پاورپوینت حج تمتع و عمره کودک


در حال بارگذاری
23 اکتبر 2022
فایل فشرده
2120
4 بازدید
۶۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت حج تمتع و عمره کودک دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حج تمتع و عمره کودک،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت حج تمتع و عمره کودک :

حج کودک

حج بر کودک به دلیل نداشتن شرایط وجوب، واجب نیست. اما در رابطه با استحباب حج بر کودک اختلاف‌نظر وجود دارد، و دیدگاه مشهور این است‌که حج کودک ممیّز، مشروع و مستحب است و آثاری بر آن بار می‌گردد، هرچند به‌جای حج واجب قرار نمی‌گیرد.
در رابطه با اذن ولی به کودک برای رفتن به حج، هزینه حج و کفاره محرمات حج اختلاف‌نظر وجود دارد. اما بر طبق دیدگاه مشهور فقها، در محرّمات احرام، کودک مانند بالغ است و باید از آن‌چه بر فرد مکلّف اجتناب از آن واجب است، اجتناب نماید و به‌جهت این‌که تکلیفی بر کودک نیست، بر ولیّ واجب است او را از انجام آنها منع نماید.
به‌طور کلّی هر‌اندازه از مناسک حج که کودک، خودش توانایی آن را دارد، انجام می‌دهد و آن مقدار که توانایی ندارد، ولیّ کودک به نیابت از او انجام می‌دهد. بیش‌تر شرایطی که در صحت طواف معتبر است، مشترک بین مکلّف و غیرمکلّف است و کودک باید آنها را رعایت نماید و اگر توانایی ندارد، ولیّ وی باید به نیابت از او، آنها را انجام دهد. در ادامه در مورد حج کودک به‌طور تفصیل بحث می‌شود و دیدگاه علما مورد بررسی قرار می‌گیرد.

فهرست مندرجات

۱ – مفهوم حج و اهمّیت آن
۲ – عدم وجوب حج بر کودک
۳ – مشروعیّت حج کودک
۴ – استحباب حج
۴.۱ – ادلّه استحباب
۴.۲ – استحباب واداشتن به حج
۴.۳ – استحباب عمره
۵ – اولیای کودک در حج
۵.۱ – ولیّ شرعی
۵.۲ – ولی شرعی و مادر
۵.۳ – تعمیم ولایت
۶ – اذن ولیّ در حج
۶.۱ – اذن پدر و مادر
۶.۲ – اذن پدر
۶.۳ – عدم اشتراط اذن ولی
۷ – هزینه حج کودک
۷.۱ – بر عهده ولی
۷.۲ – برعهده کودک
۸ – میقات احرام
۸.۱ – فخّ
۸.۲ – میقات افراد مکلّف
۹ – محرّمات احرام نسبت به کودک
۱۰ – جواز استفاده از سایه
۱۱ – حکم کفّاره احرام نسبت به کودک
۱۱.۱ – کفّاره غیر از صید
۱۱.۲ – کفّاره صید
۱۲ – شیوه انجام مناسک حج
۱۳ – شرایط طواف
۱۳.۱ – طهارت
۱۳.۲ – ختنه
۱۴ – نماز طواف
۱۵ – قربانی
۱۵.۱ – کودک غیرممیّز
۱۵.۲ – کودک ممیّز
۱۶ – طواف نساء
۱۷ – حکم ترک طواف نساء
۱۸ – حکم بطلان حج نسبت به‌کودک
۱۹ – هزینه قضای حج کودک و زمان آن
۲۰ – بلوغ در اثنای مناسک حج
۲۰.۱ – قبل از مشعر
۲۰.۲ – بعد از مشعر
۲۰.۳ – قبل از مُحرم شدن
۲۱ – آگاهی از بلوغ بعد از حج مستحبی
۲۲ – آگاهی از عدم بلوغ بعد از حج واجب
۲۳ – نیابت کودک در حج
۲۳.۱ – عدم نیابت مطلقا
۲۳.۲ – صحت نیابت مطلقا
۲۳.۳ – جواز نیابت از میت
۲۳.۴ – جواز نیابت در حج مستحبی
۲۴ – هدیه کردن پاداش حج
۲۵ – نیابت از کودک در حج
۲۶ – پانویس
۲۷ – منبع

مفهوم حج و اهمّیت آن

حج در لغت به معنی قصد است

[۱] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۲، ص۲۲۶.

[۲] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۵۹۳.

و در اصطلاح فقهی، قصد بیت‌الله الحرام برای انجام مناسک و عبادات مخصوص در زمان معیّن

[۳] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۹۶.

می‌باشد. مرحوم محقق حلی فرموده است: «حج اسم مجموع مناسکی است که در مشاعر مخصوص انجام می‌گردد.

[۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۳.

حج از بزرگترین شعائر اسلامی است و از بهترین عبادت‌هایی است که بنده را به خالق خود نزدیک می‌سازد.

[۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۱۴.

در روایات وارده شده که حج از نماز و روزه بهتر است؛ زیرا نماز‌گزار ساعتی از اهل و عیال خویش دور می‌گردد و روزه‌دار یک روز، ولی انجام دهنده حج، بدن خود را به زحمت می‌اندازد و مال خود را مصرف می‌نماید و دوری او از اهل و عیالش به طول می‌انجامد. «اَنَّ الْحَجَّ اَفْضَلُ مِنَ الصَّلاهِ وَالصِّیامِ، لاَنَّ الْمُصَلِّیَ اِنَّما یَشْتَغِلُ عَنْ اَهْلِهِ ساَعهً وَاَنَّ الصّائِمَ یَشْتَغِلُ عَنْ اَهْلِهِ بَیاضَ یَوْمٍ وَاَنَّ الْحاجَّ یُشْخِصُ بَدَنَهُ وَ یُضْحِی نَفْسَهُ وَیُنْفِقُ مالَهُ وَیُطِیُل الْغَیْبَهَ عَنْ اَهْلِهِ…».

[۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۱۲، باب ۴۱ من ابواب وجوب الحجّ و شرایطه، ح۵.

در روایت دیگری آمده است که چیزی برتر از حج نیست، مگر نماز و در حج، نماز نیز وجود دارد.

[۷] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۲۵۳-۲۵۴، ح۷.

عدم وجوب حج بر کودک

دلیل بر حج، آیاتی از قرآن و سنت پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و ائمّه معصومین (علیهم‌السّلام) و اجماع فقها است، بلکه حج از ضروریّات دین

[۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۱۵.

[۹] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۷.

است و بر هر مسلمانی که شرایط آن را داشته باشد در تمام عمر، یک بار واجب می‌شود و از جمله شرایط آن بلوغ است، بدین‌جهت به اتّفاق فقها بر کودک، هرچند ممیّزِ مراهق (نزدیک به بلوغ) باشد و دیگر شرایط وجوب را هم دارا باشد، واجب نیست.

[۱۰] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۳۸۴.

[۱۱] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۰۲.

[۱۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۴.

[۱۳] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

ادلّه این حکم به قرار زیر است:
الف: اصل
ب: اجماع

[۱۴] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۷۲.

[۱۵] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۱۳.

[۱۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۲۰.

[۱۷] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۱۵.

ج‌: حدیث رفع قلم
د‌: روایاتی که با مضامین مختلف در حدّ استفاضه، بلکه تواتر معنوی بر این حکم دلالت دارد. این روایات را می‌توان به چند دسته تقسیم نمود، از جمله:
۱. روایاتی که شرط تکلیف را بلوغ می‌داند.

[۱۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۴۲، باب ۴ من ابواب مقدمه العبادات، ح۱.

۲. روایاتی که دلالت دارند بر حج کودک، حجه الاسلام (مقصود از حجه الاسلام، حجّی است که بر مسلمانان با شرایط خاصی واجب شده.) (حج واجب) صدق نمی‌کند.

[۱۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۵، باب ۱۳ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۱.

به عنوان نمونه امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: اگر کودک ده بار حج انجام دهد، سپس به حدّ بلوغ برسد (با وجود دیگر شرایط) باید حج واجب را به‌جا آورد. «لَوْ اَنَّ غُلاماً حَجَّ عَشَرَ حِجَجْ ثُمَّ احْتَلِمَ کانَتْ عَلَیْهِ فَریِضَهُ الاِسْلامِ».

[۲۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶، باب ۱۳ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۲.

آیت‌الله فاضل لنکرانی در این‌باره می‌نویسد: «این روایات دلیل است بر این‌که بر حج کودک، حجه الاسلام صدق نمی‌کند و حج واجب محسوب نمی‌گردد، هرچند تمام شرایط لازم دیگر را غیر از بلوغ داشته باشد».

[۲۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۳۶.

مشروعیّت حج کودک

از آن‌چه گذشت معلوم شد، حج بر کودک واجب نیست، هم‌چنین به سبب نذر و عهد و قسم نیز واجب نمی‌شود، زیرا به اجماع فقها یکی از شرایط صحّت نذر و عهد و قسم بلوغ است.

[۲۲] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۲۹۶.

[۲۳] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۸.

[۲۴] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۲۹.

[۲۵] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۰۸.

[۲۶] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۴۲۴.

پرسشی که مطرح است این است که آیا حج استحبابی در حق کودک جعل شده؟ و اگر به‌جای آورد، صحیح است و مستحق اجر و پاداش برای خود و والدین خویش می‌باشد؟ و اگر حج وی صحیح است، چنان‌چه مُحرم شد و یا ولیّ، او را مُحرم نمود، باید خودش محرّمات احرام را ترک نماید؟ و یا بر ولیّ واجب است او را از ارتکاب آنها منع نماید؟ و اگر مرتکب محرّمات احرام شد، کفّاره بر او واجب است، یا خیر؟ و در صورت اوّل، مسئول پرداخت آن کیست؟ ولیّ یا خودش بعد از بلوغ؟ و در صورتی‌که پرداخت کفّاره بر ولیّ واجب است، باید از اموال خودش بپردازد یا از اموال کودک؟ در ادامه با اختصار به تحقیق در مورد این پرسش‌ها و پرسش‌هایی از این قبیل می‌پردازیم:

استحباب حج

در مورد استحباب حج در حق کودک، دو دیدگاه مطرح گردیده است:
الف‌: برخی معتقدند، انجام حج توسط کودک صرف تمرین است و استحباب آن ثابت نیست.

[۲۷] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۱۹.

[۲۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۴۷-۲۴۸.

[۲۹] محقّق داماد، سیدمحمد، کتاب الحجّ، ج۱، ص۱۲۶.

(در مقاله «عبادات کودک»، به‌طور عام مشروع و صحیح است، برای مطالعه بیشتر به آدرس ذیل مراجعه شود.

[۳۰] سایت مرکز پروژه های دانشجویی، عبادات کودک.

از این‌رو این دیدگاه نمی‌تواند مورد قبول واقع شود.
ب‌: دیدگاه دیگری که در میان فقها مشهور است و قوی به‌نظر می‌رسد این است‌که حج کودک ممیّز، مشروع و مستحب است و آثاری بر آن بار می‌گردد، هرچند به جای حج واجب قرار نمی‌گیرد.

[۳۱] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۸.

[۳۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۴.

[۳۳] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۷.

[۳۴] آیت‌الله گلپایگانی، سیدمحمدرضا، کتاب الحج، ج۱، ص۳۲۵.

[۳۵] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام خویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۱۸.

علاّمه حلّی در این‌باره می‌نویسد: «اکثر فقها برآنند که احرام و حج کودک ممیّز صحیح است»

[۳۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴.

و برخی در این مساله ادّعای اجماع

[۳۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۱۷.

[۳۸] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۵.

[۳۹] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۱۵.

نموده‌اند.

ادلّه استحباب

علاوه بر ادلّه‌ای که مشروعیت عبادات کودک را به‌طور مطلق اثبات می‌نماید (برای مطالعه بیشتر به آدرس ذیل رجوع کنید.

[۴۰] مرکز پروژه های دانشجویی، مقاله عبادات کودک.

)، و نیز اجماع، روایات بسیاری با مضامین مختلف بر این حکم دلالت دارد:
الف‌: روایاتی که در مورد فضیلت و اجر و ثواب حج وارد شده است.

[۴۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹، باب ۱ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۷.

[۴۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۱-۱۲، باب ۱ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۹-۱۰.

به عنوان نمونه امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: هرکس قصد کند خانه خدا (کعبه) را، در حالی‌که می‌داند این خانه‌ای است که خداوند امر به تعظیم آن نموده و حق ما اهل‌بیت را آن‌گونه که هست بشناسد، از عذاب و سختی دنیا و آخرت در امان خواهد ماند. «مَنْ اَمَّ هذَا الْبَیْتَ وَهُوَ یَعْلَمُ اَنَّهُ الْبَیْتُ الَّذِی اَمَرَهُ اللهُ بِهِ… کانَ آمِناً فِی الدُّنْیا وَالاخِرَهِ».

[۴۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹۸، باب ۳۸ من ابواب وجوب الحج وشرایطه، ح۱۱.

عموم و اطلاق در این روایات، کودک ممیّز را شامل می‌شود و صحیح نیست ادّعا شود رضوان پروردگار و بخشش آن حضرت و سعادت و امنیت در دنیا و آخرت و دیگر پاداش‌هایی که در این روایات به آنها اشاره شده، اختصاص به مکلّفین دارد و کودک از رسیدن به آنها منع و محروم شده است.

[۴۴] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۲، ص۲۵۸.

آیت‌الله فاضل لنکرانی می‌گوید: «حدیث رفع این‌گونه روایات را تخصیص یا تقیید نمی‌زند و عموم و اطلاق در آنها شامل کودک نیز می‌باشد».

[۴۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۳۹.

ب‌: روایاتی که دلالت دارد حج کودک به جای حج واجب کفایت نمی‌کند و پیش‌تر بدان اشاره شد، زیرا فرض این‌که حج کودک از حجه الاسلام کفایت نمی‌کند،

[۴۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۴-۴۵، باب ۱۲ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۱-۲.

[۴۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۶، باب ۱۳ من ابواب وجوب الحج و شرایطه،، ح۲.

در صورتی صحیح است که قائل به صحّت حج وی باشیم و اگر حج او باطل باشد، منعی ندارد که گفته شود از حجه الاسلام کفایت نمی‌کند.

[۴۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۱۸.

ج‌: روایاتی که دلالت دارد مستحب است ولیّ، کودک را به انجام حج وادار نماید که در ادامه توضیح داده می‌شود.

استحباب واداشتن به حج

طبق دیدگاه مشهور فقها،

[۴۹] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۵۹، مساله ۱۹۲.

[۵۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۸.

[۵۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۴.

[۵۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۴.

[۵۳] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، الروضه البهیّه، ج۲، ص۱۶۳.

مستحب است ولیّ کودک، او را به انجام حج وادار سازد، اعمّ از این‌که کودک ممیّز باشد یا غیرممیّز و فرق بین آن دو، به این است که کودکِ ممیّز را امر به حج می‌نماید و مناسک را به وی می‌آموزد تا خودش انجام دهد، زیرا چنان‌که ذکر شد، حج در حق او مستحب است. امّا کودک غیرممّیز چون معنی و مفهوم عبادات را نمی‌داند، استحباب حج در حق‌ او بی‌معنی است.
لیکن به تعبیر روایات «احجاج» یعنی حج دادن او صحیح است؛ به این معنی که ولیّ از طرف او نیّت می‌نماید و او را مُحرم می‌سازد و در انجام اعمال به وی کمک می‌کند و آن قسم از مناسک که توانایی ندارد به نیابت از وی به‌جا می‌آورد و ظاهراً اجر و پاداش این اعمال برای ولی است و نسبت به کودک، صرف تمرین است و بعید نیست خداوند متعال به کودک نیز اجر و پاداش عطا فرماید، بدون این‌که از پاداش ولیّ چیزی کم شود. دلیل این حکم، افزون بر آن‌که برخی ادّعای اجماع و لاخلاف

[۵۴] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۱۸.

[۵۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۳۶۲.

[۵۶] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۲.

[۵۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۶.

[۵۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۲۲.

نموده‌اند، روایات معتبره می‌باشد.

زراره از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل می‌کند که فرموده است: آنگاه که مردی فرزند صغیر خود را به انجام حج وادار می‌نماید، او را امر کند تا لبّیک بگوید، با گفتن لبیک، حج آغاز و اتمام آن لازم می‌گردد و اگر لبیک را نیکو نمی‌داند، به نیابت از او بگوید، سپس او را طواف دهد و از طرف او، نماز طواف را به‌جا آورد. راوی می‌گوید: به حضرت عرض کردم، اگر گوسفند برای قربانی به‌نیابت از کودک نباشد؟ فرمود … و اگر گوسفند نیست، بزرگتر‌ها به نیابت از او به‌جای قربانی، روزه بگیرند. «قالَ: اِذا حَجَّ الرَّجُلُ بِابْنِهِ وَهُوَ صَغِیرٌ فَاِنَّهُ یَامُرُهُ اَنْ یُلَبِّیَ وَیَفْرِضَ الْحَجَّ فَاِنْ لَمْ یُحْسِنُ اَنْ یُلَبِّیَ لَبَّوا عَنْهُ وَیُطافُ بِهِ وَیُصَلِّی عَنْهُ…»

[۵۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحجّ، ح۵.

و دیگر روایات.

[۶۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷-۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحجّ، ح۲-۴.

[۶۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸-۲۸۹، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحجّ، ح۶-۷.

باید یادآور شد که طبق دیدگاه مشهور در بین فقها

[۶۲] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۱۹.

[۶۳] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۶.

[۶۴] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحجّ، ج۱، ص۴۵.

آن‌چه ذکر شد مشترک بین صغیر و صغیره دختر و پسر می‌باشد، و ذکر صبّی (پسر) در بعضی از اخبار از باب مثال است و ویژگی خاصّی ندارد. افزون بر این، بعضی از آنها به صراحت در مورد استحباب حج دختر

[۶۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۹-۲۹۰، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۷.

وارد شده و برخی دیگر به حکم دختر و پسر هر دو اشاره دارد.

[۶۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۴۴-۴۵، باب ۱۲ من ابواب وجوب الحج و شرایطه، ح۱-۲.

استحباب عمره

همان‌طور که حج برای کودک ممیّز مستحب است و نیز مستحب است ولیّ، کودک غیر ممیّز را به بیانی که توضیح داده شد به انجام حج وادار سازد؛ ظاهراً عمره مفرده نیز مستحب است، چنان‌که بعضی از بزرگان فقهای معاصر به آن تصریح نموده‌اند.

[۶۷] تبریزی، میرزاجواد، صراط النجاه، ج۴، ص۱۰.

دلیل آن، اطلاق روایات است،

[۶۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸-۲۸۹، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۶-۸.

زیرا احرام در آنها شامل احرام حج و عمره هر دو می‌باشد، همچنین اطلاق ادلّه‌ای

[۶۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۹۸-۳۰۵، باب ۲-۳-۴ من ابواب العمره.

که به‌طور عام دلالت بر استحباب عمره دارد، کودک ممیّز را نیز شامل می‌گردد.

اولیای کودک در حج

آیا اولیای کودک در حج، منحصر به اولیای شرعی می‌باشند؟ یعنی فقط پدر، جدّ پدری، وصیّ این دو و حاکم شرع در صورت نبودن آنها (به‌نظر برخی از فقها) در این‌باره نظریّاتی مطرح گردیده است:

ولیّ شرعی

برخی معتقدند، فقط ولیّ شرعی است.

[۷۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۳.

[۷۱] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۳.

محقق حلی در این‌باره می‌نویسد: «ولیّ کودک در حج، کسی است که بر اموال او ولایت دارد، مثل پدر، جدّ پدری و وصیّ».

[۷۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۴.

این دسته از فقیهان برای اثبات دیدگاه خود به ادلّه‌ای استناد نموده‌اند، مانند:

الف: اجماع.

[۷۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۶-۲۷.

[۷۴] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۶.

ب: ولایت اولیای شرعی قدر متیقّن است.

[۷۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۴۹.

ج: ولایت اولیای شرعی مستفاد از ادلّه می‌باشد.

[۷۶] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۹.

د: بعضی از اخبار،

[۷۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۳.

[۷۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۳-۴.

مانند این‌که امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: در صورتی که برای کودک در حج گوسفند قربانی نباشد، ولیّ او به جای وی روزه می‌گیرد. «اَلصَّبِیُّ یَصوُمُ عَنْهُ وَلِیُّهُ اِذا لَمْ یَجِدْ هَدْیاً»

[۷۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۵.

زیرا لفظ ولیّ در این اخبار، انصراف به ولیّ شرعی دارد نه ولیّ عرفی.

ولی شرعی و مادر

نظریّه دیگری که در میان فقیهان ما مشهور است این است‌که علاوه بر اولیای شرعی، مادر نیز در این خصوص ولایت دارد.

[۸۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۸۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۶۰، مساله ۱۹۴.

[۸۲] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۶.

[۸۳] فخرالمحققین، محمد بن حسن، ایضاح الفوائد، ج۱، ص۲۶۴.

[۸۴] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۶.

مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی در این‌باره می‌نویسد: «غیر از ولیّ شرعی، ظاهراً مادر نیز در حج کودک ولایت دارد».

[۸۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۱، ص۴۹.

برای اثبات این نظریّه، به اخباری استناد شده است، مانند آن‌که در روایت صحیحه، راوی می‌گوید: در سفر حج به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم، کودکی همراه ماست که به تازگی متولّد شده، با او چه کنیم؟ فرمود: مادرش به نزد حمیده (حمیده بربریه، زوجه امام صادق (علیه‌السلام) و مادر امام کاظم (علیه‌السلام) است.) رود و از او سؤال کند او با کودکانش چه می‌کند؟ آن زن به نزد حمیده آمد و مساله را در میان گذاشت، حمیده جواب داد: روز هشتم ذی‌الحجه که رسید، لباس‌های کودک را بیرون بیاور و او را پاکیزه کن و غسل ده و مُحرم نما، همان‌گونه که بزرگتر‌ها مُحرم می‌شوند، بعد از آن در مواقف (صحرای عرفات، مشعر و منا) او را وقوف ده، و آنگاه که روز عید قربان فرا رسید از طرف وی رمی‌ جمره انجام ده و موی سرش را با تیغ بزن (حلق نما)، آنگاه او را به زیارت بیت‌الله الحرام برده، طواف بده، همچنین به نیابت از او سعی بین صفا و مروه انجام ده.

[۸۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۶، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحجّ، ح۱.

این روایت به‌صراحت دلالت دارد بر این‌که مادر می‌تواند متصدّی حج کودک باشد و معنی ولایت در حج، غیر از این نمی‌باشد.

تعمیم ولایت

دیدگاه سوم در مساله این است‌ که اگر اولیای شرعی و مادر همراه کودک نباشند، اشخاص دیگر می‌توانند متصدّی امور حج کودک باشند و در این‌باره بر او ولایت دارند. برخی از بزرگان فقها با تعابیر مختلف، این مساله را مطرح نموده‌اند.

[۸۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۸.

[۸۸] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۴۰، مساله ۳.

[۸۹] گلپایگانی، سیدمحمدرضا، کتاب الحج، ج۱، ص۳۳۲.

[۹۰] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۹.

بعضی از آنها فرموده‌اند: در این صورت کسی که متصدّی امر حج کودک (غیر از اولیای شرعی) گردیده، حق دخالت در اموال او را ندارد.

[۹۱] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۸.

این دسته از فقها معتقدند که مقصود از ولیّ در روایات، کسی است که متصدّی کودک در امور حج باشد، او را مُحرم نماید، مناسک را به وی بیاموزد و بر اعمالش نظارت کند و این‌که در بعضی از روایات، نام پدر به میان آمده از باب مثال است (به‌نظر می‌رسد، اثبات این‌که ذکر پدر در روایات از باب مثال است و هیچ خصوصیّتی ندارد، مشکل است، زیرا تعلّق حکم به موضوعی خاص، دلیل این است که آن موضوع خصوصیّتی دارد و با نبودن آن موضوع، حکم منتفی می‌گردد.) و ویژگی خاصی ندارد.

[۹۲] گلپایگانی، سیدمحمدرضا، کتاب الحج، ج۱، ص۳۳۲.

هم‌چنین به برخی از اخبار خاص استناد نموده‌اند، مانند این‌که امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است: توجّه داشته باشید اگر در سفر حج، کودکان همراه شما می‌باشند، آنها را به «جحفه» یا «بطن مرّ» (جُحفه نام میقات و محلّی است که برخی از حجاج در مسیر خود به مکه از آنجا مُحرم می‌شوند. بطن مرّ نیز نام مکانی است که ظاهراً مسافت کمتری نسبت به جحفه تا مکه دارد.) برده و از آنجا مُحرم نمایید. «اَنْظُرُوا مَنْ کانَ مَعَکُمْ مِنَ الصِّبْیانِ فَقَدِّمُوهُ اِلَی الْجُحْفَهِ…».

[۹۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب من ابواب اقسام الحج، ح۳.

جمله «مَنْ کانَ مَعَکُمْ» اعمّ است از این‌که کودک، ولیّ خود باشد یا دیگری او را به حج برده باشد.

[۹۴] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۷.

[۹۵] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۹.

[۹۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۸.

در روایت صحیح دیگری، زراره از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل نموده‌ که فرموده است: اگر کودکی که همراه خود به حج برده‌اید، لبیک گفتن را نیکو ادا نمی‌نماید، از طرف او بگویید و او را طواف بدهید. «قالَ: … فَاِنْ لَمْ یُحْسِنْ اَنْ یُلَبِّیَ لَبَّوا عَنْهُ وَیُطافُ بِهِ…».

[۹۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

جمله «لَبَّوا عَنْهُ» به صراحت دلالت دارد بر این‌که برای هر یک از حجّاج که همراه کودک می‌باشند، جایز است از طرف او لبیّک بگویند یا او را در ادای صحیح آن یاری نمایند و ادّعای این‌که این جمله فقط مربوط به ولیّ کودک است و برای دیگران جایز نیست که در این‌باره دخالت کنند، خلاف ظاهر روایت است.

نتیجه این که از دو روایتی که ذکر شد به‌خوبی استفاده می‌شود غیر از اولیای شرعی کودک و مادر، افراد دیگر نیز می‌توانند متصدّی حج کودک قرار گیرند و او را در این زمینه یاری دهند، و مقصود از ولیّ غیر از این نیست. البتّه همان‌گونه که پیش‌تر ذکر شد در امور مالی مربوط به حج کودک، منحصراً ولیّ شرعی حق دخالت دارد و دیگران مجاز به دخل و تصرّف در اموال وی نیستند، حتّی اگر متصدّی امورِ حج کودک قرار گیرند، باید مخارج او را بپردازند. هم‌چنین در صورت لزوم کفّاره باید از مال خود پرداخت نمایند. برخی از فقهاء

[۹۸] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۸-۱۹.

[۹۹] گلپایگانی، سیدمحمدرضا، کتاب الحج، ج۱، ص۳۳۲.

در ضمن مباحث خود، به این نکته تذکّر داده‌اند.

اذن ولیّ در حج

آیا در صحّت حج کودک ممیّز، اجازه ولیّ شرعی شرط است؟ به‌گونه‌ای که اگر بدون اجازه به حج یا عمره رود، صحیح نباشد؟ در این مساله چند نظریّه مطرح شده است:

اذن پدر و مادر

بعضی اجازه پدر و هم مادر را شرط دانسته‌اند.

[۱۰۰] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۵-۱۲۶.

مستند این نظریّه روایتی

[۱۰۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۰، ص۵۳۰، باب ۱۰ من ابواب الصوم المحرم والمکروه، ح۳.

است که از جهت سند و دلالت، ضعیف است و قابل اعتماد نیست.

[۱۰۲] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۲۵.

[۱۰۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۱۸.

اذن پدر

نظریّه دیگری که بین فقها مشهور است این است که فقط اجازه پدر شرط ‌باشد.

[۱۰۴] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۵۹.

[۱۰۵] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۶.

[۱۰۶] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۳-۲۴.

[۱۰۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۶، ص۱۷.

علاّمه حلّی می‌نویسد: «حج کودک ممیّز صحیح نیست، مگر با اجازه ولیّ او».

[۱۰۸] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۶.

ادلّه‌ای که بر اثبات این نظریه اقامه شده، بدین قرار است:
۱.ادّعای اجماع و لاخلاف.

[۱۰۹] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۵۹-۳۶۰.

[۱۱۰] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۲۶.

[۱۱۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۰، ص۵۵.

[۱۱۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۴-۲۳۵.

۲. حج نیاز به صرف مال دارد و تصرّف کودک در اموال بدون اجازه ولی، باطل و غیرمؤثر است.

[۱۱۳] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۷.

[۱۱۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج، ج۲۶، ص۱۸.

۳. حج عبادتی است که از طرف شارع تعیین گردیده و مخالف اصل است، بنابراین در انجام آن، باید به قدر متیقن اکتفا شود و آن موردی است که کودک اجازه ولیّ شرعی خود را به‌دست آورده باشد.

[۱۱۵] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۸.

۴. حدیثی که پیش‌تر از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده و ادّعا شده که این روایت دلیل است بر این‌که حج کودک متوقف بر اجازه ولیّ و اذن اوست.

عدم اشتراط اذن ولی

نظریّه سوم که برخی از فقها گذشته و بسیاری از بزرگان معاصر آن را پذیرفته و قوی‌تر می‌نماید، این است‌که اجازه ولی در صحّت حج کودک شرط نیست.

[۱۱۶] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۶، ص۶۷-۶۸.

[۱۱۷] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۷۷.

[۱۱۸] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۱، ص۱۸.

[۱۱۹] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۶.

[۱۲۰] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

این دسته از فقیهان از استدلال اخیر نظریّه قبل جواب داده و گفته‌اند: «از روایت مزبور استفاده می‌شود، لازم است ولیّ کودک، مسائل حج مانند گفتن لبیّک را به او آموزش دهد و در مقام بیان این‌که اجازه او شرط صحّت حج وی می‌باشد، نیست. همچنین پیروان نظریه سوم، اجماع را هم دلیل مستقل ندانسته‌اند و استدلال دوّم و سوّم را هم مورد خدشه قرار داده و گفته‌اند: چون حج کودک مشروع می‌باشد و به مقتضای اطلاقات و عمومات وارد شده، استحباب آن ثابت است، نیاز به اجازه ولی نمی‌باشد، هرچند در امور مالی فقط نظر ولیّ مؤثر است و باید از او اجازه گرفت.
آیت‌الله فاضل لنکرانی در این خصوص می‌نویسد: «بین این دو حکم که حج کودک ممیّز بدون اجازه ولی صحیح است، در عین‌حال برای مصرف اموال کودک، نظر ولیّ او شرط است، منافاتی دیده نمی‌شود».

[۱۲۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحجّ، ج۱، ص۴۱-۴۲.

افزون براین، طرفداران نظریّه سوّم بر این عقیده‌اند که به مقتضای عمومات ادلّه و اصل، نباید اذن ولی، شرط باشد، به این معنی که اصل عدم اعتبار اجازه ولی در صحّت حج کودک است و فرض بر این است که دلیل تعبّدی که آن را لازم بداند وجود دارد، هم‌چنان‌که در مورد نماز و روزه کودک، اجازه ولیّ لازم نیست.

[۱۲۲] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۶، ص۶۸.

[۱۲۳] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۶.

به هر صورت، با قبول این‌که عبادات کودک مشروع است و حج وی صحیح است، در حقیقت شارع به او اجازه حج داده و نیاز به اجازه ولی نمی‌باشد.

[۱۲۴] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۱۶-۱۷.

[۱۲۵] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۲، ص۲۵۸.

لیکن در عین‌حال احتیاط نیکوست، و خوب است کودک با اجازه ولیّ حج انجام دهد.

البته، آن‌چه ذکر شد در صورتی است که رفتن کودک به حج، بی‌خطر باشد و موجب آزار و ناراحتی والدین و دیگر مؤمنین نباشد، والاّ حج او صحیح نیست و لازم است ولی، او را از رفتن به حج منع نماید. در عبارات برخی از فقها به این نکته اشاره شده است.

[۱۲۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۶.

[۱۲۷] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

هزینه حج کودک

آیا هزینه حج کودک بر ولیّ اوست، یا اگر خودش مالی را داشته باشد، از آن پرداخت می‌شود و یا تفصیلی غیر از این دو مطرح است؟ در این مساله چند صورت قابل تصوّر است:

بر عهده ولی

موردی است که ولی، سبب مسافرت کودک و حج او می‌گردد در این فرض به اجماع فقها هزینه سفر و مخارجی که زائد بر نفقه کودک (نسبت به زمانی که به سفر نرفته) مصرف می‌گردد، باید ولیّ پرداخت کند. به‌عبارت دیگر، آن‌اندازه از مخارج که مصرف غذا، مسکن و لباس کودک است که اگر در مسافرت نباشد لازم دارد، از اموال کودک پرداخت می‌شود و زائد بر آن مثل مخارج رفت و برگشت و آن‌چه در سفر به‌طور خاص لازم می‌باشد، باید ولیّ، آنها را بپردازد.

[۱۲۸] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۱۲۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۶۴.

[۱۳۰] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۸.

[۱۳۱] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷.

[۱۳۲] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۹.

ادلّه این نظریّه عبارت است از:
۱. ادّعای اجماع و عدم خلاف.

[۱۳۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۱-۳۲.

[۱۳۴] بحرانی، شیخ‌یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۴، ص۶۹.

[۱۳۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۹.

۲. به مقتضای اصل در فرض مزبور، ولیّ کودک، ولایت در تصرّف نسبت به اموال او را ندارد.

[۱۳۶] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۲، ص۳۰.

[۱۳۷] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۴-۲۵.

۳. هزینه سفر و آن‌چه زائد بر مخارج اوّلیه است‌، خسارت و ضرری است که ولی سبب شده تا بر کودک وارد شود، بنابراین باید خودش آن را بپردازد.

[۱۳۸] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال وادلّتها، ج۵، ص۲۹۱.

۴. روایت صحیحه زراره از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) که پیش‌تر ذکر شد. در آن روایت آمده است: ولیّ کودک که او را به حج برده، وی را از ارتکاب آن‌چه بر مُحرم، حرام است، مثل پوشیدن لباس دوخته، استشمام عطر و … منع می‌نماید و اگر در حال احرام صید کند، کفّاره آن به‌عهده ولی‌ می‌باشد. «وَیُتَّقیَ عَلَیْهِمْ مایُتَّقیَ عَلَی الْمُحْرِمِ مِنَ الثِّیابِ وَالطِّیبِ، وَاِنْ قَتَلَ صَیْداً فَعَلی اَبِیهِ».

[۱۳۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحجّ، ح۵.

این روایت به صراحت دلالت دارد بر این‌که کفّاره صید کودک در حال احرام، بر ولیّ است و به نظر برخی از فقها به حکم اولویّت از آن فهمیده می‌شود که هزینه سفر حج وی نیز در صورتی‌که ولیّ سبب آن گردیده، با اوست.

[۱۴۰] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۷.

[۱۴۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۹-۲۴۰.

برعهده کودک

موردی است که محافظت و تربیت کودک متوقّف بر مسافرت او با ولیّ باشد، مثل این‌که شخص یا موسسه مورد اطمینان نباشد تا او را نگهداری نماید و مسافرت به مصلحت باشد، در این صورت هزینه سفر از اموال کودک پرداخت می‌شود،

[۱۴۲] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۹.

[۱۴۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۵.

[۱۴۴] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۲۶.

[۱۴۵] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۱، مساله ۴.

زیرا اطلاقات و عموماتی که دلالت بر جواز تصرّف ولی در اموال کودک با رعایت مصلحت دارد، این مورد را شامل می‌باشد، چرا که معیار در جواز تصرّف در اموال کودک، مصلحت اوست.
موردی است که کودک بدون اجازه ولی به حج می‌رود، در این صورت تمام هزینه از اموال کودک پرداخت می‌شود، زیرا حج در حق او مستحب است و در حقیقت شارع مقدّس اجازه مصرف اموال خودش در حدّ هزینه حج را به او داده است.

[۱۴۶] شاهرودی، سیدمحمود، کتاب الحج، ج۱، ص۴۲.

میقات احرام

میقات از ماده «وقت» و جمع آن، مواقیت است و به معنی مقداری از زمان است که برای انجام کار معیّنی در نظر گرفته شده است و به‌طور مجازی در مورد مکان معیّن نیز به‌کار رفته است

[۱۴۷] فیومی، احمد بن محمد، مصباح المنیر، ص۶۶۷.

[۱۴۸] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح تاج اللغه، ج۱، ص۲۶۹.

و مقصود از آن در این بحث، اماکنی است که از آن‌جا برای انجام حج، محرم می‌شوند.
توضیح این‌که احرام، اوّلین واجب از واجبات حج و عمره است و باید در مکان مشخص که از طرف شارع مقدّس تعیین گردیده، واقع شود. بر طبق اخبار رسیده و اجماع فقها،

[۱۴۹] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۱۴-۲۱۵.

پیامبر اعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شش مکان برای طوائف مختلف که قصد انجام حج داشتند، تعیین فرموده است:

۱. ذوالحلیفه (مسجد شجره)، میقات مردم مدینه و هر کسی که از مدینه عازم مکّه باشد.
۲. جحفه، میقات مردم سوریه و شام، ایرانیان، از این دو میقات، محرم می‌شوند.
۳. قرن المنازل، میقات اهالی نجد و طائف و هر کس که از آن طریق عازم حج می‌باشند.
۴. یَلَمْلَم، میقات مردم یمن است.
۵. عقیق، میقات اهل عراق، ذات عرق نیز که ادامه همان مسیر است، میقات عراقیان و کسی که از آن مسیر به حج مشرّف می‌باشد، است.

[۱۵۰] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۳۹۴-۳۹۵.

۶. میقات کسانی که محل زندگی آنها، نزدیک‌تر از مکان‌های یاد شده به مکّه می‌باشد، منزل آنها است.

[۱۵۱] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۷۷.

اماکن یاد شده، میقات حج و عمره مکلّفین است، و امّا کودکان آیا حکمشان مانند افراد بالغ است و باید از اماکن مزبور مُحرم شوند، زیرا طبیعت حج آنها با افراد بالغ یکی است، مگر این‌که در حق کودکان مستحب است یا این‌که کودکان مجازند احرام را از مواقیت یاد شده به تاخیر بیاندازند؟ در این‌باره دو دیدگاه مطرح است:

فخّ

بسیاری از فقها معتقدند، میقات کودکان، جایی است به نام فخّ که حدود یک فرسخ از شهر مکّه در زمان قدیم دور است.

[۱۵۲] شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعه، ص۴۴۲.

[۱۵۳] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۱۶.

[۱۵۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۱۹۲.

[۱۵۵] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۴۲.

[۱۵۶] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، غایه المراد، ج۱، ص۳۹۳.

دلیل این دیدگاه، روایت صحیحه‌ای است از امام صادق (علیه‌السلام)؛ راوی می‌گوید: از آن حضرت سؤال شده، از کجا کودکان را برهنه و بر ‌آنها لباس احرام بپوشند؟ فرمود: پدرم محل برهنه نمودن کودکان را فخّ معیّن کرده، «کانَ اَبیِ یُجَرِّدُهُمْ مِنْ فَخٍّ».

[۱۵۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۶.

میقات افراد مکلّف

دیدگاه دوّم که برخی دیگر آن را پذیرفته‌اند این‌که میقات کودکان، همان میقات افراد مکلّف است، لیکن اجازه داده شده به‌جهت جلوگیری از سرما و تسهیل نسبت به آنها، از اماکن میقات تا فخّ لباس دوخته بپوشند و از آنجا برهنه شده و با لباس احرام وارد شهر مکّه گردند.

[۱۵۸] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۵۳۷.

[۱۵۹] فاضل مقداد، مقداد بن عبدالله، التنقیح الرائع، ج۱، ص۴۴۸.

[۱۶۰] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۶۰.

[۱۶۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۵۵.

بعضی از بزرگان فقهای معاصر، این نظر را مقتضای احتیاط دانسته‌اند.

[۱۶۲] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج ۲۷، ص۲۸۷.

[۱۶۳] شاهرودی، سیدمحمود، کتاب الحج، ج۲، ص۲۸۴.

به هر صورت، مستند این دیدگاه، اطلاقات ادلّه مواقیت

[۱۶۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۰۷-۳۰۸، باب ۱ من ابواب المواقیت، ح۲-۳.

است، به‌علاوه روایتی که برای اثبات قول اوّل به آن استدلال شده، صریح در آن نیست؛ زیرا «یُجَرِّدُهُمْ» به معنی کندن لباس کودکان است و با هر دو قول سازگار است.

محرّمات احرام نسبت به کودک

بر طبق دیدگاه مشهور فقها، در محرّمات احرام، کودک مانند بالغ است و باید از آن‌چه بر فرد مکلّف اجتناب از آن واجب است، اجتناب نماید و به‌جهت این‌که تکلیفی بر کودک نیست، بر ولیّ واجب است او را از انجام آنها منع نماید،

[۱۶۵] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۱۶۶] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۸.

[۱۶۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲.

[۱۶۸] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۶-۳۰۷.

[۱۶۹] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۶.

زیرا چنان‌که پیش‌تر ذکر شد، احرام کودک، شرعی است؛ بنابراین احکام احرام بر آن مترتّب می‌گردد.

در روایت صحیح، امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: کودکان باید از آن‌چه مُحرم از آن اجتناب می‌نماید، منع شوند. «وَیُتَّقیِ عَلَیْهِمْ ما یُتَّقیِ عَلَی الْمُحْرِمِ»

[۱۷۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

و در روایت دیگری آمده است: «وَیُصْنَعْ بِهِمْ ما یُصْنَعُ بِالْمُحْرِمِ».

[۱۷۱] ویصنع حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۳.

جواز استفاده از سایه

کودک مُحرم مجاز است در حال پیمودن مسیر از میقات تا منزل از سایه استفاده نماید.

[۱۷۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۴۳.

[۱۷۳] بحرانی، یوسف، الحدائق الناضره، ج۱۵، ص۴۸۸.

[۱۷۴] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۲، ص۳۳.

[۱۷۵] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۴۰۶.

[۱۷۶] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه، کتاب الحج، ج۳، ص۲۸۴.

توضیح این‌که یکی ازمحرّمات احرام برای مردان، استفاده از سایه در زمان طیّ مسیر در حال احرام است. زن و کودک از این حکم استثناء شده و مجازند از سایه‌بان استفاده کنند. در حدیث معتبر آمده است: برای زنان و کودکان منعی نیست، در حال احرام از سایه‌بان استفاده کنند. «لا بَاْسَ بِالْقُُبَّهِ عَلَی النِّساءِ وَالصِّبْیانِ وَهُمْ مُحْرِمُونَ».

[۱۷۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۵۱۹، باب ۶۵ من ابواب تروک الاحرام، ح۱.

حکم کفّاره احرام نسبت به کودک

اگر کودک در حال احرام آن‌چه را که بر مُحرم بالغ حرام است، مرتکب شد، آیا موجب کفّاره می‌شود یا خیر؟ و اگر موجب شود، آیا باید از مال کودک پرداخت شود و یا از مال ولی؟
باید دانست محرّمات احرام که موجب کفّاره می‌باشد، دو قسم است:
قسمی از آنها همواره موجب کفّاره می‌باشد، خواه به‌عمد انجام شود و یا از روی سهو و خطا مثل صید کردن و آمیزش جنسی.
قسمی دیگر، فقط در صورت عمد موجب کفّاره می‌باشد نه سهو، مانند دیگر محرّمات، بنابراین لازم است این بحث در دو بخش پیگیری شود.

کفّاره غیر از صید

بی‌تردید، در مورد چیزی که فقط انجام عمدی آن، موجب کفّاره می‌باشد و نه سهو، مثل استشمام عطر، پوشیدن لباس دوخته و …، کودک آن را از روی سهو مرتکب گردد، کفّاره بر او واجب نمی‌شود، زیرا چیزی که ارتکاب آن بر بالغ در حال غیر عمد موجب کفّاره نیست، باید به طریق اولی بر کودک نباشد.

[۱۷۸] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۲۰.

[۱۷۹] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۷.

امّا اگر آن را به عمد انجام دهد، آیا موجب کفّاره می‌شود یا خیر؟ چند نظریّه مطرح است:

۱. برخی گفته‌اند که کفاره‌ای را موجب نمی‌شود، نه بر کودک و نه بر ولیّ او.

[۱۸۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۱۸۱] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۶۳۶.

[۱۸۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۸.

[۱۸۳] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۸۶.

۲. عدّه‌ای از فقیهان بر این باورند که در این صورت پرداخت کفّاره برعهده ولی است.

[۱۸۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۲.

[۱۸۵] ابوالصلاح حلبی، تقی بن نجم، الکافی فی الفقه، ص۲۰۵.

[۱۸۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

[۱۸۷] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۶.

[۱۸۸] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۱.

امام خمینی (قدّس‌سرّه) در این‌باره می‌نویسد: «گوسفند قربانی در حج کودک برعهده ولی است. هم‌چنین دیگر کفّارات را احتیاطاً باید بپردازد».

[۱۸۹] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۱، مساله ۵.

آیت‌الله فاضل لنکرانی

[۱۹۰] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۵۲.

[۱۹۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۶۰.

و آیت‌الله گلپایگانی

[۱۹۲] گلپایگانی، سیدمحمدرضا، کتاب الحج، ج۱، ص۳۳۱.

و برخی دیگر از بزرگان فقهای معاصر

[۱۹۳] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۵.

[۱۹۴] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۷.

نیز معتقد به این نظریّه می‌باشند، زیرا ولی سبب وجوب کفّاره گردیده است، چرا که او کودک را به حج برده است.
این حکم از بعضی از روایات نیز استفاده می‌گردد، مانند آن‌که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: باید از طرف کودک قربانی شود و بزرگتر‌ها به جای او روزه‌ گیرند و بر ولی واجب است او را از آن‌چه بر مُحرم حرام است، مانند استشمام عطر و پوشیدن لباس دوخته، منع نماید،

[۱۹۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

چون خطاب متوجّه ولی است، بنابراین حکم مترتب بر این خطاب (وجوب کفّاره در صورت ارتکاب محرّمات احرام) نیز متوجه ولی می‌باشد.

۳. نظریّه سوّم این است که باید کفّاره از مال کودک پرداخت گردد.

[۱۹۶] خوانساری، سیداحمد، جامع المدارک، ج۲، ص۲۵۹.

(همچنین فاضل هندی در کشف اللثام این نظریّه را یکی از احتمالات دانسته است.

[۱۹۷] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۸۰-۸۱.

کفّاره صید

اگر کودک در حال احرام صیدی انجام دهد، کفّاره بر کیست؟ در این‌باره بین فقها بحث و گفتگو است.
۱. بر طبق نظریّه‌ای که مشهور است، کفّاره بر ولی اوست؛

[۱۹۸] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۶۳، مساله ۱۹۸.

[۱۹۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۸.

[۲۰۰] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۷.

[۲۰۱] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۱.

[۲۰۲] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۵۲.

[۲۰۳] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۵۴.

زیرا در روایت صحیح، امام صادق (علیه‌السلام) فرموده است: اگر کودک مرتکب صید شد، کفّاره بر پدر او واجب می‌شود. «وَاِنْ قَتَلَ صَیْداً فَعَلی اَبِیهِ».

[۲۰۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

۲. نظریه دیگر، کفّاره را واجب نمی‌داند، نه بر کودک و نه بر ولیّ، زیرا خطاب الزام‌آور متوجّه افراد بالغ است و کودک، مخاطب به چنین خطابی نیست.

[۲۰۵] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۶۳۷.

۳. نظریه سوّم، این است که باید کفّاره صید از مال کودک پرداخت شود، زیرا با فعل او واجب گردیده است، مانند این‌که اگر مال غیر را اتلاف نمود، ضامن است.

[۲۰۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۲-۳۳.

البته بر این نظریّه ایراد شده که کفّاره از باب ضمان نیست، بلکه حکم تکلیفی است، بنابراین نمی‌تواند متوجه کودک باشد.

[۲۰۷] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحجّ، ج۲۶، ص۲۹.

شیوه انجام مناسک حج

به‌طور کلّی هر‌اندازه از مناسک حج که کودک، خودش توانایی آن را دارد، انجام می‌دهد، هرچند ‌که ولیّ در حین عمل، او را آموزش دهد یا به وی تلقین نماید و آن مقدار که توانایی ندارد، ولیّ کودک به نیابت از او انجام می‌دهد.

[۲۰۸] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۲۰۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

[۲۱۰] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۴.

[۲۱۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۶.

[۲۱۲] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۱.

در روایت صحیح، امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: کودکانی که در سفر حج با شماست را به جحفه یا بطن مرّ (نام دو مکان است) برده و آن‌گونه که دیگر افراد مُحرم مناسک حج را انجام می‌دهند به آنان آموزش دهید، تا انجام دهند و به نیابت از آنها، طواف به‌جا آورید و رمی نمایید.

[۲۱۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۳.

در روایت دیگری از امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نقل شده که فرموده است: از طرف مریض رمی کنید و سنگ‌ریزه به‌دست کودک دهید تا خود رمی نماید. «اَلْمَرِیضُ یُرْمِی عَنْهُ وَ الصَّبِیُّ یُعْطَی الْحَصَی فَیَرْمِی»

[۲۱۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۷۷، باب ۱۷ من ابواب رمی جمره العقبه، ح۱۲.

و روایات دیگر.

[۲۱۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۷۵، ح۱.

[۲۱۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۷۵، ح۳.

[۲۱۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۶، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۱.

[۲۱۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

[۲۱۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۹، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۷.

باید یادآور شد کسی که کودک را طواف می‌دهد (ولیّ وی باشد یا غیر او) می‌تواند از طرف خود نیز نیّت کند و طواف برای هر دو واقع می‌شود.

[۲۲۰] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۲۲۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۱، مساله ۱۸.

[۲۲۲] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۵، ص۷۹.

[۲۲۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۸، ص۲۸۸.

در روایت صحیح، از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد زنی که همزمان با طواف خود، کودک خویش را نیز طواف می‌دهد و به نیابت از وی سعی می‌نماید، سؤال شد، آن طواف انجام شده از هر دو نفر (کودک و مادرش) کفایت می‌کند؟ فرمود: آری. «هَلْ یُجْزِی ذلِکَ عَنْها وَعَنِ الصَّبِیِّ؟ فَقالَ: نَعَمْ».

[۲۲۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۹۶، باب ۵۰ من ابواب الطواف، ح۳.

شرایط طواف

در این‌باره بین فقها اختلافی دیده نشده ‌که بیش‌تر شرایطی که در صحت طواف معتبر است، مثل نیّت (در مورد طفل غیرممیّز، ولیّ از طرف او نیّت می‌نماید.) هفت دور بودن طواف، ابتدا نمودن از حجر الاسود، ختم به آن، در حال طواف، خانه خدا طرف چپ طواف کننده قرار داشتن، ستر عورتین و…، مشترک بین مکلّف و غیرمکلّف است و کودک باید آنها را رعایت نماید و اگر توانایی ندارد، ولیّ وی باید به نیابت از او، آنها را انجام دهد. البته در بین شرایط، دو شرط مورد بحث قرار گرفته است:
۱. طهارت به این معنی که باید بدن و لباس طواف کننده پاک و با وضو باشد.
۲. ختنه نسبت به مرد، که در ادامه به بیان و بررسی دیدگاه‌های مطرح شده می‌پردازیم:

طهارت

کودک ممیّزی که توانایی تحصیل طهارت را دارد، مانند بالغ است و باید در حین طواف دارای طهارت باشد، زیرا عموم و اطلاقات

[۲۲۵] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۷۴، باب ۳۸ من ابواب الطواف، ح۱.

[۲۲۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۷۴-۳۷۵، باب ۳۸ من ابواب الطواف، ح۳۵.

ادلّه لزوم طهارت در حین طواف، ممیّز را شامل می‌شود و فرق او با افراد بالغ در این است که حج و طواف در حق وی مستحب است.

امّا کودک غیرممّیز، اگر در سنّی است که توانایی تحصیل طهارت را دارد، هرچندکه ولی او را تعلیم دهد، در حق وی نیز شرط است و باید با طهارت طواف کند،

[۲۲۷] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۷.

[۲۲۸] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج، ج۲۶، ص۲۴.

[۲۲۹] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

[۲۳۰] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۴۸.

ولی اگر توان تحصیل آن را ندارد، مانند طفل شیرخوار یا نزدیک به شیر‌خوارگی، در این‌باره چند نظر مطرح گردیده است:
۱. لازم است ولی، خود با وضو باشد و برای طفل نیز وضو بگیرد

[۲۳۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۰.

[۲۳۲] صیمری بحرانی، مفلح، غایه المرام، ج۱، ص۳۸۳.

[۲۳۳] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۶.

و سپس او را طواف دهد، بعضی از فقها این نظریّه را موافق احتیاط دانسته‌اند.

[۲۳۴] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

[۲۳۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۴۸.

۲. اگر ولیّ که طفل را طواف می‌دهد با طهارت باشد، کافی است

[۲۳۶] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۷.

[۲۳۷] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۵.

و نیاز به طهارت کودک نیست.
۳. نظریّه سوّم معتقد است، وضوی کودک به‌تنهایی کافی است، هرچند صورت وضو باشد؛

[۲۳۸] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۱۲۶.

[۲۳۹] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۲.

[۲۴۰] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۷.

زیرا طفل شیر‌خوار نمی‌تواند نیّت وضو کند تا وضوی حقیقی داشته باشد.
۴. برخی معتقدند در چنین موردی نیز طهارت هیچ‌کدام از ولیّ و طفل شرط نیست.

[۲۴۱] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج، ج۲۶، ص۲۴-۲۵.

برای هر کدام از نظریات یاد شده ادلّه‌ای بیان گردیده است

[۲۴۲] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۳۴۵ به بعد.

که ذکر آنها موجب طولانی شدن بحث است و ظاهراً نظریّه سوّم قوی‌تر می‌باشد، البتّه نظر اوّل هم مقتضای احتیاط است.

ختنه

آیا ختنه بودن پسر بچه در حین طواف شرط است؟ در این‌باره بحث و گفتگو است:
۱. بعضی از فقها بر این باورند که رعایت این شرط در طواف کودک لازم نیست، بنابراین اگر کودکی که ختنه نشده، طواف کند صحیح است.

[۲۴۳] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۵۷۴.

[۲۴۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۵.

[۲۴۵] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۹۳.

[۲۴۶] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۲۹.

[۲۴۷] طباطبایی، سیدعلی، ریاض المسائل، ج۷، ص۸.

۲. نظریّه‌ای دیگر که قوی‌تر به‌نظر می‌رسد، رعایت این شرط را به نحو مطلق لازم دانسته است،

[۲۴۸] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۹۹.

[۲۴۹] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۸۹.

[۲۵۰] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۱۱۸.

[۲۵۱] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۷۴.

اعمّ از این‌که پسر بچه ممیّز باشد یا غیرممیّز، برخی از بزرگان فقهای معاصر، این نظریّه را پذیرفته‌اند،

[۲۵۲] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۵۵.

زیرا اطلاق روایاتی که رعایت این شرط را لازم می‌داند، کودک را شامل می‌شود.
از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد مردی مسلمان شده و قصد دارد حج به‌جا آورد و هم‌اکنون موسم حج رسیده است، آیا قبل از ختنه شدن، حج انجام دهد یا لازم است ختنه شود و سپس حج به‌جا آورد؟ فرمود: حج انجام ندهد، مگر بعد از ختنه شدن. «لا یَحُجُّ حَتّی یَخْتَتِنَ»

[۲۵۳] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۷۰، باب ۳۳ من ابواب مقدمات الطواف، ح۲.

و روایات دیگر.

[۲۵۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۷۱، باب ۳۳ من ابواب مقدمات الطواف، ح۳-۴.

مستفاد از سیاق این اخبار به قرینه این‌که زن را استثنا نموده، لزوم این شرط نسبت به هر کسی است که رعایت آن نسبت به او متصوّر است، مرد باشد یا کودک ممیّز و یا غیرممیّز.

[۲۵۵] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۴، ص۵۰.

۳. برخی از بزرگان فقهای معاصر، بین پسر بچه ممیّز و غیرممیّز تفصیل قائل شده و رعایت این شرط در مورد کودک ممیّزی که خودش طواف را انجام می‌دهد، لازم دانسته‌اند.

[۲۵۶] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام خویی، کتاب الحج، ج۲۹، ص۳۶.

نماز طواف

به اتفاق فقها، اگر کودک ممیّز که توانایی نماز خواندن را دارد، طواف نماید، باید نماز طواف را خود به‌جا آورد و امّا غیرممیّز، ولیّ وی به نیابت از او به‌جا می‌آورد.

[۲۵۷] صیمری بحرانی، مفلح، غایه المرام، ج۱، ص۳۸۳.

[۲۵۸] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۷.

[۲۵۹] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۰.

[۲۶۰] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۲.

[۲۶۱] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۱، ص۴۸.

در روایت صحیح، امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: اگر کودکی که حج انجام می‌دهد، لبیّک گفتن را نیکو نمی‌داند، ولیّ وی به نیابت از او می‌گوید و او را طواف می‌دهد و به نیابت از وی نماز طواف را می‌خواند، «وَیُطافُ بِهِ وَ یُصَلِّی عَنْهُ».

[۲۶۲] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

قربانی

در مورد قربانی این پرسش مطرح است که آیا قربانی حج کودک، برعهده ولی است یا از مال کودک پرداخت می‌شود؟ و آیا بین کودک ممیّز و غیرممیّز در این مساله فرق است؟ در ذیل به توضیح در این‌باره می‌پردازیم:

کودک غیرممیّز

به اتّفاق فقها، قربانی در حج کودک غیرممیّز، بر ولیّ است.

[۲۶۳] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۱۶.

[۲۶۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۲.

[۲۶۵] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۱.

[۲۶۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۹.

[۲۶۷] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۱.

همچنین بر او واجب است، هرگاه قربانی موجود نبود، بدل از قربانی به نیابت از کودک روزه بگیرد

[۲۶۸] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۱۶.

[۲۶۹] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۱۸۲.

[۲۷۰] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۱.

[۲۷۱] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۹.

[۲۷۲] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۳۹۱.

و ادلّه آن عبارت است از:

۱. ولیّ سبب حج کودک است، بنابراین باید هزینه قربانی را بپردازد.

[۲۷۳] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۲۰.

۲. به مقتضای اصل، ولی، ولایت بر اموال کودک برای پرداخت هزینه قربانی حج او را ندارد.
۳. در روایت صحیح، زراره از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل نموده که فرموده است: از طرف کودکان در حج قربانی می‌شود و اگر یافت نشد بزرگتر‌ها به نیابت از آنها روزه می‌گیرند.

«قالَ: یُذْبَحُ عَنِ الصِّغارِ وَیَصُومُ الْکِبارُ».

[۲۷۴] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۸، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۵.

این روایت دلیل است بر این‌که هر کس کودک را به حج ببرد، و به تعبیری دیگر، سبب حج او گردد، باید از طرف او قربانی نماید، ولیّ او باشد یا نباشد.

[۲۷۵] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج، ج۲۶، ص۲۷.

در روایت صحیح دیگری، امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: کودکان را طواف دهید و از طرف آنها رمی نمایید و اگر قربانی یافت نشد، ولیّ کودک به نیابت از او روزه بگیرد. «وَمَنْ لا یَجِدُ الْهَدْیَ مِنْهُمْ فَلْیَصُمْ عَنْهُ وَلِیُّهُ»

[۲۷۶] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۳.

و روایات دیگر.

[۲۷۷] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۳.

[۲۷۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۵.

کودک ممیّز

در مورد هزینه قربانی در حج کودک ممیّز، دو نظریّه مطرح است:
۱. از مال کودک پرداخت می‌شود

[۲۷۹] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۸۷.

[۲۸۰] آملی، محمدتقی، مصباح الهدی الی شرح العروه الوثقی، ج۱۱، ص۲۶۱-۲۱۷.

و اگر قربانی یافت نشد، ولیّ به وی امر می‌نماید تا بدل از قربانی، روزه بگیرد.

[۲۸۱] طوسی، محمد بن حسن، النهایه، ص۲۱۶.

[۲۸۲] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

[۲۸۳] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۲۲.

۲. نظریّه دیگری که قوی‌تر به‌نظر می‌رسد، معتقد است در این مساله بین کودک ممیّز و غیرممیّز فرقی نیست و قربانی و بدل آن (روزه)، بر ولیّ است.

[۲۸۴] محقق حلی، جعفر بن حسن، المعتبر، ج۲، ص۷۴۸-۷۴۹.

[۲۸۵] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۲۴۱.

[۲۸۶] طباطبایی یزدی، سیدمحمدکاظم، العروه الوثقی مع تعلیقات عده من الفقهاء، ج۴، ص۳۴۹.

[۲۸۷] حکیم، سیدمحسن، مستمسک العروه الوثقی، ج۱۰، ص۲۵.

روایاتی که در ذیل عنوان قبل ذکر شد و برخی دیگر از روایات،

[۲۸۸] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۶-۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۱۲.

[۲۸۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۳۴.

[۲۹۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۸۷، باب ۳ من ابواب الذبح، ح۵.

بر این مساله نیز دلالت دارد.

طواف نساء

به اتفاق فقهای امامیّه بر هر حاجی، مرد باشد یا زن، مکلّف یا غیرمکلّف، حتّی اگر کودک غیرممیّز باشد، واجب است بعد از اعمال روز عید قربان در منی و اعمال حج در مکه، یک طواف با نام «طواف نساء» به‌جا آورد.

[۲۹۱] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۶۰.

[۲۹۲] محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۰۳.

[۲۹۳] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۲۹.

[۲۹۴] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۵۵.

[۲۹۵] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۵، ص۳۷۶.

[۲۹۶] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۵، ص۳۷۸.

امام خمینی (قدّس‌سرّه) در این‌باره می‌نویسد: «طواف نساء اختصاص به مردان ندارد، بلکه عمومیّت این حکم زنان و خنثی و … را شامل می‌شود، حتّی‌ اگر ولیّ کودک غیرممیّز را مُحرم نماید، واجب است احتیاطاً به‌عنوان طواف نساء نیز او را طواف دهد تا زن بر او حلال شود».

[۲۹۷] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۱۶، مساله ۷.

دلیل این حکم علاوه بر اجماع

[۲۹۸] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۸، ص۳۵۳، مساله ۶۷۳.

[۲۹۹] علامه حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب، ج۱۱، ص۳۶۴.

که بعضی ادّعا نموده‌اند، عموم و اطلاق بعضی از اخبار است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: آن‌چه دیگر افراد مُحرم باید انجام دهند در مورد کودکان نیز رعایت کنید. «وَیُصْنَعُ بِهِمْ ما یُصْنَعُ بِالْمُحْرِمِ».

[۳۰۰] ویصنع حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۲۸۷، باب ۱۷ من ابواب اقسام الحج، ح۳.

از این روایت معلوم می‌شود در مسائل احرام و احکام مترتب بر آن، از جمله طواف نساء بین کودک و غیرکودک، تفاوتی نیست.
امام (علیه‌السلام) در روایت دیگری فرموده است: آنگاه که مرد حاجی در روز عید، قربانی کرد و حلق نمود، همه محرمات احرام بر او حلال می‌شود، مگر زن و عطر و آنگاه که طواف حج به‌جا آورد و سعی بین صفا و مروه نمود، استشمام عطر نیز بر او حلال می‌شود و آنگاه که طواف نساء انجام داد، تمام محرّمات احرام حلال می‌شود، مگر صید و…

[۳۰۱] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۲۳۲، باب ۱۳ من ابواب الحلق و التقصیر، ح۱.

این روایت در مورد مکلّف وارد شده، ولی به مقتضای روایت اوّل حکم آن مشترک بین بالغ و کودک است.

حکم ترک طواف نساء

به اعتقاد فقهای امامیّه، اگر مرد در حج طواف نساء را ترک نماید، استمتاع و همبستر شدن با زن بر او حرام می‌شود، و اگر زن است، مرد بر او حرام می‌شود و بر آنها واجب است آن را قضا نمایند. حال آیا این حکم اختصاص به افراد بالغ دارد یا کودک را نیز شامل می‌شود؟ در این خصوص چند نظریّه مطرح است:
۱. برخی از فقها بر این باورند که، این حکم بر احرام کودک خواه ممیّز باشد و خواه غیرممیّز، مترتّب می‌گردد.

[۳۰۲] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۴۰۴.

[۳۰۳] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۴۵۸.

[۳۰۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۸، ص۳۵۳-۳۵۴.

[۳۰۵] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۵۵.

[۳۰۶] امام خمینی، سیدروح‌الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۴۷۹-۴۸۰.

[۳۰۷] فاضل لنکرانی، محمد، تفصیل الشریعه (کتاب الحج)، ج۵، ص۳۷۹.

زیرا احکام وضعی اختصاص به افراد بالغ ندارد و کودک را نیز شامل می‌شود.

[۳۰۸] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۶، ص۲۲۸.

[۳۰۹] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۲۵۹.

۲. آیت‌الله خویی از بزرگان فقهای معاصر معتقد است این حکم (حرمت زن بر مرد و مرد بر زن) بر احرام کودک مترتب نمی‌گردد.

[۳۱۰] خوئی، سیدابوالقاسم، موسوعه الامام الخویی، کتاب الحج، ج۲۹، ص۳۶۱-۳۶۲.

۳. نظریّه سوّم در بردارنده تفصیل است، به این که این حکم بر احرام کودک ممیّز بار می‌شود ولی بر احرام کودک غیرممیز مترتّب نمی‌گردد.

[۳۱۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۴۵.

[۳۱۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۹، ص۲۶۰.

۴. نظریّه چهارم معتقد است که حکم این مساله نسبت به قبل از بلوغ و بعد از بلوغ متفاوت است. به‌عبارت دیگر، چون احکام الزام‌آور متوجّه کودک نیست، بنابراین اگر طواف نساء را ترک نمود بعد از بلوغ، زن بر او حرام می‌گردد.

[۳۱۳] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۲۶۰.

[۳۱۴] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۳۵۵.

[۳۱۵] فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام، ج۶، ص۲۹۵-۲۹۶.

[۳۱۶] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۸، ص۲۰۰.

[۳۱۷] سبزواری، سیدعبدالاعلی، مهذّب الاحکام، ج۱۴، ص۲۸.

حکم بطلان حج نسبت به‌کودک

بر اساس دیدگاه مشهور در میان فقها، فرد بالغی که برای انجام حج محرم شده، اگر قبل از مشعر از روی اختیار آمیزش نماید، حجش باطل و فاسد می‌گردد و باید آن را تمام نماید و یک شتر کفّاره دهد و در سال آینده قضا نماید، اعم از این‌که آمیزش با زن خودش باشد یا با زن اجنبیّه، و به عقیده برخی از فقها اگر در عمره (مفرده یا تمتع) قبل از سعی، آمیزش صورت پذیرد، این حکم بر آن بار می‌گردد، و اگر زن در مقابل شوهر تمکین نموده و او را اطاعت نماید، محکوم به حکم مذکور می‌گردد، یعنی حجش فاسد می‌شود و باید آن را تمام و کفّاره نیز بدهد و در سال بعد قضا نماید.

[۳۱۸] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۸، ص۳۶.

[۳۱۹] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، غایه المراد، ج۱، ص۴۱۲.

[۳۲۰] مقدس اردبیلی، احمد بن محمد، مجمع الفائده و البرهان، ج۷، ص۳.

[۳۲۱] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۴۷۵.

[۳۲۲] شهید ثانی، زین‌الدین بن علی، مسالک الافهام، ج۲، ص۴۷۸.

[۳۲۳] نراقی، ملااحمد، مستند الشیعه، ج۱۳، ص۲۲۹.

حال آیا کودک هم مشمول این حکم قرار می‌گیرد؟ چرا که شرط تحقّق جماع، انزال منی نیست، بلکه با صِرف دخول صورت می‌پذیرد و در مورد کودک ممیّز این عمل امکان‌پذیر است، یا این‌که حکم مذکور اختصاص به افراد بالغ دارد؟ در این‌باره بحث و گفتگو است و چند نظر مطرح گردیده است:
الف: برخی آن را مختص به افراد بالغ دانسته‌اند.

[۳۲۴] طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۱، ص۳۲۹.

[۳۲۵] ابن ادریس حلی، محمد بن منصور، السرائر، ج۱، ص۶۳۷.

[۳۲۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، مختلف الشیعه، ج۴، ص۳۳۵.

ب‌: برخی دیگر معتقدند که کودک مشمول این حکم قرار می‌گیرد،

[۳۲۷] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

[۳۲۸] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۲۱.

زیرا عموم و اطلاق ادلّه،

[۳۲۹] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۱۰-۱۱۱، باب ۳ من ابواب کفارات الاستمتاع، ح۱۲.

[۳۳۰] حرعاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۱۱۱، باب ۳ من ابواب کفارات الاستمتاع، ح۳.

وی را شامل می‌گردد.
ج‌: برخی دیگر بر این باورند که با آمیزش در فرض مزبور حج کودک باطل می‌شود و کفّاره به‌عهده او می‌آید، ولی قضاء حج بر او واجب نمی‌شود.

[۳۳۱] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۶۱-۳۶۲.

[۳۳۲] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۳۹-۲۴۰.

هزینه قضای حج کودک و زمان آن

در فرض یاد شده، طبق این نظریّه که قضای حج بر کودک واجب است، برخی از فقها فرموده‌اند: «هزینه آن را باید ولی پرداخت نماید».

[۳۳۳] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۷.

برخی دیگر معتقدند در صورتی که کودک صاحب مال باشد، از اموال خودش پرداخت می‌شود.

[۳۳۴] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

هم‌چنین در فرض مزبور باید بعد از بلوغ آن را قضا نماید،

[۳۳۵] علامه حلی، حسن بن یوسف، تذکره الفقهاء، ج۷، ص۳۵.

[۳۳۶] علامه حلی، حسن بن یوسف، قواعد الاحکام، ج۱، ص۴۰۲.

[۳۳۷] موسوی عاملی، سیدمحمد، مدارک الاحکام، ج۷، ص۲۸.

[۳۳۸] محقق ثانی، علی بن حسین، جامع المقاصد، ج۳، ص۱۲۱.

زیرا خطاب وجوب قضا، متوجّه مکلّف است و قبل از بلوغ متوجه کودک نمی‌گردد.

[۳۳۹] نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۴۰.

به هر صورت، حجی که قضا شده از حج واجب (حجه الاسلام) کفایت نمی‌کند

[۳۴۰] طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، ج۲، ص۳۶۲.

[۳۴۱] علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام الشرعیّه، ج۱، ص۵۴۳.

[۳۴۲] شهید اول، محمد بن جمال‌الدین، الدروس الشرعیّه، ج۱، ص۳۰۷.

[۳۴۳] صیمری بحرانی، مفلح، غایه المرام، ج۱، ص۳۸۴.

و در صورتی که کودک بعد از بلوغ، شرایط وجوب حج را برخوردار گردد، باید علاوه بر قضای حج فاسد شده، حج واجب خویش را نیز به‌جا آورد، زیرا وجوب قضا بر طبق نظریّه‌ای که آن را واجب می‌داند، و وجوب حجه الاسلام، دو عنوان مستقل می‌باشند و در یکدیگر تداخل نمی‌نمایند، چرا که اصل در عناوین، عدم تداخل است

[۳۴۴] جمعی از نویسندگان، موسوعه احکام الاطفال و ادلّتها، ج۵، ص۴۲۸.

و ابتدا باید حج واجب را به‌جا آورد، سپس حج فاسد

  راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.