پاورپوینت سیدصدرالدین علی خان
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سیدصدرالدین علی خان دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سیدصدرالدین علی خان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سیدصدرالدین علی خان :
ابنمعصوم سیدعلیخان مدنی
سیدصدرالدین علی بن احمد بن محمد معصوم حسینی دشتکی شیرازی، (متوفای ۱۱۱۸ یا ۱۱۲۰ ق)، معروف به سیدعلیخان مدنی، سید علیخان کبیر، سیدعلی شارح صحیفه، یا ابن معصوم از علمای شیعه قرن دوازدهم هجری. وی در دوران عمرش به شهرهای مختلف سفر کرده، پس از سفر به هند، در حیدرآباد، ولیعهد سلطان عبدالله قطبشاه و پس از آن در برهانپور لاهور، رئیس دیوان حکومت سلطان محمد بود. آخر عمر خود را در شیراز به تدریس گذراند.
فهرست مندرجات
۱ – نسب
۲ – خاندان سادات دشتکی
۳ – القاب
۴ – معرفی اجمالی
۵ – کودکی سید
۶ – سفر به حجاز
۷ – سالهال سخت زندگی سید
۷.۱ – استفاده بهینه از زندان
۷.۲ – فرار سید از زندان
۷.۳ – فرمانده نگاهبانان اورنگ
۷.۴ – فرمانده برهانپور
۸ – دیار نیاکان و پژوهش و نگارش
۹ – آثار
۹.۱ – تالیف در آخر عمر
۱۰ – اساتید
۱۱ – شاگردان
۱۲ – بیان یک نکته
۱۳ – وفات
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
نسب
نسب او با ۲۶ واسطه به زید بن علی بن حسین بن ابیطالب (علیهمالسلام) میرسد که در ابتدای کتاب ریاض السالکین به این مطلب تصریح کرده است.
خاندان سادات دشتکی
خاندان سادات دشتکی در تاریخ اسلام به علم و معرفت مشهور هستند و علمای بزرگی در فلسفه و ادب، فقه و اصول، در حجاز، عراق، ایران و هند از این خاندان وجود دارند.
در اعیان الشیعه چند جا درباره این خاندان آمده است: سادات الدشتکی من نوابغ دارالعلم شیراز و هم علماء محدثون.
[۱] سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۸.
[۲] سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج۵، ص۲۱۴.
در مورد سیدنصیرالدین حسین شیرازی در تاریخ عالم آرای آمده است: «از اکابر مشاهیر سادات و علمای با تقوا در عصر شاه عباس اول بوده است.»
[۳] سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج۶، ص۴۰.
القاب
مؤلف دارای القاب و کنیههای متعددی است که به ذکر آنان میپردازیم. چون زادگاه وی در مدینه منوره بوده است به همین دلیل به «مدنی» معروف بوده است. این لقب از مشهورترین القابش میباشد و به این لقب بسیار علاقه داشته است و در کتاب ریاض السالکین مکرراً خود را به این لقب نامیده است. چون ۱۶ جد از اجداد او در شیراز زندگی میکردهاند بعد از لقب مدنی به شیرازی مشهور گشته است.
در حوزههای علمیه ایران به «سیدعلیخان کبیر» یا «سیدعلی شارح صحیفه» نیز مشهور گشته است.
معرفی اجمالی
سیدعلیخان کبیر در غروب جمعه، پانزدهم جمادیالاول سال ۱۰۵۲ ق. در مدینه پای به عرصه گیتی نهاد.
[۴] عباس قمی، فوائدالرضویه، ص۲۷۰.
پدرش سید نظامالدین احمد از دانشوران شیرازی تبار حجاز بود و در شمار نوادگان علی بن الحسین (علیهالسّلام) جای داشت.
[۵] محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانه الادب، ج۲، ص۹۱، چاپ سوم.
هنوز ماههای اول زندگی را میگذرانید که مادرش، دختر احمد بن محمد منوفی مصری امام شافیعه در حجاز، وفات کرد و عمهاش تربیت او را بر عهده گرفت.
[۶] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۱۲۴.
هنوز علی خردسال بود که پدرش دعوت قطب شاه هفتم، فرمانروای حیدرآباد را اجابت کرد و برای راهنمایی مؤمنان شبه قاره رهسپار هند شد.
[۷] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، چاپ سنگی، ص۸۶.
کودکی سید
کودک شیرازی تبار حجاز زیر نظر مادر ارجمندش بالید. در این سالها دایی دانشورش، شاعر گرانمایه حضرت قاضی عبدالجواد منوفی، پیشوای مذهبی و امام جماعت شافعیان در مسجدالحرام از وی حمایت میکرد
[۸] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۱۲۵.
و نهال نورسته مدینه را از عنایات خویش برخوردار میساخت. سیدعلی در روزگار کودکی بزرگان بسیار دید و یاد و نام و سیمای علمی – اجتماعی آنها را به خاطر سپرد. شیخ عبدالله بن سعید باقشیر، سیدنورالدین علی بن حسن حسینی شامی، سبط الشیخ زین بن شیخ محمد شامی عاملی، قاضی تاجالدین احمد بن ابراهیم مالکی مکی و مولا محمدباقر خراسانی جمعی از دانشورانی بودند که برای تدریس یا نماز به مسجدالحرام میآمدند
[۹] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۱۳۳- ۱۳۴.
[۱۰] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۲۱۷.
[۱۱] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۳۰۲ – ۳۰۳.
[۱۲] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۳۰۸.
[۱۳] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۴۹۱ – ۴۹۲.
و خاطره سبزشان در اندیشه کوچک نوباوه هوشمند حجاز ثبت شد.
سیدعلی در چنین فضایی رشد یافت و به حدود چهارده سالگی رسید. در این سن نامه پدر که وی را به هجرت فرا میخواند، به دستش رسید. پس بار سفر بست و در ششم شعبان ۱۰۶۶ ق. رهسپار شبه قاره شد.
[۱۴] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، چاپ سنگی، ص۴۶.
سفر به حجاز
سفر نوجوان حجاز بیست ماه به درازا کشید. سرانجام در روزهای پایانی ربیعالاول ۱۰۶۸ق. به حیدرآباد رسید
[۱۵] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، چاپ سنگی، ص۴۶.
و برای نخستین بار یعقوبِ هند را در آغوش گرفت. او شرح تلاشهای مادر فداکارش را برای پدر باز گفت و از حوادث حجاز پرده برداشت.
نظامالدین احمد مقدم فرزند را گرامی داشت و در فرصتهای گوناگون داستان شیخالاسلامی و پذیرش دامادی سلطان را برای پور سپید بخت مدینهالنبی بیان کرد
[۱۶] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، چاپ سنگی، ص۸۵.
و برنامه درسی و تربیتی ویژهای برایش در نظر گرفت.
ناگفته پیداست که نظامالدین برای تربیت علمی فرزند فرصت کافی نداشت. بنابراین جوان برومند حجاز را فرمان داد که تنها به محفل علمی پدر بسنده نکند و برای دستیابی به آرمان بلند خویش از محضر دانشمندان بزرگی که به شوق بهرهگیری از فضای مناسب حیدرآباد به سمت شبه قاره میشتافتند، سود برد.
سیدعلی پند پدر شنید و از پژوهشگران بزرگی چون محمد بن علی شامی عاملی
[۱۷] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۳۲۳- ۳۲۴.
و شیخ جعفر بن کمالالدین بحرانی کامیاب شد.
[۱۸] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۴، ص۱۳۶، دارالتعاریف، بیروت، ۱۹۸۳م.
ناگفته پیداست که آموختههای اختر فروزان حیدرآباد به آموزشهای مدوّن بزرگان یادشده محدود نبود. او در نشستهای رسمی و غیر رسمی پدر شرکت میجست و از گنجینه اندوختههای دانشگرانی که به دیدار سید نظامالدین میشتافتند، برخوردار میشد. منابع موجود نشان میدهد که محفل پدر جایگاه ادیبان، پزشکان و فقیهان بود. سرور جوانان حجاز در این نشستها با بزرگانی چون ادیب گرانمایه سیدحسینعلی بن حسن شدقم حسینی و ادیب و پزشک نامور شیخ حسین بن شهابالدین کرکی شامی
[۱۹] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۲۵۳ – ۲۵۴.
[۲۰] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۳۵۹.
آشنا شد و از تجربههای گرانبهایشان بهره برد و اندکاندک در شمار درختان پرثمر باغستان دانش حیدرآباد جای گرفت.
سالهال سخت زندگی سید
در این روزگار قطب شاه هفتم (سلطان عبدالله) در گذشت و یکی از دامادهایش که در سلک صوفیان جای داشت بر تخت نشست و خود را سلطان ابوالحسن قطب شاه هشتم نامید.
[۲۱] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۷۱، دارالتعاریف، بیروت.
نخستین هدف او چون همه فرمانروایان، از میان بردن رقیبان بود. رقیبانی که سید نظامالدین و فرزند دانشورش سیدعلی خطرناکترین آنها شمرده میشدند. در دیدگاه او رهبر بزرگ مذهبی حیدرآباد، که عنوان دامادی قطب شاه هفتم را نیز با خود داشت و از حمایت بیشایبه فقیهان و دانشمندان بهره میبرد آتشفشان خاموشی بود که هر لحظه میتوانست فعال شود و دربار را زیر خاک و گدازههای خشم الهی خویش مدفون سازد. بنابراین بر نظامالدین و فرزندش سیدعلی سخت گرفت، دست آن پاکان آسمان تبار را از مراکز قدرت مادی کوتاه کرد و در تنگتر ساختن حلقه محاصره پنهان آنان بسیار کوشید.
این مرحله از زندگی سید دانشوران حجاز ده سال به درازا کشید. هر چند صدرالدین در این دوره با دانشمندان محفل پدر پیوند داشت و از دوستی بزرگانی چون حکیم ابوالحسن بن ابراهیم طبیب شیرازی و ادیب گرانپایه شیخ جمالالدین محمد بن عبدالله نجفی مالکی بهره میبرد ولی دیگر از آزادیها و کامیابیهای ایّام سلطان عبدالله خبری نبود. رگبار حوادث بر او و پدر ارجمندش فرو میبارید و زندگی را بر آنها دشوار میساخت. سید وارستگان حجاز در دیباچه زرین «سلافه العصر» از آن سالها چنین یاد کرده است: «پس پیوسته ناکامیها بر من فرو میبارید و مرا از نگارش باز میداشت. حوادث ناگواری که طومار شکیبایی را در هم میپیچید گردش روزگاری که پیامدهای تلخش خردسالان را کهنسال و سپید موی میساخت. رنج دوری از وطن، بستگان و آشنایان، انواع دشواریها و نامرادیها در کنار دشمنی پیوسته دربار چنان آتشی در زندگیام افکند که اگر بر زبان قلم جاری شود بیتردید آن را میسوزاند.
[۲۲] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۷، دارالتعاریف، بیروت.
»
هر چند آن سالها روزگار ناکامیها و نامرادیهای سیدعلی شمرده شده است، هرگز تلخترین روزهای زندگیاش نبود. در سالهای پایانی این دهه غمبار مرد پولادین عرصه دانش و ادب روی در نقاب خاک کشید
[۲۳] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۵۵۴ – ۵۵۶، دارالتعاریف، بیروت.
و صدرالدین را در برابر یورشهای مکرر سلطان ابوالحسن تنها نهاد.
اینک قطب شاه هشتم برای همیشه از دغدغه نفوذ سید نظامالدین رهایی یافته بود. پس بیهیچ نگرانی سیدعلی را در خانهای کوچک زندانی کرد و هرگونه دیدار با او را ممنوع ساخت. بدینترتیب ناگوارترین روزهای زندگی سرور دانشوران حجاز با مرگ سید نظامالدین آغاز شد و تا سالها ادامه یافت. روزهایی که خود درباره آن چنین نگاشته است: «… در این روزگار از همه آشنایان دورم و جز اندوه همنشینی ندارم…. ناگزیر باید در خانهای تنگتر از روزن سوزن زندگی کنم خانهای که هنگام ورود بدان شاهرگ قلب انسان پاره میشود. در این سرای، همنشینی جز کتاب و دفتر ندارم…. خداوند از حوادثی که در آینده پدید میآید آگاهتر است. تاکنون بر این بحران گشایشی آشکار نشده است…. این گزیدهای از حقایقی است که در این سرزمین بر من میگذرد شرح روزهای زندگیام که پیاپی میگذرند و من با حسرتی پایانناپذیر به تماشایشان نشستهام.
[۲۴] سیدمحسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۷، دارالتعاریف، بیروت.
»
البته او از روزهای دشوار زندان بهره گرفت و آتش نمرودیان را گلستان ساخت. پژوهشهای ناتمام خویش را به پایان رساند و کتاب نفیس «الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه» را در جمادیالثانی ۱۰۷۹ ق. به جهان دانش و ادب عرضه کرد.
[۲۵] سیدعلیخان مدنی، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، ص۵۸۳، چاپ سنگی.
آن بزرگمرد در سطور پایانی این اثر از دشواریهای زندگیاش پرده بر داشته، مینویسد: «… این شرح مبارک در روزهای سرشار از اندوه، اضطراب و نگرانی پایان پذیرفت. من در روزگار و سرزمینی جای گرفتهام که بازار دانش و دانشجویی در آن بیرونق شده، نادانان و طرفدارانشان قدرت یافتهاند…
[۲۶] سیدعلیخان مدنی، الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه، ص۵۸۳، چاپ سنگی.
»
در روزهای پایانی جمادیالثانی ۱۰۷۹ ق. – چند روز پس از پایان نگارش این اثر نفیس – حادثهای دردناک روان آسمانی سیدعلی را در اندوه فرو برد. شیخ احمد بن محمد علی جوهری مکی گیتی را وداع گفت.
[۲۷] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۱۹۳ – ۱۹۴.
جوهری در روزگار مرگ فضیلتها گوهری گرانبها بود. مرد دانشور و جهاندیدهای که گهگاه با نامهای، پیامی یا کتابی تنهایی جانکاه دانشور در بند حیدرآباد را از خاطرش میزدود و اندوه بی پایانش را به شادی و لبخند تبدیل میکرد.
استفاده بهینه از زندان
۱۰۸۲ ق. را باید سال رویش نیلوفرهای آبی در مرداب عفن حیدرآباد دانست. در ربیعالثانی این سال کوششهای شبانهروزی ستاره دربند هند به بار نشست و کتاب گرانسنگ “سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر” پای به عرصه ادب و هنر نهاد.
[۲۸] سیدعلیخان مدنی، سلافه العصر فی محاسن الشعراء بکل مصر، المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثارالجعفریه، ص۵۵۹.
دانشور گرانپایه حجازی تبار در زندان هراسناک حیدرآباد به مرور خاطرات سی ساله زندگیاش پرداخته، آنچه از اندیشمندان و ادیبان عرب در سینه داشت به برگهای زرین این کتاب پر ارج سپرد و شاهکاری ماندگار در هنر و ادبیات عرب پدید آورد.
فرار سید از زندان
سرنوشت همچنان با دانشمند وارسته حیدرآباد نامهربان بود. توفان دیر پای شریعت ستیزی که با مرگ قطب شاه هفتم آغاز شده، با عروج سید نظامالدین احمد اوج گرفته بود همچنان ادامه داشت و هستی گرانبهاترین گوهر دریای دانش و هنر را تهدید میکرد. نگاهبانانی که پیرامون خانه کوچک او میگشتند، جاسوسانی که به عنوان دانشجو و ادیب به دیدارش میشتافتند هر یک خبر از آیندهای دشوارتر و تاریکتر میداد.
در چنین موقعیت ادیب برجسته حجازی تبار نقشهای هوشمندانه طرح کرد نقشهای که در بهترین فرصت به اجرا درآمد. سیدعلی از زندان گریخت و مقامهای امنیتی قطب شاه هشتم را در شگفتی فرو برد. سلطان سواران بیشمار در پیاش روان ساخت. سوارانی که بسیار تلاش کردند ولی جز نومیدی و شکست بهرهای نبردند.
[۲۹] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، ص۸۶.
فرمانده نگاهبانان اورنگ
دانشور گریخته از زندان قطب شاهیان، خود را به برهانپور رساند و در نخستین فرصت به دیدار محمد اورنگ زیب، پادشاه آن سامان شتافت.
[۳۰] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، ص۸۶.
اورنگ زیب دشمن دیرپای حیدرآباد نشینان شمرده میشد و پیوسته در اندیشه جذب دانشمندان و سیاستمداران آن دیار بود. بنابراین مقدم سرور ادیبان جزیره العرب را گرامی داشته، لقب خان به وی بخشید و هزار و سیصد سوار زیر فرمانش قرار داد.
[۳۱] میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۳۸۶، چاپ سنگی، مکتبه الاسلامیه.
بدینترتیب فرزند دانشمند سید نظامالدین به صدرالدین سیدعلیخان شهرت یافت. پیشنهادهای سازنده او در شیوه کشورداری و لشکرآرایی سلطان اورنگ را بسیار تحت تاثیر قرار داد، به گونهای که وقتی رهسپار اورنگ آباد شد وی را نیز همراه خویش برد و چون از آنجا به سمت احمدنکر حرکت کرد او را فرمانده نگاهبانان اورنگآباد ساخت.
[۳۲] سیدعلیخان مدنی، الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، ص۴، مکتبه الحیدریه، نجف ۱۳۸۱ق.، مقدمه صادق بحرالعلوم.
تلاشهای آن دانشمند بزرگ در تامین امنیت شهر و آسایش مردم، محمد اورنگ زیب را بر آن داشت که وی را به حکومت لاهور و مناطق مجاور منصوب کند.
[۳۳] سیدعلیخان مدنی، الدرجات الرفیعه فی طبقات الشیعه، ص۴، مکتبه الحیدریه، نجف ۱۳۸۱ق.، مقدمه صادق بحرالعلوم.
با این تدبیر سلطان نمایندهای شایسته یافت. لاهور فرمانداری دلسوز به دست آورد و ادیب بزرگ سده یازدهم پای در روزگاری سراسر تلاش نهاد.
هر چند مسئولیت تازه سید دشوار و کمرشکن بود، هرگز او را از پژوهش و نگارش باز نداشت. آن بزرگمرد از فرصتهای اندک پدید آمده در نبردها و آمادهباشها بهره برد و به تحقیق و نگارش پرداخت. پژوهشهای سودمندی که سرانجام بخشی از آن در سال ۱۰۹۳ ق. با نام کتاب نفیس “انوارالربیع فی انواع البدیع” در اختیار ادب دوستان قرار گـرفت.
[۳۴] غلامعلی آزاد، سبحه المرجان فی آثار هندوستان، ص۸۷.
آن ادیب فـرزانه در پایان کتاب اوضـاع دشوار روزهای نگارش را چنین به خـاطر آورده است: «پروردگار در روزگاری مرا به آغاز و پایان این کتاب موفق داشت که برای هیچ انگشتی همنشینی با قلم قابل تصور نیست و حتی در خیال انسان نیز نمیگنجد که بتو
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.