پاورپوینت سید علی‌محمد باب


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
13 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت سید علی‌محمد باب دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سید علی‌محمد باب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت سید علی‌محمد باب :

علی‌محمد باب شیرازی

باب، سیّد علی محمّد شیرازی، از مدّعیان بابیت امام دوازدهم شیعیان که بعدها مدّعی مهدویت و نبوّت شد.

فهرست مندرجات

۱ – معرفی علی محمد باب
۲ – دوران کودکی علی محمد باب
۳ – آشنایی وی با رؤسای شیخیه
۴ – نشان دادن علاقه به ریاضت کشی
۵ – دوران پس از درگذشت رشتی
۶ – قدم اول وی پس از مقبولیت
۷ – ادعای مهدویت
۸ – ادعای نبوت و رسالت
۹ – برخورد حکومت با وی
۱۰ – صورت توبه نامه وی
۱۱ – صوری بودن توبه وی
۱۲ – آشوب‌های مریدان وی در کشور
۱۲.۱ – رویداد قلعه شیخ طبرسی
۱۲.۲ – شورش ملا محمد علی زنجانی
۱۲.۳ – توطئه علی ترشیزی در تهران
۱۳ – برخورد امیرکبیر و علما با وی
۱۴ – عقاید علی محمد باب
۱۴.۱ – برتر دانستن خود از تمام انبیا
۱۴.۲ – منسوخ شدن اسلام با ظهورش
۱۴.۳ – مبشر ظهور بعدی خواندن خود
۱۴.۴ – خشونت وی نسبت به غیر بابی
۱۴.۵ – ممنوع دانستن مطالعه غیر کتاب بیان
۱۵ – منشأ افکار علی محمد باب
۱۶ – آثار علی محمد باب
۱۷ – پانویس
۱۸ – منبع

معرفی علی محمد باب

باب، سیّد علی محمّد شیرازی، از مدّعیان بابیّت امام دوازدهم شیعیان که بعدها مدّعی مهدویت و نبوّت شد. در ۱۲۳۵ در شیراز به دنیا آمد.

دوران کودکی علی محمد باب

در کودکی به مکتب شیخ عابد رفت و در آنجا خواندن و نوشتن و سیاه مشق آموخت. شیخ عابد، از شاگردان شیخ احمد احسائی و سیّد کاظم رشتی بود.

[۱] اشراق خاوری، ص۶۳ـ۶۴.

آشنایی وی با رؤسای شیخیه

از همان دوران، سیّد علی محمّد را با نام رؤسای شیخیه (احسائی و رشتی) آشنا کرد، به طوری که چون سید علی محمّد در حدود نوزده سالگی به کربلا رفت، در درس سیّد کاظم رشتی حاضر شد.

[۲] فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج۳، ص۹۷.

در مدّتی که نزد سیّد کاظم رشتی شاگردی می‌کرد، با مسائل عرفانی و تفسیر و تأویل آیات و احادیث و مسائل فقهی به روش شیخیّه آشنا شد و از آرای شیخ احسائی آگاهی یافت.

[۳] فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج۳، ص۹۷.

[۴] اسرارالآثارخصوصی، ج۱، ص۱۹۲ـ۱۹۳.

به‌علاوه به هنگام اقامت در کربلا، از درس ملا صادق خراسانی که او نیز مذهب شیخی داشت، بهره گرفت و چندی نزد وی بعضی از کتب ادبی متداول آن ایّام را خواند.

[۵] فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج۳، ص۹۷.

[۶] اسرارالاثار، ج۴، ص۳۷۰.

در ۱۲۵۷ به شیراز بازگشت و به وقت فرصت، مطالعه کتب دینی را فراموش نمی‌کرد و به گفته خودش:

[۷] اسرارالاثار، ج۴، ص۳۷۰.

[۸] ظهورالحق، ج۳، ص۴۷۹.

ولقد طالَعْتُ سَنا بَرْقِ جعفَرِالعلویِّ و شاهَدْتُ بَواطِنَ آیاتِها «همانا کتاب سنابرق، اثر سید جعفر علوی (مشهور به کشفی ) را خواندم و باطن آیاتش را مشاهده کردم».

نشان دادن علاقه به ریاضت کشی

علی محمّد گذشته از دل‌بستگی به اندیشه‌های شیخی و باطنی، به «ریاضت کشی» نیز مایل بود و به هنگام اقامت در بوشهر در هوای گرم تابستان از سپیده‌دم تا طلوع آفتاب و از ظهر تا عصر بر بام خانه رو به خورشید اورادی می‌خواند.

[۹] اشراق خاوری، ص۶۷.

دوران پس از درگذشت رشتی

پس از درگذشت سیّد کاظم رشتی، مریدان و شاگردان وی، جانشینی برای وی می‌جستند که به قول ایشان مصداق «شیعه کامل» یا «رکن رابع» باشد و در این باره میان چند تن از شاگردان سیّد کاظم رقابت افتاد و سیّد علی محمد نیز در این رقابت شرکت کرد، بلکه پای از جانشینی سیّد رشتی فراتر نهاد و خود را «باب» امام زمان علیه السلام یا «ذکر» او، یعنی واسطه میان امام و مردم، شمرد. ادّعای علی محمّد چون شگفت آورتر از دعاوی سایر رقیبان بود، واکنش بزرگتری یافت ونظر گروهی از شیخیان را به سوی وی جلب کرد و هجده تن از شاگردان سیّد کاظم که همگی شیخی مذهب بودند (و بعدها سیّد علی محمّد آنها را حروف حیّ نامید) پیرامونش را گرفتند.

[۱۰] الکواکب الدرّیّه فی مآثرالبهائیّه، آیتی، ج۱، ص۴۳

قدم اول وی پس از مقبولیت

علی محمّد در آغاز امر، بخش‌هایی از قرآن کریم را با روشی که از مکتب شیخیه آموخته بود، تأویل کرد و در آنجا به تصریح نوشت که امام دوازدهم شیعیان، او را مأمور داشته تا جهانیان را ارشاد کند و خویشتن را «ذِکْر» نامید، چنان‌که در آغاز تفسیرش بر سوره یوسف می‌نویسد: أللّهُ قَدْ قَدَّرَ أنْ یَخْرُجَ ذ”لک الکتابُ فی تفسیر أحْسَنِ القَصَصِ من عِنْدِ محمّدِبن الحسنِ‌بنِ علیِّ بن محمّدِبنِ علیِّ بنِ موسَی بنِ جعفرِبنِ محمّدبنِ علیِّ‌بنِ حسینِ‌بن علیِّ‌بن أبی طالبٍ عَلی “عَبْدِهِ لِیَکُونَ حُجَّهَالله مِنْ عِنْدِالذّکْرِ عَلَی العالَمین بَلیغاً» همانا خدا مقدّر کرده که این کتاب از نزد محمّد پسر حسن پسر علی پسر محمّد پسر علی پسر موسی پسر جعفر پسر محمّد پسر علی پسر حسین پسر علی پسر ابی طالب بر بنده‌اش برون آید تا از سوی ذکر (سیّد علی محمّد) حجّت بالغه خدا بر جهانیان باشد».

[۱۱] علی محمد باب، احسن القصص، ص۱.

پس از مسافرت با محمّدعلی بارفروش (یکی از مریدان خود) به سوی مکّه و بازگشت به بوشهر، دستور داد تا در یکی از مساجد بوشهر عبارت «أشْهَدُ أنَّ عَلِّیاً قَبْلَ نَبیلٍ بابُ بَقیّهِالله» را در اذان داخل کنند

[۱۲] محمد باقرنجفی، بهائیان، ص۱۶۸.

که تصریح دارد علی نبیل (که به حساب جُمّل با علی محمّد برابر می‌شود) باب امام دوازدهم شیعیان است.

ادعای مهدویت

همین‌که مدّتی از دعوت وی سپری شد و گروهی به او گرویدند، ادّعای خود را تغییر داد و از مهدویّت سخن به میان آورد و گفت: «منم آن کسی که هزار سال می‌باشد که منتظر آن می‌باشید»

[۱۳] حاجی میرزاجانی کاشانی، نقطه الکاف، ص۱۳۵.

ادعای نبوت و رسالت

و سپس به ادّعای نبوّت و رسالت برخاست و به گمان خود، احکام اسلام را باآوردن کتاب بیان نسخ کرد و در آغاز آن نوشت: «در هر زمان خداوند جلّ وعزّ، کتاب و حجّتی از برای خلق مقدّر فرموده و می‌فرماید و در سنه هزار و دویست و هفتاد از بعثت رسول الله، کتاب را بیان، و حجّت را ذات حروف سبع (علی محمّد که دارای هفت حرف است ) قرار داد».

[۱۴] علی محمد باب، بیان عربی، ص۳.

برخورد حکومت با وی

بدین ترتیب، علی محمّد هر چند زمانی، دعاوی خود را به مقامات بالاتری تغییر می‌داد و سخنان پیشین را برای یارانش تأویل می‌کرد و آنان را در پی خود می‌کشید. پس از بازگشت سیّد علی محمّد به بوشهر (در زمانی که هنوز از ادّعای بابیّتِ امام زمان علیه السلام فراتر نرفته بود) به دستور والی فارس در رمضان ۱۲۶۱ دست‌گیر و به شیراز فرستاده شد. در شیراز او را تنبیه کردند، آنگاه نزد امام جمعه آن شهر، اظهار توبه و ندامت کرد و به قول یکی از موافقان خود برفراز منبر در حضور مردم گفت: «لعنت خدا بر کسی که مرا وکیل امام غائب بداند. لعنت خدا برکسی که مرا باب امام بداند…».

[۱۵] اشراق خاوری، ص۱۴۱.

پس از آن، شش ماه در خانه پدری خود، تحت نظر بود و از آنجا به اصفهان و سپس به قلعه ماکو تبعید شد. در دورانی که در آن قلعه زندانی بود، با مریدانش ملاقات و مکاتبه داشت و از این‌که می‌شنید آنان در کار تبلیغ دعاوی او می‌کوشند به شوق می‌افتاد و سخنانی را به عنوان کلمات الهی به مریدان عرضه می‌داشت، چنان‌که کتاب بیان را در همان قلعه نوشت.

[۱۶] احمد یزدانی، نظر اجمالی در دیانت بهائی، ص۱۳.

دولت محمد شاه قاجار، برای آن‌که پیوند او را با مریدانش قطع کند در صفر ۱۲۶۴ وی را از قلعه ماکو به قلعه چهریق، در نزدیکی ارومیه، منتقل کرد. در اواخر سلطنت محمّد شاه، به دستور حاجی میرزا آغاسی ـ وزیر محمّد شاه ـ سیّد علی محمّد را از قلعه چهریق به تبریز بردند و مجلسی با حضور ناصرالدین میرزا (که در آن وقت ولیعهد بود) و چند تن از علما ترتیب دادند و سیّد علی محمّد را در آن مجلس حاضر کردند. علی محمّد در آنجا آشکارا از مقام مهدویّت خود سخن گفت و «بابیّت امام زمان» را که پیش از آن به‌تصریح ادّعا کرده بود به «بابیّت علم خداوند» تأویل کرد و چون از او درباره برخی مسائل دینی پرسیدند، از پاسخ فروماند و همین‌که از وی سؤال شد: از معجزه و کرامت چه داری ؟ گفت: اعجاز من این است که برای عصای خود آیه نازل می‌کنم و به خواندن این فقره آغاز نمود: بسم الله الرحمن الرحیم. سُبْحانَ اللهِ القُدّوسِ السُبُّوحِ الّذی خَلَقَ السَّماوات والأرضَ کَما خَلَقَ هذه العَصا آیهً من آیاتِه! و إعراب کلمات را به قاعده نحو غلط خواند، زیرا تاء را در «السماوات » مفتوح قرائت کرد و چون گفتند: مکسور بخوان! ضاد را در «الأرض » مکسور خواند. امیر اصلان خان که در مجلس حضور داشت گفت: اگر این قبیل فقرات از جمله آیات شمرده شود، من هم می‌توانم تلفیق کنم و گفت: الحمدُلله الَّذی خَلَقَ العَصا کَما خَلَقَ الصَّباحَ والمَسا!

[۱۷] فاضل مازندرانی، ظهورالحق، ج۳، ص۱۴.

پس از آشکارشدن عجز سیّد علی محمّد در اثبات ادّعای خود، وی را چوب زده تنبیه نمودند و او از دعاوی خویش تبرّی جست و اظهار پشیمانی کرد و خطاب به ولیعهد، توبه‌نامه رسمی نوشت.

صورت توبه نامه وی

صورت توبه‌نامه علی محمّد را یکی از مریدانش در کتاب خود، چنین آورده است: فداک روحی. الحمدلله کما هو أهله و مستحقّه که ظهورات فضل و رحمت خود را در هر حال بر کافّه عباد خود شامل گردانیده. فحمداً له ثمّ حمداً که مثل آن حضرت را ینبوع رأفت و رحمت خود فرموده که به ظهور عطوفتش عفو از بندگان و ستر بر مجرمان و ترحّم به داعیان فرموده. اُشْهِدُالله و مَنْ عِنْدَهُ که این بنده ضعیف را قصدی نیست که خلاف رضای خداوند عالم و اهل ولایت او باشد. اگر چه بنفسه، وجودم ذَنْبِ صرف است ولی چون قلبم موقن به توحید خداوند جل

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.