پاورپوینت راهنمای اخلاقی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت راهنمای اخلاقی دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت راهنمای اخلاقی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت راهنمای اخلاقی :
مربی اخلاق
مربی و استاد اخلاق ، ادامه دهنده مسیر سفرای الهی میباشد و لذا باید ویژگیهای خاصی داشته باشد تا بتواند وظیفه سنگین تربیت نفوس انسانها را به سرانجام برساند.
فهرست مندرجات
۱ – مقصود از استاد اخلاق
۲ – جایگاه مربی اخلاق
۳ – ویژگیهای مربی اخلاق
۳.۱ – صلاحیت تقوایی
۳.۱.۱ – نظر قاضی طباطبایی
۳.۱.۲ – نظر شهید مطهری
۳.۱.۳ – کلام پیامبر (ص)
۳.۱.۴ – کلام علی (ع)
۳.۲ – مهارت و تخصص
۳.۳ – بلاغت و سخنرانی
۳.۴ – واقعیتگرایی و زمانشناسی
۳.۵ – پرهیز از القاء روحیه یأس
۳.۶ – ویژگیهای دیگر
۴ – پانویس
۵ – منبع
مقصود از استاد اخلاق
مقصود از راهنما و استاد اخلاق ، صورت مادی و کالبد طبیعی که در معرض فنا و دستخوش تغییر و تبدیل است، نمیباشد؛ بلکه مراد مجسمه معانی و اوصاف حقیقی است.
بحر علمی در نمی پنهان شده در سه گز تن، عالمی پنهان شده.
[۱] مثنوی، ۳۳۹، سطر ۱۷.
در حقیقت، استاد و مربی ، ادامه وجودی سیر حسنه سفرای الهی است که برای ارتقای جانها و عقول آدمیان، به معارج قدسی و ربوبی، پا پیش نهاده است.
راهنما، مظهر اسم « محیی » خداوند است؛ محیی که جانهای آماده را به آب حیات معرفت و نور تربیت زنده میسازد.
راهبر وارسته اخلاق ، کسی است که در زبان وسایط فیض الهی ، ارجمند و بزرگوار نامیده میشود.
«قال ابو عبدالله ـ علیهالسلام ـ من تعلم العلم و عمل به و علم لله دعی فی السماوات عظیماً فقیل: تعلم لله و عمل لله و علم لله؛
[۲] اصول کافی، ج ۱، ص۳۵.
هر کس دانش بیاموزد و بدان عمل کند و به آهنگ خدایی بیاموزاند؛ در ملکوت آسمانها، بزرگ و گرانقدر نامیده و خوانده میشود، که: آموخت برای خدا ، انجام داد برای خدا و آموزش داد برای خدا».
جایگاه مربی اخلاق
لازم به یادآوری است که اگر چه کار تهذیب نفس و تربیت روح ، بدون مربی، کامل نمیشود، لیکن، به علت اهمیت و دقیق بودن آن، نمیتواند در این باره به کسی رجوع کرد.
این، جوهر آدمی است، نباید آن را به هر جا سپرد؛ لوح وجود انسان است، سزاوار نیست به نوک هر قلمی داد که هر نقش را میخواهد، بنگارد.
بلکه باید در این راه که راه ساختن انسان، شکل دادن ساختار درونی و سیرت است، دقت کرد، جستجو نمود و معیارها و ملاکها را شناخت.
ویژگیهای مربی اخلاق
به خاطر اهمیت جوهر آدمی و جایگاه با ارزش مربی اخلاق، به شمارش برخی از ویژگیها و اوصاف راهنمای اخلاق میپردازیم، تا معیارهای لازم را در این راستا به چنگ آریم:
صلاحیت تقوایی
استاد اخلاق، باید خود آیینهای شفاف از اوصاف گرانقدر اخلاق باشد.
نمونهای در تقوی و معنویت ، که هر گاه درس میگوید، گویا تفسیر درون میکند و گنجینه روحش را بر الفاظ روان میسازد.
نظر قاضی طباطبایی
مرحوم میرزا علی آقای قاضی میگوید:
«اهم آنچه در این راه لازم است، استاد خبیر و بصیر و از هوا بیرون آمده و به معرفت الهیه رسیده و انسان کامل است، که علاوه بر سیر الی الله ، سه سفر دیگر را طی کرده و گردش و تماشای او در عالم خلق بالحق بوده باشد.»
[۳] رساله سیر و سلوک، ص۱۷۶.
این روحیه و شخصیت گوینده است که تأثیر اساسی را در جذب دلها میگذارد. دل صادق و قلب نورانی، که آراسته به طهارت درونی است، منشأ اثر میگردد.
آه صاحب درد را باشد اثر گر بود در ماتمی صد نوحه گر
نظر شهید مطهری
مرحوم شهید مطهری ، درباره استاد اخلاقش که دگرگون کننده روحش بوده چنین مینویسد:
«استاد خودم عالم جلیل القدر، مرحوم آقای حاج میرزا علی آقای شیرازی ، اعلی الله مقامه، که از بزرگترین مردانی بود که من در عمر خود دیدهام و به راستی نمونهای از زهّاد و عبّاد و اهل یقین و یادگاری از سلف صالح بود که در تاریخ خواندهایم….
دیدم با مردی از اهل تقوا و معنویت روبرو هستم که بقول ما طلاب: «ینبغی ان یشد الیه الرحال» از کسانی است که شایسته است از راههای دور، بار سفر ببندیم و فیض محضرش را دریابیم.
او خودش (که درس نهج البلاغه میگفت) یک نهج البلاغه «مجسم» بود؛ مواعظ ، در اعماق جانش فرو رفته بود.
برای من محسوس بود که روح این مرد با روح امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ پیوند خورده و متصل شده است….
منبر میرفت و موعظه میکرد و ذکر مصیبت میفرمود، کمتر کسی بود که در پای منبر این مرد عالم، مخلص ، متقی بنشیند و منقلب نشود؛ خودش هنگام وعظ و ارشاد که از خدا و آخرت یاد میکرد، در حال یک انقلاب روحی و معنوی بود و محبت خدا و پیامبرش، خاندان پیامبر در حد اشباع او را به سوی خود میکشید، با ذکر خدا دگرگون میشد…».
[۴] عدل الهی، ص۲۵۰.
استاد اخلاق، کردارش، باید بیش از گفتار، پند دهنده و آموزنده باشد. دیدن رفتار و حالاتش بیش از تدریس ، راهنما گردد.
کلام پیامبر (ص)
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ فرمود: «قالت الحواریون لعیسی: یا روح الله من نجالس؟ قال: من یذکرکم رویته و یزید فی عملکم منطقه و یرغبکم فی الاخره عمله»
[۵] اصول کافی، ج ۱، ص۳۹، باب مجالسه العلماء.
حواریون ، از عیسی ـ علیهالسلام ـ پرسیدند: با که نشست و برخاست کنیم؟ فرمود: با کسی که دیدنش شما را به یاد خدا میاندازد، گفتارش بر کردارتان افزاید و رفتار و عملش به آخرت ترغیبتان سازد».
کلام علی (ع)
امام علی ـ علیهالسلام ـ در وصف انسانهای خود ساخته و مردان الهی که مشعل نورافشان ظلمات هستند، میفرمایند: «… و ما برح لله ـ عزت آلاوه ـ فی البرهه بعد البرهه، و فی ازمان الفترات، عباد ناجاهم فی فکرهم، و کلمهم فی ذات عقولهم، فاستصبحوا بنور بقظه فی الابصار و الاسماع و الافئده، یذکرون بایام الله، و یخوفون مقامه، بمنزله الادله فی الفلوات، من اخذ القصد حمدوا الیه طریقه و بشروه بالنجاه، و من اخذ یمیناً و شمالاً ذموا الیه الطریق و حذروه من الهلکه و کانوا کذلک مصابیح تلک الظلمات و ادله تلک الشبهات…».
[۶] نهج البلاغه، فیض، خ ۲۱۳.
همواره برای خدا ـ که نعمتها و بخششهایش ارجمند است ـ در پارهای از زمان بعد از پارهای دیگر و در روزگارهایی که آثار شرایع در آنها گم گشته بندگانی است که در اندیشههاشان با آنان راز میگوید، و در حقیقت عقلهایشان با آنان سخن میگوید و چراغ هدایت و رستگاری را به روشنائی بیداری و هشیاری در دیدهها و گوشها و دلها افروختند.
روزهای خدا را یادآوری مینمایند. از عظمت و بزرگواری او میترسانند.
آنان مانند راهنمایان در بیابانها هستند که هر که از وسط راه برود راه او را میستایند و به رهایی مژدهاش میدهند و هر که به طرف راست و چپ برود از تباه شدن برحذرش میدارند. اینان چراغهای آن تاریکیها هستند.
هر گاه سخن استاد ، با نیت درونی وی برابری کند، شاگرد، آن کلام را میپذیرد و به دل میگیرد. و اگر با درون وی هماهنگی پیدا نکرد، شاگرد نیز، جایگاه متزلزل و رفتنی را در قلب خود، بدان میدهد.
امام علی ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: «من نصب نفسه للناس اماماً فعلیه ان یبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره، و لیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانه، و معلم نفسه و مؤدبها احق بالأجلال من معلم الناس و مؤدبهم.»
[۷] نهج البلاغه، فیض، حکمت ۷۰.
«آن که خود را استاد و پاورپوینت راهنمای اخلاقی مردم قرار دهد پیش از پرداختن به آموزش دیگران، به تعلیم خود بپردازد و پیش از تأدیب دیگران با زبان، با درون و کردار خود آنان را مؤدب سازد؛ بزرگداشت آن کسی که به خویشتن تعلیم داده و در اصلاح خود کوشیده است سزاوارتر از بزرگداشت آن کسی که به آموزش و پرورش مردم اشتغال دارد».
سخن گر خیزد از اعماق جانی به فریاد آورد جان جهانی
چو شرح عشق گوید بیقراری برد آرامش از هر بردباری
سخن کز دل بر آید آتش است آنکه میسوزد تو را تا پرده جان
چو آید نغمه دل، دل بجوید نشیند بر دل و از دل بگوید
برو بشنو کلام پاک جانی که سازی جان خود، زان دم، جهانی.
[۸] تفسیر آفتاب، ۱۶۲.
مهارت و تخصص
تربیت و رشد معنوی آدمی، از دشوارترین و پیچیدهترین کارهاست.
از این رو، کسی که رسالت استادی و آموزگاری انسان را به دوش میگیرد، باید از مهارت و توانایی شایسته علمی برخوردار باشد تا بتواند به آسانی و شایستگی از عهده حل هر گونه مشکل اخلاقی و خودسازی، بر آید.
همانگونه که در فقه جوارحی، تواناترین و داناترین دانشوران این فن ، عهدهدار رسالت فتوا میشوند، در احکام نفسی و اخلاق نیز، که بسا دشوارتر از فقه جوارحی است، باید استادی زبر دست و دانای به هر آنچه در تربیت انسان ضروری مینماید این رسالت را بر دوش کشد.
اینجاست که باید اقرار کرد: ناکامی بسیاری از درسهای اخلاقی حوزه به خاطر کم مایگی و کم عمقی برخی استادان بوده است که عطش جوینده تشنه را برطرف نمیکرده است.
خاتم الانبیاء ـ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ـ در توصیه به این که جانتان را به دست مدعی ناشی و فاقد ویژگیهای بایسته استادی نسپارید، میفرماید: «لا تجلسوا عند کل داع مدع یدعوکم من الیقین الی الشک، و من الاخلاص الی الریا و من التواضع الی الکبر و من النصیحه الی العداوه و من الزهد الی الرغبه و تقربوا الی عالم یدعوکم من الکبر الی التواضع و من الریاء الی الاخلاص و من الشک الی الیقین و من الرغبه الی الزهد و من العداوه الی النصیحه و لایصلح لموعظه الخلق الا من خاف هذه الآفات بصدقه و اشرف علی عیوب الکلام و عرف الصحیح من السقیم و علل الخواطر و فتن النفس و الهوی».
[۹] الحیاه، ج ۲، ۲۸۹.
نزد هر گونه مدعی که شما را از یقین به شک و از اخلاص به ریا و از فروتنی به گردنافرازی و از نیکخواهی به دشمنی و از پارسایی به دنیاجویی میخواند، ننشینید.
به عالمی نزدیک شوید که شما را از گردنفرازی به فروتنی و از ریا به اخلاص و از شک به یقین و از دنیاجویی به پارسایی و از دشمنی به نیکخواهی، دعوت کند، کسی شایسته راه نمودن و موعظه کردن نیست مگر آن که از سر صدق، از این آفتها در هراس باشد؛ و عیبهای سخن را باز شناسد و درست را از نادرست تمیز دهد و از موجبات وسوسهها و گرفتاریهای نفس و هوای آن (راه معالجه آنها) آگاه باشد.
بلاغت و سخنرانی
برخی را باور بر این است که ضرورت ندارد دست اندکار تربیت و پنددهی، از زیباییهای ظاهری و مهارتهای هنری برخوردار باشد؛ بلکه هر چه ظاهری ژولیده، سری افکنده، زبانی گران گفتار و قلمی دشوار داشته باشد، به اخلاقی بودن بهتر میماند.
شایسته است، که چراغ کم فروغ اینگونه باورها را با حکایت شیخ سعدی فروزان سازیم که میگوید: «مؤذنی بد صدا و گوشخراش، اذان میگفت.
روزی یهودی ، برای وی هدیهای آورد.
مؤذن انگیزه را جویا شد؛ یهودی گفت: به پاس خدمتی است که به من کردهای.
مؤذن گفت: چه خدمتی؟ یهودی گفت: دختری داشتم که تمایل به اسلام پیدا کرده بود و همواره خاطر مرا نگران میداشت.
وقتی صدای اذان تو را شنید میلش به اسلام کم شد و اکنون اسراری بر آن نمیورزد؛ از این روی آسوده گشتهام و برای تو هدیه آوردهام!»
راهنمای اخلاق، باید از زبانی گویا و بیانی توانا برخوردار باشد؛ به گونهای که در نهایت وضوح و روشنی، موضوع بحث را بیان داشته و در کار انتقال فکر خود، شنونده را دچار ابهام و نیازمند به تأویل و توجیه نگرداند.
آنچنان چیره ز
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.