پاورپوینت سند خطبه شقشقیه


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت سند خطبه شقشقیه دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سند خطبه شقشقیه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت سند خطبه شقشقیه :

راوی خطبه شقشقیه

برخی از وهابی‌ها ادعا کرده‌اند که خطبه شقشقیه تنها از طریق عکرمه غلام ابن عباس نقل شده که او هم از خوارج بوده است و چون از دیدگاه شیعه سخن خوارج حجت نیست؛ بنابراین این خطبه طبق مبنای خود شیعیان، فاقد سند و بدون مدرک است. این مقاله به پاسخ این شبهه می‌پردازد.

فهرست مندرجات

۱ – پاسخ اجمالی
۲ – متن خطبه شقشقیه
۲.۱ – ترجمه و فرازهای مهم خطبه
۲.۱.۱ – شکوه از ابابکر و غصب خلافت
۲.۱.۲ – بازی ابابکر با خلافت
۲.۱.۳ – شکوه از عمرو ماجرای خلافت
۲.۱.۴ – شکوه از شورای عمر
۲.۱.۵ – شکوه از خلافت عثمان
۲.۱.۶ – بیعت مردم با امیرالمؤمنین
۲.۱.۷ – مسؤولیت‌های اجتماعی
۳ – اسناد روایت
۳.۱ – سند اول
۳.۲ – سند دوم
۳.۳ – سند سوم
۳.۴ – سند چهارم
۳.۵ – سند پنجم
۳.۶ – سند ششم
۳.۷ – سند هفتم
۳.۸ – نتیجه
۴ – تصریح علماء به استفاضه سند تا ابن عباس
۴.۱ – شیخ مفید
۴.۲ – طبرسی
۴.۳ – محدث بحرانی
۴.۴ – عدم نیاز به بررسی روایت مستفیض
۵ – نقل خطبه شقشقیه توسط علمای اهل سنت
۵.۱ – ابو سعد آبی در کتاب نثر الدر
۵.۲ – سبط ابن جوزی در تذکره الخواص
۵.۳ – ابن مردویه اصفهانی در مناقب علی بن ابی‌طالب
۵.۴ – ابن ابی‌الحدید در شرح نهج‌البلاغه
۵.۵ – ابن عبد ربه و حسن بن عبدالله عسکری
۶ – کلمات اهل سنت در انتساب این خطبه به حضرت علی
۶.۱ – عبدالله بن المعتز بالله
۶.۲ – احمد بن محمد المیدانی
۶.۳ – ابن المبارک جزری
۶.۴ – ابن ابی الاصبع مصری
۶.۵ – ابن منظور افریقی
۶.۶ – فیروز آبادی
۶.۷ – زبیدی
۶.۸ – محمود شکری آلوسی
۷ – نتیجه
۷.۱ – دیدگاه سیدمحسن امین
۸ – پانویس
۹ – منبع

پاسخ اجمالی

خطبه شریف شقشقیه، بیش از هفت سند در کتاب‌های شیعه و سنی دارد که تنها دو طریق آن به عکرمه خارجی می‌رسد.

متن خطبه شقشقیه

خطبه سوم نهج‌البلاغه معروف به «خطبه شقشقیه» است که امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) آن را بعد از این که به خلافت رسید و مردم با ایشان بیعت کردند، بیان فرموده است. متن خطبه این است:
و من خطبه له وهی المعروفه بالشقشقیه
اَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ وَ اِنَّهُ لَیَعْلَمُ اَنَّ مَحَلِّی مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَی یَنْحَدِرُ عَنِّی السَّیْلُ وَ لَا یَرْقَی اِلَیَّ الطَّیْرُ فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَیْتُ عَنْهَا کَشْحاً وَ طَفِقْتُ اَرْتَئِی بَیْنَ اَنْ اَصُولَ بِیَدٍ جَذَّاءَ اَوْ اَصْبِرَ عَلَی طَخْیَهٍ عَمْیَاءَ یَهْرَمُ فِیهَا الْکَبِیرُ وَ یَشِیبُ فِیهَا الصَّغِیرُ وَ یَکْدَحُ فِیهَا مُؤْمِنٌ حَتَّی یَلْقَی رَبَّهُ فَرَاَیْتُ اَنَّ الصَّبْرَ عَلَی هَاتَا اَحْجَی فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًی وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا اَرَی تُرَاثِی نَهْباً حَتَّی مَضَی الْاَوَّلُ لِسَبِیلِهِ فَاَدْلَی بِهَا اِلَی فُلَانٍ بَعْدَهُ ثُمَّ تَمَثَّلَ بِقَوْلِ الْاَعْشَی
شَتَّانَ مَا یَوْمِی عَلَی کُورِهَاوَ یَوْمُ حَیَّانَ اَخِی جَابِرِ
فَیَا عَجَباً بَیْنَا هُوَ یَسْتَقِیلُهَا فِی حَیَاتِهِ اِذْ عَقَدَهَا لِآخَرَ بَعْدَ وَفَاتِهِ لَشَدَّ مَا تَشَطَّرَا ضَرْعَیْهَا فَصَیَّرَهَا فِی حَوْزَهٍ خَشْنَاءَ یَغْلُظُ کَلْمُهَا وَ یَخْشُنُ مَسُّهَا وَ یَکْثُرُ الْعِثَارُ فِیهَا وَ الِاعْتِذَارُ مِنْهَا فَصَاحِبُهَا کَرَاکِبِ الصَّعْبَهِ اِنْ اَشْنَقَ لَهَا خَرَمَ وَ اِنْ اَسْلَسَ لَهَا تَقَحَّمَ فَمُنِیَ النَّاسُ لَعَمْرُ اللَّهِ بِخَبْطٍ وَ شِمَاسٍ وَ تَلَوُّنٍ وَ اعْتِرَاضٍ فَصَبَرْتُ عَلَی طُولِ الْمُدَّهِ وَ شِدَّهِ الْمِحْنَهِ حَتَّی اِذَا مَضَی لِسَبِیلِهِ جَعَلَهَا فِی جَمَاعَهٍ زَعَمَ اَنِّی اَحَدُهُمْ فَیَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَی مَتَی اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِیَّ مَعَ الْاَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّی صِرْتُ اُقْرَنُ اِلَی هَذِهِ النَّظَائِرِ لَکِنِّی اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا وَ طِرْتُ اِذْ طَارُوا فَصَغَا رَجُلٌ مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ وَ مَالَ الْآخَرُ لِصِهْرِهِ مَعَ هَنٍ وَ هَنٍ اِلَی اَنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ وَ قَامَ مَعَهُ بَنُو اَبِیهِ یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَهَ الْاِبِلِ نِبْتَهَ الرَّبِیعِ اِلَی اَنِ انْتَکَثَ عَلَیْهِ فَتْلُهُ وَ اَجْهَزَ عَلَیْهِ عَمَلُهُ وَ کَبَتْ بِهِ بِطْنَتُهُ
فَمَا رَاعَنِی اِلَّا وَ النَّاسُ کَعُرْفِ الضَّبُعِ اِلَیَّ یَنْثَالُونَ عَلَیَّ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ حَتَّی لَقَدْ وُطِئَ الْحَسَنَانِ وَ شُقَّ عِطْفَایَ مُجْتَمِعِینَ حَوْلِی کَرَبِیضَهِ الْغَنَمِ فَلَمَّا نَهَضْتُ بِالْاَمْرِ نَکَثَتْ طَائِفَهٌ وَ مَرَقَتْ اُخْرَی وَ قَسَطَ آخَرُونَ کَاَنَّهُمْ لَمْ یَسْمَعُوا اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذِینَ لا یُرِیدُونَ عُلُوًّا فِی الْاَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ بَلَی وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعُوهَا وَ وَعَوْهَا وَ لَکِنَّهُمْ حَلِیَتِ الدُّنْیَا فِی اَعْیُنِهِمْ وَ رَاقَهُمْ زِبْرِجُهَا
اَمَا وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّهَ وَ بَرَاَ النَّسَمَهَ لَوْ لَا حُضُورُ الْحَاضِرِ وَ قِیَامُ الْحُجَّهِ بِوُجُودِ النَّاصِرِ وَ مَا اَخَذَ اللَّهُ عَلَی الْعُلَمَاءِ اَلَّا یُقَارُّوا عَلَی کِظَّهِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ لَاَلْقَیْتُ حَبْلَهَا عَلَی غَارِبِهَا وَ لَسَقَیْتُ آخِرَهَا بِکَاْسِ اَوَّلِهَا وَ لَاَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ اَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَهِ عَنْزٍ قَالُوا وَ قَامَ اِلَیْهِ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ السَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ اِلَی هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ کِتَاباً قِیلَ اِنَّ فِیهِ مَسَائِلَ کَانَ یُرِیدُ الْاِجَابَهَ عَنْهَا فَاَقْبَلَ یَنْظُرُ فِیهِ (فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ) قَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ یَا اَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ لَوِ اطَّرَدَتْ خُطْبَتُکَ مِنْ حَیْثُ اَفْضَیْتَ فَقَالَ هَیْهَاتَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ تِلْکَ شِقْشِقَهٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ
قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ فَوَاللَّهِ مَا اَسَفْتُ عَلَی کَلَامٍ قَطُّ کَاَسَفِی عَلَی هَذَا الْکَلَامِ اَلَّا یَکُونَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) بَلَغَ مِنْهُ حَیْثُ اَرَادَ.

[۱] نهج البلاغه، خطب الامام علی، ج۱، ص۴۸.

ترجمه و فرازهای مهم خطبه

در این خطبه مسائل مهمی درباره خلفاء و شکایت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) از آنها در غصب خلافت، چگونگی بیعت مردم با حضرت و پیمان‌شکنی برخی از بیعت‌کنندگان، بیان شده است. اکنون بعد از این که متن خطبه را ذکر کردیم، فرازهای مهم آن را در ترجمه مشخص می‌کنیم تا خوانندگان گرامی بتوانند مطالب را به صورت دسته‌بندی‌شده فراگیرند.

شکوه از ابابکر و غصب خلافت

آگاه باشید به خدا سوگند ابابکر، جامه خلافت را بر تن کرد، در حالی که می‌دانست جایگاه من نسبت به حکومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب که دور آن حرکت می‌کند.
او می‌دانست که سیل علوم از دامن کوهسار من جاری است و مرغان دورپرواز‌ اندیشه‌ها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز کرد.
پس من ردای خلافت رها کرده و دامن جمع نموده از آن کناره‌گیری کردم و در این‌ اندیشه بودم که آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پا خیزم یا در این محیط خفقان‌زا و تاریکی که به وجود آوردند، صبر پیشه سازم که پیران را فرسوده، جوانان را پیر و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار‌ اندوهگین نگه می‌دارد پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانه‌تر دیدم. پس صبر کردم در حالی که گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود؛ و با دیدگان خود می‌نگریستم که میراث مرا به غارت می‌برند.

بازی ابابکر با خلافت

تا اینکه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد.
سپس امام مثلی را با شعری از اعشی عنوان کرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان کار کردم و او راحت و آسوده در خانه بود.)
شگفتا ابابکر که در حیات خود از مردم می‌خواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری درآورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهره‌مند گردیدند.

شکوه از عمرو ماجرای خلافت

سرانجام اوّلی حکومت را به راهی درآورد و به دست کسی (عمر) سپرد که مجموعه‌ای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش‌طلبی بود زمامدار مانند کسی که بر شتری سرکش سوار است، اگر عنان محکم کشد، پرده‌های بینی حیوان پاره می‌شود و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط می‌کند. سوگند به خدا مردم در حکومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند و دچار دو رویی‌ها و اعتراض‌ها شدند و من در این مدت طولانی محنت‌زا و عذاب‌آور، چاره‌ای جز شکیبایی نداشتم تا آن که روزگار عمر هم سپری شد.

شکوه از شورای عمر

سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد که پنداشت من همسنگ آنان می‌باشم پناه بر خدا از این شورا در کدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم تا امروز با اعضای شورا برابر شوم که هم اکنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم کوتاه آمدم و با آنان هماهنگ گردیدم.
یکی از آنها با کینه‌ای که از من داشت روی بر تافت و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر که زشت است آوردن نامشان.

شکوه از خلافت عثمان

تا آن که سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد کرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود و خویشاوندان پدری او از بنی‌امیّه به پاخاستند و همراه او بیت‌المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنه‌ای که بجان گیاه بهاری بیفتد، عثمان آن‌قدر اسراف کرد که ریسمان بافته او باز شد و اعمال او مردم را برانگیخت و شکم‌بارگی او نابودش ساخت.

بیعت مردم با امیرالمؤمنین

روز بیعت، فراوانی مردم چون یال‌های پر پشت گفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین (علیهماالسّلام) لگدمال گردند و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه‌های انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند و برخی از اطاعات حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می‌فرماید: «سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است»
آری به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود و زیور آن چشم‌هایشان را خیره کرد.

مسؤولیت‌های اجتماعی

سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت‌کنندگان نبود و یاران حجّت را بر من تمام نمی‌کردند و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود که برابر شکم‌بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان، سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن‌ انداخته، رهایش می‌ساختم و آخر خلافت را به کاسه اوّل آن سیراب می‌کردم، آنگاه می‌دیدید که دنیای شما نزد من از آب بینی بزغاله‌ای بی‌ارزش‌تر است.
گفتند: در اینجا مردی از اهالی عراق بلند شد و نامه‌ای به دست امام (علیه‌السّلام) داد و امام (علیه‌السّلام) آن را مطالعه می‌فرمود، گفته شد، مسایلی در آن بود که می‌بایست جواب می‌داد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیرالمؤمنین چه خوب بود سخن را از همان جا که قطع شد آغاز می‌کردید امام (علیه‌السّلام) فرمود: هرگز‌ ای پسر عباس، شعله‌ای از آتش دل بود، زبانه کشید و فرو نشست.
ابن عباس می‌گوید، به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانند قطع شدن سخن امام (علیه‌السّلام) این‌گونه‌ اندوهناک نشدم که امام نتوانست تا آنجا که دوست دارد به سخن ادامه دهد.

اسناد روایت

در این نوشتار، هفت سند را برای این خطبه گردآوری کرده‌ایم که در این قسمت به آنها اشاره می‌کنیم.

سند اول

سند اول روایت زراره از امام باقر از امام سجاد از امام حسین (علیهم‌السّلام) است که شیخ طوسی آن را این‌گونه نقل کرده است:
۸۰۳/ ۵۴ – اخبرنا الحفار، قال: حدثنا ابو القاسم الدعبلی، قال: حدثنا ابی، قال: حدثنا اخی دعبل، قال: حدثنا محمد بن سلامه الشامی، عن زراره بن اعین، عن ابی جعفر محمد بن علی (علیهماالسلام)…، عن ابیه، عن جده (علیه‌السّلام)، قال: ذکرت الخلافه عند امیر المؤمنینعلی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) فقال: والله لقد تقمصها ابن ابی قحافه، وانه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحا…

[۲] الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، الامالی، ص۳۷۲، تحقیق:قسم الدراسات الاسلامیه – مؤسسه البعثه، ناشر:دار الثقافه قم، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۴ه.

سند دوم

سند دوم روایت زراره از امام باقر (علیه‌السّلام) از ابن عباس است که شیخ طوسی آن را این‌گونه نقل کرده است:
۸۰۳/ ۵۴ – اخبرنا الحفار، قال: حدثنا ابو القاسم الدعبلی، قال: حدثنا ابی، قال: حدثنا اخی دعبل، قال: حدثنا محمد بن سلامه الشامی، عن زراره بن اعین، عن ابی جعفر محمد بن علی (علیهماالسلام)، عن ابن عباس، …

[۳] الطوسی، الشیخ ابوجعفر محمد بن الحسن بن علی بن الحسن (متوفای۴۶۰ه)، الامالی، ص۳۷۲، تحقیق:قسم الدراسات الاسلامیه – مؤسسه البعثه، ناشر:دار الثقافه قم، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۴ه.

سند سوم

سید بن طاووس در کتاب «الطرائف» سند سوم را با دو طریق از کتاب «الغارات» نقل کرده است:
ا. از حسن بن علی زعفرانی با سند تا نوه ابن عباس از ابن عباس
وهذه الفاظ الروایه من کتاب الغارات فی مدرسه النظامیه: قال: حدثنا محمد قال حدثنا حسن بن علی الزعفرانی قال: حدثنا محمد ابن زکریا القلابی قال: حدثنا یعقوب بن جعفر بن سلیمان عن ابیه (سلیمان بن علی بن عبدالله بن عباس) عن جده (علی بن عبدالله بن عباس) عن ابن عباس قال: ابو محمد حدثنی به قبل ذهاب بصره

[۴] سید بن طاووس الحسینی، علی بن موسی بن جعفر بن محمد (متوفای۶۶۴ه)، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۲۰، ناشر چاپخانه الخیام، قم، الطبعه الاولی، ۱۳۹۹ه.

ب. از محمد بن وثیق با سند تا نوه ابن عباس از ابن عباس
طریق دوم این سند به دنبال طریق اول این‌گونه آمده است:
وقال ابوبکر محمد بن وثیق حدثنا محمد بن زکریا بهذه الاسناد عن ابن عباس انه قال: کنت عند امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فی الرحبه اذ تنفس الصعداء، ثم قال: اما والله لقد تقمصها ابن ابی قحافه وانه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی…

[۵] سید بن طاووس الحسینی، علی بن موسی بن جعفر بن محمد (متوفای۶۶۴ه)، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ص۴۲۰، ناشر:چاپخانه:الخیام قم، الطبعه:الاولی، ۱۳۹۹ه.

سند چهارم

سند چهارم روایت عطاء بن ابی‌رباح از ابن عباس است:
سلیمان بن احمد الطبرانی، اخبرنا احمد بن علی الابار، اخبرنا اسحاق بن سعید ابو سلمه الدمشقی، اخبرنا خلید بن دعلج، عن عطاء بن ابی رباح، عن ابن عباس کنا مع علی (علیه‌السّلام) بالرحبه، فجری ذکر الخلافه ومن تقدم علیه فیها، فقال: اما والله، لقد تقمصها فلان، …

[۶] ابن مردویه الاصفهانی، الامام ابی بکر احمد بن موسی (متوفای۴۱۰ه)، مناقب علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) وما نزل من القرآن فی علی (علیه‌السّلام)، ص۱۳۴، تحقیق:عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، ناشر:دار الحدیث قم، ۱۴۲۲ه ۱۳۸۰ش.

سند پنجم

ابن جریر طبری و برخی دیگر این خطبه را از طریق میثم تمار صحابی با وفای امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل کرده که مثیم آن را از آن حضرت شنیده است:
و منها: حدثنا القاضی ابو الحسن علی (بن) القاضی الطبرانی، عن القاضی سعید بن یونس المعروف بالقاضی الانصاری المقدسی، قال: حدثنی المبارک بن صافی، عن خالص بن ابی سعید، عن وهب الجمال، عن عبد المنعم بن سلمه، عن وهب الزایدی، عن القاضی یونس بن میسره المالکی، عن الشیخ المعتمر الرقی، قال: حدثنا صحاف الموصلی، عن الرئیس ابی محمد بن جمیله، عن حمزه البارزی الجیلانی، عن محمد بن ذخیره، عن ابی جعفر میثم التمار قال: کنت بین یدی مولای امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) اذ دخل غلام وجلس فی وسط المسلمین فلما فرغ (علیه‌السّلام) من الاحکام، نهض الیه الغلام. وقال: یا ابا تراب انا الیک رسول، فصف لی سمعک، واخل الی ذهنک وانظر الی ما خلفک والی ما بین یدیک، فقد جئتک برساله تتزعزع لها الجبال، من رجل حفظ کتاب الله من اوله الی آخره، وعلم علم القضایا والاحکام، وهو ابلغ منک فی الکلام، واحق منک بهذا المقام، فاستعد للجواب، ولا تزخرف المقال. فلاح الغضب فی وجه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) وقال لعمار: ارکب جملک وطف فی قبائل الکوفه، وقل لهم: اجیبوا علیا، لیعرفوا الحق من الباطل، والحلال من الحرام، والصحه من السقم. میثم: فرکب عمار [۸] فما کان الا هنیئه حتی رایت العرب کما قال الله تعالی: (ان کانت الا صیحه واحده فاذا هم جمیع لدینا محضرون) فضاق جامع الکوفه بهم، وتکاثف الناس کتکاثف الجراد علی الزرع الغض فی اوانه فنهض العالم الاورع، والبطین الانزع صلوات الله علیه، ورقی من المنبر مراق ثم تنحنح، فسکت الناس، فقال: رحم الله من سمع فوعی، ایها الناس ان معاویه یزعم انه امیر المؤمنین، وان لا یکون الامام اماما حتی یحیی الموتی، او ینزل من السماء مطرا، او یاتی بما یشاء کل ذلک مما یعجز عنه غیره، وفیکم من یعلم انی الآیه الباقیه، والکلمه التامه والحجه البالغه، ولقد ارسل الی معاویه اهلا من جاهلیه العرب، ففسح فی کلامه وعجرف فی مقاله، وانتم تعلمون انی لو شئت لطحنت عظامه طحنا، ونسفت الارض من تحته نسفا، وخسفتها علیه خسفا، الا ان احتمال الجاهل صدقه (علیه). ثم حمد الله واثنی علیه، وصلی علی النبی وآله، واشار بیده الیمنی الی الجو فدمدم، واقبلت غمامه، وعلت سحابه، وسمعنا منها قائلا یقول: السلام علیک یا امیر المؤمنین، ویا سید الوصیین، ویا امام المتقین ویا غیاث المستغیثین، ویا کنز الطالبین، ومعدن الراغبین. فاشار الی السحابه، فدنت. قال میثم: فرایت الناس کلهم قد اخذتهم السکره، فرفع رجله ورکب السحابه وقال لعمار: ارکب معی وقل: (بسم الله مجریها ومرسیها). فرکب عمار، وغابا عن اعیننا، فلما کان بعد ساعه اقبلت السحابه حتی اظلت جامع الکوفه، فالتفت فاذا مولای (علیه‌السّلام) جالس علی دکه القضاء، وعمار بین یدیه والناس حافون به ثم قام وصعد المنبر واخذ بالخطبه المعروفه ب ” الشقشقیه “. فلما فرغ منها اضطرب الناس، وقالوا فیه اقاویل مختلفه، فمنهم من زاده الله ایمانا ویقینا، ومنهم من ازداد کفرا وطغیانا.

[۷] الطبری، ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم (متوفای قرن ۴ه)، نوادر المعجزات فی مناقب الائمه الهداه (علیهم‌السّلام)، ص۱۳۲.

[۸] الشیخ حسین بن عبد الوهاب (متوفای ق۵ ه)، عیون المعجزات، ص۳۵.

سند ششم

شیخ صدوق (رحمه‌الله‌علیه) این خطبه را از طریق عکرمه از ابن عباس با این سند آورده است:
حدثنا محمد بن ابراهیم بن اسحاق الطالقانی (رضی‌الله‌عنه) قال: حدثنا عبد العزیز بن یحیی الجلودی، قال: حدثنا ابو عبدالله احمد بن عمار بن خالد، قال: حدثنا یحیی بن عبد الحمید الحمانی قال: حدثنا عیسی بن راشد، عن علی بن خزیمه، عن عکرمه، عن ابن عباس.

[۹] الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، معانی الاخبار، ص۳۶۰-۳۶۱، ناشر:جامعه مدرسین، قم، اول، ۱۴۰۳ ق.

سند هفتم

در سند دیگر که آن را نیز شیخ صدوق آورده، ابان بن تغلب از عکرمه از ابن عباس آمده است:
حدثنا محمد بن علی ماجیلویه، عن عمه محمد بن ابی القاسم، عن احمد ابن ابی عبدالله البرقی، عن ابیه عن ابن ابی عمیر، عن ابان بن عثمان، عن ابان ابن تغلب عن عکرمه، عن ابن عباس قال: ذکرت الخلافه عند امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب (ع) فقال: اما والله لقد تقمصها ابن ابی قحافه اخو تیم وانه لیعلم…

[۱۰] الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، علل الشرائع، ج۱ ص۱۵۰، تحقیق:السید محمدصادق بحرالعلوم، ناشر:المکتبه الحیدریه النجف، ۱۳۸۵ه ۱۹۶۶م.

[۱۱] الصدوق، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین (متوفای۳۸۱ه)، معانی الاخبار، ص۳۶۱، ناشر:جامعه مدرسین، قم، اول، ۱۴۰۳ ق.

نتیجه

با توجه به اسنادی که ارائه شد، خطبه شقشقیه تنها از طریق عکرمه خارجی نقل نشده است و طرق دیگر نیز دارد. علاوه بر این، تعدادی از علمای شیعه تصریح کرده‌اند که این روایت مستفیض است.

تصریح علماء به استفاضه سند تا ابن عباس

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، خطبه شقشقیه بیش از هفت سند دارد و ما تنها به ذکر هفت سند آن اکتفا کردیم و تنها پنج سند آن از طریق ابن عباس نقل شده و در دو سند آن عکرمه قرار دارد.
نکته مهم این است که سند ابن عباس، در حد استفاضه است و علمای شیعه به این نکته تصریح کرده‌اند:

شیخ مفید

شیخ مفید در «الارشاد» می‌نویسد:
وروی جماعه من اهل النقل من طرق مختلفه، عن ابن عباس قال: کنت عند امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بالرحبه، فذکرت الخلافه وتقدم منتقدم علیه فیها فتنفس الصعداء ثم قال: “‌ام والله لقد تقمصها ابن ابی قحافه وانه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی…
جماعتی از اهل نقل (محدثان) از طرق مختلف این روایت را از ابن عباس نقل کرده‌اند که من در رحبه نزد امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بودم…

[۱۲] الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم ابی عبدالله العکبری البغدادی (متوفای۴۱۳ ه)، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۱، ص۲۸۷، تحقیق:مؤسسه آل البیت (علیهم‌السّلام) لتحقیق التراث، ناشر:دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع – بیروت – لبنان، الطبعه:الثانیه، ۱۴۱۴ه – ۱۹۹۳ م.

شیخ مفید در کتاب دیگرش می‌نویسد:
الشقشقیه: فاما خطبته (علیه‌السّلام) التی رواها عبدالله بن عباس فهی اشهر من ان ندل علیها لشهرتهاوهی التی یقول (علیه‌السّلام) فی اولها: واللهلقد تقمصها ابن ابی قحافه وانه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی ینحدر عنی السیل ولا یرقی الی الطیر فسدلت دونها ثوبا وطویت عنها کشحا.
خطبه شقشقیه علی (علیه‌السّلام) را که ابن عباس روایت کرده مشهورتر از این است که ما برایش دلیل بیاوریم؛ زیرا این خطبه شهرت بسیار دارد…. .

[۱۳] الجمل، الشیخ المفید، ص۶۲.

طبرسی

مرحوم طبرسی نیز می‌نویسد:
وروی جماعه من اهل النقل من

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.