پاورپوینت شرک در قرآن
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت شرک در قرآن دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت شرک در قرآن،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت شرک در قرآن :
پاورپوینت شرک در قرآن
تاریخ نشان میدهد که در برابر توحیدی که پیامبران الهی از فجر تاریخ به آن دعوت میکردهاند، انواع شرکها نیز وجود داشته است.
فهرست مندرجات
۱ – مراتب شرک
۱.۱ – شرک ذاتی
۱.۲ – ریشه اندیشه شرک
۱.۳ – ریشه اندیشه توحیدی
۱.۴ – ریشه یابی قرآنی
۱.۵ – شرک در خالقیت
۱.۶ – شرک صفاتی
۱.۷ – شرک در پرستش
۲ – شرک در آیات و روایات
۲.۱ – رابطه دوستی و شرک
۲.۲ – رابطه بندگی و شرک
۲.۳ – رابطه اطاعت و شرک
۳ – پانویس
۴ – منبع
مراتب شرک
همچنان که توحید، مراتب و درجاتی دارد شرک نیز به نوبه خود مراتبی دارد که از مقایسه مراتب توحید با مراتب شرک به حکم «تعرف الاشیاء باضدادها»، هم توحید را بهتر میتوان شناخت و هم شرک را.
شرک ذاتی
بعضی از ملل به دو (ثنویت) یا سه (تثلیث) یا چند اصل قدیم ازلی مستقل از یکدیگر قائل بودهاند؛ جهان را چند پایهای و چند قطبی و چند کانونی میدانستهاند. ریشه این گونه اندیشهها چه بوده است؟ آیا هر یک از این اندیشهها انعکاس و نمایشگر وضع اجتماعی آن مردم بوده است؟ مثلا آنگاه که مردمی به دو اصل قدیم و ازلی و دو محور اصلی برای جهان قائل بودهاند، از آن رو بوده که جامعه شان به دو قطب مختلف تقسیم میشده است و آنگاه که به سه اصل و سه خدا معتقد بودهاند نظام اجتماعی شان نظام تثلیثی بوده است؟ یعنی همواره نظام اجتماعی به صورت یک اصل اعتقادی در مغز مردم انعکاس مییافته است و قهرا آنگاه که اعتقاد توحیدی و «یک اصلی» جهان به وسیله پیامبران توحیدی مطرح شده است، هنگامی بوده که نظام اجتماعی به یک قطبی گراییده است؟
ریشه اندیشه شرک
این نظریه از نظریهای فلسفی منشعب میشود که ما در گذشته درباره آن بحث کردهایم و آن اینکه جنبههای روحی و فکری انسان و نهادهای معنوی جامعه از قبیل علم و قانون و فلسفه و مذهب و هنر تابعی از نظامات اجتماعی ـ بالاخص اقتصادی ـ اوست و از خود اصالتی ندارند. در گذشته به این نظریه پاسخ دادهایم و چون برای فکر و اندیشه، برای ایدئولوژی و بالاخره برای انسانیت اصالت و استقلال قائل هستیم، این چنین نظریات جامعه شناسانهای را برای شرک و توحید، بی اساس میدانیم.
البته اینجا مساله دیگری هست که با این مساله نباید اشتباه شود و آن اینکه گاهی یک نظام اعتقادی و مذهبی وسیله سوء استفاده در یک نظام اجتماعی واقع میشود، همچنان که نظام خاص بت پرستی مشرکان قریش وسیلهای برای حفظ منافع رباخواران عرب بود، ولی گروه رباخواران از قبیل ابوسفیانها و ابوجهلها و ولید بن مغیرهها کوچکترین اعتقادی به آن بتها نداشتند و فقط برای حفظ نظام اجتماعی موجود از آنها دفاع میکردند. این دفاعها عملا آن گاه صورت جدی به خود گرفت که نظام توحیدی ضد استثماری و ضد رباخواری اسلام طلوع کرد. بت پرستان که بیشتر نابودی خود را میدیدند، حرمت و قداست معتقدات عامه را بهانه کردند. در آیات قرآن به این مساله و این نکته فراوان اشاره شده است، مخصوصا در داستان فرعون و موسی؛ ولی چنانکه میدانیم این مساله غیر از آن مساله است که به طور کلی نظام اقتصادی زیر بنای نظام فکری و اعتقادی است و هر نظام فکری و اعتقادی عکس العمل جبری نظام اقتصادی و اجتماعی است.
ریشه اندیشه توحیدی
آنچه مکتب انبیاء به شدت آن را نفی میکند این است که هر مکتب فکری الزاما تبلور یافته خواستهای اجتماعی است که خود آن خواستها به نوبه خود زاییده شرایط اقتصادی میباشند. بنابراین نظریه که صد در صد نظریهای ماتریالیستی است، مکتب توحیدی انبیاء نیز به نوبه خود تبلور یافته خواستهای اجتماعی و مولود نیازهای اقتصادی زمان خودشان بوده است؛ یعنی رشد ابزار تولید، منشاء یک سلسله خواستهای اجتماعی شده است که میبایست به صورت یک اندیشه توحیدی شوند. انبیاء، پیش قراولان و در واقع مبعوثان این نیاز اجتماعی و اقتصادی میباشند و این است معنی زیر بنای اقتصادی داشتن یک فکر و عقیده و اندیشه و از آن جمله اندیشه توحید.
قرآن به حکم اینکه برای انسان قائل به فطرت است و فطرت را یک بعد وجودی اساسی انسان میشمارد که به نوبه خود منشا یک سلسله اندیشهها و خواست هاست، دعوت توحیدی انبیاء را پاسخ گویی به این نیاز فطری میداند و برای توحید، زیربنایی جز فطرت توحیدی عمومی بشر قائل نیست. قرآن به حکم این که برای انسان فطرت قائل است، شرایط طبقاتی را عامل جبری یک فکر و یک عقیده نمیشمارد و اگر شرایط طبقاتی جنبه زیر بنایی داشته باشند و فطرتی در کار نباشد، هر کسی جبرا شاهین اندیشه اش و عقربه تمایلاتش به آن سو متمایل میشود که پایگاه طبقاتی او اقتضا دارد. در این صورت، اختیار و انتخابی در کار نیست؛ نه فرعونها مستحق ملامتاند و نه ضد فرعونها شایسته تحسین و ستایش، زیرا انسان آنگاه مستحق ملامت و یا سزاوار تحسین است که بتواند غیر آن چه هست باشد؛ اما اگر نتواند جز آنچه هست باشد ـ مثل سیاهی سیاه پوست و سفیدی سفید پوست ـ نه مستحق ملامت است و نه شایسته ستایش. ولی میدانیم که انسان محکوم به اندیشه طبقاتی نیست؛ میتواند بر ضد منافع طبقاتی خود شورش کند، همچنان که موسای بزرگ شده در تنعم فرعونی چنین شورشیای بود. این خود دلیل بر این است که مساله زیر بنا و رو بنا علاوه بر اینکه انسانیت انسان را از او سلب میکند، خرافهای بیش نیست.
ریشه یابی قرآنی
البته این به این معنی نیست که وضع مادی و وضع فکری در یکدیگر تاثیر ندارند، از یکدیگر بیگانه و در یکدیگر غیر مؤثرند؛ بلکه به معنی نفی زیر بنا بودن یکی و رو بنا بودن دیگری است، و گرنه این خود قرآن است که میگوید:
«إن الانسان لیطغی • أن رآه استغنی»
[۱] علق/سوره۹۶، آیه۶ و ۷.
«انسان وقتی که خود را بی نیاز و متمکن میبیند طاغی میگردد.»
قرآن نقش خاص ملا و مترفین را در مبارزه با پیامبران و نقش خاص مستضعفین را در حمایت آنها تایید میکند ولی به این وجه که فطرت انسانی را ـ که شایستگی دعوت و تذکر به انسان میدهد ـ در همه قائل است. تفاوت دو گروه در این است که در عین اینکه «مقتضای» پذیرش دعوت، به حکم فطرت در هر دو گروه هست، یک گروه از نظر روحی از یک مانع بزرگ یعنی منافع مادی موجود و امتیازات ظالمانه تحصیل شده باید بگذرد (گروه ملا و مترف)، اما گروه دیگر چنین مانعی جلو راه ندارد ـ و به قول سلمان: «نجی المخفون» (سبک باران نجات یافتند) ـ بلکه علاوه بر آنکه مانعی جلو راه پاسخ گویی مثبت به فطرتشان نیست، مقتضی علاوهای دارند و آن اینکه از وضع زندگانی سختی به وضع بهتری میرسند.
این است که اکثریت پیروان پیامبران مستضعفانند، ولی همواره پیامبران از میان گروه دیگر حامیانی به دست آورده و آنها را علیه طبقه و پایگاه طبقاتی شان شورانیدهاند، همچنان که گروهی از مستضعفان به صف دشمنان انبیاء در اثر حکومت یک سلسله عادات و تلقینات و گرایشهای خونی و غیره پیوستهاند. قرآن دفاع فرعونها و ابوسفیانها را از نظام شرک آلود زمان خودشان ـ که احساسات مذهبی مردم را علیه موسی و خاتم الانبیاء تحریک میکردند ـ به این معنی تلقی نکرده است که اینها چون وضع طبقاتی شان آن بود جز آن نمیتوانستند بیندیشند و خواستهای اجتماعی شان در آن عقاید متبلور شده بود، بلکه تلقی قرآن این است که اینها دغل بازی میکردند و در عین اینکه حقیقت را به حکم فطرت خدادادی میشناختند و درک میکردند، در مقام انکار برمی آمدند «و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم».
[۲] نمل/سوره۲۷، آیه۱۴.
قرآن کفر آنها را «کفر جحودی» میداند، یعنی انکار زبان در عین اقرار قلب، و به عبارت دیگر، این انکارها را نوعی قیام علیه حکم وجدان تلقی میکند.
یکی از اشتباهات بزرگ این است که برخی پنداشتهاند قرآن اندیشه مارکسیستی «ماتریالیسم تاریخی» را میپذیرد. ما در بخش دیگری از بحثهای «جهان بینی اسلامی» که درباره «جامعه و تاریخ» از نظر اسلام به بررسی میپردازیم، به تفصیل درباره این موضوع بحث خواهیم کرد. این نظریه نه با واقعیتهای عینی تاریخ منطبق است و نه از نظر علمی، قابل دفاع.
به هر حال، اعتقاد به چند مبدئی، شرک در ذات است و نقطه مقابل توحید ذاتی است. قرآن آنجا که اقامه برهان میکند (برهان تمانع ) و میگوید: «لو کان فیهما آلهه الا الله لفسدتا»
[۳] انبیاء/سوره۲۱، آیه۲۲.
و در برابر این گروه اقامه برهان میکند. (قبلا درباره مفاد این آیه کریمه بحث کردیم. برای تقریر و توضیح این برهان که «برهان تمانع» نامیده میشود به پاورقیهای جلد پنجم اصول فلسفه و روش رئالیسم رجوع شود).
این گونه ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.