پاورپوینت سبک اجتهادی محقق خوانساری
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت سبک اجتهادی محقق خوانساری دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت سبک اجتهادی محقق خوانساری،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت سبک اجتهادی محقق خوانساری :
پاورپوینت سبک اجتهادی محقق خوانساری
فقیه بزرگ استاد الکل فی الکل، جناب آقا حسین محقق خوانساری ، فرزند جمال الدین محمد بن الحسین، در ذیقعده سال ۱۰۱۶ چشم به گیتی گشود و در رجب ۱۰۹۸ یا ۱۰۹۹، جان به جانان تسلیم کرد و در تخت فولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
[۱] اردبیلی، جامع الروات، ج۱، ص۲۳۵.
فهرست مندرجات
۱ – شخصیت محقق خوانساری
۲ – مشهورترین استادان وی
۳ – یادآوری
۴ – برجستهترین و نامورترین شاگردان محقق خوانساری
۵ – عالمان بزرگ زمان محقق
۶ – جایگاه علمی
۶.۱ – علمای بررسی کننده دیدگاههای خود با توجه به آراء محقق خوانساری
۶.۱.۱ – علامه مجلسی
۶.۱.۲ – محقق مؤسس آقا باقر وحید بهبهانی
۶.۱.۳ – شیخ محمد حسین اصفهانی
۶.۱.۴ – شیخ اسدالله دزفولی
۶.۱.۵ – شیخ اعظم انصاری
۶.۱.۵.۱ – دو دیدگاه برگزیده شیخانصاری در استصحاب
۷ – شکاهکار علمی
۷.۱ – دیدگاه علماء درباره مشارق الشموس
۸ – سبکشناسی یا روششناختی
۸.۱ – سلامت سبک
۸.۲ – روش اجتهادی محقق خوانساری
۸.۲.۱ – مدارک احکام
۸.۲.۲ – جایگاه اخبار در اجتهاد
۸.۲.۲.۱ – مطالبی درباره معیارهای حجت بودنِ اخبار
۸.۲.۲.۲ – معیار حجت بودن خبر واحد
۸.۲.۳ – نقش عقل در استنباط
۸.۲.۳.۱ – فرازهایی از شرح دروس
۸.۲.۴ – اجماع
۸.۲.۴.۱ – دیدگاه محقق خوانساری درباره اجماع
۸.۲.۵ – شهرت
۸.۲.۵.۱ – دیدگاه وحید بهبهانی درباره شهرت
۸.۲.۵.۲ – دیدگاه محقق خوانساری درباره ارزش و جایگاه شهرت
۸.۲.۵.۳ – نتیجه بحث درباره شهرت
۹ – فهرست منابع
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
شخصیت محقق خوانساری
وی از چهرههای ممتاز و علمای برجسته حوزه اصفهان در اواخر عهد صفویه و معاصر با شاه سلیمان صفوی بوده و در نزد پادشاه جایگاه بلندی داشته و سخت مورد تکریم و اعتماد وی بوده است. به نقل صاحب روضات الجنات، در سفری که برای شاه پیش آمد از او تقاضا کرد تا در جایگاه او قرار گیرد و تا بازگشت شاه از سفر امور مملکت و ملت را آن گونه که خود صلاح میداند اداره کند.
[۲] روضات الجنات، ج۲، ص۳۵۱.
شرایط اجتماعی و فرهنگی و اوضاع سیاسی روزگار محقق خوانساری و عصر حاکمیت شاهان صفوی از زوایای گوناگون، در خور بررسی و تحقیق است. هیأت حاکمه به مقام علمی و مذهبی عالمان دین و شکوفایی و بالندگی علوم و معارف اسلامی و رونق و رواج حوزههای علمی فلسفی، اصولی و فقهی بسیار توجه داشتند، تا آنجا که شماری از علمای بزرگ شیعه ، از سرزمینهای دور و نزدیک اسلامی به ایران ، بویژه پایتخت آن روز ایران؛ یعنی اصفهان مهاجرت کردند که از آن جملهاند: عالم ذوفنون شیخ بهائی و پدر ارجمند وی، جناب شیخ حرّ جبل عاملی . در هر حال، دگرگونیهای علمی و رخدادهای فرهنگی عصر صفویه و نقش آنان در رواج و رونق فرهنگ اسلامی، بویژه مکتب و معارف اهل بیت (ع)، از نقطه نظر تاریخی، جای بسی درنگ و دقّت است.
مشهورترین استادان وی
جناب محقق خوانساری از علمای بنام و موفقی است که توفیق درک محضر پرفیض استادان زیادی را داشته است و از عالمان فرزانه بهرههای بسیار برده؛ از این روی، خود را تلمیذ البشر خوانده است ولکن مشهورترین استادان او در دو رشته: معقول و منقول، عبارتند از:
۱. عالم جلیل جناب شیخ محمد تقی مجلسی ، پدر بزرگوار علامه مجلسی ، صاحب کتاب گرانقدر روضه المتقین، شرح من لایحضره الفقیه به زبان عربی و لوامع صاحب قرانی، به زبان فارسی.
۲. فقیه مدقق جناب آقای محمد باقر بن محمد مؤمن سبزواری ، صاحب دو اثر نفیس فقهی، به نامهای: ذخیره المعاد فی شرح الارشاد و کفایه الاحکام.
[۳] روضات الجنات، ج۲، ص۳۵۴.
[۴] افندی، ریاض العلماء، ج۲، ص۵۸.
تذکرهنویسان، ضمن بر شمردن شاگردان محمد تقی مجلسی و محقق سبزواری، از جناب محقق خوانساری به عنوان برجستهترین شاگرد آن دو یاد کردهاند. جناب محقق خوانساری، که شوهر خواهر محقق سبزواری نیز بوده، چنانکه از بعضی نوشتهها استفاده میشود، شاید به عنوان تیمّن و تبرّک در درس محقق سبزواری شرکت کرده است.
[۵] روضات الجنات، ج۲، ص۳۵۴.
۳. محقق خوانساری ، در رشته معقول، شاگرد حکیم معروف، جناب ابوالقاسم میرفندرسکی ، از معاصران شیخ بهائی و فیلسوف نامی، جناب میرداماد است.
[۶] روضات الجنات، ج۲، ص۳۵۴.
یادآوری
چنانکه از پارهای آثار علمی محقق خوانساری بر میآید، بویژه از مشارق الشموس فی شرح الدروس، روش او بر این نبوده است که از استادان خود، به طور خاص نام ببرد.
برجستهترین و نامورترین شاگردان محقق خوانساری
جناب محقق خوانساری، موفق به تربیت شاگردان برجسته بسیار شد که برجستهترین و نامورترین آنان، دو فرزند محقق و دانشمند اویند: جناب آقا جمال خوانساری ، صاحب حاشیه بر شرح لمعه و آقا رضی خوانساری صاحب شرح بر صوم دروس. وی این شرح را برای کامل کردن شرح بزرگ پدر بر دروس نگاشته است.
و از دیگر شاگردان آن بزرگوار بشمارند: جناب محمد صالح خاتون آبادی، مدقق شیروانی ، صاحب حاشیه بر معالم، و جناب سید نعمت الله جزائری صاحب آثار بسیار، مانند شرح تهذیب و انوار نعمانیه و….
عالمان بزرگ زمان محقق
در روزگار جناب محقق خوانساری، که دوران دامن گستری و شکوفایی علوم و معارف اسلامی بوده است، عالمان بزرگ و ناموری میزیستهاند، از آن جمله: جناب ملامحسن فیض کاشانی ، صاحب وافی و صافی، جناب شیخ حرّ جبل عاملی، صاحب اثر ماندگار و پرارزش وسائل الشیعه و جناب محدث جلیل، علامه مجلسی، صاحب دائره المعارف گرانسنگ اسلامی؛ یعنی بحارالانوار .
در خور توجه است که بین محقق خوانساری و همگنان و معاصران پیوند علمی عمیق و کاملی برقرار بوده است، تا آنجا که جناب علامه مجلسی در دیدگاههای فقهی و برداشتهای روایی، از افکار و اندیشههای محقق خوانساری اثر پذیرفته است و در بسیاری از بحثهای فقهی بحار، مانند: بحث طهارت و صلات و نیز در کتاب اربعین، عین عبارات کتاب مشارق الشموس محقق خوانساری را نقل کرده و برداشتها و دیدگاههای فقهی او را پذیرفته و در جاهایی نیز، از او به عنوان بعض الافاضل الاعلام یاد کرده است که در این نوشتار، در بحث از مقام علمی او، به شرح، بیان خواهد شد.
جایگاه علمی
در بلندای مراتب علمی و ژرف اندیشی و دقت و استواری اندیشههای فقهی و اصولی محقق خوانساری همین بس که شخصیتهای برجسته اصولی، فقهی و حدیثی را سخت به بررسی و تحقیق دیدگاهها و آرای خود و سرانجام به موافقت و مخالفت با آنها برانگیخته است.
علمای بررسی کننده دیدگاههای خود با توجه به آراء محقق خوانساری
و اینک برای روشن شدن بحث، در این مقوله اندکی بیشتر سخن میگوییم:
علامه مجلسی
علامه مجلسی از همگنان و معاصران محقق خوانساری و هر دو، تربیت شده مکتب مجلسی اوّل، در بسیاری از بحثهای فقهی، اصولی و اجتهادی بحارالأنوار و اربعین، از افکار او اثر پذیرفته است که برای نمونه به مواردی اشاره میشود:
۱. علامه مجلسی در صلات بحار، بحث نماز جمعه ، ضمن نقد دیدگاههای اصولیان در مسأله حجت بودن اجماع با اثرپذیری از دیدگاه محقق خوانساری در بحث اجماع شرح دروس، بدون آنکه نامی از او ببرد، عین مطالب و عبارتهای شرح دروس را نقل کرده و پذیرفته است.
[۷] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۹، ص۲۲۳، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
جناب شیخ اسدالله تستری در کشف القناع عن وجه حجیه الاجماع، این اثرپذیری مجلسی را از خوانساری مورد توجه قرار داده و پس از نقل عبارتها و دیدگاههای خوانساری در مسأله حجت بودن اجماع مینویسد: وتبعه الفاضل المجلسی فی البحار فی بعض ما ذکر.
[۸] شیخ اسدالله تستری، کشف القناع عن وجه حجیه الاجماع، ج۱، ص۱۶۸.
فاضل مجلسی در بحار، از بعضی دیدگاههای محقق خوانساری درباره اجماع پیروی کرده است.
۲. در بخش طهارت کتاب بحار، در بررسی دلیلهای نجس بودن شراب ، عین عبارتهای شرح دروس را نقل کرده است. در بحث حکم غُساله و مقدار آب کر برابر وزن و مساحت نیز، بسیاری از عبارتهای شرح دروس را نقل کرده است.
[۹] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۹۴، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۰] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۹۶، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۱] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۹۷، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۲] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۹۹، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۳] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۳۸، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
[۱۴] علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۸۰، ص۱۴۶، موسسه الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳.
با توجه به مراجعه و برابر سازی عبارتهای بحار با شرح دروس و ذخیره المعاد محقق سبزواری، روشن شد که آنچه را صاحب روضات الجنات مطرح کرده که: محقق سبزواری در ذخیره به شدت از مدارک اثرپذیرفته، چنانکه مجلسی در بحار از ذخیره اثرپذیرفته است
[۱۵] روضات الجنات، ج۲، ص۶۹.
درست نیست.
۳. علامه مجلسی در جاهایی از کتاب اربعین، از جمله در شرح حدیث که به بحث و بررسی یک سلسله مباحث فقهی در باب باطل شدن و از بین رفتن وضو به خواب و پاکی و ناپاکی عضو جدا شده از حیوان زنده پرداخته است، بر روش شرح دروس مشی فرموده و در مواردی عین عبارتهای مشارق را ذکر کرده است و تنها در یک مورد، آن هم بدون تصریح به نام محقق خوانساری، مینویسد: (و قال بعض الافاضل الاعلام) که عین عبارتهای مشارق الشموس را ذکر میکند. در هر حال، در چندین جای از کتاب اربعین، عین عبارتهای مشارق الشموس را آورده است. و این خود، نشانگر توجه عالمی چون علامه مجلسی به برداشتها و دیدگاههای فقهی و اصولی محقق خوانساری است.
[۱۶] علامه مجلسی، کتاب اربعین، ج۱، ص۴۸۵.
[۱۷] علامه مجلسی، کتاب اربعین، ج۱، ص۴۹۱.
[۱۸] علامه مجلسی، کتاب اربعین، ج۱، ص۵۰۱.
محقق مؤسس آقا باقر وحید بهبهانی
محقق مؤسس آقا باقر وحید بهبهانی ، که خود به عنوان استاد اکمل شهرت دارد، در ستایش از مقام علمی محقق خوانساری تعبیرهایی مانند: وحید، استاد الکل و استاد الکل فی الکل به کار میبرد.
۱. در فوائد الحائر در بحث اجماع ، به مناسبتی نوشته است: و صرّح استاد الکل فی الکل فی شرح الدروس….
[۱۹] آقا باقر وحید بهبهانی، فرائد الحائریه، ج۱، ص۱۸۵.
۲. در رساله استصحابیه مینویسد: قال استاد الکل: الاستصحاب اثبات حکم… آن گاه از صفحه ۴۳۷ تا پایان رساله، صفحه ۴۴۴، به نقد و بررسی نظریه محقق خوانساری پرداخته است.
[۲۰] آقا باقر وحید بهبهانی، الرسائل الاصولیه، ج۱، ص۴۳۶.
شیخ محمد حسین اصفهانی
جناب شیخ محمد حسین اصفهانی ، صاحب فصول، در بحث استصحاب ، پس از بحث و بررسی از اخبار لاتنقض و بیان معنای نقض، به تفسیری که محقق خوانساری از معنای حدیث (لاتنقض الیقین بالشک) ارائه داده اشاره میکند، آن گاه چنین میستاید: ولقد اجاد المحقق الخوانساری فی فهم الروایه حیث قال المراد عدم نقض الیقین بالشک هو عدم النقض عند التعارض….
[۲۱] شیخ محمد حسین اصفهانی، الفصول الغرویه فی الأصول الفقهیه، ج۱، ص۳۶۰، دار الاحیاء العلوم الاسلامیه، قم، ۱۴۰۴.
شیخ اسدالله دزفولی
شیخ اسدالله دزفولی در کشف القناع مینویسد: وقد ذکر الفاضل الخوانساری و هو الاستاد علی الاطلاق….
[۲۲] شیخ اسدالله تستری، کشف القناع عن وجه حجیه الاجماع، ج۱، ص۳۲۹.
و همو نیز، در مقابس الانوار مینویسد: وهو صاحب کتاب مشارق الشموس فی شرح الدروس… وقد یُعبّر عنه الاستاد الاعظم باستاد الکل فی الکل وهو کذلک.
[۲۳] شیخ اسدالله دزفولی، مقابس الانوار، ج۱، ص۱۷.
محقق خوانساری، صاحب کتاب مشارق الشموس فی شرح الدروس است که استاد اعظم، یعنی آقا باقر وحید بهبهانی، از او به عنوان استاد الکل فی الکل یاد میکند و براستی او چنین است.
شیخ اعظم انصاری
شیخ اعظم انصاری ، امام فنّ فقه و اصول، در چندین مورد از فرائدالاصول به نقل و نقد دیدگاههای محقق خوانساری پرداخته است و به عبارتهای گونه گونی از او ستایش میکند:
۱. در بخش پایانی روایات استصحاب و تحقیق درباره حدیث : (لاتنقض الیقین بالشک) مینویسد: وفیه تأمل قد فتح بابه المحقق الخوانساری فی شرح الدروس.
[۲۴] شیخ اعظم انصاری، الرسائل، ج۱، ص۵۷۴، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین.
در استدلال به حدیث لاتنقض، برای حجت بودن استصحاب بهطور کلی، اشکالی مطرح است که برای نخستین بار، باب آن ایراد را محقق خوانساری در شرح دروس، گشوده است.
۲. در بررسی دلیلهای دیدگاههای استصحاب، در ضمن قول یازدهم، پس از نقل عبارتهای طولانی شرح دروس مینویسد: أقول: لقد اجاد فیما افاد وجاء بما فوق المراد….
[۲۵] شیخ اعظم انصاری، الرسائل، ج۱، ص۶۳۰، انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین.
آنچه بیان کرده، نیکوست و بالاتر از مقصد و مراد. در هر حال، در ژرف اندیشی و اتقان دیدگاههای اصولی محقق خوانساری این بس که مجتهد بزرگی چون شیخ اعظم انصاری را سخت متوجه دیدگاههای اصولی و اجتهادی خود کرده و سرانجام او را به پیروی از بعضی دیدگاههایش وا داشته است.
دو دیدگاه برگزیده شیخانصاری در استصحاب
شیخ اعظم انصاری در بحث سنگین و پیچیده استصحاب دو دیدگاه برگزیده:
۱. نوآوریهای خود او، تفصیل بین حکم شرعی و عقلی.
۲. تفصیل بین شک در مقتضی و رافع که به پیروی از محقق خوانساری آن را برگزیده است.
[۲۶] آقای خویی، مصباح الاصول، ج۳، ص۱۰، مکتبه الداوری، قم، ۱۴۱۷.
[۲۷] آقای خویی، مصباح الاصول، ج۳، ص۳۰ ۳۱، مکتبه الداوری، قم، ۱۴۱۷.
[۲۸] محمد رضا مظفر، اصول فقه، ج۴، ص۲۸۸، موسسه النشر الاسلامی، قم.
این بود نمونههایی از شهادت و گواهی استوانههای فقه و اصول بر جایگاه والای علمی و اجتهادی محقق مدقق جناب آقا حسین خوانساری. ژرفا و گستره فکری و اصولی ایشان، آن گاه روشنتر خواهد شد که در بحث از اندیشههای اصولی وی که معرکه آرا و محل تضارب افکار مفکران بزرگ اصول است، دیدگاههای مخالف و موافق ایشان، مورد بررسی قرار گیرد. کوتاه سخن این که: افزون بر روشن گویی بزرگان به بزرگی و والایی شخصیت علمی محقق خوانساری، چند وچون درباره اندیشههای او و نقد و بررسی و سرانجام قبول و ردّ دیدگاههای اجتهادی او، خود بهترین نشانه شخصیت پذیرفته شده علمی ایشان است.
شکاهکار علمی
از محقق خوانساری، آثار علمی فراوانی در زمینههای مختلف: فلسفی، فقهی، اصولی و هندسی به یادگار مانده است که در کتابهای تراجم به شرح نام برده شدهاند و لکن، ماندگارترین و عمیقترین و دقیقترین اثر علمی او که در حقیقت شاهکار علمی او و سند جایگاه علمی و ژرفای دانش و شناسای شخصیت او به شمار میرود، کتاب ارزشمند و دقیق و عمیق و نیمه تمام او، مشارق الشموس فی شرح الدروس است. در بسیاری از تذکرهها، محقق خوانساری را به عنوان صاحب شرح دروس معرفی کردهاند. مشارق الشموس ؛ یعنى تجلى گاه اندیشه و فقاهت و اجتهاد و درایت محقق خوانسارى. میزان چیرگى علمى او بر فقه، اصول، حدیث، درایت و رجال در این کتاب به نمایش گذاشته شده است. محقق خوانساری، در سبک نگارش این اثر ماندگار فقهی، از جهتی از روش فقهی عالم جامع، جناب شیخ بهائی در کتاب وزین حبل المتین و مشرق الشمسین و از جهتهایی از سیر سند در مدارک و صاحب معالم در فقه معالم اثر پذیرفته است.
دیدگاه علماء درباره مشارق الشموس
آقا بزرگ تهرانی مینویسد: مشارق الشموس فی شرح الدروس للمحقق الخوانساری… و فی جامع الروایات انه فی غایه البسط و کمال الدقه مشتمل علی جمیع أخبار الأئمه واقوال الامامیه. اقول: وهو لم یتم ولو تمّ لتمّ به الفقه والحدیث.
[۲۹] آقا بزرگ تهرانی، الذریعه، ج۲۱، ص۳۶.
مشارق الشموس در شرح دروس اثر محقق خوانساری است و در جامع الروات نوشته: مشارق کتابی است بسیار گسترده و دراز دامن و در کمال دقت که در بردارنده همه روایات ائمه (ع) و دیدگاههای فقیهان شیعه است.
آن گاه خود آقا بزرگ در وصف مشارق مینویسد: مشارق ناتمام است و اگر دوره کامل فقه را در برداشت، با توجه به گسترگی مطالب و روش فراگیر کتاب ، فقه و حدیث یک جا جمع میشد.
در جامع الروات اردبیلی
[۳۰] اردبیلی، جامع الروات، ج۱، ص۲۳۵.
و امل الآمل شیخ حرّ جبل عاملی
[۳۱] شیخ حرّ عاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۰۱.
و در خاتمه مستدرک
[۳۲] حاجی نوری، خاتمه مستدرک، ج۲، ص۱۷۳، مؤسسه آل البیت.
حاجی نوری پس از معرفی محقق خوانساری به اینکه او صاحب مشارق الشموس است در وصف کتاب وی، آوردهاند: وهذا کتاب لم یعمل مثله، حسن لم یتمّ. مشارق کتابی است که مانند او در فراگیری و گسترش مطالب نوشته نشده است. کتابی است نیکو و لکن ناتمام.
سبکشناسی یا روششناختی
پس از آشنایی با شرح حال محقق خوانساری، آثار، استادان، شاگردان معاصران و شرایط سیاسی ـ فرهنگی حاکم بر عصر او، شناساندن جایگاه اثر ماندگار علمی و فقهی وی، یعنی مشارق الشموس بایسته مینماید. اکنون، به بحث از روش اجتهادی او میپردازیم چنانکه در بحثهای گذشته خاطرنشان کردیم، بهترین و مهمترین مدرک قضاوت درباره شخصیت علمی و نیز روش فقهی و اجتهادی و همچنین آشنایی با آرا و اندیشههای ویژه او در مباحث اصولی و فقهی، کتاب کم نظیر مشارق الشموس است. پیش از هر چیز، لازم میدانم مطلبی را که در مقاله: نگاهی به مکتب فقهی محقق اردبیلی،
[۳۳] مجله فقه، شماره۹، ص۱۵_۱۶.
به قلم آوردم، در این جا نیز به گونه گذرا یادآور شوم: درباره زندگی شخصیتهای برجسته و ممتاز علمی در کتابهای تراجُم، رجال و تذکرهها مطالب سودمند و مفید فراوانی مطرح شده است: تاریخ تولد، وفات، محل دفن، فرزندان، استادان، شاگردان معاصران، آثار علمی، خدمات اجتماعی، سیره و سلوک عملی و اخلاقی و…. بی گمان طرح این گونه مطالب درباره زندگی بزرگان دین و دانش که آکنده از عبرتها و سرشار از نکتههای آموزنده و سازنده است، بایسته است. البته، به شرط پرهیز از گزافه گوییها که در حقیقت نکوهش به شمار میآیند، نه ستایش. لکن آنچه برای فرزانگان و اندیشهوران سودمند است و در مجامع علمی و فرهنگی، درخور طرح و ارائه و در جهت تعالی و تکامل علوم و معارف بشری و رشد و بالندگی افکار، اثرگذار، توجه به اندیشههای ویژه، نوآوریها و سرانجام سبک شناسی علما و محققان است که متأسفانه در جامعههای اسلامی، این بعد مسأله؛ یعنی روش شناختی، کمتر مورد توجه واقع شده است. با توجه به آنچه بیان شد، اینک بحثی را که درباره روش محقق خوانساری سامان یافته است، تقدیم میکنیم:
سلامت سبک
آنچه به عنوان متد، یعنی سبک و روش ، مورد بحث ماست، در کلمات فقها به عنوان طریقه، مسلک و… مطرح است. بر آشنایان به کتابها و بحثهای فقهی و اصولی روشن است که بسیاری از وقتها و هنگامها، علما روش فقهی و یا اجتهادی و اصولی عالمی را مورد نقد و ایراد قرار میدهند و یا به تقویت و تأیید آن میپردازند. در مثل در بابهای گوناگونی از دائره المعارف بزرگ فقه جعفری؛ یعنی جواهر الکلام ، نویسنده محقق و مدقق آن شیخ محمد حسن نجفی ، روش اجتهادی صاحب معالم و صاحب مدارک را با عباراتی مانند: (طریقه مختلفه) یا (اختلال الطریقه) نکوهش میکند. زیرا آن دو، با اینکه از بزرگان مجتهدان و اصولیان هستند، لکن در باب حجت بودن خبر واحد ، خبر واحد صحیح اعلائی را حجت میدانند و اگر چنین راه و روشی پذیرفته شود، بسیاری از اخبار آحاد، حسان و موثقات از اعتبار میافتند و صحیح اعلایی به مقداری که وافی و پاسخ گوی بخش درخور توجهی از فقه باشد، وجود ندارد. و نیز صاحب جواهر بر صاحب مسالک، شهید ثانی ، ایراد میگیرد که روش اجتهادی او اختلال دارد. و یا مبنای فقیهانی مانند ابنادریس حلی صاحب سرائر را که منکر حجت بودن خبر واحدند، مورد اشکال قرار میدهد و گاهی روش فقهی یک فقیهی را به دلیل اینکه دقّتهای عقلی و استدلالهای فلسفی را در استنباط و اجتهاد مورد استفاده قرار داده، خدشه دار و در هم ریخته اعلام میکنند. در هر حال، نقد و ایراد بر روشهاى اجتهادى و فقهى، مانند نقدهایى که بر روش اجتهادى اخباریان و اخبارى مسلکان و انسدادیان شده، امرى است رایج؛ لکن به روش اجتهادى محقق خوانسارى و اثر فقهى وى، مشارق الشموس، کسى ایراد و اشکالى وارد نکرده است، هر چند به پارهاى از برداشتها و دیدگاههاى فقهى و اصولى وى، در چهارچوب همان روش شناخته شده و پذیرفته شده، مناقشههایى صورت پذیرفته است. از این روى، با همه توجهى که بزرگان از اهل فقه و اصول، نسبت به آراى او به خرج دادهاند و در موافقت و مخالفت با اندیشههاى او به بحث و بررسى پرداختهاند. هیچ یک از مؤسسان و استادان فن فقه و اصول ، مانند: سید صدرالدین قمی ، وحید بهبهانی، میرزای قمی ، فاضل نراقی ، شیخ محمد حسن نجفی و شیخ اعظم انصاری ، به روش فقهی و سبک اجتهادی او خرده نگرفته و روش اجتهادی وی را خارج از روش پسندیده و شایسته اجتهاد و روش شناخته شده و ترازمند اصول ندانستهاند. محقق خوانساری، در روش و سبک استنباط احکام، نه دچار زیاده روی و گزافه گویی شده و نه گرفتار کند روی، نه انسدادی است که هر گمانی را حجت بداند، نه اخباری که هر خبری را معتبر بشمارد، نه منکر حجت بودن خبر واحد است و نه عقیدهمند به اعتبار خصوص خبر صحیح اعلایی؛ بلکه روشی دارد معتدل و سبکی دارد شناخته و پذیرفته شده.
روش اجتهادی محقق خوانساری
اکنون روش اجتهادی محقق خوانساری را، با استفاده از کتاب ارزشمند مشارق الشموس، در ضمن چند مرحله سامان میدهیم:
۱. جایگاه اخبار در اجتهاد .
۲. نقش عقل و ادراکات آن در استنباط .
۳. مقدار اعتبار.
۴. ارزش شهرت.
مدارک احکام
برای اجتهاد و استنباط احکام الهی، چهار منبع وجود دارد: کتاب ، سنت ، عقل و اجماع .
در میان این چهار منبع، آن که محور استنباط و قطب اجتهاد است، به تعبیر میرزای نائینی ، همانا اخبار است؛ زیرا هر چند اولین و استوارترین مدرک، قرآن عزیز است، لکن از آن جایی که قرآن عالم اجمال است و بهطور عمده قوانین کلی را بیان فرموده، در بیشتر بخشهای فقه، فقیه جز با کمک روایات قادر به استنباط احکام از آیات نیست.
وامّا عقل، اگر چه در اصل حجت بودن و اعتبار آن جای تردید نیست، لکن چنانکه در عبارات محقق خوانساری که در این نوشتار نقل خواهد شد خواهید دید، در بسیاری از احکام الهی درک مصالح و مفاسد معیار و ملاک موضوع و شرایط و قیود احکام، از دسترس و حوصله عقل خارج است. و امّا اجماع، با اینکه اصل حجت بودن آن با شرایطی که ذکر شده، امر مسلّمی است ولکن اجماع دارای شرایط حجیت ، در حدّی نیست که مشکل فقه را حل کند، نه از باب بازگشت اجماع به سنت؛ زیرا اجماع خود یک دلیل مستقلی است، در کنار روایات و هر یک اعتبار مستقلی دارند؛ البته به ملاک و معیار کشف و حکایت قطعی و از رأی معصوم. بنابراین، معنای بازگشت اجماع به سنت ، بازگشت آن به اخبار نیست، بلکه چنانکه حجت بودن اخبار به معیار و ملاک حکایت از رأی معصوم است، حجت بودن اجماع نیز، به ملاک کاشفیت از رأی معصوم است.
اگر گفته میشود: اجماع دلیل مستقلی نیست، بلکه همان سنت است، به این معنی نیست که اجماع بازگشت به اخبار و روایات میکند؛ زیرا در موردی، با اینکه هیچ گونه روایتی وجود ندارد، با این حال، فقها به استناد اجماع فتوا میدهند. روایات و اجماع، دو دلیل معتبر مستقل هستند و معیار اعتبار آنها حکایت و کشف از سنت است.
اشکال اجماع این است که آن مقدار اجماعهای معتبری که بتواند مشکل فقیه را حل کند و پاسخگوی بخش در خور توجهی از فقه باشد، وجود ندارد.
و امّا آنچه در مرتبه پایینتر از اجماع مطرح میشود به نام شهرت ، خواه روایی باشد یا عملی و فتوایی، دلیل معتبر مستقلی به شمار نمیآید، با شرح و روشنگریی که در ضمن مباحث این نوشتار خواهد آمد. بنابراین، آنچه مدار فقه و محور اجتهاد و قطب استنباط به شمار میآید، روایاتی است که از وجود مقدس رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع) به ما رسیده است. از آنجا که همواره فقه به کمک روایات اداره شده و این روایات است که حجت بودن و نبودن آنها تأثیر به سزایی در دانش فقه میگزارد؛ از این روی، نقش روایات در فقه نقش محوری و بنیادین است و هیچ فقیهی بدون بهره گرفتن از روایات قادر به ارائه یک فقه صحیح و جامع و فراگیر نیست.
حال ببینیم نوع نگرش محقق خوانساری و گونه به گارگیری ایشان دلیلها و منابع را در گاه استنباط چگونه است.
جایگاه اخبار در اجتهاد
از بارزترین ویژگیهای محقق خوانساری در اجتهاد و استنباط احکام الهی توجه تام به بررسی آیات و روایات است، به گونهای که در هر نوع رساله فقهی، تمامی روایاتی را که به گونهای در پیوند با حکم مسأله است و یا میشود پیوند داد، مطرح میکند و از نظر سندی، متنی، دلالتی گاه ناسازگاری با دیگر اخبار، مورد بررسی قرار میدهد و این گونه نگارش مسائل فقهی از ویژگیهای کتاب مشارق اوست. اکنون چند فراز از شرح دروس را نقل میکنیم:
۱. در بحث وضو ، پس از آنکه اصل واجب بودن آن را برای نماز از مسائل اجماعی و بلکه از ضروریات دین به شمار میآورد و اثبات آن را بینیاز از استدلال و برهان میداند، مینویسد: ولکن سنذکر کثیراً مما یرتبط به من الکتاب والسنه ایضاً تبرکاً بهما ولیکون الکلام فی الابتداء جاریاً علی و تیره مابعده مناسباً له فیتخیّل نوع براعه. اذ نرید ان نورد انشاءالله تعالی بحسن توفیقه و عظیم منه فی اکثر مسائل الکتاب معظم مایتعلق به من الآیات و الأخبار بقدر جهدنا و طاقتنا وحیث کان غرضنا فی هذا الباب هذا لا اثبات الدعوی و ثبوت المدعی. لم نزد علی مجرد ایراد الآیه والاخبار وبیان وجه الدلاله ان کان محتاجاً الیه ولم نشتغل بذکر ما فیها من القیل والقال ولم نتعرض لاحوال الاسناد و الرجال.
[۳۴] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۶.
با اینکه اصل واجب بودن شرعی وضو، برای نماز مورد اجماع و بلکه ممکن است جزء ضروریات دین به شمار آید و در نتیجه بینیاز از استدلال و اقامه برهان، بسیاری از آیات و روایاتی را که مربوط به این مسأله است ذکر میکنیم، از باب تیمن و تبرک، نه استدلال، و به خاطر هماهنگی مطالب و مباحث کتاب و رعایت براعت استهلال، تا هر کس مباحث آغازین کتاب را مطالعه کرد، بداند که روش استدلال در این کتاب بر پیجویی و کمال دقت در آیات و روایات است؛ چه اینکه ما بنا داریم به یاری خداوند در بیشتر مسائل کتاب، بخش مهم آیات و روایات مربوط به هر مسألهای را تا آنجا که تلاش و توان ما ایجاب میکند، یادآور شویم. و چون که هدف ما این است، نیازی به استدلال ندارد. از این روی، به آنچه درباره استدلال به این آیات و روایات ابراز شده و یا اشکال و ایرادهایی که به سند و رجال روایات شده است، نمیپردازیم، بلکه تنها در جاهایی که نیاز باشد، آیات و روایات را یادآور میشویم و به بیان چگونگی دلالت آنها بسنده میکنیم.
۲. در بحث از حکم خون حیوانات دارای خون جهنده مینویسد:
وههنا روایات کثیره اخری صحیحه و غیرصحیحه تقدم بعضها فی بحث الماء القلیل و بعضها فی بحث البئر ووقوع الدم فیها وسورد و بعضها انشاءالله فی بحث العفو عن مقدار الدرهم من الدم و بعضها انشاءالله فی بحث الصلاه فی الثوب النجس ومایتعلق به. وبالجمله المطلب واضح لاحاجه له الی ذلک التطویل لکن تعرضنا لذکر هذه الروایات لما التزمنا من ایراد کل ما یوجد من الروایات او اکثرها فی ای بحث کان.
[۳۵] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۳۰۴.
و در این بحث روایات فراوان دیگری است که بعضی از آنها صحیح و بعضی غیرصحیح هستند. بعضی از آن روایات در بحث آب قلیل و بعضی در بحث احکام چاه و مسأله ریختن خون در چاه بیان شد و بعضی را انشاءالله در بحث از مقدار خونی که بخشیده شد و بعضی را نیز در بحث نمازگزاردن در لباس نجس و آنچه مربوط به آن است، ذکر خواهیم کرد. و در هر حال، مطلب مورد بحث ما آنچنان روشن است که برای ثابت کردن آن نیازی به این همه بحث طولانی نیست و لکن در عین حال، این روایات را نقل کردیم؛ زیرا متعهد شدهایم که همه یا بیشتر روایاتی که در هر بحثی ممکن است وجود داشته باشد، یادآور شویم.
۳. با توجه به روایت محوری فقه مشارق الشموس، در هر بابی ضمن ذکر همه و یا بیشتر روایات مربوط به آن، به دسته بندی و طبقهبندی روایات پرداخته شده است؛ در مثل در بحث اثرپذیری و نجس شدن آب بر اثر برخورد با چیز نجس، ضمن ذکر روایات، آنها را به چهار دسته، دستهبندی میکند و زیر عنوان: الصحاح، الموثقات، الحسان والضعاف، به بحث و بررسی چگونگی دلالت آنها بر نجس بودن یا نبودن آب بر اثر برخورد با نجس میپردازد.
[۳۶] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۱۸۶ ۱۸۷.
مطالبی درباره معیارهای حجت بودنِ اخبار
جناب محقق خوانساری، با توجه به اینکه ملتزم شده در هر بابی همه و یا بیشتر روایات مربوط به آن را بیاورد و مهمترین مستند و مدرک استنباط را اخبار میشمارد، درباره سربرنتافتن و دور شدن از نصوص و ظواهر روایات و بی اعتباری باریک اندیشیها و دقتهای فلسفی و تأویل و توجیهاتی استحسانی و عقلی در برابر نصوص و ظواهر روایات و سرانجام شرایط ترازها و معیارهای حجت بودنِ اخبار و عمل و فتوا برابر آنها، مطالبی را مطرح کرده که نقل آنها جالب و مفید است.
۱. … لابد من النظر فی الروایات و عمومها و خصوصها و اطلاقها و تقییدها و الترجیح علی النحو المقرر المعمول.
[۳۷] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۳۶.
در استنباط حکم الهی ، چارهای جز دقت و درنگ در روایات نیست. باید روایات را به دقّت نگریست و عام و خاص و مطلق و مقید آنها را از هم بازشناخت و در مقامِ ناسازگاری روایات، باید به گونه رایج و پذیرفته شده برابر معیارها و ترازهای اصولی تعارض را علاج و اختلاف را حل کرد.
۲. التجمد علی ظواهر النصوص وعدم الاعتناء بالاحتمالات والتعلیلات.
[۳۸] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۴۲_۴۳.
باید بر ظواهر روایات پافشاری شود و نباید به گمان بریها و برگرداندن آنها برخلاف ظواهر توجه کرد.
۳. صَرف الکلام عن الظاهر بمجرد الاحتمال غیر جایز والاّ لارتفع الامان عن الظواهر.
[۳۹] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۴۶.
به صرف یک احتمال ذهنی و عقلی، نمیشود از ظاهر کلام دست برداشت وگرنه امان روایات گرفته و اعتماد بر ظواهر سلب خواهد شد؛ زیرا در برابر هر ظهوری ممکن است احتمالی مطرح شود.
۴. عدم جواز التعدی من موضع النص الاّ بالنص دون القیاس ونحو ذلک.
[۴۰] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۸۳.
حکم مورد روایت را تنها به استناد روایت ، به مورد دیگر میتوان سرایت داد. وامّا قیاس و استحسان و تأویل و توجیه، هیچ ارزش و اعتباری ندارند.
۵. ان مناط العمل حصول الظن لاکون الراوی عدلاً امامیاً وان لم یحصل الظن بروایته.
[۴۱] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۲۲۴.
معیار در عمل برابر یک روایت، گمان و اطمینان به صدور آن است و عدالت و امامی بودن راوی، شرط عمل به روایت نیست، به گونهای که حتی بر فرض نبودن اطمینان به صدور روایت، یا تنها به دلیل عادل و امامی بودن راوی، به روایت او عمل شود.
۶. وجوب العمل بمجرد الروایه بدون انضمامها بعمل الاصحاب جمیعاً او الاکثر غیر ظاهر.
[۴۲] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۲۲۵.
لزوم عمل برابر یک روایت به صرف اینکه موثق و یا صحیح باشد، ما دامی که مورد عمل و فتوای همه و یا بیشتر علمای ما واقع نشده باشد، ثابت نیست.
۷. ان العمل بالخبر الموثق لو جاز فانما یجوز عند اشتهاره واعتضاده بعمل کل الاصحاب او جَلّهم وعند عدم معارض قوی له وامّا عند انتفاء هذه الامور کلاً او بعضاً فلا.
[۴۳] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۲۷۲.
عمل برابر خبر موثق در فرضی است که پیش اصحاب ما مشهور باشد و همه و یا بیشتر آنان به آن عمل کرده باشند و دیگر آنکه دلیل قویتر با او در تعارض نباشد و در صورتی که هر یک از دو شرط یاد شده، نباشد، عمل به آن جایز نخواهد بود.
۸. وبالجمله الخبر الواحد وان کان صحیحاً لاجزم فی وجوب العمل به مع عدم معاضدیته بعمل الاصحاب و مخالفیه للاصل سیما مع وجود المعارضات له وان لم یکن صحیحه وخصوصاً مع تحقق قوه، ما لبعض تلک المعارضات کما فیما نحن فیه. اذ الدلیل علی وجوب العمل بخبر الواحد الصحیح لانسلم شموله لهذه الصوره ایضاً فتدبر.
[۴۴] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۳۰۱.
[۴۵] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۳۳۰.
کوتاه سخن آنکه خبر واحد ، گرچه از نظر سندی صحیح بوده باشد، عمل به آن واجب نیست، در صورتی که مورد تأیید عملی اصحاب واقع نشده باشد و یا مخالف با اصلی از اصول باشد؛ بویژه اگر معارضهایی داشته باشد هر چند آن معارضها و روایتهای ناسازگار، از نظر سندی صحیح نباشند و بویژه اگر پارهای از معارضها از قوتی برخوردار باشند. در هر یک از این فرضهای یاد شده، دلیلی بر حجت بودن چنین خبری نداریم؛ زیرا قبول نداریم که دلیلهای حجت بودن خبر واحد، چنین خبر واحدی را نیز، در بر بگیرند. از عباراتی که تا به این جا نقل کردیم، روشن شد که جناب محقق خوانساری، هر خبر واحدی را به صرف اینکه صحیح باشد و سند آن مورد اطمینان، مشمول دلیلهای حجت بودن خبر واحد نمیداند. و به نظر ایشان درستی روایت و مورد اطمینان بودن سند آن، برای حکم و عمل برابر آن، کافی نیست. بلکه ایشان، عمل برابر خبر را هر چند صحیح و یا موثق باشد، مشروط به آن میداند که آن روایت نزد اصحاب مشهور و مورد عمل همه اصحاب و یا بیشتر آنان واقع شده باشد. بنابراین، عمل مشهور برابر روایت، شرط حجت بودن و لزوم عمل برابر آن است. ولکن از پارهای عبارتهای ایشان استفاده میشود که عمل مشهور شرط حجت بودن نیست، بلکه روی گرداندن همه، یا بیشتر و ترک عمل به آن نزد مشهور علما، بویژه پیشینیان آنان، مانع از حجت بودن خبر و عمل برابر آن است. و این مسأله در بحث شهرت ، بیشتر شرح داده میشود. در بحث مسأله ریختن خون در دیگ آب گوشت، پس از به جوش آمدن آن، روایاتی نقل کرده است که دلالت بر پاکی آن دارند و پس از ذکر یک سلسله توجیهها بر رد پاکی و حکم به نجس بودن آن، مینویسد:
۹. … وبالجمله طرح هذه الروایات الداله علی طهاره المرق الواقع فیه الدم بعد غلیان القدر بمثل هذه الوجوه مما لاوجه له. نعم لو کان عمل الاصحاب سیما القدماء منهم امّا جمیعاً او اکثریاً علی خلاف روایه معتمده فلا یبعد حینئذ ترک العمل بها اذ فی ترک الاصحاب العمل بها مظنّه وقوع امر فیها اذ هم سیما القدماء اَعرف بحقیقه الاحکام والاحوال الصادره عن اصحاب العصمه سلام الله علیهم. ومع تطرق مثل هذا الوهن الیها الحکم ببقاء قوتها و حجتیها مشکل کما لایخفی.
[۴۶] محقق خوانساری، مشارق الشموس، ج۱، ص۲۶۳.
در هر حال، کنار گذاشتن و نادیده گرفتن این همه روایاتی که دلالت میکنند بر پاکی آب گوشتی که در آن خون ریخته، پس از به جوش آمدن، به صرف این توجیهها غیر قابل قبول است. بله، اگر همه یا بیشتر علمای ما بویژه پیشینیان آنان بر خلاف روایت معتبری عمل کنند، در این صورت، بعید نیست که از عمل به چنین روایتی دست برداریم؛ زیرا در صورتی که اصحاب برابر روایت عمل نکنند، گمان و اطمینان حاصل میشود
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.