پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
3 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی :

روضه شب چهارم محرم

‌نام‌گذاری شب‌های محرم به طور تعینی و با گذشت زمان صورت گرفته است. این کار از ناحیه‌ ذاکران اهل بیت (علیهم‌السّلام) به تقلید از شب‌های خاصی مانند: عاشورا و تاسوعا انجام گرفته است. شب چهارم عزاداری محرم را به نام به یکی از شهیدان سربلند کربلا، یعنی جناب حر بن یزید ریاحی نام‌گذاری کرده‌اند. البته این شب به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب شده است.

فهرست مندرجات

۱ – پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی
۲ – روضه فرزندان حضرت زینب
۳ – پانویس
۴ – منبع

پاورپوینت روضه حر بن یزید ریاحی

حرّ الگوی توبه و حقیقت‌جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین (علیه‌السّلام) چنین جایگاه وارسته‌ای نداشت و به گفته خودش مامور بود و معذور! اما ادب و تواضعش در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف‌بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجدگاه توبه فرود آورد. حر، جذاب‌ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. او که یکی از فرماندهان نامی عرب بود، همراه با هزار نیروی جنگی برای مقابله با امام حسین (علیه‌السّلام) و بستن راه آن حضرت به میدان آمده بود؛ اما چون در روز عاشورا امام (علیه‌السلام) فریاد برآورد: اما مِنْ مُغیثٍ یغیثُنا لِوَجْهِ اللَّهِ تَعالی؟ اما مِنْ ذابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ؛ آیا فریادرسی هست که به فریاد ما رسد و از خدا جزای خیر بطلبد؟ و آیا کسی هست که شرّ این قوم را از حرم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) باز دارد؟»

[۱] ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۱.

[۲] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۲.

حرّ با شنیدن فریاد امام (علیه‌السلام)، قلبش مضطرب و اشک از چشمانش جاری شد. وی در حالی که‌ اندامش به لرزه افتاده بود‌ اندک‌اندک به خیام امام حسین (علیه‌السلام) نزدیک شد و به یکی از نزدیکانش چنین گفت: «سوگند به خدا خودم را در میان دوزخ و بهشت می‌بینم و من بهشت را بر می‌گزینم، هر چند که مرا پاره‌پاره کنند و بسوزانند.» آن‌گاه اسب تاخت تا خدمت امام (علیه‌السلام) رسید

[۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۵.

[۴] ابن اثیر جزری، ابوالحسن علی بن ابی‌الکرم، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۴.

و در حالی که دست بر سر نهاده بود، گفت: «اللَّهُمَّ الَیْکَ انبْتُ فَتُبْ عَلَیَّ فَقَدْ ارْعَبْتُ قُلُوبَ اوْلِیائِکَ وَاوْلادِ بِنْتِ نبِیِّکَ؛ بارخدایا به سوی تو بازگشته‌ام، توبه مرا بپذیر که من رعب و وحشت در دل دوستان تو و فرزندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلم) افکندم.»

[۵] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ج۱، ص۲۳۰.

[۶] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۰.

سپس سپرش را واژگون کرد

[۷] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۳۶.

و با شرمساری تمام عرضه داشت: «جُعِلْتُ فِداکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ اَنَا صاحِبُکَ الَّذی حَبَسْتُکَ عَنِ الرُّجُوعِ وَ سایَرْتُکَ فِی الطَّریقِ وَ جَعْجَعْتُ بِکَ فی هذَا الْمَکانِ وَ ما ظَنَنْتُ اَنَّ الْقَوْمَ یَرُدُّونَ عَلَیْکَ ما عَرَضْتَهُ عَلَیْهِمْ وَ لایَبْلُغُونَ مِنْکَ هذِهِ الْمَنْزِلَهَ، وَ اللّه ِ لَوْ عَلِمْتُ اَنَّهُمْ یَنْتَهُونَ بِکَ اِلی ما اَری ما رَکِبْتُ مِثْلَ الَّذی رَکِبْتُ، فَانّی تائِبٌ اِلَی اللّه ِ مِمّا صَنَعْتُ، فَتَری لی مِنْ ذلِکَ تَوْبه؟؛ ‌ای فرزند رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فدایت شوم، من همان هستم که تو را از بازگشت به وطنت جلوگیری کردم و در راه، همه جا قدم به قدم با تو آمدم و مواظب بودم که مبادا از راه منحرف شوی و تو را در این مکان وحشتناک فرود آوردم و خیال نمی‌کردم آنان سخن تو را رد کنند و با تو تا این‌ اندازه کینه ورزند. به خدا سوگند اگر می‌دانستم آن‌ها با تو آن می‌کنند که الان می‌بینم، هرگز با تو چنان رفتاری نمی‌کردم، امّا اینک از آنچه کرده‌ام به سوی خداوند توبه می‌کنم. آیا خداوند توبه مرا می‌پذیرد؟» امام برایش استغفار کرد و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی.

[۸] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۹.

[۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵۹.

[۱۰] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۵.

[۱۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۹۵.

[۱۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱.

[۱۳] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.

[۱۴] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۲-۱۳.

برخی از مورّخان نوشته‌اند که حرّ گفت: چون من اوّلین کس بودم که راه را بر تو سد کردم، اجازه فرما نخستین شهید راهت نیز باشم؛ شاید از کسانی باشم که در قیامت با جدّت مصافحه می‌کنند.

[۱۵] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۰.

[۱۶] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۳.

[۱۷] ابن اعثم کوفی، ابومحمد احمد بن اعثم، الفتوح، ج۵، ص۱۰۱.

اما مرحوم سید بن طاووس گوید: مقصود حرّ نخستین شهید در آن ساعات بود وگرنه پیش از این جماعتی به شهادت رسیده بودند.

[۱۸] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۰.

حرّ از امام حسین (علیه‌السّلام) اجازه گرفت و وارد میدان کارزار شد و بعد از رشادت‌های بی‌نظیر، پیکر مجروح و خون‌آلودش به زمین افتاد. او را در حالی که هنوز جان در بدن داشت در جلوی خیمه‌ای که کشتگان را در آنجا جمع می‌کردند گذاشتند.

[۱۹] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۳-۱۴.

[۲۰] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۴۵.

امام (علیه‌السلام) فرمود: این کشتگان مانند پیغمبران و فرزندان پیغمبران هستند.

[۲۱] موسوی مقرم، عبدالرزاق، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ص۲۴۵.

سپس امام (علیه‌السّلام) در کنارش حاضر شد و دست به صورت وی کشید و جسد نیمه جانش را نوازش داد و در آن حال فرمود: «اَنْتَ الْحُرُّ کَما سَمَّتْکَ اُمُّکَ وَ اَنْتَ الْحُرُّ فِی الدُّنیا وَ اَنْتَ الْحُرُّ فِی الآْخِرَه؛ تو همان‌گونه که مادرت نامت را حرّ گذاشته، «حرّ» و آزاده‌ای. تو آزادمرد در دنیا و سعادتمند در جهان آخرت هستی.»

[۲۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۹.

[۲۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵۹.

[۲۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۵.

[۲۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۲۹۵.

[۲۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱.

[۲۷] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۰-۱۰۱.

[۲۸] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۱۲-۱۳.

سپس امام دستمال مبارک خود را بیرون آورده و زخم سر حرّ را بست.
شیخ صدوق در الامالی چنین روایت می‌کند: امام حسین (علیه‌السّلام) بر بالین او حاضر شد، در حالی که خون از پیکر حر جاری بود. امام خطاب به حر فرمود: «به‌به‌ ای حر، تو در دنیا و آخرت حری، همان‌طور که تو را “حر” نامیده‌اند». آری، امام حسین (علیه‌السّلام) پیکر حرّ را نوازش کرد، خاک‌های صورتش را کنار زد و زخم سرش را بست و بدین‌سان حرّ در برابر امام (علیه‌السلام) به شهادت رسید.

[۲۹] ابن طاووس، علی بن موسی، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۶۰.

[۳۰] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۸۹.

[۳۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۷۳.

[۳۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۳۰-۳۳۱.

[۳۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۴، ص۳۲۵.

[۳۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۵، ص۴۴۰۴۴۱.

[۳۵] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۱۰۲-۱۰۴.

امّا‌ ای کاش هنگامی که سر امام حسین (علیه‌السّلام) در تنور خولی به خاکستر آلوده شد، کسی پیدا می‌شد تا آن سر نورانی را پاک کند. در زیارت ناحیه مقدسه از وی چنین یاد شده است: السَّلامُ عَلی الحُرِّ بْنِ الرِّیاحِیّ.

[۳۶] ابن طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۷۸.

[۳۷] علامه مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۱.

روضه فرزندان حضرت زینب

حضرت زینب کبری (علیهاالسّلام) در حماسه عاشورا دوشادوش برادر حرکت کرده و لحظه‌ای از ایثار و فداکاری باز نایستاد. آن بانوی گرامی در سفر کربلا دو یادگار از همسرش عبداللّه بن جعفر به نام‌های عون و محمد به همراه داشت که هر دو در رکاب امام حسین (علیه‌السّلام) به شهادت رسیدند. هنگامی که عبدالله فهمید که سفر امام حسین (علیه‌السّلام) به کربلا قطعی است، دو پسرش عون و محمد را را برای کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین (علیه‌السّلام) روانه کرد و به آنان سفارش کرد که اگر جنگی پیش آمد، از امام حسین (علیه‌السّلام) حمایت و دفاع کنند.

[۳۸] شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج۲، ص۶۹.

آن دو هنگام خروج امام از مکه به سوی کربلا به آن حضرت پیوستند و نامه پدر خود عبدالله را که در آن از امام (علیه‌السلام) خواسته بود از این سفر منصرف شود به وی رساندند.

[۳۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۳۸۷.

نقل است که زینب کبری (سلام‌الله‌علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آن‌ها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید، کما اینکه آن مظلوم حتی غلام خود را از قتال بر حذر می‌داشت، دائی خود را به مادرش حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید. محمد یکی از پسران حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در روز عاشورا وقتی به میدان مبارزه شتافت، چنین رجز خواند:
«اشْکو اِلَی الله مِنَ العُدْوانِ•••فِعالَ قَومٍ فی الرَّدی عِمیانِ‌••• قَدْ بَدَّلوا مَعالِمَ القُرآنِ•••وَ مُحکمِ التَّنزیلِ و التَّبیان‌•••وَ اَظهَروا الکفرَ مَعَ الطُّغیانِ؛ به خدا شکایت می‌کنم از کردار گروهی که کورکورانه به سوی هلاکت می‌روند؛ همان‌ها که نشانه‌های قرآن را دگرگون و بیان محکم تنزیل را تغییر داده‌اند؛ و کفر و طغیان و سرکشی را آشکار ساختند.»

[۴۰] ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۴.

[۴۱] سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۷۷.

[۴۲] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین (علیه‌السلام)، ج۲، ص۳۱.

بنابر نقل مشهور، وی پس از کشتن ده تن، توسط عامر بن نهشل تمیمی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.

[۴۳] ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۴.

[۴۴] سماوی، محمد بن طاهر، ابصار العین، ج۱، ص۷۷.

[۴۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۶۹.

[۴۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۳، ص۲۰۰.

[۴۷] ابن شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۳، ص۲۵۴.

[۴۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۷.

[۴۹] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحس

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.