پاورپوینت ذکر خان الامین شیعه
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت ذکر خان الامین شیعه دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت ذکر خان الامین شیعه،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت ذکر خان الامین شیعه :
ذکر خان الامین (شبهه)
وهابیت و اهلسنت از زمانهای گذشته شیعه را متهم نمودهاند که در اعتقاد شیعه جبرئیل در جریان وحی خیانت کرده و به جای آنکه رسالت را به علی بن ابی طالب (علیهالسلام) ابلاغ کند آن را بر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابلاغ نموده است. از اینرو بعد از سلام نمازشان سه بار دست خود را بالا میبرند و میگویند: خان الامین. در ادامه پاسخهای به این اتهام میدهیم و نظر علمای شیعه را بیان میکنیم.
فهرست مندرجات
۱ – ریشه اتهام
۲ – نظریه فقهای شیعه در تکبیر بعد از نماز
۲.۱ – شیخ مفید
۲.۲ – ابن ادریس حلی
۲.۳ – شهید اول
۳ – اعتقاد شیعه به نبوت محمد بن عبدالله
۳.۱ – وجوب شهادتین در نماز
۴ – اعتقاد شیعه به عصمت ملائکه
۵ – احترام ویژه شیعه به جبرئیل
۶ – وهابیت و افترای به پیامبر در آیات شیطانی
۷ – آیات شیطانی در تفاسیر اهلسنت
۷.۱ – ابن تیمیه و آیات شیطانی
۷.۲ – طبری و آیات شیطانی
۷.۲.۱ – نقل حدیث غرانیق
۷.۳ – سیوطی و نقل آیات شیطانی با اسانید صحیح
۷.۴ – آیات شیطانی در صحیح بخاری
۷.۵ – دیدگاه ابن حجر درباره آیات شیطانی
۸ – دیدگاه علامه طباطبائی درباره حدیث غرانیق
۹ – دیدگاه آیتالله مکارم درباره آیات شیطانی
۱۰ – پانویس
۱۱ – منبع
ریشه اتهام
از آیات شریف قرآن و احادیثی که پیرامون آنها رسیده است روشن میشود که یهودیان معتقدند جبرئیل در ابلاغ رسالت خیانت نموده است زیرا خداوند به وی دستور داده بود نبوت را در دودمان اسرائیل قرار دهد لکن او برخلاف فرمان خدا آن را در سلسله حضرت اسماعیل قرار داد. بنابراین گروه یهود جبرئیل را دشمن دانسته و جمله خان الامین (جبرئیل خیانت نمود) را شعار خود قرار دادند و بههمین خاطر قرآن در مقام انتقاد از آنان و اثبات بی پایگی سخنانشان جبرئیل را در آیه ذیل به عنوان فرشته امین و درستکار معرفی کرد:
«َنزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْاَمِینُ عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ؛
[۱] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۴-۱۹۳.
روح امین جبرئیل قرآن را بر قلب تو نازل کرد تا از بیم دهندگان باشی.»
و در آیه دیگر میفرماید:
«قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَاِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِاِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًی وَبُشْرَی لِلْمُؤْمِنِینَ؛
[۲] بقره/سوره۲، آیه۹۷.
بگو: هرکس با جبرئیل دشمنی ورزد آن فرشته گرامی به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل نمود.»
از آیات یاد شده و تفسیر آنها به روشنی استفاده میشود که گروه یهود جبرئیل را به علتهایی دشمن داشته او را فرشته عذاب مینامیدند و به خیانت در ابلاغ رسالت متهم مینمودند.
حدثنا القاسم، قال: ثنا الحسین، قال: حدثنی حجاج، عن ابن جریح، قال: حدثنی القاسم بن ابی بزه: ان یهود سالوا النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) من صاحبه الذی ینزل علیه بالوحی، فقال: جبریل. قالوا: فانه عدو لا یاتی الا بالحرب والشده والقتال. فنزل: (من کان عدوا لجبریل) الآیه.
[۳] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۲، ص۲۸۶.
[۴] ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر، ج۱، ص۱۳۴.
[۵] ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، العجاب فی بیان الاسباب، ج۱، ص۲۸۹.
[۶] طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱، ص۲۲۹.
یهود از پیامبر سؤال کردند فرشتهای که بر تو وحی نازل میکند کیست؟ پیامبر فرمود: جبرئیل یهود گفتند: او دشمن است جز با جنگ و شدت نازل نمیشود. پس آیه من کان عدوا لجبریل نازل شد.
بنابراین ریشه شعار خان الامین از خرافات قوم یهود سرچشمه گرفته است و برخی از نویسندگان جاهل که با شیعه خصومت دیرینه دارند به طرح این سخن برضد شیعه پرداخته و ناجوانمردانه این اتهام را به شیعه نسبت میدهند.
ابن تیمیه میگوید: یهود در صدد وارد کردن نقص و عیب بر جبرئیل برآمده و او را از بین ملائکه دشمن خود میدانند همانگونه که رافضه میگویند: جبرئیل به اشتباه وحی را بر محمد نازل کرده است…
[۷] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه النبویه، ج۱ ص۸۶.
نظریه فقهای شیعه در تکبیر بعد از نماز
شیعه بعد از نماز سه بار تکبیر میگوید:
این اتهام وهابیت، ناشی از جهل آنان به معتقدات شیعه است؛ زیرا این موضوع اگر جزو اعمال عبادی باشد باید در کتابهای فقهی و یا رسالههای عملیه ذکر شده باشد و حال آنکه هیچ اثری از این قضیه در کتب روایی، فقهی، تفسیری و تاریخی شیعه یافت نمیشود؛ بلکه آنچه در کتب فقهی شیعه آمده این است که نمازگزار بعد از پایان نماز سه بار دست خود را بالا میبرد و در هر دفعه تکبیر میگوید. برای هرچه روشن ترشدن قضیه، نظریه چند تن از فقهای نامدار شیعه ذکر میکنیم تا دروغگویی وهابیون برای همگان روشن شود.
شیخ مفید
شیخ مفید (رحمهالله) میگوید:
فاذا سلم بما وصفناه فلیرفع یدیه حیال وجهه مستقبلا بظاهرهما وجهه و بباطنهما القبله بالتکبیر و یقول: الله اکبر ثم یخفض یدیه الی نحو فخذیه و یرفعهما ثانیه بالتکبیر ثم یخفضهما و یرفعهما ثالثه بالتکبیر ثم یخفضهما.
[۸] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۱۱۴، باب ۹ کیفیه الصلاه و صفته.
زمانی که سلام دهد به آنگونهای که توصیف کردیم باید دستش را تا مقابل صورت بهگونهای که روی دست بهطرف صورت و کف دست به طرف قبله باشد بالا میآورد و میگوید الله اکبر سپس دستش را تا روی رانهایش پایین میآورد و برای بار دوم بالا میآورد و تکبیر میگوید سپس پایین میآورد و دوباره بال میآورد و تکبیر میگوید سپس دستهایش را پایین میآورد.
در این کلام میبینیم شیخ مفید (ره) که از قدمای علمای امامیه است هیچ سخنی از آن نیت و اعتقاد به میان نیاورده است و اگر واجب یا مستحب یا از آداب نماز نزد شیعه بود باید تذکر میداد.
ابن ادریس حلی
ابن ادریس حلی (رحمهالله) مینویسد:
و یستحب بعد التسلیم و الخروج من الصلاه ان یکبر و هو جالس ثلاث تکبیرات یرفع بکل واحده یدیه الی شحمتی اذنیه ثم یرسلهما الی فخذیه.
[۹] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۲۳۲، باب فی المستحبات بعد التسلیم.
و مستحب است بعد از سلام دادن و خارج شدن از نماز، در حالی که نشسته است سه بار تکبیر بگوید در هر بار دو دستش را تا لاله گوشهایش بالا ببرد سپس تا رانهایش پایین بیاورد.
شهید اول
شهید اول نیز درباره مستحبات تعقیب نماز مینویسد:
و یستحب التعقیب مؤکدا ولیبدا بالتکبیر ثلاثا رافعا بکل واحده یدیه الی اذنیه ثم التهلیل و الدعاء بالماثور و تسبیح الزهراء (سلاماللهعلیها) من افضله…
[۱۰] شهید اول، محمد بن جمالاالدین، الدروس الشرعیه، ج۱، ص۱۸۴، درس ۴۵.
و تعقیبات بعد از نماز مستحب مؤکد است و بهتر است با سه بار تکبیر (الله اکبر) شروع کند که در هر بار دو دستش را تا گوشش بالا بیاورد سپس لااله الا الله بگوید و دعاهای وارده را بخواند که تسبیحات حضرت زهرا (علیهاالسلام) از افضل آن است…
اعتقاد شیعه به نبوت محمد بن عبدالله
شیعه معتقد به نبوت حضرت محمد بن عبدالله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و آن را رکنی از ارکان دین اسلام میداند.
شیخ طوسی (رحمهالله) میگوید:
محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بنهاشم نبی هذه الامه رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدلیل انه ادعی النبوه و ظهر المعجز علی یده کالقرآن فیکون نبیا حقا.
[۱۱] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۹۶ مسائل کلامیه باب النبوه و الامامه و المعاد.
محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیامبر این امت و رسول خدا است به این دلیل که او ادعای نبوت کرده است و معجزههایی بهدست او انجام شده است مثل قرآن (که معجزه جاوید است) پس او حقا پیامبر است.
علامه حلی (رحمهاللهعلیه) میگوید:
و ظهور معجزه القرآن و غیره مع اقتران دعوه نبینا محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یدل علی نبوته.
[۱۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد (تحقیق سبحانی)، ص۱۶۹.
و ظهور معجزه قرآن و معجزههای دیگر غیر از قرآن همراه با دعوت به دین پیامبر ما حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دلالت بر نبوت آن حضرت دارد.
وجوب شهادتین در نماز
شیعه در تشهد نماز، شهادتین را از واجبات نماز میداند که تعمد در ترک آن موجب بطلان نماز است. چگونه ممکن است که در یک قسمت از نماز شهادت به نبوت رسول الله بدهد و در قسمتی دیگر ادعای خیانت جبرئیل در رساندن وحی به پیامبر را داشته باشد در حالیکه این دو در تضاد با یکدیگر هستند.
فتاوای فقهای شیعه در طول تاریخ و عمل شیعیان در سراسر جهان بهترین گواه این سخن و روشنترین دلیل بر یاوه سرایی یاوه گویان وهابی است.
شیخ مفید (رحمهاللهعلیه) میفرماید:
وادنی ما یجزی فی التشهد ان یقول المصلی: ” اشهد ان لا اله الا الله، واشهد ان محمدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبده ورسوله”.
[۱۳] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۱۴۳.
کمترین چیزی که در تشهد کفایت میکند این است که نمازگزار بگوید: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عبده و رسوله.
شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه) میفرماید:
واقل ما یجزیه من التشهد ان یقول اربعه الفاظ: الشهادتان والصلاه علی النبی محمد والصلاه علی آله وصفته ان یقول (اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک لهواشهد ان محمد عبده ورسولهاللهم صل علی محمد وآل محمد).
[۱۴] شیخ طوسی، محمد بن حسن، الرسائل العشر، ص۱۴۸.
و کمترین چیزی که در تشهد لازم است بگوید این است که چهار چیز را بگوید: دو شهادت (گواهی دادن) و درود فرستادن بر پیامبر محمد و آل پیامبر و دقیق آن این است که بگوید: شهادت میدهم که خدایی جز الله وجود ندارد او یکتا است و شریکی ندارد و شهادت میدهم که محمد بنده او و فرستاده اوست خدایا بر حضرت محمد و آل او صلوات بفرست.
صاحب جواهر میفرماید:
الواجب (السابع التشهد) وهو لغه تفعل من الشهاده، وهی الخبر القاطع، وشرعا کما فی جامع المقاصد الشهاده بالتوحید والرساله والصلاه علی النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
[۱۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۰، ص۲۴۵-۲۴۶.
واجب هفتم تشهد است و آن از نظر لغت بر وزن تفعل است و از گواهی دادن (شهاده) گرفته شده است و آن خبر قطعی است و شرعا همانگونه که در جامع المقاصد آمده است شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر و درود فرستادن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
همه مراجع عظام تقلید در عصر حاضر نیز در رساله توضیح المسائل خود تشهد را ذکر کردهاند:
مساله ۱۱۰۰. در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهور و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهد بخواند یعنی بگوید: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله الله صل علی محمد و آل محمد.
شهادت میدهم که خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یگانه است و شریک ندارد و شهادت میدهم که محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بنده خدا و فرستاده او است خدایا رحمت بفرست بر محمد و آل محمد.
رساله توضیح المسائل مراجع عظام تقلید حضرات آیات عظام خوئی، امام خمینی، گلپایگانی، سیستانی، فاضل لنکرانی، بهجت، تبریزی، صافی گلپایگانی، احکام نماز واجبات نماز.
و به همین مضمون در کتابهای دیگر فقهی باب تشهد وارد شده است و معلوم است که شیعه اعتقاد خود به رسالت و نبوت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را در تشهد نماز اقرار میکند و این مسئله نزد علمای شیعه اجماعی است.
اعتقاد شیعه به عصمت ملائکه
شیعه معتقد به عصمت جبرئیل امین و دیگر ملائکه است و اگر به اعتقاد شیعه جبرئیل در نزول وحی خیانت کرده است هیچگاه تصریح به عصمت او نمیکند.
شیخ مفید (رحمهاللهعلیه) میفرماید:
فجمیع المؤمنین من الملائکه والنبیین والائمه معصومون لانهم متمسکون بطاعه الله تعالی.
[۱۶] شیخ مفید، محمد بن محمد، اوائل المقالات، ص۱۳۵.
پس همه مومنین از ملائکه و پیامبران و ائمه معصوم هستند بهخاطر اینکه اینها متمسک به طاعت خدای متعال هستند.
شیخ صدوق (رحمهالله) میفرماید:
اعتقادنا فی الانبیاء و الرسل و الائمه والملائکه صلوات الله علیهم انهم معصومونمطهرون من کل دنس و انهم لا یذنبون ذنبا لا صغیرا و لا کبیرا ولایعصون الله ما امرهم و یفعلون مایؤمرون.
[۱۷] شیخ صدوق، محمد بن علی، الاعتقادات فی دین الامامیه باب الاعتقاد فی العصمه، ص۹۶.
اعتقاد ما این است که انبیاء و مرسلین و ائمه و ملائکه که درود خدا بر آنها باد، معصوم هستند و از هرگونه آلودگی پاک هستند و آنها گناه مرتکب نمیشوند نه گناه صغیره و نه گناه کبیره و آنچه خدا به آنها امر کند نافرمانی نمیکنند و هر آنچه امر کند انجام میدهند.
احترام ویژه شیعه به جبرئیل
علمای شیعه در طول تاریخ نسبت به تعظیم جبرئیل بهعنوان امین وحی الهی و فرشتهای مقرب تاکید فراوان داشتند.
علامه طبرسی (رحمهالله) مفسر بزرگ قرآن در تفسیر آیه میفرماید:
«نزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْاَمِینُ؛
[۱۸] شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳.
» یقول: یعنی جبرئیل (علیهالسّلام) و هو امین وحی الله لا یغیره و لا یبدله.
[۱۹] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۳.
میگوید یعنی روح الامین یعنی جبرئیل و او امانتدار وحی الهی است که نه در آن تغییری ایجاد میکند و نه آن را تبدیل میکند.
علامه طباطبایی (رحمهالله) نیز در تفسیر آیه میفرماید:
المراد بالروح الامین هو جبریل ملک الوحی… و قد وصف الروح بالامین للدلاله علی انه مامون فی رسالته منه تعالی الی نبیه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) لا یغیر شیئا من کلامه تعالی بتبدیل او تحریف بعمد او سهو او نسیان کما ان توصیفه فی آیه اخری بالقدس یشیر الی ذلک.
[۲۰] طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۳۱۶-۳۱۷.
مراد از روح الامین همان جبرئیل فرشته وحی است … و با کلمه (روح الامین) وصف شده است به خاطر دلالت بر مصونیت او از خطا در انجام وظیفهاش از جانب خدای متعال بر پیامبرش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد، او چیزی از کلام خدا را به صورت عمد یا سهو یا فراموشی تغییر نمیدهد همانگونه که توصیف او در آیه دیگری به قدس اشاره به همینمطلب دارد.
با توجه به اینگفتار بزرگان علمای شیعه، آیا انصاف است شیعه را دشمن جبرئیل امین قلمداد کرد و چنین تهمتی را بر آنان روا دشت؟! !
وهابیت و افترای به پیامبر در آیات شیطانی
آنان که شیعه را متهم به دشمنی با جبرئیل میکنند، آیا میدانند که خود بدترین و وقیحترین تهمت را در حق پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روا میدارند و میگویند: پیامبرگرامی القائات شیطانی را با وحی آیات قرآنی اشتباه گرفته!!
توهین و افترایی بالاتر از اینکه شیطان، کفریاتی را به نام آیات قرآنی بر پیامبر اکرم قرائت کند و حضرت به تصور این که آنها کلمات خداوند متعال است به عنوان قرآن به مردم ابلاغ نماید.
آیات شیطانی در تفاسیر اهلسنت
پیامبری که ندای وحیانی جبرئیل را با القائات باطله شیطان نتواند تشخیص دهد، آیا اعتبار دیگر آیات قرآن زیر سوال نمیرود؟! اینک اصل ماجرا از کتب معتبر وهابیون:
ابن تیمیه و آیات شیطانی
توجه خوانندگان گرامی به سخن ابن تیمیه بزرگ تئوریسین وهابیون در رابطه با آیه شریفه جلب میکنیم تا روشن شود که آیا شیعه در رابطه با موضوع وحی دچار توهم و اشتباه شده و یا وهابیت در گودال ضلالت گرفتار آمدهاند:
«وَمَآ اَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ اِلَّآ اِذَا تَمَنَّی اَلْقَی الشَّیْطَنُ فِی اُمْنِیَّتِهِ. فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَنُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ ءَایَتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛
[۲۱] حج/سوره۲۲، آیه۵۲.
و ما پیش از تو هیچ رسول و پیغمبری را نفرستادیم جز آنکه چون آیاتی برای هدایت خلق تلاوت کرد شیطان در آن آیات الهی القاء دسیسه کرد آنگاه خدا آنچه القاء کرده محو و نابود میسازد و آیات خود را تحکیم و استوار میگرداند و خدا دانا و حکیم است.»
وتنازعوا هل یجوز ان یسبق علی لسانه ما یستدرکه الله تعالی ویبینه له بحیث لا یقره علی الخطا کما نقل انه القی علی لسانه صلی الله علیه وسلم تلک الغرانیق العلی وان شفاعتهن لترتجی ثم ان الله تعالی نسخ ما القاه الشیطان واحکم آیاته فمنهم من لم یجوز ذلک ومنهم من جوزه اذ لا محذور فیه فان الله تعالی «یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ• لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَهً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ».
[۲۲] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، ج۱، ص۴۷۱.
و علما اختلاف کردند آیا جایز است که بر زبان پیامبر چیزی جاری شود که خدا آن را بر او نازل نکرده باشد و بهگونهای بیان شود که او احتمال خطا ندهد همانگونه که نقل شده است که شیطان بر او القا کرده است و خدای متعال آیه خود را مستقر ساخته است پس عدهای از علما کسانی هستند که اجازه نمیدهند و عدهای اجازه میدهند زیرا از اجازه آن مشکلی پیش نمیآید چون خدای متعال میفرماید: «یَنْسَخُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ• لِیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَهً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ؛
[۲۳] حج/سوره۲۲، آیه۵۲-۵۳.
»
طبری و آیات شیطانی
ابن تیمیه طبری را از اکابر تفسیر میداند و کتاب تفسیر او را خالی از روایات مجعول میداند:
قال ابن تیمیه بعد رد ما نقله العلّامه عن تفسیر الثعلبی: و اما اهل العلم الکبار اهل التفسیر مثل تفسیر محمد بن جریر الطبری و بقی بن مخلد و ابن ابی حاتم و ابن المنذر و عبد الرحمن بن ابراهیم دحیم و امثالهم فلم یذکروا فیها مثل هذه الموضوعات.
[۲۴] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنّه، ج۷، ص۱۳.
ابن تیمیه بعد از رد مطلبی که علامه حلی از تفسیر ثعلبی نقل کرده است میگوید: اما بزرگان علم تفسیر مثل محمد بن جریر طبری و بقی بن مخلد و ابن ابی حاتم و ابن منذر و عبدالرحمن بن ابراهیم بن دحیم و امثال اینها مثل این روایات موضوع (جعلی) درآنها نیامده است.
قال ایضاً: کتفسیر ابن جریج و سعید بن ابی عروبه و عبد الرزاق و عبد بن حمید و احمد و اسحاق و تفسیر بقی بن مخلد و ابن جریر الطبری و محمد بن اسلم الطوسی و ابن ابی حاتم و ابی بکر بن المنذر و غیرهم من العلماء الاکابر الذین لهم فی الاسلام لسان صدق و تفاسیرهم متضمنه للمنقولات التی یعتمد علیها فی التفسیر.
[۲۵] ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنّه، ج۷، ص۱۷۸-۱۷۹.
همچنین میگوید: مثل تفسیر ابن جریج و سعید بن ابی عروبه و عبدالرزاق و عبد بن حمید و احمد و اسحاق و تفسیر بقی بن مخلد و ابن جریر طبری و محمد بن اسلم طوسی و ابن ابی حاتم و ابیبکر بن منذر و غیر اینها از علمای بزرگ که در اسلام زبان راست دارند و تفسیرهای آنها در بردارنده روایاتی است که در تفسیر قابل اعتماد هستند.
نقل حدیث غرانیق
طبری در تفسیر خود نقل میکند:
عن محمد بن کعب القرظی قال: لما رای رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تولی قومه عنه، وشق علیه ما یری من مباعدتهم ما جاءهم به من عند الله، تمنی فی نفسه ان یاتیه من الله ما یقارب به بینه وبین قومه. وکان یسره، مع حبه وحرصه علیهم، ان یلین له بعض ما غلظ علیه من امرهم، حین حدث بذلک نفسه وتمنی واحبه، فانزل الله: والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم وما غوی فلما انتهی الی قول الله: افرایتم اللات والعزی ومناه الثالثه الاخری القی الشیطان علی لسانه، لما کان یحدث به نفسه ویتمنی ان یاتی به قومه: تلک الغرانقه العلی، وان شفاعتهن لترتجی. فلما سمعت ذلک قریش فرحوا وسرهم، واعجبهم ما ذکر به آلهتهم، فاصاخوا له، والمؤمنون مصدقون نبیهم فیما جاءهم به عن ربهم، ولا یتهمونه علی خلط ولا وهم ولا زلل. فلما انتهی الی السجده منها وختم السوره، سجد فیها، فسجد المسلمون بسجود نبیهم، تصدیقا لما جاء به واتباعا لامره، وسجد من فی المسجد من المشرکین من قریش وغیر هم لما سمعوا من ذکر آلهتهم، فلم یبق فی المسجد مؤمن ولا کافر الا سجد الا الولید بن المغیره، فانه کان شیخا کبیرا فلم یستطع، فاخذ بیده حفنه من البطحاء فسجد علیها. ثم تفرق الناس من المسجد، وخرجت قریش وقد سرهم ما سمعوا من ذکر آلهتهم، یقولون: قد ذکر محمد آلهتنا باحسن الذکر، وقد زعم فیما یتلو انها الغرانیق العلی وان شفاعتهن ترتضی وبلغت السجده من بارض الحبشه من اصحاب رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، وقیل: اسلمت قریش. فنهضت منهم رجال، وتخلف آخرون. واتی جبرائیل النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فقال: یا محمد ماذا صنعت؟ لقد تلوت علی الناس ما لم آتک به عن الله، وقلت ما لم یقل لک فحزن رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عند ذلک، وخاف من الله خوفا کبیرا، فانزل الله تبارک وتعالی علیه وکان به رحیما یعزیه ویخفض علیه الامر ویخبره انه لم یکن قبله رسول ولا نبی تمنی کما تمنی ولا احب کما احب الا والشیطان قد القی فی امنیته کما القی علی لسانه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فنسخ الله ما القی الشیطان واحکم آیاته، ای فانت کبعض الانبیاء والرسل فانزل الله: وما ارسلنا من قبلک من رسول ولا نبی الا اذا تمنی القی الشیطان فی امنیته… الآیه. فاذهب الله عن نبیه الحزن، وامنه من الذی کان یخاف، ونسخ ما القی الشیطان علی لسانه من ذکر آلهتهم انها الغرانیق العلی وان شفاعتهن ترتضی.
[۲۶] طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۶، ص۶۰۴، تفسیر آیه ۵۳ سوره النجم.
وقتی که قوم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از ایشان روی گردان شدند، و دوری کردن ایشان از رسول خدا بر ایشان سنگین آمد از خداوند خواست تا ماجرایی پیش آید که فاصله بین او و قومش کمتر شود. و با اینکه حضرت ایشان را دوست داشتند (و سختیهای قوم برای ایشان شیرین بود) اما اگر کمی از سختگیری قومش کم میشد، اینمطلب حضرت را خوشنود میکرد؛ پس خداوند آیه نازل کرد که: «والنجم اذا هوی ما ضل صاحبکم وما غوی؛
[۲۷] نجم/سوره۵۳، آیه۱-۲.
» و وقتی به کلام خدا رسید که ” آیا لات و عزی را دیده اید؛ و منات سومین (بت) دیگر را ” در این هنگام شیطان به خاطر آنچه باخود
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.