پاورپوینت سکینه در کربلا
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سکینه در کربلا دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سکینه در کربلا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سکینه در کربلا :
سکینه بنت حسین در کربلا
سکینه دختر امام حسین (علیهالسلام)، مادرش رباب دختر امرء القیس است. مادر و دختر در واقعه کربلا حضور داشتند. پس از عاشورا، سکینه همراه اهل بیت و دیگر بانوان به اسارت درآمد و با کاروان اسرا به کوفه و شام برده شد.
فهرست مندرجات
۱ – اصل و نسب
۲ – وجه تسمیه
۳ – تاریخ تولد
۴ – ازدواج
۵ – مورد علاقه امام حسین
۶ – حضور در کربلا
۷ – ایام اسارت
۸ – ورود اسرا به شام
۹ – بازگشت به مدینه
۹.۱ – گفتوگو با دختر عثمان
۹.۲ – افشای جنایتهای بنیامیه
۱۰ – شبهات و شایعات
۱۰.۱ – تغزل و شعرگویی
۱۰.۱.۱ – ضعف سند
۱۰.۱.۲ – بانوی سوگوار
۱۰.۱.۳ – اشتباه تاریخی
۱۰.۲ – تعدد ازواج
۱۰.۲.۱ – اشکالات
۱۰.۲.۲ – اول
۱۰.۲.۳ – دوم
۱۱ – شخصیت علمی و معنوی
۱۱.۱ – محدث
۱۱.۲ – ادیب
۱۲ – وفات
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
اصل و نسب
سکینه یکی از دختران امام حسین (علیهالسلام) است. از مادری به نام رباب دختر امرء القیس متولد شد.
[۱] اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۹۴، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
[۲] ابن اثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۸، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵.
وجه تسمیه
نام او آمنه و به نقلی امینه و به نقل دیگر امیمه بود که مادرش به خاطر سکون و آرامش و وقاری که داشت، او را سکینه لقب داده بود.
[۳] ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۳۹۷، تحقیق احسان عباس، لبنان، دارالثقافه.
[۴] ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۷، ص۱۷۵، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۹۲.
[۵] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
تاریخ تولد
اگرچه در منابع متقدم تاریخی، او کوچکتر از دختر دیگر امام حسین (علیهالسلام) یعنی فاطمه معرفی شده،
[۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۶۴، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.
[۷] ابن اثیر، علی بن ابیالکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۸۶، بیروت، دارصادر داربیروت، ۱۹۶۵.
[۸] ابن کثیر، ابوالفداء اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۹۶، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶.
[۹] مالکی مکی، علی بن محمد بن احمد، الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۸۳۷، تحقیق سامی الغریری، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲.
اما از تاریخ دقیق تولد او در تاریخ چیزی به ثبت نرسیده است، ولیکن از سخنان امام حسین (علیهالسلام) به هنگام خواستگاری حسن مثنی و مخیر کردن او بین انتخاب سکینه و فاطمه
[۱۰] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۱۱] شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۲۵، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳.
[۱۲] حسنی، ابن عنبه، عمده الطالب فی انساب آل ابیطالب، ص۹۰، قم، انصاریان، ۱۴۱۷.
[۱۳] مالکی مکی، علی بن محمد بن احمد، الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ج۲، ص۸۳۷، تحقیق سامی الغریری، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲.
چنین به دست میآید که او هنگام حرکت به سوی کربلا، دختری بالغ و در سن و سال ازدواج بوده است.
ازدواج
مورخان درباره ازدواج سکینه اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام حسین (علیهالسلام) سکینه را به ازدواج پسر عموی خود عبدالله بن حسن (علیهالسلام) درآورد؛
[۱۴] ابن صوفی نسابه، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، المجدی فی انساب الطالبیین، ص۲۰۱، قم، مرعشی نجفی، چاپ دوم، ۱۴۲۲.
[۱۵] ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، ص۱۰۵، تحقیق جمعی از علما، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۸۳.
[۱۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۵، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷.
[۱۷] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۲۵، قم، کنگره شیخ مفید، ص۱۴۱۳.
[۱۸] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۶، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۱۹] صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۸۲، تحقیق احمد ارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، داراحیاء التراث، ۲۰۰۰.
) اما این ازدواج چندان به طول نینجامید و قبل از آنکه به زفاف بینجامد، عبدالله در واقعه کربلا به شهادت رسید.
[۲۰] مغربی، قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱، تحقیق سید محمد حسینی جلالی، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۴.
[۲۱] صفدی، الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۸۲، تحقیق احمد ارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، داراحیاء التراث، ۲۰۰۰.
[۲۲] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۹، ص۲۰۵، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵.
[۲۳] طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۱۸، تهران، اسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
اما شیخ مفید، عبدالله بن حسن را در زمان واقعه کربلا کودکی که به سن بلوغ و ازدواج نرسیده، توصیف میکند.
[۲۴] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۴۶۵.
برخی منابع همسر سکینه را ابوبکر بن حسن بن علی معرفی کردهاند؛ البته بر اساس همین منابع ابوبکر، کنیه عبدالله بن حسن بوده است.
[۲۵] ابن صوفی نسابه، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱.
[۲۶] ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، ۱۹۸۳م، ص۱۰۵.
در ریاحین الشریعه، عبدالله بن مسلم بن عقیل همسر وی معرفی شده است.
[۲۷] محلاتی، ذبیحالله، ریاحینالشریعه، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵.
برخی از منابع تاریخی همسر سکینه را مصعب بن زبیر، دانستهاند.
[۲۸] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۶.
در کتاب الطبقات الکبری و الاعلام آمده است که بعد از قتل مصعب، سکینه به همسری عبدالله بن عثمان درآمد و بعد از مرگ عبدالله، زید بن عمر بن عثمان بن عفان با او ازدواج کرد. در این کتاب از نقل بعضی گفته شده سکینه در اواخر عمر به همسری اصبغ بن عبدالعزیز نیز درآمده است.
[۲۹] ابن سعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۳۴۷.
[۳۰] زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۶.
برخی از فقیهان شیعه از ازدواج سکینه دختر امام حسین با مصعب بن زبیر برداشت کردهاند که ازدواج زنان شیعه با مسلمانان غیر شیعه اشکالی ندارد.
[۳۱] خوانساری، جامع المدارک، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۵۹.
[۳۲] روحانی، سیدمحمدصادق، فقه الصادق، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۴۷۷.
برخی از مورخان ازدواجهای متعددی که به ویژه در منابع اهل سنت به سکینه نسبت داده شده را مردود میدانند؛ زیرا در این میان نام افرادی به چشم میخورد که سابقه دشمنی با اهل بیت داشته و ازدواج سکینه با آنان بعید به نظر میرسد. در این منابع آمده است که سکینه پس از ازدواج با عبدالله بن حسن دیگر ازدواج نکرد.
[۳۳] حلو، سیدمحمدعلی، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ۱۳۸۲ش، ص۹۸.
همچنین درباره ازدواجهای مکرر سکینه گفتهاند که در صدر اسلام رسم بر این بوده که زنان بعد از مرگ همسرانشان بدون شوهر نمانند و ازدواج مجدد امری طبیعی بوده است.
[۳۴] ذاکری، علیاکبر، «سکینه دختر امام حسین (علیهالسّلام) بانوی ادب و شجاعت»، ۱۳۸۸ش.
برخی نیز نسب و موقعیت اجتماعی سکینه را از علتهای ازدواجهای مجدد او دانستهاند.
[۳۵] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۹۲.
[۳۶] قمی، شیخ عباس، منتهی الامال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۱.
همچنین گفتهاند دختران امام حسین پس از درگذشت شوهرانشان از سوی حاکمان بنیامیه خواستگاری میشدند آنان برای پاسخ منفی به خواستگاری کسانی که با اهلبیت دشمنی داشتند با افراد دیگری ازدواج میکردند.
[۳۷] ابن اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۵، ص۱۱۳.
[۳۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۲، ص۱۹۵.
مورد علاقه امام حسین
سکینه مورد علاقه و محبت بسیار پدر بزرگوارش امام حسین (علیهالسلام) بود؛ به گونهای که در برخی منابع نقل شده، [[|امام (علیهالسلام)]] امام در توصیف علاقه بسیار خود به او و مادرش رباب چنین سروده بود:
لعمرک اننی لا حب دارا تکون بها سکینه و الرباب
احبهما و ابذل جل مالی و لیس لعاتب عندی عتاب
به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه میبخشم و سرزنش ملامتگران در حقم بجا و شایسته نیست».
[۳۹] ابن سعد، طبقات الکبری، ص۳۷۱، تحقیق محمد بن صامل السلمی، طائف، مکتبه الصدیق، چاپ اول، ۱۹۹۳، خامسه۱.
[۴۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۱۱، ص۵۲۰، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷.
[۴۱] اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، ج۱، ص۹۴، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
[۴۲] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۶۹، ص۱۲۰، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵.
حضور در کربلا
سکینه از جمله زنان حاضر در کربلا به شمار میرفت. مورخان و سیرهنگاران از او در آثار خود بارها و بارها یاد کردهاند.
از جمله روایت شده که در روز عاشورا، امام حسین (علیهالسلام) پس از مدتی مبارزه، جهت آخرین وداع، به سوی حرم آمدند و به زنان حرم فرمودند: «صبر پیشه سازید و لباسهای بلندتان (چادر) را بپوشید و آماده بلا و مصیبت باشید و بدانید که خداوند نگهدار شماست و بهزودی شما را از چنگال این گروه نجات خواهد داد و عاقبت کار شما سعادت و پایان کار دشمنان را به عذاب میکشاند. خداوند شما را در برابر این سختیها کرامت عطا خواهد کرد؛ پس شکوه نکنید و چیزی نگویید که ارزش عمل شما کم شود».
[۴۳] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ص۲۷۶ ۲۷۸، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۱۹۷۹.
[۴۴] مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، ص۴۰۸، جاویدان، بیتا.
سپس امام (علیهالسلام) با یکایک زنان حرم خداحافظی کردند و سپس به نزد دختر خود سکینه که در گوشه خیمه نشسته بود و گریه میکرد رفتند و او را نیز به صبوری دعوت کردند.
[۴۵] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۲۵۷، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
[۴۶] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ص۲۷۷، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۱۹۷۹.
در این دیدار آخر، امام (علیهالسلام) سکینه را در آغوش کشید و با دست مبارک خویش، اشک از چشمان او پاک کرد و فرمود:
سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی منک البکاء اذا الحمام دهانی
لا تحرقی قلبی بدمعک حسره مادام منی الروح فی جثمانی
فاذا قتلت فانت اولی بالذی تبکینه یا خیره النسوان
«سکینه جان؛ بدان پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. (پس دخترم) تا زمانی که جان در بدن دارم، مرا با اشک حسرتبار خود مسوزان. ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری».
[۴۷] ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج۳، ص۱۲۵۷، قم، علامه، ۱۳۷۹ق.
[۴۸] قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، ج۳، ص۷۹، تحقیق سید علی جمال اشرف حسینی، دارالاسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶.
و در روایتی دیگر آمده که در روز عاشورا و هنگام وداع آخر، امام حسین (علیهالسلام) به کنار خیمهها آمد و با صدای بلند زنان حرم را صدا زدند و فرمودند: “یا زینب (سلاماللهعلیها) و یا ام کلثوم و یا فاطمه و یا سکینه علیکن منی السلام”.
[۴۹] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج۴۵، ص۴۷، تهران، اسلامیه، بیتا.
[۵۰] بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسلام)، ص۲۸۹، تحقیق مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، قم، مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، چاپ اول، ۱۴۰۷.
[۵۱] قندوزی، ینابیع الموده لذوی القربی، ج۳، ص۷۹، تحقیق سید علی جمال اشرف حسینی، دارالاسوه، چاپ اول، ۱۴۱۶.
ایام اسارت
پس از واقعه عاشورا، سکینه نیز چونان بانوان دیگر حرم اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) به اسارت دشمن درآمد و همراه با کاروان اسرا به کوفه و شام رفت. او همراه و همگام با اسرای اهل بیت (علیهالسلام) به افشای جنایات بنیامیه و بیان مظلومیت اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پرداخت و این تلاش را از همان آغازین روزهای ایام اسارت آغاز کرد.
نقل شده که در روز یازدهم محرم و هنگام وداع اهل بیت (علیهالسلام) با شهدا، سکینه (سلاماللهعلیها) پس از سخنان جانسوز عمهاش زینب (سلاماللهعلیها) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت و به عزاداری پرداخت. سخنان او با پدر و گریههایش بر شهید کربلا همچنان ادامه داشت تا اینکه گروهی از یاران عمر بن سعد پیش آمدند و او را به زور از پیکر پاک پدرش جدا کردند و کشانکشان نزد دیگر اسرا بردند.
[۵۲] سید بن طاووس، اللهوف، ص۷۹، تهران، جهان، ۱۳۴۸ش.
[۵۳] بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسلام)، ص۳۰۳، تحقیق مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، قم، مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، چاپ اول، ۱۴۰۷.
ورود اسرا به شام
ایام اسارت ـ بهخصوص در شام ـ روزهای سختی را برای سکینه و دیگر زنان اهل بیت (علیهالسلام) رقم زد. بیشک یکی از سختترین و دردناکترین این ایام، روز ورود کاروان اسرا به شام بود.
در توصیف چگونگی ورود اسرای اهل بیت (علیهالسلام) به شام، از یکی از اصحاب پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به نام سهل بن سعد ساعدی روایت شده که میگفت:
«در راه بیت المقدس به شام رسیدم. در آنجا شهری دیدم پر از درخت با جویبارهای فراوان، در و دیوارش با پردههای دیبا آذین بسته شده بود و مردم گرم شادی و سرور بودند و زنان نوازنده را دیدم که دف و طبل به دست، مینوازند. با خود گفتم گویا اهل شام عیدی دارند که ما نمیدانیم. (در همین فکرها بودم که) به گروهی از مردم دمشق برخوردم که مشغول صحبت بودند پس به آنان گفتم: «آیا شما عیدی دارید که ما نمیدانیم؟» گفتند: «پیرمرد، به نظر غریب مینمایی». گفتم: «آری؛ من سهل ساعدی هستم که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را دیده و احادیث او را میدانم». گفتند: «ای سهل! آیا در شگفت نیستی که چرا از آسمان خون نمیبارد و زمین اهلش را فرو نمیبرد»؟ گفتم: «مگر چه شده است»؟ گفتند: «ای سهل! سر حسین (علیهالسلام) را از عراق به هدیه میآورند». گفتم: «عجبا! سر حسین (علیهالسلام) را میآورند و این مردم چنین شادمانی میکنند؟ از کدام دروازه وارد میشوند»؟ گفتند: «از دروازه ساعات». (برخی منابع ورود اسرا به شام را از دروازه توماء دانستهاند).
[۵۴] کوفی، ابن اعثم، الفتوح، ص۱۲۹-۱۳۰، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ص۱۹۹۱.
هنوز گفتوگوهایمان به پایان نرسیده بود که دیدم بیرقها یکی پس از دیگری از راه میرسند. پس مردی را دیدم که سری بر نیزه داشت که سیمایش بسیار شبیه سیمای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و از پی آن دختری را دیدم که بر شتری برهنه و بیمحمل سوار بود. خود را شتابان به او رساندم و گفتم: «دخترم شما کیستی»؟ گفت: «سکینه دختر حسین (علیهالسلام)». گفتم: «آیا از من کاری ساخته است؟ من سهل بن سعد هستم که جدت را دیده سخن او را شنیدهام». گفت: «ای سهل! اگر برای تو ممکن است بگو تا این سرها را از اطراف ما کنار ببرند تا مردم به تماشای این سرها مشغول شده، کمتر به حرم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نگاه کنند». سهل ساعدی میگوید: «من خود را به حامل آن سر شریف رساندم و گفتم: «آیا برای تو ممکن است که برای حاجتی که من به تو دارم، چهل دینار زر سرخ (چهار صد دینار) بگیری و حاجت مرا بپذیری»؟ گفت: «حاجتت چیست»؟ گفتم: «این پولها را بگیر و این سر را جلوتر و دور از این زنان ببر». آن مرد پذیرفت و پولها را گرفت و آن سر را از زنان اهل حرم دور کرد».
[۵۵] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج۴۵، ص۱۲۷ ۱۲۸، تهران، اسلامیه، بیتا.
[۵۶] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ص۶۰ ـ ۶۱، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبه المفید، بیتا.
در چگونگی ورود اسرا بر یزید بن معاویه نیز، از امام محمد باقر (علیهالسلام) روایت شده که اسرای اهل بیت (علیهالسلام) را با صورتهای باز و بدون پوشش در روز بر یزید وارد کردند. اهل شام با دیدن آنها به یکدیگر میگفتند ما هیچ اسیری را زیباتر از این اسرا ندیدیم، اینان کیستند؟ در این هنگام (عمهام) سکینه با صدای بلند فرمود: نحن سبایا آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ ما اسیران آل محمدیم.
[۵۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۳۰، کتابخانه اسلامیه، ۱۳۶۲ش.
[۵۸] فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضه الواعظین، ج۱، ص۱۹۱، قم، انتشارات رضی، بیتا.
[۵۹] حمیری قمی، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، ص۲۶، تهران، نینوی، بیتا.
[۶۰] بحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین (علیهالسلام)، ص۳۹۵، تحقیق مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، قم، مدرسه الامام المهدی (عجلاللهفرجهالشریف)، چاپ اول، ۱۴۰۷.
بازگشت به مدینه
پس از پایان اسارت، سکینه نیز همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت؛ اما از چندوچون زندگانی او در مدینه تا وفات ایشان، در منابع خبر موثق و مورد اطمینان چندانی در دست نیست. شاید بتوان گفتوگوی سکینه با دختر عثمان را از معدود خبرهای مورد اعتماد در این دوره دانست.
گفتوگو با دختر عثمان
نقل شده که سکینه روزی با دختر عثمان در مجلسی حاضر بود، دختر عثمان برای فخرفروشی گفت: «انا بنت الشهید؛ من دختر شهید هستم». سکینه جوابش را نداد تا زمانی که صدای اذان برخاست. همین که مؤذن گفت: «اشهد ان محمدا رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)»، سکینه گفت: این پدر من است یا پدر تو؟ دختر عثمان شرمسار شد و گفت: دیگر به شما فخر نخواهم فروخت.
[۶۱] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۶۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۶۲] امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۹۲، تحقیق حسن امین، بیروت، دارالتعارف، بیتا.
افشای جنایتهای بنیامیه
گویا پس از بازگشت به مدینه، سکینه نیز همگام با دیگر بانوان اهل بیت (علیهالسلام) به افشای جنایتهای بنیامیه میپرداخت و جنایتها و ددمنشیهای آنان را در واقعه کربلا در اذهان مردم مدینه و غیر آن ماندگار میکرد. اشعار بسیاری که از او در رثای سید و سالار شهیدان به جای مانده است، تأییدی بر صدق این سخن است؛ ازاینرو حکومت جور حضورشان را در مدینه برنتابید و به دستور یزید آنان به همراه عمه گرانقدرشان زینب (سلاماللهعلیها)، از مدینه اخراج شدند و به دیار مصر سفر کردند.
بنا بر نقل برخی منابع، سکینه بنت الحسین (سلاماللهعلیها) و خواهرش فاطمه و برخی دیگر از زنان بنیهاشم همراه حضرت زینب (سلاماللهعلیها) راهی مصر شدند. آنان چند روز مانده از رجب به آنجا رسیدند و مورد استقبال مسلمه بن مخلد ـ فرماندار مصر ـ و گروهی از بزرگان آن سرزمین قرار گرفتند.
[۶۳] یحیی بن حسن بن جعفر، اخبار الزینبیات، ص۱۱۹، نشر محمدجواد حسینی مرعشی، بیجا، بیتا.
شبهات و شایعات
برخی اتهاماتی که به سکینه وارد شده، بدین شرح است:
تغزل و شعرگویی
تغزل و شعرگویی و تشکیل مجامع شعر و شاعری و عرضه نتایج طبع توسط مشاهیر اهل سخن و شعرای بزرگ آن عصر خدمت سکینه بنت الحسین (علیهالسلام) و قانع شدن به داوری و نظرات آن بانو،
[۶۴] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۷۹ ۳۸۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۶۵] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱۶، ص۳۷۹ ۳۸۰، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۶۶] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۲، ص۵۷۷ ۵۷۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
[۶۷] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۲، ص۵۷۰ ۵۷۸، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
از اتهامات و اکاذیبی است که برخی مورخان و سیرهنگاران معلوم الحال به آن بانوی ارجمند نسبت دادهاند.
اجتماع شاعران نزد سکینه و حکمیت او میان آنها و دیگر اموری که با شأن زنان با شرم و حیای نبوت و بانوان گرامی خاندان عصمت منافات دارد، نمیتواند با حقیقت منطبق باشد.
ضعف سند
از این روایات جعلی و بیپایه که براساس مصالح دولت اموی و جهت تأمین مطامع زبیری انجام پذیرفته است و در منابع و آثار شیعی هم هیچ اثری از آن دیده نمیشود، تنها از سوی ابوالفرج اصفهانی و امثال او که از سر سپردگان و حاکمان جور بودهاند، سخن به میان آمده است. ابوالفرج این روایت را از زبیر بن بکار که دشمن آلعلی (علیهالسلام) بوده، بلکه با دیگر بنیهاشم هم عداوت داشته، نقل کرده است. کسی که این دروغها را برای مردان و زنان اهل بیت (علیهالسلام) میساخت تا جایی که میخواستند او را از بین ببرند؛ ازاینرو در زمان متوکل از مکه گریخت و در بغداد ساکن شد.
[۶۸] حلو، محمدعلی سید یحیی، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ص۵۳ ۵۵، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش، به نقل از وفیات الاعیان.
به علاوه در سلسله سندهای این روایات، عمر بن ابیبکر المؤملی وجود دارد که روایات او در مستندات خود تا به آن حد ضعیف و بیاساساند که نهتنها در نظر برخی علمای اهل سنت روایات او مخدوش و ضعیف تلقی گردیده است،
[۶۹] عسقلانی،ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۱۱۶، بیروت لبنان، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۹۸۴.
[۷۰] عسقلانی،ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج۹، ص۱۰۲، بیروت ـ لبنان، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۹۸۴.
[۷۱] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۵۵۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵.
بلکه او را آفتی از آفات معرفی کردهاند.
[۷۲] ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۳، ص۵۵۱، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵.
بانوی سوگوار
گذشته از اسقاط و ضعف سند روایت مجالست سکینه با شعرا، ضعف دیگری که برای این روایات برشمردهاند این است که این زمان، زمان حزن اهل بیت (علیهالسلام) و عزاداری آنها برای سرور و سالار شهیدان (علیهالسلام) بوده و در حالی که مدینه یکپارچه سیاهپوش این ماتم بوده، چگونه ممکن است سکینه دختر امام حسین (علیهالسلام) در مجالس بزم حاضر شده باشد و با دیگر شاعران بساط تغزل و اشعار عاشقانه گسترانده باشد و اصلاً آیا این کار از فردی چون سکینه که امام حسین (علیهالسلام) درباره مقام معنویاش فرمود: «سکینه فغالب علیها الاستغراق مع الله؛ سکینه غرق در ذات الهی است»،
[۷۳] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ص۳۰۷، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۱۹۷۹.
[۷۴] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیهالسلام)، ص۲۷۷، بیروت، دارالکتاب الاسلامیه، چاپ پنجم، ص۱۹۷۹.
پذیرفته هست؟
اشتباه تاریخی
به علاوه بسیاری از اشعاری را که به سکینه بنت الحسین (علیهالسلام) نسبت داده شده، متعلق به آن بانو نیست؛ بلکه این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیری است که ملاقاتها و اجتماعاتش با عمر بن ابیربیعه شاعر و مغازلاتش با او معروف و مشهور است. تشابه اسمی سکینه بنت الحسین (علیهالسلام) با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابیربیعه و اختلاطِ گاه به عمد این دو اسامی، موجب اختراع قصههای آنچنانی بوده است. بسیاری دیگر از این اشعار و اجتماعات منسوب به سکینه دختر امام حسین (علیهالسلام) هم، در حقیقت اشعار و اجتماعاتی است به سرپرستی عائشه بنت طلحه بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر که با عمر بن ابی ربیعه به تغزل و اشعار شاعرانه اشتغال و اشتهار داشت. ابوالفرج نیز خود در کتابش به این امر اعتراف داشته است که «نظیر اجتماعی که به سکینه بنت الحسین (علیهالسلام) منسوب گردیده به سرپرستی زنی اموی برپا شده است و من تا زمانی که زندهام اسمش را برای احدی باز نخواهم گفت».
[۷۵] اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، ج۱، ص۲۸۱ ۲۸۲، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۵.
آری چنین مجالسی را باید از امثال زنانی چون عائشه دختر طلحه بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر و سعدی بنت عبدالرحمن بن عوف و ام البنین بنت عبدالعزیز بن مروان همسر ولید بن عبدالملک و دیگر زنان اموی و مروانی که سیره و
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.