پاورپوینت حدیث عشیره
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت حدیث عشیره دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حدیث عشیره،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت حدیث عشیره :
حدیث یومالدار
حدیث یومُ الدّار، مشهور به حدیث یوم الإنذار و پاورپوینت حدیث عشیره، روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در آن، از خویشاوندان خود میخواهد دعوت او را بپذیرند و اسلام بیاورند و در ضمن آن به وصایت و خلافت بلافصل علیبنابیطالب (علیهالسلام) تصریح میکند.
فهرست مندرجات
۱ – شرح ماجرای انذار
۱.۱ – نامهای ماجرا
۲ – صورتهای نقل حدیث
۲.۱ – صورت اول
۲.۲ – صورت دوم
۲.۳ – صورت سوم
۲.۴ – صورت چهارم
۲.۵ – صورت پنجم
۲.۶ – صورت ششم
۲.۷ – صورت هفتم
۳ – ابن تیمیه و تضعیف حدیث
۴ – تحریف یا جنایت تاریخی
۵ – پانویس
۶ – منبع
شرح ماجرای انذار
پس از سه سال از رسالت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، فرشته وحی نازل شد و فرمان خداوند را برای دعوت خویشاوندان و بستگان نزدیک به او ابلاغ کرد: «وَ اَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْاَقْرَبِینَ وَاخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ اِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تَعْمَلُون؛
[۱] شعراء/سوره۲۶، آیه۲۱۴-۲۱۶.
خویشاوندان نزدیک خود را انذار کن، و بال و پر (مهر و نرمی) خود را برای مؤمنان که از تو پیروی کردهاند، پهن کن و اگر از تو نافرمانی کنند، بگو: من از آنچه شما انجام میدهید بیزارم». (سوره شعراء که آیات انذار در آن است، پس از سوره واقعه نازل شده و سپس به ترتیب سوره نمل، سوره قصص، سوره اسراء، سوره یونس، سوره هود، سوره یوسف و آنگاه سوره حجر که فرمان علنی شدن دعوت پیامبر «فَاصْدَع بِما تُؤْمر» جزو آن است، نازل شده است.)
[۲] معرفت، محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۰۵.
[۳] پیشوایی، مهدی، تاریخ اسلام، ص۱۴۸، قم، بنیاد معارف.
با نزول این آیه، پیامبر خاتم به علی (علیهالسلام) دستور داد غذایی که تمام آن، یک ران گوسفند و یک من شیر بود، آماده سازد و فرزندان عبدالمطلب را دعوت کند تا امر خداوند را به آنان ابلاغ کند و علی (علیهالسلام) چنین کرد. حدود چهل نفر جمع شدند که در میان آنان ابوطالب، حمزه و ابولهب نیز بودند. غذا (چنانکه اشاره شد) کم بود و به صورت عادی برای آن جمعیت کافی نبود؛ اما همگی خوردند و سیر شدند و چیزی از آن کم نشد.
ابولهب گفت: «این (اشاره به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) جادو کرده است». سخنان ابولهب، مجلس را از طرح دعوت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) خارج کرد و پیامبر از طرح موضوع منصرف شد و جلسه بدون اخذ نتیجه پایان یافت. با دستور پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بار دیگر علی (علیهالسلام) ماموریت یافت که با همان ترتیب قبلی غذا تهیه و از خویشاوندان پیامبر دعوت کند. بار دوم و یا بار سوم حضرت ختمی مرتبت پس از صرف غذا فرمود: «یا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ اِنِّی وَاللَّهِ مَا اَعْلَمُ شَابّاً فِی الْعَرَبِ جَاءَ قَوْمَهُ بِاَفْضَلَ مِمَّا جِئْتُکُمْ بِهِ اِنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِخَیرِ الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَ قَدْ اَمَرَنِی اللَّهُ تَعَالَی اَنْ اَدْعُوَکُمْ اِلَیهِ فَاَیکُمْ یؤَازِرُنِی عَلَی هَذا الْاَمْرِ عَلَی اَنْ یکُونَ اَخِی وَ خَلِیفَتِی فِیکُم؟ ای فرزندان عبدالمطلب! به خدا قسم در میان عرب، جوانی را سراغ ندارم که چیزی بهتر از آنچه من برای شما آوردهام، برای قومش آورده باشد. من خیر دنیا و آخرت را برای شما آوردهام. خدا به من فرمان داده است تا شما را به سوی او فراخوانم، اکنون کدام یک از شما مرا یاری میکند تا برادر من و (وصی و) جانشین من در میان شما باشد؟»
هیچ کدام پاسخ ندادند. علی (علیهالسلام) که از همه کوچکتر بود، گفت: «ای پیامبر خدا! من تو را یاری میکنم». پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اِنَّ هَذَا اَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَاَطِیعُوا؛
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۱۹.
[۵] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۲۳۸.
[۶] علامه امینی، علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۷۹، چاپ دارالکتب الاسلامیه.
این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید». جمعیت برخاستند؛ در حالی که میخندیدند و به ابوطالب میگفتند: «محمد امر کرد که از پسرت اطاعت کنی و به حرف او گوش فرا دهی (در حالی که از همه کوچکتر است)».
نامهای ماجرا
این قضیه در میان مورخان و مفسران به نامهای «یومالدار»؛ روزی که در خانه پیامبر جمع شدند»، «بدءالدعوه، آغاز دعوت» و «یوْمُ الْاِنذار» یاد شده است. جمع زیادی از مورخان و مفسران آن را نقل کردهاند.
[۷] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۲، ص۲۷۸.
[۸] حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ۱، ص۴۰۶.
[۹] احمد حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۲۲۵.
[۱۰] ابن کثیر شامی، اسماعیل، البدایه والنهایه، ج۳، ص۳۹.
[۱۱] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۷۸.
[۱۲] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۸۱.
[۱۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۱۹۱.
[۱۴] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۱۴.
[۱۵] طبرسی، مجمع البیان، ج۷، ص۳۲۲.
[۱۶] شیخ مفید، محمد بن محمد،، الارشاد، ص۵۰.
[۱۷] علی بن طاووس، الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف، ج۱، ص۲۰.
صورتهای نقل حدیث
مرحوم علامه امینی، هفتگونه و هفت صورت از منابع اهل سنت نقل کرده است.
صورت اول
مرحوم علامه امینی، هفتگونه و هفت صورت از منابع اهل سنت نقل کرده است که صورت اول همان بود که نقل شد؛
[۱۸] طبری، محمد بن جریر،، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۳۱۹.
(مرحوم علامه این صورت را از افراد ذیل نقل کرده است: طبری، در تاریخاش،
[۱۹] طبری، محمد بن جریر،، تاریخ الامم والملوک، ج۲، ص۲۱۶.
ابوجعفر اسکافی بغدادی متوفای ۲۴۰ در «نقض العثمانیه»؛ فقیه برهان الدین، محمد بن محمد بن ظفر الملکی، متوفی ۵۶۷ در «انباء نجباء الابناء»
[۲۰] ملکی، محمد بن محمد بن ظفر، انباء نجباء الابناء، ص۴۶ـ۴۸.
کامل ابن اثیر،
[۲۱] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۴.
[۲۲] ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۶۳، بیروت، دار صادر، ۱۳۹۹ ق.
ابوالفدا عمادالدین دمشقی، در تاریخش،
[۲۳] دمشقی، ابوالفدا عمادالدین، تاریخ، ج۱، ص۱۱۶.
شهاب الدین الخفاجی، «شرح الشفا» قاضی عیاض،
[۲۴] خفاجی، شهابالدین، شرح الشفا قاضی عیاض، ج۳، ص۳۷.
علاءالدین بغدادی در تفسیرش
[۲۵] بغدادی، علاءالدین، تفسیر بغدادی، ص۳۹۰؛ .
سیوطی در جمع الجوامع (از طبری از شش حافظ نقل نموده است که عبارت باشد از ابن اسحاق، ابن جریر، ابن ابیحاتم، ابن مردویه، ابی نعیم و بیهقی)؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه،
[۲۶] ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۲۱۰.
و همین طور احمد حنبل در مسندش
[۲۷] احمد حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۱۱۱.
به سندی که تمام افراد قابل تایید و سند آن صحیح است بدون هیچ شبهه نقل کرده است… ر. ک: علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر
[۲۸] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، چاپ دارالکتب الاسلامیه، ص۲۷۹-۲۸۰.
اما به صورتهای دیگر به اختصار اشاره میشود:
صورت دوم
از احمد حنبل در مسندش،
[۲۹] احمد حنبل، مسند احمد، ج۱، ص۲۵۷، حدیث ۱۳۷۵، چاپ جدید.
[۳۰] احمد حنبل، مسند احمد، ج۲، ص۴۶۵.
؛ طبری در تاریخش،
[۳۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲۱.
حافظ نسائی در خصائص،
[۳۲] حافظ نسائی، احمد بن شعیب، خصائص، ص۱۸.
گنجی شافعی در کفایه،
[۳۳] گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ص۸۹.
[۳۴] گنجی شافعی، محمد بن یوسف، کفایه الطالب، ص۲۰۶، چاپ جدید.
نقل کرده است که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از دعوت از خویشاوندان فرمود: «فَاَیکُمْ یبَایعُنِی عَلَی اَنْ یکُونَ اَخِی وَ صَاحِبِی وَ وَارِثِی فَلَمْ یقُمْ اِلَیهِ اَحَدٌ قَالَ فَقُمْتُ وَ کُنْتُ اَصْغَرَ الْقَوْمِ سِنّاً فَقَالَ اجْلِسْ قَالَ ثُمَّ قَالَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کُلَّ ذَلِکَ اَقُومُ اِلَیهِ فَیقُولُ لِی اجْلِسْ حَتَّی کَانَتِ الثَّالِثَهُ ضَرَبَ یدَهُ عَلَی یدِی؛
[۳۵] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۸۰، چاپ اسلامیه.
[۳۶] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۳۹۵- ۳۹۶، چاپ دائره المعارف، همان.
پس کدامیک از شما با من بیعت میکند که برادر و یار و وارث من باشد، هیچ کسی بلند نشد. من (علی) پا شدم، در حالی که کوچکترینِ آن جمع بودم. حضرت فرمود: بنشین. این جمله را سه بار تکرار کرد. هر بار (فقط) من پا شدم و حضرت میفرمود: بنشین تا به مرحله سوم که دست خود را (به عنوان بیعت) بر دست من زد (یعنی که تو برادر و رفیق و وارث من هستی)».
فرق این صورت با صورت قبلی این است که در این نقل، حکم خلیفتی نیامده است؛ ولی کلمه وارثی آمده است.
صورت سوم
از حافظ ابن مردویه و… نقل کرده است که پس از دو بار دعوت خویشاوندان، بار سوم در حالی که دستش را دراز کرده بود، فرمود: «مَن یبَایعُنی عَلی اَنْ یکُونَ اَخی وَ صاحِبی وَ ولیکُمْ مِنْ بَعْدی؟ فَمَدَدْتُ َیدِی وَ قُْلْتُ: اَنَا ابایعُکَ، وَ اَنَا یوْمَئِذٍ اَصْغَرُ الْقَوْمِ…؛
[۳۷] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۳۹۸، چاپ دائره المعارف.
کیست که با من بیعت کند بنابراین که برادر و یار من و سرپرست شما بعد از من باشد. پس من (علی) دستم را جلو بردم و گفتم من با تو بیعت میکنم، در حالی که کوچکترینِ فرد جمعیت بودم».
این صورت در مقایسه با صورت دوم کلمه «ولیکمْ» را اضافه دارد و با صورت اول، مقداری هماهنگ است؛ چون اول «خلیفتی فیکم» دارد و صورت سوم «ولیکم». شاید بتوان گفت: جامعیت و دلالت ولیکم بر امامت امام علی (علیهالسلام) بیشتر از کلمه «خلیفتی» باشد.
صورت چهارم
حافظ، ابن ابیحاتم و بغوی نقل کردهاند
[۳۸] ابن ابیحاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۲۸۲، ح ۱۶۰۱۱ـ۱۶۰۱۵.
[۳۹] بغوی، معالم التنزیل، ج۳، ص۴۰۰.
و ابن تیمیه در منهاج السنه،
[۴۰] حلبی، سیرهالحلبیه، ج۱، ص۴۰۶.
[۴۱] ابن تیمیه، منهاج السنه، ج۷، ص۲۹۸.
نیز از آن دو نقل کرده است که حضرت بعد از صرف طعام فرمود: «اَنَا اَدْعُوکُمْ اِلَی کَلِمَتَینِ خَفِیفَتَینِ عَلَی اللِّسَانِ ثَقِیلَتَینِ فِی الْمِیزَانِ شَهَادَهِ اَنْ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اَنِّی رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ یجِبْنِی اِلَی هَذَا الْاَمْرِ وَ یؤَازِرْنِی عَلَیهِ وَ عَلَی الْقِیامِ بِهِ یکُنْ اَخِی وَ وَصِیی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی مِنْ بَعْدِی؛
[۴۲] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۸۲، چاپ اسلامیه.
[۴۳] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۳۹۹، چاپ دائرهالمعارف.
من شما را به دو کلمه دعوت میکنم که بر زبان سبک و در میزان اعمال سنگین است، شهادت دادن به این که خدا یکی است و من رسول خدا هستم. پس هر کسی در این امر، مرا اجابت کرد و کمک کار من شد برادر، وصی، وزیر، وارث و خلیفه بعد از من خواهد بود».
امام علی (علیهالسلام) برخاست و گفت: «من ای رسول خدا!»، حضرت فرمود: «بنشین» سه بار این قضیه تکرار شد. بار سوم فرمود: «اجْلِسْ فَاَنْتَ اَخِی وَ وَصِیی وَ وَزِیرِی وَ وَارِثِی وَ خَلِیفَتِی مِنْ بَعْدِی؛
[۴۴] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۸۲.
[۴۵] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۳۹۹، چاپ دائرهالمعارف.
بنشین، پس تو برادر، وصی، وزیر، وارث و خلیفه من بعد از من هستی» و اینجا نیز بر این عبارت صراحت دارد که «خلیفهی بعد از من هستی».
صورت پنجم
از قیس،
[۴۶] هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۳۱۲.
معاویه و برخی تابعین نقل شده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرزندان عبدالمطلب را جمع کرد و پس از پذیرایی فرمود: «اَیکُمْ ینْتَدِبُ اَنْ یکُونَ اَخِی وَ وَزِیرِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِی اُمَّتِی وَ وَلِی کُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ بَعْدِی؛ کدام یک از شما اجابت میکند که برادر، وزیر، وصی، جانشین و خلیفه من در امتم و سرپرست هر مؤمنی بعد از من باشد؟»
جمعیت حاضر، ساکت شدند. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سه بار جمله را تکرار کرد و در هر بار، علی (علیهالسلام) جواب داد: من ای رسول خدا!. .. آنگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اللَّهُمَّ امْلَاْ جَوْفَهُ عِلْماً وَ فَهْماً وَ حُکْماً ثُمَّ قَالَ لِاَبِی طَالِبٍ یا اَبَا طَالِبٍ اسْمَعِ الْآنَ لِابْنِکَ وَ اَطِعْ فَقَدْ جَعَلَهُ اللَّهُ مِنْ نَبِیهِ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی؛
[۴۷] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۸۲، چاپ اسلامیه.
[۴۸] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۴۰۰، چاپ دائرهالمعارف.
خدایا! درون او را از علم و فهم و حکمت پر کن. سپس به ابیطالب فرمود: اینک به سخن پسرت گوش بده، و (از او) اطاعت کن؛ زیرا خداوند او را برای پیغمبرش همچون هارون برای موسی (خلیفه و جانشین) قرار داده است».
اضافهای که این صورت بر صور دیگر دارد این است که در ذیل آن به حدیث منزلت نیز اشاره شده است. این حدیث، خود تاکیدی بر امامت علی (علیهالسلام) است و بیان میکند که حضرت علی (علیهالسلام) تمام منزلتهای خاتم انبیاء (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را جز نبوت و رسالت داراست.
صورت ششم
ابواسحاق ثعلبی
[۴۹] ثعلبی، احمد بن محمد، الکشف والبیان، ص۱۶۳.
و… نقل کردهاند که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از آیهی انذار، خویشان خود را جمع کرد و پس از صرف غذا فرمود: «من از طرف خدا بشیر و نذیر فرستاده شدهام. اگر تسلیم دستورهای من باشید و از من اطاعت کنید هدایت میشوید». آنگاه فرمود: «مَنْ یؤَاخِینِی وَ یوَازِرُنِی وَ یکُونُ وَلِیی وَ وَصِیی بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی فِی اَهْلِی وَ یقْضِی دَینِی؛
[۵۰] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۲۸۳، چاپ اسلامیه.
[۵۱] علامه امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۳، ص۴۰۰ـ۴۰۱، چاپ دائرهالمعارف.
کیست که برادر و وزیر من شود تا بعد از من، ولی و وصی و خلیفه من در اهلم باشد که دینم را ادا کند». آن بزرگوار سه مرتبه، این جمله را تکرار کرد. قوم ساکت شدند و تنها علی گفت: «من». در مرتبه سوم، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «اَنْتَ؛ تو (خلیفه و جانشین من هستی)».
صورت هفتم
ابواسحاق و… نقل کردهاند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به خویشاوندان خود فرمود: «خدای بلندمرتبه دستور داده است که خویشان نزدیکم را انذار کنم».
آنگاه فرمود: «وَ اِنَّ اللَّهَ لَمْ یبْعَثْ نَبِیاً اِلَّا وَ جَعَلَ لَهُ مِنْ اَهْلِهِ اَخاً وَ وَزِیراً وَ وَارِثاً وَ وَصِیاً وَ خَلِیفَهً فِی اَهْلِهِ فَاَیکُمْ یقُومُ فَیبَایعُنِی عَلَی اَنَّهُ اَخِ
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.