پاورپوینت حکم لعن خلفا و اصحاب


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت حکم لعن خلفا و اصحاب دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حکم لعن خلفا و اصحاب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت حکم لعن خلفا و اصحاب :

حکم لعن خلفاء و اصحاب

لعن و نفرین، یکی از مباحثی است که در قرآن کریم و احادیث و روایات به آن پرداخته شده است و در موارد متعددی خداوند و رسول‌اش لعن و نفرین را درباره اشخاصی بکار برده‌اند؛ حال در این مورد، شبهاتی مطرح شده که آیا لعن و نفرین خلفاء و صحابه جایز است یا نه؟ برای پاسخ به این شبهات، مطالبی را درباره لعن و نفرین بیان خواهیم کرد تا حقیقت مطلب روشن شود.

فهرست مندرجات

۱ – مقدمه
۲ – سبّ خلفا ابزاری برای فتوا به قتل شیعه
۲.۱ – قتل‌عام شیعیان آفریقا
۲.۲ – فتوا سرخسی
۲.۳ – فتوا فاریابی
۲.۴ – نمونه‌ای از جنایات تاریخی
۳ – دو حکم متفاوت در سبّ و لعن
۳.۱ – حدیث اوّل
۳.۱.۱ – فلسفه و علّت اختلاف دو حکم
۳.۱.۲ – جعلی بودن حدیث
۳.۲ – حدیث دوم
۳.۲.۱ – ساختگی بودن حدیث
۴ – دو نظریّه متناقض درباره قاتلین علی و عثمان
۴.۱ – نظریه درباره قاتلان عثمان
۴.۲ – نظریه درباره قاتل علی
۴.۳ – حدیث پیامبر در مذمت قاتل علی
۵ – لعن و سبّ امیرالمؤمنین
۵.۱ – شکنجه خودداری‌کنندگان از ناسزا به علی
۵.۲ – انتقام از علی
۵.۳ – کشتن مولود همنام علی
۵.۴ – نسل‌کشی شیعه
۵.۵ – علی مظلوم تاریخ
۶ – روایات و احادیث شیعه و نهی از سبّ و لعن
۶.۱ – نهی از سبّ و لعن
۶.۱.۱ – حرمت سبّ مؤمن
۶.۲ – مذمت فحش‌دادن
۶.۳ – سفارش ائمّه به دوری از ناسزا
۶.۴ – منع امام علی بر دشنام‌دادن دشمنان
۷ – نهی از سبّ در احادیث اهل‌سنّت
۸ – رجوع لعن و نفرین به صاحبش
۹ – سبّ و لعن در قرآن
۹.۱ – سبّ و لعن در لغت
۹.۲ – فرق‌گذاشتن قرآن بین لعن و سبّ
۹.۳ – دسته‌بندی آیات در موضوع سبّ و لعن
۹.۳.۱ – توجه لعن به شیطان
۹.۳.۲ – توجه لعن به دشمنان اسلام و کفّار
۹.۳.۲.۱ – اهل کتاب
۹.۳.۲.۲ – منافقین
۹.۳.۲.۳ – آزاردهندگان خدا و رسول
۹.۳.۲.۴ – برهم‌زنندگان نظم جامعه
۱۰ – لعن در سنّت نبوی
۱۰.۱ – لعن و نفرین پیامبر نسبت به بنوامیّه
۱۰.۲ – لعن پیامبر بر ابوسفیان و معاویه
۱۰.۳ – لعنت کردن بعضی از صحابه به بعضی دیگر
۱۰.۳.۱ – لعن ابوبکر در محضر پیامبر
۱۰.۳.۲ – سبّ و شتم عمار یاسر و خالد بن ولید
۱۰.۳.۳ – عیاض بن حمّار
۱۱ – آثار نوشته شده در بدیهای شیخین
۱۲ – نام شتم‌کنندگان صحابه
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع

مقدمه

یکی از اتّهاماتی که همواره از طرف اهل‌سنّت به شیعه نسبت داده شده، داستان سبّ و لعن بعضی از اصحاب و یاران پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، که این امر در طول تاریخ باعث رنج‌های فراوان و گرفتاری‌های بی‌شماری برای شیعه گردیده است، و ما برای توضیح و پاسخ از این تهمت ناروا ناگزیریم مطالبی هر چند مختصر جهت روشن شدن افکار و‌ اندیشه‌ها تقدیم نماییم، امیدواریم اهل انصاف قضاوتی خداپسندانه از مجموع مطالب مطرح شده داشته باشند.

سبّ خلفا ابزاری برای فتوا به قتل شیعه

به شهادت تاریخ و سیره‌نویسان، سلاطین و خلفاء مستبدّ همیشه از این موضوع برای قتل‌عام و نابودی شیعه استفاده کرده‌اند همانگونه که صاحب کتاب «المنتظم» به این نکته اشاره کرده و می‌گوید: حکّام و سردمداران قدرت هر وقت که می‌خواستند فردی شیعی مذهب را تعقیب و دستگیر و سپس او را مجازات کنند به جرم فحش و ناسزا به ابوبکر و عمر بود، نه اینکه چون پیرو علی (علیه‌السّلام) است، و یا از آن حضرت دفاع کرده است.

[۱] ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج۲، ص۳۶، وضوء النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم).

قتل‌عام شیعیان آفریقا

ابن‌اثیر در حوادث سال ۴۰۷ هـ می‌نویسد: در این سال در تمام شهرهای آفریقا شیعیان را به جرم سبّ و لعن شیخین (ابوبکر و عمر) از بین بردند.

[۲] ابن‌اثیر، عزالدین علی بن ابی‌الکرم، الکامل، ج۹، ص۱۱۰.

فتوا سرخسی

سرخسی از فقهاء بزرگ اهل سنّت این چنین فتوا داده است: هر کس درباره خلفا سخنی بگوید که در آن طعن و اعتراض باشد، ملحد و بی‌دین است و از مسلمانی خارج شده است، و دوای درد چنین شخصی اگر توبه نکند، شمشیر است.

[۳] سرخسی، محمد بن احمد، اصول السرخسی، ج۲، ص۱۳۴.

فتوا فاریابی

فاریابی از دانشمندان اهل سنت می‌گوید: کسی که ابوبکر را سبّ و شتم کند کافر است و من بر جنازه او نماز نمی‌خوانم. سؤال کردند: چنین شخصی گوینده «لا اله الّا اللّه» است، پس با جنازه او چه کنیم؟
گفت: دست به بدنش نزنید، بلکه به وسیله چوب او را بردارید و در میان خاک پنهان کنید.

[۴] ابن‌قدامه، عبدالله بن احمد، المغنی، ج۸، ص۵۳۵.

[۵] ابن‌قدامه مقدسی، عبدالرحمن بن محمد، الشرح الکبیر، ج۱۰، ص۶۴.

[۶] ابن‌تیمیّه، احمد بن عبدالحلیم، الصارم المسلول علی شاتم الرسول، ص۵۷۰.

اخرج الخطیب عن ابی هریره قال: سمعت رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) یقول: انّ للّه تعالی فی السماء سبعین الف ملک یلعنون من شتم ابا بکر و عمر.

[۷] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۵، ص۲۸۰.

ابوهریره می‌گوید: از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که فرمود: هر کس ابوبکر و عمر را سبّ و لعن کند، هفتاد هزار فرشته در آسمان او را لعنت می‌کنند.

زمینه صدور فتواهایی خشن بر ضدّ شیعه، احادیثی است که با استفاده از نام پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ساخته شده است، و جالب است که شما بار دیگر سخن سرخسی را مرور کنید که گفت: کسی که ابوبکر و عمر را لعنت کند اگر توبه نکند دوای او شمشیر است، و سپس به این فتوای خشن‌تر بنگرید که می‌گوید: «وانّه اذا تاب لا تقبل توبته بل یجب قتله»

[۸] ابن‌عابدین، محمد امین بن عمر، رسائل ابن عابدین، ج۱، ص۳۶۴.

اگر توبه هم کرد پذیرفته نمی‌شود، بلکه باید کشته شود.
نتیجه این سخنان اعمّ از احادیث دروغینی که در فضائل ساختگی اشخاص در لابه‌لای کتاب‌های حدیثی و تفسیری و تاریخی نوشته شده و یا فتواهایی که به قلم مدّعیان فقاهت صادر شده، جز قتل و خون‌ریزی انسان‌های بی‌گناه نبوده است.

نمونه‌ای از جنایات تاریخی

به یک نمونه از جنایات تاریخی که محصول این‌اندیشه‌های دروغین است اشاره می‌کنیم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار می‌کنیم.
سلطان مراد چهارمین پادشاه عثمانی در صدد جنگ‌افروزی علیه ایران بود، و لذا به بعضی از دانشمندان اهل سنّت متوسّل شد تا جهت شعله‌ور کردن فتنه جنگ داخلی بین مسلمانان فتوایی از آنان بگیرد، ولی هیچ یک از علماء و دانشمندان جرات این کار را نداشت و به خود اجازه نداد تا مسبّب قتل و خون‌ریزی شود، امّا یک جوان دین فروش به نام «نوح افندی» که بویی از فقه و انسانیّت به مشامش نرسیده بود، در کمال وقاحت و بی‌شرمی فتوایی صادر کرد که در آن ابتدا کفر شیعه را ثابت و سپس قتل او را واجب می‌کرد، متن فتوای او چنین است: «من قتل رافضیّاً واحداً وجبت له الجنّه».
هر کس یک نفر از شیعیان را بکشد بهشت بر او واجب می‌شود.
با صدور این فتوا دهها هزار نفر به قتل رسیدند، و تنها در حادثه خونین «حلب» چهل هزار نفر از شیعیان این شهر کشته شدند.

[۹] رجوع کنید به مجلّه تراثنا، ج۶، ص۳۲، (موقف الشیعه من هجمات الحضومی).

دو حکم متفاوت در سبّ و لعن

در ادامه این بحث به نقل دو حدیث ساختگی از منابع اهل سنّت در فضیلت‌تراشی نسبت به خلیفه اوّل و دوم (ابوبکر و عمر) می‌پردازیم و قضاوت را به اهل انصاف می‌سپاریم.

حدیث اوّل

حدیث اوّل به نقل از انس بن مالک از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است که فرمود:
«من سبّ ابا بکر قتل ولا یستتاب» کسی که به ابوبکر فحش و ناسزا بدهد بدون اینکه وادار به توبه شود باید کشته شود.
«ومن سبّ عمر قتل ولا یستتاب» فحش‌دهنده به عمر نیز بدون مجال توبه، باید کشته شود.
«ومن سبّ عثمان او علیّاً جلد الحدّ» ولی اگر کسی به عثمان و یا علی ناسزا بگوید، فقط حدّ که تازیانه است بر او جاری می‌شود.
این اختلاف فاحش از کجاست، و چرا؟ حتماً باید خوشحال و راضی هم باشیم که لااقل حضرات اسم علی را در کنار عثمان آورده و او را در این حکم شریک عثمان قرار داده‌اند.

فلسفه و علّت اختلاف دو حکم

قیل: یا رسول اللّه! ولم ذاک؟ قال: لانّ اللّه خلقنی وخلق ابا بکر وعمر من تربه واحده، وفیها ندفن.

[۱۰] ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۴، ص۱۲۲.

کسی سؤال کرد، ‌ای رسول خدا! چرا گوینده ناسزا به ابوبکر وعمر باید کشته شود، امّا به عثمان و علی نه؟ پیامبر فرمود: خداوند، من و ابوبکر و عمر را از خاک خاصّی آفریده است، و آن دو از این امتیاز بهره‌مند هستند و در همان خاک هم با من دفن خواهند شد.

جعلی بودن حدیث

برای ساختگی بودن این حدیث، نیازی به بحث نیست، بلکه جمله پایانی حدیث گواهی صادق بر بی‌هنری سازندگان است.
علاوه بر این‌که رجال‌شناسان اهل سنت به ساختگی بودن این حدیث تصریح نموده‌اند.
ذهبی از استوانه‌های علمی اهل سنت می‌گوید: این حدیث ساختگی است و ابن‌عَدی گفته: این مصیبت از ناحیه یعقوب بن جهم است که دست به جعل این حدیث زده است.

قال الذهبی: هذا الحدیث موضوع فقال ابن عدی: البلاء فیه من یعقوب بن الجهم الحمصی.

[۱۱] ذهبی، شمس‌الدین، میزان الاعتدال، ج۴، ص۴۵۰، رقم ۹۸۰۹، ترجمه یعقوب بن الجهم.

[۱۲] ابن‌عدی، عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۸، ص۴۷۶.

[۱۳] ابن‌جوزی، عبدالرحمن بن علی، الموضوعات، ج۱، ص۳۲۸.

[۱۴] ابن‌حجر، احمد بن علی، لسان المیزان، ج۶، ص۳۰۶، رقم ۱۰۹۶.

حدیث دوم

خطیب بغدادی از انس بن مالک و او از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرمود: پل صراط که در قیامت همه از آن عبور خواهند کرد، گردنه و گذرگاه سختی دارد که هیچ‌کس بدون اجازه و اذن علی از آن نخواهد گذشت تا آنجا که از قول علی بن ابی‌طالب می‌نویسد:
«سمعته من رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، قال لی: یا علیّ لا تکتب جوازاً لمن سبّ ابا بکر وعمر، فانّهما سیّدا کهول اهل الجنّه بعد النبیّین».

از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شنیدم که به من فرمود: ‌ای علی برای کسانی که ابوبکر و عمر را سبّ کرده‌اند اجازه عبور از این گردنه هولناک را ننویس چرا که این دو نفر بعد از پیامبر الهی آقا و سرور پیران بهشت می‌باشند.

[۱۵] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۷۸.

ساختگی بودن حدیث

خطیب بغدادی بعد از نقل حدیث، می‌گوید: «هذا الحدیث موضوع من عمل القصّاص، وضعه عمر بن واصل او وضع علیه واللّه اعلم».

این حدیث ساختگی است، و سازنده آن عمر بن واصل و یا کسی است که از زبان او ساخته است.

[۱۶] خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۱۲، ص۷۸.

دو نظریّه متناقض درباره قاتلین علی و عثمان

از حوادث مهمّ تاریخ اسلام خصوصاً آنچه که مربوط به دوران خلافت خلفای ثلاثه و مولا امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌باشد داستان قتل عثمان و شهادت مولای متقیان حضرت علی (علیه‌السّلام) است که روش نقد و بررسی مورخان و نویسندگان اهل سنّت با عامل یا عاملان این حوادث خواندنی و شنیدنی است.

نظریه درباره قاتلان عثمان

ابتدا سخنان بزرگان اهل سنّت را درباره قاتلین عثمان بخوانید و سپس آنچه که درباره ابن‌ملجم مرادی (لعنهاللّه) قاتل علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) سروده‌اند ملاحظه نمایید:
ابن‌حزم آندلسی می‌گوید: قاتلان عثمان، انسان‌هایی فاسق، ملعون و محارب با خدا و رسول بودند و آنگاه دامن خود را به خون کسی آغشته کردند که ریختن آن حرام بود.

فسّاق، ملعونون، محاربون، سافکون دماً حراماً عمداً.

[۱۷] ابن‌حزم، علی بن احمد، الفِصَل فی الملل والأهواء والنحل، ج۴، ص۱۲۵.

ابن‌تیمیه می‌گوید:
قوم خوارج، مفسدون فی الارض، لم یقتله الّا طائفه قلیله باغیه، ظالمه، وامّا الساعون فی قتله فکلّهم مخطئون؛ بل ظالمون باغون معتدون.

[۱۸] ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنّه، ج۶، ص۲۹۶-۲۹۷.

کسانی که عثمان را کشتند، گروهی از دین خارج شده و مفسد فی‌الارض بودند، آنان گروهی‌ اندکی که طغیان‌گر و ظالم بودند، و کسانی که آنان را در قتل عثمان نیز کمک کردند همه آنان خطاکار بلکه ستمگر و متجاوز بودند.

ابن‌کثیر می‌گوید: شکّی نیست که قاتلان عثمان مفسد فی‌الارض بوده و از انسان‌های نادان و خیانت پیشه و ستمگرانی که بر امام خویش قیام کرده بودند، می‌باشند.

هؤلاء الذین خرجوا علی امیرالمؤمنین عثمان رضی اللّه عنه من جمله المفسدین فی الارض… البغاه الخارجین علی الامام… الجهله، المتعنتون، خونه، ظلمه، مفترون.

[۱۹] ابن‌کثیر، اسماعیل بن کثیر، البدایه والنهایه، ج۷، ص۲۰۸، حوادث سنه ۳۵ ه.

بنابراین و با توجه به نقل سخنان سه نفر از مشهورترین تحلیل‌گران حوادث و مسائل تاریخی، نتیجه این می‌شود که شورشیان علیه عثمان و قاتلین او انسان‌هایی از دین خارج شده و ظالم و ستمگر و خون‌ریز معرّفی می‌شوند، و امّا متقابلاً بخوانید و ببینید کلمات و سخنانی از همین افراد درباره قاتل مجسّمه ایمان و خداپرستی، مظهر عدل و انصاف، استوره انسان‌دوستی حضرت مولی الموحّدین علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام).

نظریه درباره قاتل علی

ابن‌حزم آندلسی درباره عبدالرحمان بن ملجم مرادی قاتل علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) می‌گوید:
لا خلاف بین احد من الامّه فی انّ عبد الرحمان بن ملجم، لم یقتل علیّاً الّا متاوّلاً مجتهداً مقدّراً انّه علی صواب، وفی ذلک یقول:….»

اختلافی بین امت اسلام نیست که عبدالرحمان بن ملجم، علی را از روی اجتهاد و تفسیر کشت و معتقد بود که عملش صحیح و مورد رضایت خداوند است، و سپس شعر عمران حطّان را آورده که خطاب به ابن‌ملجم می‌گوید:
یا ضربه من تقیّ ما اراد بها •••• الا لیبلغ من ذی العرش رضواناً
انّی لاذکره حیناً فاحسبه •••• اوفی البریّه عند اللّه میزاناً.

[۲۰] ابن‌حزم، علی بن احمد، المحلی، ج۱۱، ص۱۳۰.

[۲۱] مزنی، اسماعیل بن یحیى، مختصر المزنی، ص۲۵۶.

[۲۲] نوری، یحیی بن شرف، المجموع، ج۱۹، ص۱۹۷.

[۲۳] ماردینی، علی بن عثمان، الجوهر النقی، ج۸، ص۵۹.

[۲۴] خطیب شربینی، محمد بن احمد، مغنی المحتاج، ج۵، ص۴۰۱.

آفرین بر ضربتی که از دست مرد پرهیزکاری فرود آمد و مقصد آن، رسیدن به خشنودی خداوند صاحب عرش بود.
من هرگاه از او یاد می‌کنم پندارم که میزان عمل او در نزد خدا از همه آفریدگان سنگین‌تر است.

ابن‌تیمیه می‌گوید:
والذی قتل علیّاً کان یصلّی ویصوم، ویقرا القرآن، وقتله معتقداً انّ اللّه ورسوله یحبّ قتل علیّ، وفعل ذلک محبّه للّه ورسوله فی زعمه، وان کان فی ذلک ضالاً مبتدعاً»

[۲۵] ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنّه، ج۷، ص۱۵۳.

قاتل علی اهل نماز و روزه بود و قرآن می‌خواند، علی را کشت در حالی که می‌دانست خدا و رسول، کشتن علی را دوست دارند، و این کار را نکرد مگر به جهت حبّ و دوستی خدا و رسول، اگرچه آدمی گمراه و بدعت‌گذار بود.
و در جای دیگری از کتابش می‌گوید:
قتله واحد منهم وهو عبد الرحمان بن ملجم المرادی مع کونه من اعبد الناس واهل العلم»

[۲۶] ابن‌تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنّه، ج۵، ص۴۷.

علی را یکی از خوارج به نام عبدالرحمن که از عابدترین انسان‌ها بود به قتل رساند و او مردی دانشمند بود.

حدیث پیامبر در مذمت قاتل علی

این است نمونه‌ای از تعریف‌ها و تمجیدها نسبت به قاتل اوّلین وصیّ و جانشین پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام)، و ما در این مختصر در صدد بحث و مناقشه طولانی نیستیم، فقط نظر شما خواننده محترم را به یک حدیث آن هم به نقل از کتب حدیثی اهل سنّت که آن را حدیث صحیح نیز می‌دانند جلب می‌کنیم:
احمد حنبل در مسندش از عبداللّه بن نُمَیر از عمّار یاسر نقل می‌کند که در غزوه ذات العشیره در کنار علی بودم، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به ما فرمود:
الا احدّثکما باشقی الناس رجلین؟ قلنا: بلی یا رسول اللّه! قال: احیمر ثمود الذی عقر الناقه، والذی یضربک یا علیّ! علی هذه، یعنی قرنه، …»

[۲۷] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳۰، ص۲۵۷.

آیا دوست دارید که دو تن از شقی‌ترین انسان‌ها را به شما معرفی نمایم؟ عرض کردیم: آری، فرمود: اوّلی، کسی است که ناقه صالح پیامبر را پی نمود، و – خطاب به علی بن ابی‌طالب فرمود: – دومی، کسی است که با شمشیر، فرقت را می‌شکافد، و این محاسن را با خون سرت رنگین می‌سازد.

لعن و سبّ امیرالمؤمنین

یکی از ظلم‌های بزرگی که در حق مولا امیرمؤمنان حضرت علی (علیه‌السّلام) روا داشته‌اند، دشنام‌ها و بدگوئی‌های فراوان درباره آن حضرت است. و بنیانگذار این روش زشت و ضدّ دینی و اخلاقی کسی نیست جز معاویه بن ابی‌سفیان که مفتخر به خال المؤمنین است که عده‌ای جاهل و یا معاند، از اعمال و کردار او با عظمت یاد می‌کنند.
او کسی است که در پایان نمازهایش چه جمعه و غیر جمعه و بر بالای منبر هنگام سخنرانی از علی (علیه‌السّلام) به زشتی یاد می‌کند و حتّی فرمانی هم برای دیگر سخنرانان در دور افتاده‌ترین شهرها صادر می‌کند تا به شایسته‌ترین بنده خدا فحش و ناسزا بگویند.
حَمَوی از دانشمندان اهل سنّت می‌گوید: علیّ بن ابی‌طالب در منابر شرق و غرب کشور اسلامی سبّ و لعن می‌شد حتّی در دو شهر مقدّس، یکی محلّ ولادت او، و دیگری محلّ هجرت و همراهی او با پیامبر یعنی شهر مدینه، در منبرها بر او نفرین و به بدی یاد می‌کردند.

[۲۸] حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج۳، ص۱۹۱.

زمخشری و سیوطی دو تن از بزرگان و دانشمندان سنّی مذهب می‌گویند:
در دوران بنوامیّه بر بالای بیش از هزار منبر علی را لعنت می‌کردند، و پایه‌گذار این سنّت، شخص معاویه بود.

[۲۹] زمخشری، محمود بن عمر، ربیع الابرار، ج۲، ص۱۸۶.

[۳۰] علوی، سیدمحمد بن عقیل، النصائح الکافیه، ص۱۰۷.

[۳۱] شرف‌الدین موسوی، عبدالحسین، النص والاجتهاد، ص۴۹۶.

چرا این همه ناسزا؟!
و اکنون این سؤال که ریشه در اعماق دردهای روحی و روانی هر مسلمان باغیرت دارد مطرح می‌شود که:
مگر علیّ بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) از اصحاب و یاران رسول خد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نبود؟
مگر آن حضرت از خلفا و جانشینان پیامبر خدا شمرده نمی‌شد؟
مگر داماد پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و همسر پاره تن آن حضرت نبود؟
مگر او – نستجیر باللّه – مسلمان نبود؟ مگر نه این است که رسول گرامی فرمود: هرگونه ناسزا گفتن به مسلمان موجب فسق است: «سباب المسلم فسوق».

[۳۲] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ص۱۹، ح۴۸، کتاب الایمان، باب خوف المؤمن من ان یحبط عمله.

[۳۳] نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۸۱، باب قول النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم):«سباب المسلم فسوق».

پس چرا سبّ و لعن علی (علیه‌السّلام) جنبه شرعی و قانونی به خود می‌گیرد؟
معاویه چگونه حکومتی تشکیل داده که پایه‌های آن باید با سبّ علی (علیه‌السّلام) استوار می‌گردد که بنا به نقل ابن‌عساکر، مروان به امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام) گفت: هنگام محاصره عثمان، کسی همانند علی (علیه‌السّلام) از وی دفاع ننمود. حضرت فرمود: پس چرا این همه او را در بالای منابر ناسزا می‌گویید؟
مروان پاسخ داد: اساس حکومت ما، استوار نمی‌گردد مگر با این ناسزاها.
«ما کان فی القوم احد ادفع عن صاحبنا من صاحبکم یعنی علیا عن عثمان قال قلت فما لکم تسبونه علی المنبر قال لا یستقیم الامر الا بذلک.

[۳۴] ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، ج۴۲، ص۴۳۸.

[۳۵] ابن‌حجر هیثمی، احمد بن محمد، الصواعق المحرقه، ص۱۶۳.

[۳۶] علوی، سیدمحمد بن عقیل، النصائح الکافیه، ص۱۱۴.

[۳۷] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۰.

چه اتفاقی در تاریخ اسلام می‌افتد که وقتی عمر بن عبدالعزیز تصمیم می‌گیرد از لعن علی (علیه‌السّلام) جلوگیری کند، مردم از گوشه و کنار مسجد فریاد بر می‌آورند «ترکت السنّه، ترکت السنّه»‌ هان، سنت پیامبرا را ترک کردی!!

قال ابن عقیل: انّ عمر بن عبد العزیز لما ترک تلک البدعه المنکره، وهی التطاول علی مقام امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) فی خطبه الجمعه ارتج المسجد بصیاح من فیه بعمر بن عبد العزیز ترکت السنه ترکت السنه.

[۳۸] علوی، سیدمحمد بن عقیل، العتب الجمیل، ص۷۴ – ۷۵.

[۳۹] علوی، سیدمحمد بن عقیل، النصایح الکافیه، ص۱۱۶.

[۴۰] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۲۲.

[۴۱] السقاف، حسن بن علی، تهنئه الصدیق المحبوب، ص۵۹، ط. دار الامام النووی، عمان، الاردن.

شکنجه خودداری‌کنندگان از ناسزا به علی

از آنجایی که دانستن حق مردم است، چه بهتر خوانندگان گرامی بدانند که وقتی عطیه فرزند سعد وی از راویان صحیح بخاری و صحیح ترمذی و سنن ابوداود می‌باشد. از ناسزا گفتن به علی (علیه‌السّلام) خودداری کرد، حجاج بن یوسف دستور داد وی را ۴۰۰ ضربه شلاق زده و سر و ریش او را تراشیدند.

فکتب الحجاج الی محمد بن القاسم الثقفی ان ادع عطیّه فان لعن علی بن ابی طالب والّا فاضربه اربعمائه سوط واحلق راسه ولحیته، فدعاه فاقراه کتاب الحجاج فابی عطیّه ان یفعل فضربه اربعمائه سوط وحلق راسه ولحیته – الی ان قال: – توفی سنه احدی عشره ومااه وکان ثقه ان شاء اللّه.

[۴۲] بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ۳۰۴، ترجمه عطیّه بن سعد بن جناده العوفی، باب الطبقه الثانیه ممن روی عن عبداللّه بن عمر.

[۴۳] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۲۲۶.

همچنین ابویحیی اعرج که از روات صحاح سته می‌باشد بخاطر امتناع از سبّ علی (علیه‌السّلام) به دستور حجاج، پاشنه پای او را قطع کردند و پس از آن به معرقب (پاشنه بریده) شهرت یافت.

قال ابن حجر: انّما قیل له المعرقب لانّ الحجاج اوبشر بن مروان عرض علیه سبّ علی ( (علیه‌السّلام) ) فابی، فقطع عرقوبه، قال ابن المدینی: قلت لسفیان: فی‌ای شئ عرقب؟ قال: فی التشیّع.

[۴۴] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ۱۰، ص۱۵۷.

انتقام از علی

کسی نیست سؤال کند که مگر علی (علیه‌السّلام) چه گناهی مرتکب شده بود که مستحق این چنین روش‌های خشن غیر انسانی و ضدّ اسلامی در حق او روا می‌دارید؟
مگر در رکاب پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جنگیدن گناه است؟
مگر برای اعتلای کلمه اسلام تلاش کردن جرم است؟
مگر در جهت نابودی دشمنان اسلام و قرآن مبارزه کردن معصیت است؟
آیا نه این است که اینان کینه‌ای را که از شخص رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داشتند بر علی (علیه‌السّلام) وارد ساختند که که علی (علیه‌السّلام) می‌فرماید:
«کلّ حقد حقدته قریش علی رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اظهرته فیّ، وستظهره فی ولدی من بعدی، مالی ولقریش؟! انّما وترتهم بامر اللّه ورسوله، ا فهذا جزاء من اطاع اللّه ورسوله ان کانوا مسلمین»

[۴۵] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۲۸.

تمام کینه‌هایی که قریش از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) داشتند بر من روا داشتند و پس از من نیز، در حق فرزندان من روا خواهند داشت، آخر مرا با قریش چه کار؟!
اگر من با آنان جنگیدم، به دستور خدا و رسول او بود، آیا همین است پاداش کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند؟! !
فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) در خطبه آتشین خود فرمود:
«وما الذی نقموا من ابی حسن! نقموا واللّه نکیر سیفه!!»

[۴۶] ابن‌طیفور، احمد بن ابی‌طاهر، بلاغات النساء، ص۲۳.

[۴۷] جوهری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفه وفدک، ص۱۱۸.

[۴۸] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۶، ص۲۳۳.

[۴۹] صدوق، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۳۵۵.

[۵۰] طوسی، محمّد بن حسن، الامالی، ص۳۷۵.

این چه انتقامی است از علی می‌گیرند؟! به خدا سوگند این انتقام شمشیر او است که بر ضد مشرکان و کفار به کار بست!! !

گیریم علی در حق دودمان بنوامیه کوتاهی کرده بود و آنان را که ۲۰ سال کمر همت به نابودی اسلام و قتل پیامبر بسته بودند، به سزای اعمال خود نرسانده بود و همگی آنان را که قرآن شجره ملعونه نامیده به درک نفرستاده بود، پس هم‌نامان علی چه جرمی مرتکب شده بودند که مستحق وحشیانه‌ترین برخورد این دودمان شده بودند.

کشتن مولود همنام علی

آری! یکی از بالاترین ننگی که بر پیشانی بنوامیه تا ابد نقش بسته همین است که رجال‌شناسان در شرح حال «علی بن رَباح» می‌نویسند:
«کانت بنو امیّه اذا سمعوا بمولود اسمه علی، قتلوه فبلغ ذلک رباحاً فغیّر اسم بنیه»

[۵۱] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۷، ص۸۶.

[۵۲] مزی، یوسف بن عبدالرحمن، تهذیب الکمال، ج۲۰، ص۴۲۹.

[۵۳] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج۷، ص۳۱۹.

بنوامیه وقتی می‌شنیدند خانواده‌ای اسم نوزاد خود را به نام علی نهاده وی را بدون هیچ جرم و گناهی به قتل می‌رساندند!! ! وقتی این خبر به گوش «رَباح» رسید نام فرزندش را تغییر داد.

نسل‌کشی شیعه

آری یکی دیگر از لکه‌های ننگ تاریخ بنوامیه این است که بنا به نقل ابن ابی‌الحدید سنی معتزلی، به دستور معاویه، دوستان و شیعیان علی را از زیر هر سنگ و کلوخی بیرون کشیدند و دست و پاهای آنان را بریده و با آهن گداخته به چشمان آنان سرمه کشیدند و بر بالای شاخه‌ها خرما به دار آویختند:
«فقتلهم تحت کلّ حجر ومدر، واخافهم، وقطع الایدی والارجل، وسمل العیون، وصلبهم علی جذوع النخل وطرفهم وشرّدهم عن العراق، فلم یبق بها معروف منهم»

[۵۴] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۴.

[۵۵] علوی، سیدمحمد بن عقیل، النصایح الکافیه، ص۹۷.

و بنا به نقل همو از امام باقر (علیه‌السّلام) که فرمود:
«فقتلت شیعتنا بکلّ بلده، وقطعت الایدی والارجل علی الظنّه، وکان من یذکر بحبّنا والانقطاع الینا، سجن، او نهب ماله، او هدمت داره».

شیعیان ما را در هر دهی و دهکده‌ای یافتند به قتل رساندند و دست و پای آنان را مثله کردند و هر کس که به ما اظهار محبت می‌کرد، زندانی کردند، اموال او را مصادره نمودند و خانه او را ویران ساختند.
و کار را به جایی رساندند که اگر به یک نفر زندیق و ملحد و یا کافر می‌گفتند بهتر از این بود که او را شیعه بنامند.
«حتی انّ الرجل لیقال له: زندیق، او کافر، احبّ الیه من ان یقال شیعه علی»

[۵۶] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۳.

علی مظلوم تاریخ

اگر در این قسمت سخن به درازا کشید، از خوانندگان گرامی پوزش می‌طلبم چون رشته کلام بدینجا که رسید نتوانستم عنان قلم را کنترل کنم و بدون اختیار قطره‌ای از مظلومیت بی‌پایان همه مظلوم تاریخ را بیان کردم و ذره‌ای از شعله‌های آتش سوزان درونی خود را اظهار کردم.
آخر چگونه می‌شود که این ناله جانسوز علی را که در طول تاریخ طنین افکنده، شنید و فریاد بر نیاورد:
«ما زلت مظلوماً منذ قبض اللّه نبیه صلی اللّه علیه واله والی یوم الناس هذا»

[۵۷] شریف مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامه، ج۳، ص۲۲۳.

[۵۸] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰ ص۲۸۳.

[۵۹] دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه والسیاسه، تحقیق الزینی، ج۱، ص۴۹.

[۶۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۲۸، ص۳۷۳.

[۶۱] دینوری، عبدالله بن مسلم، الامامه والسیاسه، تحقیق الشیری، ج۱، ص۶۸.

پس از رحلت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، مظلومیت همواره با من قرین بوده و لحظه‌ای از من جدا نگشته است.
آخر مگر علی (علیه‌السّلام) نیست که به هنگام خطبه خواندن، صدای مظلومی را می‌شنود که ناله «وا مظلمتاه» سر می‌دهد، حضرت او را به نزد خود می‌خواند و می‌فرماید: اگر به تو یک مورد ظلم روا شده، در حق من به تعداد تمام ذرّات عالم ستم روا گردیده. بیا باهم فریاد «وا مظلوماه» سر دهیم و نفرین خود را، نثار ستم پیشگان خود نماییم.

«بینا علی (علیه‌السّلام) یخطب اذ قام اعرابی، فصاح وامظلمتاه! فاستدناه علی (علیه‌السّلام)، فلمّا دنا، قال له: انّما لک مظلمه واحده، وانا قد ظلمت عدد المدر والوبر، قال: وفی روایه عباد بن یعقوب، انّه دعاه، فقال له: ویحک! وانا واللّه مظلوم ایضا،‌هات فلندع علی من ظلمنا»

[۶۲] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۱۰۶.

[۶۳] ثقفی، ابراهیم بن محمد، الغارات، ج۲، ص۴۸۸.

[۶۴] قمی شیرازی، محمدطاهر، الاربعین، ص۱۷۶.

آخر مگر می‌شود این ناله جگر سوز علی (علیه‌السّلام) را از خاطره‌ها برد که فرمود: در برابر آن همه ظلم‌ها و بیدادها، صبر پیشه کردم در حالی که خار در چشم و استخوان در گلویم بود و می‌نگریستم که چگونه حق و میراث مرا به غارت می‌برند: صبرت وفی العین قذی وفی الحلق شجی اری تراثی نهباً.

[۶۵] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۹، خطبه ۳.

روایات و احادیث شیعه و نهی از سبّ و لعن

در این بخش از نوشتار بعد از پرداختن به موضوع تهمتی که اهل سنّت در سبّ و لعن همه اصحاب پیامبر به شیعه نسبت داده‌اند، بدون هیچ توضیح و تفسیری به بحث از روایات و سخنان ائمّه اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌پردازیم و به نمونه‌های مختلف و متنوع اشاره می‌کنیم.

نهی از سبّ و لعن

در بین احادیث و روایات ثبت شده از زبان ائمّه معصومین (علیه‌السّلام) بخشی از آن به نهی و دوری از سبّ و لعن و یا فحش و نفرین به افراد مسلمان است، مانند این حدیث که علّامه بزرگوار شیخ طوسی در کتاب ارزشمندش امالی از پیامبر خدا نقل کرده است که آن حضرت در توصیه‌هایی که به ابوذر داشتند، فرمود:
«یا اباذر! سباب المسلم فسوق، و قتاله کفر»

[۶۶] طوسی، محمّد بن حسن، امالی، ص۵۳۷.

[۶۷] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۵۹۸.

‌ای ابوذر! دشنام‌دادن و لعن مسلمان باعث فسق و جنگ با او سبب کفر می‌شود.

حرمت سبّ مؤمن

در بعضی دیگر از احادیث اهل بیت (علیه‌السّلام) سبّ مؤمن حرام شمرده شده است، همانگونه که شیخ انصاری (رحمه‌الله‌علیه) با استناد به آن فتوای به حرمت داده است و می‌گوید:
«سبّ المؤمن حرام فی الجمله بالادلّه الاربعه، لانّه ظلم وایذاء واذلال»

فحش دادن و ناسزا گفتن به مؤمن حرام است فی الجمله، چون ظلم و اذیّت و آزار و کوچک و حقیر ساختن او است.
ابوبصیر از امام باقر (علیه‌السّلام) و آن حضرت از جدّش رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرمود:
«سباب المؤمن فسوق وقتاله کفر، واکل لحمه معصیه، وحرمه ماله کحرمه دمه»

سبّ مؤمن فسق و جنگ با او کفر است، خوردن گوشت او گناه، و مالش مانند خون او حرام است.

[۶۸] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۶۰.

[۶۹] صدوق، محمّد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۷۷، و۴/ ۳۷۷.

[۷۰] صدوق، محمّد بن علی، من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۱۸.

مذمت فحش‌دادن

و در روایاتی دیگر از فحش‌دادن مذمت شده است مانند این حدیث از حضرت باقر (علیه‌السّلام) که فرمود:
«انّ اللّه یبغض الفاحش المتفحّش.»

[۷۱] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۲، ص۳۲۴.

خداوند دشمن انسان‌های بدزبان و فحّاش است.

سفارش ائمّه به دوری از ناسزا

روایاتی که در آن ائمّه معصومین (علیه‌السّلام) شیعیان و پیروانشان را منزّه از بدزبانی و فحش می‌دانند، مانند این حدیث از امام سجّاد و باقر (علیه‌السّلام) و به نقل از مولا علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) که آن حضرت در وصیتی فرموده است:
«ولا تتکلّموا بالفحش فانّه لا یلیق بنا ولا بشیعتنا، وانّ الفاحش لایکون صدیقاً»

[۷۲] محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۸۲، ح ۱۳۵۷۵.

[۷۳] مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۳۵۲.

به ناسزا سخن نگویید، چون سزاوارشان و مقام ما و شیعیان ما نیست، و همانا فحش‌دهنده راستگو نمی‌باشد.

و امام صادق (علیه‌السّلام) به دوستان و یارانش سفارش می‌کند و دستور می‌دهد: به کسی ناسزا نگوئید و از بدگوئی و فحش‌دادن به دیگران دوری کنید، تا هنگام ملاقات با دیگران بگویند:
«رحم اللّه جعفراً، قد ادّب اصحابه، فاحسن تادیبهم»

[۷۴] عاملی، سیدجعفر مرتضی، ماساه الزهراء (سلام‌الله‌علیها)، ج۱، ص۳۶۸.

خدا جعفر را بیامرزد، چه نیکو یارانش را تربیت کرده است.

منع امام علی بر دشنام‌دادن دشمنان

حضرت امام علی بن ابی‌طالب (علیه‌السّلام) پیروانش را از دشنام‌دادن به دشمنی مانند معاویه و لشکریانش برحذر می‌دارد و می‌فرماید:
«انّی اکره لکم ان تکونوا سبّابین»

من دوست ندارم که شما فحش و ناسزا به آنان بگوئید، و اگر بجای فحش اعمال ناشایست آنان را با منطق و برهان بیان کنید زیباتر و به عدالت نزدیکتر خواهد بود.

[۷۵] امام علی (علیه‌السلام)، نهج البلاغه، ص۲۱۷، خ ۲۰۶.

[۷۶] ابن ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۲۱.

و فرزند آن امام بزرگوار امام صادق (علیه‌السّلام) وقتی که می‌شنود یکی از یاران آن حضرت در مسجد با صدای بلند از دشمنان اهل بیت بدگوئی می‌کند می‌فرماید:
«ما له لعنه اللّه! تعرّض بنا، قال اللّه سبحانه وتعالی: (وَلَاتَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ)….»

[۷۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۷۴، ص۲۱۷.

چه شده است او را، خدا لعنتش کند، چرا زبان دشمنان ما را علیه ما باز می‌کند؟ مگر سخن وحی را در کتاب حق قرآن مجید نشنیده است که خداوند می‌فرماید: به افرادی که غیر از خدا را می‌خوانند ناسزا نگوئید، زیرا آنها متقابلاً بدون علم و آگاهی به خدا ناسزا خواهند گفت.

نهی از سبّ در احادیث اهل‌سنّت

الف – عبداللّه بن مسعود از پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که آن حضرت فرمود:
«سباب المسلم فسوق»

[۷۸] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ص۱۹، ح ۴۸، کتاب الایمان، باب خوف المؤمن من ان یحبط عمله.

[۷۹] نیسابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۱، ص۸۱، باب قول النبی (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم):«سباب المسلم فسوق».

سبّ و لعن مسلمان موجب فسق است.
ب – ابوهریره از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نقل می‌کند که فرمود:
«ایّاکم والفحش فانّ اللّه یبغض الفاحش المتفحّش»

[۸۰] حمیدی، عبدالله بن زبیر، مسند الحمیدی، ج۲، ص۲۹۰.

[۸۱] ابن‌حبّان، محمد بن حبان، صحیح ابن حبّان، ج۱۲، ص۵۰۶.

[۸۲] سیوطی، عبدالرحمن بن أبی‌بکر، الجامع الصغیر، ج۱، ص۲۷۵۸.

[۸۳] متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمال، ج۳، ص۵۹۸، ح ۸۰۸۸.

از فحش و ناسزاگوئی دوری کنید، زیرا خداوند دشمن انسان‌های فحّاش و بدزبان است.
ج – عن رسول اللّه (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) قال: یا عائشه! انّ اللّه لا یحبّ الفاحش المتفحّش»

[۸۴] سجستانی، سلیمان بن الأشعث، سنن ابی داود، ج۴، ص۲۵۱.

[۸۵] حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک، ج۱، ص۱۴۷.

[۸۶] نسائی، احمد بن شعیب، سنن نسائی، ج۱۰، ص۲۹۰.

پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به عایشه فرمود: خداوند فحش‌دهنده بدزبان را دوست ندارد.

رجوع لعن و نفرین به صاحبش

الف – ابوحمزه ثمالی می‌گوید: از حضرت باقرالعلوم (علیه‌السّلام) شنیدم که فرمود:
«انّ اللعنه اذا خرجت من فیّ صاحبها تردّدت بینهما، فان وجدت سماغاً، والّا رجعت علی صاحبها»

[۸۷] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۳۶۰.

[۸۸] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۸، ص۶۱۳.

لعن و نفرین وقتی که از دهان شخص خارج می‌شود اگر اهلش را نیافت به صاحبش برمی‌گردد.
ب – ابن‌حجر عسقلانی از ابوداود و او از ابوالدرداء با سندی خوب نقل می‌کند که: لعنت و سبّ افراد به طرف آسمان بالا می‌رود، درهای آسمان به رویش بسته می‌شود، پس برمی‌گردد به زمین و به چپ و راست می‌رود، اگر اهلش را پیدا نکرد، به شخص لعنت‌کننده برمی‌گردد.

[۸۹] ابن‌حجر عسقلانی، احمد بن علی، فتح الباری، ج۱۰، ص۴۶۷.

[۹۰] احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۴۰۸.

[۹۱] متقی هندی، علی بن حسام‌الدین، کنز العمّال، ج۳، ص۶۱۷، ح ۸۱۹۳.

سبّ و لعن در قرآن

قبل از پرداختن به بحث و گفتگو در آیات قرآن لازم می‌دانیم تا از جهت لغت به موضوع بحث که لعن و سبّ است نیز به پردازیم.

سبّ و لعن در لغت

«السبّ فی اللغه هو الشتم او قبیح الکلام».

معنی سبّ در لغت تعرّض به دیگران با سخن زشت و ناپسند است.
راغب می‌گوید:
«انّ السبّ: الشتم الوجیع»

سبّ به معنای سخن زشت دردآور است.
«وامّا اللعن: فهو ان کان من اللّه سبحانه فمعناه الطرد من الرحمه، وان کان من الناس فمعناه الدعاء بالطرد» رجوع کنید به

[۹۲] راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۴۵۱.

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.