پاورپوینت رابطه بایدها و هست ها
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت رابطه بایدها و هست ها دارای ۴۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت رابطه بایدها و هست ها،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت رابطه بایدها و هست ها :
رابطه بایدها و هستها
«هیوم» مغالطهای را به فیلسوفان اخلاق نسبت میدهد که بر اساس آن استدلالهای اخلاقی فیلسوفان نتایجی در بر دارد که مفهوم «باید» در آنها به کار رفته است. در حالی که این مفهوم در هیچ یک از مقدمات استدلال وجود ندارد؛ زیرا مقدمات آن تماما به «هستها» مربوط بوده و مفادشان «هست» و «نیست» هاست. بر این اساس استدلال از «هست» بر «باید» و برقراری ارتباط منطقی بین گزارههای علمی یا فلسفی و گزارههای ارزشی یا اخلاقی مغالطه است.
[۱] وارنوک، مری، فلسفه اخلاق در قرن بیستم، ص۲۳۸، ترجمه و تحشیه ابولقاسم فنایی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ۱۳۸۰.
فهرست مندرجات
۱ – دیدگاه منطق دانان درباره بایدها
۲ – جایگاه بایدها و هستها در اخلاق
۳ – تاریخچه این مساله بایدها
۴ – طیف شناسی موافقان و مخالفان باید و هست
۵ – روشهای استنتاج باید از هست
۵.۱ – ذکر مثال توسط جان سرل
۵.۲ – استنتاج باید از هست از سوی «گیورث»
۵.۳ – دیدگاه برخی دانشمندان درباره لزوم اخلاقی
۶ – پانویس
۷ – منبع
دیدگاه منطق دانان درباره بایدها
عمده مخالفتها با این استنتاج در غرب از سوی منطقدانان صورت گرفته است. بیشتر آنان استنتاج «باید» از «هست» یا «ارزش» از «واقع» را نادرست میدانند. جالب آنکه فیلسوفان اخلاقی که به این مخالفت رای دادهاند عمدتا از منظر منطقی به این رابطه نگریستهاند.
[۲] حسینی شاهرودی، سیدمرتضی، اخلاق و واقعیت، ص۱۹، نامه مفید، شماره۳۴، اسفند ۸۱.
جایگاه بایدها و هستها در اخلاق
رابطه باید و هست را از سه منظر میتوان پی گرفت. یکی به لحاظ پیوند واژگانی این دو باهم و این که اساسا در ساحت معنا آیا این دو باهم رابطهای دارند؟ به این معنا که آیا میتوان در واژه باید اشارهای به معنای هست یافت یا به عکس در واژه هست رد پایی از واژه باید وجود دارد؟ دوم این که آیا دو گزارهای که یکی از آنها اخلاقی-و مشتمل بر یک باید است-و دیگری گزارهای غیر اخلاقی است -و خبر از تحقق چیزی را در عالم میدهد- پیوندی با هم دارند؟ از این جهت که آیا نقش و کارکرد این دو نوع قابل تبدیل است یا خیر؟ و سوم این که آیا پیوند منطقی میان این دو گزاره وجود دارد؟ به تعبیر دیگر امکان استنتاج یکی از دیگری وجود دارد؟ این منظر خود به دو گونه قابل تصویر است. یکی این که آیا از جملهای که یک هستی را میرساند مثلا این که خدا هست، میتوان یک باید استنتاج کرد و گفت چون که خدا هست پس باید به دستورات او گوش فرا داد. دیگری این که جملهای غیر اخلاقی مشتمل بر هستی از جملهای مشتمل بر بایستی استنتاج شود.
با عنایت به روابط سه گانه بایدها و هستها باید گفت آنچه به لحاظ تاریخی بیشتر مورد بحث و جدل فیلسوفان اخلاق قرار گرفته استنتاج منطقی بایدها از هستها بوده است.
[۳] جوادی، محسن، مساله باید و هست، ص۲۲، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۵.
تاریخچه این مساله بایدها
چنان چه در صدر سخن آمد ظاهرا اولین کسی که در غرب این بحث را مطرح کرد دیوید هیوم بود. وی متن مختصری در این باره نگاشته است و در آن این مساله را طرح کرده است. خلاصه ادعای وی این است که: «در هر سیستم اخلاقی که تا هم اکنون به آن بر خورد کردهایم پیوسته به این مطلب وقوف یافته و به پی جویان فلسفه گوشزد کردهایم که اندیشمندان فلسفه اخلاق در طرح و بحث مسائل خود تا چند زمانی با روش و زبان متداول و معمولی فلسفه به گفتگو میپردازند و همه جا با شیوه معلوم و مشخص فلسفه اندیشی، نخست مساله هستی خدا را مورد بررسی قرار میدهند و از همان طریق و مطابق همان روش معمولی فلسفه مطالعات و نظریات خود را درباره خصایص و خصلتهای اختصاصی انسانها ابراز میدارند اما ناگهان به محض ورود در طراحیهای اخلاقی با شگفتی بسیار مییابیم که این روش هماهنگی با فلسفه دگرگون میگردد و دیگر اثری از رابطههای منطقی است و نیست که به طور معمول در تشکیل قضایا و مسائل فلسفه به کار برده میشود به چشم نمیخورد و در این سیستم اندیشه هیچ قضیه یا مسالهای نیست که با بایستی و نبایستی سازمان نیاقته باشد.»
[۴] حائری یزدی، مهدی، کاوشهای عقل عملی، ص۲۲-۲۳، تهران، مؤسسه پژوهشی و فلسفه ایران، ۱۳۸۴.
تفسیرهای متفاوتی از این سخن هیوم ارائه شده است که مفاد متناقضی از کلام وی استنباط کردهاند. اما به نظر میرسد صحیحترین برداشت از سخنان هیوم گویای این حقیقت است که او در صدد انکار ارتباط منطقی دو دسته گزاره هاست. در نظر وی عجیب مینماید که گزارههای مربوط به هستی و مرتبط با احساسات آدمی بتوانند به عنوان دلیل و سند صحت و سقم احکام مربوط به طبیعت آدمی یا احکام اخلاقی باشند.
[۵] جوادی، محسن، مساله باید و هست، ص۳۹.
از همین رو سخنان هیوم امروزه مورد استشهاد بسیاری از معتقدان به وجود شکاف و گسست منطقی بین گزارههای از نوع هستی و گزارههای از نوع بایستی است. به نظر اینان، هیوم پیشگام دفاع از این ایده است.
طیف شناسی موافقان و مخالفان باید و هست
بر اساس معروفترین و بهترین تقسیم در باره مفاهیم و گزارههای اخلاقی، آنها به توصیفی و غیرتوصیفی تقسیم میشوند. نظریات توصیفی یا شناختی معتقدند جملات اخلاقی ویژگی خبری و گزارشی از عالم واقع دارند. و دیدگاههای غیرتوصیفی برآنند جملات اخلاقی از عالم خارج انسان خبری نمیدهند.
اکثر دیدگاههای غیرتوصیفی به شکاف منطقی میان باید و هست اعتقاد دارند. و معتقدان به نظریات توصیفی این شکاف را نمیپذیرند.
[۶] جوادی، محسن، مساله باید و هست، ص۴۷.
تنها شهودگرایان از میان این نظریات به صف موافقان این شکاف پیوستهاند. البته تبیینی که شهودگرایی از این شکاف ارائه میکند با تبیین دیدگاههای غیر شناختی متفاوت است. شهودگرایان بر اساس تفکیک خواص غیرطبیعی (اخلاقی) اشیاء و اعمال با خواص طبیعی آنها به وجود شکاف فوق معتقد است در حالی که نظریات غیرشناختی بر اساس انواع کارکردهای زبان به همان نتیجه رسیدهاند. به تعبیر دیگر منشا اعتقاد شهودگرایان به وجود شکاف میان باید و هست، تنوع خواص امور است. در حالی که منشا اعتقاد نظریههای غیرشناختی، تنوع کارکردهای زبان است. بنابراین نظریههای موافق این شکاف عبارتند از: شهودگرایی، امرگرایی، احساس گرایی، توصیه گرایی.
[۷] جوادی، محسن، مساله باید و هست، ص۵۰.
روشهای استنتاج باید از هست
یکی از معروفترین تلاشها برای انکار وجود شکاف منطقی میان باید و هست از سوی «جان سرل» صورت گرفته است. او در کتاب معروف خود «افعال گفتاری» به تبیین این روش میپردازد. او با استفاده از کارکرد زبان مفاد کلمات به استنتاج بایدها از هستها میپردازد. سرل معتقد است تمایل و گرایش به وجود شکاف میان هستها و بایدها ناشی از نگرش خاصی درباره زبان است. او در صدد نشان دادن این نکته است که به لحاظ منطقی حالت انفصال بین باید و هست وجود ندارد اما اثبات اتصال آنها امری است که در هر مورد برهانی جدا میطلبد. در این بیان او میخواهد به این نکته مهم اشاره کند که بدون عنایت به مف
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.