پاورپوینت حِلم
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت حِلم دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت حِلم،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت حِلم :
حلم
حِلْم، فضیلتی اخلاقی در قرآن و حدیث و متون اخلاقی میباشد و از آن به مناسبت در باب تجارت و قضاء سخن گفتهاند.
فهرست مندرجات
۱ – کاربرد در باب تجارت و قضا
۲ – واژهشناسی
۳ – اصطلاحات غریب المعنا
۴ – در قرآن
۵ – اهمیت
۶ – صدق حلم
۶.۱ – بر خداوند
۶.۲ – بر انبیا
۶.۳ – بندگان خداوند
۷ – اصطلاح مقابل
۷.۱ – دوران جاهلیت
۷.۲ – بعد از اسلام
۸ – فضیلت
۹ – فایده
۱۰ – دیدگاه بزرگان
۱۰.۱ – غزالی و نراقی
۱۰.۲ – اخلاقیون
۱۰.۳ – عارفان و صوفیان
۱۰.۴ – یحیی بن عدن
۱۱ – شروط
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منابع
کاربرد در باب تجارت و قضا
از آداب تجارت این است که تاجر حلیم باشد.
[۱] جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۶۶.
مستحب است قاضی حلیم باشد.
[۲] العروهالوثقی (تکمله)، ج۳، ص۸.
برخى قدما بردبار بودن را در قاضی شرط اهلیت وى براى قضاوت دانستهاند.
[۳] الکافى فى الفقه ص۴۲۱- ۴۲۲.
واژهشناسی
این واژه مصدری عربی، از ریشه حل م، و معادل بردباری در زبان فارسی است.
[۴] ابن فارس، ذیل واژه”حلم”.
[۵] احمد بن علی بیهقی، تاجالمصادر، ج۱، ص۳۴۰، چاپ هادی عالمزاده، تهران ۱۳۶۶ـ۱۳۷۵ش.
صفت مشبهه آن حلیم است.
منابع لغت، حلم را علاوه بر بردباری، به درنگ و تأمل، تأخیر در کیفر خطاکار، خویشتنداری از هیجان غضب و، عقل معنا کردهاند
[۶] خلیل بن احمد، کتابالعین، ذیل واژه”حلم”، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹.
[۷] ابن فارس، ذیل واژه”حلم”.
[۸] حسن بن عبداللّه عسکری، معجمالفروق اللغویه، ج۱، ص۱۹۹ـ ۲۰۰، الحاوی لکتاب ابیهلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۹] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه”حلم”، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
و سبکسری، سبکمغزی (طَیْش) و سَفَه (بیخردی) را مفهوم مخالف آن دانستهاند.
[۱۰] ابنفارس، ذیل واژه”حلم”.
[۱۱] حسن بن عبداللّه عسکری، معجمالفروق اللغویه، ج۱، ص۱۹۹ـ ۲۰۰، الحاوی لکتاب ابیهلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۱۲] ابن منظور، ذیل واژه”حلم”.
البته عقل از معانی حقیقی حلم نیست، اما چون یکی از اسباب بروز حلم است، مجازاً حلم را عقل معنا کردهاند.
[۱۳] حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه”حلم”، چاپ محمد سیدکیلانی، تهران (۱۳۳۲ش).
[۱۴] محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل واژه”حلم”، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
اصطلاحات غریب المعنا
مفاهیم دیگری چون صبر ، وَقار ، عَفو، و کَظْمِ غَیْظ (فروخوردن خشم)، معنایی نزدیک به حلم دارند، اما بعضی بین حلم و برخی مفاهیم یاد شده، تفاوتهایی ذکر کردهاند.
[۱۵] حسن بن عبداللّه عسکری، معجمالفروق اللغویه، ج۱، ص۷۴، الحاوی لکتاب ابیهلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۱۶] حسن بن عبداللّه عسکری، معجمالفروق اللغویه، ج۱، ص۱۹۷ـ۲۰۰، الحاوی لکتاب ابیهلال العسکری و جزءآ من کتاب السید نورالدین الجزائری، قم ۱۴۱۲.
[۱۷] محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۱۷۵ـ۱۷۷، بیروت: دارالندوه الجدیده، (بیتا).
[۱۸] محمد بن عمر فخررازی، شرح اسماء اللّه الحسنی للرازی، ج۱، ص۲۴۹، و هو الکتاب المسمی لوامع البینات شرح اسماءاللّه تعالی و الصفات، چاپ طه عبدالرؤوف سعد، قاهره ۱۳۹۶/۱۹۷۶، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ش.
[۱۹] محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۳۳۲ـ۳۳۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
در قرآن
در قرآن کریم ، واژه حلم بهکار نرفته، اما از مشتقات آن، حلیم، پانزده بار آمده است.
[۲۰] محمدفؤاد عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ذیل واژه”حلم”، قم ۱۳۸۰ش.
در قرآن کریم، هم خدا و هم انسانها با صفت حلیم مدح شدهاند.
در یازده آیه ، این صفت به خدا نسبت داده شده است و در بقیه آیات به پیامبران الهی ، یعنی حضرت ابراهیم ،
[۲۱] توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.
[۲۲] هود/سوره۱۱، آیه۷۵.
فرزند ابراهیم علیهالسلام که خدا فرمان به ذبح او داده بود
[۲۳] صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۱.
و حضرت شُعَیب.
[۲۴] هود/سوره۱۱، آیه۸۷.
اهمیت
صفت حلم از مکارماخلاق و صفات خداوند متعال و پیامبران و امامان علیهم السّلام و مؤمنان شمرده شده
[۲۵] بقره/سوره۲،آیه۲۲۵.
[۲۶] بقره/سوره۲،آیه۲۳۵.
[۲۷] توبه/سوره۹،آیه۱۱۴.
[۲۸] صافات/سوره۳۷،آیه۱۰۱.
[۲۹] مجلسی،بحارالانوار ج۱، ص۱۱۰- ۱۱۱.
و در روایات فراوانى بدان سفارش و تأکید شده است.
[۳۰] وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۶۵.
[۳۱] مجلسی،بحار الانوار ج۴۷، ص۹۴.
[۳۲] مجلسی،بحار الانوار،ج۷۷، ص۴۹.
[۳۳] مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۲۸۷.
یکی از صفات رئیس قبیله، همچنین یکی از شرایط لازم برای سیادت و قضاوت در میان مردم، حلم بود.
کسی شایسته ریاست و سیادت بود که آزار و اذیتهای قومش را تحمل کند، از رفتارهای زشت و سفیهانه چشمپوشی کند و بهسرعت دچار خشم و غضب نشود.
مَثَلِ «اُحلُم تَسُد» (حلم پیشه کن تا سیادت بیابی) حاکی از این امر است.
[۳۴] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۳۴۴، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۳۵] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۳۵۰، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
[۳۶] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۳۵۲، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
در عین حال، گاهی حلم را نشانه ضعف میدانستند.
صدق حلم
بر خداوند
مفسران حلیم بودن خدا را به تأخیر او در عقوبت گناهکاران تفسیر کردهاند، که از روی تفضل و با وجود توانایی بر کیفر ایشان، صورت میپذیرد.
[۳۷] طبری،ذیل بقره: ۲۲۵، جامع البیان عن تاویل القرآن.
[۳۸] طوسی،ذیل بقره: ۲۲۵، ۲۳۵،التبیان فی تفسیر القرآن .
[۳۹] توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.
بر انبیا
صفت حلیم درباره حضرت ابراهیم علیهالسلام ناظر بر شکیبایی و بردباری او در برابر نسبتهای ناروا و آزار و اذیت کافران است.
[۴۰] طبری،ذیل توبه: ۱۱۴، جامع البیان عن تاویل القرآن.
[۴۱] طوسی،التبیان فی تفسیر القرآن ، ذیل هود: ۷۵.
[۴۲] طبرسی، تفسیر مجمع البیان،ذیل توبه: ۱۱۴.
به گفته مفسران، بشارت به حضرت ابراهیم، که صاحب فرزندی حلیم میشود،
[۴۳] صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۱.
بدینمعناست که این فرزند به سنی میرسد که صفتِ حلم و وقار در او بروز و ظهور مییابد
[۴۴] طبری، ذیل توبه: ۱۱۴،جامع البیان عن تاویل القرآن.
[۴۵] طوسی،التبیان فی تفسیر القرآن ، ذیل هود: ۷۵.
[۴۶] طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ذیل توبه: ۱۱۴.
و همین صفت، باعث صبر او در مقابل امتحان دشوار الهی، یعنی فرمان ذبح،
[۴۷] صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۲.
میگردد.
[۴۸] طباطبائی،المیزان، ذیل صافات: ۱۰۱.
آیه ۸۷ سوره هود حاکی از آن است که کافران، این صفت را درباره حضرت شعیب به کار میبردهاند.
برخی از لغویان و مفسران گفتهاند این سخن بر وجه کنایه و برای استهزا ی شعیب علیهالسلام بهکار میرفته است و درواقع او را سفیه و جاهل خواندهاند.
[۴۹] طبری،ذیل توبه: ۱۱۴، جامع البیان عن تاویل القرآن.
[۵۰] ابن منظور،لسان العرب، ذیل واژه”حلم”.
[۵۱] فخرالدین بن محمد طریحی، تفسیر غریبالقرآن الکریم، ج۱، ص۴۹۶، چاپ محمدکاظم طریحی، قم:زاهدی، (بیتا).
[۵۲] محمد بن محمد زبیدی، تاجالعروس من جواهرالقاموس، ذیل واژه”حلم”، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۴.
برخی دیگر، علاوه بر این قول، گفتهاند احتمال دارد این سخن به معنای واقعی به کار رفته باشد؛ بدینمعنی که کافران دعوت شعیب به توحید و رعایتِ عدل در داد و ستد و درست پیمانه کردن را مخالف حلیم و رشید بودن او دانستهاند.
[۵۳] احمد بن محمد نحاس، معانی القرآن الکریم، ج۳، ص۳۷۴، چاپ محمدعلی صابونی، مکه ۱۴۰۸۱۴۱۰.
[۵۴] طوسی،التبیان فی تفسیر القرآن ، ذیل هود: ۷۵.]
[۵۵] طبرسی،تفسیر مجمع البیان، ذیل توبه: ۱۱۴.
[۵۶] محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵.
[۵۷] طباطبائی،المیزان، ذیل صافات: ۱۰۱.
بندگان خداوند
فحوای برخی آیات قرآن نیز ناظر بر انتساب حلم به خدا و انسانهاست.
مثلاً واژه «هَوْناً» را در آیه ۶۳ سوره فرقان ، به حلم و وقار بندگان خدا (عِبادُ آلرَّحمن) در برخورد با جاهلان تفسیر کردهاند.
[۵۸] طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن،ذیل توبه: ۱۱۴.
[۵۹] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن ،ذیل آیه.
کظمِ غیظ نیز ــ که تقریباً مترادف حلم است ــ در آیات قرآن کریم از صفات مُتَّقین و مُحْسِنین دانسته شده است.
[۶۰] آلعمران/سوره۳،آیه ۱۳۳
[۶۱] آل عمران/سوره۳،آیه۱۳۴
[۶۲] طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن،ذیل توبه: ۱۱۴.
[۶۳] طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن ،ذیل هود: ۷۵.
همچنین عبارت «وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ اِلی اَجَلٍ مُسَمًّی» در آیه ۶۱ سوره نحل بر حلم خدا در تأخیر عقوبتِ ظالمان دلالت دارد.
[۶۴] طبری، جامع البیان عن تاویل القرآن،ذیل توبه: ۱۱۴.
حلم در میان مردم عرب پیش از اسلام نیز از فضائل مهم و یکی از اجزای هفت گانه مروت ــ که نزد آنان جایگاهی مانند دین داشت ــ محسوب میشد.
[۶۵] جوادعلی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۷۴، بغداد ۱۴۱۳/۱۹۹۳.
اصطلاح مقابل
دوران جاهلیت
گولدتسیهر، و به پیروی از او ایزوتسو، با استناد به کاربرد دو واژه حلم و جهل در اشعار جاهلی و متون صدر اسلام ، متضاد واقعی جهل را حلم دانستهاند نه علم .
اگرچه علم گاه در تقابل با جهل قرار میگیرد، اما در این موارد، جهل در معنایی ثانوی بهکار رفته است.
در واقع، نامیده شدن دوره پیش از بعثت پیامبر صلیاللّهعلیهوآله، به دوران جاهلیت ، به معنای «عصر نادانی» نیست، بلکه مراد از آن، دورهای است که روحیه خشونت ، بیرحمی، انتقامجویی و غرور قبیلهای حاکم بوده است.
باتوجه به این روحیه، دستیابی به حلم برای مشرکان عرب امری دشوار، و در صورت نیل بدان، حفظ آن برای مدت طولانی سخت بود، زیرا این فضیلت در میان آنان مبنای استوار و محکمی نداشت.
بعد از اسلام
پیامبر صلیاللّهعلیهو آلهوسلم در معنای حلم تغییری اساسی ایجاد کرد و آن را بر شالودهای محکم، یعنی توحید ، استوار ساخت.
در اسلام مهمترین امری که در تقابل با جاهلیت است، رویگردانی از پرستش بتها ، ستمگری و رفتارهای غیراخلاقی است.
بدینترتیب، متضاد جهل، گستره معناییای بهوسعت دین مییابد.
در احادیث نیز حلم به کظم غیظ و تسلط بر نفس معنا شده است
[۶۶] ابن شعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۲۲۵، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
و سَفَه و غَضَب مفاهیم متضاد حلم معرفی شدهاند.
[۶۷] کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۱.
[۶۸] کلینی، الکافی، ج۸، ص۱۴۸.
حلم به چراغ خداوند تشبیه شده است که راه رسیدن به قرب الهی را برای دارنده آن روشن میسازد.
[۶۹] مصباحالشریعه، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۱۵۴، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
فضیلت
از حلم به عنوان برترین عزت و بهترین یاور انسان یاد کردهاند
[۷۰] کلینی،ج ۸، ص ۱۹، ج۲، ص۱۱۲، الکافی.
و آن را در شمار اصول هفت گانه مراودات اجتماعی برشمردهاند.
[۷۱] مصباحالشریعه، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۶، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
از این گذشته، حلم یکی از ده فضیلت اخلاقی برتر، که از خصایص رسولان الهی هستند، و نیز یکی از نشانههای امام بر حق است.
[۷۲] کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۰۰.
[۷۳] کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۶.
ازاینروست که در احادیث ، افراد به حلمورزی توصیه شدهاند
[۷۴] ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۷۱۱، قم ۱۴۱۷.
و ایشان را ترغیب کردهاند که اگر واجد این خلقنیک نیستند، آن را از خداوند درخواست نمایند.
[۷۵] کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۶.
معصومین علیهمالسلام، با بیان ریشه حلم و لوازم و نتایج آن، به تبیین هرچه بیشتر ابعاد این موضوع پرداختهاند.
به بیان علی علیهالسلام، حلم در بلند همتی، صبر و صَمْت (سکوت) ریشه دارد.
[۷۶] علی بن ابیطالب (ع)، امام اول،حکمت ۴۶۰، نهجالبلاغه، چاپ شیخمحمد عبده، بیروت (بیتا).
[۷۷] کلینی، الکافی، ج۸، ص۲۰.
اما تلاش در راه تخلق به خوی حلم، بدون معرفت پروردگار و اقرار به توحید وی، ره به جایی نخواهد برد.
[۷۸] مصباحالشریعه، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۱۵۴، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
در همین باره، امام صادق علیهالسلام به بیان مواردی از موقعیتهایی که انسان باید در آنها حلم بورزد و سختی این کار را تحمل نماید اشاره کردهاند.
[۷۹] مصباحالشریعه، (منسوب به) امام جعفرصادق (ع)، ج۱، ص۱۵۴، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
فایده
بنابر احادیث، حلم و کظم غیظ موجب میانهروی انسان در امور و آرامش یافتن روان او میشود.
[۸۰] کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۱.
[۸۱] مجلسی،بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۷۷۳۷۸.
همچنین عیوب انسان را میپوشاند و جایگاه وی را در بین مردم و نیز در آخرت بالا میبرد.
[۸۲] علی بن ابیطالب (ع)، امام اول،حکمت ۴۲۴، نهجالبلاغه، چاپ شیخمحمد عبده، بیروت (بیتا).
[۸۳] کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۱.
[۸۴] ابن ماجه، سنن ابن ماجه، ج۲، ص۱۴۰۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
در برخی احادیث به رابطه حلم و مفاهیمی چون عقل، علم و ایمان پرداخته شده است.
حلم از نتایج عقل و علم
[۸۵] ابنشعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۱۵، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
و در عین حال از ارکان آن دو دانسته شده است.
[۸۶] ابن بابویه، الامالی، ج۱، ص۴۷۸، قم ۱۴۱۷.
[۸۷] ابن شعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۳۱۸، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
همچنین حلم از ارکان ایمان،
[۸۸] کلینی، الکافی، ج۲، ص۴۲.
از نشانههای زاهدان و اهل تقوا ،
[۸۹] کلینی، الکافی، ج۲، ص۲۲۹.
[۹۰] ابنبابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۴۸۳، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
یکی از ارکان عدل و از اوصاف لازم قاضی
[۹۱] کلینی، الکافی، ج۲، ص۵۱.
[۹۲] ابن شعبه، تحفالعقول عن آلالرسول صلیاللّه علیهم، ج۱، ص۱۳۵، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
و یکی از شرایط عابدان است.
[۹۳] کلینی، الکافی، ج۲، ص۱۱۱.
در متون اخلاقی، حلم و کظمغیظ از جمله فضائلی هستند که از فضیلت شجاعت (بهمعنای فرمانبرداری قوه «غضبیّه» از عقل) ناشی میشوند.
[۹۴] حسین بن محمد راغب اصفهانی، کتاب الذریعه الی مکارم الشریعه، ج۱، ص۳۴۳، چاپ ابویزید عجمی، قاهره (۱۴۰۷/ ۱۹۸۷)، چاپ افست قم ۱۳۷۳ش.
[۹۵] محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۵۴، بیروت: دارالندوه الجدیده، (بیتا).
بنابر نظر عبدالرزاق گیلانی ،
[۹۶] عبدالرزاق بن محمدهاشم گیلانی، شرح فارسی مصباحالشریعه و مفتاحالحقیقه، ج۲، ص۳۲۰، چاپ جلالالدین محدث ارموی، تهران ۱۳۴۳ـ۱۳۴۴ش.
نقش و نتیجه اصلی حلم، واداشتن افراد به صفت رحمانیِ تأنّی و بازداشتن آنها از صفت شیطانیِ عجله است.
این نتیجه چنان با اهمیت است که خود منشأ فواید بسیار دیگری خواهد شد، زیرا منشأ همه خطاهای زبانی و عملی انسان در عجله کردن است.
دیدگاه بزرگان
غزالی و نراقی
غزالی
[۹۷] محمد بن محمد غزالی، ج۳، ص۷۰،۱۷۶، احیاء علومالدین، بیروت: دارالندوه الجدیده، (بیتا).
حلم را از نشانههای حسن خلق ، به کمال رسیدن عقل و تسلط آن بر نیروی غضب میداند.
غزالی
[۹۸] محمد بن محمد غزالی، احیاء علومالدین، ج۳، ص۱۷۶، بیروت: دارالندوه الجدیده، (بیتا).
و نراقی
[۹۹] محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۳۳۳، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
حلم را برتر از کظم غیظ دانستهاند، زیرا کظمغیظ از کسی سر میزند که هنوز به خُلقِ حلم دست نیافته و غضب توانایی آن را دارد که در وی بروز کند، اما او با تلاش در فروخوردنِ آن، سعی در مهارکردن غضب دارد.
به نظر نراقی
[۱۰۰] محمدمهدی بن ابیذر نراقی، جامعالسعادات، ج۱، ص۳۳۲، چاپ محمد کلانتر، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
نیز حلم، بعد از علم، شریفترین کمال انسانی است، بهگونهای که علم بدون آن سودی نخواهد بخشید.
اخلاقیون
اخلاقیون حلم را به سکون و آرامش نفس در برابر هیجانِ غضب معنا کردهاند، بهگونهای که انسان بهسرعت و بهسهولت غضبناک نشود.
[۱۰۱] احمد بن محمد مسکویه، تهذیبالاخلاق و تطهیرالاعراق، ج۱، ص۴۳، چاپ
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.