پاورپوینت سلیمان بن مهران
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سلیمان بن مهران دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سلیمان بن مهران،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سلیمان بن مهران :
پاورپوینت سلیمان بن مهران اعمش
پاورپوینت سلیمان بن مهران معروف به أَعمش ( روز عاشورای سال ۶۱ در کوفه ـ ۱۴۸ق) از علمای کوفه در قرن دوم قمری و از شیعیان و اصحاب امام صادق (علیهالسلام) بود. وی از نمایندگان برجسته مکتب علمی کوفه و پیروان تعالیم عبدالله بن مسعود در علم حدیث و فقه و قرائت قرآن بود.
فهرست مندرجات
۱ – توصیف اجمالی
۲ – شخصیتشناسی
۳ – طلوع ستاره
۴ – پایگاه اعتقادی
۴.۱ – محدث شیعی
۴.۲ – صحابی امام صادق
۴.۳ – از دیدگاه بزرگان
۵ – اعمش و ابوحنیفه
۶ – اعمش و منصور دوانیقی
۷ – اعمش و قیام زید بن علی
۸ – اعمش و هشام بن عبدالملک
۹ – اهمیت به نماز جماعت
۱۰ – اساتید
۱۱ – شاگردان
۱۲ – غروب ستاره
۱۳ – نقل روایات
۱۳.۱ – از رسول اکرم و امام علی
۱۳.۲ – امام صادق
۱۳.۳ – حادث نبودن خدا
۱۴ – پانویس
۱۵ – منبع
توصیف اجمالی
ایران از هنگام ظهور خورشید اسلام بر این سرزمین، به یکی از مراکز عمده توسعه دینباوری و دانشطلبی بدل گردید. یکی از دانشمندان فرهیخته ایرانیتبار، پاورپوینت سلیمان بن مهران، معروف به اعمش است که در این نوشتار به معرفی او میپردازیم:
شخصیتشناسی
نام او سلیمان، کنیهاش ابومحمد و لقبش اعمش است. چون در کوفه چشم به جهان گشود و در همانجا زندگی کرد، به کوفی شهرت پیدا کرد.
[۱] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۱.
[۲] اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیهالاولیاء، ج۵، ص۴۶.
[۳] ذهبی، شمسالدین، سیر اعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۶.
[۴] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۳.
[۵] عکری حلبی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۲۰.
[۶] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۵.
[۷] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۵.
[۸] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، ج۱، ص۱۵۴.
طلوع ستاره
اعمش در روز عاشورای سال ۶۱ ه. ق در کوفه پا به عرصه وجود نهاد.
[۹] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۱.
[۱۰] اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیهالاولیاء، ج۵، ص۴۶.
[۱۱] ذهبی، شمسالدین، سیراعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۷.
[۱۲] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۳.
[۱۳] عکری حلبی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۲۰.
[۱۴] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۵.
[۱۵] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۶.
[۱۶] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، ج۱، ص۱۵۴.
پدرش، سلیمان یکی از اسیران ایرانی بود که به کوفه برده شده بود. در حالیکه همسرش حامله بود، همراه او بود، مردی از قبیله بنیاسد او را میخرد و سپس آزاد میکند. او در میان این قبیله به زندگی خود ادامه میدهد و به «اسدی» مشهور میشود.
[۱۷] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۱.
[۱۸] اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیهالاولیاء، ج۵، ص۴۶.
[۱۹] ذهبی، شمسالدین، سیراعلام النبلاء، ج۶، ص۲۲۷.
[۲۰] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۳.
[۲۱] عکری حلبی، عبدالحی، شذرات الذهب، ج۱، ص۲۲۰.
[۲۲] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۶-۳۱۷.
[۲۳] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۵.
[۲۴] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، ج۱، ص۱۵۶.
پدرش در واقعه جانسوز کربلا حاضر بود، اما مشخص نیست که او در کدام جبهه بود لشگر عبیداللّه یا لشگر امام حسین (علیهالسلام).
[۲۵] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۶.
[۲۶] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۶.
[۲۷] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۶۶.
[۲۸] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۹، ص۷.
پایگاه اعتقادی
بعد از ژرفاندیشی در تمام کتابهای تاریخی، برای پژوهشگر، شک و شبههای نمیماند که اعمش یکی از فرزانگان برجسته و فرهیخته شیعه است. تمام دانشوران اهل سنت او را به رساترین سخنان ستودهاند، نامش را به نیکی بردهاند، به فضل و کمال و دانش و تقوای او اعتراف دارند و بعضی از آنان صریحاً گفتهاند که او شیعه است.
محدث شیعی
مورخ معروف و سرشناس اهل سنت، خطیب بغدادی میگوید: او محدث توانمند کوفه بود. او فردی شیعه مذهب بود.
[۲۹] بغدادی، خطیب، تاریخ بغداد، ج۹، ص۷.
از طرف دیگر، بزرگترین دانشمندان شیعه شهادت دادهاند که اعمش در جرگه دانشوران شیعی قرار دارد. شهیدثانی میگوید: گرچه بعضی از دانشمندان شیعه نامی از اعمش در کتابهای خویش نبردهاند اما سزاوار بود که نام او را ذکرمیکردند. به خاطر کمالات فراوانش دانشمندان سنی با این که اعتراف دارند به شیعه بودن او، او را ستودهاند.
[۳۰] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۶.
[۳۱] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۵.
[۳۲] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۶۶.
آیتاللّه خویی میگوید: هیچ گونه شبههای درباره اینکه اعمش از بزرگان شیعه است، وجود ندارد. این سخن مورد اتفاق شیعه و سنی است.
[۳۳] خوئی، سیدابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۲۹۴.
صحابی امام صادق
شیخ طوسی در کتاب رجال خود، او را از یاران امام صادق (علیهالسلام) شمرده است.
[۳۴] طوسی، محمد بن حسن، رجال شیخ طوسی، ص۲۱۵.
صاحب مناقب او را از یاران خاصّ امام صادق (علیهالسلام) شمرده است.
[۳۵] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۶.
قهپائی رجالشناس برجسته او را از یاران امام صادق (علیهالسلام) میداند.
[۳۶] قهپائی، علی بن محمود، مجمع الرجال قهپائی، ج۲، ص۱۶۹.
روایاتی که او از حضرت صادق (علیهالسلام) نقل کرده، نشاندهنده این است که این دانشمند ایرانیتبار، از سرچشمه موّاج و زلال دانش حضرت صادق (علیهالسلام) سیراب شده است.
[۳۷] صدوق، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، ج۱، ص۴۸۴.
از دیدگاه بزرگان
ابن سعد در طبقاتالکبری میگوید: اعمش از دانشپژوهان قرآن، محدّثان کوفه و معلم قرائت قرآن بود.
[۳۸] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۶، ص۳۳۱.
ابونعیم مینویسد: اعمش دانشمندی بود که بسیار عبادت میکرد ولی آرزوی او اندک بود و خوف الهی در دل داشت. شبی از خواب برخاست، دوباره که خواست بخوابد، تصمیم گرفت که وضو بگیرد ولی آب پیدا نکرد. بر دیوار تیمّم کرد و سپس خوابید. از او پرسیدند: چرا این کار را انجام دادی؟ گفت: ترسیدم درحالیکه وضو ندارم، مرگ به سراغم آید.
[۳۹] اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیهالاولیاء، ج۵، ص۴۶.
ابن معین میگوید: اعمش محدّثی موجّه و موثّق علاّمهالالسلام است.
[۴۰] اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیهالاولیاء، ج۵، ص۴۶.
ابن خلکان مینویسد: او دانشوری است موجّه، فاضل، خوشخلق و اهل مزاح.
[۴۱] ابن خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۰۰.
ذهبی مینویسد: اعمش یکی از بزرگان موثقین است و از دانشمندان تابعین شمرده میشود. او علاّمه مسلمانان است. با تمام فضل و کمالی که داشت، شوخطبع هم بود.
[۴۲] ذهبی، شمسالدین، میزان الاعتدال، ج۲، ص۲۴۸.
[۴۳] ابن حجرعسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۴، ص۲۰۲.
[۴۴] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۹، ص۱۶۱.
سیدمحسن امین مینویسد: او یکی از فرهیختگان برجسته و محدّثان نامور و بزرگان شیعه است که جمعی زیادی به عدالت و وثاقت او شهادت دادهاند.
شیخ بهاءالدین عاملی دربارهاش میگوید: اعمش از زاهدان و فقیهان شیعه بود.
وحیدبهبهانی نیز میگوید: او یکی از شیعیان مخلص امامان شیعه و انسانی بود ولایتمدار.
[۴۵] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۵.
میرداماد مینویسد: پاورپوینت سلیمان بن مهران در فضل، کمال، وثاقت، بزرگی، تشیع و استقامت در راه خدا معروف است.
[۴۶] میرداماد، سیدمحمدباقر، الرواشیح السماویه، ص۷۸.
[۴۷] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۵.
مدرس خیابانی مینویسد: «اعمش شیعه است و اهل دماوند است، در کوفه چشم به جهان گشود، خانه و مسکن او در آنجا بود و پدرش در کربلا حاضر بود. از بزرگان عالمان کوفه محسوب است، در فقه و حدیث، یدطولائی داشت. از بزرگان تابعین، حدیث نقل میکند، بسیار ظریف و لطیفهگو بود.»
[۴۸] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، ج۱، ص۱۵۴.
دهخدا مینویسد: «قاری قرآن، از تابعین مشهور، اصل او از دماوند از توابع شهر ری است، درکوفه زیست و در دانش قرآن و مسائل مربوط به ارث دانا بود.»
[۴۹] دهخدا، علیاکبر، لغت نامه دهخدا، مادّه اعمال، ص۲۹۹۳.
اعمش و ابوحنیفه
اعمش معاصر ابوحنیفه بود. هردو از دانشمندان روزگار خویش بودند. آنان از محضر امام صادق (علیهالسلام) بهرهها بردند. رابطه آنها با یکدیگر چندان گرم نبود. «روزی ابوحنیفه به ملاقات اعمش رفت و بسیار نشست، در هنگام برگشتن در مقام عذرخواهی گفت: از بسیار نشستن باعث ناراحتی تو شدم. اعمش در جواب گفت: تو در خانه خود هم که هستی بارگران خاطر منی.»
[۵۰] مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانهالادب، ج۱، ص۱۵۵.
روزی ابوحنیفه به اعمش گفت: از تو شنیدم که گفتی اگر خداوند نعمتی را از کسی بگیرد، نعمت دیگری به او عطا میکند. بعد از این که تو از چشم نابینا شدی، خداوند درعوض، به تو چه داد؟ اعمش گفت: نعمت خدا به من این است که شخص گرانجانی را مانند تو نبینم.
[۵۱] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۷.
شریک بن عبداللّه میگوید: در بیماری آخر اعمش که منجر به مرگ او شد، من بالای سر او حاضر بودم. ناگهان ابن شبرمه، ابن ابیلیلی و ابوحنیفه وارد خانه شدند و از حالش پرسیدند. اعمش گفت: ضعف فراوانی دارم. سپس گفت: از گناهان و لغزشهای خویش بسیار ناراحتم و میترسم. نالهاش بلند شد، به جوری که ابوحنیفه هم به گریه افتاد. ابوحنیفه به اعمش گفت: ای ابامحمد! از خدا بترس و به فکر خودباش! تو در آخرین روزهای زندگی دنیا و اولین روزهای زندگی آخرت هستی. تو درشان علی بن ابیطالب روایات زیادی را نقل کردی که اگر از آنها برگردی برای تو بهتر است.
اعمش گفت: نعمان! کدام روایت را میگویی؟
ابوحنیفه گفت: حدیث عبایه. یکی از افرادی که از اعمش روایت نقل کرده است. که از علی (علیهالسلام) نقل کردهای، که او گفت: «انا قسیم النار». اعمش با ناراحتی گفت: یهودی! با مانند من چنین سخنی را میگویی؟! مرا بنشانید تا روایت کنم. سوگند به آن خدایی که به سوی او میروم! از موسی بن طریف که انسانی بسیار برجسته بود، شنیدم که نقل کرد از عبایه بن ربعی، رئیس یکی از قبائل بزرگ کوفه، که گفت: از علی بن ابیطالب (علیهالسلام) شنیدم که فرمود: «انا قسیم النار»؛ من به جهنّم خطاب میکنم که این دوست من است، او را رها کن و این دشمن من است، او را بگیر.
سپس اعمش ادامه داد: ابوالمتوکّل ناجی، هنگام حکومت حجّاج بن یوسف به نقل از ابوسعیدخدری برای من نقل کرد: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: هنگامی که روز قیامت فرا رسد، خداوند متعال دستور میدهد که من و علی (علیهالسلام) بر صراط بنشینیم. سپس به ما گفته میشود که داخل بهشت نمایید هر کسی را که مرا باور دارد و شما را دوست دارد و داخل جهنم نمایید هرکسی را که به من ایمان نیاورده باشد و شما را دشمن دارد.
سخن اعمش که به اینجا رسید، ابوحنیفه عبای خود را برسرش افکند و به همراهانش گفت: تا ابومحمد روایات شگفتانگیزتری را نقل نکرده است، بلند شوید تا برویم. شریک بن عبداللّه میگوید: آن روز به شب نرسیده بود که اعمش جان به جان آفرین تسلیم کرد.
[۵۲] خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، ج۴، ص۷۸.
[۵۳] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۶۶.
[۵۴] امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، ج۷، ص۳۱۷.
اعمش و منصور دوانیقی
اعمش میگوید: نیمه شب بود که فرستاده منصور آمد و گفت: هم اینک امیر را اجابت کن. در این اندیشه بودم که چرا در این وقت شب امیر مرا طلب کرده است. به خودم گفتم که او مرا نخوانده است، جز برای این که از مناقب امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از من پرسش کند و اگر من به او مناقب و فضائل علی (علیهالسلام) را بگویم، ممکن است مرا بکشد. وصیّتنامه خودم را نوشتم و کفن پوشیدم و نزد منصور رفتم. او رو به من کرد و گفت: بیاجلو! من نزدیک او رفتم، دیدم عمرو بن عبید نزد او است. تا عمرو را دیدم، مقداری دلم آرامش پیدا کرد. دوباره گفت: جلوبیا! آن قدر جلو رفتم که نزدیک بود زانوی من به زانوی او برسد. بوی حنوطِ بدن من به شامّه او رسید. گفت: به خدا قسم! اگر راست نگویی، تو را قطعه قطعه میکنم و به درخت آویزان میکنم. به او گفتم: سؤال شما چیست؟ گفت: چرا به خود حنوط زدهای و با این حالت پیش من آمدهای؟!
گفتم: چون فرستاده تو در نیمه شب تاریک به سراغ من آمد، با خویش گفتم که امیرالمؤمنین منصور مرا در این موقعیت طلب نکرده مگر برای این که از فضائل علی (علیهالسلام) از من سؤال نماید. بنابراین وصیت خویش را نوشتم و کفن پوشیدم. منصور درحالی که تکیه داده بود، مرتب نشست و گفت: «لاحول ولاقوهالا باللّه»؛ به خدا! از تو سؤال میکنم چند حدیث در فضائل علی (علیهالسلام) روایت میکنی؟ گفتم:اندک. گفت: چقدر؟ گفتم: ده هزار حدیث، زیادتر. این جا بود که منصور روایتی را در مناقب امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) نقل کرد که بسیار طولانی است… در پایان، منصور گفت: «حُبّ علیّ ایمان و بغضه نفاق، واللّه لایُحبّه الاّ مؤمن، ولایُبغضه الاّ منافق.»
من به منصور گفتم: ای امیر! آیا من تامین جانی دارم؟ منصور گفت: بله. گفتم: چه میگویی درباره قاتل حسین (علیهالسلام)؟ گفت: جایگاه قاتل حسین، جهنم است. گفتم: همینطور جایگاه کسی که فرزندان رسول اللّه را بکشد، در جهنّم خواهد بود. منصور گفت: «المُلک عقیم، یا سلیمان اُخْرُجْ وحَدِّثْ بما شِئْتَ.»
[۵۵] صدوق، محمد بن علی، امالی شیخ صدوق، ص۵۲۵.
اعمش و قیام زید بن علی
یکی از غم بارترین حوادث نیمه اول قرن دوم هجری شهادت مظلومانه فرزند حضرت امام زینالعابدین،زید بن علی (علیهالسلام) است که برای احقاق حقوق از دست رفته اهلبیت عصمت، قیام کرد و همراه جمعی از یارانش در نزدیک کوفه به شهادت رسید.
بعضی از یاران امام صادق (علیهالسلام) همراه زید بودند، همانند سلیمان بن خالد
[۵۶] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، ج۲، ص۱۶.
و فضیل بن یسار که در جنگ با بنیامیّه شش نفر
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.