پاورپوینت دفن خلیفه سوم


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
25 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت دفن خلیفه سوم دارای ۱۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت دفن خلیفه سوم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت دفن خلیفه سوم :

رهاشدن جنازه عثمان

برخی تلاش می‌کنند که رابطه نیک امیرمؤمنان، حسنین (علیهم‌السّلام) و خلیفه سوم را ثابت کنند؛ درحالیکه طبق روایات معتبری که در منابع اهل‌سنت وجود دارد، بعد از آن که عثمان بن عفان کشته شد، کسی برای دفن او اقدامی نکردند؛ حتی امیرمؤمنان (علیه‌السّلام). حال سؤال این است که اگر رابطه بین عثمان و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) خوب بوده، چرا آن حضرت از دفن عثمان خودداری کردند؟ در این مقاله به این موضوع پرداخته می‌شود.

فهرست مندرجات

۱ – داستان ابن‌جوزی و سلونی
۲ – وجوب دفن مسلمان
۲.۱ – سخن نیشابوری
۲.۲ – سخن ابن‌حزم‌ اندلسی
۲.۳ – سخن نووی
۲.۴ – سخن بهوتی حنبلی
۲.۵ – سخن ابن‌عابدین حنفی
۲.۶ – سخن خلیل الخرشی مالکی
۳ – عدم دفن عثمان
۳.۱ – روایت اول
۳.۱.۱ – بررسی سند روایت
۳.۱.۱.۱ – عبدالله بن محمد
۳.۱.۱.۲ – محمد بن احمد
۳.۱.۱.۳ – موسی بن عبدالرحمن
۳.۱.۱.۴ – عبید بن الصباح
۳.۱.۱.۵ – حفص بن غیاث
۳.۱.۱.۶ – هشام بن عروه
۳.۱.۱.۷ – عروه بن زبیر
۳.۲ – روایت دوم
۳.۲.۱ – تصحیح روایت
۳.۳ – روایت سوم
۳.۳.۱ – نقل طبری
۳.۳.۲ – نقل محمد بن یحیی‌
۳.۳.۳ – نقل ابن‌خلدون
۴ – نتیجه
۵ – پانویس
۶ – منبع

داستان ابن‌جوزی و سلونی

بدون تردید، دفن میت مسلمان، بر هر مسلمانی واجب است؛ هر چند واجب کفائی؛ اما دفن نکردن میت مسلمان و ماندن آن در مزبله، کاری است غیر شرعی؛ اما چرا عثمان بن عفان سه روز در مزبله ماند؛ ولی امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) برای دفن او اقدامی نکرد؟
اهل سنت ناچارند یا باید بپذیرند که نعوذ بالله امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) عمل خلافی مرتکب شده یا این که عثمان را مسلمان نمی‌دانسته است.
پیش از ورود به اصل بحث، بی فایده نخواهد بود که داستانی را از زبان علی بن یونس عاملی نقل کنیم تا بحث روشن‌تر شود.
اَنَّ ابْنَ الْجَوْزِیِّ قَالَ یَوْماً عَلَی مِنْبَرِهِ سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی، فَسَاَلَتْهُ امْرَاَهٌ عَمَّا رُوِیَ اَنَّ عَلِیّاً (علیه‌السّلام) سَارَ فِی لَیْلَهٍ اِلَی سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ فَقَالَ رُوِیَ ذَلِکَ، قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَهَ اَیَّامِ مَنْبُوذاً فِی الْمَزَابِلِ وَ عَلِیٌّ (علیه‌السّلام) حَاضِرٌ. قَالَ نَعَمْ. قَالَتْ فَقَدْ لَزِمَ الْخَطَاُ لِاَحَدِهِمَا. فَقَالَ اِنْ کُنْتِ خَرَجْتِ مِنْ بَیْتِکِ بِغَیْرِ اِذْنِ زَوْجِکِ فَعَلَیْکِ لَعْنَهُ اللَّهِ، وَ اِلَّا فَعَلَیْهِ. فَقَالَتْ خَرَجَتْ عَائِشَهُ اِلَی حَرْبِ عَلِیٍّ (علیه‌السّلام) بِاِذْنِ النَّبِیِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اَوْ لَا فَانْقَطَعَ وَ لَمْ یُحِرْ جَوَاباً.
روزی ابن‌جوزی بر روی منبر گفت: هر چه می‌خواهید از من سؤال کنید، قبل از آن که مرا از دست بدهید؛ زنی از او سؤال کرد از این روایت که علی (علیه‌السّلام) شبانه (از مدینه به مدائن) پیش سلمان آمد، او را تجهیز (کفن و دفن) کرد و سپس برگشت. ابن‌جوزی گفت: بلی، این روایت نقل شده است. آن زن سؤال کرد: آیا عثمان سه روز در زباله دانی بقیع ماند؛ در حالی که علی (علیه‌السّلام) در آن جا حاضر بود؟ ابن جوزی گفت: بلی. آن زن گفت: پس لازم می‌آید که علی در یکی از این دو مورد اشتباه کرده باشد. ابن جوزی گفت: اگر شما بدون اجازه شوهرت خارج شدی؛ پس بر تو لعنت و گر نه بر او لعنت. آن زن گفت: آیا عائشه برای جنگ با علی (علیه‌السّلام) با اجازه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خارج شد یا بدون اجازه آن حضرت؟ ابن جوزی ساکت شد و جوابی نداشت.

[۱] العاملی النباطی، الشیخ زین الدین ابی‌محمد علی بن یونس (متوفای۸۷۷ه)، الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۱، ص۲۱۸، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:المکتبه المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، الطبعه الاولی، ۱۳۸۴ه.

[۲] المجلسی، محمدباقر (متوفای ۱۱۱۱ه)، بحار الانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج۲۹، ص۶۴۷-۶۴۸، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسه الوفاء – بیروت – لبنان، الطبعه:الثانیه المصححه، ۱۴۰۳ه – ۱۹۸۳م.

وجوب دفن مسلمان

تمام مذاهب اسلامی اتفاق دارند که دفن میت، بر هر مسلمانی واجب کفایی است. به این معنا که اگر کسی یافت شد که میت را دفن کند، از دیگران ساقط می‌شود، و گر نه بر گردن همه مسلمانان واجب است که بر دفن او اقدام کنند.

سخن نیشابوری

محمد بن ابراهیم نیشابوری در کتاب الاجماع می‌نویسد:
ما اجمع علیه فقهاء الامصار…
واجمعوا علی ان دفن المیت لازم واجب علی الناس لا یسعهم ترکه عند الامکان ومن قام به منهم سقط فرض ذلک علی سائر المسلمین.
چیزهایی که فقهای تمام شهرها بر آن اجماع دارند.
تمام علما اجماع دارند که دفن میت بر مردم لازم و واجب است، تا زمانی که ممکن است، حق ترک این کار را ندارند، اما اگر یکی از مسلمانان این کار را انجام داد، وجوب از سایر مسلمانان ساقط می‌شود.

[۳] النیسابوری، ابوبکر محمد بن ابراهیم بن المنذر (متوفای۳۱۸ه)، الاجماع، ج۱، ص۴۴، تحقیق:د. فؤاد عبد المنعم احمد، ناشر:دار الدعوه – الاسکندریه، الطبعه:الثالثه، ۱۴۰۲ه.

سخن ابن‌حزم‌ اندلسی

ابن‌حزم‌ اندلسی که از بزرگان مذهب ظاهری به شمار می‌رود، تصریح می‌کند که حتی دفن میت کافر نیز واجب است:
قال عَلِیٌّ واما جِلْدُ الْاِنْسَانِ فَقَدْ صَحَّ نَهْیُ رسول اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عن الْمُثْلَهِ وَالسَّلْخُ اَعْظَمُ الْمُثْلَهِ فَلاَ یَحِلُّ التَّمْثِیلُ بِکَافِرٍ وَلاَ مُؤْمِنٍ وَصَحَّ اَمْرُهُ (علیه‌السّلام) بِاِلْقَاءِ قَتْلَی کُفَّارِ بَدْرٍ فی الْقَلِیبِ فَوَجَبَ دَفْنُ کل مَیِّتٍ کَافِرٍ وَمُؤْمِنٍ وَبِاَللَّهِ تَعَالَی التَّوْفِیقُ.
علی (ابن حزم) گوید: اما پوست انسان، به درستی که روایت صحیح نقل شده است که رسول خدا از مثله کردن نهی کرده، و پوست کندن، بدترین مثله است؛ پس حلال نیست که مثله کردن کافر و مؤمن جایز نیست. و همچنین دستور آن حضرت بر‌انداختن کشته‌های کفار بدر به داخل چاه با سند صحیح نقل شده است؛ پس واجب است دفن کردن هر میتی؛ چه کافر باشد و چه مؤمن.

[۴] ابن حزم الاندلسی الظاهری، ابومحمد علی بن احمد بن سعید (متوفای۴۵۶ه)، المحلی، ج۱، ص۱۳۳.

سخن نووی

نووی از فقهای بزرگ شافعی‌ها در این باره می‌نویسد:
قال المصنف رحمه الله تعالی: دفن المیت فرض علی الکفایه لان فی ترکه علی وجه الارض هتکا لحرمته، ویتاذی الناس من رائحته….
اما الاحکام: ففیه مسائل: احداها: دفن المیت فرض کفایه بالاجماع، وقد علم ان فرض الکفایه اذا تعطل اثم به کل من دخل فی ذلک الفرض دون غیرهم.
مصنف گفته: دفن میت واجب کفایی است؛ چرا که ترک میت بر روی زمین هتک حرمت برای او است و مردم از بوی او اذیت می‌شود.
اما از نظر احکام: در این باره چند مساله است: یکی از آن‌ها این است که دفن میت واجب کفایی است به اجماع علما، و دانسته شد که واجب کفائی اگر انجام نشود، تمام کسانی که مشمول این واجب می‌شوند، گناه کرده‌اند، نه دیگران.

[۵] النووی الشافعی، محیی‌الدین ابوزکریا یحیی بن شرف بن مر بن جمعه بن حزام (متوفای۶۷۶ ه)، المجموع، ج۵، ص۲۳۸، ناشر:دار الفکر للطباعه والنشر والتوزیع، التکمله الثانیه.

سخن بهوتی حنبلی

بهوتی حنبلی از علمای بزرگ حنابله در این باره می‌گوید:
فصل فی دفن المیت
ودفنه فرض کفایه لقوله تعالی «ثُمَّ اَماتَهُ فَاَقْبَرَهُ» الآیه قال ابن عباس اکرمه بدفنه وقال «اَ لَمْ نَجْعَلِ الْاَرْضَ کِفاتا اَحْیَاءً وَ اَمْوَاتًا» ‌ای جامعه للاحیاء فی ظهرها بالمساکن وللاموات فی بطنها بالقبور والکفت الجمع وهواکرام للمیت لانه لو ترک لانتن وتاذی الناس برائحته.
فصلی در باره دفن میت:
دفن میت واجب کفایی است؛ زیرا خداوند فرموده: «بعد او را میراند و در قبر پنهان نمود». ابن‌عباس در این باره گفته: خداوند بنده اش را با دفن او گرامی داشته است. و خداوندفرموده: «آیا زمین را مرکز اجتماع انسان‌ها قرار ندادیم، هم در حال حیاتشان و هم مرگشان؟! » یعنی زندگان را در روی خود جمع کرده و مردگان را در داخل خود در قبرها. این قضیه احترامی است به میت؛ زیرا اگر او را ترک کنی، مردم از بوی او اذیت می‌شوند.

[۶] البهوتی الحنبلی، منصور بن یونس بن ادریس (متوفای ۱۰۵۱ه)، شرح منتهی الارادات المسمی دقائق اولی النهی لشرح المنتهی، ج۱، ص۳۷۰، ناشر:عالم الکتب – بیروت، الطبعه:الثانیه، ۱۹۹۶م.

سخن ابن‌عابدین حنفی

ابن‌عابدین حنفی در کتاب حاشیه رد المختار می‌نویسد:
مطلب فی دفن المیت قوله (وحفر قبره الخ) شروع فی مسائل الدفن وهو فرض کفایه ان امکن اجماعا.
مطلب در باره دفن میت. این سخن مؤلف که «و کندن قبر میت…» آغازی است برای مسائل دفن و دفن میت به اجماع علما واجب کفائی است؛ اگر ممکن باشد.

[۷] ابن عابدین الحنفی، محمد امین بن عمر (متوفای۱۲۵۲ه)، حاشیه رد المختار علی الدر المختار شرح تنویر الابصار فقه ابوحنیفه، ج۲، ص۲۳۳، ناشر:دار الفکر للطباعه والنشر. – بیروت. – ۱۴۲۱ه – ۲۰۰۰م.

سخن خلیل الخرشی مالکی

خلیل الخرشی مالکی در شرح خود می‌نویسد:
وَاَمَّا دَفْنُ الْمَیِّتِ اَیْ: مُوَارَاتُهُ وَکَفَنُهُ فَفَرْضُ کِفَایَهٍ مِنْ غَیْرِ خِلَافٍ، الَّا ابْنَ یُونُسَ فَاِنَّهُ حَکَی سُنِّیَّهَ کَفَنِهِ.
اما دفن میت؛ یعنی دفن کردن و کفن کردن میت واجب کفائی و کسی در آن اختلاف ندارد؛ غیر از ابن یونس که گفته کفن کردن او مستحب است.

[۸] الخرشی، محمد بن عبدالله (متوفای۱۱۰۱ه)، شرح مختصر خلیل، ج۲، ص۱۱۳، ناشر:دار الفکر للطباعه-بیروت.

بنابراین تمام مذاهب اسلامی اعتقاد دارند که کفن و دفن میت واجب کفائی است و این مطلب اجماعی است.

عدم دفن عثمان

اما این که عثمان سه روز در محل جمع‌آوری زباله ماند و امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) او را دفن نکرد، روایاتی در منابع اهل‌سنت وجود دارد که این مطلب را ثابت می‌کند.

روایت اول

ابونعیم اصفهانی در کتاب معرفه الصحابه می‌نویسد:
«۲۶ – حَدَّثَنَا ابومُحَمَّدِ بْنُ حَیَّانَ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ، حَدَّثَنَا الْمَسْرُوقِیُّ، حَدَّثَنَا عُبَیْدُ بْنُ الصَّبَّاحِ، حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ غِیَاثٍ، عَنْ هِشَامِ بْنِ عُرْوَهَ، عَنْ اَبِیهِ، قَالَ: ” مَکَثَ عُثْمَانُ فِی حَشِّ کَوْکَبٍ مَطْرُوحًا ثَلاثًا، لا یُصَلَّی عَلَیْهِ حَتَّی هَتَفَ بِهِمْ هَاتِفٌ: ادْفِنُوهُ، وَلا تُصَلُّوا عَلَیْهِ فَاِنَّ اللَّهَ (عزّوجلّ) قَدْ صَلَّی عَلَیْهِ؛

[۹] الاصبهانی، ابونعیم احمد بن عبدالله (متوفای۴۳۰ه)، معرفه الصحابه، ج۱، ص۶۸، طبق برنامه الجامع الکبیر

[۱۰] الانصاری الشافعی، سراج‌الدین ابی‌حفص عمر بن علی بن احمد المعروف بابن الملقن (متوفای۸۰۴ه)، البدر المنیر فی تخریج الاحادیث والاثار الواقعه فی الشرح الکبیر، ج۵، ص۳۸۲، تحقیق:مصطفی ابوالغیط و عبدالله بن سلیمان ویاسر بن کمال، ناشر:دار الهجره للنشر والتوزیع – الریاض-السعودیه، الطبعه:الاولی، ۱۴۲۵ه-۲۰۰۴م.

هشام بن عروه از پدرش نقل کرده است که: عثمان سه روز در حش کوکب‌انداخته شده بود؛ کسی بر او نماز نخواند؛ تا این که‌هاتفی صدا زد: او را دفن کنید؛ ولی بر او نماز نخوانید؛ چرا که خداوند بر او نماز خوانده است.»

بررسی سند روایت

سند این روایت نیز هیچ اشکالی ندارد، ما تک‌تک روات آن را بررسی کرده‌ایم:

عبدالله بن محمد

ذهبی در باره ابو محمد، عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان می‌گوید:
ابو الشیخ. الامام الحافظ الصادق محدث اصبهان ابومحمد عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان المعروف بابی الشیخ صاحب التصانیف. قال ابن مردویه ثقه مامون صنف التفسیر والکتب الکثیره فی الاحکام وغیر ذلک. وقال ابوبکر الخطیب کان ابوالشیخ حافظا ثبتا متقنا. وقال ابوالقاسم السوذرجانی هو احد عباد الله الصالحین ثقه مامون.

ابو الشیخ، امام، حافظ (کسی که یک صد هزار حدیث حفظ بوده) راستگو و محد اصفهان بود. ابن‌مردویه گفته: او ثقه و قابل اطمینان بود، کتاب تفسیر و کتاب‌های زیادی در احکام و دیگر علوم نوشته است. ابوبکر خطیب گفته: ابوالشیخ حافظ، قابل اطمینان و استوار بوده است. ابوالقاسم السوذرجانی گفته: او یکی از بندگان صالح، ثقه و قابل اطمینان بود.

[۱۱] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۱۲، ص۳۰۵-۳۰۶.

محمد بن احمد

ابومحمد انصاری در کتاب طبقات المحدثین در باره ابو العباس، محمد بن احمد بن سلیمان می‌نویسد:
ابو العباس محمد بن احمد بن سلیمان الهروی فقیه محدث کبیر صنف الکتب الکثیره احد العلماء کتب عنه عامه محدثینا.
ابو العباس محمد بن احمد هروی، فقیه و محدث بزرگ بود، کتاب‌های زیادی نوشته و یکی از دانشمندانی بود که تمام محدثان ما از او روایت نوشته‌اند.

[۱۲] الانصاری، ابومحمد عبدالله بن محمد بن جعفر بن حیان (متوفای ۳۶۹ ه)، طبقات المحدثین باصبهان والواردین علیها، ج۳، ص۴۲۹، رقم:۴۳۹، تحقیق:عبدالغفور عبدالحق حسین البلوشی، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الثانیه، ۱۴۱۲ه – ۱۹۹۲م.

ذهبی در کتاب العبر می‌گوید:
وفیها محمد بن احمد بن سلیمان الامام ابوالعباس الهروی فقیه محدث صاحب تصانیف رحل الی الشام والعراق وحدث عن ابی‌حفص الفلاس وطبقته.
در آن سال امام محمد بن احمد سلیمان، ابوالعباس هروی از دنیا رفت، او فقیه، محدث و صاحب کتاب‌های زیادی بود، به سوی شام و عراق مسافرت کرد، از ابی‌حفص فلاس و افراد هم طبقه او روایت نقل کرده است.

[۱۳] الذهبی الشافعی، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۴۲۳.

موسی بن عبدالرحمن

ابن‌حجر در تقریب التهذیب درباره ابوعیسی، موسی بن عبدالرحمن بن سعید می‌نویسد:
موسی بن عبد الرحمن بن سعید بن مسروق الکندی المسروقی ابوعیسی الکوفی ثقه من کبار الحادیه عشره مات سنه ثمان وخمسین ت س ق.
موسی بن عبد الرحمن کندی، ثقه و از بزرگان طبقه یازدهم بود.

[۱۴] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، تقریب التهذیب، ج۱ ص۵۵۲، رقم:۶۹۸۷، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.

و ذهبی در الکاشف می‌نویسد:
موسی بن عبد الرحمن الکندی المسروقی عن القطان والجعفی وعنه الترمذی والنسائی وابن ماجه وابو عروبه وابن ابی‌حاتم ثقه توفی ۲۵۸ ت س ق.
موسی بن عبدالرحمن کندی که ترمذی، نسائی، ابن‌ماجه، ابن‌عروبه و ابن ابی‌حاتم از او روایت نقل کرده‌اند، ثقه است.

[۱۵] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، ج۲، ص۳۰۵، رقم:۵۷۱۳.

عبید بن الصباح

ابن‌حبان نام ابو محمد، عبید بن الصباح بن صبیح را در کتاب الثقات خود آورده و می‌گوید:
عبید بن الصباح الکوفی یروی عن الکوفیین وکان راویا لکامل ابی‌العلاء روی عنه اهل بلده المسروقی وغیره.
عبید بن الصباح کوفی از کوفی‌ها روایت نقل کرده و او راوی کامل ابی‌العلاء است…

[۱۶] التمیمی البستی، ابوحاتم محمد بن حبان بن احمد (متوفای۳۵۴ ه)، الثقات، ج۸ ص۴۲۹، رقم:۱۴۲۴۸، تحقیق السید شرف الدین احمد، ناشر:دار الفکر، الطبعه:الاولی، ۱۳۹۵ه – ۱۹۷۵م.

ذهبی در تاریخ الاسلام می‌نویسد:
عبید بن الصباح بن صبیح ابو محمد الکوفی المقریء اخو عمرو بن الصباح. اخذ القراءه عرضاً عن حفص، وهو من اجل اصحابه واضبطهم. روی عنه القراءه عرضاً احمد بن سهل الاشنانی. قال: وکان ما علمت من الورعین المتقین. مات سنه خمس وثلاثین ومائتین.
ابو محمد الکوفی، قرائت را مستقیم از حفص شنیده، او یکی از برترین اصحاب حفص بن غیاث و از ضابط‌ترین آن‌ها بود. احمد بن سهل اشنانی به صورت مستقیم قرائت را از او گرفته و گفته: بنابر آن چه که می‌دانم، او از پرهیزگاران و متقین بود.

[۱۷] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، تاریخ الاسلام ووفیات المشاهیر والاعلام، ج۱۷، ص۲۶۷، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمری، ناشر:دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۷ه – ۱۹۸۷م.

حفص بن غیاث

ابوعمر، حفص بن غیاث از روات بخاری و مسلم و سایر صحاح سته است:
حفص بن غیاث بمعجمه مکسوره ویاء ومثلثه بن طلق بن معاویه النخعی ابوعمر الکوفی القاضی ثقه فقیه تغیر حفظه قلیل فی الآخر من الثامنه مات سنه اربع او خمس وتسعین وقد قارب الثمانین ع.
حفص بن غیاث، ابوعمر کوفی، قاضی، ثقه و فقیه بود. حافظه او در آخر عمرش کمی تغییر کرد.

[۱۸] العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای۸۵۲ه)، تقریب التهذیب، ج۱، ص۱۷۳، رقم:۱۴۳۰، تحقیق:محمد عوامه، ناشر:دار الرشید – سوریا، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶.

هشام بن عروه

ابو المنذر، هشام بن عروه از روات بخاری، مسلم و سایر صحاح سته است:
هشام بن عروه ابوالمنذر وقیل ابوعبدالله القرشی احد الاعلام سمع عمه بن الزبیر واباه وعنه شعبه ومالک والقطان توفی ۱۴۶ قال ابوحاتم ثقه امام فی الحدیث ع.
هشام بن عروه، یکی از مشاهیر بوده، ابوحاتم گفته: او ثقه، و پیشوای علم حدیث بود.

[۱۹] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، ج۲ ص۳۳۷، رقم:۵۹۷۲، تحقیق محمد عوامه، ناشر:دار القبله للثقافه الاسلامیه، مؤسسه علو – جده، الطبعه:الاولی، ۱۴۱۳ه – ۱۹۹۲م.

عروه بن زبیر

عروه بن الزبیر ابوعبدالله عن ابویه وخالته وعلی وخلق وعنه بنوه عثمان وعبدالله وهشام ویحیی ومحمد والزهری قال بن سعد کان فقیها عالما کثیر الحدیث ثبتا مامونا قال هشام صام ابی‌الدهر ومات وهو صائم فی موته اقوال منها ۹۳ و ۹۴ ع.
عروه بن زبیر، ابن سعد گفته: او فقیه، دانشمند، کثیر الحدیث، مورد اعتماد و قابل اطمینان بود. هشام گفته: در تمام روزگار، روزه می‌گرفت و در حالی از دنیا رفت که روزه دار بود.

[۲۰] الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان (متوفای ۷۴۸ ه)، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته، ج۲، ص۱۸، رقم:۳۷۷۵.

بنابراین، سند این روایت کاملا صحیح است و هیچ اشکالی در سند آن نیست.
همین داستان را ابن‌جوزی در کتاب تلقیح فهوم نقل کرده است.

[۲۱] ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفای ۵۹۷ ه)، تلقیح فهوم اهل الاثر فی عیون التاریخ والسیر، ج۱، ص۷۹، ناشر:شرکه دار الارقم بن ابی‌الارقم – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۹۹۷م.

روایت دوم

طبرانی در الم

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.