پاورپوینت حبیب بن مظهر اسدی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت حبیب بن مظهر اسدی دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حبیب بن مظهر اسدی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت حبیب بن مظهر اسدی :
حبیب بن مظاهر اسدی
حبیب بن مُظاهر، از یاران امام علی و امام حسین (علیهماالسلام) و از شهدای کربلا، ملقب به اسدی و منسوب به قبیله بنیاسد میباشد.
فهرست مندرجات
۱ – نام پدر و لقب حبیب
۲ – شخصیت حبیب
۲.۱ – وثاقت و عبادت
۲.۲ – همراهی با امام علی
۳ – آگاهی از علم بلایا و منایا
۴ – راوی بودن حبیب
۵ – اقدامات حبیب بعد از معاویه
۵.۱ – نوشتن نامه به امام
۵.۲ – حمایت حبیب از مسلم
۶ – درخواست یاری امام از حبیب
۷ – پیوستن حبیب به امام حسین
۸ – رد اماننامه دشمن
۹ – یاریخواستن حبیب از بنیاسد
۱۰ – اقدام حبیب در تاسوعا
۱۱ – مزاح حبیب در شب عاشورا
۱۲ – اظهار وفاداری حبیب به حضرت زینب
۱۳ – فرماندهی جناح چپ در عاشورا
۱۴ – پاسخ حبیب به شمر
۱۵ – حضور بر بالین مسلم بن عوسجه
۱۶ – بشاشیت حبیب در روز عاشورا
۱۷ – نماز ظهر عاشورا
۱۸ – رجز حبیب
۱۸.۱ – رجز اول
۱۸.۲ – رجز دیگر
۱۹ – شهادت حبیب
۲۰ – سرانجام قاتل حبیب
۲۱ – دعای امام برای حبیب
۲۲ – دفن جسد حبیب
۲۳ – نام حبیب در زیارتها
۲۴ – فهرست منابع
۲۵ – پانویس
۲۶ – منبع
نام پدر و لقب حبیب
در منابع متقدم نام پدر او گاه به صورت مُظاهر
[۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۱.
[۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۴.
[۳] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۷.
[۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۱.
[۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۵.
[۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۶.
[۷] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۲۰.
و گاه به صورت مُظَهَّر
[۸] الخلاصه، ص۶۱.
[۹] بلاذری، احمدبن یحیی، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۵۷.
[۱۰] بلاذری، احمدبن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۷۸.
[۱۱] بلاذری، احمدبن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۰.
[۱۲] دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطِّوال، ص۲۵۶.
[۱۳] شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ص۲۲۴.
و در برخی مُطَهَّر
[۱۴] ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج۸، ص۱۸۰.
[۱۵] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۸.
[۱۶] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۳۴.
[۱۷] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۸۷.
[۱۸] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۵۹.
[۱۹] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۲.
[۲۰] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۵.
[۲۱] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۶۸.
[۲۲] ابن اثیر، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۷۰.
ذکر شده است.
سمعانی
[۲۳] سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۵، ص۳۳۱.
نیز وصف او را ذیل مُظَهَّری آورده، اما مامقانی،
[۲۴] مامقانی، عبدالله، تنقیحالمقال فی علم الرجال، ج۱۷، ص۳۹۴۳۹۵.
[۲۵] مامقانی، عبدالله، تنقیحالمقال فی علم الرجال، ج۱۷، ص۳۹۶.
با استناد به آنچه در زبانها و زیارات مشهور است، مُظاهر را صحیح شمرده و گفته است «مظهر» همان مُظاهر بوده که، بنابر رسمالخط متداول آن زمان، بدون الف نوشته شده است. ابنکلبی
[۲۶] ابنکلبی، هشام بن محمد، جمهرهالنسب، ج۱، ص۱۷۰.
نسب کامل او را آورده است.
شخصیت حبیب
به گفته ابنحجر عسقلانی،
[۲۷] ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییزالصحابه، ج۲، ص۱۴۲.
حبیب، پیامبر را درک نموده، اما شیخ طوسی
[۲۸] طوسی، محمد بن حسن بن علی، رجال طوسی، ص۶۰.
[۲۹] طوسی، محمد بن حسن بن علی، رجال طوسی، ص۹۳.
[۳۰] طوسی، محمد بن حسن بن علی، رجال طوسی، ص۱۰۰.
او را تابعی و از اصحاب امام علی، امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) ذکر کرده است.
[۳۱] ابنحجر عسقلانی، الاصابه فی تمییزالصحابه، ج۲، ص۱۴۲.
[۳۲] امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۴.
[۳۳] حلی، حسن بن علی بن داود، رجال ابنداوود، ص۷۰.
وثاقت و عبادت
علامه حلی
[۳۴] علامهحلی، حسن بن یوسف، خلاصهالاقوال فی معرفهالرجال، ص۱۳۲.
او را با وصف مشکور مدح کرده است که دلالت بر وثاقت وی دارد.
[۳۵] مامقانی، عبدالله، مقباسالهدایه فی علمالدرایه، ج۲، ص۲۴۶.
حبیب با حضرت علی (علیهالسلام) به کوفه رفت و از یاران خاص آن حضرت به شمار میآمد و در تمام جنگها همراه وی بود.
[۳۶] سماوی، محمد، اِبصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۰۱.
حبیب از پارسایان شب و شیران روز بود که همه شب قرآن را ختم میکرد.
همراهی با امام علی
او در تمام جنگهای امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شرکت جست،
[۳۷] طوسی، محمد بن حسن بن علی، رجال طوسی، ص۶۷.
[۳۸] سماوی، محمد، اِبصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۰۱.
و در ردیف شرطه الخمیس آن بزرگوار قرار داشت.
[۳۹] طوسی، محمد بن حسن بن علی، رجال طوسی، ص۶۰.
در کتاب الاختصاص،
[۴۰] شیخ مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳.
حبیب بن مظاهر و میثم تمار و رُشَید هَجَری از یاران برگزیده امام علی شمرده شدهاند.
وی نزد امام علی (علیهالسلام) از موقعیت ویژهای برخوردار بود و از یاران خاص و حواریون و شاگردان خاص و حاملان علوم آن حضرت به شمار میآمد.
[۴۱] برقی، احمد بن ابی عبد الله، رجال برقى، ص۴.
آگاهی از علم بلایا و منایا
کشی
[۴۲] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفهالرجال، تلخیص محمدبن حسن طوسی، ص۲۹۲.
در روایتی که محمد بن عبدالله بن مهران کرخی
[۴۳] نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ص۳۵۰.
در سلسله سند آن آمده، خبری آورده دالّ بر اینکه حبیب از اخبار غیبی و سرانجام خویش آگاه بوده است.(خوئی سند روایت را ضعیف دانسته است.)
[۴۴] خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج۵، ص۲۰۱-۲۰۲.
حبیب به میثم میگوید: گویا مردی را میبینم که در الزرق خربزه میفروشد … و در راه محبت اهلبیت (علیهمالسلام) به دار آویخته میگردد؛ و بالای دار شکم او را پاره میکنند.
میثم تمار نیز حبیب را از کیفیت شهادت وی در آینده آگاه ساخت و گفت: گویا مرد سرخرویی را میبینم که گیسوانی دارد و در راه فرزند پیامبر (صلیالله علیهوآلهوسلم) به شهادت میرسد.
سر او را از تن جدا ساخته در کوفه میگردانند آنگاه از هم جدا شدند.
در این هنگام رشید هجری از راه رسید و وقتی که از گفتوگوی آنان آگاه گشت، گفت: خدا رحمت کند میثم را، فراموش کرد بگوید که برای آورنده سر حبیب صد درهم بیشتر جایزه تعیین میکنند.
فضیل بن زبیر و دیگران که این گفتوگو را شنیده بودند، گویند: دیری نپایید که تمام آنچه این سه بزرگوار پیش بینی کردند به وقوع پیوست: میثم -تمار- بر در خانه عمرو بن حریث به دار آویخته شد، حبیب شهید گردید؛ و سر او را از تن جدا کردند و به کوفه آوردند.
[۴۵] قمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۲۶.
راوی بودن حبیب
حبیب از راویان و ناقلان حدیث است.
وی از حضرت امام حسین (علیهالسلام) پرسید که شما پیش از آفرینش آدم چه بودید؟ فرمود: ما اشباهی از نور بودیم که دور عرش میچرخیدیم و فرشتگان را تسبیح و تحمید و تهلیل میآموختیم.
[۴۶] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۷، ص۳۱۱.
در کتابهای فقهی شیعه، روایتی از حماد بن عثمان از حبیب بن مظاهر از ابوعبدالله (علیهالسلام) درباره طواف حج آمده
[۴۷] شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۹۵.
[۴۸] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۷۹.
که به احتمال بسیار، وی غیر از حبیب بن مظاهر اسدی است،
[۴۹] مامقانی، عبداللّه، تنقیحالمقال فی علم الرجال، ج۱۷، ص۳۹۶ـ۳۹۷.
[۵۰] شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۳۹۵، پانویس۱.
[۵۱] شوشتری، الخصائص الحسینیه ج۳، ص۱۰۰.
[۵۲] خوئی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرجال، ج۵، ص۲۰۳.
اما حرّ عاملی
[۵۳] حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۳۷۹، پانویس۱.
مراد از ابوعبدالله را امام حسین (علیهالسلام) و حبیب بن مظاهر را صحابی مقتول او در کربلا دانسته است.
اقدامات حبیب بعد از معاویه
حبیب بعد از مرگ معاویه اقداماتی انجام داد که به آنها اشاره میشود.
نوشتن نامه به امام
پس از مرگ معاویه (سال ۶۰)، حبیب و جمعی از بزرگان شیعیان کوفه، همچون سلیمانبن صُرَد، مسیب بن نَجَبَه و رفاعه بن شداد بَجَلی، از بیعت با یزید خودداری کردند و برای امام حسین نامه نوشتند و آن حضرت را برای قیام بر ضد امویان به کوفه دعوت کردند.
[۵۴] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۱.
[۵۵] بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۶۲.
[۵۶] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۲۸.
[۵۷] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۳۷.
حمایت حبیب از مسلم
پس از رسیدن نامههای کوفیان به امام (علیهالسلام) وی پسرعمو و نایب خاص خود مسلم بن عقیل را به کوفه فرستاد.
پس از ورود مسلم به کوفه شیعیان بر آن حضرت گرد آمدند.
نخستین کسی که اظهار وفاداری نمود عابس بن ابی شبیب شاکری بود، و پس از او حبیب برخاست و ضمن تأیید کلام عابس چنین گفت: «رحمت خدا بر تو باد. آنچه در دل داشتی با کوتاهترین سخن بیان کردی».
سپس افزود: به خدای یکتا سوگند من هم بر همین رأی و عقیدهام که او بیان کرد.
[۵۸] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ج۴، ص۲۶۴.
حبیب و مسلم بن عوسجه از کسانی بودند که برای آن حضرت بیعت میگرفتند و عاشقانه و با تمام وجود از آن بزرگوار پشتیبانی میکردند.
[۵۹] سماوی، محمد، اِبصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۰۲.
[۶۰] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۳۴.
به نوشته سماوی،
[۶۱] سماوی، محمد، اِبصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۰۲.
حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسَجه در کوفه برای امام بیعت میگرفتند تا اینکه عبیدالله بن زیاد به آنجا رفت و مردم کوفه از یاری مسلم دست کشیدند و از گرد او پراکندند.
خاندان حبیب و مسلم بن عوسجه نیز آن دو را پنهان کردند تا اینکه مخفیانه از شهر گریختند و در کربلا به امام حسین پیوستند.
درخواست یاری امام از حبیب
پس از شهادت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) و بیوفایی مردم کوفه قبیله حبیب و مسلم آن دو را پنهان کردند.
بنا به نقلی هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل (علیهالسلام) به امام (علیهالسلام) رسید، آن حضرت در حالیکه عازم کوفه بود نامهای را برای حبیب نوشت و او را به یاری خود فراخواند.
[۶۲] فاضل دربندی، ملا آقا، اسرار الشهاده، ص۳۹۶.
ولی این موضوع در منابع معتبر نیامده است.
پیوستن حبیب به امام حسین
حبیب پس از آن که از ورود امام به کربلا آگاه گشت، شبانگاه به طور پنهانی همراه مسلم بن عوسجه رهسپار کربلا گردید.
روزها را مخفی میشدند و شبها راه میپیمودند.
سرانجام در کربلا به محضر امام حسین (علیهالسلام) رسیدند.
[۶۳] سماوی، محمد، اِبصارالعین فی انصارالحسین، ص۱۰۲.
[۶۴] امین، محسن، اعیان الشیعه، ج۴، ص۵۵۴.
رد اماننامه دشمن
حبیب و دیگر یاران امام حسین (علیهالسلام) از پذیرفتن اماننامه دشمن خودداری کردند و استدلالشان این بود که اگر حسین کشته شود، ما عذری نزد رسول خدا نخواهیم داشت.
[۶۵] کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفهالرجال، تلخیص محمدبن حسن طوسی، ص۲۹۳.
یاریخواستن حبیب از بنیاسد
پس از آن که لشکر عمر بن سعد رو به فزونی نهاد، حبیب با کسب اجازه از امام (علیهالسلام) میان قبیله بنی اسد شتافت و ضمن سخنرانی مفصلی از آنان درخواست یاری نمود.
وی سخنان خود را چنین آغاز کرد «من برای شما بهترین ارمغان را آوردهام و درخواست میکنم که به یاری فرزند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بشتابید.
چه آن که وی با گروهی از دلیرمردان باایمان- که هر کدامشان برابر هزار نفرند و از فرمان او سرپیچی نمیکنند و با تمام هستی از آن بزرگوار دفاع مینمایند تا مبادا کوچکترین آسیبی از دشمنان به وی برسد- هماکنون در محاصره عمرسعد با بیست و دو هزار تن قرار گرفته است.
شما از خویشان و نزدیکان من هستید به پند من توجه کنید تا به شرافت دنیا و آخرت نایل آیید.
سوگند به خدا هر کس از شما در راه فرزند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، آگاهانه شهید شود در اعلی علیین همدم پیامبر خواهد بود.
[۶۶] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۰.
نخستین کسی که به حبیب پاسخ مثبت داد و اظهار وفاداری کرد عبدالله بن بشر بود.
وی و شماری دیگر گرد حبیب جمع شدند تا به لشکر امام بپیوندند ولی ازرق بن حرب صیداوی با چهار هزار نفر به آنها حملهور شد و آنان را پراکنده ساخت حبیب به نزد امام (علیهالسلام) بازگشت و واقعه را خبر داد.
[۶۷] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۰.
[۶۸] کوفی، ابناعثم، الفتوح، الفتوح، ج۵، ص۹۰۹۱.
[۶۹] بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۰.
[۷۰] خوارزمی، موفقبن احمد اخطب خوارزم، مقتلالحسین للخوارزمی، ج۱، ص۳۴۵۳۴۶.
اقدام حبیب در تاسوعا
عصر تاسوعا آنگاه که امام حسین (علیهالسلام) از دشمن مهلت گرفت که تا فردا صبر کنند، حبیب در مقام موعظه و پند به آنان چنین گفت:
به خدا بد قومی هستند آنان که فردای قیامت در حالی در پیشگاه خداوند حاضر شوند که فرزند پیغمبر او را با کسان و خاندان وی و بندگان سحرخیز و ذکرگوی این شهر را کشته باشند.
[۷۱] بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج۳، ص۱۸۴.
[۷۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۶.
حبیب به ذکر اوصاف امام و یارانش پرداخت و ایشان را از جنگ برحذر داشت، ولی عزره بن قیس سخنان او را حمل بر خودستایی کرد.
[۷۳] بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۴.
[۷۴] کوفی، ابناعثم، الفتوح، ج۵، ص۹۸.
[۷۵] خوارزمی، موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتلالحسین للخوارزمی، ج۱، ص۳۵۳.
[۷۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۶.
مزاح حبیب در شب عاشورا
شب عاشورا حبیب با یزید بن حُصَین مزاح میکرد. یزید گفت: حالا چه وقت شوخی و خنده است؟ پاسخ داد که چه وقتی بهتر از اکنون سزاوار خنده و مزاح است. به خدا سوگند دیری نخواهد پایید که نیروهای دشمن با شمشیر به ما حمله خواهند کرد و ما در بهشت حورالعین را در آغوش خواهیم گرفت.
[۷۷] کشی، محمد بن عمر، رجال کشی، ص۲۹۳.
اظهار وفاداری حبیب به حضرت زینب
بنا به نقلی، شب عاشورا وقتی حبیب از هلال بن نافع شنید که حضرت زینب (علیهاالسلام) از این که مبادا فردا یاران وفادار نمانند و امام (علیهالسلام) را تنها بگذارند نگران است، اصحاب را جمع کرد همگی نزد خیمه حضرت زینب (علیهاالسلام) گرد آمدند و از صمیم دل اظهار وفاداری و اخلاص نمودند تا مگر نگرانی را از دل آن بانوی بزرگوار برطرف سازند.
[۷۸] دهدشتی بهبهانی، محمدباقر، الدمعه الساکبه، ج۴، ص۲۷۴.
[۷۹] موسوعه کلمات الامام الحسین، ص۴۰۷۴۰۸.
[۸۰] حائری مازندرانی، مهدی، معالی السِّبطین فی احوالالحسن و الحسین، ص۳۱۹ـ۳۲۰.
فرماندهی جناح چپ در عاشورا
صبح روز عاشورا آنگاه که امام حسین (علیهالسلام) لشکر خود را آراست، جناح راست را به زهیر و جناح چپ را به حبیب و قلب را به برادرش حضرت ابوالفضل سپرد.
یسار، غلام زیاد بن ابیه، و سالم، غلام عبیدالله بن زیاد، هر دو به میدان آمدند و هماورد طلبیدند.
حبیب و بریر از جای برخاستند که به جنگ آن دو بروند، ولی امام (علیهالسلام) اجازه نداد.
آنگاه عبیدالله بن عمیر کلبی به سوی آنان شتافت پس از معرفی خود آنان حبیب و زهیر و بریر را به جنگ فراخواندند ولی عبیدالله پس از جنگی نمایان هر دو را به قتل رساند.
[۸۱] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ج۴، ص۳۲۶.
[۸۲] بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، ج۲، ص۴۸۷.
[۸۳] دینوری، احمد بن داوود، الاخبار الطِّوال، ص۲۵۶.
[۸۴] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۹۵.
پاسخ حبیب به شمر
روز عاشورا هنگامی که امام حسین (علیهالسلام) آغاز به خواندن خطبه نمود، شمر فریاد زد: خدا را بر یک حرف پرستش میکنم (یعنی با شک و تردید خدا را میپرستم) اگر بدانم چه میگویی؟! حبیب پاسخ داد: سوگند به خدا میبینم که تو خدا را بر هفتاد حرف میپرستی و من هم شهادت میدهم که در این گفتارت که سخن او را نمیفهمی صادق هستی، چون نمیدانی وی چه میگوید، چه آن که خداوند بر قلب تو مهر زده است.
[۸۵] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۹۸.
[۸۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ج۴، ص۳۲۳.
[۸۷] خوارزمی، موفق بن احمد اخطب خوارزم، مقتلالحسین للخوارزمی، ج۱، ص۳۵۸.
حضور بر بالین مسلم بن عوسجه
در واپسین لحظههای عمر مسلم بن عوسجه امام حسین (علیهالسلام) همراه حبیب بر بالین وی آمد حبیب گفت: بر من ناگوار است که میبینم از پای درآمدهای مژده باد تو را بهشت.
مسلم با صدایی ضعیف گفت: خداوند تو را به خیر بشارت دهد.
حبیب گفت: اگر نمیدانستم که تا ساعتی دیگر نزد تو میآیم دوست داشتم کارهای خویش را به من وصیت کنی تا حق دینی و خویشاوندی خود را ادا کرده باشم.
مسلم، با اشاره به امام گفت: خدایت رحمت کند تو را وصیت میکنم به این شخص. تا جان در بدن داری از او دفاع کن و تا پای جان از نصرت او دست برمدار.
گفت: سوگند! به پروردگار کعبه چنین کنم و آنچه را که گفتی انجام دهم.
[۸۸] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۰۳.
[۸۹] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۳۳۱.
(طبری، ج ۵، ص ۴۳۵ـ۴۳۶).
بشاشیت حبیب در روز عاشورا
کشی
[۹۰] کشی، محمد بن عمر، رجال کشى، ص۲۹۳.
در وصف حالت حبیب بن مظاهر در روز عاشورا، آورده است که هرچه به لحظه شهادتش نزدیک میشد، چهرهاش بشاشتر میگردید و با یارانش بیشتر مزاح میکرد، به گونهای که اعجاب ایشان را برانگیخت.
نماز ظهر عاشورا
ظهر عاشورا هنگام نماز ظهر که فرا رسید، امام فرمود: از لشکر بخواهید دست از جنگ بردارند تا نماز بگزاریم.
حصین بن تمیم بانگ برآورد که نماز شما قبول نخواهد شد.
حبیب در پاسخ گفت: ای الاغ (در برخى از منابع به جاى حمار « خمّار» آمده است.
[۹۱] قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۲۴۴.
) پنداشتی که نماز آل پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قبول نمیشود ولی نماز تو قبول میشود.
[۹۲] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری ج۴، ص۳۳۴.
پس باهم درگیر شدند. حبیب بر سر اسب حصین زد، اسب رم کرد و حصین را بر زمین انداخت ولی یاران وی از راه رسیدند و او را نجات دادند. آنگاه حبیب به میدان شتافت و جمعی از ایشان را کشت.
[۹۳] ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.