پاورپوینت حاشیه نویسی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت حاشیه نویسی دارای ۱۰۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حاشیه نویسی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت حاشیه نویسی :
حاشیهنویسی
حاشیهنویسی، از سنّتهای نوشتاری مسلمانان ، بهمعنای نوشتن نکاتی در کنارههای (هوامش) یک متن برای توضیح یا نقد یا تصحیح آن و نیز تألیف آثاری مستقل با همین هدف است.
فهرست مندرجات
۱ – تعریف و معنا
۲ – پیام سفید گذاشتن کنار صفحات
۳ – سابقه
۴ – نخستین حاشیه نویس
۵ – درتمدن اسلامی
۶ – بعد از قرن ششم
۷ – حاشیه هایی بیشتر از متن
۸ – هدف اصلی و انواع
۹ – در فرهنگ اسلامی
۱۰ – فواید
۱۱ – مشکلات
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
تعریف و معنا
این اصطلاح با مصدر حَشْو به معنای افزایش و با حاشیه به معنای کناره و پیرامون، پیوند تنگاتنگ دارد؛ چه، حاشیهنویسی در عمل افزودنِ مطالبی در کنارههای متن مکتوب است .
در زبان عربی، حاشیه به معنای کناره (که نام محلّ است) به معنای آنچه در حاشیه نوشته میشود (= حالّ) به کار رفته است.
[۱] خلیل بن احمد، کتاب العین، ج۳، ص۲۶۰ـ۲۶۱، ذیل «حشو»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۵.
[۲] ابنمنظور، لسان العرب، ج۳، ص۱۹۵، ذیل «حشا».
حاشیهها را توشیح و تعلیق یا تعلیقه نیز نامیدهاند.
آقابزرگ طهرانی ،
[۳] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۴، ص۲۲۳.
با تصریح بر تفاوت نداشتن تعلیقات و حواشی، یادآور شده است که اصطلاح تعلیق اغلب بر حاشیههای کتابهای معقول اطلاق میشود؛ اما، نمونههای بسیاری و جود دارد که نشان میدهد کاربرد تعلیقه برای حواشیِ کتابهای نقلی و کاربرد حاشیه برای حواشی کتابهای علوم عقلی نیز کاملا معمول بوده است.
[۴] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۰۶، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۵] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۰۹ـ۴۱۰، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۶] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۱۵، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۷] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۴۲۳، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
[۸] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۲، ص۱۱۱۶ـ۱۱۲۴، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
تعابیر پارهای از حاشیهنویسان هم نشان میدهد که خود آنان نیز میان تعلیقه و حاشیه تفاوتی قائل نمیشدهاند،
[۹] علی بن حسین محقق کرکی، حیاه المحقق الکرکی و آثاره، ج۸، ص۱۳، ج: ۸ حاشیه مختلف الشیعه، چاپ محمد حسون، تهران ۱۴۲۳.
[۱۰] محمد بن حسین شیخبهائی، الحاشیه علی کتاب من لایحضَرُهُ الفقیه، ج۱، ص۳۱، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۳۸۲ش.
[۱۱] محمدحسین اصفهانی، حاشیه کتاب المکاسب، ج۳، ص۴۲۱، چاپ عباس محمد آلسباع قطیفی، قم ۱۴۱۸۱۴۱۹.
حتیگاه چنین فهمیده میشود که تعلیق با شرح یکی انگاشته شده است.
[۱۲] محمد بن علی موسوی عاملی، مدارک الاحکام فی شرح شرائع الاسلام، ج۱، ص۴، قم ۱۴۱۰.
پیام سفید گذاشتن کنار صفحات
بهطور کلی، سفید باقی گذاشتن کنارههای صفحاتِ نُسَخ خطی، صرفنظر از ضرورتهای هنر کتابآرایی، احتمالا واجد این پیام بوده است که خوانندگان میتوانند نظر خویش را درباره متن در این کنارهها بنویسند؛ گو اینکه اولین کسانی که در کنارههای صفحات چیزی نوشتند، خودِ مؤلفان یا ناسخان یا صاحبان کتابها بودند که یا در هنگام بازخوانی نوشتههای خویش، شَکلِ درستِ کلماتِ مغلوط را در کنار صفحات مینوشتند یا در آنجا کلمات یا علائمی درج میکردند که دلالتهای معنایی آنها را خود در مییافتند.
قدمت درج جملههای توضیحی یا انتقادی در حواشی متون با پدیدآیی خود این متنها تقریبآ همزمان دانسته شده؛ چه، این کاملا طبیعی بوده است که خواننده متن، نظر خود را ــ هر چه باشدــ در کنار آن درج نماید.
[۱۳] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۷.
با اینهمه، تشخیصقدمتحاشیهها آساننیست، زیراحاشیهنویسی کار غیرمستقلی تلقی میشده است و حاشیهنویسان در جاهای دلخواه در حواشی برخی صفحات مطالبی مینوشتند و این نوشتهها معمولا انجامه و تاریخ کتابت ندارند؛ بنابراین، حتی با و جود نسخههای خطی تاریخداری که قدمتشان به سده سوم میرسد،
[۱۴] ایمن فؤادسید، الکتاب العربی المخطوط و علم المخطوطات، ج۲، ص۳۹۹ـ۴۰۲، قاهره ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
نمیتوان قدمت حواشی آنها را تا همان زمان به عقب برد.
سابقه
بهنظر روزنتال، سابقه این نوع حواشی، به پیشتر از قرن پنجم نمیرسد.
شخصی بهنام ابنمسرور ظاهرآ در قرن پنجم بر کتاب الحس و المحسوس ارسطو حاشیههایی نوشته است.
[۱۵] ابنمطران، بستانالاطباء و روضهالالباء، ج۱، ص۱۹۶، چاپ عبدالکریم ابوشویرب، طرابلس ۱۹۹۳.
در مقابل، تعیین پیشینه حاشیههایی که مستقلا تألیف شدهاند آسانتر است.
این آثارگاه نام مستقلی دارند، مانند ردّالمُحتار علی الدُّرالمختار، از ابنعابدین، که خود در مقدمه اثرش
[۱۶] ابنعابدین، ردّ المحتار علی الدّر المختار، ج۱، ص۲ـ ۳، چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
آنرا حاشیه شمرده است، وگاه کلمه حاشیه یا حواشی سرآغاز عنوان آنهاست.
[۱۷] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
نخستین حاشیه نویس
به گفته حاجیخلیف ه،
[۱۸] حاجیخلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب و الفنون، ج۳، ص۳ـ۴، چاپ گوستاو فلوگل، لندن ۱۸۳۵ـ۱۸۵۸، چاپ افست بیروت.
نخستین کسی که حاشیه مستقلی تدوین کرد، محمد بن احمد مشهور به ابنیسار، درگذشته در دهه نخست سده چهارم، بود.
حاجیخلیفه به نام و موضوع حاشیه ابنیسار اشارهای نکرده است.
صرفنظر از این اشاره حاجیخلیفه، پیشینه این حاشیههای مستقل دستکم به قرن ششم میرسد.
[۱۹] یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۶، ص۲۶۴۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
[۲۰] یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۶، ص۲۷۷۳، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
درتمدن اسلامی
در تمدن اسلامی ، حاشیهنویسی بر انواع کتابها، به جز جغرافیا و تاریخ، معمول بوده است؛ اما، حاشیهنویسان به کتابهای ادبی ، فقهی ، حدیثی ، اصولی، کلامی ، فلسفی ، منطقی و عرفانی بسیار بیشتر تو جه کردند و مشهورترین حواشی بر اینگونه متون نوشته شدند.
در میان اینگونه کتابها، بر آثاری که متون درسی بودند یا اعتبار و اشتهار و مرجعیت بیشتری داشتند، بیش از همه حاشیه یا شرح نوشته میشد.
[۲۱] محمدطاهر تنکابنی، کتب درسی قدیم، ج۱، ص۴۰ـ۸۲، چاپ ایر جافشار، در فرهنگ ایران زمین، ج۲۰ (۱۳۵۳ش).
[۲۲] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۷ـ۲۳۱.
شمار حاشیههایی که بر شروح متون یا بر حاشیههای دیگران نوشته میشده، بسیار افزونتر از حاشیههای خود متنها بوده است.
مثلا حبشی در جامعالشروح والحواشی،
[۲۳] عبداللّه محمد حبشی، جامع الشروح و الحواشی: معجم شامل لاسماء الکتب المشروحه فی التراث الاسلامی و بیان شروحها، ج۱، ص۳۹۶ـ۴۳۸، ابوظبی ۱۴۲۵/۲۰۰۴.
نامِ بیش از دویست شرح و حدود پن جاه حاشیه بر صحیح بخاری (متوفی ۲۵۶) را برشمرده است که عمده این حاشیهها بر شروح صحیح بخاری نوشته شدهاند.
برخی شروح و حواشی، به دلیل اهمیت و دربرداشتن مطالب بحث برانگیز، اعتباری همسنگِ متن اصلی و حتی برتر از آن یافتهاند و در نتیجه، حواشی فراوانی بر آنها نوشته شده است.
مثلا بر حاشیه خَفری (متوفی ۹۵۷) بر شرح تجریدالاعتقادِ قوشچی (متوفی ۸۷۹)، دست کم ۳۱ حاشیه
[۲۴] علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۱۰۲ـ۱۲۹، قم ۱۳۸۲ش.
و بر حاشیه جرجانی بر شرح قدیم تجریدالاعتقاد، ۲۶ حاشیه نوشتهاند
[۲۵] علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۴۷ـ۵۴، قم ۱۳۸۲ش.
درباره این دو شرح تجریدالاعتقاد) و در میان افزون بر یکصد شرحِ کافیه ابنحاجب (متوفی ۶۴۶)،
[۲۶] عبدالرحمان بن احمد جامی، شرح کافیه ابنالحاجب و هوالکتاب المسمّی الفوائد الضیائیه، ج۱، مقدمه رفاعی، ص۳۱ـ۴۱، چاپ اسامه طه رفاعی، قاهره ۱۴۲۳ـ۱۴۲۴.
الفوائدالضیائیه از عبدالرحمان جامی (متوفی ۸۹۷) چندان اهمیت یافت که ۴۶ حاشیه بر آن نوشتند.
[۲۷] عبدالرحمان بن احمد جامی، شرح کافیه ابنالحاجب و هوالکتاب المسمّی الفوائد الضیائیه، ج۱، مقدمه رفاعی، ص۸۵ـ۹۰، چاپ اسامه طه رفاعی، قاهره ۱۴۲۳ـ۱۴۲۴.
با اینکه در بسیاری از حاشیهها، همانند شرحها، صرفاً یا عمدتاً به طرح و تبیین و توضیح و تعلیل مراد نویسنده اصلی و آوردن شواهد و جز آن تو جه شده است، تفاوتهایی هم میان شروح و حاشیهها و جود دارد؛ شروح از حاشیهها قدمت بیشتری دارند.
قدمت حاشیههای مستقل حداکثر به قرن چهارم میرسد، اما در فهرست ابنندیم
[۲۸] ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۶۵.
[۲۹] ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۴۲۳.
از شرحهای متعلق به قرن سوم نیز یاد شده است، از جمله شرح شواهد کتاب سیبویه از ابوالعباس مبرّد و حتی شروحی از سده دوم چون شرحالم جسطی و نیز شرحاقلیدس، هر دو از جابر بن حیان .
شرحها به دلیل قدمت و سابقه، از حاشیهها رایجتر شدند.
در فهرستِ ابنندیم در قبال ذکر نام افزون بر شصت کتابِ شرح،
[۳۰] ابنندیم (تهران)، الفهرست، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۵.
از هیچ کتابی با عنوان حاشیه نامبرده نشده است.
باگذشت افزون بر دو قرن از تألیف الفهرست ، باز هم اتفاق متفاوتی در این حوزه رخ نداد، چنانکه مثلا یاقوت حموی (متوفی ۶۲۶) در ازای ذکر نامِ ۲۲۵ کتابِ شرح،
[۳۱] یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۷، فهرسالکتب، ص۳۳۹۹ـ ۳۴۰۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
صرفآ از پنج کتاب حاشیه نامبرده است.
[۳۲] یاقوت حموی، معجمالادباء، ج۷، فهرسالکتب، ص۳۳۶۶، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.
بعد از قرن ششم
از قرن هشتم به بعد هم که حاشیهنویسی رواج بسیار یافت، شرحنویسی نه تنها از رونق نیفتاد، بلکه کتابهای شروح، چونان متنی مستقل، محل توجه و موضوع کار حاشیهنویسان قرار گرفتند.
گذشته از تفاوتهای تاریخی، از لحاظ روشی هم میان شرح و حاشیه تفاوتهایی هست: شارح اغلب همه یک متن را جزء به جزء شرح میدهد (مانند شرحالرسالهالقشیریه از زکریا انصاری، و فتحالباری شرح صحیح البخاری از ابنح جر عسقلانی)، اما حاشیهنویس صرفآ پارههایی از متن را برای حاشیهنویسی برمیگزیند.
این پارهگزینی، حتی در حاشیههای مستقل، احتمالا با درج نخستین حاشیهها بر حواشی متون مرتبط بوده، زیرا محدودیت مکانی کنارههای صفحات نسخ خطی، به حاشیهنویس این امکان را نمیداده است تا به همه متن توجه کند.
حاشیه هایی بیشتر از متن
با این همه، آثاری نیز هستند که با آنکه نام حاشیه دارند، در آنها حاشیهنویس به مثابه شارح رفتار کرده و تقریبآ همه اجزای کتاب را شرح داده است؛ ازاینرو، اینگونه حاشیهها از متن اصلی بسیار مفصّلترند.
از جمله آنهاست: حاشیه محمد بن عمر مغربی بر الترتیبِ ابویعقوب وار جلانی اِباضی (متوفی ۵۷۰) بهنام حاشیهالترتیب؛ حاشیه صَبّان (متوفی ۱۲۰۶) بر شرحِ اُشمونی (متوفی ۹۰۰) بر الفیه ابنمالک (متوفی ۶۷۲)؛ و حاشیه دسوقی (متوفی قرن دوازدهم) بر کتاب مغنیاللبیب ابنهشام (متوفی ۷۶۱).
تفاوت دیگر حاشیه با شرح، مسبوق است به تفاوت اخیر.
در واقع حواشی، بهویژه حواشیِ نوشته بر کنار صفحات، چون از پارههایی کمابیش گسیخته تشکیل میشوند، معمولا فاقد خطبه و مقدماتِ معمول در کتابنویسیاند و چون در هیئت کتاب نشر مییابند، با عباراتی چون «قوله» آغاز میشوند.
[۳۳] محمدحسین اصفهانی، حاشیه کتاب المکاسب، ج۱، ص۹، چاپ عباس محمد آلسباع قطیفی، قم ۱۴۱۸۱۴۱۹.
هدف اصلی و انواع
افزون بر حاشیههایی که کارکردی چون شرحها دارند و هدف اصلی حاشیهنویس، تشریح مراد نویسنده (ماتن) و تعلیل آنهاست و آنها را میتوان به اعتبارِ همرأیی حاشیهنویس با نویسنده، حواشی امضایی نیز نامید، انواع دیگری از حاشیه نیز و جود دارد، از جمله حاشیههای انتقادی یا حاشیههایی که جنبههای انتقادی آنها چشمگیرتر است.
تفکیک مصادیق حاشیههای انتقادی با حاشیههای شرحی یا امضاییگاه دشوار است، زیرا بسیاری از حواشی شرحی نیز، ولو به ندرت، حاوی نکات انتقادی و ابداعی نیز هستند.
[۳۴] محمدحسین اصفهانی، حاشیه کتاب المکاسب، ج۵، ص۲۴۱۲۴۴، چاپ عباس محمد آلسباع قطیفی، قم ۱۴۱۸۱۴۱۹.
رویکرد نقدی یا رَدّی گرچهگاه بهسبب اختلاف مذهبی نویسنده و حاشیهنویس (محشّی) بوده است، این حواشی بهطور کلی، بهویژه در مواقعی که پیروان یک مذهب آثار یکدیگر را نقد میکردند، میتوانند نشان روا جروحیه نقد و آزادی اندیشه و بیان تلقی شوند.
در میان حاشیههای نوع اول (انتقادی)، از حاشیههای فراوانی میتوان نام برد که بیشتر آنها را علمای شیعه در رد شرح قوشچی بر ت جرید الاعتقادِ نصیرالدین طوسی، بهویژه در مباحث امامت، نوشتهاند.
[۳۵] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۳، ص۳۵۴.
بر خود این حاشیهها نیز حواشی بسیاری نوشتهاند.
مثلا، دستکم ۲۳ حاشیه بر حاشیه دوانی بر شرح قوشچی نوشته شده است.
[۳۶] علی صدرایی خویی، کتابشناسی تجریدالاعتقاد، ج۱، ص۶۹ـ۸۴، قم ۱۳۸۲ش.
برخی از حاشیههای نوع دوم (شرحی یا امضایی) عبارتاند از: مدارک الأحکام فی شرح شرائع الاسلام سیدمحمد موسوی عاملی (متوفی ۱۰۰۹)؛ حاشیه محقق کرکی (متوفی ۹۴۰) بر مختلفالشیعه فی احکامالشریعه، نوشته علامه حلّی (متوفی ۷۲۶)؛ و حاشیه محمدباقر بهبهانی (متوفی ۱۲۰۵) بر مجمعالفائده و البرهان ، تألیف مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳).
بهبهانی در نقد آن کتاب تا آنجا پیشرفته که گفته است.
[۳۷] محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۵۳، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، قم ۱۴۱۷.
[۳۸] محمدباقر بن محمداکمل بهبهانی، ج۱، ص۲۶۳، حاشیه مجمع الفائده و البرهان، قم ۱۴۱۷.
اگر مناقشات اردبیلی را بپذیریم، دیگر اثری از شرع و فقه نمیماند.
همچنین محقق خوانساری در حاشیه خود بر شفای ابنسینا ، در موارد زیادی به نقد آن پرداخته است.
[۳۹] حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیه علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۴۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۰] حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیه علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۵۷۴ـ۵۷۵، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۱] حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیه علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۵۷۸، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۲] حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیه علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۷۳۰، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
[۴۳] حسین بن محمد محقق خوانساری، الحاشیه علی الشفاء (الالهیات)، ج۱، ص۷۴۳، چاپ حامد ناجی اصفهانی، قم ۱۳۷۸ش.
نوع دیگر حاشیهها، حاشیههای فتواییاند که آنها را میتوان مشابه حواشی نقدی یا حتی از انواع آن تلقی کرد.
این حاشیههاــ آنچنانکه در میان فقها ، بهویژه فقهای شیعه ، مرسوم بوده ــ برحاشیه برخی کتابهای فقهی و در حاشیه مطالبی نوشته میشده که فقیهِ حاشیهنویس، نظری مغایر با نظر نویسنده متن داشته است.
حاشیهنویس با درج حاشیه فتوایی خود، تفاوتهای نظر خود را با نظر نویسنده معلوم میکرده و عدم درج نظر حاشیهنویس درباره مطالب دیگر، در واقع به منزله تأیید و امضای آن رأی بوده است.
نمونهای از اینگونه آثار، حواشی فتوایی بسیاری است که بر تبصرهالمتعلّمین فی احکامالدین علامه حلّی (از فقهای متقدم)، و حواشی فتوایی متعددی است که بر عروهالوثقی تألیف سیدمحمدکاظم طباطبایییزدی (متوفی ۱۳۳۷، از فقهای اخیر) نوشته شده است.
[۴۴] قابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
[۴۵] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۳۱.
در فرهنگ اسلامی
سنّت حاشیهنویسی در فرهنگ اسلامی، متضمن فواید و دستاوردهای درخور توجهی بوده است.
بهطور کلی، حاشیهها سیر تطور و تحول و تعامل علمی جامعه مسلمانان را نشان میدهند.
[۴۶] آقابزرگ طهرانی، الذریعه، ج۶، ص۸.
علاوه بر این، حاشیهها بهویژه حاشیههای مستقل، حاوی فواید متنپژوهانه و نسخهشناسانه نیز هستند و به کار تصحیح نسخ خ
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.