پاورپوینت حدیث طبری از تهدید عمر به سوزاندن خانه زهرا


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
7 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت حدیث طبری از تهدید عمر به سوزاندن خانه زهرا دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حدیث طبری از تهدید عمر به سوزاندن خانه زهرا،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت حدیث طبری از تهدید عمر به سوزاندن خانه زهرا :

تهدید عمر به آتش‌زدن خانه فاطمه (روایت طبری)

در روایتی محمد بن جریر طبری نقل می‌کند که عمر تهدید به آتش زدن خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) کرده است. عبدالرحمن دمشقیه، نویسنده معاصر وهّابی، در مقاله‌ای به این روایت اشکالاتی وارد می‌کند که در این مقاله به بررسی این اشکالات می‌پردازیم. در این بررسی مشخص شد سند روایت کاملاً صحیح است و اشکالات عبدالرحمن دمشقیه همگی بی‌اساس و نشان‌دهنده عدم توجه و دقت او است.

فهرست مندرجات

۱ – طرح شبهه
۲ – اصل روایت
۳ – بررسی سند روایت
۳.۱ – محمد بن حمید
۳.۱.۱ – توثیق مزی
۳.۱.۲ – توثیق البانی
۳.۱.۳ – تضعیف نسائی و جوزجانی
۳.۱.۴ – حجیت حدیث راوی مختلف فیه
۳.۱.۴.۱ – سخن ابن‌حجر
۳.۱.۴.۲ – سخن زرکشی
۳.۱.۴.۳ – سخن هیثمی
۳.۱.۴.۴ – سخن ابن‌قطان
۳.۱.۴.۵ – سخن ملاعلی قاری
۳.۱.۴.۶ – سخن مناوی
۳.۱.۴.۷ – سخن نووی
۳.۱.۴.۸ – سخن زیلعی
۳.۱.۴.۹ – سخن البانی
۳.۲ – جریر بن عبدالحمید
۳.۳ – مغیره بن مِقْسَم
۳.۴ – زیاد بن کُلَیب
۳.۵ – شبهه انقطاع سند
۴ – نتیجه‌گیری
۵ – پانویس
۶ – منبع

طرح شبهه

عبدالرحمن دمشقیه، نویسنده معاصر وهّابی، در مقاله‌اش با عنوان «قصه حرق عمر رضی الله عنه لبیت فاطمه رضی الله عنها» که در سایت «فیصل نور» آمده، درباره روایت محمد بن جریر طبری و تهدید عمر برای آتش زدن خانه فاطمه (سلام‌الله‌علیها) می‌نویسد:
۲ – «حدثنا ابن‌حمید قال حدثنا جریر عن مغیره عن زیاد بن کلیب قال اتی عمر منزل علی وفیه طلحه والزبیر ورجال من المهاجرین فقال والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی البیعه فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه»

[۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص ۲۳۳، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت.

فی الروایه آفات وعلل منها: جریر بن حازم وهو صدوق یهم وقد اختلط کما صرح به ابوداود والبخاری فی التاریخ الکبیر (۲/۲۲۳۴). المغیره وهو ابن‌المقسم. ثقه الا انه کان یرسل فی احادیثه لا سیما عن ابراهیم. ذکره الحافظ ابن‌حجر فی المرتبه الثالثه من المدلسین وهی المرتبه التی لا یقبل فیها حدیث الراوی الا اذا صرح بالسماع.
عمر، به طرف منزل علی (علیه‌السّلام) که طلحه و زبیر و گروهی از مهاجریان نیز در آن بودند آمد و گفت: به خدا سوگند! برای بیعت با ابوبکر بیایید و گر نه خانه را به آتش می‌کشم. زبیر شمشیر به دست بیرون آمد؛ ولی ناگهان بر زمین افتاد و شمشیر از دستش افتاد، به وی حمله ور شدند و او را دستگیر کردند.
در این روایت آفت‌هایی است که یکی از آن‌ها وجود جریر بن حازم است؛ اگرچه وی راستگو است؛ ولی گاهی دچار وهم و اشتباه شده و درست و نادرست را آن چنانکه ابوداوود گفته است بهم می‌آمیخته است.
دومین آفت مغیره بن مقسم است که ثقه است؛ ولی احادیث او مرسل است. ابن‌حجر او را در مرتبه سوم از مدلسین که روایاتشان پذیرفتنی نیست، قرار داده است؛ مگر این که تصریح به شنیدن کرده باشد.
اشکالات دیگری نیز مطرح شده است؛ از جمله گفته‌اند: سند روایت «تاریخ طبری» در ابتدا و انتها، دو اشکال دارد؛ زیرا نخستین راوی آن یعنی ابن‌حمید، متهم به دروغ‌پردازی است و آخرین راوی نیز خود شاهد آن ماجرا نبوده و با واسطه روایت می‌کند؛ لذا روایت هم ساختگی است و هم منقطع.

اصل روایت

حدثنا ابن‌حُمَیْدٍ قال حدثنا جریر عن مغیره عن زِیَادِ بن کُلَیْبٍ قال اتی عمر بن الخطاب منزل علی وفیه طلحه والزبیر ورجال من المهاجرین فقال والله لاحرقن علیکم او لتخرجن الی البیعه فخرج علیه الزبیر مصلتا بالسیف فعثر فسقط السیف من یده فوثبوا علیه فاخذوه.
عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالی که گروهی از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش می‌کشم؛ مگر اینکه برای بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد درحالی که شمشیر کشیده بود، ناگهان پای او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند.

[۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۲، ص۲۳۳، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت.

بررسی سند روایت

در سند روایت افراد متعددی هستند که در ادامه به بررسی وثاقت آنها می‌پردازیم.

محمد بن حمید

ذهبی درباره او می‌نویسد: محمد بن حمید. ابن‌حیان العلامه الحافظ الکبیر ابوعبدالله الرازی مولده فی حدود الستین ومئه قال ابوزرعه من فاته محمد بن حمید یحتاج ان ینزل فی عشره آلاف حدیث. وقال عبدالله بن احمد سمعت ابی‌یقول لا یزال بالری علم ما دام محمد بن حمید حیا. وقال ابوقریش الحافظ قلت لمحمد بن یحیی ما تقول فی محمد بن حمید فقال الا ترانی احدث عنه. وقال ابوقریش وکنت فی مجلس محمد بن اسحاق الصاغانی فقال حدثنا ابن‌حمید فقلت تحدث عنه فقال ومالی لا احدث عنه وقد حدث عنه احمد ویحیی بن معین.
علاّمه و حافظ بزرگ محمد بن حمید که ولادتش در حدود سال ۱۶۰هـ بوده است، ابوزرعه درباره او گفته است: کسی که محمد بن حمید را درک نکرده باشد، ده هزار حدیث را از دست داده است. عبدالله بن احمد بن حنبل می‌گوید: از پدرم شنیدم که می‌گفت: تا زمانیکه محمد بن حمید در شهر ری زنده بود، علم ودانش پایدار بود.
ابوقریش محمد بن جمعه بن خلف می‌گوید: به محمد بن یحیی گفتم: درباره محمد بن حمید چه می‌گوئی؟ گفت: مگر نمی‌بینی از او حدیث نقل می‌کنم، سپس گفت: در مجلس محمد بن اسحاق بودم، دیدم از محمد بن حمید روایت نقل می‌کند، گفتم: از محمد بن حمید حدیث روایت می‌کنی؟ گفت: چرا من از وی حدیث نقل نکنم، وحال آنکه احمد حنبل و یحیی بن معین از وی حدیث روایت کرده‌اند.

[۳] ذهبی، شمس‌الدین، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۰۳، تحقیق:الارناؤوط، العرقسوسی، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:التاسعه، ۱۴۱۳ه.

توثیق مزی

مزی در تهذیب الکمال در ترجمه وی می‌نویسد:
وَقَال ابوبکر بن ابی‌خیثمه: سئل یحیی بن مَعِین عن محمد بن حمید الرازی فقال: ثقه. لیس به باس، رازی کیس. وَقَال علی بن الحسین بن الجنید الرازی: سمعت یحیی ابن‌مَعِین یقول: ابن‌حمید ثقه، وهذه الاحادیث التی یحدث بها لیس هو من قبله، انما هو من قبل الشیوخ الذین یحدث عنهم. وَقَال ابوالعباس بن سَعِید: سمعت جعفر بن ابی‌عثمان الطیالسی یقول: ابن‌حمید ثقه، کتب عنه یحیی وروی عنه من یقول فیه هو اکبر منهم…..
از یحیی بن معین درباره او سؤال شد؛ در پاسخ گفت: مورد اطمینان است و ایرادی در او نیست، او اهل ری و باهوش است. علی بن حسین رازی گفته است: از یحیی بن معین شنیدم که می‌گفت: ابن‌حمید مورد اعتماد است. و علی بن حسین بن جنید رازی گفته است: احادیثی که ابن‌حمید نقل کرده است، از خود او نیست؛ بلکه از استادان نقل کرده است. ابوالعباس بن سعید می‌گوید: از جعفر بن عثمان طیالسی شنیدم که می‌گفت: ابن‌حمید مورد اطمینان است؛ یحیی از او نقل روایت کرده و کسی از او روایت کرده است که خود از شهرت برخوردار و از همه ایشان (راویان) بزرگتر است (احمد بن حنبل).

[۴] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۱، تحقیق د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.

توثیق البانی

البانی، روایت محمد بن حمید را تصحیح می‌کند:
محمد ناصر البانی، نویسنده معاصر وهابی در کتاب صحیح و ضعیف سنن الترمزی و سلسله احادیث الصحیحه احادیثی تصحیح کرده است که در اسناد آن محمد بن حمید قرار دارد. به چند مورد اشاره می‌کنیم:
رضی تلامتی ما رضی لها ابن‌امِّ عبدٍ»… و قد روی الحدیث بزیاده فیه بلفظ: ” و کرهت لامتی ما کره لها ابن‌ام عبد “. قال فی ” المجمع ” (۹/ ۲۹۰): ” رواه البزار و الطبرانی فی ” الاوسط ” باختصار الکراهه، و رواه فی “الکبیر ” منقطع الاسناد، و فی اسناد البزار محمد بن حمید الرازی و هو ثقهو فیه خلاف و بقیه رجاله وثقوا “.

[۵] البانی، محمدناصر، سلسله احادیث الصحیحه، ج۳، ص۲۲۵، ح۱۲۲۵، ناشر:مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، طبعه جدیده منقحه ومزیده، ۱۴۱۵ ه ۱۹۹۵ م.

(سنن الترمذی) ۶۰۶ حدثنامحمد بن حمید الرازی حدثنا الحکم بن بشیر بن سلمان حدثنا خلاد الصفار عن الحکم بن عبدالله النصری عن ابی‌اسحق عن ابی‌جحیفه عن علی ابن‌ابی‌طالب رضی الله عنه ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال ستر ما بین اعین الجن وعورات بنی آدم اذا دخل احدهم الخلاء ان یقول بسم الله قال ابوعیسی هذا حدیث غریب لا نعرفه الا من هذا الوجه واسناده لیس بذاک القوی وقد روی عن انس عن النبی صلی الله علیه وسلم اشیاء فی هذا. تحقیق الالبانی: صحیح، ابن‌ماجه (۲۹۷)

[۶] البانی، محمد ناصر، صحیح وضعیف سنن الترمذی، ج۲، ص۱۰۶، طبق برنامه المکتبه الشامله، اصدار الثانی.

(سنن الترمذی) ۱۷۶۲ حدثنامحمد بن حمیدالرازیحدثنا ابوتمیله والفضل بن موسی وزید بن حباب عن عبد المؤمن بن خالد عن عبدالله بن بریده عن‌ام سلمه قالت کان احب الثیاب الی النبی صلی الله علیه وسلم القمیص قال ابوعیسی هذا حدیث حسن غریب انما نعرفه من حدیث عبد المؤمن بن خالد تفرد به وهو مروزی وروی بعضهم هذا الحدیث عن ابی‌تمیله عن عبد المؤمن بن خالد عن عبدالله بن بریده عن امه عن‌ام سلمه. تحقیق الالبانی: صحیح، ابن‌ماجه (۳۵۷۵)

[۷] البانی، محمد ناصر، صحیح و ضعیف سنن الترمذی، ج۲، ص۲۶۲.

(سنن الترمذی) ۲۴۷۸ حدثنامحمد بن حمیدالرازیحدثنا عبد العزیز بن عبدالله القرشی حدثنا یحیی البکاء عن ابن‌عمر قال تجشا رجل عند النبی صلی الله علیه وسلم فقال کف عنا جشاءک فان اکثرهم شبعا فی الدنیا اطولهم جوعا یوم القیامه قال ابوعیسی هذا حدیث حسن غریب من هذا الوجه وفی الباب عن ابی‌جحیفه. تحقیق الالبانی: حسن، ابن‌ماجه (۳۳۵۰ – ۳۳۵۱).

[۸] البانی، محمد ناصر، صحیح وضعیف سنن الترمذی، ج۵، ص۴۷۸.

(سنن الترمذی) ۲۹۳۶ حدثنا محمد بن حمید الرازی حدثنا نعیم بن میسره النحوی عن فضیل بن مرزوق عن عطیه العوفی عن ابن‌عمر انه قرا علی النبی صلی الله علیه وسلم (خلقکم من ضعف) فقال (من ضعف) حدثنا عبد بن حمید حدثنا یزید بن‌هارون عن فضیل بن مرزوق عن عطیه عن ابن‌عمر عن النبی صلی الله علیه وسلم نحوه قال ابوعیسی هذا حدیث حسن غریب لا نعرفه الا من حدیث فضیل بن مرزوق. تحقیق الالبانی: حسن، الروض النضیر (۵۳۰).

[۹] البانی، محمد ناصر، صحیح وضعیف سنن الترمذی، ج۶، ص۴۳۶.

(سنن الترمذی) ۳۵۳۳ حدثنامحمد بن حمیدالرازیحدثنا الفضل بن موسی عن الاعمش عن انس ان رسول الله صلی الله علیه وسلم مر بشجره یابسه الورق فضربها بعصاه فتناثر الورق فقال ان الحمد لله وسبحان الله ولا اله الا الله والله اکبر لتساقط من ذنوب العبد کما تساقط ورق هذه الشجره قال ابوعیسی هذا حدیث غریب ولا نعرف للاعمش سماعا من انس الا انه قد رآه ونظر الیه. تحقیق الالبانی: حسن، التعلیق الرغیب (۲/ ۲۴۹)

[۱۰] البانی، محمد ناصر، صحیح وضعیف سنن الترمذی، ج۸، ص۳۳.

با توجه به جایگاهی که البانی در میان عالمان وهابی دارد، برای اثبات وثاقت محمد بن حمید، توثیق و تصحیح او کفایت می‌کند.

تضعیف نسائی و جوزجانی

برخی از عالمان جرح و تعدیل؛ همانند نسائی و جوزجانی محمد بن حمید را تضعیف کرده‌اند؛ مزی می‌نویسد:
وقال النسائی: لیس بثقه. وقال ابراهیم بن یعقوب الجوزجانی: ردئ المذهب غیر ثقه.
نسائی گفته است محمد بن حمید ثقه نیست، و ابراهیم بن یعقوب جوزجانی او را غیر مطمئن و دارای مذهب پست معرفی نموده است.

[۱۱] مزی، یوسف بن زکی، تهذیب الکمال، ج۲۵، ص۱۰۲، تحقیق د. بشار عواد معروف، ناشر:مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۰ه – ۱۹۸۰م.

نسائی ابوحنیفه را نیز تضعیف کرده است. آیا تضعیف این دو نفر ارزش واعتباری دارد؟
تضعیف نسائی و جوزجانی اعتبار ندارد و غیر قابل قبول است؛ زیرا نسائی از افراد سختگیر در توثیق است؛ تا جائی که، رئیس احناف یعنی ابوحنیفه را نیز تضعیف کرده است؛ لکنوی در الرفع و التکمیل می‌نویسد:
ولم یقبل جرح النسائی فی ابی‌حنیفه وهو ممن له تعنت وتشدد فی جرح الرجال المذکور فی میزان الاعتدال ضعفه النسائی من قبل حفظه.
آنچه که نسائی درباره وارد کردن عیب بر ابوحنیفه گفته است، مقبول نیست؛ زیرا وی در کتاب میزان الاعتدال در وارد کردن عیب بر افراد سختگیری کرده است.

[۱۲] لکنوی، محمد عبدالحی، الرفع والتکمیل، ج۱، ص۱۲۱، تحقیق:ابوغده، ناشر:مکتب المطبوعات الاسلامیه – حلب، الطبعه:الثالثه، ۱۴۰۷ه.

بنابراین تضعیف نسائی با معیار سختگیری در توثیق مردود خواهد بود.
و اما جوزجانی او کسی است که در دشمنی با امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) مشهور و معروف است. ذهبی و ابن‌حجر درباره وی می‌نویسند:
وکان من الحفاظ المصنفین والمخرجین الثقات، لکن فیه انحراف عن علی.
او از حافظان و نویسندگان است که افزون بر آن راویان ثقه و مورد اعتماد را نیز معین کرده است؛ ولی از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) انحراف داشت (از دشمنان او محسوب می‌شد).

[۱۳] ذهبی، شمس‌الدین، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج۴، ص۴۴۸.

[۱۴] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، لسان المیزان، ج۶، ص۳۰۱، تحقیق:دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر:مؤسسه الاعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه:الثالثه، ۱۴۰۶ه – ۱۹۸۶م.

حجیت حدیث راوی مختلف فیه

حتی اگر فرض کنیم که تضعیفات نسائی و جوزجانی ارزش داشته باشد، بازهم سبب نخواهد شد که از روایت محمد بن حمید دست برداریم؛ زیرا اولاً: کسانی همچون یحیی بن معین، احمد بن حنبل و طیالسی وی را توثیق کرده‌اند که از ائمه جرح و تعدیل محسوب می‌شوند و تضعیفات نسائی که از متشددین و سختگیران محسوب می‌شود و یا جوزجانی که از دشمنان امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) بوده است، نمی‌تواند در برابر توثیق یحیی بن معین مقاومت نماید؛
ثانیاً: با چشم‌پوشی از همه این موارد، فرض را بر این می‌گیریم که عده‌ای وی را تضعیف و عده‌ای او را توثیق کرده باشند، باز هم روایت وی مورد قبول است؛ زیرا طبق قواعد رجال اهل سنت، روایت چنین شخصی در مرتبه «حسن» قرار می‌گیرد و روایت حسن نزد عالمان اهل‌سنت حجت است که در این مورد می‌توان به نمونه‌هایی بعنوان مثال اشاره نمائیم.

سخن ابن‌حجر

ابن‌حجر عسقلانی درباره قزعه بن سوید می‌نویسد:
اما قزعه بن سوید… واختلف فیه کلام یحیی بن معین فقال عباس الدوری عنه ضعیف وقال عثمان الدارمی عنه ثقه وقال ابوحاتم محله الصدق ولیس بالمتین یکتب حدیث هو لایحتج به وقال ابن‌عدی له احادیث مستقیمه وارجو انه لا باس به وقال البزار لم یکن بالقوی و قدحدث عنه اهل العلم و قال العجلی لاباس به وفیه ضعیف. فالحاصل من کلام هؤلاء الائمه فیهان حدیثه فی مرتبه الحسن والله اعلم.
سخنان اهل دانش درباره او متفاوت است، برخی او را تضعیف کرده و گروهی او را راستگو و یا ثقه دانسته ولی گفته‌اند حدیثش نوشته می‌شود؛ ولی احتجاج و استدلال به آن نمی‌شود، وعده‌ای حدیث او را پذیرفته اگر چه قوی نیست.
ولی ابن‌حجر خودش سرانجام چنین نتیجه‌گیری می‌کند: از سخنان پیشوایان رجال وحدیث چنین استفاده می‌شود که روایت وحدیث قزعه بن سوید در مرتبه حسن است.

[۱۵] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، القول المسدد فی الذب عن المسند للامام احمد، ج۱، ص۳۰، تحقیق:مکتبه ابن‌تیمیه، ناشر:مکتبه ابن‌تیمیه – القاهره، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۱ه.

و در تهذیب التهذیب در ترجمه عبدالله بن صالح می‌نویسد: وقال ابن‌القطان هو صدوق ولم یثبت علیه ما یسقط له حدیثه الاانه مختلف فیه فحدیثه حسن.
ابن‌قطان عبدالله بن صالح را راستگو دانسته و می‌گوید: چیزی که باعث کنار نهادن حدیثش شود، ثابت نشده و اختلاف درباره او وجود دارد؛ ولی حدیثش حسن است.

[۱۶] عسقلانی، احمد بن علی بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۵، ص۲۶۰.

سخن زرکشی

زرکشی در اللآلئ المنثوره می‌نویسد: وقد اخرجه ابن‌ماجه فی سننه عن کثیر بن شنظیر عن محمد سیرین… وکثیر بن شنظیر مختلف فیه فالحدیث حسن.
ابن‌ماجه در سننش حدیث عبدالله بن صالح را از طریق کثیر بن شنطیر از محمد بن سیرین آورده است؛ اگر چه درباره کثیر بن شنطیر اختلاف است؛ ولی در عین حال حدیثش صحیح است.

[۱۷] زرکشی، بدر‌الدین، التذکره فی الاحادیث المشتهره، ج۱، ص۴۲، تحقیق:مصطفی عبد القادر عطا، ناشر:دار الکتب العلمیه بیروت، الطبعه:الاولی، ۱۴۰۶ ه، ۱۹۸۶م.

سخن هیثمی

حافظ هیثمی در مجمع الزوائد می‌نویسد: رواه احمد وفیه عبدالله بن محمد بن عقیل وهو سیء الحفظ قال الترمذی صدوق وقد تکلم فیه بعض اهل العلم من قبل حفظه وسمعت محمد بن اسماعیل یعنی البخاری یقول کان احمد بن حنبل واسحق بن ابراهیم والحمیدی یحتجون بحدیث ابن‌عقیل قلت فالحدیث حسن والله اعلم.
عبدالله بن محمد بن عقیل حافظه خوبی نداشت، ترمزی او را راستگو دانسته و بعضی از دانشمندان در باب قدرت حافظه‌اش سخنانی گفته‌اند، بخاری می‌گفت: احمد حنبل و اسحاق بن ابراهیم و حمیدی به حدیثش استدلال می‌کردند، سپس نتیجه می‌گیرد که حدیث ابن‌عقیل حسن است.

[۱۸] هیثمی، علی بن ابی‌بکر، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، ج۱، ص۲۶۰، ناشر:دار الریان للتراث/ دار الکتاب العربی – القاهره، بیروت – ۱۴۰۷ه.

سخن ابن‌قطان

حافظ ابن‌قطان در بیان الوهم والایهام، در موارد متعددی به همین قاعده استناد می‌کند که ما به دو مورد اشاره می‌کنیم:
وهو انما یرویه ابن‌وهب، عن اسامه بن زید اللیثی، عن نافع عنه. واسامه مختلف فیه، فالحدیث حسن. وقد تقدم ذکر اسامه فی هذا الباب.
در نقل روایت از اسامه بن زید اختلاف شده است؛ ولی حدیث از او حسن است، و درباره اسامه بن زید لیثی نیز به همین شیوه سخن گفته و سرانجام حدیثش را در رتبه حسن قرار داده است.

[۱۹] ابن‌القطان فاسی، علی بن محمد، بیان الوهم والایهام فی کتاب الاحکام، ج۴، ص۴۲۰.

وهو حدیث یرویه سلام ابوالمنذر، عن ثابت، عن انس. وهو سلام بن سلیمان القارئ، صاحب عاصم، وهو مختلف فیه، فالحدیث حسن.
درباره سلام بن سلمان قاری اختلاف وجود دارد؛ ولی حدیثش «حسن» است.

[۲۰] ابن‌القطان فاسی، علی بن محمد، بیان الوهم والایهام فی کتاب الاحکام، ج۴، ص۶۳۵.

سخن ملاعلی قاری

و ملا علی قاری پس از نقل یک حدیث که در اسناد آن ابوالمنیب قرار دارد می‌نویسد:
ورواه الحاکم وصححه وقال ابوالمنیب ثقه ووثقه ابن‌معین ایضاً وقال ابن‌ابی‌حاتم سمعت ابی‌یقول صالح الحدیث وانکر علی البخاری ادخاله فی الضعفاء وتکلم فیه النسائی وابن حبان وقال ابن‌عدی لا باس به فالحدیث حسن.
حاکم این روایت را نقل و آن را تصحیح کرده و گفته: ابوالمنیب ثقه است و ابن‌معین هم او را توثیق کرده است و ابن‌ابی‌حاتم می‌گوید: از پدرم شنیدم می‌گفت: ابوالمنیب حدیثش صحیح است و به بخاری که نام او را در ردیف افراد ضعیف آورده است اعتراض می‌کرد، نسائی درباره او تردید کرده و ابن‌حبان و ابن‌عدی گفته‌اند که اشکالی در او نیست؛ پس حدیث حسن است.

[۲۱] قاری، علی بن سلطان، مرقاه المفاتیح شرح مشکاه المصابیح، ج۳، ص۹۴۵.

سخن مناوی

و مناوی در فیض القدیر می‌نویسد:
طب عن عبدالله بن زید الانصاری الاوسی ثم الخطمی کوفی شهد الحدیبیه قال الهیثمی: وفیه احمد بن بدیل وثقه النسائی وضعفه ابوحاتم‌ ای فالحدیث حسن
احمد بن بدیل را نسائی توثیق و ابوحاتم تضعیف کرده است ولی حدیثش در مرتبه حسن قرار دارد.

[۲۲] مناوی، عبدالرؤوف، فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۳۶۹، ناشر:المکتبه التجاریه الکبری – مصر، الطبعه:الاولی، ۱۳۵۶ه.

سخن نووی

و محیی‌الدین نووی، شوکانی و مبارکفوری پس از نقل روایتی می‌نویسند:
وفی اسْنَادِهِ عبدالرحمن بن حَبِیبِ بن ازدک (اردک) وهو مُخْتَلَفٌ فیه قال النَّسَائِیّ مُنْکَرُ الحدیث وَوَثَّقَهُ غَیْرُهُ قال الْحَافِظُ فَهُوَ علی هذا حَسَنٌ
در سندش عبدالرحمن بن حبیب بن ازدک قرار دارد که وضعیتش مورد اختلاف است؛ ولی در هر صورت حدیثش حسن است.

[۲۳] نووی، محیی‌الدین، المجموع، ج۱۷، ص۹۷.

[۲۴] شوکانی، محمد بن علی، نیل الاوطار من احادیث سید الاخیار شرح منتقی الاخبار، ج۶، ص۲۷۸.

[۲۵] مبارکفوری، محمد عبدالرحمن بن عبدالرحیم، تحفه الاحوذی بشرح جامع الترمذی، ج۴، ص۳۰۴، ناشر:دار الکتب العلمیه – بیروت.

سخن زیلعی

و زیلعی در نصب الرایه پس از آوردن حدیثی می‌نویسد:
حدیث آخر اخرجه الترمذی… وقال غریب ورواه احمد فی مسنده قال بن القطان فی کتابه وابو معشرهذا مختلف فیه فمنهم من یضعفه ومنهم من یوثقه فالحدیث من اجله حسن انتهی.
ابومعشری در سند این حدیث وجود دارد، بعضی او را تضعیف کرده و برخی توثیق کرده‌اند؛ بنابراین به جهت وجود او در سند، رتبه حدیث می‌شود حسن.

[۲۶] زیلعی، عبدالله بن یوسف، نصب الرایه لاحادیث الهدایه، ج۴، ص۱۲۱، تحقیق:محمد یوسف البنوری، ناشر:دار الحدیث – مصر – ۱۳۵۷ه.

اکنون و با توجه به آنچه گذشت، اختلاف علما در توثیق و تضعیف راوی سبب اسقاط حدیث از درجه اعتبار نمی‌شود بلکه روایت در رتبه «حسن» قرار می‌گیرد و روایت حسن نیز همانند روایت صحیح حجت و مورد قبول عالمان اهل‌سنت است.
عمل به این قاعده، اختصاص به دانشمندان قدیم ندارد؛ بلکه عالمان معاصر اهل‌سنت نیز صحت آن را پذیرفته و به آن پایبند هستند.

سخن البانی

محمدناصر البانی که جایگاه ویژه‌ای در میان وهابی‌ها دارد، فقط در کتاب سلسله احادیث الصحیحه، بیش از پنجاه مورد با استفاده از همین قاعده روایات را تصحیح کرده است که به ۱۵ مورد از کتاب‌های گوناگون وی اشاره می‌کنیم.

۱. قلت: وهذا اسنادحسن، رجاله کلهم ثقات رجال البخاری غیر ابن‌ثوبان واسمه عبد الرحمن بن ثابت وهو مختلف فیه؛ سند این حدیث حسن است؛ چون رجال این حدیث، همگی از رجال بخاری و همگی ثقه هستند، غیر از ابن‌ثوبان که درباره او اختلاف شده است.

[۲۷] البانی، محمد ناصر، سلسله احادیث الصحیحه، ج۱، ۲۳۲.

۲. وصالح بن رستم و هو ابوعامر الخزاز البصری لم یخرج له البخاری فی صحیحه الا تعلیقا، واخرج له فی الادب المفرد ایضاثم هو مختلف فیه، فقال الذهبی نفسه فی الضعفاء: وثقه اب

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.