پاورپوینت چرایی ماتم سرایی
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت چرایی ماتم سرایی دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت چرایی ماتم سرایی،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت چرایی ماتم سرایی :
چرایی گریه
گریستن بر مرده و همچنین سوگواری و عزاداری بر او امری برخاسته از احساس پاک و روح لطیف آدمی است. اسلام ضمن تأیید گریه، بر آن تأکید نموده است؛ سیره رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همچنین سیره و منش اصحاب بزرگ ایشان تأییدی بر این مدعاست.
این مقاله، در پی تبیین روایی گریستن و عزاداری است و در این راستا، ضمن ارائه سیره پیامبر و اصحاب، نمونههایی از گونههای ماتمسرایی در تاریخ اسلام را تقدیم داشته و به نقد و بررسی روایات تحریم گریه میپردازد.
فهرست مندرجات
۱ – توصیه پیامبر به گریه
۲ – عزادارای پیامبر
۲.۱ – عزادارای برای حمزه
۲.۲ – عزادارای برای جعفر
۳ – برخورد پیامبر با عمر
۴ – روایات گریه پیامبر در فقدان خویشان
۴.۱ – گریه بر عبدالمطلب
۴.۲ – گریه بر ابوطالب
۴.۳ – گریه بر آمنه
۴.۴ – گریه بر ابراهیم
۴.۵ – گریه بر فاطمه بنت اسد
۴.۶ – گریه بر حمزه
۵ – روایات گریه پیامبر در فقدان یاران
۶ – منش اصحاب
۷ – ادله تحریمکنندگان عزاداری
۷.۱ – عذاب مرده به جهت شیون بازماندگان
۷.۲ – نهی عمر از عزادار عایشه
۷.۳ – نهی پیامبر
۷.۴ – عمل عمر در نهی از شیون زنان
۸ – بررسی ادله تحریمکنندگان عزاداری
۸.۱ – دیدگاه عایشه
۸.۱.۱ – روایت ابنملیکه
۸.۱.۲ – فراموش کاری عمر
۸.۱.۳ – اشتباه شنیدن عمر
۸.۱.۴ – روایت عایشه از پیامبر
۸.۲ – بررسی نهی پیامبر
۸.۲.۱ – تعارض با روایات دیگر
۸.۲.۲ – اشکال سندی
۸.۲.۳ – ضعف روایت نصر بن ابیعاصم
۹ – نتیجه
۱۰ – کنکاشی در تاریخ
۱۰.۱ – عزاداری سبط ابنجوزی
۱۰.۲ – عزاداری برای درگذشت شخصیتهای اهل سنت
۱۰.۲.۱ – عزاداری برای عبدالمؤمن
۱۰.۲.۲ – عزاداری برای جوینی
۱۰.۲.۳ – عزاداری برای ابنجوزی
۱۱ – سخن پایانی
۱۲ – فهرست منابع
۱۳ – پانویس
۱۴ – منبع
توصیه پیامبر به گریه
گریستن بر درگذشتگان و عزاداری بر ایشان امری برخاسته از احساس است و هر مصیبتزدهایی را به سمت خود میکشاند. رسول گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین امری را سزاوار و شایسته دانسته، بر گریه کردن توصیه میفرمود.
عزادارای پیامبر
اسامه بن زید میگوید:
روزی فرزند دختر پیامبر درگذشت، دختر غم دیده آن حضرت، این واقعه را به پدر خبر داد و از ایشان درخواست حضور نمود. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به همراه سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابی بن کعب، زید بن ثابت و جمعی از یاران به منزل دختر غم دیده خویش رفت، پیامبر مهربان کودک را در بغل گرفت و بشدت گریست و اشکان مبارک سرازیر گشت؛ سعد با مشاهده گریه پیامبر، با تعجب پرسید:
چرا گریه میکنید؟!
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ چنین فرمود:
«رحمه یجعلها فی قلوب عباده، انما یرحم اللَّه من عباده الرحماء؛
[۱] نسائی، احمد بن شعیب، سنننسایی، ج۴، ص۲۱.
[۲] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، ج۲، ص۷۹.
ترحم بر این کودک است که خداوند در دل بندگان خود رحمت قرار میدهد و خداوند بندگان رحیم خود را مورد رحمت قرار میدهد.»
عزادارای برای حمزه
پس از پایان نبرد احد رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) راهی مدینه شد، در آن هنگام زنان انصار در سوگ شهدای خویش میگریستند. پیامبر با شنیدن مویه عزاداران، از شهادت و غربت عمویش حمزه یاد کرد و فرمود:
«و لکن حمزه لا بواکی له؛ اما عمویم حمزه گریه کنندهای ندارد.
پیامبر پس ازاندکی استراحت، صدای ناله زنان انصار را شنیدند که برای حمزه میگریستند.
ابن عبدالبر میگوید: تا به امروز زنان انصار پیش از گریه بر مردگان خویش، نخست بر حمزه میگریند.»
[۳] قرطبی، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفه الاصحاب، ج۱، ص۱۲۶.
[۴] ابنحنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج۹، ص۳۹۸.
[۵] فاسی، تقی، شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۷.
عزادارای برای جعفر
همچنین پس از کشته شدن جعفر پسر ابیطالب در نبرد موته، پیامبر به خانه او رفت و با حضور خویش تسلی دل خاندان او گردید، آن حضرت به هنگام خروج چنین فرمود:
«علی مثل جعفر فلتبک البواکی؛
[۶] بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۳.
سزاوار است بر مثل جعفر گریستن، پس گریه کنندگان بر همچون جعفر بگریند.»
برخورد پیامبر با عمر
دیدگاههای افراطی و دور از احساس و عاطفه که با گریه کردن مخالفت میکردند در نزد پیامبر جایگاهی نداشت و آن حضرت در برابر آن موضعگیری میفرمود؛ به گفته مورخان:
روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در تشییع جنازه یکی از مسلمانان حضور یافتند و عمر نیز به همراه ایشان حرکت کرد. عمر تا صدای گریه زنان را شنید برآشفت و آنان را از گریستن نهی کرد! رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رو به عمر کرده، چنین فرمود:
«یا عمر! دعهُنَّ، فان العین دامعه و النفس مصابه و العهد قریب؛
[۷] حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، مستدرک حاکم، ج۱، ص۳۸۱.
[۸] شیبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۱۰، ص۱۲۹.
[۹] متقی هندی، علی بن حسام، کنز العمّال، ج۱۵، ص۶۲۱.
ای عمر! کاری به آنان نداشته باش، بگذار بگریند، همانا که چشم گریان است و نفس مصیبت زده است و پیوند با تازه درگذشته بسیار نزدیک.»
روایات گریه پیامبر در فقدان خویشان
گریه در غم و اندوه از دست رفته را میتوان در آیینه حیات پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دید؛ مورخان گونههای مختلفی از گریستن آن حضرت را در فقدان خویشان و یاران عزیزش روایت کردهاند؛ از جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
گریه بر عبدالمطلب
پس از درگذشت حضرت عبدالمطلب، حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر جد عزیزش گریست؛ امایمن میگوید:
«اَنا رایت رسول اللَّه یمشی تحت سریره و هو یبکی؛
[۱۰] ابنجوزی، یوسف، تذکره الخواص، ص۷.
من پیامبر را دیدم که در پی جنازه عبدالمطلب راه میرفت در حالیکه میگریست.»
گریه بر ابوطالب
درگذشت حضرت ابوطالب، عموی با ایمان و حامی عزیز پیامبر، نیز بر آن حضرت بسیار گران آمد، حضرت علی (علیهالسّلام) میفرماید:
چون خبر رحلت پدرم ابوطالب را به پیامبر دادم، ایشان گریست و آنگاه فرمود:
«اذهب فاغسله و کفّنه و واره غفراللَّه له و رحمه؛
[۱۱] ابنسعد بغدادی، محمد بن سعد، طبقات الکبری، ج۱، ص۱۲۳.
او را غسل دهید و کفن کنید و به خاک بسپارید، خداوند او را بیامرزد و مورد رحمت خویش قرار دهد.»
گریه بر آمنه
روزی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قبر مادر عزیز خود آمنه را در ابواء زیارت کرد. به گفته مورخان، آن حضرت در کنار قبر مادر گریست و همراه خود را نیز به گریستن انداخت.
[۱۲] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۵۷.
[۱۳] نمیری، ابنشبه، تاریخ المدینه، ج۱، ص۱۱۸.
گریه بر ابراهیم
ابراهیم تنها پسری بود که در مدینه نصیب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شد، اما در یک سالگی درگذشت و پدر را در غم فقدان خویش به سوگ نشاند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ماتم فرزندش گریست، و در برابر پرسش یاران که از علت گریه پیامبر بر مرده جویا شده بودند، چنین پاسخ فرمود:
«تدمع العینان و یحزن القلب و لانقول مایسخط الربّ؛
[۱۴] ابنعبد ربه اندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۱۹.
اشک چشم جاری میشود و دل غمگین میگردد، ولی سخنی که خدا را به سخط و غضب آورد بر لب نمیآورم.»
گریه بر فاطمه بنت اسد
فاطمه بنت اسد، همسر حضرت ابوطالب و مادر حضرت علی (علیهالسّلام)، در نزد پیامبر بسیار محبوب بود، همو در سرپرستی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بسیار اهتمام ورزید. چون فاطمه در سال سوم هجری درگذشت، پیامبر که او را همچون مادر خویش میدانست از رحلتاش بسیار اندوهناک شد و گریست، مورخان میگویند:
«صلّی علیها و تمرغ فی قبرها و بکی؛
[۱۵] طبری، احمد بن عبدالله، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص۵۶.
پیامبر بر او نماز خواند و در قبرش خوابید و بر او گریست.»
گریه بر حمزه
حمزه فرزند عبدالمطلب، از چهرههای برجسته و قهرمان اسلام بود که در نبرد احد به شهادت رسید. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شهادت عموی خویش بسیار غمگین شد و او را سیدالشهداء نامید و در فراقش گریست:
«لمّا رای النبی حمزه قتیلا، بکی فلمّا رای ما مثّل به شهق؛
[۱۶] نورالدین حلبی، علی بن ابراهیم، السیره الحلبیه، ج۲، ص۲۴۷.
پیامبر چون پیکر خونین حمزه را یافت گریست و چون از مثله کردن او آگاهی یافت با صدای بلند گریه سر داد.»
روایات گریه پیامبر در فقدان یاران
فقدان برخی از یاران همراه، نیز قلب پیامبر را میآزرد و اشک مبارکش را جاری میساخت؛ رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در حالی که بر مرگ عثمان بن مظعون میگریست، بر پیکر بیجان او بوسه زد. «ان النبی قبّل عثمان بن مظعون و هو میت و هو یبکی».
[۱۷] حاکم نیسابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۵۱۴.
[۱۸] نسائی، احمد بن شعیب، السنن الکبری، ج۳، ص۴۰۷.
همچنین آن حضرت پس از غزوه حمراء الاسد، به دیدار خانواده سعد بن ربیع، یکی از شهدای نبرد احد رفت و در آن جا از حماسه و جانبازی سعد یاد کرد، خانواده سعد نیز با شنیدن سخنان پیامبر میگریستند، رسول خدا نیز گریه کرد و آنان را از گریستن نهی نفرمود. «فجلسنا و رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یحدِّثنا عن سعد بن ربیع، یترحّمُ علیه و یقول لقد رایتُ الاَسنَّه شرعت اِلیه یومئذٍ حتّی قُتِل فلما سمع ذلک النسوه، بکین فدمعت عینا رسول اللَّه، و ما نهاهن عن شیء».
[۱۹] واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۳۲۹.
منش اصحاب
در میان یاران و اصحاب پیامبر، گریستن و سوگواری بر درگذشته امری رایج بود، در تاریخ نمونههای بسیاری از سوگواری اصحاب بر درگذشتگان خود را ثبت کردهاند؛ به عنوان مثال میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
«لما قبض النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ارتجت مکه بصوت؛
[۲۰] فاکهی، محمد بن اسحاق، اخبار مکه، ج۳، ص۸۰.
به گفته سعید بن مسیب، به هنگام فوت رسول گرامی اسلام، شهر مکه از شدت ناله و گریه مردم به لرزه درآمد.»
عایشه میگوید:
«و قمتُ التدم (اضرب صدری) مع النساء و اضرب وجهی؛
[۲۱] ابنهشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۴، ص۱۰۶۹.
پس از فوت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برخواستم و (در سوگ پیامبر) به همراه سایر زنان بر صورت و سینه میزدیم.»
عبداللَّه بن رواحه بر حمزه گریست و اشعاری را در رثای او خواند.
[۲۲] ابنهشام، عبدالملک، السیره النبویه، ج۳، ص۱۷۱.
چون خبر مرگ نعمان بن مقرن را به عمر بن خطاب دادند، او در سوگ وی دست بر سر گزارد و برایش گریه کرد.
«عن ابیعثمان: اتیتُ عمر بنعی النعمان بن مقرن، فجعل یده علی راسه و جعل یبکی».
[۲۳] ابن ابیشیبه، ابوبکر، المصنف، ج۳، ص۶۴.
پس از مرگ عمر، چون ابن مسعود کنار قبر وی ایستاد، برای او گریست.
«فوقف ابن مسعود علی قبره یبکی».
[۲۴] ابنعبد ربه الاندلسی، احمد بن محمد، العقد الفرید، ج۳، ص۱۹۵.
ادله تحریمکنندگان عزاداری
گروهی از عالمان اهل سنت، سوگواری و گریه بر درگذشتگان را تحریم کرده و بر خلاف توصیه و روش نبی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و شیوه اصحاب با آن مخالفت کردهاند. بیشک با نگاه و تأمل به مستندات گفتههای آنان، تحریم و ممنوعیت عزاداری افسانهای بیش نخواهد بود. موضوع تحریم سوگواری و پاسخ آن را بررسی مینماییم:
مخالفان گریه و عزاداری، روایات چندی را در ممنوعیت گریه و عزاداری برشمردهاند؛ از جمله:
عذاب مرده به جهت شیون بازماندگان
به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این سخن را نسبت دادهاند که مرده به جهت گریه و شیون بازماندگان در قبر عذاب میشود:
«المیّت یعذب فی قبره بما نیح علیه.»
[۲۵] بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، ج۲، ص۸۰
[۲۶] نووی، یحیی بن شرف، شرح صحیح مسلم، ج۶، ص۲۲۸، کتاب الجنائز.
[۲۷] ابناثیر، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۱۱، ص۹۹، کتاب الجنائز، شماره۸۵۷.
«ان المیّت لیعذب ببکاء اهله علیه.»
[۲۸] ابناثیر، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۱۱، ص۹۹، کتاب الجنائز، شماره۸۵۷.
نهی عمر از عزادار عایشه
به گفته سعید بن مسیب، عایشه به هنگام فوت پدرش ابوبکر، مجلس سوگواری برپا نمود. چون خبر آن به عمر رسید، وی دستور داد تا از آن جلوگیری کنند. اما عایشه از دستور خلیفه سرپیچی کرد. در واکنش، عمر، هشام بن ولید را مامور ساخت تا نزد عایشه رفته و با زور شلاق از نوحه و گریه عزاداران جلوگیری نماید. زنان چون از ماموریت هشام آگاه شدند، مجلس را ترک کرده و پراکنده شدند. آنگاه عمر این سخن را خطاب به آنان گفت:
«تردن ان یعذب ابوبکر ببکائکن! ان المیت یعذب ببکاء اهله علیه؛
[۲۹] ترمذی، محمد بن عیسی، صحیح ترمذی، ج۳، ص۳۱۷، رقم۱۰۰۲.
میخواهید با گریه خود ابوبکر را عذاب کنید! همانا مرده با گریه نزدیکان خویش عذاب میشود.»
نهی پیامبر
این سخن نیز از عایشه نقل شده است که گفت:
با رسیدن خبر شهادت جعفر بن ابیطالب، زید بن حارثه و عبدالله بن رواحه، آثار حزن و اندوه در سیمای پیامبر اکرم نمایان شد. من از گوشهای او را که نشسته بود نظاره میکردم. در آن حال مردی به حضور ایشان رسید و گفت:
ای رسول خدا! زنان بر جعفر گریه میکنند!
پیامبر در واکنش به او فرمود:
«فارجع الیهن فاسکتهن، فان ابین فاحث فی وجوههن التراب؛
[۳۰] ابن ابیشیبه، ابوبکر، المصنف، ج۳، ص۶۲.
[۳۱] ابن ابیشیبه، ابوبکر، المصنف، ج۷، ص۴۱۴.
برگرد و آنان را ساکت ساز، اگر آرام نشدند خاک بر صورتشان بپاش!. »
عمل عمر در نهی از شیون زنان
از نصر پسر ابیعاصم نقل است که: شبی عمر صدای نوحه عزای زنی را از یکی از خانههای مدینه شنید، بیدرنگ وارد خانه شد و زنان را پراکند و زن نوحهسرا را با تازیانه خود مضروب کرد، به گونهای که روسری او از سرش افتاد. همراهان خلیفه با مشاهده این صحنه به او گفتند: ای خلیفه! موهای زن نمایان شد. عمر در پاسخ چنین گفت:
«اَجل، فلا حرمه لها؛
[۳۲] متقیهندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج۱۵، ص۷۳۰.
آری، این زن احترام ندارد.»
بررسی ادله تحریمکنندگان عزاداری
در پاسخ به ادعای تحریم، شایسته است تا روایات فوق را که پیروان تحریم گریه و عزاداری بدان استناد کردهاند نقد و بررسی نماییم:
دیدگاه عایشه
در آغاز میتوان از دیدگاه عایشه یاد کرد؛ او روایات فوق را عاری از اعتبار میدانست و آنها را نمیپذیرفت و به راویان آن نسبت فراموشی و اشتباه میداد؛ نووی میگوید:
«روایات فوق از نظر عایشه پذیرفته نشده، او به راویان آن نسبت فراموشی و اشتباه میدهد. زیرا خلیفه دوم و پسرش عبداللَّه این روایات را به صورت صحیح از پیامبر نگرفتهاند. چنانکه ابنعباس نیز میگوید: این روایات سخن خلیفه است نه سخن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).»
[۳۳] نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی، ج۵، ص۳۰۸.
روایت ابنملیکه
در این باره، یادکرد روایات ذیل شایسته است:
ابنملیکه از ماجرایی یاد میکند که بر ساختگی بودن روایت تحریم گریه گواهی میدهد؛ او میگوید:
«یکی از دختران عثمان درگذشت، به همراه عبداللَّه بن عمر و عبداللَّه بن عباس در تشییع جنازه او شرکت جستیم. در میان آن دو نشسته بودم که عبداللَّه بن عمر از گریه مردم شِکوه کرد و به فرزند عثمان چنین گفت:
چرا مردم را از گریه باز نمیدارید؟ همانا از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که میفرمود: «مرده به خاطر گریه خویشانش عذاب میشود!.
در آن حال، ابنعباس رو به ابن عمر کرده، گفت: «عمر گوینده این حرف است». زیرا هنگامی که عمر بر اثر شدت زخم در بستر مرگ بود، صهیب نزد او آمد و بر بالیناش گریه و ناله سر داد. عمر از این عمل صهیب ناراحت شد و گفت: آیا بر من گریه میکنی، در حالیکه پیامبر فرموده است که مرده به دلیل گریه نزدیکانش در عذاب خواهد بود!
او در ادامه چنین بیان داشت:
پس از درگذشت عمر، این سخن وی را برای عایشه بازگو کردم، وی در پاسخ چنین بیان داشت:
«رحم اللَّه عمر، واللَّه ما حدث رسول اللَّه، لیعذب… و لکن رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قال: ان اللَّه لیزید الکافر ببکاء اهله علیه؛ خدا عمر را رحمت کند! سوگند به خدا که هرگز پیامبر چنین سخنی را بر لب نیاورده است، بلکه ایشان چنین بیان داشت:
خداوند عذاب کافر را با گریه بستگانش افزون میکند.
عایشه سپس سخن خود را با این جمله پی گرفت:
«حسبکم کتاب اللَّه و لا تزر وازره وزر اخری؛
[۳۴] فاطر/سوره۳۵، آیه۱۸.
قرآن شما را در این باره کفایت میکند که فرمود: هیچکس گناه دیگری را به دوش نمیکشد.»
آنگاه ابنعباس بر این جمله تأکید کرد که پروردگار میخنداند و میگریاند.
روایتگر این ماجرا میگوید:
چون سخن ابنعباس به پایان رسید، عبداللَّه بن عمر سکوت کرد و سخنی نگفت.
[۳۵] ابنحنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج۱، ص۴۱.
[۳۶] ابناثیر، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۱۱، ص۹۸.
فراموش کاری عمر
روزی در حضور عایشه، سخنی از این گفته عبداللَّه بن عمر به میان آمد که به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میگوید: میت با گریه خویشانش در قبر عذاب میشود! عایشه در واکنش چنین گفت:
«ذهل ابنعمر! انما قال رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انه لیعذب بخطیئته و ذنبه و انّ اهله لیبکون علیه الان؛
[۳۷] نووی، یحیی بن شرف، شرح النووی، ج۵، ص۳۰۸.
[۳۸] الأحادیث قصیر، أحمد بن عبدالعزیز، المشکله، ج۱، ص۳۷۳.
فرزند عمر فراموش کرده است، بلکه رسول خدا چنین فرمود: مرده در قبر به خا
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.