پاورپوینت شیخ محمد مهدی شمس‌الدین


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
5 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت شیخ محمد مهدی شمس‌الدین دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت شیخ محمد مهدی شمس‌الدین،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت شیخ محمد مهدی شمس‌الدین :

محمد مهدی شمس الدین

از برجسته‌ترین رجال شیعی جبل عامل شمس الدین محمد بن مکی (۷۳۴ – ۷۸۶ هـ. ق.) معروف به « شهید اول » می‌باشد که در برخی کتب تراجم او را امام الفقهاء، شیخ شهید ابوعبدالله جمال الدین محمد بن مکی العاملی، معرفی کرده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ – شرح حال اجمالی
۲ – دوران صباوت و تحصیلات مقدماتی
۲.۱ – باقی ماندن در نجف
۳ – مشکلات تحصیل
۳.۱ – محرومیت و نیازمندی
۳.۲ – سخت گیری در مطالعه مجله و روزنامه
۳.۳ – به دست آوردن استاد خوب
۳.۴ – مباحثات در مجالس عزاداری
۴ – در محضر مرجعی عالیقدر
۴.۱ – سیاست در دیدگاه آیه الله حکیم
۵ – پرتو خورشید فقاهت
۶ – اسوه دیگران
۷ – تاسیس جماعه العلما
۷.۱ – ناسیونالیسم عربی
۷.۲ – پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی
۷.۳ – آیه الله شمس الدین در جماعه العلماء
۸ – اقداماتی ارزشمند
۸.۱ – دانشکده اصول دین
۸.۲ – طرح عظیم کتابخانه
۹ – عزیمت به لبنان
۱۰ – اندیشه سیاسی
۱۰.۱ – ندای وحدت اسلامی
۱۰.۲ – طرح اصلاحی تغییر کامل نظام حکومتی
۱۰.۳ – دفاع از حقوق مظلومان فلسطینی
۱۱ – در مجلس اعلای شیعیان لبنان
۱۱.۱ – اهداف مجلس اعلا
۱۱.۲ – همکاری با امام موسی صدر
۱۲ – رهبری شیعیان لبنان
۱۲.۱ – مسبب لغو سفر قذافی به لبنان
۱۲.۲ – رئیس اجرایی مجلس اعلای شیعیان لبنان
۱۳ – کوشش‌ها و رویش‌ها
۱۳.۱ – جنبش امل
۱۳.۲ – ایجاد مقاومت اسلامی و حزب الله لبنان
۱۴ – مدافع انقلاب اسلامی ایران
۱۴.۱ – حمایت از ایران در جنگ تحمیلی
۱۴.۲ – سخنان آیه الله شمس الدین درباره تاثیر انقلاب اسلامی در جهان
۱۵ – اندیشمند خلاق
۱۵.۱ – توجه به نیازهای زمان
۱۵.۲ – متفکر و صاحب آراء
۱۵.۳ – بازگشت به اندیشه پویای اسلامی
۱۵.۴ – ریشه انتشار افکار انحرافی
۱۵.۵ – مقایسه‌های سطحی دین
۱۶ – مبارزه با انحرافات و شبهات و بدعت‌ها
۱۶.۱ – حوزه مشترک دین و سیاست
۱۶.۲ – معرفی نهج البلاغه به عنوان میراثی گرانبها
۱۷ – آفت زدایی
۱۷.۱ – موضوع قمه زنی
۱۷.۲ – عدالت در قیام حسینی
۱۸ – فضیلت‌های اخلاقی
۱۸.۱ – متانت و خطاپوشی
۱۸.۲ – تواضع
۱۸.۳ – صبر و شکیبایی
۱۸.۴ – روحیه شهادت طلبی
۱۸.۵ – مدیریت وقت
۱۹ – مرواریدهای معارف
۲۰ – پرواز شمس الدین
۲۱ – پانویس
۲۲ – منبع

شرح حال اجمالی

شهید اول در مدت عمر کوتاه و پربرکت خود آثار ارزنده‌ای در علوم و فنون مختلف اسلامی از خویش بر جای نهاد، اما بیشتر در زمینه فقه معروف و مشهور است. «لمعه دمشقیه» عالی‌ترین منبع و متن متقن فقه شیعه است که به تقاضای یکی از فرمانروایان « سربداران » به نام سلطان علی بن مؤید قمی و در زندان بنا به نقل فرزندش طی مدت هفت روز به رشته نگارش در آورد و توسط شمس الدین محمد آوی به دست سربداران رسانید. شهید اول بر اثر حسادت و کینه برخی از علما و قضات وابسته به دستگاه حکومت « چرکس‌ها » که بر دمشق حکومت می‌کردند و نیز به اتهام ارتباط با سربداران به زندان افکنده شد و پس از محاکمه، فتوای قتلش صادر گردید و بعد از کشتن او، بدنش را به دار زدند، سپس سنگسار کردند و بعد از آن جسم بی جانش را سوزانیدند.

[۱] شهید اول، فقیه سربداران، محمد حسن امانی، ص۱۲۲ -۱۲۳.

از او چهار فرزند به جای ماند که در منابع شیعی به نیکی و ستایش بسیار یاد می‌شوند. همچنین از نسل شهید اول دانشوران، بزرگان و ادیبانی فرزانه و اهل فضیلت برخاسته‌اند که در حلب و جبل عامل به سر می‌بردند و معروف به خانواده‌های «شمس الدین» هستند.

[۲] شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص۱۸۶.

حجه الاسلام والمسلمین شیخ عبدالکریم شمس الدین که از فضلای تحصیل کرده نجف است، از طریق شیخ شمس الدین عاملی (فرزند شهید اول) نسبش به این دانشمند به خون خفته می‌رسد.

[۳] مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۴، ص۳۶۳.

دوران صباوت و تحصیلات مقدماتی

ماه شعبان به لحاظ برکات معنوی و نیز قرار گرفتن سالروز تولد چند تن از ائمه بزرگوار شیعه برای شیخ عبدالکریم مسرت بخش بود، اما در شعبان سال ۱۳۵۳ هـ. ق. به او نشاطی مضاعف دست داد، زیرا ضمن آن که به استقبال سالروز ولادت منجی عالم بشریت رفته است و همراه با مردمان محله در تدارک برپایی جشن و مراسم سرور و شادی برای تکریم خورشید امامت و واپسین ستاره هدایت می‌باشد، به وی خبر می‌دهند: صاحب فرزندی شده‌ای، مبارک باشد، پسر است. او میلاد این کودک را در سالروز ولادت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنافداه) و در جوار بارگاه مقدس و ملکوتی حضرت علی علیه ‌السلام در نجف اشرف به فال نیک می‌گیرد و در سیمای پر فروغش آینده‌ای درخشان را مشاهده می‌کند و به میمنت این تقارن، نامش را محمد مهدی می‌نهد. وی در دامان مادری پرهیزگار و با عطوفت و در پرتو محبت‌های پدری پارسا و عالم، دوران صباوت را سپری کرد و به دلیل مراقبت‌های تربیتی خانواده و ویژگی‌های رفتاری والدین که در عرصه زندگی پای بند به ارزش‌ها بودند، جوانه‌های فضیلت در روح و روان این طفل ریشه دوانیده و او را مشتاق معرفت و حکمت نمود.
هر روز که می‌گذشت شعله‌های نبوغش افزون می‌گشت و رشد غبطه بر انگیزش برای آشنایان روشن تر می‌شد. پدرش که برای تکمیل علوم دینی و فراگیری معارف علوی به عراق مهاجرت کرده و در نجف به سر می‌برد، برای استادان و برخی از دوستان دانشور خویش نقل می‌کند که: صاحب فرزندی با این مشخصات ذهنی و فکری شده‌ام و اکنون که خوشه چینی من از خرمن معاریف این سامان رو به پایان است و در صدد بازگشت به لبنان هستم دریغم می‌آید که نوجوانی با این استعداد و قدرت فکری فوق العاده را از چشمه جوشان نجف محروم کنم. از سوی دیگر وابستگی عاطفی من به خصوص مادرش در این تصمیم تردید ایجاد می‌کند.

باقی ماندن در نجف

سرانجام شیخ عبدالکریم در حالی که محمد مهدی دوازده بهار را پشت سرنهاده بود، خود به لبنان مراجعت نمود و فرزندش را (با توکل به خدا و سفارش‌های لازم به برخی دوستان در مورد وی) در نجف گذاشت تا نسبت به فراگیری علوم دینی مبادرت ورزد. محمد مهدی که مقدمات ادبیات عربی را تا حدودی نزد پدربزرگوارش آموخته بود، نزد شیخ محسن غراوی و شیخ عبدالمنعم فرطوسی این دوره را تکمیل کرد و سطوح مقدماتی، متوسط و عالی را از محضر حضرات آیات: سید محمد روحانی ، سید یوسف حکیم و سید علی علامه فانی اصفهانی فرا گرفت. آیه الله محمد مهدی شمس الدین خود به این دوران اشاره می‌کند: یادم می‌آید که پدرم در سال ۱۳۶۷ هـ. ق. و پس از پایان به اصطلاح جنگ اول عربی ـ اسرائیلی به لبنان مراجعت کرد.
در آن وقت پدرم مرا میان باقی ماندن در نجف و بازگشت به لبنان مخیر کرد و من باقی مـاندن در نجف را برگزیدم و به تحصیل خود که چند سال بود شروع کرده بودم، ادامه دادم. من این انتخاب را از خواست و مشیت پروردگار می‌دانم که باقی ماندن در نجف را بر زبان و فکر من جاری کرد. وی در بخش دیگری از اظهارات خود، یادآور می‌شود: تحصیلات اولیه خود را در نجف با خواندن علم صرف و نحو نزد پدر فرا گرفتم و سپس مقدمات اصول و بلاغت و منطق را نزد بعضی از فضلای حوزه (نجف) آموختم.

[۴] مصاحبه با شیخ محمد مهدی شمس الدین، مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

مشکلات تحصیل

دوران تحصیلات محمد مهدی شمس الدین در نجف همراه با فقر و فلاکت بسیار زیاد بوده به گونه‌ای که حتی گاهی در گرسنگی کامل شبانه روزی به سر می‌برده است. خودش به این دوره از زندگی خویش اشاره کرده و گفته است: از روزهای تحصیل، بعضی از خاطرات خوش و تلخ را به یاد دارم که بسیار مناسب است طلبه‌های جوان و مبتدی آن‌ها را در نظر داشته باشند. من نیز هدفم از بازگویی این خاطرات از باب ذکر نعمت‌های خداوند است که به من تفضل فرموده است. در آن ایام رسیدگی به مسایل مادی و گرفتاری‌های طلبه‌ها از سوی مراجع تقلید در نجف بسیار اندک بود، از این روی، بر اثر کمبود مواد غذایی، گرفتار قحطی شدیم. همچنین بر اثر کمبود، قدرت خرید لباس را نداشتیم. لباس‌های تابستانی را در زمستان به بر می‌کردیم. زمستان‌هایی سخت بر ماگذشت در حالی که جز یک قطعه لحاف پوسیده و قدیمی پوششی نداشتیم که قسمتی از آن را در زیر خود قرار داده و با قسمت دیگر آن خود را می‌پوشاندیم. زندگی سخت و فلاکت باری داشتیم.

[۵] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص ۲.

محرومیت و نیازمندی

همچنین می‌گوید: محرومیت و نیازمندی در نجف آن روز بیداد می‌کرد و تا مرز گرسنگی می‌خزید، چه روزها و شب‌ها به همین منوال به سر رسید. اگر هم چیزی برای خوردن دست می‌داد در حد سد جوع بود. شاد خواری، رویدادی نادر بود شب‌های سیاه جوع در راه یافتن مانده‌ای از نان خشکیده، دور از چشم دیگران به سرکشی طاقچه حجره طلاب سپری می‌شد. نان خشکیده پس از ستردن گرد و غبار در آب خیسانده می‌شد اما آن هم اندک بود… هرگاه پاپوشی می‌یافتیم کم از پا برهنگان نبودیم، ولی با همه این احوال دوره پر برکتی را گذراندیم و خداوند را بر همه داده‌ها و تاییداتش سپاس داریم توفیق شکیبایی عنایت فرمود، سختی آن روزها تربیت روح و ریاضت جان بود و ما را برای پذیرا شدن مشیت خود توش و توان داد… پناه ما درس، مطالعه و عتبه بوسی مولا امیرالمؤمنین علیه ‌السلام بود. که گه گاه برای گریز از یکنواختی درس و بحث به مطالعه شعر، تاریخ، داستان‌های عربی یا رمان‌های ترجمه شده و خواندن روزنامه روی می‌آوردیم.

[۶] نظامنامه، ص۷۲، ش۱۳.

[۷] حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیه الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۵.

سخت گیری در مطالعه مجله و روزنامه

از دیگر مشکلاتی که این طلبه خوش فکر و جستجوگر با آن روبرو بود، سخت گیری‌هایی بود که در خصوص روی آوردن طلاب به مطالعه مجله و روزنامه اعمال می‌گردید، زیرا در عرف آن روز نجف این گونه مطبوعات، مظهر تجددمآبی و بی دینی و اثر پذیری از فرهنگ بیگانه به شمار می‌رفت. نشریات، نمایانگر تفکر نوگرایانی بود که بر خلاف احکام اسلام گام برمی داشتند و دست اندرکاران حوزه نسبت به باورهای طلبه‌ها نگرانی داشتند که مبادا با خواندن مطالب این مجلات اغوا شوند.

[۸] حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیه الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۶.

به دست آوردن استاد خوب

به دست آوردن استاد و مدرس خوب و لایق نیز از دشواری‌هایی بود که وی و جمعی از طلاب خوش استعداد با آن مواجه بودند. آیه الله شمس الدین در این باره گفته است: البته به دست آوردن چنین اساتیدی (لایق و با سواد) بسیار مشکل بود و گرفتار چنین مشکلی بودیم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که هرگز شاگرد نمی‌تواند استاد باب طبع خود را به دست آورد یا حداقل تا اندازه‌ای می‌تواند. و تنها راه حل این است که درس‌های حوزه چه در سطح مقدمات و یا سطوح باید به صورت دسته جمعی انجام پذیرد به طوری که بیشترین تعداد طلبه‌ها از یک استاد و مدرس برجسته و خوب استفاده کنند.

[۹] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

مباحثات در مجالس عزاداری

آیه الله شمس الدین یکی از رنج‌های دوران تحصیل را که با آن دست به گریبان بوده است، هدر دادن وقت برای فراگیری برخی مسائل به حد غیر نیاز می‌داند. لذا می‌گوید: مدت‌های مدیدی از وقت گرانبهای خود را صرف یک ماده و موضوعی می‌کردیم که به حداقل مقدار از علم و وقت و صرف توان ذهنی نیاز داشت. وی در عین حال می‌کوشید برای فهم مطالب مهم و ضروری با دوستان خود به مباحثه و مذاکره بپردازد. خودش در این خصوص گفته است: ما در زمان طلبگی و تحصیلمان در نجف از فرصت‌هایی که برایمان پیش می‌آمد، مانند مجالس عزاداری سید الشهداء علیه ‌السلام و یا در دیگر مناسبت‌ها همانند ایام شهادت امامان علیهم‌السّلام یا ولادت آنان، استفاده می‌کردیم و چون در این گونه مجالس، معمولا اساتید و بزرگان حوزه شرکت می‌کردند، میان ما طلبه‌ها و ایشان مذاکرات و مباحثاتی انجام می‌گرفت و هر کس از هر طرف اشکال و یا سؤال می‌کرد و سر و صدا بلند می‌شد. این گونه مجالس، بسیار با ارزش بود زیرا قدرت علمی و ذهنی طلبه را بالا می‌برد و به او طریقه استدلال را می‌آموخت. طبیعی بود وقتی که در مجلس، یکی از علما وجود داشت، او در نهایت دخالت می‌کرد و نقاط ضعف و قوت استدلال افراد را بیان می‌داشت و اشکالات استدلال و یا سؤال و یا نحوه تقریر هر یک را روشن می‌کرد.

[۱۰] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

در محضر مرجعی عالیقدر

شمس الدین پس از تکمیل دوران سطح به درس خارج فقه و اصول روی می‌آورد و برای فراگیری این مرتبه از دانش حوزوی، محضر دو شخصیت برجسته را درک می‌کند که یکی از آنان، آیه الله سید محسن حکیم طباطبایی صاحب « مستمسک العروه الوثقی » می‌باشد. آشنایی با دردهای جامعه، فروتنی، پارسایی، روشن بینی و دانش فراوان از این استاد حوزه نجف شخصیتی دوست داشتنی ساخته بود. او که از سال ۱۲۹۱ هـ. ق. کار تدریس را با رسائل و کفایه آغاز کرده بود و در سال ۱۲۹۶ با خارج کفایه و عروه ادامه داده بود، اینک با تکیه به تجربه فراوان، درس خویش را بر دو پایه پرهیز از بحث‌های بی ثمر و آشنایی با مشکلات روز مسلمانان بنا نهاد و همین ویژگی موجب شد که طلاب شیفته کمال و پژوهشگرانی چون آیه الله شمس الدین، امام موسی صدر و شهید آیه الله سید محمد باقر صدر محضرش را مغتنم بشمارند و از فروغ دانش او بهره گیرند. در پرتو تلاش‌های آیه الله حکیم استعدادهای این سه شاگرد به حد کمال شکوفا گردید و چون افق‌های فکری آنان به یکدیگر نزدیک بود برنامه‌های آنان در جهت ایجاد تحول در فرهنگ جامعه و نیز بازنگری در علوم دینی به ثمر می‌نشیند. محمد مهدی صرفا از خرمن دانش استادش بهره نمی‌برد بلکه کرامت‌های اخلاقی و دوری از تمایلات نفسانی را از وی آموخت. روش زندگی بسیار ساده و سرشار از نکات فراموش نشده انسانی آن مرجع بزرگ و آگاه برای وی بسیار سودمند، آموزنده و ارزنده بود و روحش را در فضای با صفای فضیلت و حیات معنوی پرواز می‌داد.

سیاست در دیدگاه آیه الله حکیم

در دیدگاه آیه الله حکیم « سیاست » نه تنها نکوهیده نبود بلکه عین دیانت و وظیفه همه مؤمنان شناخته می‌شد. او با این تفکر به استقبال حوادث شتافت و از رویارویی با سیاستمداران سرسپرده نمی‌هراسید و رسالت ایستادگی در برابر تندبادهای حوادث را بر دوش می‌گرفت. در این عرصه نیز آیه الله شمس الدین به یاری استاد خویش شتافت و او را در خنثی کردن نقشه‌های استکباری و استبدادی و دفاع از کیان اسلامی، کمک کرد و در مبارزات اسلامی به رهبری آیه الله حکیم در عراق حضوری فعال داشت و زمانی که استادش به دلایلی از نجف به بغداد احضار گردید، آیه الله شمس الدین همراهش بود اما به دلیل کوشش‌های سیاسی وی، پلیس این شهر از ورود او به بغداد ممانعت به عمل آورد. بیانیه‌های سیاسی متعددی از سوی وی در فضای سیاسی آن زمان صادر گردید که بیانگر فعالیت‌های مبارزاتی این عالم ژرف اندیش می‌باشد. در سال‌هایی که تبلیغ اندیشه‌های صادراتی استعمارگران در جامعه عراق شدت یافت و اعتقادات مردم در معرض خطر قرار گرفت، آیه الله حکیم این ضایعه را احساس کرد و برای پاسداری از مرزهای اعتقادی مردم نمایندگان بسیاری به شهرهای گوناگون عراق اعزام کرد و شبکه‌ای از دانشوران وارسته وظیفه محافظت از باورهای مسلمانان را عهده دار شدند و در برابر بادهای مسموم تبلیغات سازماندهی شده استعمارگران مقاومت کردند که در این میان، نقش آیه الله شمس الدین بسیار تاثیر گذار، مفید و سازنده بود. او به نمایندگی از سوی آیه الله حکیم به شهر دیوانیه عراق رفت و چندین سال متوالی در این منطقه به هدایت دینی مردم پرداخت و در جهت رشد فکری و اصلاح فرهنگ آنان اهتمام ورزید و موفق گردید نزاع‌ها و اختلافات قومی و قبیله‌ای این منطقه را که استعمارگران نیز در تشدید آن می‌کوشیدند، با دوراندیشی، تدبیر و درایت خویش کاملا از بین ببرد و صلح و صفا و اتحاد را در میان عشایر این سامان برقرار سازد.

[۱۱] مجله آیینه پژوهش، سال ۱۲، شماره ۶۷، ص۱۵.

پرتو خورشید فقاهت

شخصیت دیگری که مرحوم شمس الدین نزدش به مقامات والای علمی و فکری دست یافت، آیه الله سید ابوالقاسم خویی می‌باشد. این استاد بزرگ حوزه نجف جلسات درسی منظمی داشت و سبک تدریس ایشان از نظم و ترتیب خاصی پیروی می‌کرد. این ویژگی برای افرادی چون آیه الله شمس الدین جاذبه‌ای خاص داشت، او مشاهده می‌کرد که آیه الله خویی در تمامی علوم اسلامی تبحر دارد و مباحثی را که مطرح می‌کند به دلیل برخورداری از دقت و ژرف نگری، شاگردان را به شکوفایی علمی سوق می‌دهد. گرچه شاگردان بسیار زیادی از محضر آن مرجع عالیقدر فیض می‌بردند ولی آنانی که با موشکافی و با علاقه خاصی مطالبش را درک می‌کردند به چند نفر منحصر می‌گردید و در میان این جمع محدود، شمس الدین چون ستاره‌ای می‌درخشید و از این جهت آیه الله خویی عنایت ویژه‌ای نسبت به چنین شاگردان خلاق، خوش فکر و اهل بصیرت داشت و به وجود آنان مباهات می‌کرد. شیخ شمس الدین به رغم مشکلات و گرفتاری‌هایی که در حوزه نجف با آن‌ها رو به رو بود، وقتی به حوزه درسی آیه الله خویی می‌رفت با یک انبساط روحی به بحث‌های پویای استاد توجه می‌کرد. نظرات آیه الله خویی معقول و مطابق ذوق سلیم بود لذا بر دلش می‌نشست و در مغز خلاقش جای گیر می‌شد. این استاد محقق با شیوه‌ای بدیع درس تفسیر قرآن و علم رجال را رواج داد و این دو شاخه از دانش ارزنده اسلامی را از گوشه انزوا به در آورد و در شمار علوم رسمی حوزه قرار داد.

[۱۲] یادنامه حضرت آیه الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی، گروهی از نویسندگان، ص۸۹.

اسوه دیگران

آیه الله شمس الدین در محضر آیه الله خویی در میان دوستان هم درس و هم بحث خود توانایی‌های علمی خویش را با نبوغی خاص نشان داد. این مختصات فکری موجب گردید که امام موسی صدر و شهید آیه الله سید محمد باقر صدر برایش احترامی خاص قائل گردند و در تلاش‌های علمی و فرهنگی نجف از وی کمک بگیرند و برای گره گشایی از مشکلات جامعه و مقاومت در برابر تهاجم فرهنگ استعمار والحاد از توشه‌های علمی و فکری او بهره گیرند.
آیه الله شمس الدین موفق گردید از آیه الله خویی اجازه اجتهاد بگیرد و با تشویق استاد تقریرات فقهی و اصولی ایشان را به نگارش در آورد که متاسفانه در حادثه تهاجم ارتش رژیم غاصب صهیونیستی به بیروت ، خانه ایشان به اشغال این متجاوزان در آمد، و تمام این منزل مسکونی بر اثر خمپاره و توپ آتش گرفت و قسمت‌های زیادی از آن ویران گردید و تقریبا ۹۰% نوشته‌های ایشان که غالبا تقریر دروس اساتیدش در نجف بود طعمه حریق گردید.

[۱۳] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

یادآوری می‌شود در آن موقع که این واقعه روی داد، آیه الله شمس الدین در ایران به سر می‌برد و پس از بازگشت مشاهده کرد که خانواده اش منزل را ترک کرده‌اند و دیگر جایی برای سکونت ندارند.

تاسیس جماعه العلما

در اواخر دهه ۱۳۶۹ هـ. ق. موقعیت امپراتوری انگلستان در خاورمیانه شدیدا متزلزل گردید. انگلستان که مقاومت مسلمانان عراق را مانعی بزرگ در مقابل اجرای حیله‌های خود می‌دید و به رهبری علمای شیعه ضربات خرد کننده‌ای بر او وارد گردیده بود، تلاش‌هایی را به کار گرفت تا رژیم سلطنتی عراق به حاکمیت ظالمانه خود ادامه دهد. چون زمامداران حاکم بر عراق نتوانستند مقاصد استعمار را بر آورده سازند، در ذیحجه ۱۳۷۸هـ. ق. ژنرال عبدالکریم قاسم، فرمانده نیروهای کمکی عراق که برای اعزام به اردن جهت سرکوبی مخالفین رژیم این کشور آماده می‌شدند با همکاری سرهنگ عبدالسلام عارف رژیم سلطنتی هاشمی عراق را سرنگون کردند و اعلام استقرار نظام جمهوری نمودند، اما قرائن و مدارکی مؤید آن است که این کودتا که به ناحق انقلاب نام گرفته، با نقشه انگلستان انجام گرفته است. زیرا بریتانیا با آن همه امکانات هیچ عکس العملی بر ضد کودتای مزبور انجام نداد افسری که مجری این طرح گردید، از افراد مورد اعتماد انگلستان بود و نیز این توطئه درست موقعی صورت گرفت که دقیقا با منافع استعمار همزمان است. پس از پیروزی کودتا، مقامات رژیم با اعلام حکومت نظامی و تحت پوشش شعارهایی چون سرکوبی مرتجعین، روحانیت مبارز و متعهد را تحت شدیدترین فشارها قرار دادند، و با توجه به این که عوامل کمونیستی به عنوان مخالفان دیانت و روحانیت به شمار می‌آمدند به صلاح انگلستان گردید که از آن‌ها استمداد بطلبد. به این ترتیب بود که پس از دعوت عبدالکریم قاسم از حزب کمونیست مبنی بر حمایت از دولت جدید و توافق تاکتیکی شوروی سابق با این دعوت، حزب کمونیست عراق برای حمایت از رژیم جدید وارد صحنه شد و کمونیست‌های عراق در واقع به عنوان بازوان اجرایی طرح‌های انگلستان و رژیم کودتا به کار گرفته شدند و با همکاری عده‌ای از افراد ساده دل و فریب خورده برای سرکوبی مسلمانان، سازمان گروه‌های مقاومت ملی را تشکیل دادند.

[۱۴] تاریخ سیاسی عراق، مؤسسه انتشاراتی نهضت جهان اسلام، ص۸۱ – ۸۳.

[۱۵] تاریخ معاصر کشورهای عربی، د. ر. فوبلیکوف (و دیگران)، ترجمه دکتر محمد حسین روحانی، ص۱۶۶ – ۱۶۷.

ناسیونالیسم عربی

در مقابل آن‌ها جریانی به نام ناسیونالیسم عربی بود که حامیان جمال عبدالناصر ، طرفداران حزب بعث و سایر ملی گرایان عرب را به سوی خود جلب کرده بود و در تشکیلات حکومت هم نقش داشت. در مقابل این جریان‌های سیاسی می‌توان به گرایش قشر گسترده‌ای از مردم عراق به فعالیت‌های اسلامی اشاره کرد، اکثریت مردم از روی تمایل قلبی به مقدسات دینی علاقه داشتند اما از هیچ گونه تشکل سیاسی قوی برخوردار نبودند. در چنین شرایطی که دانشمندان نجف اشرف به ضرورت یک نیروی توانمند اصیل که از یک سو با آسمان پیوند دارد و از دیگر سو در اعماق روح و جان ملت مسلمان ریشه دوانیده، پی بردند و بر این اساس بود که طرح تشکیل گروهی به نام « جماعه العلماء » پی ریزی شد.

[۱۶] زندگی و افکار شهید صدر، سید کاظم حسینی حائری، ترجمه حسن طارمی، ص۸۰ – ۸۱.

نقش به سزای آیه الله محمد مهدی شمس الدین را در راه اندازی این گروه و جهت دادن به آن، نمی‌توان انکار کرد چنان که خودش می‌گوید: پس از کودتای ۱۳۷۸ هـ. ق. در عراق به همراه گروهی از دوستان به جنبش اسلامی پیوستم که گروهی از این دوستان به شهادت رسیده و از خداوند سلامتی بقیه دوستان را خواستارم… بعضی از فعالیت‌های من جنبه علنی داشت و بعضی غیر علنی از آن جمله، نوشتن اعلامیه‌ها و یا شرکت در تهیه و توزیع آن بود. بی تردید مرجعیت در آن دوره نه تنها از فعالیت‌های ما آگاهی کامل داشت بلکه از آن پشتیبانی جدی کرد و کمک‌های مالی و معنوی فراوانی نیز به آن می‌کرد. یادم می‌آید که در یکی از دوره‌های بسیار مشکل و سخت که بر ما (یعنی نیروهای فعال اسلامی) گذشت به طوری که صرف گشت و گذار در خیابان‌ها و بازارهای شهر نجف و دیگر شهرهای عراق در حکم ریسک بسیار خطرناک و پر مخاطره‌ای به شمار می‌رفت زیرا نیروهای چپ و اراذل و اوباش وابسته به آن متعرض روحانیان و مؤمنان شده و آنان را آزار می‌دادند. در این شرایط مرحوم آیه الله حکیم (قدس سره) امر فرمودند که ضروری است روحانیان از خانه‌های خود و به جهت حضور و راه رفتن در خیابان‌ها خارج شوند حتی اگر متعرض هتک، آزار و اذیت گردند زیرا همین حضور و نشان دادن خود در برابر چشمان مردم، مؤثر خواهد بود. این، نمایانگر پشتیبانی و هم فکری مقام مرجعیت آگاه با عملکرد ما بود.

[۱۷] مصاحبه با شیخ محمد مهدی شمس الدین، مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی

«جماعه العلماء» که نخستین تشکل بین روحانیون حوزه علمیه نجف بود و در سال ۱۳۷۸هـ. ق. تاسیس شد، چشم بیدار مرجعیت و حوزه در عرصه سیاست، فرهنگ و اجتماع عراق به شمار می‌آمد و با شجاعتی کم نظیر در مقابل انحرافات ایستاد و به روشنگری پرداخت. کمونیست‌ها، سیاستمداران منحرف و احزاب غیر اسلامی که تاسیس چنین مجمعی را ضربه‌ای دیگر بر اهداف خویش می‌دیدند، شتاب زده به موضع گیری در برابرش پرداختند و با تبلیغات فراوان در جهت بی اعتبار ساختن و زیر سؤال بردن آن نزد افکار عمومی، تلاش کردند که این کوشش‌ها با اطلاعیه آیه الله حکیم خنثی گردید. آن بزرگوار خاطر نشان ساخت: همه مطالبی که گروهی از دانشمندان برجسته به نام جماعه العلماء در نجف اشرف منتشر کرده‌اند و از این پس انتشار می‌دهند که حاوی فراخوانی مردم به سوی اسلام است، از مهم‌ترین وظایف شرعی به شمار می‌آید که باید در راه عظمت بخشیدن به کلمه دین و ترویج مبادی شریف و تعالیم مقدس مذهب به آن پرداخته شود، پس بر همه مسلمانان لازم است آن‌ها را تقویت کرده برای به دوش کشیدن مانند چنین دعوت مبارک دینی در کنار آنان بایستند.

[۱۸] سید محسن حکیم مرزبان حوزه نور، عباس عبیری، ص۵۵ – ۵۶.

آیه الله شمس الدین در جماعه العلماء

آیه الله شمس الدین بخش مهمی از فعالیت‌های فکری و اصولی این تشکیلات را عهده دار بود و موفق گردید با همکاری جمعی از علما از جمله: شهید سید محمد باقر صدر، شیخ مرتضی آل یاسین (رئیس جماعه العلماء)، شیخ حسین همدانی ، سید محمد تقی بحرالعلوم ، سید محمد جمال هاشمی ، سید محمد صادق صدر و… اسلام را در سطوحی مختلف که تا آن زمان به آن جا نفوذ نکرده بود، عرضه دارند و شاید برای نخستین بار بود که اسلام به عنوان یک اصول استوار و اصیل الهی در جامعه روشنفکران عراق در مقابل مکاتب انسانی و مادی مطرح گردید.

[۱۹] تاریخ سیاسی عراق، ص۸۵ یادواره شهید آیه الله سید محمد باقر صدر، ص۳۰.

از رهگذر این تشکل اسلامی بود که علمای بزرگ نجف توان آن را یافتند که برنامه‌های درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیه‌ها، کنفرانس‌های عمومی، برقراری پیوند با برخی سازمان‌ها و اتحادیه‌های جوانان و انتشار مجله « الاضواء الاسلامیه » صورت می‌گرفت، این نشریه زیر نظر هیات بررسی و نظارت چاپ می‌شد و اعضای این هیات را دانشمندانی چون آیه الله شمس الدین تشکیل می‌دادند که پیوندی قوی با شهید صدر داشتند.

[۲۰] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۱.

آیه الله سید محمد حسین فضل الله که با این نشریه همکاری داشته، می‌گوید: در سال ۱۳۷۸ هـ. ق. که انقلاب در عراق علیه رژیم سلطنتی به سرکردگی عبدالکریم قاسم روی داد، جماعه العلماء در نجف فعالیت‌های خود را آغاز کرد و من با آنان بودم و… مجله الاضواء را منتشر می‌کردیم. مرحوم شهید سید محمد باقر صدر سرمقاله پنج شماره آن را نوشت و من سر مقاله دوم را نوشتم و این مقالات را حتی پس از توقف شهید صدر از نوشتن سرمقاله، به مدت شش سال ادامه دادم.

[۲۱] حوزه و تبلیغ از دیدگاه حضرت آیه الله سید محمد حسین فضل الله، ص۱۴.

بعد از گذشت کمتر از یک سال، جماعه العلماء توفیق یافت که به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و مجله الاضواء به عنوان ارگان رسمی این گروه منتشر گردد. این مجله با ارائه دیدگاه‌های فکری و سیاسی اسلام، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر می‌انگیخت و حمیت دینی را در آنان تقویت می‌نمود

[۲۲] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۴.

[۲۳] زندگینامه شهید آیه الله صدر، سید محمد موسوی، ص۴۸ -.

[۲۴] ۴۹ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلیزاده، ص۴۳.

و در حوزه علمیه نجف سر فصل تحولی فکری و سیاسی در بین نسل جوان طلاب گشت.

اقداماتی ارزشمند

علاوه بر «الاضواء» مجله‌ای به نام « النجف و الایمان » انتشار می‌یافت اقداماتی چون سلسله کتاب‌های « من هدی النجف » در مقیاس محدودتر، جزوات « الیراع الهادف » که حاوی مقالات دانش آموزان دبیرستان « منتدی النشر » در نجف اشرف بود و زیر نظر علمای نواندیش به طبع می‌رسید، از زمره اقداماتی است که شیخ شمس الدین نقش شایسته‌ای در آن داشت. مجموعه آموزنده و ارزنده «من هدی النجف» حاوی آثار قلمی مهم‌ترین روحانیان حوزه علمیه نجف بود و کسانی همچون: آیه الله شهید سید محمد باقر صدر، مرحوم آیه الله سید محمد صدر، دکتر عبدالهادی فضلی (از بنیان گذاران حزب دعوت اسلامی)، خطیب شهیر مرحوم شیخ احمد وائلی ، آیه الله سید محمود هاشمی شاهرودی (رئیس کنونی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران) در این سلسله نشریات مقاله داشتند و آیه الله شمس الدین مطلبی درباره انقلاب [[|امام حسین علیه ‌السلام]] و وجدان ملت‌ها نگاشت که در این مجموعه به طبع رسید.

[۲۵] در سوگ غروب شمس، در لبنان، قسمت اول، ب. شریعتمدار، روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.

آیه الله شمس الدین در تاسیس جمعیت «منتدی النشر» به سال ۱۳۷۳ هـ. ق. حضوری مؤثر داشت،

[۲۶] آیینه پژوهش، شماره ۶۷، ص۱۵.

این جمعیت حرکتی فرهنگی را در جهت رشد فکری و فرهنگی جامعه و غنا بخشیدن به دانسته‌های دینی مردم خصوصا جوانان آغاز کرد و برای اصلاح شعائر دینی و مراسم مذهبی تلاش‌های مفیدی انجام داد و برای تحول در آئین‌های سوگواری، وعاظی تربیت شدند. مرحوم شمس الدین برای پرورش این واعظان اهتمام ورزید و موفق گردید افرادی را برای منابر حسینی تربیت کند که به این جلسات پر شور و مورد استقبال مردم محتوا دهند.

دانشکده اصول دین

تاسیس « کلیه الدین » ( دانشکده اصول دین ) یکی دیگر از حرکت‌ها و اقدامات ارزشمند اسلامی بود که آیه الله شمس الدین در پایه گذاری و برنامه ریزی درسی، ارائه شیوه‌های آموزشی و تدوین طرح‌های فرهنگی آن شرکتی فعال و نقشی به سزا داشت. در واقع وی همراه با عده‌ای از علمای نجف احساس کرد که علوم دینی به زبان دشواری نوشته شده و باید به زبان روز به نگارش در آید. این گرایش منجر به تاسیس «جمعیت المنتدی النشر» گردید که ریاست آن با مرحوم آیه الله شیخ محمد رضا مظفر بود. مرحوم مظفر سه کتاب با عناوین « عقاید الامامیه »، « المنطق » و « اصول الفقه » را نگاشت که کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه شیعه در جهان محسوب می‌گردد. سپس این جمعیت «کلیه الدین» را بنا نهاد که در جریان آن، متون حوزوی و علوم اسلامی به شکل رسمی دانشگاهی اما با همان عمق دروس حوزه‌ها ارائه می‌گردید و کتاب‌های مزبور در این دانشکده تدریس می‌شد. آیه الله سید محمد تقی حکیم نیز «اصول الفقه المقارن» را نوشت که اثر ارزنده‌ای در اصول فقه تطبیقی است. مرحوم شهید آیه الله صدر که بر این دانشکده نظارت و رسیدگی می‌کرد، کتاب « المعالم الجدیده » در علم اصول را تالیف کرد تا در آن جا تدریس شود و جزوه درسی «علوم القرآن» را برای دانش پژوهان سال اول (در نیمه سال دوم) نگاشت که چهار سال متوالی در این مرکز علمی تدریس می‌گردید.

[۲۷] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۶.

این دانشکده مجله‌ای به نام « رساله الاسلام » منتشر می‌ساخت که همکاری شمس الدین با آن جدی بود. وی که از مدرسین کلیه الدین به شمار می‌آمد، لمعه را به شیوه‌ای نوین و با روشی ابتکاری و تازه تدریس می‌کرد و شرح مفصلی برای آن تنظیم نمود که به صورت مجموعه‌ای ده جلدی بعدها به طبع رسید. دانشکده مزبور که آیه الله شمس الدین در آن به تدریس فقه پرداخت، حرکت جدیدی بود که در تربیت نسل نواندیش نقش سترگی داشت و اولین نماد وحدت حوزه و دانشگاه در تاریخ معاصر شیعه به شمار می‌رود. تاسیس کتابخانه‌ای در شهر دیوانیه عراق که در واقع یک مرکز فرهنگی مهمی به شمار می‌رود از جمله فعالیت‌های این انسان فرهیخته می‌باشد.

طرح عظیم کتابخانه

خودش در این باره می‌گوید: فعالیت من در نجف و بیشتر در منطقه فرات میانه ( الفرات الاوسط ) متمرکز بود که به مدت نه سال (از سال ۱۳۸۰ هـ. ق. تا ۱۳۸۹ هـ. ق.) طول کشید، که بحمدالله مثمرثمر بود و توانست در منطقه تاثیر فراوان داشته باشد و با کمک و خواست مرحوم آیه الله حکیم توانستم طرح عظیمی را پیاده کنم و آن عبارت بود از کتابخانه‌ای مهم که در واقع خدماتی بیش از یک کتابخانه در منطقه انجام می‌داد در واقع کتابخانه مزبور، مرکز اسلامی بزرگی بود که تمام آن ناحیه را زیر پوشش فرهنگی خود قرار داد. و خدمات مربوط به کتابخانه، یکی از وظایف آن به شمار می‌رفت و از جمله تاسیس بیش از بیست مسجد در شهر دیوانیه و شهرک‌ها و روستاهای اطراف آن بود.

[۲۸] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

عزیمت به لبنان

آیه الله محمد مهدی شمس الدین در مدتی که در عراق به سر می‌برد از خانواده، دوستان و برخی هم فکران خویش مطالب گوناگونی درباره لبنان شنیده بود و از طریق جراید و نشریات و سایر رسانه‌ها پی گیر مسایل آن کشور بود که اجداد و والدینش از آن برخاسته بودند و از سنین نوجوانی اشتیاق اقامت در لبنان را در ذهن خویش می‌پرورانید. ولی به دلیل تکمیل تحصیلات و همگامی با مراجع و علمای عراق در برنامه‌های علمی و فرهنگی، از عملی ساختن این خواسته درونی بازمانده بود.
سرانجام در سال ۱۳۸۹ هـ. ق. و در حالی که سی و شش بهار را در جوار بارگاه مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپری کرده بود، به لبنان عزیمت نمود و مصمم گردید با کوله باری از دانش و اندیشه و تجاربی که در حوزه نجف کسب کرده بود، حرکت‌های فرهنگی و اجتماعی را در این سرزمین مظلوم آغـاز کند.

[۲۹] آیینه پژوهش، شماره ۶۷، ص۱۵.

اندیشه سیاسی

سال‌ها قبل، قانونی استعماری را به لبنان تحمیل کردند و چون سکنه این کشور از سه گروه مذهبی: شیعیان، اهل سنت و مسیحیان تشکیل شده، بیگانگان مقرر داشتند که رئیس جمهور باید همواره مسیحی مارونی، نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه باشد آیه الله شمس الدین از این تشکیلات توام با تبعیض و تفرقه آفرین که بر شیعیان فشار بیشتری وارد می‌آورد، رنج می‌برد و کوشش اصلی او در محافل سیاسی این بود که بگوید این طایفه گرایی که به نظام سیاسی لبنان تحمیل شده، محکوم است چرا قدرت‌های بزرگ که از دموکراسی و رعایت حقوق مردم دم می‌زنند در این جا این گونه تصمیمی ضد حقوق مسلمانان اتخاذ کرده‌اند؟ باید بررسی شود که کدام یک از این گروه‌ها در اکثریتند و هر طایفه‌ای که رای بیشتری آورد باید مناصب اصلی جامعه را عهده دار شود. و در مقالات و نوشته‌های گوناگونی تاکید کرد: به هیچ وجه با واقعیت‌های مسلم جامعه لبنان تطبیق نمی‌کند که رئیس جمهور، مسیحی مارونی باشد و چون اکثریت با مسلمانان است باید عالی‌ترین مقام سیاسی در امور اجرایی از بین مسلمانان انتخاب شود و زمام امور لبنان را به دست گیرد.

ندای وحدت اسلامی

البته معضل دیگری که او در نحوه اداره این کشور مشاهده می‌نمود، تفرقه و عدم هماهنگی مسلمانان لبنان بود که این ضایعه آنان را از چنین حقی محروم می‌کرد، ضمن این که استعمار طراح اصلی آن به شمار می‌رفت. او از منادیان وحدت اسلامی بود و در این راه مقالات و سخنرانی‌های متعددی از خویش به یادگار نهاد و ضمن تلاش برای گسترش روابط مسلمانان با مسیحیان، نقش مهمی در ایجاد وفاق ملی لبنان و لغو بنیان فرقه گرایانه نظام سیاسی لبنان، ایفا کرد و از پیشتازان و فعالان علمای لبنان در ایجاد اقتدار و صلابت شیعیان بود.

[۳۰] روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.

وی در مصاحبه با مجله حوزه می‌گوید: به نظر ما ضروری و متعین است که لبنان، وحدت اقلیمی خود را حفظ کند و از این روی هر طرز فکر و پیشنهادی که در نهایت به تقسیم لبنان بینجامد، با آن مخالفیم و معتقدیم که به راه خطا رفته. از این روی با نیروها و مکاتبی که در جهت تقسیم و تجزیه کار می‌کنند و یا کشور را به سوی آن سوق می‌دهند، مخالفیم و به نفع عموم مسلمانان است که لبنان یکپارچه و متحد بماند و حکومت مرکزی، مصدر نیرو و قوت باشد.

طرح اصلاحی تغییر کامل نظام حکومتی

او در عین حال پیشنهاد جلوگیری از هر گونه تغییر در بنیه سیاسی کشور و ادامه روش سابق ـ البته با تغییرات جزئی در بعضی از پست‌های ظاهر و سطحی ـ را محکوم می‌کند و نیز طرح اصلاحی را که خواستار دگرگونی جدی در نظام سیاسی لبنان با حفظ ترکیب کنونی که همان طائفه گری و گروه گرایی است، را رد می‌کند و عقیده دارد به رغم حمایت گروه‌های زیادی از این پیشنهاد، در صورتی که به اجرا درآید مشکلات و گرفتاری‌های لبنان را به تاخیر می‌اندازد و نوعی مصالحه موقت و محدود می‌باشد و نمی‌تواند آشفتگی‌های حاکم بر مسایل سیاسی ـ اجتماعی این سرزمین مظلوم را حل کند.

[۳۱] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.

و از این جهت سال هاست که نظر سومی را مطرح کرده و بر روی آن کار کرده است که همان تغییر کامل نظام حکومتی در لبنان می‌باشد و اینکه ساختار سیاسی دگرگون شود و از نو و با پرهیز از وابستگی طائفه گی و بر اساس رای هر فرد به عنوان شهروند درباره آینده سیاسی لبنان تصمیم اتخاذ گردد. این شیوه قدرت بر اساس طوائف تقسیم نخواهد شد و اگر چه رای، تکلیف را معین می‌کند ولی حاکمیت به لحاظ اکثریت آنان، اسلامی خواهد بود. این طرح به لحاظ واقعیت‌های اجتماعی لبنان می‌تواند مشکلات این کشور را حل کند. به نظر آیه الله شمس الدین هم از لحاظ فقهی دارای اعتبار است و هم با شرایط و ضروریات و مقتضیات لبنان وفق می‌کند. البته ایشان دیدگاه سیاسی خود را در کتابی تحت عنوان « نظام حکومتی و مدیریتی در اسلام » مطرح کرده و معتقد است هر موقع شرایط تشکیل جمهوری اسلامی در لبنان مهیا گردید می‌توان استراتژی مذهب را در این مورد به کار گرفت ولی به کار گرفتن چنین طرحی به جهت مصارف سیاسی زودگذر و به صورت شعاری سرگردان و بی اساس نه تنها معقول نیست بلکه مضر و غیر عملی می‌باشد.

[۳۲] مجله حوزه، شماره ۶۶، ص ۲.

دفاع از حقوق مظلومان فلسطینی

وی در خصوص مسایل فلسطین و خاورمیانه نیز هیچ گاه بر سر اصول با دشمنان اسلام سازش نکرده و خواستار خروج نیروهای اشغالگر و اجرای قطعنامه‌های ۵۰۸ و ۵۰۹ سازمان ملل مبنی بر عقب نشینی بی قید و شرط نیروهای غاصب از همه خاک لبنان بود و همواره در بزرگداشت « روز جهانی قدس » همت می‌گماشت و در محافل علمی و سیاسی از حقوق مظلومان فلسطینی دفاع می‌کرد

[۳۳] روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۱۲، مقاله در سوگ غروب شمس الدین در لبنان، قسمت دوم.

و خانه و زندگی و بسیاری از نوشته‌های مخطوط خود را در تهاجم غاصبان صهیونیستی به لبنان، از دست داد.

در مجلس اعلای شیعیان لبنان

بر اساس تلاش‌های امام موسی صدر، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان به پیشنهاد وی طرحی قانونی را تقدیم مجلس کردند که در روز سه شنبه ششم صفر ۱۳۸۷ هـ. ق. (۱۳۴۶ هـ. ش.) به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری لبنان رسید. براساس این طرح، شیعیان اجازه داشتند که مجلسی را تحت عنوان « المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی » برای دفاع از حقوق خود بنیان نهند که پس از طی مراحل قانونی در تابستان سال ۱۳۸۹ هـ. ق. این مجلس با انتخاب یک هیات شرعی دوازده نفره از علمای بزرگ شیعه و یک هیات اجرایی دوازده نفره به طور رسمی کار خود را آغاز کرد و طی یک نشست جدی و با شرکت تمام اعضا در روز جمعه ۶ ربیع الاول سال ۱۳۸۹ هـ. ق. امام موسی صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب گردید. گرچه مدت این ریاست شش سال تعیین شده بود ولی در روز پنج شنبه ۲۹ صفر، ۱۳۹۳ هـ. ق. به اتفاق آراء هیات رئیسه مجلس اعلا مدت ریاست تغییر یافت و تا سن ۶۵ سالگی امام موسی صدر به وی واگذار شد.

[۳۴] امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، ص۱۱۸ – ۱۱۹.

از میان نمایندگان مجلس اعلا دو نفر با سمت معاونت ریاست دو هیات (هیات شرع، شامل دوازده نفر روحانی و هیات اجرایی، شامل دوازده نفر غیر روحانی) را عهده دار شدند و آیه الله محمد مهدی شمس الدین عنوان معاون اول رئیس هیات شرع و آقای دکتر عدنان عنوان معاون دوم رئیس هیات اجرایی را عهده دار گردیدند. زیر نظر هیات اجرایی تعدادی کارمند مجلس انجام وظیفه می‌کنند که برخی را دولت لبنان و عده‌ای را خود مجلس انتخاب می‌کند مدیر کل مجلس، شیخ محمود فرحات سرپرستی این تشکیلات اجرایی را پذیرفت.

[۳۵] لبنان در آتش جنگ، سید عبدالرحیم خلخالی، ص۱۶۵.

شیعیان لبنان که به دلایل گوناگون و از جمله سیاست‌های تبعیض آمیز دولت مارونی شاهد محرومیت‌های شدید اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بودند و اغلب رهبران سیاسی آنان برای حفظ موقعیت اجتماعی و امتیازات اقتصادی و منافع شخصی خود به زیان جامعه شیعی سرگرم زد و بندهای سیاسی با مراکز قدرت بودند، با تاسیس «مجلس اعلای شیعیان» احساس هویت و شخصیت کردند و با ایجاد چنین مرکزی هم پیمان گردیدند.

اهداف مجلس اعلا

این مجلس نیز اهداف ذیل را پی گرفت: اتحاد شیعیان و تلاش برای بهبود اوضاع سیاسی ـ اجتماعی آنان مبارزه پی گیر با فقر و جهل و ستم‌های اجتماعی و فسادهای اخلاقی ایجاد وحدت بین همه مسلمانان جهان حمایت از مقاومت فلسطین و…
با ایجاد مجلس اعلای شیعیان و تاسیس مؤسسات اجتماعی، خدماتی، خیریه، آموزشی و فرهنگی همچون مدینه الزهراء در پنج کیلومتری بیروت که مرکزی برای تعلیم و تربیت کودکان یتیم بود و هنرستان جبل عامل که صدها نفر از محصلان مستضعف شیعی به ص

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.