پاورپوینت حکیم غروی اصفهانی


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
10 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت حکیم غروی اصفهانی دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حکیم غروی اصفهانی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت حکیم غروی اصفهانی :

محمدحسین غروی اصفهانی کمپانی

محمدحسین غروی اصفهانی، مشهور به کمپانی، فقیه، اصولی و فیلسوف مشهور قرن چهاردهم می‌باشد.

فهرست مندرجات

۱ – سرزمین اجدادی
۲ – هجرت از وطن
۳ – ولادت
۴ – حدیث اشتیاق
۵ – توسل به امام کاظم
۶ – تحصیلات
۷ – گفتار بزرگان
۷.۱ – آقابزرگ تهرانی
۷.۲ – علامه تهرانی
۷.۳ – علامه طباطبایی
۷.۴ – آیت‌الله مظفر
۸ – اساتید
۸.۱ – فقه و اصول
۸.۲ – فلسفه و حکمت
۹ – روایت یاران
۱۰ – اجازه اجتهاد
۱۱ – آثار و تألیفات
۱۱.۱ – علم اصول
۱۱.۲ – علم فقه
۱۲ – شاگردان
۱۳ – شاگردان برگزیده عرفان
۱۴ – وفات
۱۵ – پانویس
۱۶ – منبع

سرزمین اجدادی

دیار نخجوان و آذربایجان از دیر باز سرزمینی مسلمان‌نشین و عالم‌خیز بوده است و ما تاریخ قفقاز و نخجوان را بیشتر با شخصیت‌های سرشناس و درخشان آن می‌شناسیم. خاندان محقق غروی از آن خانواده‌های متدینی بودند که نسل در نسل در آن ناحیه سکونت داشتند و همیشه میان مردم جایگاه ممتازی را دارا بودند. از اجداد و نیاکان محقق، تنها نام نیکی در تاریخ مانده است که به ترتیب و اجمال نام برده می‌شوند:
پدرش «حاج محمدحسن»‌که تاجری درست کار و دیندار بود فرزند «علی‌اکبر» و نواده «حاج محمد حاتم نخجوانی» است.

[۱] مظفر، محمدرضا، حاشیه محقق اصفهانی بر مکاسب، مقدمه، ص۱، چاپ قدیم رحلی، سنگی.

هجرت از وطن

پس از آنکه در سال ۱۲۴۳ ق. قرارداد ترکمانچای با دست‌های خیانت‌پیشه قاجاریان امضا شد و در نتیجه شوم آن، بخشی از سرزمین پاک ایران (قفقاز و نخجوان و قسمتی از آذربایجان) از پیکر پاک ایران عزیز جدا گشت، مسلمانان آن سوی رود ارس دچار بلاهای بزرگ و درد و رنج‌های سنگینی گشتند و در زیر فوج فاجعه‌ها و در حصار حادثه‌ها خرد شدند. گروهی مردند، گروهی ساختند و سوختند و گروهی دیگر هجرت را برگزیده، از خانه و کاشانه چشم پوشیده، تنها جان به سلامت بردند.
حاج محمداسماعیل نخجوانی (پدر بزرگ محقق غروی) از این گروه اخیر بود که به همراه خانواده‌اش به شهر قهرمان‌خیز تبریز کوچید.
اما در تبریز هم اوضاع را مساعد ندید و پس از چند صباحی به شهر اصفهان روی آورد. سالیانی را در آن شهر سپری ساخت تا آنجا که خود و فرزندانش به «اصفهانی» شهرت یافتند. ولی دیری نپایید که خاندان نخجوانی از اصفهان هم کوچ کردند تا بالاخره به شهر زیارتی و مذهبی کاظمین پناه بردند و همانجا را برای خود وطن اختیار کردند و در آنجا حاج محمدحسن اصفهانی (پدر غروی اصفهانی) برای خود اسم و رسمی یافت.
حاج محمدحسن دیگر آن مرد غریب نبود که روزی پس از روزگاری آوارگی روی به شهر کاظمین آورد. اکنون همه او را مردی محترم، پر خیر و با کفایت می‌شناختند. بگذریم از اینکه او در میان مردم و تاجران سرشناس عراق به نیک مردی و کارسازی پرآوازه بود و در حوزه بزرگ آن روز نجف هم تاجری صاحب نام و آبرومند بود و همگان وی را با شهرت «معین‌التجار» گرامی می‌شمردند.

[۲] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۱۹۰، چاپ تبریز، ۱۳۶۶ ق.

ولادت

اقبال خوش معین‌التجار، بیش از همه آنگاه به اوج رسید که از لطف خدا، او صاحب پسری سالم و کامل گشت. روز دوم محرم سال ۱۲۹۶ ق. جناب محقق غروی در کاظمین به دنیا آمده و دوران کودکی را در خانواده‌ای شریف و متدین سپری کرد. او از همان اوان کودکی با نماز و زیارت قبور ائمه (علیهم‌السّلام) و سایر مراسم دینی مأنوس گشت تا آنجا که ورود خود را به حوزه درسی امام صادق (علیه‌السّلام) مدیون لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) در توسل به آن حضرت می‌دانست. همزمانی این تولد مبارک با ماه حماسه‌های همیشه جاوید حسینی، سبب شد که کودک کاظمین و مولود محرم «محمدحسین» نامیده شود.

حدیث اشتیاق

حاج محمدحسن معین‌التجار تنها همان یک پسر را داشت و دلخوش بود که وی می‌تواند پس از مرگش راه او را در جهان تجارت دنبال کند. اما پسرش محمدحسین در سر سودایی دیگر و فکری فراتر از فکر پدر داشت. جوان پر جنب و جوش کاظمین تنها آرزویش این که پدرش اجازه دهد تا راه کمال‌طلبی و دانشجویی پیش گیرد.
محمدحسین هر گاه فرصت را مناسب می‌دید، آرزوی خود را با پدر در میان می‌نهاد و با اصرار از او می‌خواست که رضایت دهد تا وارد حوزه‌ معارف اسلامی شود. اما پدر که پسری جز او نداشت، راضی به این کار نمی‌شد.
اما هر چه زمان پیشتر می‌رفت اشتیاق محمدحسین به تحصیل علوم اسلامی بیشتر می‌شد و پدر خود را بیشتر از پیش پیرتر احساس می‌کرد و با جدیت از پسر می‌خواست که فن تجارت را یاد گیرد و فکر طلبه‌شدن را از سر بیرون کند.

توسل به امام کاظم

چیزی که این مشکل را از سر راه جوان کمال‌جوی کاظمین برداشت تنها یک توسل به حضرت باب الحوائج امام موسی کاظم (علیه السلام) بود. او خود می‌گوید:
«آن روز هم مثل هر روز با پدرم در نماز جماعتی که عصرها در صحن مطهر کاظمین برپا می‌شد شرکت جسته بودم. نماز تمام شده بود اما صفوف نمازگزاران هنوز به هم نخورده بود. من در حالی که زانوی غم در بغل گرفته بودم، با فاصله اندکی پدرم را می‌پاییدم که دیدم با یکی از تجار بغداد گرم صحبت است. همچنانکه نشسته بودم داشتم در آتش اشتیاق می‌سوختم. چشمم در گنبد زیبای امام کاظم (علیه السلام) بود که … عنان از کف هر صاحب دلی می‌ربود. در این حال از دلم گذشت که ای باب الحوائج، ای موسی بن جعفر، تو عبد صالح و از بندگان برگزیده خدایی و در پیش حضرت حق آبروداری، تو را چه می‌شد اگر از خدا می‌خواستی دل پدرم را به من نزدیکتر می‌کرد تا با تصمیم من که چیزی جز تحصیل علم و کمال در مکتب شما نیست – راضی می‌شد … در همین اندیشه‌ها بودم که دیدم پدرم صدایم می‌کند:
محمدحسین! محمدحسین، پسرم! اگر هنوز هم آرزومندی که به حوزه بروی تا دروس اسلامی بخوانی برو! از طرف من خاطرت جمع باشد، ناراحت نمی‌شوم … اگر دلت می‌خواهد به نجف اشرف بروی برو! (ما این روایت تاریخی را از استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی (قدس سره) شنیدیم و ایشان از فرزند آیت الله غروی اصفهانی، شیخ محمد غروی و او هم از پدرش آیت الله غروی نقل می‌کردند که پدرم از این توسل که نقشی بسیار حیاتی در زندگانی ایشان داشت، بارها به مناسبت‌های مختلفی سخن به میان می‌آورد و خود را همیشه مدیون این لطف حضرت امام موسی بن جعفر (علیه السلام) می‌دانست.)
از آن روز زندگانی محقق غروی آغازی دیگر داشت که خشنودی پدر را نیز همراه داشت با خیالی آسوده راه نجف اشرف در پیش گرفت تا روح تشنه‌اش را از چشمه‌های جوشان علم و حکمت و عرفان علوی سیراب سازد.

تحصیلات

آیت‌الله غروی ابتدا هنر خطاطی را به خوبی فرا گرفت. در دهه دوم زندگی، پا به حوزه بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی، یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و به زودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.
از آنجا که آن روزها هم چون روزگاران گذشته، صنعت خط از هنرهای بدیع و چشمگیر بود، مهارت محمدحسین، آن هم در دوران کودکی وی را در میان آشنایان زبانزد ساخت. پدر هم که به استعداد درخشان فرزندش پی برده بود، با تمام توان وسایل تحصیل و ترقی او را در حوزه علمیه‌ نجف فراهم ساخت تا این استعداد زلال و جوشان هر چه بهتر و بیشتر شکوفا گردد.
محمدحسین در دهه‌ دوم زندگی (در سال ۱۳۱۴ یا ۱۳۱۵ ق.) بود که پا به حوزه‌ بزرگ نجف نهاد و چیزی نگذشت که مراحل کمال را در دروس مقدماتی یکی پس از دیگری پشت سر گذاشت و بزودی در حلقه درس بزرگترین اساتید حوزه آن روز شرکت جست.

گفتار بزرگان

در اینجا سخن برخی از بزرگان را درباره ایشان می‌آوریم.

آقابزرگ تهرانی

شیخ آقابزرگ تهرانی پس از آنکه بخشی از فضائل و کمالات وی را می‌شمارد، چنین می‌نویسد:
«کوتاه سخن اینکه او از نوابغ روزگار بود. همانان که با عنصر نبوغ و با ملکات و صلاحیت‌های خدادادی ممتاز و در مواهب الهی غرقند. او پیش دانشمندان هم عصرش محترم و موقر بود و در حوزه نجف چشم‌ها به سوی او دوخته می‌شد.
زمان درازی را به تدریس فقه و اصول و علوم عقلی اشتغال داشت. مدرسه او مجمع اهل فضل و کمال بود. گروهی از طلاب با فضیلت از مکتب او فارغ شدند. او جای پای محکمی را در فقه باز کرده بود و در [[|علم اصول]] دست توانایی داشت. آثارش در این دو وادی بر دیدگاه‌های ژرف و آرای پخته و پاک او دلالت می‌کند، ولی از آنجا که نظرگاه‌های فلسفی او بسیار استوار و محکم می‌نمود، بیشتر به تدریس فلسفه شهرت یافت، بلکه این بیشتر به خاطر آن بود که کسی از اهل فلسفه در عصر او به پای وی نمی‌رسید…»

علامه تهرانی

علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی درباره ایشان چنین می‌گوید:
«مرحوم آیت‌الله (غروی)، فقیه و اصولی و فیلسوف و حکیمی است که در قرون اخیره به جامعیت او از جهت اتقان علم و دقت نظر و سعه اندیشه و جامعیت بین علم و عمل و اعراض از دنیا و زهد و پاکی، کمتر دیده شده است.»

علامه طباطبایی

کلام علامه سیدمحمدحسین طباطبائی (صاحب تفسیر المیزان):
«مرحوم شیخ، مردی بود جامع میان علم و عمل، رابط میان تقوا و ذوق، دارای طبعی سیال و لهجه‌ای شیرین و… بود.
در فقه و اصول و حکمت و عرفان مؤلفات زیادی دارد که غالب آنها مثل ضروریات یومیه و حیاتی، میان اهل علم دست به دست می‌گردد. سیمایی داشت متواضع و زبانی خاموش و صورتی وارفته و غالبا غرق فکر و به خود مشغول بود و زندگانی ساده‌ای داشت.»

آیت‌الله مظفر

آیت‌الله شیخ محمدرضا مظفر می‌فرماید:
«او [(قدس‌الله‌نفسه‌العزیز) از آن گوهرهای گرانبها بود که از اقیانوس آفرینش کمتر به دست خواهد آمد. وی عنصری عبقری بود که روزگاران زیادی باید بگذرد تا مادر دهر نظیر او را به دنیا بیاورد. اگر دست تقدیر، او را بر کرسی مرجعیت و ریاست عامه می‌نشانید و زمام روحانیت را به کف با کفایت او می‌گذاشت، دیده می‌شد که چه تحولات عظیمی در تشکیلات روحانی اسلام به وجود می‌آورد و چگونه مجرای تاریخ عوض می‌شود. و حتی اگر فاجعه رحلت او چند سالی به عقب می‌افتاد، این حرکت عظمای علمی آشکار می‌شد، ولی افسوس که خواست الهی به امضای دعوت او تعلق گرفت و این ثلمه جبران‌ناپذیر در بنیان روحانیت پدیدار گشت.
شاید خوانندگان گمان برند که نگارنده همچون «بیوگرافیست‌ها» در ترجمه شخصیت این قهرمان عظیم‌الشان جانب مبالغه و گزاف را گرفته است، ولی آنان که با تصنیفات و تعلیقات بی‌مانندش آشنا می‌شوند، از این سوء‌ظن استغفار می‌کنند.»

اساتید

استادان او در مرحله سطح و خارج، به ترتیب که در تاریخ و کتاب‌های تراجم نوشته‌اند، عبارتند از:

فقه و اصول

۱. شیخ حسن تویسرکانی (متوفای ۱۳۲۰ ق.)
محمد حسین غروی، پیش از همه، پله‌های نخست ترقی و تعالی را به پیروی از او پیمود، درس تلاش و تقوا را از او یاد گرفت و بیست و چهار بهار از عمرش می‌گذشت که استادش تویسرکانی رحلت کرد.
۲. آیت‌الله سیدمحمد طباطبایی فشارکی (۱۲۵۳ – ۱۳۱۶ ق.)
محقق غروی نتوانست بیش از دو سال از محضر پر فیض این استاد خلیق و بزرگوار بهره‌مند گردد. آیه الله فشارکی تا سال ۱۳۱۲ ق. در سامرا سکونت داشت.

[۳] طباطبایی فشارکی، محمد، الرسائل الفشارکیه، ص۵ – ۱۱، چاپ جامعه مدرسین قم.

۳. حاج آقا رضا همدانی (۱۲۵۰ – ۱۳۲۲ ق.)
حضور در درس و بحث آیت‌الله همدانی که بیشتر با اثر بزرگش کتاب «مصباح‌الفقیه» شناخته می‌شود، چندان طولی نکشید و محقق غروی بیست و ششمین سال از زندگانی را سپری می‌ساخت که این استاد بزرگوارش هم به دیار باقی شتافت.
۴. آیت‌الله آخوند خراسانی (۱۲۵۵ – ۱۳۲۹ ق.)
آقا محمدحسین جوانی بیست ساله بود که به حوزه درس آخوند خراسانی راه یافت و تا آخر عمر آخوند که سیزده سال پس از آن به درازا کشید به طور مرتب در حلقه درس اصول آخوند شرکت جست و در همین سال‌ها بود که بیشترین بخش از شرحش بر کفایه‌الاصول را نگاشت. او از شاگردان طراز اول آخوند بود و تا ایشان زنده بود به احترام او از تدریس مستقل و متشکل اجتناب می‌کرد و روزی که آخوند درگذشت آقا محمدحسین مردی بزرگ سرشناس شده بود و در حالی که تنها سی و سه سال از عمرش می‌گذشت پس از وفات آخوند در جای وی نشست و از مدرسان بنام و پر آوازه نجف گشت.
محقق غروی در نزد این چهار استاد بزرگوارش بیشتر علم فقه و اصول خواند.

فلسفه و حکمت

اما استادان وی در حکمت و فلسفه عبارتند از:
۵. حکیم محمدباقر اصطهباناتی شیرازی (متوفای ۱۳۲۶ ق.)
حکیم اصطهباناتی تنها تا سال ۱۳۱۹ ق. در نجف بود و آقا محمدحسین در حدود چهار یا پنج سال از محضر این استاد فرزانه، استفاده کرده است.

[۴] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۲۱۲. ۳۶۵؛

[۵] آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، نقباء البشر، ج۱، ص۳۶۵.

[۶] واعظ خیابانی تبریزی، علی، علماء معاصرین، ص۷۵.

[۷] جمعی از نویسندگان، دائرهالمعارف تشیع، ج۲، ص۲۱۵.

[۸] صحتی سردرودی، محمد، سیمای سامراء، ص۱.

۶. شیخ احمد شیرازی (متوفای ۱۳۳۲ ق.)
با عنایت به تاریخ وفات وی می‌توان گفت که محقق غروی بیشترین بهره را از این استاد حکیم می‌توانست ببرد ولی عجیب این است که حتی بیشتر کسانی که زندگانی علامه غروی را نوشته‌اند از این استاد نام نبرده‌اند!

[۹] مرعشی نجفی، سیدشهاب‌الدین، مسلسلات، ج۲، ص۳۶۳، چاپ اول، ۱۴۱۶ ق، از انتشارات کتابخانه آبت الله مرعشی.

روایت یاران

از یاران و دوستان علامه غروی در تاریخ صحبتی به اجمال شده و تنها نام چند شخصیت برده شده است که از آن جمله‌اند:

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.