پاورپوینت سید هاشم میردامادی نجف آبادی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سید هاشم میردامادی نجف آبادی دارای ۱۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سید هاشم میردامادی نجف آبادی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سید هاشم میردامادی نجف آبادی :
سیدهاشم میردامادی نجفآبادی
نسب آیتالله سید هاشم میردامادی با ۳۰ واسطه به ابوالحسن محمد دیباج فرزند امام صادق علیه السلام ، میرسد. بیش تر نیاکان وی، اهل فضل و دانش بودهاند و نوابغ و رجال بزرگی در میان ایشان قرار داشته است، نظیر محقق کرکی علی بن حسین عاملی معروف به محقق ثانی (م ۸۴۰ هجری قمری) و علامه میر محمد اشرف (م ۱۱۴۵ هجری قمری) صاحب کتاب فضائل السادات .
فهرست مندرجات
۱ – نسب
۲ – ولادت و دوران کودکی
۳ – اساتید
۴ – تقوا و زهد
۵ – اخلاق و عادات
۵.۱ – میزان عقل و شرع
۵.۲ – ذاکر و نافله خوان
۵.۳ – سخنان آیتالله وحید خراسانی
۵.۴ – سخنان مقام معظم رهبری
۵.۵ – دعای ابوحمزه در قنوت
۵.۶ – سخنان سید مهدی طباطبایی
۶ – فعالیتهای سیاسی
۶.۱ – تبعید به سمنان
۶.۲ – دستگیری در مشهد و زندان تهران
۶.۳ – قیام مسجد گوهرشاد
۶.۴ – سند اعزام به اردبیل و سمنان
۷ – تالیفات
۸ – توضیحی در ارتباط با تفسیر خلاصه البیان
۹ – روش آن مرحوم در تفسیر خلاصهالبیان
۹.۱ – نکاتی قابل توجه در ارتباط با تفسیر خلاصه البیان
۱۰ – فرزندان
۱۱ – دامادها
۱۲ – رحلت
۱۳ – نگاهی به زندگی سید حسن میردامادی فرزند آیتالله سید هاشم میردامادی
۱۳.۱ – از ولادت تا هجرت به قم
۱۳.۲ – تحصیلات در قم
۱۳.۳ – تفسیر قرآن در مسجد جامع گوهرشاد
۱۳.۴ – خدمات اجتماعی
۱۴ – اخلاق و عادات
۱۵ – تالیفات
۱۶ – رحلت
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع
نسب
او فرزند میر عبد الحسیب (م ۱۱۲۱هجری قمری) مدفون در تخت فولاد اصفهان است. وی (میرعبدالحسیب) فرزند علامه احمد عاملی صاحب تالیفات بسیار است. (از جمله کتابهای او مصقل الصافی فی الرد علی النصاریو نفحات اللاهوتیه و مفتاح الشفاءاست. علامه احمد عاملی داماد و پسر خاله و شاگرد بزرگ فلاسفه اسلام، میر محمد باقر و ملقب به معلم ثالث است.
میرداماد سر سلسله ی خاندان بزرگ میردامادی است. از این ناحیه، نسب آیتالله میردامادی با ۸ واسطه به میرداماد و نسب میرداماد با ۲۱ واسطه به امام علی بن الحسین علیه السلام ، منتهی میشود. از طرف دیگر در میان اجداد میرداماد، امیران و رجال بزرگی نظیر سید کمال الدین و سید قوام الدین و محقق ثانی بودهاند. سید کمال الدین و سید قوام الدین از سادات مرعشی هستند که مدتی در منطقه ی بزرگی از ایران فرمانروایی داشتند. آنان مدفون در آمل هستند.
محقق ثانی نیز جد مادری میرداماداست که عظمت علمی و درجه ی فقاهت او در فقه شیعه و تاثیرگذاری او در جهات مختلف در آن عصر و حال، جای تردیدی ندارد. و چون پدر محمد باقر داماد ، داماد محقق کرکیبوده، به «داماد» معروف گشته است. شجره ی نامه ی خاندان میردامادی در سال ۱۳۶۴ هجری شمسی به نحو بسیار زیبا و دقیق با امضای تفصیلی مرحوم آیتالله مرعشی نجفی تجدید و به زیور طبع آراسته گردیده است.
ولادت و دوران کودکی
تولد ایشان در سال ۱۳۰۳ هجری قمری در نجف اشرف اتفاق افتاد. در سن دو سالگی پدر خویش را از دست داد و تحت حمایت پر مهر مادری فاضل و پاک سیرت، دوران کودکی را سپری کرد. از همان اوان رشد، همت به تحصیل و فراگیری گماشت. در میان اقران به هوش و ذکاوت و استعداد خوب معروف گشت.
بالای سرش ز هوش مندی ••• میتافت ستاره ی بلندی
به سرعت پلکان ترقی را پیمود. از خود آن مرحوم نقل است که فرموده بود: «من از سنین قبل از بلوغ، علاقه ی سرشاری به مجالس علما و رجال علمی داشتم و بیش تر وقت من، در محضر شخصیتهای بزرگ و مراجع آن وقت میگذشت. آمادگی فوق العادهای برای کسب فضائل و پذیرش هر گونه استفاده علمی داشتم و تنها آرزوی من، رسیدن به مقامات عالی علم و عمل بود. از طرفی مادرم به جهت سختی در امر معاش ، اصرار داشت که در پی کسب و کار بروم تا آن که از یکی از استادان خویش خواستم تا نزد مادرم بیاید و وی را راضی به ادامه ی تحصیل کند. در نتیجه، این مشکل از پیش پایم برداشته شد.» .
استعداد خوب و پشتکار و وجود اساتید مبرز در فنون مختلف، در سنین جوانی او را به مقام اجتهاد رسانید و بارها مورد تشویق اساتید بزرگ قرار گرفت. (به نقل از مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی .)
[۱] گنجینه ی دانشمندان، ج۷، ص۱۷۸.
اساتید
سید هاشم، مقدمات و سطح را با جدیت کامل نزد مدرسان معروف گذراند. سپس در حوزه ی بزرگ نجفاز محضر آیات عظام آخوند محمد کاظم خراسانی (صاحب کفایه الاصول ) و آقا میرزا محمدتقی شیرازی و میرزا حسین نایینی کسب فیض کرد. و از خرمن دانش ایشان، خوشهها چید و به درجه ی رفیع اجتهاد نائل آمد. آن چه آن مرحوم را بعدها در میان اقران خود ممتاز و شاخص کرد، جنبه ی عرفانی و سلوک او بود. ایشان از استادان اخلاق و عرفان آن دوره مانند سید احمد کربلایی ، سید مرتضی کشمیری ، آقا میرزا جواد ملکی بهرههای بسیار برد. در این میان با مرحوم سید احمد کربلایی بسیار مانوس بود و شاگرد خاص آن جناب گردیده بود.
آن مرحوم از دو استاد خود، میرزا محمدتقی شیرازی و حاج سید احمد کربلایی بسیار یاد میکرد و از یاد آنان لذت میبرد و از سجایای اخلاقی آن دو داستانهایی نقل میفرمود. او مکرر میفرمود: «بعد از آقامیرزا محمدتقی شیرازی، دیگر کسی به آن مهذبی و پاکی ندیدم». (به نقل از مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی فرزند آن مرحوم در درس تفسیر قرآن در مسجد گوهرشاد .) درباره مرحوم سید احمد کربلایی می فرمود: «این مرد، همواره حال انقطاع و توجه به خدا داشت و گاهی که با شاگردان مشغول صحبت بود و میخندیدند، در اثناء توجهی به خدا میکرد و از گوشههای چشمش اشک جاری میگشت و در آن حال به احدی توجه نداشت» (به نقل از مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی.) باز از مرحوم سید احمد کربلایی نقل میفرمود که «کاملا بر نفس خود مسلط بود و مانند او کسی را ندیدم». (به نقل از مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی.)
تقوا و زهد
موفقیت آن جناب در زهد و بی رغبتی به دنیا و تقوای، کم نظیر بود که مورد غبطه ی دیگران قرار میگرفت. اصالت و نجابت خانوادگی و تقید مادر وی به عبادات و سنن و ادعیه، شوق کامل از عنفوان جوانی به تکمیل نفس و تهذیب و طهارت روح، مراوده با مردان حق و ریاضتهای مشروع، همگی دست به دست هم داد و از او وجودی ساخت که جز رضای الهی، چیزی در نظرش جلوه نمیکرد. حب و بغض او، روی محور خدا بود و در مدت عمر، ذرهای آلودگی پیدا نکرد. از بعضی افراد که میخواستند از رفاقت سوء استفاده کنند، برای خدا قطع رابطه کرد و از مشتبهات جدا گریزان بود. از مالهای شبهه ناک شدیدا بر حذر بود و پایه ی زندگی را بر قناعت گذارده بود و زندگی بسیار سادهای داشت. مازاد را در راه خدا انفاق میکرد و با تجملات و زیاده روی، سخت مخالف بود و توکلی فوق العاده داشت و نافلههای شب او طولانی و از خوف خدا بسیار میگریست. تمام نمازهای طول عمر خود را دوباره گذارد و به ادعیه بسیار توجه داشت. ذکر یونسیه او در سجده معروف بود. بسیار در اثنای حضور در نجف اشرف به مسجد سهله میرفت و عبادت میکرد. از شهرت گریزان بود و دیگران را نیز بر حذر میداشت.
اخلاق و عادات
افرادی که با آن مرحوم آشنایی داشتند دل باخته ی او گردیده بودند. سرسوزنی کبر و غرور در وجود شریفش نبود. بسیار متواضع و فروتن و بی ادعا بود. اخلاق و رفتارش در همه ی مدت عمر، به یک میزان بود و مقامات ظاهری اشخاص، در روحیه ی وی اثری نمیگذاشت. زی طلبگی را تا آخر عمر حفظ کرد. کسانی را که علما و نسبا از وی پایین تر بودند، بدون هیچ گونه ناراحتی بر خود مقدم میداشت. دارای صفای باطن و روشنی ضمیر بود و به گفتهها و درد دلهای مردم توجه و عنایت کامل داشت و واقعا متاثر میشد و اظهار همدردی میکرد و با تمام وجود در رفع حوائج دیگران تلاش میکرد. (به نقل از مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی.)
[۲] گنجینه ی دانشمندان، ج۷، ص۱۷۸.
از یاد و خاطره ی اهل مشهد هنوز نرفته است که شبی آن مرحوم در جامع گوهرشاد در شبستان معروف به خودش، آیات عذاب را برای مردمان توضیح و تفسیر میکرد. یکی از اراذل و لاتهای معروف مشهداز آن جا عبور میکند. وقتی بیان شیوای آن مرحوم به گوشش میخورد، مانند صاعقهای او را فرا میگیرد وهمان جا روی کفشها مینشیند. موعظه و برنامه تفسیر آن مرحوم تمام میشود. جلو میآید و با اظهار ندامت و پشیمانی از گذشته ی خود عرضه میدارد: «آیا من هم بخشیده خواهم شد؟ وای بر من که چگونه میتوانم عذاب الهی را تحمل کنم»؟! آن مرحوم او را آرام میکند. دست بر سینه اش میگذارد. او را امیدوار میکند و به توبه و احقاق حقوق از دست رفته ی مردم راهنمایی میکند. گویند نفس آن مرحوم به قدری در آن فرد تاثیر گذاشت که او گذشته خود را جبران و بعدها انسانی مستجاب الدعوه شد و مردم مشهدبرای رفع مشکلات نزد او میرفتند. (به نقل از بعضی از معاریف و شاگردان درس تفسیر آن مرحوم.)
میزان عقل و شرع
آن مرحوم میزان را عقل و شرع قرار داده بود. میفرمود که «نباید تابع مردم بود» (بدین معنا که در خرافه پرستی و عادات و رسوم متفاوت با شرع نباید از آنها تبعیت نمود.) . با سر و صدا و هیاهو و جنجال در محیطهای عبادت، سخت مخالف بود و به همین خاطر شبستان آن موسوم به نام نجف آبادی (در ضلع غربی مسجد جامع گوهرشاد)، محیطی آرام و دل پذیر و ماوای بسیاری از اهل دل و عبادت بود. خود با توجه به آیات ۶۳ سوره انعام
[۳] انعام/سوره ۶، آیه۶۳.
و آیات ۵۵ و ۲۰۶ از سوره اعراف
[۴] اعراف/سوره۷، آیه۵۵.
[۵] اعراف/سوره ۷، آیه۲۰۶.
و روایاتی از مرحوم طبرسی در مجمع البیان از جمله این که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: «انکم لاتدعون اصما ولاغائبا انکم تدعون سمیعا قریبا انه معکم» مردمان را به آرامش و توجه و ذکر دعوت میکرد.
ذاکر و نافله خوان
او اهل ذکر بود. در همه حال، ذاکر بود. زمانی هم که دیگران به اشتغالات دنیایی مشغول بودند، گاه اتفاق میافتاد او در عالمی دیگر سیر میکند. بعضی از نوافل را در مسیر مسجد در راه میخواند. در همه حال نوافل شبانه و یومیه اش ترک نمیشد. اهل شبستان ایشان هم به سنت خواندن نوافل عادت کرده بودند. تا نوافل خوانده نمیشد، نماز دیگر شروع نمیگردید. این خصوصیت و ویژگی نماز جماعت آن جناب بود. خوش سخن و خوش بیان بود، زیبا سخن میگفت و شیوایی بیان او همه را جلب میکرد. این خصوصیت در فرزندان آن جناب هم بوضوح مشاهده میشود. مرحوم آیتالله سید حسن میردامادی فرزند روحانی و فاضل و مجتهد آن جناب برای این جانب نقل میکردند که در سفری همراه پدر از ایران به عراق رفته بودیم. شبی میهمان مرحوم آیتالله سید محسن حکیم (صاحب مستمسک) بودیم. مرحوم آقای حکیم از کودکی با مرحوم سید هاشم دوست بودند و تقریبا همه ی سالهای تحصیل را با هم گذرانده بودند. در آن شب و در آن محفل انس که در پشت بام منزل مرحوم حکیم نشسته بودیم، مرحوم آقای حکیم رو به پدر کرد و فرمودند: «عظنی یا سید هاشم» و پدرم مطلبی را عرضه داشت. (به نقل از مرحوم پدر و عموی این جانب در جلسهای که یاد آن مرحوم در آن رفته بود.)
آقای سید حسین میردامادی فرزند دیگر آن مرحوم از علامه طباطبائی نقل میکرد که ایشان فرموده بود: «آقای سید هاشم میردامادی اعبد طلاب نجف بود». (به نقل از مرحوم پدر و عموی این جانب در جلسهای که یاد آن مرحوم در آن رفته بود.) آیت الله بهجت به مناسبت از آن مرحوم به نیکی یاد میکنند، حتی آقای سید مجتبی خامنه ای روزی به این جانب گفتند: «آقای بهجت سراغ نوههای آن مرحوم را گرفتهاند و من توضیحاتی دادهام.» .
سخنان آیتالله وحید خراسانی
نیز هرگاه این جانب به خدمت استاد آیتالله وحید خراسانی می رسم، از آن مرحوم به نیکی یاد میکنند یک بار فرمودند: «من، هنگامی که آقای سید هاشم رحلت کرد، در مشهدبودم. وقتی جنازه ی ایشان را از منزل شان بیرون آوردند، پارچه ی سبزی بر روی آن کشانده بودند. احساس خوب و روحانی به من دست داده بود. من آن نورانیت را در آن جا مشاهده کردم.» . و به کرات فرمودند: «آن جناب، مرد بزرگی بود.» . (هنگامی که در سال ۱۳۸۷ خدمت استاد رسیده بودم در منزل خود این جملات را فرمودند.)
اخیرا آیتالله واعظ زاده خراسانی برای این جانب نقل میکردند که مرحوم آیتالله سید هاشم، وقتی به محضر آیتالله بروجردی در زمان زعامت ایشان میرسد، خم شده و دست آقای بروجردی را میبوسد. متقابلا آیتالله بروجردی هم خم شده و دست آقای سید هاشم را میبوسد. (به نقل از استاد محمد واعظ زاده خراسانی در مشهد به تاریخ ۸/۱/۱۳۸۸)
سخنان مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری در ملاقاتی که اخیرا خدمت شان رسیدم، در ارتباط با سید هاشم میردامادی فرمودند:
«دو عکس نزد من موجود است که آن مرحوم در زندان رضاخان است و پلاکی روی سینه دارد و یکی از آن دو تصویری از مقابل است و دیگری به صورت نیمرخ. ایشان اضافه کردند من سید محمد کشمیری را دیده بودم. وی با مرحوم سید هاشم رفیق بود و به نظر میرسید هر دو به درس پدر، یعنی سید مرتضی کشمیری حاضر میشدند. یک روز خدمت مرحوم سید محمد رفته بودم در حالی که مرد بزرگی حدود ۷۰ سال داشت. ایشان به من گفت: « مفاتیح الجنان را باز کن و دعای ابوحمزه را بیاور» من آوردم. فرمود: «خط ببر»، من خط میبردم و ایشان میخواند. یکی دو صفحه که خواند، خسته شد و فرمود: «دیگر بس است». معلوم بود دعا را از حفظ داشته و تردید در فراموشی آن کرده است.
دعای ابوحمزه در قنوت
مرحوم سید هاشم دعای ابوحمزه را در قنوت میخواند. این مطلب را مرحوم آقای بهجت به من گفتند. ایشان از پدر شما (دایی ما) نقل میکردند. شاید زمانی که پدرتان برای دریافت دستور از آقای بهجت خدمت ایشان میرفتهاند، این مطلب را به آقای بهجت گفتهاند. اولین مجلس ترحیمی که در قم برای مرحوم آقای سید هاشم منعقد شد، توسط مرحوم آیتالله بروجردی بود. بعد از مجلس، آقای قاضی زاده به ما گفت: برویم منزل آقای بروجردی، هم برای تشکر و هم اجازه ی برگزاری مراسم دیگر». چون آن زمان رسم بود آقای بروجردی باید اجازه انعقاد مجالس را میدادند. من به اتفاق اخوی آقای سید محمد و آقای سید حسین(میردامادی) منزل آقای بروجردی رفتیم. تا آن زمان من هنوز اندرونی آقای بروجردی را ندیده بودم. آقای سید حسین (دایی ما) من و اخوی را معرفی میکرد. بعد مرحوم آقای بروجردی پاکتی به من و اخوی دادند که حاوی ۴۰۰ تومان بود. آن زمان این مبلغ خیلی زیاد بود. هزینه ی بعضی مجالس و همچنین مبالغی دیگر باقی ماند.» (فرمایش مقام معظم رهبری در مجمح خصوصی فامیلی در تاریح سه شنبه ۲۰/۵/۸۸.)
سخنان سید مهدی طباطبایی
آقای سید مهدی طباطبایی (نماینده ی سابق مجلس شورای اسلامی) و از وعاظ مشهدو تهران در برنامه ی «این شبها» در تیرماه ۸۸ که از شبکه اول سیما پخش میشود، در ارتباط با مرحوم سید هاشم میگفت: «با آن مرحوم به سفر حج مشرف شدیم. من نوجوان بودم و از این که همسفر آقای سید هاشم نجف آبادی بودم، خوش حال و آن را فرصتی بسیار مغتنم میدانستم. از جمله توصیههای آن جناب به اهل کاروان، از جمله حقیر، این بود که برای رسیدن به مقامات معنوی و دریافت فیوض روحانی برای خود دعا نکنید. من به این توصیه عمل میکردم، ولی روزهای پایانی سفر، دل طاقت نیاورد و برای خود نیز دعا کردم. مرحوم سید هاشم نجف آبادی مرا بازخواست کرد و فرمود به توصیه ما عمل نکردی.»
فعالیتهای سیاسی
در دوره ی رضاخانی که فضای خفقان و وحشت بر ایران سایه افکنده بود، آن مرحوم در دفاع از اسلام سخت و بی پروا بود. به حق، نمونه ی کاملی از یک عالم آگاه و شجاع و حق طلب بود. در حادثه ی دهشت بار حمله به حرم رضوی و کشتار مردم در مسجد جامع گوهرشاد، به سال ۱۳۱۴ هجری شمسی ایشان و دیگر علمای طراز اول مشهددر منزل آیتالله سید یونس اردبیلی جلسهای تشکیل دادند و با صدور اعلامیهای تند، از عملکرد ددمنشانه حکومت وقت و شخص رضاخان اعلام انزجار کردند، در آن دوران سیاه و خفقان، حکومت، از اقدام علما مطلع گشت و هر یک از اعضای جلسه به منطقهای تبعید شدند.
تبعید به سمنان
آن مرحوم به سمنان تبعید شد و بعد از تحمل شدائد و مرارتهای مختلف در آن سامان، شبی تصمیم به ترک و فرار از آن جا گرفت. جالب این که برای همه ی اعضای خانواده کفشهای کتانی بی صدا تهیه کرد و با چند کیسه نان و کمی آذوقه، از بیراهه راهی مشهدمی شود. متاسفانه در میانه راه، ماموران رضاخانی از حرکت ایشان و خانواده مطلع میکردند و از ادامه ی سفر ممانعت به عمل میآورند. ایشان مجددا به سمنان بازگردانیده شد. مدتی دیگر را در حبس و تبعید سپری کرد. دوران تبعید آن مرحوم بیش از ۷ سال به طول انجامیده است. آن مرحوم بعد از دوران تبعید، مدتی را به شهر ری می رود و مورد توجه مردم آن سامان قرار میگیرد و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام بزرگترین نماز جماعت شهر را تشکیل میدهد.
مرحوم آقای حاج شیخ احمد مجتهد تهرانی مدیر مدرسه میرزا جعفر در تهران حکایاتی را برای این جانب در ارتباط با توقف چند ماهه ی آن جناب در شهر ری نقل کردند. بدین ترتیب که بعد از دوران تبعید ایشان در سمنان با حضور مرحوم سید هاشم در شهر ری و اقامه نماز جماعت در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، همه ی جماعات تحت الشعاع قرار گرفت و بعد از اندک زمانی به اول عالم و شخصیت شهر ری معروف گشت. شرح و اسناد بعضی از فعالیتهای سیاسی آن مرحوم ذیلا از نظر خوانندگان محترم خواهد گذشت.
دستگیری در مشهد و زندان تهران
آن چه از طرف مرکز اسناد انقلاب اسلامی در سایت آن مرکز آمده، بدین شرح است:
[۶] سندی منتشر نشده: نقش خانواده رهبر انقلاب در قیام مسجد گوهر شاد، رحیم نیکبخت.
«اداره ی تلگراف به دستور والی خراسان از ارسال تلگراف به تهران جلوگیری و تلگراف به جای دربار به نظمیه کل ارسال شد.
[۷] قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد و خاطرات، داود قاسمپور، ص۶۰.
[۸] قیام مسجد گوهرشاد به روایت اسناد و خاطرات، داود قاسمپور، ص۸۰- ۸۳.
رضا شاه پس از اطلاع از ا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.