پاورپوینت حدیث (روایت)
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت حدیث (روایت) دارای ۶۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حدیث (روایت)،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت حدیث (روایت) :
پاورپوینت حدیث (روایت)
حدیث کلامی است که حاکی قول یا فعل یا تقریر معصوم (ع) باشد و بر آن خبر و سنت و روایت نیز اطلاق شده.
فهرست مندرجات
۱ – حدیث در لغت
۲ – حدیث در اصطلاح
۳ – وجهتسمیه حدیث به خبر
۴ – رابطه سنت و حدیث
۵ – رابطه روایت و حدیث
۶ – رابطه حدیث و اثر
۷ – نحوه استعمال فعل در حدیث
۸ – علائم اختصاری
۹ – پانویس
۱۰ – منبع
حدیث در لغت
در کهنترین فرهنگهای لغت، حدیث بدینسان معنا شده است: از هر چیز، تازه و نو آن؛ «شاب حدث» و «شابه حدثه» پسر و دختر نوسال و جوان.
[۱] فراهیدی، خلیل، ترتیب العین، ج ۳، ص ۱۷۷.
احمد بن فارس میگوید: (ح ـ د ـ ث) یک ریشه دارد، که بر ناپیدایی که پیداشده دلالت میکند. گفته میشود چیزی پیدا نبود سپس پیدا شد. «حدیث» هم از همین باب است؛ چون سخنی است که اندک، اندک یکی پس از دیگری پیدا میشود.
[۲] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۳۶.
ابن منظور آورده است که: حدیث آن است که گوینده آن را به زبان میآورد، و بدین معنا تفسیر شده است کلام الهی «و اِذْ اَسَّرَ النّبیُ اِلی بَعْضِ اَزْواجِهِ حدیثاً» که مراد، مطلق کلام است.
[۳] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۹، ص ۲۳۷.
[۴] طبرسی، فضل بن حسن، مجمعالبیان، ج ۱۰، ص ۵۸.
طریحی نیز به لحاظ لغت، «حدیث» را مرادف «کلام» میداند و مینویسد: از آن روی کلام را حدیث گفتهاند که اندک، اندک به وجود میآید.
[۵] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۴۷۰.
و مرحوم آیتالله مامقانی در توضیح آن نوشتهاند: بنابراین حدیث، پدید آمدن چیزی است که نبوده است؛ پس حدیث، ضد قدیم است. گویا آنچه در روایتی آمده است که «ایاکم و محدثات الامور» این معنا باشد، که به گفته ابن فارس، یعنی آنچه در کتاب و سنت و اجماع عالمان شناخته نیست و نبوده است.
[۶] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج ۱، ص ۵۶.
[۷] طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین، ج ۱، ص ۳۷۰.
[۸] ابن اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج ۱، ص ۳۵۰.
[۹] ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج ۲، ص ۳۶.
فیّومی نوشته است که: حدیث به گفتهها و گزارشها اطلاق میشود.
[۱۰] فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ۱، ص ۶۸.
فراء گوید: واحد احادیث احدوثه است ولی بر خلاف قاعده در جمع حدیث استعمال شده. صاحب کشاف آنرا اسم جمع دانسته. ابو حیان در تفسیر خود بنام (البحر) آنرا جمع حدیث (منتهی بر خلاف قیاس) گرفته مانند اباطیل جمع باطل
[۱۱] قاسمی، جمالالدین، قواعد التحدیث، ص۶۱.
این نکته مؤید است به آنچه برخی از عالمان آوردهاند که تازیان در روزگار جاهلیت بر روزهای مشهور خود، «الاحادیث» میگفتند، به لحاظ اینکه در آن روزها، حوادث بسیار رخ میداد و گزارش میشد و نقل میگردید.
[۱۲] صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه، ص ۴.
[۱۳] بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص ۳۹.
برخی از پژوهشیان معاصر پس از گزارش تفصیلی اقوال لغویان درباره حدیث، نتیجه گرفتهاند که: معنای اصلی این واژه، شکلگیری چیزی است پسازآنکه نبوده است. این تکوّن و تجدد، اعم است از اینکه در جواهر باشد یا اعراض، در اقوال باشد و یا در افعال… بنابراین حدیث، هر آن چیزی است که با یادکرد پدید میآید، نقل میشود، گزارش میشود و بدینسان در معنای حدیث به تازه پدید آمدن و گزارش شدن، توجه شده است.
[۱۴] مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، ج ۲، ص ۱۷۷.
بنابراین، حدیث که به لحاظ لغت و وضع اوّلی آن به «جدید من الاشیاء» و «حدوث امر بعد ان لم یکن» اطلاق میشده است، درنهایت با توجه به آن معنای لغوی در ادامه استعمال، بر مطلق کلام اطلاق شده است.
حدیث در اصطلاح
عالمان و محدثان، حدیث را به صورتهای مختلف تعریف کردهاند. شهید ثانی (رضوانالله علیه) پسازآنکه میگوید خبر و حدیث مترادفند، آورده است:
مراد از خبر، حدیث است؛ اعم از اینکه قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میباشد یا امام (علیهالسلام)، و قول صحابی باشد یا تابعی و یا عالمان و صالحان و همگنان آنان، و چنین است فعل و تقریر آنها. این معنا در استعمال این واژه مشهورتر است و با عموم معنای لغوی سازگارتر.
[۱۵] شهید ثانی، علی بن احمد، الرعایه فی علم الدرایه، ص ۵۰.
این تعریف حدیث، چنانکه تصریحشده است مستند است به معنای لغوی آن. عالمان و محدثان عامّه نیز غالباً حدیث را بدین گونه تعریف کردهاند و خبر را مترادف آن دانستهاند. سیوطی از عالمان و محدثان گزارش کرده است که آنان در تعریف حدیث میگفتهاند: حدیث یعنی فعل، قول و تقریر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، صحابیان و تابعین و… و خبر را عالمان فن حدیث، مترادف حدیث دانستهاند؛ بنابراین، خبر و حدیث، بر «مرفوع »، «موقوف» و «مقطوع» اطلاق میشود. (مرفوع حدیثی را گویند که منسوب به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) باشد و موقوف آن است که از صحابی نقل شود، و مقطوع منقول از تابعی را گویند. )
[۱۶] فضلی، عبدالهادی، اصول الحدیث، علومه و مصطلحه، ص ۲۸.
البته در میان عالمان عامه تعاریف دیگری نیز برای حدیث یادشده است، و فرقهایی بین خبر و حدیث نهاده شده است. سیوطی در ادامه سخن پیشین میگوید:
… و گفتهشده است که حدیث بر آنچه از رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) نقلشده اطلاق میشود و خبر بر آنچه از دیگران گزارششده است؛ ازاینروی به آنکه اشتغال به سنت داشت «محدث» میگفتند و گزارشگران حوادث و مسائل تاریخی را، اخباری و…
[۱۷] سیوطی، عبدالرحمن بن ابوبکر، تدریب الراوی، ج ۱، ص ۲۳.
[۱۸] شهید ثانی، علی بن احمد، الرعایه فی علم الدرایه، ص ۵۰.
برخی از محققان اهل سنت معتقدند که حدیث در آغاز فقط به قول رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) اطلاق میشده است و پس از وفات آن بزرگوار، معنایش وسعت یافت و اکنون اطلاق میشود به آنچه از پیامبر نقل است: قول، فعل و تقریر رسولالله (صلیاللهعلیهوآله).
[۱۹] عبدالمجید، محمود، الاتجاهات الفقهیه عند اصحاب الحدیث فی القرن الثالث الهجری، ص ۱۲-۱۳.
ابن حجر میگوید: در اصطلاح شرع، گزارش هر آنچه را که به پیامبر منسوب است، حدیث گویند و این گویا در برابر قرآن است که «قدیم» است.
[۲۰] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج ۱، ص ۱۷۳.
شیخ بهایی (رضواناللهعلیه) در آغاز رساله کوتاه خود «الوجیزه »، حدیث را بدین گونه تعریف کرده است:
حدیث، سخنی است که قول، فعل و تقریر معصوم (علیهالسلام) را گزارش میکند.
[۲۱] شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزه فی الدرایه (تراثنا، العدد ۳۲، ص ۴۱۲).
این تعریف، بهنقد کشیده شده است. گفتهاند این تعریف نه جامع است و نه مانع . از یک سوی حدیثی که نقل به معنا شده باشد داخل در این تعریف نیست، پس جامع نیست؛ از سوی دیگر، عبارات بسیاری از فقیهان پیشین را که در آثار فقهی خود عین عبارتهای حدیث را با حذف سند و در قالب فتاوی میآوردند، فرا خواهد گرفت؛ مانند «شرایع» علی بن بابویه، «المقنع» و «الهدایه» صدوق، «النهایه» شیخ و… پس مانع نیست.
شیخ بهائی در وجیزه فرموده الحدیث کلام یحکی قول المعصوم او فعله او تقریره.سپس فرماید: و اما نفس الفعل و التقریر فیطلق علیهما اسم السنه لا الحدیث. و در پایان کلام خود آورده است که: بعید نیست که حدیث، «سخن» معصوم و یا «حکایت» سخن، فعل و تقریر معصوم باشد.
[۲۲] شیخ بهائی، محمد بن حسین، الوجیزه فی الدرایه (تراثنا، العدد ۳۲، ص ۴۱۲).
میرزای قمی (رضواناللهعلیه) در تعریف حدیث نوشته است: حکایت سخن، فعل و تقریر معصوم را، حدیث گویند.
[۲۳] میرزای قمی، ابوالقاسم بن محمد، قوانین الاصول، ص ۴۰۹.
مرحوم آیتالله مامقانی نیز پس از گزارش دیدگاههای مختلف، نوشتهاند: گروهی از عالمان گفتهاند «حدیث» در اصطلاح، عبارت است از گزارش قول، فعل و تقریر معصوم.
[۲۴] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایه، ج ۱، ص ۵۷.
آنچه در این تعریف آمده، میتوان گفت مشهورترین تعریف است که عالمان و محدثان شیعه بدان پرداختهاند و نیز روشنترین و استوارترین تعریف است.
وجهتسمیه حدیث به خبر
ظاهراً وجهتسمیه خبر به حدیث ازآنجهت است که در مقابل قرآن که هر دو بیان احکام الهی است قرارگرفته زیرا اکثر اهل سنت قائل به قدم قرآن میباشند و از اینرو احکامی که از ناحیه شخص پیغمبر انتشاریافته (حدیث) در مقابل (کلام قدیم ـ قرآن) نامیدهاند
[۲۵] عسقلانی، ابن حجر، فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج ۱، ص ۱۷۳.
و ممکن است از این لحاظ گفته پیغمبر و امام را حدیث نامند که در تشریع قوانین الهی تازگی و نوی دارد چنانکه قرآن نیز از این نظر تازه و حدیث است و در خود قرآن به این نکته اشارهشده آنجا که فرماید: «الله نزل احسن الحدیث کتابا؛
[۲۶] زمر/سوره ۳۹، آیه ۲۳.
خداوند قرآن را فرستاد که بهترین حدیث است». یا در جای دیگر قرآن، «فلیأتوا به حدیث مثله؛
[۲۷] طور/سوره ۵۲، آیه ۳۴.
اگر راست میگویند که قرآن کتاب خدا نیست آنها هم سخنی نوین مانند قرآن بیاورند.» «فبای حدیث به عده یومنون؛
[۲۸] مرسلات/سوره ۷۷، آیه ۵۰.
شما پس از آیات خدا به کدام حدیث ایمان میآورید؟» «فذرنی و من یکذب بهذا الحدیث؛
[۲۹] القلم/سوره ۶۸، آیه ۴۴.
ای رسول تو کیفر مکذبان و منکران قرآن را به من واگذار.»
بعضی
[۳۰] قاسمی، جمالالدین، قواعد التحدیث، ص ۶۱.
احتمال دادهاند که چون حروف متعاقب یکدیگر میآید قهرا حرف بعدی پس از حرف قبل استعمال شده و حادث گردیده، یا ازآنجهت که در دل شنونده ایجاد معنی تازه میکند حدیث نامیده شده. اما خبر به معنی مخبر به استعمال شده. در تاج العروس آمده: خبر چیزی است که از دیگری نقل شود و اهل عربیت قید (احتمال الصدق و الکذب) را در آن اضافه کردهاند ولی نزد محدثین به معنی حدیث آمده.
باید دانست که نوعاً لغویین موارد استعمال را ذکر میکنند و توجه به اصل معنی لغوی که موارد استعمال نوعاً به مناسبتی که در مصادیق و اصل معنی برقرار است، نداشته و امتیاز آن را از فروع و مصادیق متذکر نمیشوند.مثلاً در اینجا ظاهر معنی خبر، اعلام غیر است چنانچه در مصباح المنیر و المنجد آمده و در معنی (الخبیر) که از اسماء الهی است گفتهاند (العالم). در آیه شریفه «فکیف تصبر علی مالم تحط به خبرا؛
[۳۱] کهف/سوره ۱۸، آیه ۶۸
(علما) تفسیر شده و در مثل گویند (علی الخبیر سقطت) ای علی العالم به، همچنین لفظ خبره که به معنی عالم آمده پس استعمال خبر در گفته پیغمبر (ص) ازلحاظ اعلام به مضمون خبر است. چنانکه اطلاق حدیث به لحاظ تازگی مضمون آن برای سامع یا در مقابل کلام الله قدیم (بنا به مذهب بعضی از اهل سنت) است.
رابطه سنت و حدیث
اما مراد از سنت همان قول و فعل و تقریر معصوم است (منتهی به قول اهل سنت و بعضی از بزرگان در غیر عادیات) که مشتق از سنن (به فتح سین و نون) به معنی طریقه پسندیده باشد.
در قرآن مجید آمد «فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَبْدِیلاً؛
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.