پاورپوینت سفر پیامبر به طائف
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سفر پیامبر به طائف دارای ۴۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سفر پیامبر به طائف،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سفر پیامبر به طائف :
پاورپوینت سفر پیامبر به طائف
سفر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به طائف بخاطر پیدا کردن جایی در اطراف مکه برای خارج شدن دعوت از بنبست و نجات خویش از آزارهای فزاینده که حتی ممکن بود به قتل وی منتهی شود، بود.
فهرست مندرجات
۱ – دلیل سفر به طائف
۲ – ایمان نیاوردن قوم ثقیف
۳ – دعای پیامبر به درگاه خدا
۴ – داستان عداس
۵ – ایمان آوردن جنیان به رسولخدا
۶ – بازگشت به مکه
۷ – پانویس
۸ – منبع
دلیل سفر به طائف
با مرگ “ابوطالب”، دشمنان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، جرئت بیشتری نسبت به آزار آن حضرت پیدا کردند، از اینرو، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در صدد استمداد از قبیله ثقیف (که در طائف سکونت داشتند) بر آمده و میخواست با جلب نظر آنها، پشتیبان تازهای برای پیشرفت دین خویش بدست آورد. از اینرو به تنهایی
[۱] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر اسلام، ترجم سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸، ج۱، ص۴۱۹.
یا همرا “زید بن حارثه”
[۲] ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات فرهنگ واندیشه، ۱۳۷۴، ج۱، ص۱۶۵.
[۳] حلبی، علی بن برهان، السیره الحلبیه، بیروت، انتشارات دارالمعرفه، ج۱، ص۳۵۳.
حرکت کرد. در واقع تصمیم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای سفر به طائف دو دلیل عمده داشت:
۱: پیدا کردن جایی در اطراف مکه برای خارج شدن دعوت از بنبست.
۲: نجات خویش از آزارهای فزاینده که حتی ممکن بود به قتل وی منتهی شود.
ایمان نیاوردن قوم ثقیف
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اواخر سال دهم بعثت به طائف رفت، پس از ورود به شهر طائف یکسر به خان ” عبدیالیل ” و دو برادرش ” مسعود ” و ” حبیب ” که در ان روز بزرگ و رئیس قبیل «ثقیف» بودند، رفتند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هدف خود را از آمدن به طائف، برای آنها توضیح داده و از آنها خواست که او را در پیشرفت هدفش یاری کنند. یکی از ایشان گفت: «من جام کعبه را پاره میکنم؛ اگر تو پیامبر خدا باشی، دیگری گفت: آیا خدا غیر از تو کسی را نیافت که به پیامبری بفرستد و سومی گفت: به خدا من هرگز با تو گفتگو نخواهم کرد؛ زیرا اگر تو چنانچه میگویی، فرستادهای از جانب خداوند هستی و در این ادعا راست میگوئی، بزرگتر از آنی که با تو گفتگو کنم و اگر دروغ میگوئی و بر خدا دروغ میبندی، شایستگی آن را نداری که با تو صحبت کنم. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از نزد آنها برخاست و هنگام بیرون رفتن تنها تقاضائی که از آنها کرد، این بود که آنچه در آن مجلس گذشته است، پنهان کنند و مردم طائف را از سخنانی که میان ایشان رد و بدل شده بود، آگاه نکنند و به خاطر این بود که دوست نمیداشت، سخنان عبدیالیل و برادرانش به گوش مردم برسد و آنان را نسبت به آن حضرت جسور کند.
[۴] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر اسلام، ترجم سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸، ج۱، ص۴۱۹.
بدین ترتیب فرومایگان طائف، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را احاطه کرده و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از دست آنها به باغی که از آن ” عتبه ” و ” شیبه ” فرزندان “ربیعه” بود، پناهنده شد. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای استراحت زیر درخت انگوری نشست.
دعای پیامبر به درگاه خدا
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در آن حال که در زیر سای درختی نشسته بود، دست به درگاه پروردگار متعال، بلند کرد و گفت: «پروردگارا! من شکایت ناتوانی و بیپناهی خود و استهزاء و بیزاری مردم را نسبت به خود، پیش تو میآورم. ای مهربانترین مهربانها، تو پروردگار ناتوانان و فقیران و خدای منی، مرا در این حال به دست که میسپاری؟ به دست بیگانگانی که با ترشروئی با من رفتار کنند؟ یا دشمنی که مالک سرنوشت من شود؟ «خداوندا! اگر تو بر من خشمگین نباشی به تمام این دشواریها، من در میدهم، و اگر تو بر من خشنود باشی، بر من گوارا خواهد بود. «پروردگارا، من به نور روی تو پناه میبرم، همان نوری که تمام تاریکیها را میشکافد و کار دنیا و آخرت را اصلاح میکند. «پناه میبرم از اینکه، خشم تو بر من فرود آید و غضب تو بر من، نازل گردد، ملامتکردن حق توست تا آگاه که خشنود شوی و قدرت و قوت، آنها بوسیل تو بدست آید.»
[۵] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر اسلام، ترجم سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸، ج۱، ص۴۱۹.
داستان عداس
بعد از مناجات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با خداوند متعال، عتبه و شیبه که این حال را مشاهده کردند، دلشان به حال پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سوخت، از اینرو غلام نصرانی خود را که “عداس” نام داشت، پیش خوانده و به او گفتند: «خوش انگوری از این درخت بکن و در سبد بگذار و نزد این مرد ببر و به او تعارف کن.
[۶] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر اسلام، ترجم سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸، ج۱، ص۴۲۱.
[۷] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجم ابوالقاسم پاینده، انتشارات اساطیر، ۱۳۵۲، ج۲، ص۳۴۶.
[۸] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت انتشارات هجر، ۱۴۱۷ ه، ج۴، ص۳۳۹-۳۴۰.
[۹] ابن هشام، عبدالملک، زندگانی محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر اسلام، ترجم سیدهاشم رسولی، تهران، انتشارات کتابفروشی اسلامیه، ۱۳۴۸، ج۱، ص۴۲۱.
[۱۰] اعظمی،هاشم، سیر ذهبی، ۱۴۰۸ هـ.جزء۱، ص۱۸۶.
[۱۱] سهیلی، عبدالرحمن، الروض الانف، مصحح عبدالرحمن الوکیل، بیروت، انتشارات داراحیاء، ۱۴۱۲ ه، ج۴، ص۳۵.
عداس همین کار را انجام داد و رسول خدا دست به طرف انگور دراز کرد و برای برداشتن حب انگور «بسم الله» گفت. عداس که برای اولین بار، چنین سخنی را شنیده بود، در چهر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خیره شد و گفت: «این جمله که تو گفتی، در میان مردم این بلاد معمول نیست؟ پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «تو اهل چه شهری هستی و دین تو چیست؟» عداس گفت: «من مسیحی مذهب و اهل شهر نینوا میباشم.» رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.