ – محرّمات اعتکاف نسبت به کودک
۱۲ – زکات اموال کودک
۱۲.۱ – زکات نقدین
۱۲.۲ – زکات غلّات و حیوان
۱۲.۳ – استحباب پرداخت زکات از سرمایه تجاری کودک
۱۲.۴ – استحباب زکات در دیگر اموال کودک
۱۲.۵ – عدم وجوب زکات فطره بر کودک
۱۳ – خمس اموال کودک
۱۳.۱ – عدم شرط بلوغ در برخی از موارد خمس
۱۳.۲ – شرط بودن بلوغ در وجوب خمس
۱۳.۳ – عدم شرط بلوغ در وجوب خمس
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
مشروعیت عبادات کودک
اثبات مشروعیت عبادات کودک محور اصلی این مبحث است، زیرا در صورت عدم صحت و فقدان مشروعیت، بحث از عبادات کودک معنی ندارد، ولی با فرض مشروعیت، آثار مختلفی بر آن مترتب میگردد که در خلال مباحث به آن اشاره خواهیم نمود.
فقها اتفاقنظر دارند، تکالیف الزامآور مثل وجوب و حرمت، متوجه کودک هر چند ممیّز باشد، نیست، زیرا شرط تکلیف الزامی، رسیدن به سنّ بلوغ و رشد است.
امّا در اینکه، آیا احکام غیرالزامی متوجه کودک میشود یا خیر؟ اختلافنظر وجود دارد. در حقیقت، بحث در این است که آیا عبادات کودک ممیّز، مشروعیت دارد و میتواند آن را بهعنوان عمل مستحب بهجا آورد، یا خیر؟ به این معنی که اگر با قصد امتثال و اطاعت خداوند متعال عبادت را انجام دهد، مستحق اجر و ثواب باشد و آثاری مثل صحّت نیابت از غیر خودش بر آن مترتّب گردد.
[۱] فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیّه، ص۳۵۵.
[۲] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۵۳.
در اینباره بین فقها نظریّات مختلفی مطرح گردیده است:
الف: برخی معتقدند، عبادات نسبت به کودکان، صرفاً جنبه تمرینی دارد. البتّه اولیای کودکان بهجهت اینکه آنها را به انجام عبادات عادت میدهند، اجر و ثواب دارند.
[۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۴۸۶.
[۴] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۵.
ب: بعضی دیگر بر این باورند که: عبادات کودک صحیح است، ولی مشروع نیست.
[۵] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۲، ص۱۰۱-۱۰۲.
ج: برخی دیگر نیز بین عبادات واجب و مستحب تفصیل قائل شده و معتقد است، عبادات مستحب برای کودک، مشروع است، ولی عبادات واجب، تمرینی است.
[۶] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۷.
قائلین به نظریّات فوق برای اثبات مدّعای خود، ادلّهای ذکر نمودهاند که همگی قابل خدشه و اشکال است.
[۷] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۴، ص۴۳۳ و بعد از آن.
د: در مقابل این نظریّات، دیدگاهی است که اکثر فقها آن را پذیرفتهاند، مبنی بر اینکه عبادات کودک ممیّز، مشروع و صحیح است و با انجام آن، اجر و ثواب میبرد.
[۸] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۷۸.
[۹] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۱۴۹.
[۱۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۰.
[۱۱] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۲، ص۱۱۷.
[۱۲] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۲۶۸.
محقّق بحرانی در اینباره مینویسد: «نظریّه مشهور بین فقهای امامیّه (رضواناللهعلیهم) این است که نیّت عبادت از کودک ممیّز صحیح است و انجام روزه توسط وی شرعی است و همچنین دیگر عبادات او مشروع است».
[۱۳] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۵۳.
و در عروه الوثقی هم آمده است: «روزه و دیگر عبادات کودک ممیّز، بنابر اقوی، با عنایت به اینکه عبادتش مشروع میباشد، صحیح است.
[۱۴] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۱۷.
ادلّه مشروعیّت عبادات کودک
الف: عمومات و اطلاقاتی که دلالت بر تکلیف و وجوب دارند، غیر بالغین را نیز شامل میشود.
[۱۵] محقّق بجنوری، سیدمحمدحسن، القواعد الفقهیّه، ج۴، ص۱۱۲.
[۱۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۲۳-۴۲۴.
مانند «وَ اَقِیمُوا الصَّلاهَ
[۱۷] بقره/سوره۲، آیه۴۳.
» نماز را به پا دارید یا «فَمَنْ شَهِدَ مِنْکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ
[۱۸] بقره/سوره۲، آیه۱۸۵.
» هر کس ماه رمضان را درک کند، باید روزه بگیرد.
با این توضیح که توجّه خطاب به کودک ممیّز از نظر عقل منعی ندارد، همچنین از دیدگاه شرع، توجّه به تکالیف الزامآور مثل وجوب و حرمت، مشروط به رسیدن شخص به سن بلوغ است. بنابراین توجّه تکلیف استحبابی به کودک ممیّز، دارای منع شرعی و عقلی نیست و اطلاق در خطابات، او را نیز شامل میشود و فرض بر این است که کودک دارای فهمی که شرط توجّه خطاب و تکلیف استحبابی است، میباشد.
[۱۹] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۴۲.
ب: عموم و اطلاقات غیرتکلیفی نیز کودکان ممیز را شامل میگردد. توضیح اینکه روایات وارد شده که تمام افراد را به انجام مفاد آن، دعوت میکند. مانند آنکه امام رضا (علیهالسّلام) فرموده است: نماز سبب نزدیکی هر باتقوایی به پروردگار خویش است. «اَلصَّلاهُ قُرْبانُ کَُلَّ تَقِی».
[۲۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۲۶۵، ح۶.
[۲۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۳، باب ۱۲ من ابواب اعداد الفرائض، ح۱.
یا پیامبر مکّرم اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: روزه به منزله سپری است که انسان را از آتش جهنّم حفظ میکند. «اَلصَّوْمُ جُنَّهٌ مِنَ النَّارِ».
[۲۲] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۹، ح۵.
[۲۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۵، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۱.
این روایات و مشابه آنها که تعدادشان در ابواب مختلف فقه کم نیست، میتواند استحباب را برای کودک اثبات نماید و اثبات استحباب، مساوی با صحّت آن است.
[۲۴] محققّ داماد، سیدمحمد، کتاب الصلاه، ج۱، ص۴۱۷.
ج: عمومات و اطلاقاتی وجود دارد که دلالت دارند بر ترتّب ثواب و اجر بر افعالی خاص. مانند آن که خداوند میفرماید: هرکس کار نیک انجام دهد، ده برابر به او پاداش داده میشود. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ اَمْثَالِها
[۲۵] انعام/سوره۶، آیه۱۶۰.
» یا در بعضی از روایات وارد شده است که هرکس نماز بخواند یا حج برود و یا زکات به مستحق بدهد، چهاندازه ثواب دارد، مثلاً در مورد روزه مستحبی فرمودهاند: اگر کسی روز بیست و هفتم ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند بهاندازه شصت ماه روزه به او ثواب عطا میفرماید. «کَتَبَ اللهُ لَهُ صِیامَ سِتَِّینَ شَهْراً».
[۲۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۱۴۹، ح۲.
[۲۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۴۴۸، باب ۱۵ من ابواب الصوم المندوب، ح۵.
این گونه روایات، کودکان را نیز شامل میشود.
همچنین آیات و روایاتی که مفادش چنین است: «خداوند کار هیچکس را ضایع نمیکند و بدون مزد و اجر نمیگذارد» میتوان به آنها استناد نمود. در قرآن آمده است: ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم نمود، «اِنّا لا نُضِیعُ اَجْرَ مَنْ اَحْسَنَ عَمَلاً
[۲۸] کهف/سوره۱۸، آیه۳۰.
».
د: روایاتی نیز وارد شده که بهطور خاص، دلالت بر استحباب عبادت نسبت به کودک دارد و میتوان مشروعیّت را از آن استفاده نمود، در مباحث مربوط به هر یک از عبادات کودک، آن روایات را ذکر خواهیم نمود.
نتیجه اینکه اگر کار نیک از کودک ممّیز صادر شود، عنوان عمل صالح و نیک بر آن صادق است و بر اساس بسیاری از آیات و روایات، خداوند آن را ضایع نمیکند، بلکه پاداش خواهد داد و این مستلزم مشروعیّت آن است.
نماز کودک
همان شرایطی که در نماز افراد بالغ معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد، مگر در موارد استثنایی که دلیل خاصّی بر عدم لزوم آن شرط، دلالت داشته باشد. برخی از فقها،
[۲۹] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۶، ص۵۱۴.
[۳۰] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی (کتاب الصلاه)، ج۱۵، ص۳۹۵.
[۳۱] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۷، ص۱۰۹.
به این معنی تصریح نموده و برخی نیز از مفهوم کلامشان استفاده میگردد.
[۳۲] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۸۹.
[۳۳] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۱، ص۵۵.
[۳۴] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۳، ص۹.
[۳۵] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۲۵۰-۲۵۱.
فقیه بزرگ، صاحب جواهر میگوید: «بدیهی است آنچه در نماز مکلّفین معتبر است، در نماز کودک نیز باید رعایت گردد».
[۳۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۱۲۲.
همچنین در عروه الوثقی آمده است: «در لزوم رعایت شرایط، نماز پسر مانند نماز مرد است و نماز دختر مثل نماز زن».
[۳۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۲، ص۶۱۵.
ادلّه لزوم رعایت شرایط در نماز
عدهای از فقیهان بر لزوم رعایت شرایطی در نماز کودک به برخی از ادله استناد کردهاند:
قاعده الحاق
برخی از فقیهان برای اثبات این مدّعا به قاعده الحاق استناد نمودهاند
[۳۸] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۶، ص۵۱۴.
[۳۹] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۷، ص۱۰۹.
و ظاهراً مقصود از آن، همان قاعده اشتراک است که از قواعد معروف فقهی محسوب میشود. به این معنی که اگر حکمی برای آحاد مکلّفین یا عدّهای از آنها ثابت شد و دلیلی که اختصاص به آنها داشته باشد، موجود نباشد، این حکم، مشترک بین جمیع مکلّفین است، اعّم از زن و مرد تا روز قیامت، خواه با دلیل لفظی ثابت شده باشد یا چنین نباشد.
[۴۰] فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیه، ص۳۰۵.
نحوه استدلال به این قاعده در مساله مورد بحث، به این صورت است که گفته شود، نماز اشخاص بالغ دارای شرایط و اجزایی است که از طرف شارع بیان گردیده و نیز باید فاقد موانع و خلل باشد. از طرفی در موضوع حکم نماز، مکلّف قید قرار نگرفته بهطوری که اختصاص به او داشته باشد و بر غیر او منطبق نشود. بنابراین به دلیل قاعده اشتراک، باید نماز کودک دارای همان شرایط نماز بالغ باشد، زیرا فرض بر این است که کودک، مخاطب به خطاب نماز است، همانند مکلّفین؛ با این تفاوت که خطاب در حق مکلّفین. الزامی است و ترک آن عقوبت دارد، برخلاف کودک که خطاب نسبت به او غیر الزامی و مستحب است و با انجام آن، ثواب میبرد، ولی ترکش مؤاخذه ندارد.
عمومات و اطلاقات ادلّه
بعضی از احکام وضعیه مانند شرطّیت و مانعیت مشترک بین بالغ و کودک است. از طرفی، آیات و روایاتی وارد شده است با این محتوا که در نماز باید شرایطی رعایت شود، این ادلّه کودک ممیّز را نیز شامل میگردد، مثلاً به حکم آیه ششم سوره مبارکه مائده، «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذا قُمْتُمْ اِلَی الصَّلاهِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ اَیْدِیَکُمْ اِلَی الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِکُمْ وَ اَرْجُلَکُمْ اِلَی الْکَعْبَیْنِ…
[۴۱] مائده/سوره۵، آیه۶.
» وضو در نماز شرط است و به مقتضای خطاب وضع این حکم مشترک بین صغیر و کبیر است، یعنی مصلّی بالغ باشد یا غیر بالغ، باید نماز را با وضو بهجا آورد.
یا در روایت صحیحه، از امام باقر (علیهالسّلام) وارد شده که فرموده است: نماز بدون طهارت، نماز نیست. «لا صَلاَه اِلاّ بِطَهُورٍ».
[۴۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۳۶۵، باب ۱ من ابواب الوضوء، ح۱.
و نیز فرموده است: نماز بدون قرائت که آهسته یا بلند خوانده میشود، نماز نیست. «لا صَلاهَ لَهُ اِلاّ اَنْ یَقْرَاَبِها فیِ جَهْرٍ اَوْ اِخْفاتٍ».
[۴۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۷، باب ۱ من ابواب القراءه فی الصلاه، ح۱.
همچنین در روایت صحیحه، امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: خنده با صدا، وضو را باطل نمیکند، ولی موجب بطلان نماز میباشد. «اَلْقَهْقَهَهُ لا تَنْقُضُِ الْوُضُوءَ وَ تَنْقُضُ الصَّلاهَ»
[۴۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۵۰، باب ۷ من ابواب قواطع الصلاه، ح۱.
و روایات دیگر.
[۴۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۸۷، باب ۲۷ من ابواب القراءه فی الصلاه، ح۱.
[۴۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۸۸، باب ۲۷ من ابواب القراءه فی الصلاه، ح۵.
[۴۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۱۲، باب ۹ من ابواب القبله، ح۱.
در تمام این موارد، اطلاق و عمومی که دلالت بر اجزاء، شرایط یا موانع نماز دارد، کودک را نیز شامل میشود، زیرا متعلّق این ادلّه، طبیعت نماز است و فرقی نیست که آن را مکلّف انجام دهد یا کودک.
توقیفی بودن عبادات
عبادات اعمّ از اینکه واجب باشد یا مستحب، توقیفی است، به این معنی که جایز نیست آنها را زیاد یا کم نمود، بلکه باید بهگونهای که شارع دستور فرموده و با شرایط و اجزایی که معین شده، انجام شود. بدانجهت به مقتضای اصل اوّلی، باید نماز کودک در اجزاء و شرایط و موانع، مثل نماز افراد مکلّف باشد، زیرا فرقی بین آنان نیست، مگر در عدم بلوغ و این ویژگی نمیتواند موجب جواز و صحّت نماز کودک با فقد شرایط باشد، مگر اینکه دلیل خاصّی بر این معنی دلالت داشته باشد.
[۴۸] محقق سبزواری، محمدباقر بن محمدمومن، ذخیره المعاد، ج۲، ص۲۶۶.
[۴۹] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۷۶.
[۵۰] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۶، ص۲۴۹.
[۵۱] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۶، ص۳۷۴.
[۵۲] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۷، ص۳۰۵.
[۵۳] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی (کتاب الطهاره)، ج۱۰، ص۱۸.
[۵۴] سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی (کتاب الطهاره)، ج۱۰، ص۲۵.
افزون بر اینکه اگر نماز کودک بدون اجزاء و شرایط، صحیح باشد، فقه جدید ایجاد میشود، زیرا لازم میآید نماز کودک صحیح باشد، هرچند واجد شرایط و اجزاء مثل طهارت، رکوع، سجود و … نباشد. همچنین لازم میآید که انجام مبطلات عمدی، سبب بطلان نماز نشود و کسی نمیتواند این لوازم را بپذیرد.
شرایط استثناء شده در نماز کودک
برخی از شرایط و اجزاء در نماز کودک استثنا شده است:
وضو
به اتفاق همه مسلمانان، طهارت و وضو در صحت نماز شرط است؛ ولی در حدیثی از امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده که فرموده است: وقتی کودک سه ساله شد، به او بگویید تا جمله شریفه «لا اله الاّ الله» را چندین بار بگوید و آنگاه که هفت ساله شد، به او گفته شود صورت و دستهای خود را شستشو ده، وقتی انجام داد به او گفته شود نماز بخوان و آنگاه که نه ساله شد وضو گرفتن به او آموزش داده شود و بعد از آموزش وضو و انجام آن به انجام نماز امر شود و اگر نماز را بهجای نیاورد، تنبیه شود و آنگاه که نماز و وضو را آموزش دید و بهجای آورد، خداوند، او و پدرش و مادرش را میبخشد: ان شاء الله. «فَاِذا تَمَّ لَهُ سَبْعَ سِنیِنَ قَیِلَ لَهُ: اِِغْسِلْ وَجْهَکَ وَکَفَیْکَ، فَاِذا غَسَلُهُما قیِلَ لَهُ: صَلَّ، ثُمَّ یُتَْرَکُ حَتَّی یَتِمَّ لَهُ تِسْعَ سِنیِنَ، فَاِذا تَمَّتْ لَهُ عُلَّمَ الْوُضُوءَ وَ ضُرِبَ عَلَیْهِ وَاُمِرَ بِالصَّلاهِ…».
[۵۵] صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۸۱، ح۸۶۳.
[۵۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۰، باب ۳ من ابواب اعداد الفرائض، ح۷.
این روایت دلیل است بر اینکه برای کودکان هفت تا نه ساله، شستن صورت و دستها بهجای وضو متعارف کفایت میکند، البته از نظر سند ضعیف است، ولی از باب تسامح در ادلّه مستحبات (سنن)، ممکن است مستند قرار گیرد.
نماز در مکان و لباس غصبی
به اتفاق فقها، کسی که میداند لباس یا مکان او غصبی و حرام است، اگر عمداً در آن نماز بخواند باطل است.
[۵۷] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۸۲.
[۵۸] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۸۴.
[۵۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۱، ص۵۵.
[۶۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۱، ص۵۶.
[۶۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۵۶.
[۶۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۵۸.
[۶۳] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۵۱.
[۶۴] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۵۴-۱۵۵.
[۶۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۱، ص۳۵۷ و بعد از آن.
البته این حکم اختصاص به افراد بالغ دارد و کودکان را شامل نمیشود، زیرا وجوب اجتناب از غصب متوجّه آنان نیست. به بیان دیگر، حکم حرمت به آنان تعلّق نمیگیرد تا مشمول آن قرار گیرند.
[۶۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۱۲۲.
[۶۷] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۴، ص۴۷۱.
پوشیدن ابریشم خالص
پوشیدن لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده است، برای مردان حرام است و نماز با آن باطل است، ولی برای زنان چه در حال نماز و چه در غیر نماز جایز است.
[۶۸] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۹۶.
[۶۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۴۷۰.
[۷۰] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۳، ص۲۱۵.
[۷۱] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۳، ص۴۰.
امّا نسبت به پسر بچه از چند جهت قابل بررسی است:
۱. آیا برای ولی کودک جایز است لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده بر تن فرزند خود بپوشاند؟ دیدگاه مشهور فقها، حکم به جواز است،
[۷۲] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۷، ص۱۰۰.
[۷۳] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۸۷.
[۷۴] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۵، ص۳۳۰.
[۷۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۲، ص۳۴۱.
[۷۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص۳۹۱.
به ویژه کودکانی که نزدیک به بلوغ نیستند و به اصطلاح، مراهق نامیده نمیشوند. دلیل آن، اصل است؛ یعنی اصل برائت از حرمت، زیرا دلیلی بر عدم جواز آن وارد نشده است
[۷۷] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۷، ص۱۰۰.
[۷۸] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۸۷.
[۷۹] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۵، ص۳۳۰.
[۸۰] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۱، ص۳۴۱.
[۸۱] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص۳۹۱.
۲. اگر پسر بچه، خود لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده است؛ بپوشد منعی ندارد و بهدلیل این که، مکلّف نیست، مشمول حکم حرمت قرار نمیگیرد.
[۸۲] شهید ثانی، زینالدین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۹۴.
[۸۳] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۲، ص۳۲۳.
۳. آیا نماز پسر بچه در لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده باطل است؟ در اینباره دو نظریّه مطرح شده است:
بعضی قائل به بطلان شده
[۸۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۱۲۲.
[۸۵] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص۳۹۲.
و معتقدند، اطلاق ادلّه مانند «لا تَحِلُّ الصَّلاهُ فیِ الْحَرِیرِ الْمَحْضٍ»
[۸۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۷۷، باب ۱۴ من ابواب لباس المصلّی، ح۴.
پسر بچه را نیز شامل میشود، زیرا مقصود از «لا تَحِلُّ» حکم وضعی است، چرا که روایت در بیان آنچه مانع در نماز است، وارد شده و نظر به حکم تکلیفی ندارد.
[۸۷] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی (کتاب الصلاه)، ج۱۲، ص۳۸۷.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «ممکن است گفته شود به مقتضای کلام امام (علیهالسّلام) «لا تَحِلُّ الصَّلاهُ فی الْحَرِیرِ الْمحَْضٍ» نماز در لباسی که از ابریشم خالص تهیه شده، مطلقاً باطل است و فرقی بین بالغ و غیربالغ نیست، زیرا مقصود حکم مولوی نیست، بلکه ارشاد به فساد و بطلان است و آن حکم وضعی است
[۸۸] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۲، ص۳۴۱-۳۴۲.
که کودک نیز مشمول آن قرار میگیرد».
برخی دیگر قائل به صحّت میباشند،
[۸۹] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عدهمن الفقهاء، ج۲، ص۳۵۰.
[۹۰] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۵۴، مساله ۱۹.
[۹۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۲، ص۳۴۲.
زیرا مانعیت از نهی نفسی انتزاع میشود و نهی نفسی نسبت به کودک فرض ندارد، زیرا بالغ نیست.
[۹۲] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۵، ص۳۳۱.
افزون بر این ممکن است به قرینه مناسبت حکم و موضوع ادّعا شود ادلّهای که دلالت بر حرمت پوشیدن لباس تهیه شده از ابریشم خالص دارد، منصرف از کودک میباشد و او را شامل نمیشود و اگر پوشیدن چنین لباسی برای پسربچه حلال باشد، برای نماز او مانع قرار نمیگیرد، باطل شود.
[۹۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص۳۹۲.
لباس طلا بافت
پوشیدن لباس طلا بافت برای مردان جایز نیست و نماز را باطل میکند. همچنین زینت طلا مانند انگشتر و آویختن زنجیر طلا به سینه یا ساعت مچی طلا و مانند آن برای مرد حرام است و نماز را باطل میسازد، ولی برای زنان در نماز و غیرنماز اشکال ندارد، مگر اینکه به حدّ اسراف برسد. این حکم مورد اجماع فقها است، بلکه آن را ضروری دین دانستهاند.
[۹۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۴۷۱.
[۹۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۸، ص۱۰۹.
[۹۶] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۴، ص۳۵۶.
[۹۷] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصلاه)، ج۲، ص۲۹۶.
امّا اگر پسر بچه لباس طلا بافت بپوشد، از نظر تکلیفی منعی ندارد و جایز است. همچنین جایز است ولی کودک چنین لباسی را به او بپوشاند یا در اختیارش قرار دهد تا خودش بپوشد. برخی از فقهای معاصر این مساله را مطرح نموده و فتوی به جواز آن دادهاند
[۹۸] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۲، ص۳۴۲.
[۹۹] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۵، ص۳۱۰.
[۱۰۰] خوئی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، ج۱، ص۱۴۰.
و بعضی ادّعای عدم خلاف در مساله نمودهاند.
[۱۰۱] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص۳۵۹.
دلیل آن، علاوه بر حدیث رفع (زیرا کودک اهل تکلیف نیست تا مشمول حکم حرمت قرار گیرد) روایت صحیحه ابی الصباح است. وی میگوید: از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال شد، آیا جایز است لباس طلا بافت را به کودکان بپوشانیم؟ فرمودند: حضرت علی (علیهالسّلام) کودکان و زنان خود را با لباس طلا و نقره بافت، زینت مینمودند: «کانَ عَلِی (علیهالسّلام) یُحَلَّی وُلْدَهُ وَ نِساءَهُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ».
[۱۰۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۰۳، باب ۶۳ من ابواب احکام الملابس، ح۱.
در روایت صحیحه دیگری که از آن حضرت نقل شده، در جواب فرموده است پدرم امام باقر (علیهالسّلام) اینگونه بود، پس منعی ندارد. «قالَ: اِنْ کاَن اَبِی لَیُحَلّیِ وُلْدَهُ وَ نِساءَهُ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّهَ فَلا بَاسَ بِهِ».
[۱۰۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۱۰۳، باب ۶۳ من ابواب احکام الملابس، ح۲.
همچنین اگر پسر بچه در لباس طلا بافت نماز بخواند ظاهراً نمازش صحیح است، همچنانکه برخی از فقها به آن تصریح نمودهاند،
[۱۰۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی (کتاب الصلاه)، ج۱۲، ص۳۲۱-۳۲۲.
[۱۰۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۵، ص۳۱۵.
[۱۰۶] اشتهاردی، علی پناه، مدارک العروه، ج۱۳، ص۱۷۱.
زیرا دلیلی مبنی بر این که لباس طلا بافت نسبت به نماز کودک مانعیت دارد و موجب بطلان میگردد، در دست نیست، چرا که آنچه دلیل بر مانعیت است در مورد مرد و افراد مکلّف وارد شده، مثل اینکه امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: مرد نباید در لباس طلا بافت نماز بخواند. «لا یلْبِسُ الرَّجُلُ الذَّهَبَ وَ لا یُصَلَّی فِیه…»
[۱۰۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۱۳، باب ۳۰ من ابواب لباس المصلّی، ح۴.
و روایات دیگر.
[۱۰۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۱۵، باب ۳۰ من ابواب لباس المصلّی، ح۱۰.
به نظر میرسد عنوان «اَلَّرجُلُ» دخالت در حکم ندارد، بنابراین پسر بچه راشامل نمیشود.
پوشانیدن بدن در حال نماز
مرد باید در حال نماز عورتین خود را بپوشاند، اگرچه کسی او را نمیبیند و بهتر است از ناف تا زانوها را بپوشاند. زن نیز باید در حال نماز، تمام بدن حتّی سر و موی خود را بپوشاند، ولی پوشانیدن صورت به مقداری که در وضو شسته میشود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نیست.
[۱۰۹] فاضل لنکرانی، محمد، رساله عملیه، ص۱۶۷، مساله ۷۹۳-۷۹۴.
این حکم مربوط به زنان است، امّا دختربچه به اتفاق فقها،
[۱۱۰] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۹۸.
[۱۱۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۱، ص۵۵.
[۱۱۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۲، ص۴۵۱.
[۱۱۳] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۴۷.
[۱۱۴] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۳، ص۱۹۸.
چنانچه با سر برهنه نماز بخواند صحیح است.
در روایت صحیحه، یونس بن یعقوب میگوید از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال نمودم آیا مرد میتواند در حال نماز فقط یک لباس داشته باشد؟ حضرت فرمود: آری، سؤال کردم آیا زن هم میتواند اینگونه باشد، فرمود: نه، بلکه باید در حال نماز سر خود را بپوشاند: «قالَ: لا وَ لا یَصْلُحُ لِلْحُرَّهِ اِذا حَاضَتُ اِلاَّ الْخِمارَ. (خمار لباسی است که زنان، سر خود را با آن میپوشانیدند، و امروزه روسری نامیده میشود.
[۱۱۵] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۱۸۱.
…».)
[۱۱۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۰۵، باب ۲۸ من ابواب لباس المصلّی، ح۴.
در روایت صحیحه دیگری، امام کاظم (علیهالسّلام) فرموده است: دختربچه تا زمانی که به سن بلوغ و حیض نرسیده، لازم نیست در حال نماز سر خود را بپوشاند. «قالَ: لا تُغَطَّی رَاْسَها حَتّی تَحْرُمَ عَلَیهَا الصَّلاهُ».
[۱۱۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۲۲۸، باب ۱۲۶ من ابواب مقدمات النکاح، ح۲.
جمله «حَتَّی تَحْرُمَ…» کنایه از رسیدن به سنّ بلوغ و حیض است.
روایاتی که ذکر شد و روایات دیگر
[۱۱۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۰۸، باب ۲۸ من ابواب لباس المصلّی، ح۱۳.
[۱۱۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۴۰۹-۴۱۰، باب ۲۹، ح۳.
با ظهور یا مفهوم دلالت دارند بر اینکه پوشش سر در حال نماز برای دختران غیر بالغ شرط نیست.
اذان و اقامه توسط کودک
به اتفاق فقها، اذان و اقامه نماز، از کودک ممیّز صحیح است و افراد بالغ میتوانند در اعلام وقت و در نماز جماعت به اذان و اقامه او اکتفا نمایند، امّا از غیرممیّز صحیح نیست.
مرحوم محقق حلی در اینباره مینویسد: «مؤذّن باید عاقل، مسلمان و مرد باشد، ولی شرط نیست بالغ باشد، بلکه اگر کودک ممیّز باشد، کافی است».
[۱۲۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۷۵.
قریب به این مضامین در عبارات بسیاری دیگر از فقیهان
[۱۲۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۲۸۱، مساله ۲۳.
[۱۲۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۳، ص۶۵.
[۱۲۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۲۶۴.
[۱۲۴] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۲، ص۱۷۰.
[۱۲۵] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۱۷۴-۱۷۵.
دیده میشود، و دلیل آن علاوه بر اجماع
[۱۲۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۹، ص۵۴-۵۵.
[۱۲۷] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۳، ص۳۶۶.
و اطلاقات ادلّه، بعضی از روایات صحیح و معتبر است که بهطور خاص در اینباره وارد شده است. مانند آن که امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: اذان گفتن توسط کودک که به سن بلوغ نرسیده، منعی ندارد. «لا بَاْسَ اَنْ یُؤَذَّنَ الْغُلامُ الَّذِی لَمْ یَحْتَلِم»
[۱۲۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۴۰، باب ۳۲ من ابواب الاذان و الاقامه، ح۱.
و روایات دیگر.
[۱۲۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۵، ص۴۴۰-۴۴۱، باب ۳۲ من ابواب الاذان و الاقامه، ح ۳-۴.
اطلاق این روایات اذان اعلام و نیز اذان برای نماز و همچنین اقامه را شامل میشود، زیرا اذان خصوصیتی ندارد و هر دو مستحب میباشند و نیز از این روایات استفاده میشود، کودک میتواند برای نماز خودش، اذان و اقامه بگوید و برای او مستحب است.
در تمام آنچه ذکر شد، دختر نیز مانند پسر میباشد، بنابراین مستحب است در نماز خود، اذان و اقامه گوید و همچنین در نماز زنان و مردانی که با او مَحرم میباشند، به اذان و اقامه او میتوان اکتفا کرد.
[۱۳۰] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۴، ص۵۰۵ و بعد از آن.
انعقاد نماز جماعت با کودک
جایز است نماز جماعت با کودک ممیّز برپا شود، این مساله از اطلاق
[۱۳۱] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۱۱۱.
[۱۳۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۹۲.
[۱۳۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۴، ص۲۳۹.
[۱۳۴] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۴، ص۴۲۸.
عبارات برخی از فقها و صریح
[۱۳۵] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۷، ص۱۷۸.
[۱۳۶] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۷۹، مساله ۲.
[۱۳۷] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۸، ص۱۹.
[۱۳۸] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۷، ص۴۰۲-۴۰۳.
بعضی دیگر استفاده میشود. در روض الجنان آمده است: «نماز جماعت با دو نفر تشکیل میشود، هرچند یکی از آن دو کودک ممیّز باشد».
[۱۳۹] شهید ثانی، زینالدین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۵۰۶.
همچنین در عروه الوثقی بیان شده است: «کمترین تعدادی که نماز جماعت با آن برگزار میشود (غیر از نماز جمعه و عید فطر و قربان) دو نفر است که یکی از آن دو، امام جماعت است و دیگری ماموم، اعم از اینکه ماموم مرد باشد یا زن، بلکه اگر یکی از دو نفر، کودک ممیّز باشد، بنابر اقوی صحیح است».
[۱۴۰] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۵۷۵.
و مستند آن، احادیثی است که در این زمینه وارد شده است مانند آنکه در روایت صحیحه، حلبی نقل میکند از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال شد، آیا مرد میتواند امام جماعت زن واقع شود؟ فرمودند آری، و اگر خدمتگزار مرد با آنهاست (غلام) مقدم بر زنان بایستد. «قالَ: نَعَمْ، وَ اِنْ کانَ مَعَهُنَّ غِلْمانٌ، فَاَقِیمُوهُمْ بَینَ اَیدِیهنَّ وَاِنْ کانُوا عَبیِداً».
[۱۴۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۴۳، باب ۲۳ من ابواب صلاه الجماعه، ح۹.
غلمان مطلق است و شامل بالغ و غیربالغ میباشد، بهعلاوه این که در روایات دیگر، غیربالغ بودن آنان صریحاً بیان شده است.
[۱۴۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۴۱-۳۴۲، باب ۲۳ من ابواب صلاه الجماعه، ح۳.
[۱۴۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۴۲، باب ۲۳ من ابواب صلاه الجماعه، ح۵.
[۱۴۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۸، باب ۴، ح۸.
همچنین اطلاق ادلّهای که در مورد نماز جماعت وارد شده، کودک ممیّز را، با فرض این که عبادات او مشروع و صحیح است، شامل میشود. مانند آن که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است: اگر دو نفر نمازگزار یا بیشتر باشند، میتوانند (سزاوار است) نماز را با جماعت بهجا آورند. «قالَ: اَلْاثْنانِ فَما فَوْقَهُما جَماَعهٌ»
[۱۴۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۷، باب ۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۶.
و روایات دیگر.
[۱۴۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۹۷، باب ۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۴.
[۱۴۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۴۷، باب ۲۶، ح۲.
[۱۴۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۴۸، باب ۲۶، ح۵.
[۱۴۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۱۵، باب ۱۱، ح۸.
باید یادآور شد که بر طبق دیدگاه مشهور فقها، قرار گرفتن کودکان در صفّ اوّل نماز جماعت مکروه است.
[۱۵۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرایع الاسلام، ج۱، ص۹۴.
[۱۵۱] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۳، ص۲۹۵.
[۱۵۲] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۴، ص۴۳۹.
[۱۵۳] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۴، ص۳۴۵.
[۱۵۴] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۶۱۰.
البته برخی
[۱۵۵] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۴۲۹.
[۱۵۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۲۶۴.
[۱۵۷] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۸، ص۱۷۱.
فتوی به کراهت ندادهاند و با استناد به مضمون بعضی از روایات
[۱۵۸] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۳۷۲، ح۷.
[۱۵۹] طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۳، ص۲۶۵، ح۷۵۱.
[۱۶۰] سجستانی، سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، ج۱، ص۳۰۸، باب ۹۶، ح۶۷۴.
گفتهاند: مستحب است دانشمندان و صاحبان خرد و فضیلت در صف اوّل قرار گیرند و بعد از آنان، کودکان باشند.
عدم انعقاد نماز جمعه با کودک
به اتفاق فقها، کمترین عدد لازم برای انعقاد نماز جمعه، پنج یا هفت نفر است که باید یکی از آنها امام باشد و فقط توسط مردان منعقد میشود، البته زنان هم میتوانند در آن شرکت کنند. به عبارت دیگر، در انعقاد نماز جمعه، بلوغ، عقل و مذکّر بودن شرط است بنابراین با کودکان به تنهایی هرچند ممیّز باشند منعقد نمیشود.
[۱۶۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۵، ص۳۳۶.
[۱۶۲] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۸۶.
[۱۶۳] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۴، ص۲۷۱-۲۷۲.
بعضی در اینباره ادّعای اجماع
[۱۶۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۲۸۹.
[۱۶۵] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۲۹۲.
[۱۶۶] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامه، ج۸، ص۳۳۶.
[۱۶۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۱، ص۲۷۷.
نمودهاند، زیرا دلیلی بر جواز آن وارد نشده
[۱۶۸] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۶۲۸، مساله ۴۰۰.
و مقتضای اصل، عدم جواز
[۱۶۹] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۳، ص۳۴۸.
است.
افزون بر این، متبادر از روایاتی که دلالت دارند در اقامه نماز جمعه، عدد معینّی از ماموم شرط است، غیر کودک است، زیرا در غیر این صورت، لازم میآید کودک نیز مکلّف به حضور در نماز جمعه باشد، با اینکه چنین نیست.
[۱۷۰] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۳، ص۳۴۸.
امامت کودک در نماز واجب
به اجماع فقها، امامت کودک غیرممیّز در نماز جماعت، صحیح نیست، و امّا در مورد کودک ممیّز، دو دیدگاه مطرح است:
جواز امامت
برخی قائل به جواز آن میباشند.
[۱۷۱] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۱۵۴.
[۱۷۲] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۵۵۳، مساله ۲۹۵.
[۱۷۳] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۳، ص۲۹۵.
مستند این قول بعضی از اخبار است. مانند آنکه، در روایت معتبر، غیاث بن ابراهیم، از امام صادق (علیهالسّلام) نقل نموده که فرموده است: جایز است کودکی که به سنّ بلوغ نرسیده، امامت نماز گروهی را بهعهده بگیرد و برای آنها اذان بگوید: «قالَ لابَاْسَ بِالْغُلامِ الَّذی لمَْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ اَنْ یَؤُمَّ الْقَوْمَ وَ اَنْ یُؤَذَّنَ».
[۱۷۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۲۱، باب ۱۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۳.
در روایت دیگری، آن حضرت همین مضمون را از جدّش امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: «لابَاْسَ اَنْ یُؤَذَّنَ الْغُلامُ الَّذِی لَمْ یَحْتَلِمْ وَ اَنْ یَؤُمَّ».
[۱۷۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۲۳، باب ۱۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۸.
از این روایات جواب داده شده به این که به قرینه جمله «لَمْ یبْلُغَ الْحُلُمَ» و «لَمُ یحْتَلِمْ» باید حمل شوند به موردی که کودک از حیث احتلام بالغ نشده، ولی از جهت سن به حد بلوغ رسیده است، بهعلاوه چون فقها از این روایات اعراض نموده و بر طبق آن فتوی ندادهاند، بر امامت کودک در نماز مستحب حمل میشود.
[۱۷۶] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها۴، ص۵۳۴.
عدم جواز امامت
دیدگاه دوّم که در بین فقها شهرت دارد و اکثر آنان اعمّ از متقدّمین
[۱۷۷] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۹۴.
[۱۷۸] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۴، ص۲۷۶.
[۱۷۹] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۴، ص۳۸۵.
[۱۸۰] شهید ثانی، زینالدین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۵۰۶.
[۱۸۱] صیمری بحرانی، شیخ مفلح، غایه المرام، ج۱، ص۲۱۶.
تا معاصرین،
[۱۸۲] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۸۸.
[۱۸۳] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۶۰۰.
آن را پذیرفتهاند، این است که امامت کودک در نمازهای واجب صحیح نیست.
مستند این دیدگاه، اصل است، به این معنی که به مقتضای اصل اوّلی قرائت حمد و سوره در نماز جماعت از نمازگزار ساقط نمیشود، مگر اینکه علم به سقوط آن پیدا کند و با فرض اینکه امام جماعت کودک باشد، این علم پیدا نمیشود.
[۱۸۴] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۴، ص۳۴۸.
بهعبارت دیگر، اطلاقاتی که بر صحّت نماز جماعت دلالت دارد، منصرف است به موردی که امام جماعت بالغ شد و چنانچه غیربالغ، امام جماعت شود، اصالت عدم ضمان جاری است،
[۱۸۵] شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصلاه، ج۲، ص۲۴۴-۲۴۵.
یعنی با امامت او بعضی از اجزای نماز مثل حمد و سوره از ماموم ساقط نمیشود.
مستند دیگر هم خبر اسحاق بن عمّار است. وی از امام صادق (علیهالسّلام) و او از جدّش امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) روایت نموده که فرموده است: منعی ندارد که کودک قبل از بلوغ، اذان بگوید، ولی نباید امامت نماز را بهعهده بگیرد، اگر چنین شد نماز خودش صحیح و نماز کسانی که با او جماعت خواندهاند، باطل است. «اَنَّ عَلِیّاً (علیهالسّلام) کانَ یَقُولُ: لا بَاْسَ اَنْ یُؤَذِّنَ الْغُلامُ قَبْلَ اَنْ یَحْتَلِمَ وَلا یَؤُمُّ حَتّی یَحْتَلِمَ فَاِنْ اَمَّ جازَتْ صَلاتُهُ وَفَسَدَتْ صَلاهُ مِنْ خَلْفَهُ».
[۱۸۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۲۲، باب ۱۴ مِن ابواب صلاه الجماعه، ح۷.
این روایت به صراحت بر مدّعا دلالت دارد و ضعف سند آن به دلیل اینکه مشهور فقها به مضمون آن فتوی دادهاند، جبران میگردد.
[۱۸۷] همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه، ج۲، ص۶۷۶.
بنابراین بین این روایت و روایاتی که دلالت بر صحّت امامت کودک در نماز دلالت داشت، تعارض واقع نمیشود، زیرا آن دسته از روایات
به دلیل اینکه مشهور فقها از آنها اعراض نموده و به مضمون آنها فتوی نداده بودند، از حجیّت ساقط میشود.
[۱۸۸] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۴، ص۵۳۸-۵۳۹.
از این رو یکی از شرایط در امامت نماز واجب، بلوغ است.
امامت کودک در نماز مستحب
پرسش دیگر این است که آیا امامت کودک در نمازهای مستحبّی که جماعت در آنها صحیح است، مانند نماز استسقاء (طلب باران) برای افراد بالغ جایز است؟ در این مساله نیز دو دیدگاه مطرح شده است.
برخی قائل به جواز میباشند؛
[۱۸۹] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۱، ص۵۵۳، مساله ۲۹۵.
[۱۹۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۱۳.
[۱۹۱] فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۱۴۹.
[۱۹۲] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۲۱۹.
[۱۹۳] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۴، ص۴۴۰.
زیرا نماز مستحبی از کودک صحیح است.
[۱۹۴] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۴، ص۳۸۶.
در مقابل این دیدگاه، برخی معتقدند: امامت او برای افراد بالغ حتّی در نماز مستحبّی جایز نیست،
[۱۹۵] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۲، ص۴۹۷.
[۱۹۶] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۱، ص۷۹۲.
[۱۹۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۴، ص۲۴۵.
[۱۹۸] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۴، ص۲۴۸.
[۱۹۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۲۵.
زیرا ادلّهای که دلالت بر عدم جواز امامت کودک در نماز دارد، عام است و نمازهای مستحبی را نیز شامل میشود، افزون بر این ممکن است ادّعا شود ادلّهای که دلالت بر استحباب جماعت در نمازهای غیر واجب دارد، مربوط به مکلّفین است و انصراف به آنان دارد.
[۲۰۰] شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصلاه، ج۲، ص۲۴۶.
[۲۰۱] همدانی، آقارضا، مصباح الفقیه (طبع قدیم)، ج۲، ص۶۷۶.
امامت کودک در نماز مستحبی برای غیربالغ
این پرسش مطرح است که آیا کودک میتواند در نمازهای مستحبی برای مثل خودش امامت کند؟ در اینباره نیز دو دیدگاه مطرح است:
برخی قائل به عدم جواز آن میباشند،
[۲۰۲] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۴، ص۲۴۶.
[۲۰۳] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۸۸.
[۲۰۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصلاه، ج۱۷، ص۳۷۰.
زیرا ادلّهای که بلوغ را در نماز جماعت شرط میداند مطلق است و در اینباره فرقی بین ماموم بالغ و غیربالغ نیست.
[۲۰۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۸، ص۱۳۸.
[۲۰۶] شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصلاه، ج۲، ص۲۴۶.
عدّهای دیگر، قائل به جواز آن شدهاند،
[۲۰۷] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۲۱۹.
[۲۰۸] شهید ثانی، زینالدین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۵۰۷.
[۲۰۹] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۸، ص۳۴.
[۲۱۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۳، ص۳۲۷.
[۲۱۱] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۶۰۲.
به نظر میرسد باید دیدگاه اخیر را پذیرفت، زیرا:
اوّلاً: ادلّه منع منصرف از این مورد است.
[۲۱۲] همدانی، آقارضا مصباح الفقیه (طبع قدیم)، ج۲، ص۶۷۶.
و ثانیاً: ممکن است ادّعا شود سیره متشرّعه از گذشته تا به حال، امامت کودک در نماز مستحبی برای غیربالغ را جایز میدانسته و این خود، قرینه است بر اینکه باید روایاتی
[۲۱۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۲۱، باب ۱۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۳.
[۲۱۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۳۲۳، باب ۱۴ من ابواب صلاه الجماعه، ح۸.
که دلالت بر جواز امامت کودک در نماز دارد و پیشتر بدان اشاره شد را بر این مورد حمل نمود.
[۲۱۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۸، ص۱۳۸.
حکم قضای نماز میّت نسبت به کودک
بر طبق دیدگاه مشهور فقها، اگر پدر نماز یا روزه خود را بهجهت عذری که داشته باشد، انجام نداده باشد، بر پسر بزرگتر واجب است بعد از مرگ پدر بهجا آورد،
[۲۱۶] ابن ادریس، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۳۹۹.
[۲۱۷] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۶۵.
[۲۱۸] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۱، ص۷۴۶.
یا برای او اجیر بگیرد. همچنین به نظر برخی از فقها احتیاط واجب است که نماز و روزه فوت شده مادر را نیز قضا نماید.
[۲۱۹] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۲، ص۴۴۸.
[۲۲۰] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۲۲۸.
[۲۲۱] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۵، ص۲۶۹.
حال این پرسش مطرح است که اگر پسر بزرگتر در زمان مرگ پدر صغیر بود، آیا بعد از آنکه به حدّ بلوغ رسید، قضاء نماز پدر و مادر بر او واجب است یا خیر؟
عدم وجوب قضا
برخی قائل به عدم وجوب میباشند و معتقدند در صورتی که ولیّ میّت (پسر بزرگتر) در حین مرگ پدر، کبیر باشد، بر او واجب میشود؛
[۲۲۲] فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۳۷.
[۲۲۳] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۷۸.
زیرا صغیر تکلیفی ندارد،
[۲۲۴] شهید اول، محمد بن جمالالدین، ذکری الشیعه، ج۲، ص۴۴۹.
به علاوه اصل برائت نیز جاری است.
[۲۲۵] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۱، ص۷۴۷.
وجوب قضا
نظریّه دیگری که بین فقها مشهور است این که کبیر بودن پسر بزرگتر در حین فوت پدر شرط نیست.
[۲۲۶] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۲۲۸-۲۲۹.
[۲۲۷] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۴۶۷.
[۲۲۸] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۱۴، ص۳۰۱.
[۲۲۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۴۰ و ۴۲.
[۲۳۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۴۲.
امام خمینی در این باره مینویسد: «شرط نیست پسر بزرگتر در زمان مرگ پدر، بالغ و عاقل باشد، بنابراین بر کودک زمانی که بالغ شد و بر مجنون آنگاه که عاقل گردید، قضای نماز پدر و مادر واجب است».
[۲۳۱] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۳۷-۲۳۸، مساله ۱۶.
قریب به این مضمون را نیز مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی فرموده است.
[۲۳۲] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللکنرانی، ج۱، ص۵۶۸، مساله ۴.
ادلّه دیدگاه عدم اشتراط بلوغ در قضای نماز میّت:
اطلاق ادّله، توضیح اینکه در روایت صحیحه، از امام عسکری (علیهالسّلام) سؤال شده، مردی از دنیا رفته در حالی که ده روز روزه رمضان بدهکار بوده و دو نفر ولی داشته، آیا هر دو نفر، هر کدام پنج روز روزه بگیرند؟ حضرت فرمود: باید فرزند بزرگتر ده روز روزه بگیرد. «یَقْضیِ عَنْهُ اَکْبَرُ وَلِییَّهُ عَشَرَهَ اَیّامٍ وِلاءً».
[۲۳۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۰، باب ۲۳ من ابواب احکام شهر رمضان، ح۳.
در روایت دیگری آمده است: «یَقْضِی عَنْهُ اَوْلَی النّاسَ بِمِیراثِهِ».
[۲۳۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۰-۳۳۱، باب ۲۳ من ابواب احکام شهر رمضان، ح۵-۶.
باید کسی که نسبت به میراث او اولویت دارد، قضا کند.
این روایات مطلق و غیر بالغ را نیز شامل میشود. به عبارت دیگر، ظاهر این روایات حکم وضعی است، بهویژه اینکه در بعضی از آنها، تعبیر به دَیْن شده است. مانند آنکه ابن عباس نقل میکند، ص«جاءَ رجل الی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فقال: یا رسول الله، انّ امی ماتت وعلیها صَوْم شَهْر افاقضیته عنها؟ قال نعم، فدَین الله احق ُ اَن یُقْضی.
[۲۳۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۳، ص۳۵، باب ۴۲ (من مات وعلیه صوم)، ح۱۹۵۳.
قریب به این مضمون نیز حمّاد بن عثمان از امام صادق (علیهالسّلام) نقل نموده است.
[۲۳۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۱، باب ۲۳ من ابواب احکام شهر رمضان، ح۶.
صاحب جواهر در اینباره مینویسد: «ادلّه این حکم اطلاق دارد و در هیچکدام از آنها ظهوری نیست که وجوب قضا به ذمّه ولی (پسر بزرگتر) از حین مرگ پدر است، همچنین در ادلّه نیامده است که باید پسر بزرگتر در آن موقع کبیر باشد، بلکه از ظاهر روایات استفاده میشود که وجوب قضا از باب اسباب است، مثل اینکه گفته شود: هر کس جنب شد باید غسل کند یا هر کس مال دیگری را اتلاف کند ضامن است، بنابراین وجوب قضا بعد از بلوغ بر پسر بزرگتر که در حین فوت پدر صغیر است، منافاتی با رفع قلم از صغیر و مجنون ندارد».
[۲۳۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۴۲.
در ادلّه، عنوان «اولی الناس بمیراثه» یعنی هر کس به میراث میّت اولویت دارد، قضا بر او واجب است، متعلّق حکم قرار گرفته است و این عنوان بعد از بلوغ، بر صغیر صدق میکند. بهعبارت دیگر، وجوب قضا بر کسی که اولویت به میراث میّت دارد، مانند دیگر تکالیف، آنگاه که شرایط آن، از جمله بلوغ و عقل تحقّق یافت، منجّز میشود، بنابراین وقتی کودک به حدّ بلوغ و رشد رسید، تکلیف مذکور در حق وی منجّز میگردد.
[۲۳۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الطهاره، ج۱۶، ص۲۸۰-۲۸۱.
ادلّه دیگری نیز ذکر شده است که به دلیل طولانی بودن، از ذکر آنها خودداری میگردد.
[۲۳۹] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۷، ص۳۳۶.
[۲۴۰] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۷، ص۱۴۵.
[۲۴۱] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال وادلّتها، ج۴، ص۵۶۰-۵۶۱.
نیابت نمودن کودک در نماز و روزه
بعد از مرگ انسان جایز است برای نماز و عبادتهای دیگر او که در زمان حیات خود انجام نداده است، شخص مکلّفی را اجیر کنند، حال این پرسش مطرح است که آیا جایز است کودک ممیّز با اذن ولیّش اجیر شود؟ در این مساله چند دیدگاه مطرح گردیده است:
الف: بعضی معتقدند، مطلقاً صحیح است، زیرا عدم مشروعیت عبادت صبی و تمرینی بودن آن به معنای این است که امر به آن نشده است، ولی منافات با صحت عمل و نیابت ندارد.
[۲۴۲] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۷، ص۳۴۴.
[۲۴۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۷، ص۱۲۵.
لیکن این نظریّه صحیح نیست، زیرا بنابر اینکه عبادات کودک، صرف تمرین باشد، امر مستحبی متوجه کودک نیست و فعل او عبادت محسوب نمیشود تا به نیابت از دیگری انجام دهد.
ب: برخی دیگر معتقدند، مطلقاً صحیح نیست، زیرا عبادات توقیفی است و مشروعیت آن نیاز به امر دارد و نسبت به کودک چنین امری ثابت نشده است، به علاوه اگر کودک اجیر شود، بعد از انجام عمل، این تردید وجود دارد که آیا ولی میّت فارغ الذّمه شده یا خیر؟ مقتضای ادلّه، عدم تفریغ ذمّه به نسبت تکلیفی است که متوجّه ولیّ و یا وصّی میباشد و نباید به آن اکتفا نمود. همچنین مقتضای اصل عملی نیز اشتغال ذمّه ولی است؛ زیرا شک در تحقّق فراغ ذمّه و امتثال دارد، با اینکه علم به تکلیف، حاصل است.
[۲۴۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصلاه، ج۱۶، ص۲۳۷-۲۳۸.
امّا از این استدلال جواب داده شده که عبادات کودک مشروعیّت دارد و اوامر استحبابی متوجّه کودک است، ادلّه نیابت نیز عمومیّت دارد و کودک ممیّز را شامل میشود.
[۲۴۵] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال ادلّتها، ج۴، ص۵۶۴-۵۶۵.
ج: دیدگاه سوّم که قویتر بهنظر میرسد، قائل به تفصیل شده و معتقد است بنابر مشروعیّت عبادات کودک، نیابت او صحیح است، هرچند احتیاط بر این است که بلوغ را در شخص نائب، شرط بدانیم،
[۲۴۶] حسینی، سیدمیرعبدالفتاح، العناوین، ج۲، ص۶۶۵.
[۲۴۷] محقّق بجنوری، سیدمحمدحسن، القواعد الفقهیّه، ج۴، ص۱۲۳.
[۲۴۸] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۸۶، مساله ۱۱.
[۲۴۹] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۴۰.
زیرا عبادت کودک ممیّز مشمول اطلاق ادلّه
[۲۵۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۸۱، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۲۲-۲۴.
صحّت نیابت میباشد.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «عبادات کودک بنابر مشروعیّت آن، صحیح است، زیرا واجد تمام شرایطی است که در صحّت عبادت معتبر است؛ بنابراین جایز است به نیابت از دیگری واقع شود، اعمّ از اینکه دیگری زنده باشد یا مرده، و اعمّ از اینکه در مقابل اجرت واقع شود یا بدون اجرت» و این نظریّه که نیابت کودک صحیح نیست، مورد قبول نمیباشد، زیرا دلیلی مبنی بر عدم صحّت آن وارد نشده است».
[۲۵۱] فاضل لنکرانی، محمد، القواعد الفقهیّه، ج۱، ص۳۴۴.
استحباب انجام عبادات بهنیابت از والدین
مستحب است فرزندان چه کودک و چه بالغ، نماز، روزه، صدقه و دیگر عبادات را به نیابت از والدین خود خواه زنده و خواه مرده، انجام دهند.
در روایات بر این مساله تاکید شده است بهعنوان نمونه:
۱. امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: هیچ چیز مانع نشود فردی از شما، به پدر و مادر خود نیکی کند، زنده باشد یا مُرده. به نیابت از آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، حج انجام دهد، روزه بگیرد، آنچه را که انجام میدهد برای پدر و مادرش میباشد و هماناندازه برای خود او نیز میباشد و خداوند متعال بهجهت این نیکی و صله، به او اجر و ثواب بسیار خواهد داد. «قال: ما یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ ان یَبَرَّ والِدَیْهِ حَیَّیْنِ وَمَیِّتَیْنِ یُصَلِّی عَنْهُما وَیَتَصَدَّقُ عَنْهُما وَیَحُجَّ عَنْهُما وَیَصُومَ عَنْهُما فَیَکُونُ الَّذیِ صَنَعَ لَهُما وَلَهُ مِثْلُ ذلِکَ فَیَزِیدُ اللهُ عَزَّوَجَلَّ بِبِرِّهِ وَصِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً».
[۲۵۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۷۶-۲۷۷، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۱.
۲. در روایت دیگری، آن حضرت میفرماید: نماز، روزه، صدقه، حج، عمره و هر عمل نیک که به نیابت میّت انجام شود، از آن منتفع میشود، حتّی اگر در عالم برزخ ناراحتی داشته باشد، برطرف میشود و به او گفته میشود این بهجهت کاری است که فرزندت فلانی انجام داد یا برادر دینی تو انجام داد. «هذَا بِعَمَلِ ابْنِکَ فُلانٍ وَبِعَمَلِ اَخِیکَ فُلانٍ اَخُوکَ فِی الدِّینِ».
[۲۵۳] الصلاه حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۸۰، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۱۵.
۳. در حدیث دیگری از آن حضرت سؤال شده آیا برای میّت، نماز، دعا، صدقه، روزه و … انجام دهیم؟ حضرت فرمود: آری. به حضرت عرض شد آیا میّت متوجّه میشود چه کسی برای او، این اعمال انجام داده؟ فرمود: آری. سپس فرمود: و اگر از او ناراحت باشد، راضی میشود. «قالَ: نَعَمْ، ثُمَّ قالَ: یَکُونُ مَسْخُوطاً عَلَیْهِ فَیُرْضَی عَنْهُ».
[۲۵۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۷۸، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۷.
و روایات دیگری
[۲۵۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۷۷، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۴.
[۲۵۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۷۸، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۸.
[۲۵۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۲۸۱، باب ۱۲ من ابواب قضاء الصلوات، ح۲۳-۲۴.
[۲۵۸] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶، ص۲۹۳، باب ۱۰ (ما یلحق الرجل بعد موته…)، ح۱.
[۲۵۹] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۶، ص۲۹۴، باب ۱۰ (ما یلحق الرجل بعد موته…)، ح۳-۴.
که اطلاق آنها شامل کودک ممیّز میباشد.
تبعیّت کودک از والدین در وطن
بین فقها، اختلافی نیست که کودک در وطن، تابع والدین خویش است. این حکم، از اطلاق کلام برخی از فقیهان استفاده میشود
[۲۶۰] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۲۰۹.
[۲۶۱] صیمری بحرانی، شیخ مفلح، غایه المرام، ج۱، ص۲۲۵.
[۲۶۲] محقّق کرکی، علی بن حسین، رسائل، ج۱، ص۱۲۲.
و برخی دیگر به آن تصریح نمودهاند.
[۲۶۳] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۴۷۴.
[۲۶۴] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۱۱۱.
[۲۶۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۹، ص۲۳۸.
[۲۶۶] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۷۰۸.
امام خمینی (قدّسسرّه) مینویسد: ظاهراً تابع (کسی که در اراده و اداره زندگی خود استقلال ندارند، مانند کودک) از متبوع خود (کسی که اداره زندگی وی بهدست اوست، مانند پدر) تبعیّت میکند، بنابراین وطن متبوع (پدر) وطن تابع (فرزند) نیز میباشد، اعمّ از اینکه فرزند صغیر باشد یا کبیر، چنانکه غالباً اینگونه میباشد، یا اینکه شرعاً کبیر باشد چنانکه گاه برای اولاد ذکور و غالباً برای اولاد اُناث بهویژه از اوائل بلوغ واقع میشود». ایشان در ادامه مینویسد: «میزان، تبعیّت و عدم استقلال است و این مساله اختصاص به والدین و فرزندان ندارد».
[۲۶۷] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۷۰، مساله ۳.
دلیل این حکم روشن است، زیرا وطن از نظر عرف در دو معنی به کار میرود: ۱. جایگاه، محل اقامت دائم و مسکن اصلی، ۲. زادگاه شخص به اعتبار تبعیّت از والدین. بر محلّی که برای زندگی انتخاب میشود و شخص از مقرّ اصلی خود به آن مکان منتقل و آنرا اقامتگاه و محل سکونت دائمی خود قرار میدهد و بیتردید بعد از صدق عنوان وطن، حکم مترتب میشود، اعم از اینکه منشا آن، اراده تفصیلی شخص باشد، چنانکه در مورد مردان غالباً اینگونه است یا منشا آن اراده اجمالی و تبعی باشد، مثل زنان و کودکان ممیّز که وطن پدر خانواده، وطن آنان نیز محسوب میشود.
بههر صورت وطن والدین، وطن کودک ممیّز نیز میباشد و تا زمانیکه در وطن آنهاست، عنوان مسافر بر او صادق نیست، اعمّ از اینکه وطن و زادگاه اصلی آنان باشد یا محلّی که برای زندگی انتخاب نمودهاند.
بنابراین صدق عنوان وطن بر محل اقامت فرزندان، نیاز به قصد ندارد و آنها در وطن تابعند، هرچند غافل و بیتوجّه بوده باشند. افزون بر این، سیره مستمرّه بین متدیّنین و عقلا بر این استکه کودکان در احکام وطن تابع والدین خود میباشند، منعی نسبت به این سیره وارد نشده است.
اعراض کودک از وطن والدین
این پرسش مطرح است که اگر کودک ممیّز از وطن والدین خود اعراض نماید، به این معنی که قصد کند در شهر دیگری بهطور مستقل زندگی نماید، اثری بر آن مترتب میباشد یا خیر؟ در اینباره دو دیدگاه مطرح گردیده است:
برخی گفتهاند: اعراض وی بیتاثیر است و محلّی که انتخاب نموده، وطن وی محسوب نمیشود؛ زیرا افعال کودک از دیدگاه شرع، نافذ نیست. بهعبارت دیگر، شارع به کودک اجازه اداره امور خود را نداده و باید تحت ولایت ولیّ خویش باشد.
مؤید این دیدگاه، بعضی از روایات است که از امام (علیهالسّلام) سؤال شده، چه زمانی کودک از حالتی که نیاز به سرپرست دارد و بتواند در امور خود تصمیم بگیرد، خارج میشود؟ فرمودند: تصمیم کودک در خرید و فروش نافذ نیست و از یُتم (حالتی که نیاز به سرپرست دارد) خارج نمیشود، مگر اینکه به سنّ بلوغ و پانزده سالگی برسد، «وَالْغُلامُ لایَجوُزُ اَمْرُهُ فِی الشَّراءِ وَالْبَیْع وَلایَخْرُجُ مِنَ الْیُتْمِ حَتّی یَبْلُغَ خَمْسَ عَشَرَهَ سَنَهً اَوْ یَحْتَلِمَ..».
[۲۶۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۳، باب ۴ من ابواب مقدمات العبادات، ح۲.
[۲۶۹] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخوئی، کتاب الصلاه، ج۲۰، ص۲۵۲.
لیکن بعضی دیگر بر این عقیدهاند: کودک ممیّزی که میتواند مستقل از والدین خود زندگی کند و با قصد از وطن آنها اعراض نموده، عرفاً تابع والدین محسوب نمیشود.
[۲۷۰] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۴۷۴-۴۷۵.
ظاهراً نظریه دوّم صحیح باشد؛ زیرا ملاک در تبعیّت و عدم تبعیّت عرف است و بیشک عرف، کودک مزبور را تابع والدین خود در وطن نمیداند و وطن آنها، وطن وی محسوب نمیشود.
تبعیّت کودک از والدین در سفر
سفری که موجب شکسته شدن نماز میگردد، دارای شرایطی است. از جمله این که:
۱. سفر کمتر از هشت فرسخ شرعی نباشد.
۲. از اوّل قصد مسافت و هشت فرسخ را داشته باشد.
البته این مساله مورد توافق فقها بلکه اجماعی است که لازم نیست مسافر در سفر استقلال داشته باشد؛ بلکه اگر از دیگری تبعیّت کند، یعنی در قصد مسافت و سفر استقلال نداشته باشد، نیز مسافر محسوب میشود. بنابراین همسر، خدمتگزار، کودک ممیّز و بهطور کلّی هر کس که در مسافرت، تابع و در اختیار دیگری باشد، با وجود شرایط دیگر سفر، باید نماز را شکسته بخواند.
[۲۷۱] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۲۰۹.
[۲۷۲] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۳، ص۳۷۰.
[۲۷۳] شهید ثانی، زینالدین بن علی، روض الجنان، ج۲، ص۵۶۶-۵۶۷.
[۲۷۴] حسینی عاملی، سیدجواد، مفتاح الکرامه، ج۱۰، ص۴۷۱.
[۲۷۵] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۴۲۵.
[[|آیتالله شیخ حسن نجفی]] میگوید: شرط دوّم برای تحقّق سفر، قصد مسافت است هر چند مسافر در سفر تابع دیگری باشد، در این مساله، اجماع محصّل و منقول وجود دارد.
[۲۷۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۲۳۱.
[۲۷۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۴، ص۲۳۷-۲۳۸.
دلیل این حکم، اطلاق ادلّه میباشد، یعنی مقتضای اطلاق ادلّه، عدم اعتبار استقلال در قصد سفر است. بنابراین مواردی که مسافر در اختیار دیگری است و از او تبعیّت میکند و خود در سفر استقلال ندارد، را شامل میگردد، مانند کودک ممیّز.
مؤیّد این نظریّه، سیره متشرّعه و تاریخ زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ائمّه معصومین (علیهمالسّلام) است. در تاریخ آمده است که در بعضی از سفرهای رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخی از همسران آن حضرت با وی بودند و نماز خود را شکسته میخواندند،
[۲۷۸] ابن هشام، عبدالملک بن هشام، سیره النبویّه، ج(۴-۳)، ص۴۷ و بعد از آن.
با اینکه در سفر استقلال نداشتند. همچنین در سفر امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) از مدینه تا مرو، آن حضرت نمازهای خود شکسته خواندند.
[۲۷۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۳۹، باب ۲۹ من ابواب صلاه المسافر، ح۱.
نماز کودک در سفر
اگر کودک ممیّز بخواهد در سفر، نماز بخواند، در صورتیکه قصد اقامت ده شبانه روز در محل معیّنی را نداشته باشد، باید شکسته بخواند.
[۲۸۰] فاضل لنکرانی، محمد، العروه الوثقی مع تعلیقات الفاضل اللنکرانی، ج۱، ص۶۸۹.
[۲۸۱] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۴۱۹، مساله ۱۱.
[۲۸۲] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۲۱-۲۲.
[۲۸۳] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۹، ص۱۴۹.
دلیل این حکم، اطلاق ادلّه میباشد و در این مورد فرقی بین کودک ممیّز و بالغ نیست، زیرا حکم با تحقّق موضوع آن، محقّق میگردد و بیتردید اگر کودک قصد مسافتی را که در سفر معتبر است و نماز با آن شکسته میشود بنماید، عنوان مسافر بر او صدق میکند و شامل حکم سفر میگردد.
[۲۸۴] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال وادلّتها، ج۴، ص۵۸۳.
البتّه بر مکلّف واجب است در سفر، نماز را شکسته بخواند، لیکن بر کودک ممیّز همانگونه که نماز مستحب است، شکسته خواندن آن نیز، مستحب میباشد؛ امّا اگر تصمیم دارد ده شبانه روز متوالی در محلی بماند، باید نماز را تمام بخواند، هرچند در ماندن بیاختیار باشد و به تبعیّت از والدین، قصد اقامت داشته باشد، زیرا در این حکم، فرقی بین صغیر و کبیر نیست.
مرحوم سید یزدی در اینباره مینویسد: «برای قصد اقامت ده شبانه روز، بلوغ شرط نیست، بنابراین اگر کودک غیربالغ، قصد نمود و در اثنای سفر بالغ شد، بر او واجب است نماز را تمام بخواند، همچنین اگر قبل از بالغ شدن بخواهد نمازی که در حقّش مستحب است، بهجا آورد، باید تمام بخواند؛
[۲۸۵] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۴۸۶.
عبارات برخی دیگر از فقها نیز شبیه این میباشد.
[۲۸۶] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۱۲۸.
[۲۸۷] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصلاه، ج۲۰، ص۲۸۹.
[۲۸۸] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۹، ص۲۵۷-۲۵۸.
دلیل این مساله نیز اطلاق ادلّه میباشد. در روایت صحیحه، زراره میگوید: از امام باقر (علیهالسّلام) سؤال نمودم، کسی که در شهری مسافر است، تا چند روز باید نماز را شکسته بخواند و چه زمانی تمام بخواند؟ فرمودند: هرگاه در محلّی وارد شدی و یقین داری ده شبانه روز در آن اقامت خواهی داشت، باید نماز را تمام بخوانی، «اِذا دَخَلْتَ اَرْضاً فَاَْیْقَنْتَ اَنَّّ لَکَ بِها مُقامَ عَشَرَهٍ اَیّامٍ فَاُتِمَّ الصَّلاهَ»
[۲۸۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۹۸، باب ۱۵ من ابواب صلاه المسافر، ح۹.
و دیگر روایات.
[۲۹۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۰، باب ۱۵ من ابواب صلاه المسافر، ح۱.
[۲۹۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۴۹۹، باب ۱۵ من ابواب صلاه المسافر، ح۴.
[۲۹۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۰۲، باب ۱۵ من ابواب صلاه المسافر، ح۱۳.
مقتضای اطلاق این روایت این است که در اقامت ده شبانه روز، بین کسی که نماز بر او واجب است و کسی که واجب نیست، مانند کودک، فرقی نیست؛ زیرا این ادّله در حقیقت به منزله تخصیص نسبت به ادلّهای است که کسر خواندن نماز در سفر را واجب میداند و اینکه اگر کسی تصمیم دارد ده شبانهروز در محلّی بماند، از موضوع آن حکم خارج است، اعمّ از اینکه نماز بر او واجب باشد یا مستحب.
[۲۹۳] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال وادلّتها، ج۴، ص۵۸۵-۵۸۶.
روزه کودک
این پرسش مطرح است که آیا روزه گرفتن برای کودک ممیّزی که توانایی آن را دارد، مستحب است و با انجام آن مستحقّ اجر و ثواب میباشد؟ یا اینکه صرف تمرین است؟ فقها در این باره دیدگاههای مختلفی مطرح کردهاند:
الف: برخی معتقدند، روزه برای کودک مستحب نیست و تنها جنبه تمرینی دارد. علاّمه حلّی در کتاب مختلف الشیعه
[۲۹۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۳۸۶.
و فرزند ایشان در ایضاح الفوائد
[۲۹۵] فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۴۳.
و نیز محقّق کرکی
[۲۹۶] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۸۲.
و برخی دیگر
[۲۹۷] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۵.
[۲۹۸] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۵، ص۳۹۶.
، این دیدگاه را پذیرفتهاند و مهمترین دلیلی که ذکر نمودهاند این است که تکلیف مشروط به بلوغ است و با انتفای شرط، مشروط منتفی میگردد.
[۲۹۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۴۸۷.
ب: عدّهای دیگر گفتهاند که روزه مستحب برای کودک، مستحب است و امّا روزه واجب مثل ماه رمضان، تمرینی است، زیرا خطاب اختصاص به مکلّفین دارد و به حکم حدیث رفع، وجوب از کودک برداشته شده و با برداشته شدن واجب، استحباب باقی نمیماند، لیکن خطاب مستحبی شامل کودک نیز میباشد.
[۳۰۰] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۷.
ج: دیدگاه سوم که بین فقها مشهور است و قویتر هم بهنظر میرسد و بسیاری از فقیهان، اعمّ از متقدّمین
[۳۰۱] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۷۸.
[۳۰۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۶.
و متاخرین
[۳۰۳] شهید اول، محمد بن جمالالدین، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۲۶۸.
[۳۰۴] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۲، ص۱۰۱.
[۳۰۵] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۴۲.
و معاصرین
[۳۰۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۱۷.
[۳۰۷] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۲۳-۴۲۴.
[۳۰۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصوم ج۲۱، ص۵۰۱.
به آن معتقدند، این است که روزه در حق کودک مستحب است و در صورتیکه با نیّت انجام شود، صحیح و شرعی است.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «بلوغ، شرط وجوب روزه میباشد نه صحّت و استحباب آن، بنابراین روزه کودک صحیح است، زیرا عبادات وی مشروع میباشد».
[۳۰۹] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الصوم، ص۲۰۸.
ادلّه استحباب روزه برای کودک
علاوه بر ادلّهای که بهطور عام بر مشروعیّت عبادات کودک دلالت دارد و بعضی از آنها در گفتار اوّل از همین بخش مورد اشاره قرار گرفت، روایات بسیاری از ائمّه معصومین (علیهمالسّلام) رسیده که بهطور خاص بر استحباب روزه در حق کودک دلالت دارد. در ادامه به چند نمونه از آن اشاره میشود:
روایت اول
در روایت معتبر، اسحاق بن عمّار از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: … آنگاه که کودک توان و قدرت روزه گرفتن را دارد، واجب است روزه بگیرد. «… وَاِذا اَطاقَ الصَّوْمَ وَجَبَ عَلَیْهِ الصِّیامُ».
[۳۱۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۴، ص۱۹، باب ۳ من ابواب اعداد الفرائض، ح۴.
مقصود از روزه در این روایت، روزه ماه رمضان است و کلمه «وَجَبَ» در آن بر معنی لغوی، یعنی «ثبوت» حمل میگردد و چون کودک مکلّف نیست، با استناد به این روایت، استحباب روزه برای وی ثابت میگردد، مشروط به اینکه توان انجام را داشته باشد.
در روایت دیگری، سماعه میگوید: از امام صادق (علیهالسّلام) سؤال کردم، کودک در چه زمانی روزه بگیرد؟ فرمود: آنگاه که توان انجام آن را داشته باشد. «قال: اِذا قَوِیَ عَلَی الصِّیامِ».
[۳۱۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۰.
و روایات دیگر.
[۳۱۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۵، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۵.
[۳۱۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۹.
مرحوم شیخ حرّ عاملی بعد از نقل این دسته از روایات، از شیخ طوسی نقل نموده که آنها را حمل بر استحباب نموده است.
[۳۱۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ذیل ح ۹.
روایت دوم
روایاتی با مضامین مختلف
[۳۱۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱.
[۳۱۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۵-۲۳۶، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۴.
[۳۱۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۷، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۴.
وارد شده که کودک به جهت نگرفتن روزه، مؤاخذه و تادیب میگردد. مانند آنکه امام صادق (علیهالسّلام) فرموده است: چنانچه کودک به سن نه سالگی رسیده باشد و برانجام روزه، توانایی دارد، اگر آن را ترک نماید مؤاخذه میشود. «قالَ: اَلصَّبِیُّ یُؤْخَذُ بِالصِّیامِ اِذا بَلَغَ تِسْعَ سِنِینَ عَلی قَدْرِ ما یُطِیقَهُ».
[۳۱۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ص۱۰، ص۲۳۷، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۱۱.
این دسته از روایات، دلیل است بر اینکه ولی کودک حقّ دارد او را بهجهت ترک روزه، در صورتیکه توان انجام آن را داشته باشد، مؤاخذه و تادیب نماید، بدیهی است تادیب بر ترک روزه، در صورتی صحیح است که فعل آن، پسندیده و نیک باشد، در غیر این صورت صحیح نیست و از آنجا که بر کودک ممیّز بهطور قطع روزه واجب نیست، بنابراین باید حمل بر استحباب مؤکّد گردد.
[۳۱۹] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.
روایت سوم
در برخی از روایات آمده است: اولیای اطفال، آن را به انجام روزه امر نمایند، مانند آنکه در حدیث معتبر، حلبی از امام صادق (علیهالسّلام) نقل نموده که فرموده است: ما کودکان خود را در صورتی که به سن هفت سالگی رسیده باشند، به انجام روزه، به آناندازه که توانایی داشته باشند، امر مینماییم … شما کودکان خود را در سن نُه سالگی به انجام روزه به آناندازه که توانایی دارند امر نمایید و در صورتی که عطش بر آنها غلبه نمود و تشنه شدند، افطار نمایند. «اِنّا نَامُرُ صِبْیانَنا بِالصِّیامِ اِذا کانُوا بَنِیَ سَبْعَ سِنیِنَ بِما اَطاقُوا مِنْ صِیامِ الْیَوْمِ… فَمُرُوا صِبْیانِکُمْ اِذا کانُوا بَنِیَ تِسْعَ سِنیِنَ بِالصَّوْمِ ما اَطاقُوا مِنْ صِیامٍ فَاِذا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ، اَفْطَروُا».
[۳۲۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصّح منه الصوم، ح۳.
آیتالله خویی میگوید: این دسته از روایات دلالت دارد بر اینکه عبادت کودک صحیح و شرعی است.
[۳۲۱] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الطهاره، ج۸، ص۲۴۰.
روایت چهارم
بعضی از روایات دلالت دارند که روزه مطلوب و پسندیده و دارای فوائدی است؛
[۳۲۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۵-۳۹۶، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۲.
[۳۲۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۵-۷.
[۳۲۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۸، باب ۱ من ابواب وجوب الصوم ونیّته، ح۳.
مانند اینکه امام صادق (علیهالسّلام) میگوید: خداوند متعال فرموده است: روزه برای من است و من خود به آن پاداش خواهم داد. «قالَ: اِنَّ اللهَ تَعالی، یَقُولُ: اَلصَّوْمُ لیِ وَاَنَا اُجْزِی عَلَیْهِ».
[۳۲۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۳۹۷، باب ۱ من ابواب الصوم المندوب، ح۷.
خطاب در این روایات، متوجه هر کسی است که قابلیت خطاب دارد و فرض بر این است، کودک ممیّز چنین قابلیّتی دارد، زیرا وی دارای فهمی که شرط تکلیف است، میباشد، بنابراین روزه برای وی مستحب است.
احکام روزه کودک
روزه دارای احکامی است، مثل اینکه واجب است روزهدار از وقت طلوع فجر تا وقت اذان مغرب، از خوردن و آشامیدن و … اجتناب نماید، حال این پرسش مطرح است که آیا رعایت این احکام برای روزه کودک نیز شرط است؟ ظاهراً چنین است.
بنابراین، کودک نیز باید آنچه بر افراد مکلّف واجب است، در زمانیکه روزهدار است، رعایت کند، زیرا شرایطی که در روزه معتبر است، مربوط به طبیعت روزه است. بهعنوان نمونه، ابوبصیر از امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند که فرموده است: نسبت دادن دروغ به خدا و رسول او و ائمّه اطهار (علیهمالسّلام) روزه را باطل مینماید. در این روایت، موضوع حکم، شخص روزهدار است و در این حکم فرقی بین کودک و بالغ نیست.
برخی از فقها در توضیح این نظریّه فرمودهاند: «اگر چیزی در عبادت افراد بالغ به استناد دلیل عام، جزء یا شرط و یا مانع قرار گیرد، در غالب احکام، شامل کودک نیز میباشد، زیرا موضوع در عبادت کودک، همان عبادت بالغ است و گویا چنین گفته شده است: نماز کودک همانند افراد بالغ است، بنابراین آنچه در نماز فرد بالغ معتبر و شرط است، در نماز کودک نیز شرط میباشد، مگر اینکه حکمی اختصاص بهعنوان مرد داشته باشد، در این صورت کودک را شامل نمیگردد».
[۳۲۶] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصلاه، ج۱۲، ص۳۲۲.
مفاد این نظریّه را نیز میتوان از بعضی از روایات استفاده نمود، مانند روایت حلبی که پیشتر بدان اشاره شد.
[۳۲۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۳.
از این روایت استفاده میگردد، کودک مانند بالغ است و شرط است در هنگام روزه، از خوردن و آشامیدن اجتناب ورزد و اگر عطش بر او غلبه نمود و آب آشامید، روزهاش باطل میشود. عنوان «افطروا» که در این روایت بهکار رفته، دلیل است بر اینکه روزه استحبابی در حق کودک همان است که افراد مکلف آن را انجام میدهند و اجتناب از خوردن و آشامیدن شرط نیست. همچنین از این روایت استفاده میشود خودداری از خوردن و آشامیدن تا ظهر یا بیشتر، برای تمرین و عادت نمودن کودک به روزه میباشد، ولی این اقدام مستحب نمیباشد.
[۳۲۸] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۱۸.
باید یادآور شد که کودک باید به نیّت استحباب، روزه بگیرد و بهتر آن است که نیّت واجب یا مستحب ننماید و به قصد «قربهً الی الله» و نزدیکی به پروردگار متعال به انجام آن مبادرت ورزد.
عادت دادن کودک به روزهداری
این مساله مورد توافق فقها است که مستحب است ولی، کودک را به روزه گرفتن وادار نماید تا برای او عادت شود و بعد از آنکه به سنّ بلوغ رسید، بدون مشقّت و ناراحتی به انجام آن مبادرت ورزد.
بسیاری از فقیهان به این مساله تصریح نمودهاند
[۳۲۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۷.
[۳۳۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۸۳.
[۳۳۱] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۸۴.
[۳۳۲] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۰.
[۳۳۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۲۴.
و دلیل آن، علاوه بر اینکه حکم، مورد توافق فقها و قطعی میباشد، اطلاقات ادلّهای است که دلالت بر استحباب کمک بر انجام کارهای نیک و دعوت به آن دارد، مانند آیه شریفه «وَ تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی
[۳۳۴] مائده/سوره۵، آیه۲.
» بدون تردید، وادار نمودن کودک به روزه گرفتن در صورتی که توان آن را داشته باشد، از مصادیق برّ و نیکی در حقّ اوست. همچنین بعضی از روایات که پیشتر ذکر شد، در اینجا قابل استناد میباشند، مانند آنکه در روایت صحیحه حلبی، امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: کودکان خود را در سن نُه سالگی، در صورتیکه توانایی گرفتن روزه دارند، به انجام آن وادار نمایید. «فَمُرُّوا صِبْیانَکُمْ اِذا کانوُا بَنِیَ تِسْعَ سِنیِنَ بِالصَّوْمِ ما اَطاقُوا مِنْ صِیامٍ…».
[۳۳۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۲۳۴، باب ۲۹ من ابواب من یصح منه الصوم، ح۳.
آغاز تمرین روزهگیری توسط کودک
در اینکه کودک در چه سنّی به روزه گرفتن وادار میشود، دیدگاههای مختلفی مطرح گردیده است:
الف: نزدیک بلوغ و آنگاه که توانایی گرفتن سه روز روزه پیدرپی را داشته باشد.
[۳۳۶] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۳۶۰-۳۶۱.
ب: شش سالگی.
[۳۳۷] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۶۸۵.
ج: هفت سالگی.
[۳۳۸] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۷.
[۳۳۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۳، ص۴۸۶.
[۳۴۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۳۸۳.
د: نُه سالگی،
[۳۴۱] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۱۴۹.
[۳۴۲] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۶۶.
[۳۴۳] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۶۰.
[۳۴۴] شهید ثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۲، ص۱۰۵.
[۳۴۵] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۳۳۸.
به شرط اینکه در سنین ذکر شده، توان انجام روزه را داشته باشد.
هـ: سنّ مشخّصی تعیین نشده است.
[۳۴۶] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۵۰.
[۳۴۷] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۶، ص۳۴۸.
[۳۴۸] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۲۵.
خاستگاه اصلی اختلاف دیدگاهها، روایات وارد شده در این مساله میباشد و بهنظر میرسد دیدگاه اخیر (عدم تعیین سنّ خاص) بهترین نظریّه میباشد، یعنی برای ولیّ کودک مستحب است هرگاه اطمینان یابد فرزندش توانایی روزه گرفتن را دارد، او را به انجام آن وادار نماید و در این مساله، سن معیّنی ملاک حکم قرار نگرفته است. مرحوم سیّدعلی طباطبایی در اینباره مینویسد: آنچه از اخبار وارد شده در این زمینه استفاده میشود، این است که اطفال در توان و ضعف جسمی برای گرفتن روزه، تفاوت دارند؛ رسیدن به سن نُه سالگی، بالاترین مرتبهای است که امکان روزه در آن برای بعضی از کودکان میباشد و بهراحتی میتوانند روزه بگیرند، ولی در سنین قبل از آن اینگونه نیست.
بنابراین، سنین هفت و نه سالگی و … که در روایات ذکر شده، به اعتبار این است که برخی از کودکان در این سالها میتوانند روزه بگیرند و اینگونه نیست که سالهای قبل از آن، تمرین روزه در آن مستحب نباشد.
[۳۴۹] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۵، ص۴۰۳-۴۰۴.
قریب به این مضمون در عبارت مرحوم آیتالله حکیم
[۳۵۰] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۸، ص۴۲۵.
و برخی دیگر از فقیهان
[۳۵۱] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۱۰، ص۲۲۷.
[۳۵۲] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی فی شرح العروه الوثقی، ج۸، ص۳۱۶.
دیده میشود. لازم به یادآوری است که پسر و دختر در احکامی که در این گفتار ذکر شد، مشترک میباشند.
[۳۵۳] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۳۴ و بعد از آن.
بلوغ کودک در ماه رمضان
اگر پسر یا دختر در ماه رمضان به حدّ بلوغ شرعی برسند، مانند آنکه پسر، پانزده ساله شود یا در طول روز محتلم شود و یا دختر به سن نُه سال تمام برسد، آیا روزه روزی که در آن بالغ شدهاند بر آنها واجب است یا اگر افطار نمودند، قضای روزه بر آنها واجب میباشد؟ در این مساله چند صورت متصوّر است:
صورت اوّل: کودک قبل از طلوع فجر بالغ شود و امکان تحصیل طهارت نیز داشته باشد، در این فرض به اتفاق فقها واجب است آن روز را روزه بگیرد.
[۳۵۴] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۸۶.
[۳۵۵] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.
[۳۵۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۲۰.
[۳۵۷] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۱۰، مساله ۳.
صورت دوّم: همان فرض اوّل است، با این تفاوت که امکان تحصیل طهارت نباشد، در این صورت احتمال دارد روزه، واجب نباشد، زیرا از شرایط صحّت روزه، جُنب نبودن روزهدار است. احتمال دیگر این است که روزه بر او واجب باشد، زیرا طهارت قبل از فجر شرط اختیاری است برای کسی که امکان تحصیل آن را داشته باشد، امّا کسی که قادر به انجام طهارت نیست، رعایت این شرط بر وی لازم نیست.
[۳۵۸] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۵۶۳.
[۳۵۹] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۲۹۹.
[۳۶۰] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصوم)، ص۸۰۸۱.
صورت سوّم: کودک بعد از ظهر بالغ شود، در این فرض به اتفاق فقها روزه آن روز واجب نیست.
[۳۶۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۲۰۳.
[۳۶۲] قمی، میرزا ابوالقاسم، غنایم الایّام، ج۵، ص۶۸.
[۳۶۳] شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصوم، ص۲۱۷.
صورت چهارم: قبل از ظهر بالغ شود، در این صورت این مساله مطرح است که اگر با قصد استحباب، نیّت روزه نموده، آیا واجب است با تجدید نیّت و قصد وجوب، روزه خود را به اتمام رساند؟ بعضی واجب دانستهاند،
[۳۶۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۱۱.
[۳۶۵] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۶، ص۱۹۳.
[۳۶۶] بحرانی، شیخیوسف، الحدائق الناضره، ج۱۳، ص۱۸۱.
زیرا امکان روزه گرفتن کودک وجود دارد و وقت تجدید نیّت باقی است، ولی به نظر مشهور فقها، در فرض مزبور روزه آن روز واجب نیست.
[۳۶۷] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۴۹.
[۳۶۸] ابن ادریس، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۴۰۳.
[۳۶۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.
[۳۷۰] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۹.
آیتالله فاضل لنکرانی میگوید: «شرط بلوغ نسبت به وجوب روزه در تمام ساعات و لحظات روز محاسبه میشود، بنابراین اگر کودک در اثنای روز بالغ شده، در حالیکه مقداری از روز را با قصد استحباب روزه سپری نموده، روزه آن روز بر او واجب نمیشود».
[۳۷۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصوم)، ص۲۰۷.
به عبارت دیگر، روزه در تمام ساعات روز یک تکلیف بیشتر نیست که با قصد استحباب یا وجوب واقع میشود و اگر مقداری از آن با قصد استحباب انجام شد، مقدار دیگر نمیتواند با قصد وجوب به اتمام رسد.
[۳۷۲] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الصوم، ج۲۲، ص۳.
صورت پنجم: کودک قبل از ظهر بالغ شود، در حالیکه از خوردن و آشامیدن پرهیز نموده و در عینحال نیّت روزه نیز نکرده است، در این فرض روزه بر او واجب نیست، ولی مستحب میباشد.
[۳۷۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۶، ص۱۴۷.
[۳۷۴] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۲۱.
[۳۷۵] شیخ انصاری، مرتضی، کتاب الصوم، ص۲۲۱.
اعتکاف کودک
اعتکاف در لغت به معنی درنگ و ماندن در مکان مخصوص است،
[۳۷۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۹، ص۲۵۵.
[۳۷۷] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۴۲۴.
[۳۷۸] جمعی از نویسندگان، معجم الوسیط، ج۲، ص۶۱۹.
و در اصطلاح فقها عبارت از درنگی است مخصوص عبادت
[۳۷۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۲۵.
[۳۸۰] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۵، ص۳۵۰.
[۳۸۱] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۵، ص۵۱۳.
[۳۸۲] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۶۷.
و توسط مکلّف مسلمان در مساجد جامع که با داشتن نیّت و گرفتن روزه انجام میشود و مدّت آن سه روز یا بیشتر است.
دلیل بر استحباب آن، آیاتی از قرآن است، مانند آنکه میفرماید: ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و مجاوران و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان (نمازگزاران) پاکیزه دارید. «وَعَهِدْنا اِلی اِبْراهیمَ وَاِسْماعیلَ اَنْ طَهِّرا بَیْتِیَ لِلطّائِفینَ وَالْعاکِفینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ
[۳۸۳] بقره/سوره۲، آیه۱۲۵.
».
همچنین روایات متواتر بر استحباب آن دلالت دارد. امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: روش رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین بود که در دهه آخر ماه مبارک رمضان در مسجد اعتکاف مینمود. «کانَ رَسُولُ الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اِذا کانَ الْعَشْرُ الاَواخِرُ اِعْتَکَفَ فیِ الْمَسْجِدِ».
[۳۸۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۵۳۳-۵۳۴، باب ۱ من ابواب اعتکاف، ح۱۳.
حکم اعتکاف کودک ممیّز
البته در اینکه آیا اعتکاف کودک ممیّز، صحیح است یا خیر؟ دیدگاههای مختلفی مطرح گردیده است:
الف: برخی از فقها معتقدند، شرط صحّت اعتکاف، تکلیف است، بنابراین انجام آن از غیربالغ صحیح نیست.
[۳۸۵] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۸۹.
[۳۸۶] ابن ادریس، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۴۲۱.
[۳۸۷] بیهقی کیدری، قطبالدین، اصباح الشیعه، ص۱۴۵.
[۳۸۸] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۵۸.
ب: برخی دیگر گفتهاند، بهعنوان تمرین بر عبادت، صحیح است.
[۳۸۹] شهید ثانی، زینالدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۹۲.
[۳۹۰] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۰، ص۵۴۶.
ج: قول سوّم که قویتر بهنظر میرسد این است که اعتکاف کودک ممیّز صحیح است و با انجام آن، مستحق اجر و پاداش میباشد،
[۳۹۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۹، ص۴۷۰.
[۳۹۲] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۵، ص۳۶۴.
[۳۹۳] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۳، ص۶۸۵.
[۳۹۴] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذب الاحکام، ج۱۰، ص۳۸۸.
[۳۹۵] امام خمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۲۳.
زیرا عبادات کودک مشروع و صحیح است.
آیتالله فاضل لنکرانی در اینباره مینویسد: «در صحّت اعتکاف، بلوغ شرط نیست، چرا که عبادات کودک شرعی است نه تمرینی، و اعتکاف در هیچ وقتی از اوقات، خودش واجب نیست تا وجوب آن از کودک برداشته شود.
[۳۹۶] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الصوم)، ص۳۵۹.
افزون بر این، اطلاق ادلّهای که بر استحباب اعتکاف
[۳۹۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۵۳۳، باب ۱ من ابواب الاعتکاف، ح۱۳.
[۳۹۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۵۳۴، باب ۱ من ابواب الاعتکاف، ح۵.
دلالت دارد، کودک ممیّز را نیز شا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.