پاورپوینت زیارت اباعبدالله در سیره معصومان


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت زیارت اباعبدالله در سیره معصومان دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت زیارت اباعبدالله در سیره معصومان،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت زیارت اباعبدالله در سیره معصومان :

زیارت امام حسین (سیره معصومین)

امام حسین (علیه‌السلام)، امام سوم از امامان دوازده‌گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم می‌باشد، در سیره معصومان (علیهم‌السلام) و در روایات بسیاری بر زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) تاکید شده است که در این نوشتار به سیره معصومان و زیارات وارده از آنها پرداخته شده است.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – سیره پیامبر اسلام
۳ – سیره امیرالمؤمنین
۴ – سیره حضرت فاطمه
۴.۱ – روایت اول
۴.۲ – روایت دوم
۵ – سیره امام حسن
۶ – سیره امام حسین
۶.۱ – روایت اول
۶.۲ – روایت دوم
۷ – سیره امام سجاد
۸ – سیره امام باقر
۸.۱ – روایت اول
۸.۲ – روایت دوم
۸.۳ – روایت سوم
۹ – سیره امام صادق
۹.۱ – روایت اول
۹.۲ – روایت دوم
۹.۳ – روایت سوم زیارت اربعین
۹.۴ – روایت چهارم
۹.۵ – روایت پنجم
۹.۶ – روایت ششم
۹.۷ – روایت هفتم
۹.۸ – روایت هشتم
۹.۹ – روایت نهم
۹.۱۰ – روایت دهم
۹.۱۱ – روایت یازدهم
۹.۱۲ – روایت دوازدهم
۹.۱۳ – روایت سیزدهم
۹.۱۴ – روایت چهاردهم
۹.۱۵ – روایت پانزدهم
۹.۱۶ – روایت شانزدهم
۹.۱۷ – روایت هفدهم
۹.۱۸ – روایت هجدهم
۹.۱۹ – روایت نوزدهم
۹.۲۰ – روایت بیستم
۹.۲۱ – روایت بیست و یکم
۱۰ – سیره امام کاظم
۱۰.۱ – روایت اول
۱۰.۲ – روایت دوم
۱۱ – سیره امام رضا
۱۱.۱ – روایت اول
۱۱.۲ – روایت دوم
۱۲ – سیره امام‌ هادی
۱۳ – سیره امام حسن عسکری
۱۴ – سیره امام زمان
۱۵ – نتیجه
۱۶ – پانویس
۱۷ – منبع

مقدمه

از جمله مواردی که بسیار در روایات بر آن تاکید شده است، زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) می‌باشد، در این‌باره، اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) به سفارش و تشویق مردم به‌صورت زبانی اکتفا ننموده و خود نیز هر وقت فرصت را مهیا دیده‌اند به زیارت آن حضرت رفته و به صورت عملی نیز اهمیت زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) را برای مردم بیان نموده‌اند، که در این‌باره روایاتی با مضامین بسیار عالی نقل شده تا جایی که بعضی از این ذوات مقدسه برای شفای بیماری خودشان کسی را به زیارت قبر مبارک حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) فرستاده تا برای شفای بیماری آنها دعا کند، و نیز بعضی از امامان (علیهم‌السّلام) در مورد زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) به گونه‌ای سخن گفتند که بعضی از علمای بزرگوار شیعه از آن، وجوب زیارت آن حضرت را فهمیدند.
روایت‌های نقل شده از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) در باب زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) به صورت یکسان نبوده، و با توجه به شرایطی که حضرات در آن به سر می‌بردند، مختلف می‌باشند، به صورتی که با مراجعه به کتاب‌های حدیثی شیعه، می‌بینیم بعضی از معصومان (علیهم‌السّلام) از آنها روایت‌های زیادی در این باب نقل شده، ولی از بعضی دیگر، کمتر به چشم می‌خورد، ولی این قضیه دلیل بر کم بودن روایت در این باب نمی‌باشد، زیرا تعداد روایت موجود در این باب، بسیار زیاد می‌باشد که به جرات می‌توان گفت از حد تواتر نیز گذشته است
در این مقاله سعی شده که زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) در سیره معصومان (علیهم‌السلام) -به ترتیب- به صورت مختصر بررسی شود.

سیره پیامبر اسلام

پاره‌ای از روایات در کتاب‌های حدیثی شیعه به سفارش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) به زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) پرداخته است که می‌شود از این روایات، اهمیت زیارت حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) را به خوبی فهمید.
حَدَّثَنِی اَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی اَبُو مُحَمَّدٍ هَارُونُ بْنُ مُوسَی التَّلَّعُکْبَرِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ زَکَرِیَّا الْعَدَوِیُّ النَّصْرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِبْرَاهِیمَ بْنِ الْمُنْذِرِ الْمَکِّیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ الْهَیْثَمِ قَالَ حَدَّثَنِی الْاَجْلَحُ الْکِنْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی اَفْلَحُ بْنُ سَعِیدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ عَنْ طَاوُسٍ الْیَمَانِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْعَبَّاسِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی النَّبِیِّ (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)وَ الْحَسَنُ عَلَی عَاتِقِهِ وَ الْحُسَیْنُ عَلَی فَخِذِهِ یَلْثِمُهُمَا وَ یُقَبِّلُهُمَا وَ یَقُولُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمَا وَ عَادِ مَا(مَنْ‌) عَادَاهُمَا ثُمَّ قَالَ یَا ابن‌عَبَّاسٍ کَاَنِّی بِهِ وَ قَدْ خُضِبَتْ شَیْبَتُهُ مِنْ دَمِهِ یَدْعُو فَلَا یُجَابُ وَ یَسْتَنْصِرُ فَلَا یُنْصَرُ قُلْتُ مَنْ یَفْعَلُ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ شِرَارُ اُمَّتِی مَا لَهُمْ لَا اَنَالَهُمُ اللَّهُ شَفَاعَتِی ثُمَّ قَالَ یَا ابن‌عَبَّاسٍمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ کُتِبَ لَهُ ثَوَابُ اَلْفِ حَجَّهٍ وَ اَلْفِ عُمْرَهٍ اَلَا وَ مَنْ زَارَهُ فَکَاَنَّمَا زَارَنِی وَ مَنْ زَارَنِی فَکَاَنَّمَا زَارَ اللَّهَ وَ حَقُّ الزَّائِرِ عَلَی اللَّهِ اَنْ لَا یُعَذِّبَهُ‌ بِالنَّار.

[۱] خزاز رازی، علی بن محمد، الوفاه:القرن الرابع، کفایه الاثر فی النصّ علی الائمه الاثنی عشر، ص۲۴.

عبداللّه بن عباس می‌گوید: بر پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) وارد شدم در حالی که حسن (علیه‌السلام) بر شانه‌اش و حسین (علیه‌السلام) بر زانوی او بود و آنها را می‌بوسید و می‌فرمود: پروردگارا دوست بدار کسی که ایشان را دوست دارد و و با کسی که با آنها دشمنی می‌کند دشمن باش، سپس فرمود: ‌ای فرزند عباس! گویا او را می‌بینم (مقصود ابا عبداللَّه الحسین (علیه‌السلام) است) که محاسنش از خون رنگین شده و مردم را می‌خواند ولی کسی اجابتش نمی‌کند، و آنان را به‌ یاری می‌طلبد و او را یاری نمی‌کنند؛ عرض کردم: چه کسانی آن حضرت را یاری نمی‌کنند؟ فرمود: اشرار (و بدان) امّتم، آنها را چه شده؟ خداوند شفاعت مرا به آنان نرساند، ‌ای پسر عباس هر که او را با معرفت به حقّش زیارت کند برای او ثواب هزار حج و هزار عمره نوشته می‌شود، و هرکه او را زیارت کند، مرا زیارت کرده و هرکه مرا زیارت کند، گویا خدا را زیارت کرده، و حق زائر بر خدا این است که خداوند آن را با آتش عذاب ندهد.

سیره امیرالمؤمنین

روایت بسیار جالبی از امیرالمومنین (علیه‌السّلام) درباره زیارت اباعبدالله (علیه‌السّلام) نقل شده است که امام (علیه‌السّلام) از نرفتن به زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) تعبیر به جفا می‌کند که این خود حاکی از اهمیت زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) می‌باشد.
حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ اَحْمَدَ بْنِ اَبِی دَاوُدَ عَنْ سَعْدٍ عَنْ اَبِی عُمَرَ الْجَلَّابِ عَنِ الْحَرْثِ(الْحَارِثِ‌) الْاَعْوَرِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ (علیه‌السلام)‌ بِاَبِی وَ اُمِّی الْحُسَیْنَ الْمَقْتُولَ‌ بِظَهْرِ الْکُوفَهِ وَ اللَّهِ لَکَاَنِّی اَنْظُرُ اِلَی الْوَحْشِ مَادَّهً اَعْنَاقَهَا عَلَی قَبْرِهِ مِنْ اَنْوَاعِ الْوَحْشِ یَبْکُونَهُ وَ یَرْثُونَهُ لَیْلًا حَتَّی الصَّبَاحِ فَاِذَا کَانَ ذَلِکَ فَاِیَّاکُمْ وَ الْجَفَاءَ.

[۲] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۲۹۱، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش.

حضرت علی (علیه‌السلام) فرمودند: حسین در پشت کوفه کشته خواهد شد، به خدا قسم گویا می‌بینم که وحوش گردن‌های خود را بر قبرش کشیده و بر او می‌گریند و از شب تا صبح بر او مرثیه می‌خوانند و وقتی حال وحوش چنین باشد پس شما انسان‌ها از جفاء به او بر حذر باشید.

سیره حضرت فاطمه

زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السّلام) از نگاه حضرت صدیقه کبری (سلام‌الله‌علیها) به قدری حائز اهمیت می‌باشد که خود حضرت (سلام‌الله‌علیها) در کنار قبر مبارک اباعبدالله (علیه‌السّلام) حاضر می‌شود و برای زائرین آن حضرت استغفار می‌نماید و حتی در ببعضی از منابع اهل‌سنت نقل شده است که ایشان در عالم رؤیا به بعضی از علمای اهل‌سنت دستور می‌دهند که برخی از مداحان برای امام حسین (علیه‌السّلام) روضه بخوانند. در هر یک از دو موضوع بالا به ذکر یک روایت بسنده می‌کنیم.

روایت اول

حَدَّثَنِی حَکِیمُ بْنُ دَاوُدَ عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: اِنَّ فَاطِمَهَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ.

[۳] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۱۸، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش‌.

حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: حضرت فاطمه (علیها‌السّلام) دختر حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) برای زوّار قبر فرزندش حضرت حسین بن علی (علیهماالسّلام) حاضر شده و برای گناهان آنها طلب آمرزش می‌کند.

روایت دوم

در منابع اهل سنت با سند صحیح نقل شده است که حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به خواب عالم اهل سنت می‌آیند و می‌فرمایند کربلا بروید…..
انبانا احمد بن ازهر بن السباک قال اخبرنا ابو بکر محمد بن عبد الباقی الانصاری فی کتابه عن ابی القاسم علی بن المحسن التنوخی عن ابیه ابی علی قال حدثنی ابی قال خرج الینا ابو الحسن الکرخی یوما فقال تعرفون ببغداد رجلا یقال له ابن‌اصدق فلم یعرفه من اهل المجلس غیری وقلت اعرفه فکیف سالت عنه قال‌ای شیء یعمل قالت ینوح علی ابن‌علی (علیهما‌السّلام) قال فبکی ابو الحسن وقال عندی عجوز تزیننی من اهل کرخ جدان یغلب علی لسانها النبطیه ولا یمکنها ان تقیم کلمه عربیه فضلا عن ان تحفظ شعرا وهی من صوالح النساء وتکثر من الصلاه والصوم والتهجد وانتبهت البارحه فی جوف اللیل ومنامها قریب من منامی فصاحت ابو الحسن ابو الحسن قلت ما لک قالت الحقنی فجئتها ووجدتها ترعد وقلت ما اصابک قالت رایت فی منامی وقد صلیت وردی ونمت کانی فی درب من دروب الکرخ فیه حجره محمره بالساج مبیضه بالاسفیداج مفتوحه الباب وعلیه نساء وقوف فقلت لهم ما الخبر فاشاروا الی داخل الدار واذا امراه شابه حسناء بارعه الجمال والکمال وعلیها ثیاب بیاض مرویه من فوقها ازار شدید البیاض قد التفت به وفی حجرها راس یشخب دما ففزعت وقالت لا علیک انا فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم وهذا راس الحسین صلوات الله علی الجماعه فقولی لابن‌اصدق حتی ینوح لم امرضه فاسلو لا ولا کان مریضا وانتبهت مذعوره
قال ابوالحسن و قالت العجوز (امرظه) بالظاء لانها لا تتمکن من اقامه الضاد فسکنت منها الی ان عاودت نومها وقال ابو القاسم ثم قال لی مع معرفتک بالرجل فقد حملتک الامانه فی هذه الرساله فقلت سمعا وطاعه لامر سیده النساء رضوان الله تعالی علیها قال وکان هذا فی شعبان والناس فی اذ ذاک یلقون اذی شدیدا وجهدا جهیدا من الحنابله واذا ارادوا زیاره المشهد بالحائر خرجوا علی استتار ومخافه فلم ازل اتلطف فی الخروج حتی تمکنت منه وحصلت فی الحائر لیله النصف من شعبان وسالت عن اصدق فدللت علیه ودعوته وحضرنی فقلت له ان فاطمه (علیهاالسّلام) تامرک ان تنوح بالقصیده التی فیها
لم امرضه فاسلوا لا ولا کان مریضا فانزعج من ذلک وقصصت علیه وعلی من کان معه عندی الحدیث فاجهشوا بالبکاء وناح بذلک طول لیلته واول القصیده ایها العینان فیضا واستهلا لا تغیضا.

[۴] کمال الدین عمر بن احمد بن ابی جراده الوفاه:۶۶۰، بغیه الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۶۵۵، دار النشر:دار الفکر، تحقیق:د. سهیل زکار.

پدرم برایم نقل کرد که روزی ابوالحسن کاتب (کرخی) بر ما وارد شد و گفت آیا در بغداد فردی به نام ابن‌اصدق می‌شناسید؟ در آن جلسه کسی غیر از من او را نمی‌شناخت، گفتم من او را می‌شناسم چه شده که پیرامون او پرس و جو می‌کنی؟ ابوالحسن گفت: ابن‌اصدق چه کاری انجام می‌دهد؟ گفتم برای (امام) حسین (علیه‌السلام) نوحه‌خوانی می‌کند. در این هنگام ابوالحسن کرخی گریه کرد و گفت نزد من پیره‌زنی است که پرورش من از کودکی به عهده او بوده، وی از اهالی کرخ جداناست و زبانش از سخن‌گفتن با زبان عربی ناتوان است و نمی‌تواند یک کلمه عربی را به درستی بیان کند چه رسد به اینکه بخواهد شعری روایت کند… نیمه‌های شب بیدار شد، محل خوابش نزدیک به محل خواب من است، فریاد زد‌ ای ابوالحسن به نزد من بیا! گفتم چه شده؟ پیش او رفتم دیدم می‌لرزد، ‌ گفتم چه اتفاقی برایت افتاده؟ گفت در خواب دیدم گویا در مقابل یکی از دروازه‌های کرخ هستم، اتاق تمیزی را دیدم که (دیوارهایش) سفید و‌ اندکی قرمز بود، درب آن باز بود و زنان دم درب ایستاده بودند، به آنها گفتم چه کسی از دنیا رفته؟ چه خبر است؟ آنها به داخل اتاق اشاره کردند، وارد شدم دیدم اتاقی در نهایت زیبایی است و در وسط آن بانویی جوان هستند که نیکوتر و زیباتر از ایشان ندیده بودم، لباس زیبای سفید رنگی که بلند بود به تن داشت و روی آن نیز روپوشی (شنل) که فوق‌العاده سفید رنگ، پوشیده بود، در دامانش سر بریده‌ای بود که خون از آن می‌جوشید. عرضه داشتم شما چه کسی هستید؟ فرمود با تو کاری ندارم، من فاطمه دختر رسول خدا هستم و این سر فرزندم حسین (علیه‌السلام) است؛ از طرف من به ابن‌اصدق بگو این شعر را به عنوان نوحه (برای حسینم) بخواند فرزند من مریض نبود (بر اثر بیماری از دنیا نرفت) این را سؤال کنید و قبل از این واقعه نیز بیمار نبود. ابوالحسن به من گفت‌ ای ابوالقاسم حال که ابن‌اصدق را می‌شناسی، امانتداری کن و این خبر را به ابن‌اصدق برسان؛ من گفتم به خاطر امر سرور بانوان (به روی چشم) اطاعت می‌کنم. ابوالقاسم تنوخی در ادامه می‌گوید: این داستان در ماه شعبان بود، مردم زمانی که می‌خواستند به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) بروند از حنبلی‌ها به شدت آزار می‌دیدند، من آنقدر تلاش کردم که بالاخره توانستم خودم را در شب نیمه شعبان به حائر حسینی برسانم. جویای ابن‌اصدق شدم تا اینکه او را دیدم. به او گفتم حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) به تو امر نموده‌اند که قصیده‌ای را که در آن بیت مذکور را به عنوان نوحه (برای امام حسین (علیه‌السلام)) بخوانی:
به ابن‌اصدق گفتم من قبل از این ماجرا این قصیده را بلد نبودم. حال ابن‌اصدق دگرگون شد. قضیه خواب را برای او و حاضران در جلسه به‌طور کامل نقل کردم، همگی به شدت گریه کردند و تمام شب با همین قصیده نوحه‌سرایی کردند. اول این قصیده این بیت است:
‌ای دو چشم اشک ببارید و به شدت گریه کنید و خشک نشوید.
ابن‌العدیم می‌نویسد: ابوالحسن کرخی از بزرگ‌ترین اصحاب ابوحنیفه است.
یافعی درباره ابوالقاسم تنوخی می‌نویسد:
ابوالقاسم علی بن محمد تنوخی، از قاضیان حنفی مذهب و از تیزهوشان دنیا بود، روایت‌گر اشعار بود و به علم کلام و علم نحو مسلط بود و دیوان شعر نیز داشت.

سیره امام حسن

در بعضی از نقل‌ها نیز، به اهتمام امام حسن (علیه‌السّلام) به زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) به همراه اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) اشاره شده است.
وَ بِالْاِسْنَادِ عَنِ الْاَعْمَشِ قَالَ: کُنْتُ نَازِلًا بِالْکُوفَهِ وَ کَانَ لِی جَارٌ کَثِیراً مَا کُنْتُ اَقْعُدُ اِلَیْهِ وَ کَانَ لَیْلَهُ الْجُمُعَهِ فَقُلْتُ لَهُ: مَا تَقُولُ فِی زِیَارَهِ الْحُسَیْنِ، فَقَالَ لِی: بِدْعَهٌ وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ فِی النَّارِ، فَقُمْتُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اَنَا مُمْتَلِئٌ غَیْظاًوَ قُلْتُ: اِذَا کَانَ السَّحَرُ اَتَیْتُهُ فَحَدَّثْتُهُ مِنْ فَضَائِلِ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مَا یَشْحَنُ‌اللَّهُ بِهِ عَیْنَیْهِ قَالَ: فَاَتَیْتُهُ وَ قَرَعْتُ عَلَیْهِ الْبَابَ، فَاِذَا اَنَا بِصَوْتٍ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ اِنَّهُ قَدْ قَصَدَ الزِّیَارَهَ فِی اَوَّلِ اللَّیْلِ، فَخَرَجْتُ مُسْرِعاً فَاَتَیْتُ الْحَیْرَ، فَاِذَا اَنَا بِالشَّیْخِ سَاجِدٌ لَا یَمَلُّ مِنَ السُّجُودِ وَ الرُّکُوعِ، فَقُلْتُ لَهُ: بِالْاَمْسِ تَقُولُ لِی بِدْعَهٌ وَ کُلُّ بِدْعَهٍ ضَلَالَهٌ وَ کُلُّ ضَلَالَهٍ فِی النَّارِ وَ الْیَوْمَ تَزُورُهُ، فَقَالَ لِی: یَا سُلَیْمَانُ لَا تَلُمْنِی فَاِنِّی مَا کُنْتُ اُثْبِتُ لِاَهْلِ هَذَا الْبَیْتِ اِمَامَهً حَتَّی کَانَتْ لَیْلَتِی هَذِهِ فَرَاَیْتُ رُؤْیَا اَرْعَبَتْنِی فَقُلْتُ: مَا رَاَیْتَ! اَیُّهَا الشَّیْخُ. قَالَ: رَاَیْتُ رَجُلًا لَا بِالطَّوِیلِ الشَّاهِقِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّاصِقِ، لَا اُحْسِنُ اَصِفُهُ مِنْ حُسْنِهِ وَ بَهَائِهِ، مَعَهُ اَقْوَامٌ یَحُفُّونَ بِهِ حَفِیفاً وَ یَزِفُّونَهُ زَفّاً، بَیْنَ یَدَیْهِ فَارِسٌ عَلَی فَرَسٍ لَهُ ذَنُوبٌ، عَلَی رَاْسِهِ تَاجٌ، لِلتَّاجِ اَرْبَعَهُ اَرْکَانٍ، فِی کُلِّ رُکْنٍ جَوْهَرَهٌ تُضِی‌ءُ مَسِیرَهَ ثَلَاثَهِ اَیَّامٍ، فَقُلْتُ: مَنْ هَذَا، فَقَالُوا: مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)، فَقُلْتُ: وَ الْآخَرُ، فَقَالُوا: وَصِیُّهُ عَلِیُّ بْنُ اَبِی طَالِبٍ (علیه‌السلام)، ثُمَّ مَدَدْتُ عَیْنِی فَاِذَا اَنَا بِنَاقَهٍ مِنْ نُورٍ عَلَیْهَا هَوْدَجٌ مِنْ نُورٍ تَطِیرُ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ، فَقُلْتُ: لِمَنِ النَّاقَهُ، قَالُوا: لِخَدِیجَهَ بِنْتِ خُوَیْلِدٍ وَ فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ، قُلْتُ: وَ الْغُلَامُ، قَالُوا: الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ، قُلْتُ: فَاَیْنَ یُرِیدُونَ، قَالُوا: یَمْضُونَ بِاَجْمَعِهِمْ اِلَی زِیَارَهِ الْمَقْتُولِ ظُلْماً الشَّهِیدِ بِکَرْبَلَاءَ الْحُسَیْنِبْنِ عَلِیٍّ، ثُمَّ قَصَدْتُ الْهَوْدَجَ وَ اِذَا اَنَا بِرِقَاعٍ تَسَاقَطُ مِنَ السَّمَاءِ اَمَاناً مِنَ اللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ لِزُوَّارِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ لَیْلَهَ الْجُمُعَهِ، ثُمَّ هَتَفَ بِنَا هَاتِفٌ: اَلَا اِنَّنَا وَ شِیعَتَنَا فِی الدَّرَجَهِ الْعُلْیَا مِنَ الْجَنَّهِ، وَ اللَّهِ یَا سُلَیْمَانُ لَا اُفَارِقُ هَذَا الْمَکَانَ حَتَّی یُفَارِقَ رُوحِی جَسَدِی.

[۵] ابن‌مشهدی، محمد بن جعفر، الوفاه:۶۱۰ ق‌، المزار الکبیر، ج۱، ص۳۳۰، محقق:قیومی اصفهانی، جواد، چاپ اول‌، ناشر:دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم‌، ۱۴۱۹ ق‌.

سلیمان اعمش می‌گوید: من در کوفه بودم. همسایه‌ای داشتم که نزد او می‌نشستم. یک شب جمعه نزد او رفتم و گفتم: درباره زیارت حسین (علیه‌السلام) چه عقیده‌ای داری؟ گفت: بدعت است. هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی اهل جهنم خواهد بود.
اعمش می‌گوید: من در حالی که نسبت به او خشمناک بودم برخاستم و با خودم گفتم: من در وقت سحر نزد او می‌روم و مقداری از فضائل و مناقب امام حسین (علیه‌السلام) را برایش شرح می‌دهم. اگر دیدم در عناد خود اصرار دارد او را به قتل می‌رسانم. وقتی هنگام سحر فرا رسید متوجه آن همسایه شدم و در را زدم و نام او را صدا زدم. ناگاه شنیدم خانمش می‌گوید: شوهرم از اول شب به قصد زیارت حسین رفته موقعی که من به دنبال او متوجه قبر مقدس امام حسین شدم دیدم: وی در حال: سجده، دعا، گریه، توبه و استغفار است! بعدا سر خود را برداشت و مرا نزدیک خود دید. من به او گفتم: ‌ای مرد بزرگ تو دیروز می‌گفتی زیارت حسین بدعت و هر بدعتی گمراهی و هر شخص گمراهی در دوزخ خواهد بود. ولی امروز آمده‌ای و آن را زیارت می‌کنی! ؟ او گفت: ‌ای سلیمان! مرا ملامت مکن. زیرا معتقد به امامت اهل بیت رسول خدا نبودم تا اینکه دیشب فرا رسید و خوابی دیدم که مرا دچار هول و ترس کرد. گفتم: چه خوابی دیدی! ؟ گفت: مرد جلیل‌القدری را دیدم که زیاد بلند بالا و کوتاه قامت نبود. من این قدرت را ندارم که عظمت جلال و جمال و بهاء و کمال او را شرح دهم. او با گروه‌هائی بود که در اطرافش بودند و وی را به سرعت می‌آوردند. در جلو او سواری بود که تاجی بر سر داشت. آن تاج دارای چهار پایه بود، در هر پایه آن یک گوهر بود که مسافت سه روز راه را نورانی می‌نمود. من به یکی از خادمان او گفتم: این شخص کیست: گفت: حضرت محمّد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) است. گفت: آن شخص دیگر کیست؟ گفت: علی مرتضی است که وصی وی‌ می‌باشد. بعدا به دقت نظر کردم و مرکبی از نور دیدم که هودجی از نور بر پشت آن بود. در میان آن هودج دو نفر زن بود. آن مرکب در بین آسمان و زمین پرواز می‌نمود. من گفتم: این مرکب برای کیست؟ گفت: برای خدیجه کبری و فاطمه زهراء (علیهماالسلام) است. گفتم: این کودک کیست؟ گفت: حسن بن علی می‌باشد. گفتم: ایشان همه با هم کجا می‌روند؟ گفت: برای زیارت حضرت حسین بن علی که در کربلا کشته و شهید شده، می‌روند. سپس من متوجه هودج فاطمه زهراء شدم ناگاه دیدم کاغذ‌های که چیزی در آنها نوشته شده بود از آسمان فرو می‌ریزد. جویا شدم: این کاغذها چیست؟ گفت: این کاغذها امان‌نامه‌ای است از دوزخ برای زواری که شب جمعه به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌روند. هنگامی که من خواهان یکی از آن کاغذها شدم به من گفت: تو می‌گوئی: زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) بدعت است. تو این کاغذ را به دست نخواهی آورد مگر موقعی که حسین را زیارت کنی و به فضیلت و شرافت آن حضرت معتقد شوی.
من در حالی که مضطرب و هراسان بودم از خواب بیدار شدم و در همین ساعت به قصد زیارت مولایم امام حسین (علیه‌السلام) از منزل خارج شدم: من توبه کردم. ‌ای سلیمان! من از قبر حسین جدا نمی‌شوم تا روح از بدنم جدا شود.

سیره امام حسین

روایت‌های بسیار جالب و با مضامین خیلی زیبا از زبان سیدالشهدا حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) نیز نقل شده که حضرت (علیه‌السّلام) با تعبیری بسیار زیبا، رهایی از آتش جهنم را از ثمرات زیارت خودشان می‌شمارند. در این بخش به عنوان نمونه دو روایت را از نظر خوانندگان محترم می‌گذرانیم.

روایت اول

رَوَیْنَاهُ بِاِسْنَادِنَا اِلَی مُحَمَّدِ بْنِ اَحْمَدَ بْنِ دَاوُدَ الْقُمِّیِّ، مِنْ کِتَابِ الزِّیَارَاتِ تَصْنِیفِهِ، بِاِسْنَادِهِ اِلَی مُحَمَّدِ بْنِ دَاوُدَ بْنِ عُقْبَهَ قَالَ: کَانَ لَنَا جَارٌ یُعْرَفُ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ قَالَ: کُنْتُ اَزُورُ الْحُسَیْنَ (علیه‌السلام) فِی کُلِّ شَهْرٍ، قَالَ: ثُمَّ عَلَتْ سِنِّی وَ ضَعُفَ جِسْمِی وَ انْقَطَعَتْ عَنْهُ مُدَّهٌ، ثُمَّ وَقَعَ اِلَیَّ اَنَّهَا آخِرُ سِنِی عُمُرِی، فَحَمَلْتُ عَلَی نَفْسِی وَ خَرَجْتُ مَاشِیاً، فَوَصَلْتُ فِی اَیَّامٍ، فَسَلَّمْتُ وَ صَلَّیْتُ رَکْعَتَیِ الزِّیَارَهِ وَ نِمْتُ، فَرَاَیْتُ الْحُسَیْنَ (علیه‌السّلام) قَدْ خَرَجَ مِنَ الْقَبْرِ. فَقَالَ لِی: «یَا عَلِیُّ، لِمَ جَفَوْتَنِی وَ کُنْتَ بِی بَرّاً؟» فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی، ضَعُفَ جِسْمِی وَ قَصُرَتْ خُطَایَ، وَ وَقَعَ لِی اَنَّهَا آخِرُ سِنِی عُمُرِی فَاَتَیْتُکَ فِی اَیَّامٍ، وَ قَدْ رُوِیَ عَنْکَ شَیْ‌ءٌ اُحِبُّ اَنْ اَسْمَعَهُ مِنْکَ. فَقَالَ: «قُلْ». قَالَ: قُلْتُ: رُوِیَ عَنْکَ «مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِهِ زُرْتُهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ». قَالَ: «نَعَمْ». قُلْتُ: فَاَرْوِیهِ عَنْکَ «مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِهِ زُرْتُهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ». قَالَ: «نَعَمْ ارْوِ عَنِّی‌: مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِهِ زُرْتُهُ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ اِنْ وَجَدْتُهُ فِی النَّارِ اَخْرَجْتُهُ.

[۶] ابن‌طاووس، علی بن موسی‌، الوفاه:۶۶۴ ق‌، الدروع الواقیه، ج۱، ص۷۵، چاپ اول، ناشر:مؤسسه آل البیت (علیهم‌السلام)‌۱۴۱۵ ق/ ۱۹۹۵.

داود بن عقبه می‌گوید: همسایه‌ای داشتیم که به محمد بن علی معروف بود، محمد بن علی می‌گوید: من هر ماه به زیارت امام حسین (علیه‌السلام) می‌رفتم، ولی وقتی سنم بالا رفت و جسمم ضعیف شد دیگر برای مدتی زیارت ایشان نرفتم، تا اینکه احساس کردم اواخر عمرم می‌باشد پس به سختی با پای پیاده به زیارت آن حضرت رفتم، و طی چند روز به کربلا رسیدم، پس سلام دادم و دو رکعت نماز خواندم و خوابیدم، در خواب آن حضرت را دیدم که از قبر خارج شدند و به من فرمودند: ‌ای علی شما نسبت به من نیکی می‌کردی پس چرا به من جفا می‌کنی؟ عرض کردم‌ ای سید من؛ جسمم ضعیف شده و پاهای من ناتوان، و احساس کردم که اخرین سال عمر من است پس در طی چند روز به زیارت شما آمدم، و از جانب شما روایتی شنیدم که دوست دارم از خود شما بشنوم، پس امام فرمودند: آن روایت را بگو؛ گفتم از شما نقل شده است که فرمودید: هرکس به زیارت من بیاید من بعد از وفات او به زیارتش می‌روم، سپس اما فرمودند: درست است، عرض کردم ایا این روایت را نقل کنم؟ امام فرمود بله این روایت را از جانب من نقل کن: هرکس به زیارت من بیاید من بعد از وفات او به زیارتش می‌آیم و حتی اگر آن را در آتش ببینم از آتش بیرون می‌آورم.

روایت دوم

حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابن‌مُسْکَانَ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَهَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ قَالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام اَنَا قَتِیلُ الْعَبْرَهِ قُتِلْتُ مَکْرُوباً وَ حَقِیقٌ‌ عَلَی‌ اللَّهِ‌ اَنْ لَا یَاْتِیَنِی مَکْرُوبٌ اِلَّا اَرُدَّهُ وَ اَقْلِبَهُ اِلَی اَهْلِهِ مَسْرُوراً.

[۷] ابن‌بابویه، محمد بن علی، الوفاه:۳۸۱ ق، ‌ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۹۸، ‌چاپ دوم، ناشر:دار الشریف الرضی للنشر۱۴۰۶ ق‌.

من کشته اشک‌ها هستم، و با حالی حزین و اندوه کشته شدم، بر خداوند است که هیچ گرفتاری به زیارت من نیاید مگر آن که او را شادمان بازگردانم و به خانواده‌اش برسانم.

سیره امام سجاد

امام سجاد (علیه‌السّلام) که خود از بازماندگان حادثه کربلا می‌باشد، به صورت عملی اهمیت زیارت اباعبدالله (سلام‌الله‌علیه) را بیان نموده و خود ایشان به زیارت پدر بزرگواراشان رفته‌اند.
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ اَبِی حَمَّادٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّهَ عَنْ اَبِی حَمْزَهَ قَالَ: اِنَّ اَوَّلَ مَا عَرَفْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ (علیهما‌السّلام) اَنِّی رَاَیْتُ رَجُلًا دَخَلَ مِنْ بَابِ الْفِیلِ فَصَلَّی اَرْبَعَ رَکَعَاتٍ‌فَتَبِعْتُهُ حَتَّی اَتَی بِئْرَ الزَّکَاهِ وَ هِیَ عِنْدَ دَارِ صَالِحِ بْنِ عَلِیٍّ وَ اِذَا بِنَاقَتَیْنِ مَعْقُولَتَیْنِ وَ مَعَهُمَا غُلَامٌ اَسْوَدُ فَقُلْتُ لَهُ مَنْ هَذَا فَقَالَ هَذَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَدَنَوْتُ اِلَیْهِ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ وَ قُلْتُ لَهُ مَا اَقْدَمَکَ بِلَاداً قُتِلَ فِیهَا اَبُوکَ وَ جَدُّکَفَقَالَ زُرْتُ‌ اَبِی‌ وَ صَلَّیْتُ فِی هَذَا الْمَسْجِدِ ثُمَّ قَالَ هَا هُوَ ذَا وَجْهِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ‌واله وسلم.

[۸] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الوفاه:۳۲۹ ق‌، الکافی، ج۸، ص۲۵۵، محقق:غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، چاپ چهارم، ‌ناشر:دار الکتب الاسلامیه۱۴۰۷ ق.

ابوحمزه گوید: نخستین باری که من علی بن الحسین (علیهماالسّلام) را شناختم روزی بود که دیدم مردی از باب الفیل (یکی از درب‌های مسجد کوفه) وارد شد و چهار رکعت نماز خواند، من به دنبال آن مرد رفتم تا به بئر الزکاه که نزدیک خانه صالح بن علی بود رسید در آنجا دو شتر زانو بسته دیدم و غلام سیاهی با آنها بود، از آن غلام پرسیدم: این مرد کیست؟ گفت: علی بن الحسین است، پس من بدان حضرت نزدیک شده بر او سلام کردم و به او عرض کردم: چه سبب شد که به این بلاد بیائی؟ بلادی که پدر و جدت را در آن کشتند؟ فرمود: به زیارت پدرم آمدم و در این مسجد هم نماز خواندم و هم اکنون رو به سوی مدینه دارم- درود خدا بر او باد-.

سیره امام باقر

امام باقر (علیه‌السلام)، علاوه بر شمردن ثواب زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) جهت تشویق مردم به زیارت آن حضرت، در بعضی از روایات دیگر به صورت صریح، امر و دستور به زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السّلام) دادند که اگر نگوییم این‌گونه روایات دلالت بر وجوب می‌کند بی‌شک دلالت بر مستحب موکد خواهد کرد.

روایت اول

حَدَّثَنِی اَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِیِّ عَنْ اَبِیهِ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْحَکَمِ النَّخَعِیِّ عَنْ اَبِی حَمَّادٍ الْاَعْرَابِیِّ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) فَذَکَرَ فَتًی‌ قَبْرَ الْحُسَیْنِ‌ (علیه‌السّلام) فَقَالَ لَهُ اَبُو جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) مَا اَتَاهُ عَبْدٌ فَخَطَا خُطْوَهً اِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ حَسَنَهً وَ حَطَّ عَنْهُ سَیِّئَه.

[۹] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۴، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش‌.

سدیر صیرفی، می‌گوید: محضر محمد باقر (علیه‌السلام) بودیم پس جوانی قبر حضرت امام حسین (علیه‌السلام) را متذکر شد. حضرت محمد باقر (علیه‌السلام) به او فرمود: هیچ کس به زیارت آن حضرت نمی‌رود و قدمی بر نمی‌دارد مگر آنکه حق تعالی برای او یک حسنه نوشته و یک گناه از او پاک می‌کند.

روایت دوم

حَدَّثَنِی اَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ وَ جَمَاعَهُ مَشَایِخِی عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارِ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ جَمِیعاً عَنْ اَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ اَبِی اَیُّوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ: مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَاِنَّ اِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السَّوْءِ وَ اِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَی کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ بِالْاِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ.

[۱۰] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۱، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش‌.

حضرت محمد باقر (علیه‌السلام) فرمودند: امر کنید شیعیان ما را به زیارت قبر حضرت حسن بن علی (علیهماالسّلام) چه آنکه زیارت آن حضرت رزق و روزی را زیاد و عمر را طولانی کرده و اموری که بدی و شر را جلب می‌کنند دفع می‌نماید. و زیارت آن حضرت بر هر مؤمنی که اقرار به امامت حضرتش از طرف حق تعالی دارد واجب و لازم است.

روایت سوم

وَ بِاِسْنَادِهِ عَنْ سَیْفِ بْنِ عَمِیرَهَ عَنْ اَبِی بَکْرٍ الْحَضْرَمِیِّ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‌ مَنْ اَرَادَ اَنْ یَعْلَمَ اَنَّهُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّهِ فَیَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَی قَلْبِهِ فَاِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ کَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَهِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَمَنْ کَانَ لِلْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) زَوَّاراً عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا اَهْلَ الْبَیْتِ وَ کَانَ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّهِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَوَّاراً کَانَ نَاقِصَ الْاِیمَانِ.

[۱۱] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۹۳، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش‌.

حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) می‌فرمودند: کسی که می‌خواهد بداند آیا اهل بهشت هست یا نه، پس دوستی ما را بر دلش عرضه کند اگر دلش آن را پذیرفت پس او مؤمن است و کسی که محبّ و دوست‌دار ما است باید در زیارت امام حسین (علیه‌السلام) راغب باشد، بنا بر این شخصی که زائر امام حسین (علیه‌السلام) باشد ما او را محبّ خود می‌دانیم و از اهل بهشت خواهد بود و کسی که زیاد به زیارت حضرت اباعبداللَّه الحسین (علیه‌السلام) نرود ناقص الایمان است.

سیره امام صادق

روایات نقل شده از حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) در باب زیارت حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام)، بسیار زیاد می‌باشند، که در آن حضرت علاوه بر سفارش به زیارت اباعبدالله (علیه‌السّلام) به‌طور کلی و به زیارت اربعین به صورت خصوصی و بیان ثواب زیارت، خودشان نیز به زیارت آن حضرت رفته‌اند.

روایت اول

حَدَّثَنِی اَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَتِّیلٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ الْهَاشِمِیِّ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ مَوْلَی اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ: لَوْ اَنَّ اَحَدَکُمْ حَجَ‌ دَهْرَهُ‌ ثُمَّ لَمْ یَزُرِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهما السلاملَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ اللَّهِ وَ حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم)لِاَنَّ حَقَّ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فَرِیضَهٌ مِنَ اللَّهِ وَاجِبَهٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِم.

[۱۲] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۲۲، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش.

حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: اگر یکی از شما طول عمرش را به حجّ رفته ولی به زیارت حسین بن علی (علیهماالسّلام) نرود حتما حقّی از حقوق خدا و حقوق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم) را ترک کرده زیرا حق حسین (علیه‌السلام) فرضیه و تکلیفی است از جانب خداوند که بر هر مسلمانی واجب می‌باشد.

روایت دوم

حَدَّثَنِی اَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُمُ اللَّهُ جَمِیعاً عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنِ السُّحْتِ الْخَزَّازِ قَالَ حَدَّثَنَا حَفْصٌ الْمُزَنِیُّ عَنْ عُمَرَ بْنِ بَیَاضٍ عَنْ اَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ: قَالَ لِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ یَا اَبَانُ مَتَی عَهْدُکَ بِقَبْرِ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) قُلْتُ لَا وَ اللَّهِ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ مَا لِی بِهِ عَهْدٌ مُنْذُحِینٍ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَظِیمِ وَ اَنْتَ مِنْ رُؤَسَاءِ الشِّیعَهِ تَتْرُکُ‌ زِیَارَهَ الْحُسَیْنِ‌ (علیه‌السّلام) لَا تَزُورُهُ- مَنْ زَارَ الْحُسَیْنَ (علیه‌السّلام) کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَا عَنْهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ سَیِّئَهً وَ غَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَاَخَّرَ یَا اَبَانُ لَقَدْ قُتِلَ الْحُسَیْنُ (علیه‌السّلام) فَهَبَطَ عَلَی قَبْرِهِ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ عَلَیْهِ وَ یَنُوحُونَ عَلَیْهِ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَهِ.

[۱۳] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۳۳۱، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش‌.

ابان بن تغلب گفت: حضرت جعفر بن محمّد (علیهماالسّلام) به من فرمودند: ‌ای ابان کی قبر حسین (علیه‌السلام) را زیارت کردی؟ عرض کردم: به خدا سوگند‌ ای پسر رسول خدا تا بحال به زیارت آن حضرت نرفته‌ام. حضرت فرمودند: سبحان‌اللّه، تو از بزرگان شیعه هستی و زیارت امام حسین (علیه‌السلام) را ترک می‌کنی، به زیارتش نمی‌روی؟ کسی که حسین (علیه‌السلام) را زیارت کند خداوند به هر قدمی که بر می‌دارد یک حسنه برایش می‌نویسد و از او در مقابل هر قدمش یک گناه محو می‌فرماید و تمام گناهان سابق و لاحقش را می‌آمرزد، ‌ای ابان وقتی حسین (علیه‌السلام) کشته شد هفتاد هزار فرشته ژولیده و غبار آلود بر قبرش از آسمان هبوط کرده و از آن تاریخ تا ظهور قیامت بر او گریه و نوحه‌سرائی می‌کنند.

روایت سوم زیارت اربعین

اَخْبَرَنَا جَمَاعَهٌ مِنْ اَصْحَابِنَا عَنْ اَبِی مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَی بْنِ اَحْمَدَ التَّلَّعُکْبَرِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی اَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعَدَهَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِی مَوْلَایَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی زِیَارَهِ الْاَرْبَعِینَ‌ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ- السَّلَامُ عَلَی وَلِیِّ اللَّهِ وَ حَبِیبِهِ السَّلَامُ عَلَی خَلِیلِ اللَّهِ وَ نَجِیبِهِ السَّلَامُ عَلَی صَفِیِّ اللَّهِ وَ ابن‌صَفِیِّهِ السَّلَامُ عَلَی الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِیدِ السَّلَامُ عَلَی اَسِیرِ الْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ اِنِّی اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ ابن‌وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ ابن‌صَفِیِّکَ الْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَهِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَهِ وَ اجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ الْوِلَادَهِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السَّادَهِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَهِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَهِ وَ اَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ الْاَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّهً عَلَی خَلْقِکَ مِنَ الْاَوْصِیَاءِ فَاَعْذَرَ فِی الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلَالَهِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْاَرْذَلِ الْاَدْنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْاَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّی فِی هَوَاهُ وَ اَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ اَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ اَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَهَ الْاَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِینَ النَّارَ فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّی سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلًا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً اَلِیماً السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابن‌سَیِّدِ الْاَوْصِیَاءِ اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمِینُ اللَّهِ وَ ابن‌اَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مِتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ-وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّی اَتَاکَ الْیَقِینُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّهً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اللَّهُمَّ اِنِّی اُشْهِدُکَ اَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِاَبِی اَنْتَ وَ اُمِّی یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الْاَصْلَابِ الشَّامِخَهِ وَ الْاَرْحَامِ الطَّاهِرَهِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِاَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّینِ وَ اَرْکَانِ الْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِینَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الْاِمَامُ الْبَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ وَ اَشْهَدُ اَنَّ الْاَئِمَّهَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَهُ التَّقْوَی وَ اَعْلَامُ الْهُدَی وَ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَی وَ الْحُجَّهُ عَلَی اَهْلِ الدُّنْیَا وَ اَشْهَدُ اَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِاِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ اَمْرِی لِاَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّهٌ حَتَّی یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لَا مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَی اَرْوَاحِکُمْ وَ اَجْسَادِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ تُصَلِّی رَکْعَتَیْنِ وَ تَدْعُو بِمَا اَحْبَبْتَ وَ تَنْصَرِفُ.

[۱۴] الطوسی، محمد بن الحسن، الوفاه:‌۴۶۰ ق، ‌تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۱۳، ‌محقق:خرسان، حسن الموسوی، ‌چاپ چهارم، ‌ناشر:دار الکتب الاسلامیه‌۱۴۰۷ ق‌.

صفوان گفت: مولایم امام صادق (علیه‌السلام) درباره زیارت اربعین به من گفت: هنگامی که قسمت قابل توجهی از روز برآمده، بخوان: سلام بر ولیّ خدا و حبیبش، سلام بر دوست خدا و نجیبش، سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش، سلام بر حسین مظلوم شهید، سلام بر آن دچار گرفتاری‌ها و کشته اشک‌ها، خدایا من گواهی می‌دهم که حسین ولیّ تو و فرزند ولیّ تو، و فرزند برگزیده توست حسینی که به کرامتت رسیده، او را به شهادت گرامی داشتی، و به خوشبختی اختصاصش دادی، و به پاکی ولادت برگزیدی، و او را آقایی از آقایان، و پیشروی از پیشرویان، و مدافعی از مدافعان حق قرار دادی، و میراث‌های پیامبران را به او عطا فرمودی، و او را از میان جانشینان حجّت بر بندگانت قرار دادی، و در دعوتش جای عذری باقی نگذاشت، و از خیرخواهی دریغ نورزید، و جانش را در راه تو بذل کرد، تا بندگانت را از جهالت و سرگردانی گمراهی برهاند، درحالی که بر علیه او به کمک هم برخاستند، کسانی‌که دنیا مغرورشان کرد، و بهره واقعی خود را به فرومایه‌تر و پست‌تر چیز فروختند، و و آخرتشان را به کمترین بها به گردونه فروش گذاشتند، تکبّر کردند و خود را در دامن هوای نفس‌ انداختند، تو را و پیامبرت را به خشم آوردند، و اطاعت کردند از میان بندگانت، اهل شکاف افکنی و نفاق و بارکشان گناهان سنگین، و سزواران آتش را پس با آنان درباره تو صابرانه و به حساب تو جهاد کرد، تا در طاعت تو خونش ریخته شد و حریمش مباح گشت خدایا آنان را لعنت کن لعنتی سنگین، و عذابشان کن عذابی دردناک، سلام بر تو‌ ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو‌ ای فرزند سرور جانشینان، شهادت می‌دهم که تو امین خدا و فرزند امین اویی، خوشبخت زیستی، و ستوده درگذشتی، و از دنیا رفتی گم گشته، و مظلوم و شهید، گواهی می‌دهم که خدا وفاکننده است آنچه را به تو وعده داده، و نابودکننده کسانی را که از یاریت دریغ ورزیدند، و عذاب‌کننده کسانی را که تو را کشتند، و گواهی می‌دهم که شما به عهد خدا وفا کردید و در راهش به جهاد برخاستی تا مرگ فرا رسید، پس خدا لعنت کند کسانی را که تو را کشتند، و به تو ستم کردند، و این جریان را شنیدند و به آن خشنود شدند، خدای من تو را شاهد می‌گیرم که من دوستم با آنان که او را دوست دارند، و دشمن با آنان که با او دشمنند، پدر و مادرم فدایت‌ ای فرزند رسول خدا، گواهی می‌دهم که تو در صلب‌های بلندمرتبه و رحم‌های پاک نوری بودی، جاهلیت با ناپاکی‌هایش تو را آلوده نکرد، و از جامه‌های تیره و تارش به تو نپوشاند، و گواهی می‌دهم که تو از ستون‌های دین، و پایه‌های مسلمانان، و پناهگاه مردم مؤمنی، و گواهی می‌دهم که پیشوای نیکوکار، با تقوا، راضی به مقدرات حق، پاکیزه، هدایت‌کننده، و هدایت‌شده‌ای، و گواهی می‌دهم که امامان از فرزندانت، اصل تقوا، و نشانه‌های هدایت، و دستگیره محکم، و حجّت بر اهل دنیا هستند و گواهی می‌دهم که من به یقین مؤمن به شمایم، و به بازگشتتان یقین دارم، براساس قوانین دینم، و عواقب عملم، و قبلم با قلبتان در صلح، و کارم پیرو کارتان، و یاری‌ام برای شما آماده است، تا خدا به شما اجازه دهد، پس با شمایم نه با دشمنانتان، درودهای خدا بر شما، و بر ارواح و پیکرهایتان، و بر حاضر و غایبتان، و بر ظاهر و باطنتان، آمین‌ ای پروردگار جهانیان. پس دو رکعت نماز می‌خوانی، و به آنچه می‌خواهی دعا می‌کنی و برمی‌گردی.

روایت چهارم

بِالْاِسْنَادِ عَنِ الشَّرِیفِ اَبِی عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدُ بْنُ بَهْرَامَ الضَّرِیرُ الرَّازِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی حُسَیْنُ بْنُ اَبِی الْعَیْفَاءِ الطَّائِیُّ قَالَ سَمِعْتُ اَبِی ذَکَرَ اَنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ (علیه‌السلام) مَضَی اِلَی الْحِیرَهِ وَ مَعَهُ غُلَامٌ لَهُ عَلَی‌ رَاحِلَتَیْنِ‌ وَ ذَاعَ الْخَبَرُ بِالْکُوفَهِ فَلَمَّا کَانَ الْیَوْمُ الثَّانِی قُلْتُ لِغُلَامٍ لِی اذْهَبْ فَاقْعُدْ لِی فِی مَوْضِعِ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الطَّرِیقِ فَاِذَا رَاَیْتَ غُلَامَیْنِ عَلَی‌ رَاحِلَتَیْنِ‌ فَتَعَالَ اِلَیَّ فَلَمَّا اَصْبَحْنَا جَاءَنِی فَقَالَ قَدْ اَقْبَلَا فَقُمْتُ اِلَی بَارِیَّهٍ فَطَرَحْتُهَا عَلَی قَارِعَهِ الطَّرِیقِ وَ اِلَی وِسَادَهٍ وَ صُفْرِیَّهٍ جَدِیدَهٍ وَ قُلَّتَیْنِ فَعَلَّقْتُهُمَا فِی النَّخْلَهِ وَ عِنْدَهَا طَبَقٌ مِنَ الرُّطَبِ وَ کَانَتِ النَّخْلَهُ صَرَفَانَهً فَلَمَّا اَقْبَلَ تَلَقَّیْتُهُ وَ اِذَا الْغُلَامُ مَعَهُ فَسَلَّمْتُ عَلَیْهِ فَرَحَّبَ بِی ثُمَّ قُلْتُ یَا سَیِّدِی‌ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهِ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِیکَ تَنْزِلُ عِنْدِی سَاعَهً وَ تَشْرَبُ شَرْبَهَ مَاءٍ بَارِدٍ فَثَنَی رِجْلَهُ فَنَزَلَ وَ اتَّکَاَ عَلَی الْوِسَادَهِ ثُمَّ رَفَعَ رَاْسَهُ اِلَی النَّخْلَهِ فَنَظَرَ اِلَیْهَا وَ قَالَ یَا شَیْخُ مَا تُسَمُّونَ هَذِهِ النَّخْلَهَ عِنْدَکُمْ قُلْتُ یَا ابن‌رَسُولِ اللَّهُ صَرَفَانَهً فَقَالَ وَیْحَکَ هَذِهِ وَ اللَّهِ الْعَجْوَهُ نَخْلَهُ مَرْیَمَ الْقُطْ لَنَا مِنْهَا فَلَقَطْتُ فَوَضَعْتُهُ فِی الطَّبَقِ الَّذِی فِیهِ الرُّطَبُ فَاَکَلَ مِنْهَا فَاَکْثَرَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ بِاَبِی وَ اُمِّی هَذَا الْقَبْرُ الَّذِی اَقْبَلْتَ مِنْهُ قَبْرُ الْحُسَیْنِ قَالَ اِی وَ اللَّهِیَا شَیْخُ حَقّاً وَ لَوْ اَنَّهُ عِنْدَنَا لَحَجَجْنَا اِلَیْهِ قُلْتُ فَهَذَا الَّذِی عِنْدَنَا فِی الظَّهْرِ اَ هُوَ قَبْرُ اَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) قَالَ اِی وَ اللَّهِ یَا شَیْخُ حَقّاً وَ لَوْ اَنَّهُ عِنْدَنَا لَحَجَجْنَا اِلَیْهِ ثُمَّ رَکِبَ رَاحِلَتَهُ وَ مَضی.

[۱۵] ابن‌طاوس، عبدالکریم بن احمد، الوفاه:۶۹۳ ق، ‌فرحه الغری فی تعیین قبر امیرالمؤمنین علیّ بن ابی طالب (علیه‌السّلام) فی النجف‌، ج۱، ص۸۹، ناشر:منشورات الرضی‌،(بی تا).

حسین بن ابی‌العلا که می‌گوید: شنیدم از پدرم که می‌گوید: حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) تشریف بردند به حیره و با آن حضرت پسری بود و هر دو سواره تشریف بردند و این خبر در کوفه منتشر شد. وقتی روز دوم شد، به غلام خود گفتم که برو و فلان جا بر سر راه بنشین، وقتی که دو جوان سواره می‌آیند، بیا و مرا خبر کن. وقتی صبح شد غلام خبر آورد که آن دو جوان سواره آمدند. برخاستم و بوریائی برداشتم و بر سر راه آن حضرت‌ انداختم و بالشی بر روی حصیر گذاشتم و درخت خرمایی در آنجا بود. دو کوزه آب بر آن درخت آویختم و طبق رطبی در آنجا گذاشتم- و آن درخت درخت خرمای صرفانه بود-؛ و چون آن حضرت رسیدند، استقبال کردم و سلام کردم. جواب فرمودند و مرا تکریم فرمودند. گفتم: ‌ای سیّد و مولای من! ‌ای فرزند رسول خدا! من از جمله پیروان شما هستم و التماس دارم که نزد من ساعتی فرود آئید و شربت آب‌ خنکی بنوشید، آن حضرت پا را از زین گردانیدند و به زیر آمدند و بر وساده تکیه فرمودند و به درخت خرما نگاه کردند و فرمودند که یا شیخ! نام این درخت خرما چیست؟ گفتم: یا ابن‌رسول اللَّه! این درخت را صرفانه می‌نامیم. حضرت گفت: خدا تو را رحمت کند! و اللَّه این درخت نامش عجوه است؛ درخت خرمائیست که حضرت عیسی در زیر آن متولّد شدند و حضرت مریم از خرمای آن درخت میل فرمودند. پس حضرت فرمود که ازین درخت برای ما خرما بچین. چیدم و در طبقی گذاشتم و نزد آن حضرت آوردم. بسیار از آن میل فرمودند. گفتم: فدای تو شوم من و پدرم و مادرم! این قبری که از طرف آن تشریف می‌آورید، قبر حضرت امام حسین است؟ فرمود: بلی و اللَّه‌ ای شیخ! اگر این قبر در مدینه می‌بود چنان‌که به حج می‌رویم به این زیارت می‌رفتیم. گفتم: این قبری که در پشت کوفه است، قبر حضرت امیرالمؤمنین است؟ فرمود که بلی و اللَّه‌ ای شیخ! و اگر این قبر در حوالی مدینه می‌بود همانطور که به حج اهتمام می‌کردیم در زیارت آن حضرت می‌کردیم. بعد از آن سوار شدند و روانه شدند.

روایت پنجم

حَدَّثَنِی الْحَسَنُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْحَذَّاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام) قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‌ زُورُوا الْحُسَیْنَ (علیه‌السّلام) وَ لَوْ کُلَّ سَنَهٍ فَاِنَّ کُلَّ مَنْ اَتَاهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ غَیْرَ جَاحِدٍ لَمْ یَکُنْ لَهُ عِوَضٌ غَیْرُ الْجَنَّهِ وَ رُزِقَ رِزْقاً وَاسِعاً وَ آتَاهُ اللَّهُ مَنْ قِبَلَهُ بِفَرَحٍ(بِفَرَجٍ‌) عَاجِلٍ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ.

[۱۶] ابن‌قولویه، جعفر بن محمد، الوفاه:۳۶۷، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۵۱، محقق:امینی، عبد الحسین‌، چاپ اول‌، ناشر:دار المرتضویه، ۱۳۵۶ ش.

حضرت امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: حسین (علیه‌السلام) را زیارت کنید اگرچه در هر سال باشد زیرا کسانی که او را در حالی که به حقّش عارف بوده و آن را انکار نکنند زیارت کنند، پاداشی ندارند مگر بهشت و روزی آنها واسع بوده و خداوند منّان در دنیا فرج نصیبشان می‌کند، حق تبارک و تعالی چهار هزار فرشته را موکّل قبر حسین بن علی (علیهماالسّلام) فرموده که بر او گریه می‌کنند و زائرین حضرت را مشایعت کرده تا به خانه خود برسند و اگر مریض شوند آنها را عیادت کرده و هنگامی که از دنیا روند بر سر جنازه آنها حاضر شده و بر ایشان طلب آمرزش و رحمت می‌نمایند.

روایت ششم

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ سَلَمَهَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَنَانٍ عَنْ اَبِیهِ قَالَ قَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام)یَا سَدِیرُ تَزُورُ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فِی کُلِّ یَوْمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَاقَالَ فَمَا اَجْفَاکُمْ قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَهٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَهٍ قُلْتُ قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ یَا سَدِیرُ مَا اَجْفَاکُمْ‌ لِلْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) امَا عَلِمْتَ اَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اَلْفَیْ اَلْفِ مَلَکٍ شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَ وَ یَزُورُونَ لَا یَفْتُرُونَ وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ اَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ (علیه‌السّلام) فِی کُلِّ جُمْعَهٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّهً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ اِنَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخَ کَثِیرَهً فَقَالَ لِی اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ ثُمَّ تَلْتَفِتُ یَمْنَهً وَ یَسْرَهً ثُمَّ تَرْفَعُ رَاْسَکَ اِلَی السَّمَاءِ ثُمَّ انْحُ نَحْوَ الْقَبْرِ وَ تَقُولُ- السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا اَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَهٌ وَ الزَّوْرَهُ حَجَّهٌ وَ عُمْرَهٌ قَالَ سَدِیرٌ فَرُبَّمَا فَعَلْتُ فِی الشَّهْرِ اَکْثَرَ مِنْ عِشْرِینَ مَرَّهً.

[۱۷] کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، ‌ الوفاه:۳۲۹ ق‌، الکافی (ط- الاسلامیه)، ج‌۴، ص۵۸۹، محقق:غفاری علی اکبر و آخوندی، محمد، ناشر:دار الکتب الاسلامیه۱۴۰۷ ق‌.

سدیر می‌گوید: امام صادق فرمودند: ‌ای سَدیر! قبر حسین (علیه‌السلام) را در هر روز، زیارت می‌کنی؟ گفتم: فدایت شوم، نه! فرمود: چه‌قدر جفاکارید!. فرمود: او را هفته‌ای یک بار، زیارت می‌کنید؟. گفتم: نه. فرمود: در هر ماه، چه طور؟ گفتم: نه. فرمود: در هر سال، چه؟. گفتم: گاه، چنین می‌شود. فرمود: «ای سَدیر! چه قدر به حسین (علیه‌السلام) جفا می‌کنید! آیا نمی‌دانی که خدای عزوجل، دو هزار هزار فرشته پریشان غبارآلود دارد که می‌گِریند و زیارت می‌کنند و خسته نمی‌شوند. چه می‌شود‌ای سَدیر که قبر حسین (علیه‌السلام) را در هر هفته، پنج بار و در هر روز، یک بار، زیارت کنی؟. گفتم: فدایت شوم! میان ما و او فرسنگ‌ها راه است. امام (علیه‌السلام) به من فرمود: به بالای بام خانه‌ات برو. سپس به راست و چپ، توجّه کن و آن گاه، سرت را به سوی آسمان، بالا ببر و به سوی قبر حسین (علیه‌السلام) رو کن و بگو: السَّلامُ عَلَیکَ یا ابا عَبدِ اللّهِ، السَّلامُ عَلَیکَ و رَحمَهُ اللّهِ و بَرَکاتُهُ: سلام بر تو، ‌ای اباعبداللّه! سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد! “. برایت، یک زیارت نوشته می‌شود و زیارت، (معادل‌) یک حج و عمره است. (پس از آن،) گاه در یک ماه، بیش از بیست بار، آن را به انجام می‌رساندم.

روایت هفتم

حَدَّثَنِ

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.