پاورپوینت حقوق مالی واجب


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
6 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت حقوق مالی واجب دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حقوق مالی واجب،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت حقوق مالی واجب :

وجوه شرعی

وجوه شرعی، به آن دسته از واجبات مالی گفته می شود که شارع مقدس، در مالهای مسلمانان قرار داده است:

فهرست مندرجات

۱ – زکات
۲ – خمس
۳ – دیگر تعهدات مالی
۴ – لزوم گردآوری خمس
۴.۱ – قرآن
۴.۲ – سیره
۴.۲.۱ – سیره رسول اکرم
۴.۲.۲ – سیره علی(ع)
۴.۲.۳ – سیره امامان(ع)
۴.۲.۴ – تعیین نماینده
۵ – خمس در دوره غیبت کبری
۶ – لزوم گردآوری زکات
۶.۱ – فلسفه تشریع
۶.۲ – قرآن
۶.۳ – برآورد (تخمین)
۶.۴ – اعزام کارگزاران صدقات
۶.۵ – سیره علی(ع)
۶.۶ – جنگ با آنان که از پرداخت زکات، سربرمی تابند
۷ – پانویس
۸ – منبع

زکات

زکات، بر غلات چهارگانه، چهارپایان، نقدین.

خمس

خمس، بر غنیمتهای جنگی، گنج، سودهای کسبها و…

دیگر تعهدات مالی

تعهدات مالی دیگر که برای جریمه کارهای ناروا و یا برای جبران ناتوانی در انجام واجبات، از سوی شارع وضع گردیده اند. وجوه شرعی در اسلام، جایگـاه مهمـی دارنـد و بـر پرداخت آن،فراوان سفارش شده است. با این همه، در دریافت و پرداخت آنها، بسیار سهل انگاری می شود.

هم آنان که واجبات مالی را بر عهده دارند، در این امر عظیم کوتاهی می کنند و از کنار بسیاری از نابسامانیها که نپرداختن درست مالهای برعهده آمده، سرچشمه می گیرد، می گذرند و هم شایستگان دریافت، در گذشته و حال، بر دریافت سامانمند آن، همّت نگمارده اند و میدان را برای شیّادان و سوء استفاده کنندگان و افراد نالایق، بازگذاشته اند.

از این روی، برای پاک گرداندن افراد و سالم سازی زندگیها و سامان دادن به نابسامانیهای اجتماعی و زدودن غبار فقر از چهره ها، باید فرهنگ دقت در پرداخت وجوه شرعی، دریافت و هزینه را گستراند و مبانی آن را روشن کرد و ابهامها را زدود، تا مردم، تکلیف خود را بفهمند و از سردرگمی به درآیند. باید جلوی بی برنامگیها را در دریافت و هزینه گرفت، راههای درست مصرف را نمایاند، تا همگان، با اشتیاق به واجبات مالی گردن نهند و حسّ دگر خواهی، فقر زدایی، سامان دادن به اوضاع اجتماعی و… در آنان برانگیخته شود.

ما، در این مقال، به لزوم گردآوری دو واجب مالی: خمس و زکات می پردازیم و نکات ابهام را به اندازه توان، می زداییم.

لزوم گردآوری خمس

برای لزوم گردآوری خمس، به دلیلهایی می توان استناد جست:

قرآن

در هفدهم رمضان سال دوم هجری، نخستین درگیری بزرگ مسلمانان و قریشیان تجاوزگر، در کنار چهاههای بدر، رخ داد.

در این جنگ، مسلمانان بر دشمن پیروز شدند و غنیمتهای فراوانی به دست آوردند. در تقسیم غنایم بین مسلمانان: جنگاوران، نگهبانان شخص پیامبر(ص) و گردآورندگان غنائم، نزاع درگرفت.

برابر نقلی، پس از اختلاف این سه گروه درباره غنائم، آیات آغازین سوره انفال، فرود آمد و خداوند، انفال و غنائم

[۱] بحارالانوار ج۹۳، ص۲۰۵.

را از آن خدا و رسول دانست و به اختلاف، پایان داد. آن گاه، آیه خمس، بر پیامبر(ص) خوانده شد و مصرف غنائم را روشن کرد:

(واعلموا انّما غنمتم من شئ فان للّه خمسه وللرسول ولذی القربی والیتامی والمساکین وابن السبیل…)

[۲] سوره انفال/۸، آیه۴۱.

بدانید، آنچه غنیمت می گیرید، یک پنجم آن، از خدا، رسول خدا و خویشاوندان رسول خدا و یتیمان و بینوایان زمین گیر و در راه ماندگان است.

سیره

از تاریخ استفاده می شود: دریافت بخشی از غنائم جنگی، توسط فرمانده جنگ، امری معمولی بوده است. همین قانون، در اسلام نیز، پذیرفته شد. با این تفاوت که در جاهلیت، یک چهارم بوده: (مرباع) و در اسلام، یک پنجم: (خمس).

سیره رسول اکرم

رسول اکرم، به عدی بن حاتم، پیش از آن که به اسلام بگرود، فرمود:

(انک لتأکل المرباع وهو لایحل فی دینک.)

[۳] نهایه ابن اثیر ج۲، ص۱۸۶.

تو، یک چهارم غنائم را می گیری، در حالی که این، در دین تو، حلال نیست.

رسول خدا، در جنگها، دستور می داد که همه غنائم، حتی نخ و سوزن و مالهای کم ارزش، گردآوری شود، آن گاه، یک پنجم آن را کسر و باقی مانده را بخش کنند.

فقهای شیعه بر این نظرند، نه آیه و نه سیره رسول اللّه(ص) به خمس غنائم جنگی محدود نمی شود، بلکه هرگونه در آمد را در بر می گیرد. اینان فرقی بین خمس غنائم ودیگر درآمدها نمی گذارند.

برای این دیدگاه دلایلی چند وجود دارد که می توان برای استواری آن، به آنها تمسک جست، از جمله:

• از انس بن مالک نقل شده که می گفت:

(در خرابه های خیبر، فردی شمش طلا پیدا کرده بود. جریان را به پیامبر اطلاع داد. پیامبر(ص) فرمود: اگر به مقدار دویست درهم برسد، خمس دارد، زیرا گنج است.)

[۴] مقدمه مراه العقول, علامه عسکرى.

می افزاید:

(رسول خدا خمس آن مال پیدا شده را گرفت و باقی مانده را به یابنده برگرداند.)

[۵] (مغازى) واقدى ج۲، ص۸۰۲.

• رسول گرامی اسلام، به کارگزارانی که به مناطق گوناگون می فرستاد، دستور می داد: خمس را دریافت بدارند.

• در نامه هایی که به سران قبیله ها و حاکمان می فرستاد، پرداخت خمس را در ردیف زکات و نماز ذکر می فرمود.

یادآوری: در بیشتر این نامه ها، تعبیر به خمس در غنائم، یا مغنم شده، ولی در نامه ای که برای جهینه ارسال داشته، پرداخت خمس را در برابر بهره وری از چراگاهها و آبها، لازم شمرده است:

(ان لکم بطون الارض بسهولها وتلاع الارض وظهورها علی ان ترعوا نباتی وتشربوا ماءها علی ان تؤدوا الخمس.)

[۶] مکاتیب الرسول على بن حسین على احمدى ص.۳۶۵

به گونه دقیق، مشخص نیست که خمس در این جا، چه خمسی است: خمس سودهای کسبها، غنائم، حق الاقطاع و مالیاتی که بر زمینها بسته می شده و…

سیره علی(ع)

پس از رحلت رسول خدا(ص)، مسلمانان، جنگهای فراوانی را از سرگذراندند و غنائم بسیاری فراچنگ آوردند. در این جنگها، روش این بود که خمس غنائم برای خلیفه فرستاده می شد و باقی مانده بین جنگاوران بخش می شد.

از ابن عباس نقل شده که ابوبکر و عمر، سهم خدا و رسول خدا و خویشان رسول خدا را ساقط کردند. برابر نقلی، عمر، در ابتدا، سهم خویشان رسول را به بنی هاشم می پرداخت، ولی پس از مدتی، از پرداخت آن به بنی هاشم، سرباز زد.

[۷] (خراج) ابو یوسف ص۲۰.

فرماندهان نظامی، وظیفه داشتند، خمس غنائم را برای خلیفه به مدینه ببرند.

نوشته اند: ابومفزّر اسود بن قطبه تمیمی، خمس غنائم ری را برای عمر برد.

[۸] سیماى کارگزاران على ابن ابى طالب ج۱، ص۴۶۴.

عثمان، خمس مصر، یا آفریقا را به مروان و خمس خمس را، که صدهزار درهم بود، به ابن ابی سرح بخشید.

[۹] تاریخ الاسلام ص۴۳۲-۴۳۸.

امیرالمؤمنین(ع)، به خاطر شرایط اجتماعی، نسبت به خمس غنائم، مانند دیگر خلفا، آن را به سه سهم، تقسیم می کرد.

امیرالمؤمنین(ع) بسان رسول خدا(ص) خمس گنج را دریافت می کرد:

(ان رجلاً وجد رکازاً فأتی به علیّاً فاخذ منه الخمس واعطی بقیته للذی جده)

[۱۰] بحر الزخار ج۲، ص۲۲۶.

[۱۱] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۴۶.

مردی، گنجی یابید. آن را نزد علی(ع) آورد حضرت، خمس آن را برداشت و باقی را به یابنده برگرداند.

امیرالمؤمنین(ع)، افزون بر خمس گنج، خمس مالهای حلال آمیخته به حرام را دریافت می کرد. چندین روایت در این باره از حضرت، نقل شده است.

سیره امامان(ع)

با پایان دوران خلافت علی (ع) و امام حسن مجتبی(ع) قدرت سیاسی جهان اسلام، به دست بنی امیه افتاد.

بنی امیه، اقتدار خود را گستراندند و تمامی امور را در دست گرفتند و نگذاشتند امام شیعیان، در آنچه که به حکومت مربوط می شد، دخالت ورزد. از جمله دریافت خمس.

این شیوه، تا روزگار عمربن عبدالعزیز (خلافت ۹۹ ـ ۱۰۱) ادامه داشت. وی، دست به اصلاحاتی زد و جلو پاره ای از کارهای ناروای بنی امیه را گرفت. از جمله کارهایی که او انجام داد، سهم رسول اللّه و خویشاوندان آن حضرت را برای بنی هاشم، به مدینه فرستاد.

این حرکت اصلاحی، همزمان بود با دوران امامت امام باقر (امامت: ۹۵ ـ ۱۱۹) گرچه، آنچه عمربن عبدالعزیز، برای بنی هاشم فرستاد، اندکی از حق آنان بود، ولی کار وی، جامعه را با این اندیشه آشنا ساخت که بنی هاشم، شایستگی دریافت وجوه شرعی را دارند و خمس، حقی است که باید به آنان برسد.

با سست شدن بنیاد حکومت بنی امیه و سربرآوردن نیروهای شیعی، زمینه برای دریافت خمس، برای امام باقر(ع) مهیّا شد و آن حضرت اعلام فرمود: بدون پرداخت حق ما، کسی مجاز ننیست از خمس بهره برد:

(لایحل لاحد ان یشتری من الخمس شیئاً حتی یصل الینا حقنا.)

[۱۲] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۳۷.

برای هیچ کس، حلال نیست که چیزی از خمس را بفروشد، مگر این که حق ما را به ما برساند.

(فالخمس لنا موفّراً و نحن شرکاء الناس فیما حضرناه فی الاربعه الاخماس.)

[۱۳] مستدرک الوسائل ج۷، ص۲۹۰.

تمام خمس از ماست و ما با مردم شریکیم، در چهار پنجم آن، در جایی که حضور داریم.

یا نقل شده: حکم بن علباء اسری، والی بحرین، پس از گردآوری ثروت فراوان، به مکه می رود و خمس مال خود را به امام باقر(ع) تحویل می دهد.

[۱۴] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۶۸.

امام صادق(ع) بر دریافت خمس، تأکید داشته و از شیعیان، دریافت می کرده است.

امام صادق می فرماید:

(علی کل امری غنم او اکتسب الخمس.)

[۱۵] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۵۱.

هر کس که غنیمتی، یا سودی به دست آورد، خمس، واجب است.

پس از امام صادق(ع) مسأله خمس در سودهای کسبها، مطرح شد و دریافت و گردآوری آن از سوی ائمه ادامه یافت.

امام موسی بن جعفر(ع) درباره خمس می فرمایند:

(فی کل ما افاد الناس، من قلیل او کثیر.)

[۱۶] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۵۰.

خمس، در سودهایی است که مردم می برند، زیاد یا کم.

دوران امامت موسی بن جعفر(ع) سی و دو سال به درازا کشید (۱۱۶ تا ۱۴۸) و این امر، سبب شد که شیعیان، آشنایی بیشتری با مبانی حکومتی شیعه پیدا کنند و برابر دستور آن حضرت، خمس مال خویش را به امام و یا نمایندگان ایشان، می رساندند.

• نقل شده: علی بن یقطین بخشی از هدایای هارون الرشید را با خمس، برای موسی بن جعفر فرستاد.)

[۱۷] کشف الغمه ج۳، ص۱۴.

• یا، مردی، صد دینار برای حضرت ارسال داشت. یا مردی از خراسان و ری به دیدار آن حضرت آمده اند.

[۱۸] کشف الغمه ج۳، ص۳۴.

• علی بن اسماعیل درباره موسی بن جعفر، به هارون می گوید:

(اموالی از شرق و غرب، به جانب وی، می آید. او، مزرعه ای به نام (یسیریه)، به سی هزار دینار خریده است.)

[۱۹] کشف الغمه ج۳، ص۲۱.

در دوران امامت امام رضا(ع)، هم، شیعیان، وظیفه خود می دانستند که خمس را به آن حضرت تحویل دهند. این مسأله، گاه برای افراد، مشکل، پیش می آورد.

• نوشته اند: گروهی از مردم خراسان، نزد امام رضا آمدند و گفتند: خمس را بر ما حلال فرما. حضرت فرمود:

(لانجعل. لانجعل. لانجعل لاحد منکم فی حلّ.)

[۲۰] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۶.

برای هیچ یک از شما، خمس را حلال نمی کنم.

• یا بازرگانان فارس، از حضرت می خواهند که اجازه مصرف خمس را به آنان بدهد. امام نمی پذیرد.

[۲۱] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۵.

این روش، در روزگار امام جواد(ع) ادامه داشت و شیعیان، زکات مال خود را به آنان می پرداختند و آن بزرگواران هم دریافت و هزینه می کردند.

• نمایندگان ایشان در دریافت خمس عبارت بودند از: علی بن مهزیار، ابوعلی بن راشد، ابراهیم بن محمد همدانی و…

• از علی بن مهزیار نقل شده که امام جواد(ع)، در سال ۲۲۰، دستور داد: باید شیعیان، خمس سودهای کسبها و زکات را به آن حضرت برسانند. وی به نامه ای سری اشاره دارد که در ضمن آن آمده است:

(ان أسأل موالی اللّه صلاحهم، او بعضهم، قصّروا فیما یجب علیهم فعلمت ذلک فاحببت ان اطهّرهم وازکیهم بما فعلت فی عامی هذا من امر الخمس… ولا اوجب علیهم الاّ الزکاه التی فرضها اللّه علیهم و انما أوجبت علیهم الخمس فی سنّتی هذه فی الذهب والفضه الّتی قد حال علیها الحول… فمن کان عنده شئ من ذلک فلیوصل الی وکیلی ومن کان نائیا بعید الشقه فلیعتمد لایصاله ولو بعد حین.)

[۲۲] تهذیب الاحکام ج۴، ص۱۴۱.

[۲۳] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۴۹.

شیعیان من، از خداوند، صلاح آنان را می خواهم، در آنچه بر آنان واجب بود، کوتاهی کردند. من این را دانستم. دوست دارم آنان را پاک و تزکیه کنم، با آنچه امسال، در باب خمس انجام می دهم… و واجب نمی کنم مگر زکاتی که خداوند بر آنان واجب کرده است.

در این سال، فقط، خمس طلا و نقره را که یک سال بر آن گذشته بر آنان واجب کردم. پس، هر کس، چیزی از آن دارد، باید به نماینده من بدهد و کسی دور است و برای رساندن آن مشکل، باید سعی بورزد آن را به ما برساند، گر چه پس از این باشد.

دریافت خمس، به همین شیوه، تا پایان دوران غیبت صغری ادامه داشت و شیعیان، از سر تا سر کشور اسلامی، خمس مال خود را به نمایندگان ویژه امام عصر(عج) تحویل می دادند.

علامه مجلسی می نویسد:

(حصه آن حضرت را، بلکه جمیع خمس را از شیعیان می گرفتند و به فرموده آن حضرت، به مردم می دادند و ظاهر آن است که: در این زمان نیز، نائب تام آن حضرت که علمای ربانی و محدثان و حاملان علوم ایشان اند، باید بگیرند و به سادات، که عیال آن حضرت اند، برسانند.)

[۲۴] بیست و پنج رساله فارسى, رساله خمس علامه مجلسی ص۳۵۵.

تعیین نماینده

گماردن نمایندگانی برای دریافت خمس، از سوی پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) می تواند دلیل باشد بر لزوم گردآوری خمس.

نام نمایندگان گردآوری خمس، چه آنان که درست کردار بودند و چه آنان که از راه راست به در افتادند و منحرف شدند، مانند (واقفیه)

[۲۵] اختیار معرفه الرجال ص۴۰۵.

در تاریخ، ثبت است.

شیخ طوسی، اسامی یک یک اینان را، از زمان امام محمد باقر(ع) تا دوران غیبت صغری بر می شمارد.

[۲۶] کتاب الغیبه ص۳۴۶-۳۵۳.

خمس در دوره غیبت کبری

در این دوره، فقها، درباره خمس، نظرگاههای گوناگونی دارند:

• خمس برای شیعیان حلال شده است.

• خمس را باید پرداخت، ولی سهم امام، چون مال شخصی امام معصوم به شمار می رود، باید برای آن حضرت، نگهداشت.

• خمس را باید پرداخت و در سهم امام آن نیز می توان تصرف کرد. با اختلافی که در مبانی تصرف وجود دارد.

علامه حلّی درباره گروه نخست و برهانی که برای دیدگاه خود آورده اند، می نویسد:

(اختلف علمائنا فی الخمس حال غیبه الامام، علیه السلام، فاسقطه قوم منهم لقول الباقر(ع): (هلک الناس فی بطونهم الحرام و خروجهم لانهم لم یؤدوا الینا حقنا الاّ وان شیعتنا من ذلک و ابائهم فی حلّ)ّ

[۲۷] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۹.

و غیر ذلک من الاحادیث.

[۲۸] تذکره الفقهاء ج۱، ص۲۵۵.

علمای ما، درباره خمس در دوران غیبت، اختلاف نظر دارند.

گروهی آن را ساقط می دانند، به خاطر سخن امام باقر(ع) به نقل از امیرالمؤمنین(ع): که فرمود: (مردم، در شکمها و عورتهای خود هلاک شدند زیرا حق ما را به ما ندادند. آگاه باشید که خمس، بر شیعیان ما و پدرانشان حلال است.) و دیگر خبرهایی که نقل شده است.

شیخ حرّ عاملی، در وسائل الشیعه، بیست و دو روایت در این باره نقل کرده است.

[۲۹] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۶-۳۷۸.

بیشتر این روایات، از امام باقر و صادق(ع) وارد شده که در مواردی، به سیره امیرالمؤمنین(ع) استناد شده است. یک مورد از امام جواد(ع) وجود دارد

[۳۰] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۸۵.

و یک مورد هم از امام زمان(عج)

[۳۱] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۸۳.

برابر این روایات، گردآوری خمس در روزگار غیبت کبری، نارواست؛ چرا که امام زمان، آن را بر شیعیان، حلال فرموده است:

فقها، از این روایات، پاسخهای گوناگون داده اند، از جمله:

• این روایات، مربوط به غنائم جنگی و کنیزان و غلامان به اسارت گرفته شده است و روایت علی(ع) هم بر این نکته دلالت دارد. شاید توقیع شریف نیز، در همین باره باشد، زیرا برای ما، پرسش روشن نیست.

• اگر خمس، برای شیعیان، حلال می بود، ائمه نباید دریافت می کردند، در حالی که دلایل روشن در دست داریم که آنان، چه در دوران حضور و چه در دوران غیبت،خمس رادریافت می فرموده اند.

[۳۲] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۷.

• این که در پاره ای از خبرها آمده: ائمه خمس را به شیعیان بخشیده اند، قانون کلی و برای همه زمانها و مکانها نیست، بلکه در موارد ویژه ای ائمه می بخشیده اند، تا فرد یا افراد، از تنگنا به در آیند و در امر مسکن و ازدواج و تجارت، به مشکل نیفتند.

در این باره، روایاتی داریم، از جمله: یونس بن یعقوب می گوید: امام صادق فرمود:

(ما انصفناکم ان کلّفناکم ذلک الیوم.)

[۳۳] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۸۰.

با شما، از روی انصاف عمل نکرده ایم، اگر امروز، شما را مکلف به خمس کنیم.

یا امام جواد(ع) در پاسخ نامه علی بن مهزیار می فرماید:

(من اعوزه شئ من حقی فهو فی حلّ.)

[۳۴] وسائل الشیعه ج۶، ص۳۷۹.

کسی که به چیزی از حق من، نیاز دارد، استفاده از آن، بروی حلال است.

شیخ انصاری، در تحلیل و شرح این دو روایت می نویسد:

(دلت الروایتان علی ان تجاوزهم عن حقوقهم من جهه الضیق امّا لخوف الانتشار وامّا لکثره الظلم علی الشیعه فی اموالهم واما لاعسار بعضهم بعد اشتغال ذمّته کما تدل علیه الروایه الثانیه.)

[۳۵] کتاب الخمس ص۱۸۰.

این دو روایت، دلالت می کنند که ائمه(ع) یا به خاطر تنگناهایی که شیعه در آن گرفتار بودند، یا ترس از رواج دریافت خمس از آنان، یا به خاطر ظلم و زیاده روی که به شیعه نسبت به مالهای آن روا داشته می شد، یا به مشکل گرفتار آمدن بعضی از شیعیان، پس از اشتغال ذمه آنان به خمس (همان گونه که در روایت به آن اشاره شده) از حق خویش، می گذشتند و خمس را بر شیعیان حلال می کردند.

علامه حلّی، پس از اشاره به این قول و روایتهای آن، حلال بودن خمس را خلاف اصل دانسته و به روایتهای مخالف حلال بودن، اشاره می کند و بر این نظر است که روایتهای تحلیل، ازدواج، مسکن و تجارت را در نظر دارند:

(لیس بمعتمد للاصل الدال علی تحریم مال الغیر والاحادیث الداله علی المنع واحادیث الاباحه فمحموله علی المناکح والمساکن والمتاجر.)

[۳۶] تذکرهالفقهاء ج۱، ص۲۵۵.

قول به تحلیل خمس، در دوران غیبت، قابل اعتماد نیست. زیرا اصل، حرام بودن استفاده از مال دیگران است و روایتها بر این، دلالت می کنند.

امّا روایات اباحه، حمل بر نکاح و مسکن و تجارت می شوند.

در زمان ما نیز، فقها بر این نظرند و خمس را در دوران غیبت، ساقط نمی دانند.

[۳۷] کتاب الخمیس ص۲۲۷.

هر چند در مبانی تصرف در سهم امام، اختلاف نظر دارند.

مشهور بر این باورند که چون نیمی از خمس، ملک شخصی امام است، در مواردی می توان آن را هزینه کرد که علم، یا اطمینان به رضایت امام داشته باشیم.

گروهی بر این باورند که خمس، از آنِ منصب امامت است، نه شخص امام؛ از این روی، فقیه جامع الشرایط، می تواند به عنوان نیابت از امام، در آن تصرف کند.

بر مبنای نخست، دلیلی بر لزوم گردآوری سهم امام و گرفتن آن از کسانی که پرداخت نمی کنند، وجود ندارد؛ زیرا کسانی که خمس می پردازند، خود می توانند آن را در موارد رضایت امام، هزینه کنند و آنان که از پرداخت خمس، سر بر می تابند، مجوّزی برای فقیه نیست که به زور از آنان بگیرد، مگر به عنوان حراست و حفاظت از مال مسلمانان.

ولی بر مبنای دوم، فقیه چون همانند امام، مسؤول دریافت و هزینه آن است، اگر کسی نپرداخت، می تواند وی را وادار به پرداخت کند.

دلایل و شواهدی که بر لزوم گردآوری خمس، تا دوران غیبت کبری اقامه گردید، مؤید مبنای دوّم است که خمس را باید گرفت و نظر مشهور، با توجه به دلایل یاد شده، نیاز به توجیه و تأویل دارد.

لزوم گردآوری زکات

گردآوری زکات به دلایلی، می توان، تمسک جست:

فلسفه تشریع

نیاز حکومت به مالیات، روشن است. دولتی که امنیت جامعه را برقرار می کند و جامعه را به نظم در می آورد، نیازهای اجتماعی را بر می آورد، بینوایان را اداره می کند و… باید منبع درآمدی داشته باشد.

در روایات بسیار، به این نکته، به روشنی اشاره شده است که خداوند، در مالهای ثروتمندان، حقی برای تهی دستان قرار داده، تا آنان از فقر رهایی یابند. اگر همین بعد را در نظر بگیریم که زکات، برای کمک به مستمندان و ایجاد عدالت اجتماعی و توازن مالی، وضع شده باید گردن نهاد که دریافت و گردآوری آن ضروری است.

این مهم هم، بدون برنامه ریزی، در گردآوری و مصرف، سازمان نمی یابد. اگر مردم، به حال خود رها شوند، حقوق فقرا از بین می رود. زیرا بسیاری از ثروتمندان، زیر بار نخواهند رفت و تکلیف خود را انجام نخواهند داد. در روایات، به این نکته، به روشنی اشاره شده که فقر فقرا، بر اثر آن است که ثروتمندان، واجبات مالی خود را نمی پردازند.

[۳۸] تاریخ یعقوبى ج۲، ص۹۱.

[۳۹] مستدرک الوسائل ج۷، ص۸.

[۴۰] وسائل الشیعه ج۶، ص۳، حدیثهای:۲، ۶، ۹و…

اعلام قانون زکات در سال هشتم هجری و دریافت آن در سال نهم هجری، پس از جنگهای بسیار رسول خدا(ص)، با متجاوزان و زورگویان مشرک و سیطره مسلمانان بر بیشتر مراکز قدرت حجاز و استقرار حکومت اسلامی و مهیا شدن زمینه رسیدگی به بینوایان، بوده است.

آنچه پیش از این، به عنوان خمس، دریافت می شد، یک پنجم غنائمی بود که از جنگها به دست می آمد و یا از معدن و گنج و زکات فطره. ولی قانون زکات، در سطح گسترده تری بود که از درآمد مسلمانان دریافت می شد و احتمال واکنش را از سوی مسلمانان در پی داشت، زیرا عربها در گذشته مالیاتی به این گستردگی نمی پرداختند.

قرآن

از آیات استفاده می شود، زکات، حکم تکلیفی صرف نیست که بر عهده افراد، وا نهاده شده باشد و اگر کسی نپردازد، تنها گرفتار عقوبت اخروی بشود و از بازخواست و کیفر دنیوی در امان باشد، بلکه دستوری است الهی و دریافت آن، بر عهده حاکم.

(خذ من اموالهم صدقهً تطهّرهم وتزکّیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلوتک سَکَن لهم واللّه سمیع علیم.)

[۴۱] سوره توبه/۹، آیه۱۰۳، ترجمه فولادوند.

از اموال آنان صدقه ای بگیر، تا به وسیله آن، پاک و پاکیزه شان سازی، و برایشان، دعا کن، زیرا دعای تو برای آنان آرامشی است و خدا، شنوای داناست.

خداوند، در این آیه، به پیامبر(ص) فرمان می دهد که زک

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.